تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 93 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 2466 روز

    با سلام خدمت خانواده صمیمی عباس منش

    من از اون دسته از افرادی هستم که نیاز به تغییر رو حس کردم اماترس از شکست، ترس از عدم تایید دیگران، داشتن باورهای محدود کننده مانند من که مهارتی ندارم، من با بچه داری و خانه داری کی وقت می کنم کار دیگه ای هم انجام بدم،مگه تو خونه میشه کار کرد بدون سرمایه اولیه دست به چه کاری بزنم و…مانع از این شده که بخوام دست به تغییر بزنم .

    همین طور من بارها زندگی ده سال بعدم رو بدون ایجاد هیچ تغییری متصور شدم و حتی عواقب این تغییر نکردن رو در زندگی بعضی از اطرافیانم دیدم اما بااین همه اقدام قابل توجهی نکردم.

    به نظر من دلیل اقدام نکردنم بخاطر اینه که ذهنم با دیدن و شنیدن کلمه تغییر به رنج میفته چون برخالف طبیعتشه، اون دوستداره لذته ؛ تغییر کردن نیاز به تلاش و ممارست داره ، باید از دایره راحتیم بیرون بیام ، اما ذهنم این سختی رو دوست نداره.

    علت بعدی اینه که من همش ته ماجرا رو می بینم، اون چیزی که قراره آخر خط اتفاق بیفته(برای مثال ۲۰ کیلویی که باید وزن کم کنم، صبح ها ساعت ۵ باید بیدار بشم، باید ورزش رو وارد روتین زندگیم کنم و…) مشخصه این اهداف انقدر بزرگ و دور و برخلاف روال قبلیم هست که ذهنم باهاش کنار نمیاد.

    حالا راهکار برای من چیه، چی کار کنم تا بتونم اولین قدم هارو بردارم:

    ۱-اول اینکه بیام نیاز به این تغییر رو با دلایل منطقی برای ذهنم باور پذیر و لذت بخش کنم.

    ۲-چشمم هر از گاهی به هدف اصلیم باشه تا ببینم مسیر رو درست میرم یا نه اما نگاهم به قدم هایم باشه هر یه قدمی که برمیدارم بگم عالیه برو قدم بعدی و همین طور ادامه بدم تا جایی که یهو سرمو بالا بگیرم و ببینم که رسیدم به مقصد. اینطور هم از مسیر لذت بردم و هم به هدفم رسیدم.

    ۳-روی عزت نفسم کار کنم و اونو بکشم بالا.

    ۴-باورهای محدودکننده ام رو شناسایی کنم و باورهای قدرتمند جایگزینشون کنم.

    ۵- دلایل ترسامو پیدا کنم و روشون کار کنم.

    امیدوارم یه روزی بیام و داستان شجاعت برداشتن اولین قدم رو باهاتون به اشتراک بگذارم.

    شجاعت نترسیدن نیست، شجاعت یعنی با اینکه می ترسی اقدام می کنی.

    سربلند،سرافراز وپیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نیکا ... گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام

    روز پنجم سفرنامه

    با شنیدن این فایل دوباره به ذهنم اومد تغییری که بارها سعی کردم در خودم ایجاد کنم و بعد از چند روز دوباره یادم میرفت به نظر خودم اساسی ترین تغییره برای من و اینکه اینقدر زود عصبانی نشم و داد نزنم و بلند حرف نزنم با بچه هام ، این کارها در آینده نتایجش معلوم میشه هم در مورد خودم و هم در مورد بچه ها و رفتارشون با من . به قول استاد باید ده سال آینده همش جلوی چشمم باشه و اینبار با تمام وجود به خودم تعهد بدم که که از امروز سعی کنم بیخیال باشم و سر هر چیز کوچکی حرص نخورم و داد نزنم .

    به امید موفقیت و تشکر از استاد عزیز که با شنیدن این فایل دوباره به یاد آوردم که باید تغییر کنم.و سپاس از مریم عزیز که این سفر نامه رو به راه انداخت تا به صورت هدفمند فایلها رو گوش کنیم و مثل یک دانش آموز هر روز یک درس یاد بگیریم و تمریناتمون رو هرروز انجام دهیم .

    باز هم خدایا شکرت که ما را در این مسیر زیبا قرار دادی کمکمون کن که ادامه بدیم . آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زهرا باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    به نام خالق یکتا

    من خیلی حرکت و تغییر رو دوست دارم .همیشه دوست داشتم پیشرفت کنم. از ثبات یا پسرفت متنفر بودم ولی هیچوقت برای پیشرفت و تغییر ، راه درست رو انتخاب نمیکردم.و میدونم دلیلش چی بوده.کمرنگ بودن ایمانم به خدا دلیلش بوده.

    تصمیم گرفتم با ایمان به خدا و یاری خدا و کنترل ذهنم، به سمت تغییر مثبت و پیشرفت حرکت کنم.

    ممنون از شما خانواده عزیزم که منو در این مسیر یاری میکنید❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2688 روز

    سلام..

    💥پنجمین روز تحول من

    🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️

    یه برنامه گذاشتم قدم به قدم برای نوشتن سفرنامه، و هر روز صبح دارم یه کلیپ انگیزشی گوش میدم ک انرژی داشته باشم برای بهتر شدن..ک بتوتم ایده های فراموش شدم را دوباره با توکل بر خدا دنبال کنم.

    در مورد تغییر خب منم قبلا اون شغل عوض کردنا و نمیدونم اون تجربیات مختلف رو تو این مدت ک تو سایتم زیاد تجربه کردم. زیاد سفر کردم. ارررره زیادم شکست خوردم. ولی درس های زیادی به من داده از شناخت خودم….از اینکه اقا هر چیزی باید پله پله طی بشه. از اینکه از بقیه توقع نداشته باش. از اینکه بازم شروع کنم حالا شکستم خوردم ولی اونا شکسست نیست اونا خود شناسییه که اونا به خاطر باورهای غلطم بوده. اونا به خاطر عوامل بیرونی بوده. بازم باید شروع کنم و دست از توجیح بردارم ک به بقیه کاری نداشته باشم ک دنبال اثبات خودم به بقیه نباشم وووو

    یه برنامه ورزشی گذاشتم هر روز صبح دارم قدم به قدم ورزش میکنم تا حالم خوب شه…

    و اینکه برنامه نوشتن سفرنامه رو هم قدم به قدم کامل کنم تا هدایت بشم.

    مخصوصا بزرگترین ضربه ها رو از کمال گرایی خوردم.

    موضوع ادا دراوردن نیست. موضوع تغییر نگرش به این مدل زندگی پر از محدودیته..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2688 روز

    سلام

    💥 پنجمین روز تحول من کامنت دوم

    بعضی وقت ها یه سری ایراد ها و باگ ها تو مغزمه هر چی زور میزنم نمیتونم هندلش کنم تو مغزم بعد میبینم مثلا یکی از فایل های رایگان کاملا راجب این موضوع توضیح داده و البتع تا زمانی هم که ننویسیش هیچ فایده ای نداره.

    مثلا بعضی وقتها هی با خودم تو مغزم جنجال دازم با بقیه… بعد به خودم میگم واسا ببینم چرا اینقدر دارم خودخوری میکنم؟

    اگر کسی حرفی زد، کسی با من کاری داشت اونوقت مت باید بتونم جواب قانع کننده بهش بدم دلیلی نداری که الکی بخوام الان برای چیزی شاید هی اتفاق نیوفته خودخوری کنن که… اصن چرا من هی فکر میکنم بقیه با من ممانعت میکنن؟؟؟

    اصن چرا هی فکر میکنم دارم قضاوت میشم؟

    اصن چرا خودم رو هیییی دارم قضاوت میکنم به خاطر تجارب قبلیم؟

    یجورایی احساس گناه نیست اینا؟؟؟!!!!!!!

    شاید کسی با من کاری نداره و اینا همش تو ذهن خودمه !!!!!

    اینا همش عوامل بیرونیه…

    اینا همش خودخوریه الکیه…

    بعد مثثلا میبینی با خودم حرف میزنم یا یه فایل رایگان میبینم بعد تو مغزم هندل میشه و بعد اون خودخوری کمتر میشه…

    درواقع یکسری از اتفاقات ناجالب زندگی ما یجورایی برمیگرده به اون خودخواری های الکی، به اون قضاوت های الکی، به اون گیر دادن های الکی، به اون اثبات کردن خودت به دیگران و با این کار به خودت و جهان اطرافت صدمه وارد میکنی…

    و هی که مینویسی و هی که مینویسی و هی که مینویسی میبینی اینا همش تو ذهن خودته… از قبلم تو ذهنت بوده ها و تو ازش خبر نداشتی… و لی اون زیر هستش…

    و هر چقدر که بیشتر مینویسی به یکسری علف های سخت جون تر میرسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    هانیه گتمیری گفته:
    مدت عضویت: 1862 روز

    به نام خداوند یکتا

    با سلام خدمت استاد عباس منش و بانو شایسته

    من از ابتدا که شروع به کار کردم هر زمان احساس میکردم اون شرکت برام یکنواخت شده و مطلب جدیدی رو یاد نمیگیرم محل کارم رو تغییر میدادم خیلیها بهم میگفتن اینکار رو نکن یا شده بود که رفتم مصاحبه و به خاطر تغییر شرکت به طور متوسط دوسال یکبار از من ایراد میگرفتند ولی من از کار خودم پشیمون نیستم چون اطلاعات و سابقه و توانایی که الان دارم بخاطر این بوده که تو رشنه کاری خودم همه نوع فیلدی رو تجربه کردم و اطلاعات دارم

    ولی الان که سنم بالاتر رفته اون جسارت و ریسک پذیری رو ندارم که قطعا بخاطر ایمان پایینم بوده

    همیشه معتقدم برای رشد و پیشرفت باید انعطاف پذیر باشیم و روی اشتباهات خودمون پافشاری نکنیم

    به نظر من تو بیزینس هم همینطوره

    وقتی یک کار جدید رو شروع میکنیم و با نوآوری و خلاقیتمون درآمد ایجاد میکنیم به هرحال بعد از مدتی دیگران هم راه ما رو شروع میکنن و به اصطلاح دست زیاد میشه بنابراین باید همیشهکسب و کارمون رو بروز نگه داریم و همیشه حرفی تازه برای گفتن داشته باشیم

    اعتقاد دارم همیشه نوآوری داشتن و کارا بودن باعث موفقیت یک بیزینس هست

    از خداوند میخوام همه مارا به سمت درست و موفقیت هدایت کند و ایمان قلبی ما را افزایش دهد تا به ندای قلب خود گوش دهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 2079 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    تغییر شخصیت جسارت میخواهد

    نکته های فایل

    شما باید بتونید آینده این چیزی که الان هستید رو ببینیدکه من با همین روند کارم ؛ ده ساله دیگه کجام اونجایی هستم که میخوام باشم یا نه نیستم

    خیلی از افراد هستند که به خاطر ترسهاشون به خاطر نگرانیهاشون به خاطر اینکه نمیدونند چی میشه به خاطر بی ایمانیشون دست به تغییر نمیزنن حرکت نمیکنن

    بعضی ها هستند با توجه به تواناییهاییکه دارن با توجه به استعدادهای خوبی که دارن اما شهامت حرکت کردن رو ندارن شهامت تغییر کردن رو ندارن شهامت اینکه از این توانایبهاشون استفاده کنن برای پیشرفت بیشتر و موفقیت بیشتر رو ندارن

    چرا نمیخواید که تغییر کنید چرا این وضعیت داره شما رو آزار میده ولی شما هنوز حرکت نمیکنید

    تو هر شرایطی که هستی اگه شرایط ات داره خراب میشه این نشونه ها رو ببین هم از لحاظ مالی وهم از لحاظ روابط خانوادگی

    اگه توی روابط ات ماهی یکبار به مشکلی میرسی بعدا میشه هفته ای یکبار روزی یکبار پس الان بایدیه فکری به حالش بکنی پس الان توی رفتارهات توی باورهات توی حرکتهات باید تغییر ایجاد کنی نه اینکه اوضاع خیلی خیلی خراب وسخت بشه

    اما جرا باید بذاریم اوضاع اینقدر بد بشه مثل بیماری میمونه چرا بزاریم اوضاع اینقدر بد بشه که بعدا با عمل جراحی درستش کنیم چرا با پرهیز از یه غذای نامناسب درستش نکنیم چرا با یه تغییر کوچیک درستش نکنیم

    ما باید حواسون باشه که جهان داره تغییر میکنه وما هم باید به همون نسبت جهان تغییر کنیم

    هر روز دنبل تغییر باشین هر روز بگید چی کار کنم که بهتر از دیروزم باشم توی کدوم قسمت از زندگیم باید تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه که هیچ ؛ اوضاع خیلی عالی بشه

    نشونه ها رو ببینید جهان داره با شما صحبت میکنه مثل اون قورباغه که توی آب سرد میزارنش وآب رو کم کم گرم میکنن و اون نمیفهمه گرم شدن آب رو واینقدر توی آب میمونه که توی آب میپزه ومیمیره اون نشونه ها رو درک نمیکنه

    حواست به نشونه ها باشه خداوند داره با همین نشونه ها با ما صحبت میکنه وداره به ما پیغام میده که باید تغییر کنیم

    یادت باشه تو هر شرایطی که هستی بازم میشه این شرایط رو بهتر کرد فقط باید یک سری تغییرات رو در خودت ایجاد کنی مخصوصا در باورهات مخصوصا در طرز تفکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    لیلا مقدم فر گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    سلام

    سفرنامه روز پنجم

    تغییر شهامت میخواهد.

    با اینکه خوشبختانه در زمینه شغلی هر وقت احساس کردم چیز جدیدی یاد نمیگیرم یا دیگه رشد مادی و معنوی ندارم،کارمو تغییر دادم اما در زمینه های دیگه تازه دارم به آگاهی میرسم.همون حرفی که استاد زد اول باید بتونی جایگاهت رو از بیرون ببینی آینده ت رو ببینی و بعد شهامت تغییر داشته باشی.

    پس زندگی آگاهانه و هوشیارانه یکی از پیش شرطهای اصلیه.

    بعد هم خرج کردن شهامت که به نظرم بخش بزرگ این شهامت از نگاه توحیدی و داشتن ایمانمون سرچشمه میگیره.

    حالا یه جاهایی من ایمان و باور ندارم چون یا تا حالا فعالیتی توی اون حوزه نداشتم یا یه سری افکار و باورهای غلط بهم تزریق شده.

    به نظرم از بین این دوتا هم اول باید روی باورهام کار کنم و درستشون کنم.

    چون باورها موتور وجودمه تا نباشن هر چقدرم دست و پا بزنم پیش نمیرم.

    پس یه موتور پر قدرت درست میکنم

    بعدش یه گاز کوچیک میدم و حرکت می کنم و مرحله به مرحله پیش میرم.

    بعد یه مدت هم میتونم مسابقه سرعت بدم اصلا.

    یا فقط موتورسواری کنم یا اتوموبیل سواری کنم به خاطر لذتش

    به خاطر جابه جا کردن رکورد.

    او مای جی.چقدر خوب نوشتم مسیرمو

    مرسی از شایسته بانو که پیشنهاد مدل نوشتن داد.

    من باید باورهام در زمینه روابط رو تغییر بدم،در زمینه شغل و درآمد

    و البته مهم تر از همه درباره خداوند و رابطه و عشق و عاطفه م نسبت بهش

    تا رسیدن به ایمان قوی که زاینده همه چیزه

    همه خواستننهای مادی و معنوی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    به نام مهربان ترین

    در این سفر با هر فایل که جلو میرم انگار به نقشه ای دست پیدا میکنم که نشان از گنجی عظیم رو میده که همیشه ی عمر به دنبالش بودم.من شخصی بودم که فکر میکردم کارم درسته ولی تفکر و تامل در کار نبود و این به نظرم شبیه کسی می مونه که خودشو به خواب زده و در این حالت نمیشه از خواب بیدارش کنی.خدارو شکر میکنم که با اتفاقاتی که در زندگیم افتاد هدایت شدم به این سایت.که جسارت به تغییر شرط موفقیت در اونه. خداروشکر که تغییر در خودم رو احساس میکنم جسارت برای مقابله با نقطه ضعف هام و رسیدن به تعادل روحی و دوست داشتن خودم.و اینکه قبول کنم شرایط من باید تغییر کنه این چیزیه که من میخواستم.ولی جسارت و اون شجاعتی که لازمه ی اون بود رو نداشتم.این دنیا جایی زیبا و لذت بخشه برای زیستن ولی باید یادمان باشد جایی برای ماندن نیست.خداروشکر برای بیدار شدنم و اینکه توانی دارم بینهایت برای تحقق خواسته هام.

    تشکر فراوان از استاد عزیزم .مریم مهربانم و دوستان ارزشمندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مریم صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1977 روز

    سلام به مریم مهربونم و استاد بی نظیرم خدارو شکر پنجمین روز از سفرنامه رو هم دیدم تغییر یک حقیقت محض است و جهان خودش داعم در حال تغییر است بهار میرود تابستان می اید تابستان میرود پاییز زیبا می اید پاییز میرود زمستان دل انگیز می آید این روند داعم ادامه دارد و چقدر تغییر زیباست مثل تغییر زندگی ام و قرار گرفتن در فرکانس خوبی ها زیبایی ها من تغییر را دوست دارم چون به من اعتماد به نفس میدهد جسارت میدهد که میشود میتوانممم خدارا شکر با عمل به آموزه های استاد خوبم در مسیر تغییرم و با دیدن این کلیپ جرقه ای که در ذهنم خورد داشتن یک شغل و ورودیه مالی اضافه تر جدیدتر از الانم هست امیدوارم این جرقه و روشن شدن چراغ در ذهنم منو تو مسیر جذب یک شغل عالی و دلخواه قرار بده و باید همچنان تمرکزم بر زیبایی ها بیشتر باشه خدارو شکر که پنجمین روز از سفرنامم به خوبی گذشت عاشقتونم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: