تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 44 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به دوستان و استاد عزیزم
امروز ، روز پنجم سفرنامه من هست حس خوبی دارم وقتی برای خودم وقت میذارم و روحم رو رشد میدم و برای آگاهیم زمان میذارم روزایی که کم کاری میکنم و خودم رو اولویت قرار نمیدم حس بدی دارم و انگار یه چیزی رو گم کردم و بیقرارم،
خیلی وقته که تمرکز ندارم و کار و درس رو خوب پیش نمیبرم،،ثبات ندارم
هر روز عصابم به هم ریختس،آرامش ندارم،مضطربم،
رعیسم توی محل کار باهام خوب برخورد نمیکنه،حقوق نمیده و هر خرید و فروشی انجام بشه ، پورسانتی بهم نمیده در صورتی که به کسایی پورسانت میده که ذره ای کار نمیکنن،،،این اتفاقات همش تقصیر منه و خودم مسئولم،
تصمیم گرفتم از این به بعد روی خودم کار کنم و تمام تمرکزم فقط روی کار و روی خودم باشه،
برای خودم و کارم ارزش قائل باشم، و مشرک نباشم،
خواستم رد پایی از خودم به جا بذارم، تا بعدها بدونم کجای کار بودم و چقدر شرک داشتم و خودم اجازه میدادم تا بهم ظلم بشه
خداروشکرت،برای این سایت مقدس
سلام به استاد عزیز و همه هم فرکانسیهای عزیزم
ی جایی استاد تو یک فایلی میگفت هر سال دوست داشته وضعش تغییر کنه و وقت نوروز که میرفته خونه عموش ی جبرانی بکنه ی گوسفندی بکشه اما هر سال همون وضع ادامه داشته و باز مثل قبل بوده
الان به خودم که نگاه میکنم دقیقا وضع همینه و خیلی جالبه هر سال بدتر از سال قبل میشم دقیقا مثل دوست استاد
تغییر خیلی سخته. من همه اش فکر میکردم کلی تغییر کردم اما حالا میبینم که تغییری نکردم چون نتایج تغییری نکرده. شاید من آشنا شدم با قانون اما هیچ وقت انجامش ندادم که نتیجه این شده
نتیجه شده بی پولی من شده روابطی که درست پیش نمیره.
اما یک چیزی هم هست
اگر استاد تونسته مسیر رو عوض کنه پس منم میتونم
اگر آقا رضا تغییر کرده پس منم میتونم
اگر آزاده تونسته پس منم میتونم
من ترمز سن دارم ترمز عدم لیاقت و عدم توانایی دارم و خوشحالم که پیداشون کردم
خدا رو شکر میکنم
خدا رو شکر میکنم که هر لحظه که بخواهیم میتونیم همه چیز رو تغییر بدیم.
روز شمار تحول زندگی من
روز پنجم
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که کم کم دارم صدای هدایت های خدا رو میشنوم. من دقیقا همین امروز صبح یه ندایی درونم گفت شغلت رو باید تغییر بدی. با اینکه هنوز سودده هست ولی من حالم باهاش خوب نیست. هر روز استرس و نگرانی و هر روز حال بد ازش میگیرم و اینو میدونم که وقتی در مسیر درست نباشی باعث میشه حالت خوب نباشه و دست و پا بزنی
بدون اینکه با کسی مشورت کنم این تصمیم جدی رو گرفتم. شغلی که 14 ساله دارم باهاش زندگی میکنم ولی به خودم گفتم با کسی در موردش صحبت نمیکنم تا بخوام عملی اش کنم . تا اخر امسال صبر میکنم. چون به هر کسی بگم مخالفت میکنه . همه میگن حیفه و اینا
ولی من میدونم تا زمانی که من حالم با کاری خوب نباشه اون کار رشد نمیکنه! و من چند ساله که دیگه حالم با این کار خوب نیست. بعد چون هر روز یکی از فایل های روز شمار تحول زندگی من رو نگاه میکنم غروب اومرم که روز پنجم رو ببینم و دیدم وای خدای من دقیقا داره در مورد این موضوع صحبت میکنه. باورم نمیشد . همش خدا رو شکر میکردم که داره هدایتم میکنه. و دقیقا همین موضوعی واسه امروزه که من از صبح داشتم بهش فکر میکردم
خدایا شکرت که کم کم دارم هدایت هات رو متوجه میشم. قبلا همش با بقیه مشورت میکردم و حتی چند دقیقه هم سکوت نمیکردم که صدای خدا رو بشنوم
ولی الان کم کم و تکاملی دارم بهتر میشم
من میخوام کسب و کار 14 ساله ام رو که وابستگی زیادی هم بهش دارم رها کنم و دوباره از صفر شروع کنم.
من الان 40 سالمه ولی هیچ وقت واسه شروع دوباره دیر نیست!
بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و فراوانی
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته
سلام خدمت دوستان عزیز و گرامی
خدای من تو چقدر خوب داری با من راههای مناسب را نشان می دهدی
چقدر خوب دارم از زندگیم لذت می برم
استاد عزیزم خلی ممنون شما هستم که با این چنین فایل های آگاهی دهنده زندگی من. را دیگر گون می سازی
واقعا تغیر کردن در زندگی بهترین. و لذت بخش ترین کار است
وقتی ترس داریم
وقتی نگران هستیم
وقتی به خداوند ایمان نداریم
وقتی به خداوند توکل نمی توانیم
وقتی از دایره امن مان بیرون شده نمی توانیم
زندگی هر روز برای ما سختر و وحشتناک تر می شود
بد ترین چیز این است که خود مان را نشناسیم
بدترین این است که توانایی های خودمان را نبینیم
بد ترین چیز این است که توانای های خودمان باور نداشته باشیم
بد ترین چیز این است که همیشه خود مان را با دیگران مقایسه کنیم و هیچ قدمی هم برای تغیر مان بر نداریم
من خودم از تغیر کردن ترس داشتم
من خودم را ناتوان و ضعیف حساب می کردم
خودم را نا لایق می دیدم
من خودم را بیچاره می دیدم
من فکر می کردم زندگی من همین است و خداوند همین گونه برای من خواسته است
چون احساس می کردم خداوند برای بعضی ها می دهد و برای بعضیها نمی دهد و من هم از جمله افرادی هستم که خداوند برای من نه خواسته و نمی دهد
چون این گونه فکر می کردم و این گونه باور داشتم
من از درون خودم را آزار می دادم
خودم را تخریب می کردم
خودم را سرزنش می کردم
و فکر می کردم قسمت زندگی برای من همین است
و حرکت کردن در خلی موارد های زندگی برای من زجر آور بود
اما به لطف خداوند از موقع که با استاد عباس منش و سایت لذت بخش شأن آشنا شدم زندگی ام به سمت بهتر شدن در حرکت شد
هر روز آگاهی های قشنگی را دریافت کردم
نتایج دوستان عزیزم را دیدم و برایم باور پذیر تر شد
و نتایج های را خودم در زندگیم کسب کردم
به همان اندازه که من قانون را باور کردم به همان اندازه تغیرات در زندگیم ایجاد شده
حالا من با اشتیاق فراوان دارم روی خودم و تغیر باورهایم کار می کنم
موقع کار کردن من فایل ها را گوش می دهم و لذت می برم
احساس می کنم که درک ام از قانون جهان بهتر و بهتر می شود
همین چند لحظه قبل با همکارانم داشتیم جوجه رون سیخ میکردیم برای مراسم شب
یکی از همکارانم از کار های من تعریف کرد
گفت از زمانیکه اینجا داری کارمی کنی از لحاظ کاری از فلان بچها تو بهتر هستی
چون خلی از بخش های کار را بلد شدی
هر کاری را یکبار انجام دهی برای دفعات بعدی برایت راحت تر است
و آدم دوست دارد باهات کار کند
و من از این حرف هایش تشکری کردم
و در ذهنم چقدر خداوند را سپاسگذاری کردم و لذت بردم
چون من هر روز اول صبح با خداوند زیاد صحبت می کنم
و این کار را از روی عشق و لذت انجام می دهم
و این را هم از استاد خوبم عباس منش عزیز آموختم
بشتر موقع احساس خوبی دارم
قبلا من حتی جرات نمی کردم با خداوند گفتگو کنم
چون از خداوند ترس داشتم
چون خداوند را قیسمی دیگری برای ما گفته بودند
چون احساس می کردم فردی دیگری برای من از خداوند در خواست کند
اگر خداوند لطفی در حال ما کند
اما حالا شاکر و سپاسگذار خداوند متعال هستم
اتفاقاتی بهتری را دارم تجربه می کنم
با عشق و لذت دارم روی فایل های دانلودی و محصولات کارمی کنم
از هر فرصتی استفاده می کنم که از زمانم استفاده موثر تری داشته باشیم
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایا صد هزار بار شکرت
به نام خدا
تغییر جسارت میخواهد
واقعا هم همینطوره چون ماها به شدت با توجه به فرهنگی که در اون بزرگ شدیم مثل چسب عمل میکنیم و به همه چی میچسبیم حتی اگر ناخواسته باشه
واقعا تحمل اون شرایط دردش خیلی بیشتر از درد تغییره. تغییر اونجاش سخت میشه که ترک یه سری عادت هاست وقتی میخوای با ادم جدیدی بری تو رابطه وقتی میخوای عضو تیم جدیدی بشی وقتی محل کارت عوض میشه و مخاطبان تغییر میکنن وقتی شهر محل زندگی متفاوت میشه
مدتیه که تغییر رو برای خودم جذاب کردم و یا این دید که واقعا اگه همیشه یه چیز رو تجربه کنم اون لذت رپ بهم نمیده نگاش میکنم چون شخصیتم دنبال هیجان و جذابیت هاست و وقتی راکد میشم و درجا میزنم واقعا خسته میشم
چقد جذابه که غذاها و طعم های جدید تجربه کنم
چقد جذابه محله و شهر جدید و تازه ای زندگی کنم
چقد جذابه همکارا و دوستان جدیدی باهاشون اشنا بشم. چقد جذاب و خوبه که این همه تغییر میتونه باعث گسترش جهان بشه. چقد جذابه زندگی خدایا شکرت بابت جسارتی که بهم دادی که در این مسیر قدم بردارم و نتایجش واقعا تا الان که منو سورپرایز کرده
یه سری عادتا واثعا مخرب هستند که گاهی میچسبیم بهشون
من در مسیر تغییر هرروز جسورتر میشوم
بنام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی
سپاسگزارم ازشماایتاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدن
استاد عباس منش عزیزم چند وقته که تو نوشته هام ودرخواست هام ، تمرکزم اینکه هدایت های مهربان پروردگار رو دریافت کنم ، هدایت که همیشه هست، پروردگارم هدایت منو به خودش واجب کرده اما من قدرت دریافت ندارم
ودرخواستم اینکه مقاومتهای ذهنمو کم ،کنه تا بتونم دریافتشون کنم .
چند روزه که به وضوح میبینم قلبم یه مسیری رو بهم میگه که بعدا میفهمم درسته ، اما چون توجهم به قلبم کم بود مسیری که هدایت شده بودمو نرفتم.
امروز به این درک رسیدم که باید از سرعتم کم کنم ، باید با توجه و تمرکز بیشتری عمل کنم ، باید هوشیار تر باشم تا بتونم به هدایت هاییی که میشم عمل کنم.
امروز چند بار تمرینش کردم ، وبا آرامش بیشتری به صدای قلبم گوش دادم و دقیقا به مسیری که لازم داشتم هدایت شدم
واین اتفاق بسیار برام جذاب و دلنشین و زیبا بود
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
بسیاری از افراد تا زمانی که با شرایط نامناسب مواجه نشوند تغییر نمی کنند ما جزء کدام دسته هستیم؟
1- افرادی که قبل از اینکه اوضاع نامناسب شود تغییر می کنند.
2- افرادی که زمانی که اوضاع نامناسب شود تغییر می کنند.
3- افرادی که هرگز و تحت هیچ شرایطی تغییر نمی کنند.
در بسیاری از مواقع باید بتوانیم آینده ی روند و مسیری که طی می کنیم را ببینیم بررسی و تصور کنیم با این وضعیت و شرایط ده سال آینده در چه نقطه ای قرار داریم؟آیا در جایگاه مناسبی هستیم یا خیر؟
بسیاری از ما به خاطر ترس و نگرانی از آینده که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد به سبب بی ایمانی دست به تغییر نزده و حرکتی نخواهیم کرد .
بسیاری با وجود توانمندی ها و استعدادهای بی شماری که دارند شهامت حرکت کردن تغییر کردن و استفاده از توانمندی های خود را برای دستیابی به موفقیت و پیشرفت را ندارند به این سوال فکر کنیم که:
چرا نمی خواهیم تغییر کنیم؟چرا با اینکه شرایط نامناسب و آزار دهنده است حرکت نمی کنیم؟سعی کنیم ده سال آینده و روندی را که طی می کنیم را ببینیم .
زمانی که باورهای خود را تغییر ندهیم در ده سال آینده شرایط بسیار بدتر و نامناسب تر خواهد شد اگر بتوانیم روزهای سخت ده سال آینده را اکنون حس کنیم به ما انرژی برای حرکت داده و ما را مجبور به تغییر می کند.
بهترین شیوه ای که به ما کمک می کند تغییر کنیم این است که آینده خود را تصور کنیم و ببینیم چقدر شرایط و اوضاع ناجالب و نامناسب خواهد شد .
اگر در آمد ما روز به روز کمتر شده و در شغل خود هیچ مهارتی کسب نمی کنیم باید تغییر کنیم در هر شرایطی که هستیم اگر شرایط ما ناجالب است نشانه ها را در تمام حوزه ها مشاهده کنیم و اگر اوضاع برای ما بدتر شده است بدانیم که در آینده بسیار بدتر خواهد شد و باید اکنون راه حلی برای آن در نظر داشته باشیم و رفتارها و باورهای خود را بهبود و اصلاح کرده نه زمانی که اوضاع بسیار نامناسب و سخت شد.
در تمام لحظات باید آمادگی تغییر را داشته باشیم قبل از اینکه اوضاع به قدری سخت شود که ناتوان شده و دیگر هیچ راهی نداشته باشیم و مجبور به ادامه ی روند قبلی شویم . هر چند در ناتوانانی مطلق هم اگر خداوند را باور و به قدرت او ایمان داشته باشیم می توانیم تغییرات را شروع کرده و نتایج عالی کسب کنیم اما چرا اجازه دهیم که اوضاع تا این حد نامناسب شود؟
ما باید حواسمان باشد که جهان همواره در حال تغییر است و ما هم باید تغییر کنیم در کسب و کار خود در سلامتی در روابط و در تمام حوزه ها هر روز به دنبال تغییر باشیم از خود سوال کنیم چگونه از دیروز خود بهتر عمل کنیم؟ در چه حوزه ای باید تغییر ایجاد کنیم که اوضاع بهتر شود؟
جهان و خداوند همواره با ما صحبت می کند نشانه ها را ببینیم حواسمان جمع باشد نپذیریم و باور نکنیم که شرایط ناجالب طبیعی است و رکود حکم فرما است .افرادی که زودتر به پیشواز تغییر می روند و کسب و کار خود را گسترش داده اند و برخورد خود را با مشتریان بهتر و کسب و کارخود را آنلاین کرده اند به موفقیت و ثروت بیشتری دست یافته اند.
حواسمان به نشانه ها باشد و بدانیم که خداوند از طریق نشانه ها با ما صحبت کرده و به ما پیغام می دهد که باید تغییر کنیم یا دمان باشد در هر شرایطی هستیم هر چقدر ایده آل باز هم شرایط بهتری وجود دارد هر چقدر خوب یا هر چقدر بد اگر شرایط ما عالی است باز هم بهتر خواهد شد تنها باید تغییراتی در باورها و طرز فکر خود ایجاد کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدا که به شدت کافیست
البته به شرط ایمان و پاکی دل
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان
و تمام هم مسیری های قشنگم
تغیر شخصیت جسارت میخواهد
یادم هست بعد از خدمت سربازی ام تصمیم گرفتم تغیری در شیوه کاری خودم داشته باشم و کاری رو شروع کنم که علاقه دارم و به صورتی تکاملی رشد کنم اما مسیر جوری پیش رفت که تصمیم بر این شد که مستقل بشم به نظرم این تغیر بسیار بزرگی در تمام ابعاد زندگی ام بود و از اونجایی که همیشه در درونم در مورد تغیر در تمام مسائل همیشه این دیدگاه روداشان که من توانایی تغیر هیچ کس و هیچ چیز در بیرونم را ندارم و سریع دست به کار میشدم و فقط خودمو تغیر میدادم و خدا روشکر همیشه نتیجه خوب بوده و هست پس دست به کار شدم و تنها دارایی ام ماشینم رو بعد از خدمت سربازی ام فروختم و رفتم یه خونه اجاره کردم و وسایل خونه گرفتم و با مابقی پولش دوره روانشناسی ثروت عزت نفس قانون سلامتی دوره قانون آفرینش و دوره دوازده قدم روخریدم و تصمیم کرفتم از این جا شروع کنم و روی خودم کار کنم و مستقل باشم و شخصیت ام رو تغیر بدم تا در تمام جنبه های زندگی خدایت بشم و کارم را بسپارم تا در مسیرش هدایت بشم البته این تصمیم رو با یکی از دوستانم گرفتم که اونم همراهی کرد و با هام بود و با پولی که اون داشت بعضی از کارها رو و هزینه ها رو انجام داد و به ماشین هم دوتایی داشتیم و تمام این اتفاقات در صورتی بود که من طبقه زیرزمین خامه پدری ام تنها زندگی میکردم و تا حدودی مستقل بودم و کاراهای خودم انجام میدادم خونه ام رو که داشتم ماشینم هم داشتم و کارمم انجام میدادم اما با کار کردن روی خودم به خودم گفتم باید تغیر کنی جواد و سن اون جیزی نیست که تو در ادامه بخوای و مسیری که الان داری میری در ادامه نتیجه خوبی برای تو نداره تو میخوای آزادی مالی استقلال فکری داشته باشی و روی خودت کار کنی و بتونی از پس خودت بر بیای پس باید تغیر بدی و اون موضوعات شروع شد و واقعا با حس خوبی که برای این تغیر داشتم و احساس میکردم که میتوانم و از چیزی که از خودم میدونستم ارز تحربیاتم گفتم از پسش بر میام و انجامش میدم توکل کردم به خدا و واقعا همه چیز در مسیر خرید لوازم خونه و اجاره خونه همه چیز استاد معجزه میشد و انجام میشد یکی پس از دیگری و چقدر من تو اون حال و هوا سپاسگزار خداوند بودم و همه چیز با حس خوب انجام میشد و من با وجود مخالفت شدی خانواده و تمام وابستگی ها ودلبستکی ها و تمام ترس ها از حرف مردم و چیزهای مختلف این کار رو با تمام وجود انجام دادم و ایمان داشتم همه چیز بهتر میشه و خداوند کمک میکنه من تو شهر خودم از خانواده ام دور شدم ومستقل شدم و مادرم توی این شهر کسی رونداشت و خیلی به من وابسته بود و یکی از معجزات این بود همون هفته ای که من داشتم کارمو میکردم و رفتم یکی از خاله هام ابعاد از چندین سال تصمیم گرفتن بیان شهر ما و اینجا زندگی کنن و واقعا وقتی فهمیدم اومدن فقط به خدا گفتم شکرت که اینجوری در ها روباز میکنی و همه چیز به خیر خوبی تو پیش میره واقعا همه چیز در این یک سال خیلی تغیر کرد من واقعا روی خودم کار میکردم ازتمریناتی که انجام دادم دوره عزت نفس رو انجام دادم و تمرین آگهی بازرگانی رو تقریبا ده باری انجام دادم وجه قدر از درون تغیر کرد قانون سلامتی روکم کم شروع کردم و نتایج عالی در جسمم به وجود اومد و واقعا تمام زندگی ام استاد شده بودید شما ودوره ها و همه حرف هاتون و آگاهی هایی که میدادید برام مثل وحی منزل بود و چقدر همه چیز در حس خوب و مسیر هدایت بود بعد از دوماه مغازه ای شریکی با دوستم کافه زدیم و از یا جای کوچیک شروع کردیم و باورم نمیشد تو یه مغازه چهارده متری که اجاره اش ماهی یک میلیون بود من روزی میشد که یک میلیون دخل میزدم منی که تا حالا اصلا تجربه مغازه داری و مشتری مداری رو نداشتم ولی میتونم فقط بگم خدا آدما رو دورمون جمع میکرد وانگار فقط میگفت تو ادامه بده من همه چی رو درست میکن و کارمم خیلی تغیر کرد از هر سمتی میچرخیدم برام کار میومد خیلی خدا روسپاسگزار بودم و ساعت ها باهاش حرف میزدم و اشک میریختم و میگفتم خدایا مگه میشه تو بخوای کسی روکمک کنی و بکشی بالا وکسی بتونه جلوشو بگیره همه چیز خوب بود و واقعا خداوند همه چیز رو مدیریت میکرد اون تغیری که من میخواستم با هدایت و لطف پروردگار و کار کردن در مسیر آگاهی شما استاد عزیزم با چند قدم کوچک انجام شد خیلیییییییی زود تر از اونی که فکرش رومیکردم در این مسیر واقعا به کوچک ترین رفتار وعملکردم دقت میکردم و الان که فکر میکنم باورهای توحیدی اصلی ترین عوامل تمام این نتیجه ها بود و حرفهاتون رو الان بیشتر درک میکنم که شالوده تمام موفقیت ها باور توحیدی هست آنقدر شدید بود که قشنگ این خالق زندگی بودن رو درک میکردم و انگار من خدا میگفت چی میخوای تو بگو من میارم واقعا الان که دارم میگم مو به تنم سیخ میشه استاد خدا همه چیز شده بود برام کار حس خوب درآمد رزق و روزی مشتری سعادت واقعی بود تا اینکه بعد از شش ماه در این مسیر بودن وارد رابطه عاطفی شدم و الان که دارم بهش فکر میکنم دقیقا تمام رفتارهام و عملکردم و حرف هام در رابطه ام دقیقا به خدا این بود که من بلدم و درستش میکنم و خواستم خدایی کنم از اینجا بود که خدا هم گفت برو ببینم چیکار میکنی و زندگی ام در جهت دیدن جواد دیگری تغیر کرد رفتم به دنبال حل کردن مسائل زندگی اون که از گذشته و حال بود رفتم به دنبال تغیر شخصیت اون آگاهی دادن به اون و همه چی شد اون یه آدم بت شد و جواد خودش هیچ خدای خودش هیچ و دیگه از در دیوار ورودی های سمی وارد ذهنم شد و مسائل هر روز بیشتر شد مقایسه بیشتر ناتوانی و استرس نگرانی هماهنگی و در صلح بودن با خودم شد هیچ و کم کم همه چیز از دست رفت مغازه رفت ماشین رفت زمان رفت احساس ارزش و لیاقت و اعتماد به نفس و اون اتصال به خداوند رفت اینا رو گفتم که رد پایی ازم بمونه تا بعدا بدونم چون الان که هم درک کردم استاد هم همون زمانی که هنوز تو این شرایط بودم درک میکردم که همه اینا رو خودم دارم خلق میکنم و چیزی جز درون خودم نیست و بالاخره که در نهایت رابطه و اون آدم هم رفت و خونه هم رفت و همون جا بود که به خودم گفتم همون جوری که اونطوری بندگی کردی و بهت میداد اینطوری هم وقتی شرک میورزی از دست میدی و در مدت یک سال و پنج ماه من به اندازه سال ها درس گرفتم و تجربه کسب کردم و واقعا خدا روشکر میکنم و بازهم دنبال تغیر زندگی ام هستم و باز با یاری خدا شروع میکنم و میدونم و یقین دارم که اگر یه دفعه شد بازهم میشه اما ایندفعه با یه عالمه درس و تجربه که بازهم از خودش خواستم کمکم کنه که از درس هاش استفاده کنم در مسیر هدایت خودش و چقدر بادومهای توحیدی ام تقویت شد بعد از این اتفاقات من که چیزی نیستم در برابر آگاهی و قدرت اون امیدوارم خودش در تغیر جدید زندگی ام یاری ام کنه که بازهم تغیر در شخصیتم در تمام جنبه هاست با استفاده از اهرم رنج و لذت سپاسگزار خداوند هستم از شما خیلی ممنونم استاد عزیزم
و برای خودم و تمام دوستانم طلب خیر و خوبی و تغیر در مسیر راست و مستقیم خداوند مسیر کسانی که بهشون نعمت داده نه کسانی که به آنها خشم و غضب کرده هدایت کنه و هر روز کمی بیشتر بهبود پیداکنم و در مسیر تغیر شخصیتم با کمک خودش قدم بردارم
خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم که یه تغیر شخصیتی داشتم امیدوارم مداوم و پایدار باشه خدا یاری ام کنه در مسیرش بمونم اونم کامنت خوندم و کامنت گذاشتن در سایت که یه هفته ای هست که با هدایت به سفر نامه شروع شده خیلی حسم بهتره
دوستتون دارم در پناه الله یکتا شاد و ثروت مند و خوشبخت و سعادتمند باشید و لحظه به لحظه زندگیتون پر از حضور خداوند باشه
یا حق
به نام رب العالمین
قدم های تکاملی من . قدم پنجم
درود بر استاد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان ارجمند
خداروشکر طوری زندگی من پیش رفت که خیلی کارها وارد شدمو با انواع ادم هاو طرز فکرها اشنا شدم.
من همیشه از خودم میپرسیدم و تجزیه و تحلیل میکردم که اینده من توی این شغل چطور میشه و از خودم سوال میپرسیدم و اینده رو میاوردم جلو چشام و بعد از اون کار میدیدم هیچ ارزشی بهم نمیده و رشدی نداره و یک روزمره میشد میومدم بیرون، ولی نکته اساسی که با خیلی ادمها که اشنا شدم و زندگیشونو میدم و سوالاهات از دیدگاهشون میپرسیدم و دوست داشتم یاد بگیرم ،اینه که من و ما خیلی به یه چیز چسبیدیم و جرات حرکت و تغییر نداریم و میترسیم . ترس از اینده و بدتر شدن ولی بازم حرکت نمیکنیم ،بارها شده بودکه میپرسیدم از افرادی که سالها تو اون کار بودن میپرسیدم چرا نمیری تو کار دیگه و همشون میگفتن بلد نیستم و کار نیست و میترسیدن حرکت کنن و کارشون رو از دست بدن ، میترسیدن . خیلی افراد ضربه های شدید توی روابط و توی بحث مالی خوردن و دیدم زندگیشون پاشیده ولی بازم تغییر نمیکردن و حرکت نمیکردن چون میترسیدن و با وضوح اینو لمس کردم که خیلی ها برده زندگی هستن و دارن به زندگی باج میدن بدون هیچ لذتی و میمیرن و این سبک رو پذیرفتن چون باورهاشون ایراد داره ، خودم هم اکنون ترس ها دارم ولی سعی میکنم قدم قدم برم جلو .
انگار درسی بود که باید پاس میشد ، نسبت به بقیه خیلی کار عوض کردم ولی تجربه گرفتم و این دید منو باز کرد. اون چیزی که درک کردم خیلی الان ارزشمنده و دیدم را عوض کرد و باعث شد که به خودشناسی خودم نزدیک تر بشم.
من اگه تغییر نکنم زیر چرخ تغییرات له میشمو باید روی خودم و عزت نفسم کار کنم.میدونم خیلی جا دارم و این مسیر با حرکت و کارکردن روی باورهام خیلی زیباتر میشه
به نام خدای بخشایشگر و آمرزنده من و تمام خلایقش
من مدت زیادی نیست که وارد این سایت عالی و هدایتگر استاد عزیز شدم و این اولین رد پایی هست که میخوام از خودم به جا بزارم
با اینکه میدونم راه زیادی دارم تا هدایت شدن و به تکامل رسیدنم اما اومدم که این مسیر رو انتخاب کنم
و الان هم حتی نمیدونم کجای راهم و چجوری دارم پیش میرم
اما اینو خوب میدونم که مسیر رو درست اومدم اینو از حس خوبی که دارم میفهمم.من اصلا اومدم که تغییر کنم .از همه لحاظ
تغییر من درست لحظه ای شروع شد که وقتی درون ذهنم پر از شرک و ناامیدی فکر های منفی بود و زندگیم روز به روز از چیزی که من میخواستم قدم به قدم داشت عقب میرفت
جرقه ای در ذهنم ایجاد شد برای اینکه من میتونم زندگیمو درستش کنم اینطوری که میخوامش و من درهرلحظه ای که تصمیم برای بهتر شدنم بگیرم هیچ وقت دیر نیست و از همون لحظه شروع کردم .
و اولین تصمیمم ثبت نام در این سایت بود و میدونم که اینجا جای خوبی برای تغییر دادن من و زندگیم به بهترین شکله چون ایمان دارم که سیستم هدایتگر خداوند متعالم بسیار هوشمنده و میدونست که منو به کجا ببره
و واقعا الان نمیدونم چی باید بگم شاید حرفام به وضوح حرف دوستانم نباشه چون هنوز خودمم تو کند و کاش خود شناختن و تغییر مسیر های غلطم هستم
و الان دارم با کمترین امکانات و بیشترین محدودیت که مطمعنم به زودی به خواست خودم و خدا برطرف میشه دارم باهاتون حرف میزنم (با اینترنتی که به تلویزیون وصل سایت شدم و با حساب یکی از دوستانم در حال ادامه هستم و هیچ چیزی از خودم ندارم در حال حاضر البته )
و امید وارم استاد عزیزم با این قدم های محکمی که به سمت هم فرکانس شدن با شما برداشتم کامنت بعدی رو با موفقیت های عالی و باور نکردنی بزارم و از همین الان بخاطر اون روز خدای عزیزم رو شاکرم
با تشکر