تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 97 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2688 روز

    درود..

    بعد از چندین سال مدفون شدنم زیر هزاران تن باور غلط با شبانه روز گوش دادن فایل های استاد تازه متوجه شدم چ بلایی سرم اومده ..یعنی تازه به این نتیجه رسیدم باید چیزای جدید یاد بگیرم..تازه متوجه شدم باور منجر به عملکرد میشه..اصن نمیدونستم باور چیه از بس مغزم ارور داشت..هنوزم یه چیزایی تو مغزم ایراد داره ک خیلی نمیذاره حرکت کنم..

    ازین به بعد تصمیم میگیریم بیشتر کامنت بذارم و هر روز قران بخونم و البته چند وقتیه ورزش میکنم باید یه تصمیماتی بگیرم کلاس زبان هم برم..

    من تازه متوجه شدم وقتی استاد میگه ((نپیذیر همینی که هست)) یعنی چی..

    همین یه جمله کلی زمان برده درکش برام….

    مثلا قبلا فکر میکردم وقتی میگه وضعیت الانتو باور نکن یعنی بیرون یه توهمه من باید این توهمو فکر کنم عوضش کنم درین حد..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رسول گفته:
    مدت عضویت: 2665 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    اولین نشانه ای که بعد از شنیدن این فایل دریافت کردم این بود که با تعهد بیشتری در سایت زمان بزارم، چون از زمان آشنایی با شما و استمرار در این مسیر تونستم باورهای خوبی رو در خودم ایجاد کنم و تغییرات مثبتی در زندگی من ایجاد بشه.

    ممنونم از این سفر نامه ای که ایجاد شده تا با مرور این آگاهی ها باورهامون قوی تر بشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2580 روز

    سلام

    روز پنجم رسید

    من خیلی وقت هست که میدانم باید تغییر کنم شرایط را دوست ندارم و تلاش کردم اما اینروزها بیشتر میفهمم و دارم روی خودم و عزت نفس کار میکنم

    چند فایل اعتماد به نفس هست که شاید ماه ها هی که دارم اما الان آن را گوش دادم و میدانم که الان آمادگی آن را داشته ام

    برای همین تصمیم گرفته ام بیشتر و بهتر گوش دهم و روی خودم کار کنم

    البته من خیاط هستم و برای کار نیز تصمیم دارم اقدام کنم انشالله بهترینها اتفاق می افتد

    همه ما نیاز به تغییر داریم امید دارم راهها نیز باز شود و به راحتی بتوانیم نتیجه را ببینیم

    مطلب دیگر

    و من ابتدا از دیروز که تمرکز بر نکات مثبت بود بگم که خیلی وقت بود صدای پرنده ها رانمی شنیدم ولی اینروزها با جذب خانه جدید و عالی هر زمان صدای پرنده ها در سکوت میآید این عالیست و من با آرامش بیشتر روی خودم کار میکنم

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    افسون کماری گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    سلام به خانوادهی عباس منشی های عزیز و خود استاد گل دیروز که داشتم کامنت روز چهارم سفرنامه رو میزاشتم خیلی حالم بد بود اما به خودم ی تعهدی داده بودم که باید این کامنت هارو بزارم فقط در ی صورت نمیتونم کامنت بزارم که مرده باشم دیروز گذشت و امروز حالم خیلی عالی تر و خداروشکر میکنم بابت نعمت سلامتی،خیلی جالبه برام امروز ۱اردیبهشت و با فایل تغیبر باور رو از کی شروع کنیم برخورد کردم من تو تمام جنبه های زندگیم باید تغییر کنم مخصوصا رابطه چون احساس بی لیاقتی میکنم و شاید خیلی ادم های عالی سر راه من قرار گرفت بود که با همین احساس بی ارزشی و بی لیاقتی تموم شد و تو جنبه مالی هم باید روز باور فراوانی و عدم شرک خیلی کار کنم و تو جنبه معنویت هم باید روی باور تنها قدرت جهان رب کار کنم و اگه تا الان نتایج خیلی عالی برام رخ نداده دلیلیش این بوده که ی روز واقعا فس بودم ی روز های ی روز عالی ی روز بد ی روز فوق العاده ی روز بی حال و هنوزم به اصل جهان شک دارم که همه چیز باور که اگه درستش کنم باور دارم جریانی از نعمت و ثروت سمتم میاد چون اون خدایی که ما داریم دوست نداره ما زجر بکشیم فقط باید خودمون با این قوانین جهان هستی هماهنگ بشیم و دیروز که تو کانال تلگرام استاد زدن که قسمت دوم قدم دوم رو پروفایل دوستانی که تهیه کردن قرار گرفت دلم لرزید و من تمام وجودمو گداشتم برای تهیه این دوره ی ۱۲ قدم که حتما حتما به دستش میارم چون به خداوندی خدا باور دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2492 روز

    سلام به دوستای خوبم.ممنون از خدا واسه بودنم توی این جمع بی نظیر.

    بنظرم ترس از تغییر مهم ترین عامل عدم موفقیت و پیشرفت ماست..

    تغییر یعنی

    ایمان داشتن به خدایی که به بهترین مسیر هدایتمون میکنه

    (خدایی که بیشتر از ما خواهان عزت وثروت و سلامتی و روابط خوبمونه)

    و کنار زدن تموم شک و تردید ها

    وایمان به اینکه وقتی توی مسیر خواسته و باورهای قدرتمند کننده هستیم ،چیزی غیر از حال بهتر و عزت و ثروت بیشتر و…نصیبمون نمیشه !

    توی نهج البلاغه ی امام علی خوندم:

    آنان که بکوشند تا در صف ضعفا و ناتوانان قرار گیرند ، شایسته ی رحمت نیستند.

    وقتی فکر میکنم میبینم مهم ترین کارم باید تقویت عزت نفسم باشه..متوجه شدم که عزت نفس همه چیزه.از استاد یاد گرفتم که پایه تمام موفقیتا داشتن عزت نفسه و سلاحش شجاعت و جسارته.

    وقتی فکر میکنم که اگه با عزت نفس پایین به زندگیم ادامه بدم ، چه تصمیمای اشتباهی خواهم گرفت و چقدر به کم راضی میشم ،متوجه میشم که از همین لحظه باید تغییر رو برای ساختن بهشت زندگیم شروع کنم.

    ممنون از استاد خوبم واسه این همه آگاهی های نابی که در اختیارمون قرار میدین..

    ممنون از خانم شایسته عزیزم بابت این سفرنامه ی بی نظیر..

    و ممنونم از دوستای مهربونم بابت کامنتای زیباتون..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    عاتکه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    پاسخ به تمرین قسمت پنجم سفرنامه:

    در حال حاضر بیشترین چیزی که زندگی روزمره منو به چالش میکشه و مرتب ذهن منو درگیر میکنه اینه که حقوق کارمندی من و همسرم کفاف مخارج زندگیمونو نمیده . کاری به طرز فکر همسرم و اینکه میخواد اوضاع رو تغییر بده یا نه ندارم که البته قبلا داشتم ولی بعد از گوش دادن به فایل های استاد فهمیدم توان تغییر باورهای هیچ کس جز خودمو ندارم. اما خودم: من کارمندی هستم که دنبال شغل مورد علاقه خودم نرفتم دنبال شغلی رفتم ک مورد تائید جامعه بود و در حال حاضر بخاطر حقوقش میرم اداره والبته روزی هزار بار خداوند رو شاکرم که با اون باورهای غلطی ک در گذشته داشتم و هنوز هم باهاشون کلنجار میرم یک همچین فرصت شغلی برام ایجاد شد. نمیدونم شاید اون موقع تحت تاثیر جامعه به شغل دولتی علاقه مند بودم و خدا هم برام این فرصت رو بوجود آورد. اما الان ک فکر میکنم میبینم اشتباه کردم ک یک عمر علاقه شخصی خودمو بخاطر واکنش خانواده و همکلاسیهام سرکوب کردم . الان ک فایل های استاد به من انگیزه بیشتری داد چرا نرم دنبال علاقم.میتونم در کنار کارم دنبال علاقم هم برم. من همیشه دوست داشتم کارهای هنری انجام بدم مثل دیزاین منزل ،سفره آرایی و … من با انجام این کارا حالم خوب میشه انرژی میگیرم و از دیدن تغییر و زیباتر شدنش لذت میبرم نمیدونم این کار تو شهر ما بازار کار داره یا نه ولی میدونم ک خیلی دوسش دارم و نمیخوام بازم سرکوبش کنم میخوام رو باورام کار کنم تا اعتماد به نفسمو بالاتر ببرم و ترسو کنار بزارم ترس اینکه اگه کارم نگیره اگه این راهم نتونه زندگیمو بهتر کنه اگه خانوادم بگن دیدی ما بهت میگفتیم این راهش نیس … احساس میکنم خیییییلی کار داره تا من اولین قدمو بردارم و برم سمتش احساس میکنم اوضاع باورام خیییییلی داغونه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فاطمه خانم گل گلی گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    به نام خدای خوبم

    استاد عزیز و خانم شایسته مهربون ممنونم از هر دو شما که این فرصت رو در اختیار ما گذاشتین تا با استفاده از فایل های رایگان فرکانس خودمون رو بالا ببریم و وارد مراحل بعدی بشیم. استاد خیلی زیبا در این فایل فرمودن که هرروز از خودتون سوال کنید که امروز چه کار کنم تا از دیروزم بهتر باشم؟

    در چه قسمتی از زندگی باید تغییر کنم که اوضاعم از اینی که هست بدتر نشود و حتی بهتر شود؟

    من به این دو سوال به عنوان گنج نگاه میکنم روی یک برگه نوشتمشون و به دیوار اتاقم چسبوندم و هرروز که از خواب بیدار میشم این دو سوال رو از خودم می پرسم به نتیجه هایی نیز رسیدم. مهم ترین وجه زندگی من که باید تغییر کنه مدیریت زمان و داشتن نظم هستش. اینکه کم تر وقتم رو در فضای مجازی بگذرونم، کارهایی که در اولویت هستند رو اول روز انجام بدم برای رشد و پیشرفت خودم زمان بزارم. تمام مدت روز توجهم به نکات مثبت باشه( در این زمینه خیلی دارم پیشرفت میکنم?) هرروز دفترچه آگاهی ها رو مرور کنم (من یه دفترچه تهیه کردم و نکات سفرنامه و فایل هارو و همچنین اگاهی هایی که از بخش عقل کل به دست میارم رو در اون یادداشت میکنم?) خودم نفر اول زندگی خودم باشم و بیش تر وقتم رو برای خودم بگذارم(من ادمی بودم که خیلی دلسوزی میکردم برای مسائل دیگران،مدام نصیحتشون میکردم، با افزایش آگاهیم پی بردم که دلسوزی من برای اونا هیچ فایده ای نداره و فقط وقتم هدر میره و خودمم دارم باهاشون هم فرکانس میشم و از طرفی این دلسوزی نوعی توجه به ناخواسته ها بود و کلی هم وقت و انرژیم رو هدر میده وقتی که میتونم صرف پیشرفت خودم بکنم صرف کتاب خوندن و گوش دادن به فایل ها بشه، بنابراین یه چند روزی میشه که این عادت رو کنار گذاشتم) و مهم ترین مسئله اینکه تصمیم گرفتم از لحاظ مالی مستقل بشم و باید در رفتار وابسته بودن مالی به خانواده تغییر اساسی ایجاد کنم.

    ممنونم بابت اگاهی های بی نظیر این سایت

    شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Bahary گفته:
    مدت عضویت: 2540 روز

    تغییرباور از چه زمانی شروع کنیم؟

    من الان که فکر میکنم خیلی از تغییراتم جهان بهم زور کرد٫یکیش در روابط که من قبلا خیلی در روابط اشتباه بودم خیلی ضربه خورده بودم و خودم هربار اشتباهم تکرار میکردم که بالاخره جهان با اوردن همسرم به زندگیم مجبورم کرد ازدواج کنم حتی شهرمم ترک کنم٫ درست که الان اون روابط نیستن ولی باز روابط بین همسرم اوایل خوب بود ولی اونم الان چیزیی به معنای خوب وجود نداره و فقط فرزندم که باعث دوام این روابط شده و من با خودم گفتم اینجوری نمیشه و خودم باید یکاری بکنم که الان اینجام٫از نظر مالی هم چون خونه پدر شوهرم هستیم و هردو بیکاریم مخارج با اینهاست خیلی از اطرافیانم میگن خدارو شکر کن که یکی خرجیتون میده و تو راحتی و نگرانی نداری ولی من گفتم تو همین وضع به ظاهر خوب باید تغییر کنم و الان خونه خریدیم تو شهر خودم و تا چند ماه دگ میریم اونجا و من هچ برنامه ای برای شغل و درامد ندارم و هروز دارم روی خودم کار میکنم و تنها امیدم به خداست تا وقتی رفتیم اونجا خودش همه چیو درست کنه روابط مالی و همه چیز دیگرو٫

    من وقتی به هدایت شدن خودم به شهری که خودمو ازش دور کرده بودم ٫فکر میکنم خدامیخاد دوباره برگردم اونجا و تمام اون انرژی و افکار منفی که ساخته بودم رو از اول درستش کنم و همرو به انرژی مثبت تبدیلش کنم و بشم مثل دوران بچه گیم که پر بودم از شادی و نشاط و موفقیت٫

    استاد ممنونم ازتون

    شاد سربلند وثروتمند در دنیا و اخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2843 روز

    با سلام

    پنجمین برگ سفرنامه

    یه مدت ماموریت بودم و نتونستم کامنت بزارم ولی تا روز 7 پیش رفتم و حالا برگشتم دوباره گوش بدم و نظر بزارم. تو همین مدت من از خدا خواسته بودم که کمکم کنه تا بتونم بهتر عمل کنم ولی متاسفانه نتیجه عکس بود و با تضاد مواجه شدم و فهمیدم این تضاد پیامی از سمت خداوند بوده برای تغییر خودم و بسیار سپاسگزار شدم، تو همین مدت هم شروع کرده بودم به خوندن قرآن( از اپلیکیشن گوشی).

    درباره سوال خانم شایسته: جنبه هایی از زندگیم که نیاز به تغییر داره یکی برخوردهام و رفتارم با دیگران هست که باید بیشتر محتاطانه عمل کنم و قبلا فکر میکردم اگه بخوام با سیاست پیش برم یعنی دارم به خاطر حرف بقیه این کار رو انجام میدم ولی به این نتیجه رسیدم من باید در نوع صحبت کردنم، کلماتی که به کار می برم، لحن حرف زدنم و برخوردم با دیگران تغییر ایجاد کنم به خاطر خودم و به خاطر رشد و پیشرفت و بهبود شرایط خودم و اصلا دیگران رو تو این معادله نیارم و هدفم تغییر مثبت باشه و با این دیدگاه تونستم ایجاد تغییر رو درک کنم و صد البته ریشه این تغییر دیدگاه برمیگرده به اینکه چون من خودم رو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم بنابراین باید کلامم و رفتارم نیز ارزشمند باشد. اولین حرکتی که انجام دادم و تقریبا موفق شدم(خیلی صریح میگم) تو زمان کم یکی حفظ نگاهم بود که تو خیابون به تمام افراد جنس مخالفم نگاه میکردم و همه رو بارانداز میکردم نه اینکه از روی غرض باشه بلکه انگار عادت کرده بودم که با دیدن این فایل و خوندن قرآن و فایل غذای روح تصمیم گرفتم دیگه تکرار نکنم و تا حدودی موفق بودم چون اون حس درونی رو کشتم. بعدش تصمیم گرفتم که در صحبت کردن با دیگران نهایت ادب و احترام رو رعایت کنم (البته با توجه به جایگاهشون) اینم بگم که احترام گذاشتن به خودم رو هم انجام میدم.

    نکاتی که از این فایل آموختم ینکه اگر خواستیم تغییری چه در باور و چه در رفتار ایجاد کنیم باید متعهد باشیم به انجامش نه اینکه امروز باشه و فردا نباشه تا اینکه نتیجه قابل قبولی بگیریم و اینجا که استاد میگن هر روز دنبال تغییر باشیم و هر روز بگوییم چه کار کنیم که امروز بهتر از دیروز باشیم نیاز به این داره که ما تفکر و تعقل کنیم و من دیدم افرادی رو که ساعتها فکر میکنند که با دیگران چه طور برخورد کنند یا حتی برا کوچکترین کارهاشون هم فکر میکنند چقدر موفق هستند و فکر کردن به خودمان به باورهایمان و رفتارهایمان اون چیزیه که خیلی ها با اینکه قانون رو میدونند انجامش نمیدن(من جمله خودم!). من تصمیم گرفتم که در درجه اول با خودم خوب اشم به خودم احترام بگذارم و خودم رو انسان ارزشمندی بدونم و بعد این رفتارها رو در برخورد با دیگران پیاده کنم که البته اگر ما باور ارزشمندی رو در خودمون تقویت کنیم برخورد ما با دیگران و دیگران با خودبخود بهبود پیدا میکند. در پناه الله…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حجت اله دشت پیما گفته:
      مدت عضویت: 2843 روز

      الهی به امید تو

      برگ پنجم روز شمار

      «راه ایجاد رشد، ورود به مسیر علایق و استقبال از تغییرات همیشگی است»

      کلام خانم شایسته طلاست،

      اول اینو بگم از برکات روزشمار که من تونستم علاقه مو پیدا کنم، فقط باید واردش بشم و لمسش کنم تا برام محرز بشه که خودشه، و اونم حوزه تکنولوژی هست.

      و اما تمرین فایل:

      « در بخش نظرات همین فایل‌، از خودت بپرس که چه جنبه‌هایی از زندگی‌ات الان نیاز به تغییر دارد و بنویس که چگونه و با ایجاد چه تغییری در باورها و نگرش‌ات می‌توانی زندگی بهتری برای خود بسازی و الان چه ایده‌ای برای برداشتن اولین قدم داری»

      جنبه های زندگی ام که نیاز به تغییر دارد:

      به نظرم در تمام جنبه ها باید بازنگری کنم و تغییرات ایجاد کنم با اینکه نسبت به گذشته تغییر کرده بودم ولی بخاطر مغرور شدن از اینکه من تغییر کردم و قانون و بلدم و… عقبگرد زدم مخصوصا در حوزه عزت نفس که باید روی دوره عزت نفس کار کنم و قدمی که فعلا میتونم بردارم از بین بردن احساس گناه های لحظه ای، سرزنش ها، احساس قربانی شدن و.. هست

      روابط عاطفی خدا رو شکر خوبم که باز هم جای بهتر شدن داره، در حوزه شغلی با اینکه شغل و درآمد خوبی دارم ولی یه سری تضادها داره از جمله مسافت چند صد کیلومتری، عدم آزادی زمانی و مکانی و… که باید اول در خودم نگرش کارآفرینی ایجاد کنم و بعد به سمت شروع کسب و کار شخصی در حوزه علاقه م قدم بردارم.

      در حوزه ثروت هم ترکیب تمرکز، مسیر علایق و باورهای درست درباره ثروت لازمه که دارم روشون کار میکنم

      در مورد اندامم باید تغییر ایجاد کنم و به سمت افزایش وزن و حجم حرکت کنم و قدمی که الان میتونم بردارم از افزایش کیفیت و حجم تغذیه باید شروع کنم همراه مکملهای لازم مثل مولتی ویتامین و…

      در حوزه سلامتی هم تضادهایی هست که بخاطر تغذیه ناسالم ارگونومی نامناسب بدن و بخصوص بک گراند داغون! خانوادگی به وجود اومدن که قدمی که دارم برمیدارم حرکت به سمت تغذیه بهتر، عدم فشار زیاد به بدنم و اندام هام و..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3336 روز

    چیزی که پس از پنج بار سفر کردن در این سفرنامه فهمیدم این است که ما با زیبایی ها احاطه شده ایم.

    ما با نعمت ها احاطه شده ایم. دقیقا تصویری را دارم مجسم میکنم که یک فضایی از نعمت ها پر شده است و من لابه لای این نعمت ها در حال ورجه وورجه کردن هستم.

    مثل زمانی که در بچگی به استخر توپ شهر بازی می رفتم.

    ما روی گنج نشسته ایم. جهان واقعا دارد به فرکانس و نیاز های من پاسخ می دهد.

    در جهانی زندگی می کنیم که رب هدایتگر و فرمانروای ماست چه نعمتی از این بزرگتر آخه.

    آری چیز که می دانم واقعا جهان هرگز از رشد باز نمی ایستد. و من نیز دنبال این هستم که کارم را بهترین شکل انجام دهم.

    کارم را تمیز در بیاورم.

    آری همیشه چیزی در زندگی نیاز به تغییر دارد برای همین باید همیشه حواسمان به زندگی باشد

    مخصوصا نشانه ها که پیامی واضح دارند و هر کس بر اساس ایمانی که دارد آنرا دریافت میکند و بر قلبش می نشیند.

    اخیرا برایم نشانه ای آمده که مسیرم را کمی مایل تر کرده و باید در آن شاخه هم قدم بردارم.

    من همیشه وجودم خواستار رشد بی نهایت است . یعنی اصلا نمی توانم بیکاری را تحمل کنم و یا اینکه کاری بیهوده انجام دهم.

    همیشه بخش دیگری از توانایی‌هایت آماده ابراز وجود است و این کار فقط به‌وسیله قدم برداشتن برای تحقق یک خواسته‌ی دیگر‌، انجام می‌شود. از طریق استقبال از یک تغییر دیگر که‌، به راحتی می‌توانی نشانه‌های آن را احساس کنی.

    دقیقا همینطور است . انگار این نوشته ها از طرف هدایتگر ثروت آفرین است.

    دقیقا برای گسترش ظرف وجودم دقیقا خدای درونم مرا هدایت کرده است و از او سپاسگزارم.

    من بی نهایت توانایی و خلاقیت دارم من بی نهایت استعداد دارم اما عزت نفس است که به آنها اجازه ی بروز و رشد بیشتر می دهند.

    خلق کردن را خیلی دوست دارم چه زیباست با کاری که عاشقش هستی چیزی را خلق کنی و احساس مهم بودن بکنی.

    افراد زیادی نتوانسته‌اند نیروی هدایت درونی‌شان را بشناسند. همان نیرویی که در هر لحظه با زبان نشانه‌ها با همه‌ی ما صحبت می‌کند و خیر و شرّمان را به ما الهام می‌کند.

    آره این نیرو واقعا در هر لحظه مرا هدایت می کند و میدانم که خیلی بیشتر از اینها باید تسلیم باشم.

    نبودن ایمان‌، چنان پرده ضخیمی از تردید و ترس در برابرچشمانشان ساخته که‌، اجازه دیدن نشانه ها و هدایت واضح جهان را از آنها گرفته است. به همین دلیل نیز قادر به تشخیص زبان نشانه‌ها نیستند و نمی‌توانند الهامات الهی را دریافت کنند و به همین دلیل نیز‌، از حقیقت خود و اصل خود‌، جدا افتاده‌اند.

    وااااااای خدای من چقدر قلبم اینهارا تائید میکند و انگار راست و درست و واقعیت است.

    واقعا ایمان همه چیز است. اصلا این جملات دقیقا مربوط به اتفاقات اخیر زندگی ام هستند انگار آنهارا جایی دیدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: