تغییر شخصیت، جسارت می خواهد

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

افراد زیادی نتوانسته‌اند نیروی هدایت درونی‌شان را بشناسند. همان نیرویی که در هر لحظه با زبان نشانه‌ها با همه‌ی ما صحبت می‌کند و خیر و شرّمان را به ما الهام می‌کند.

آنها با وجود نشانه‌های نه چندان خوب در روابط‌شان، جرأت ایجاد تغییر در روابط‌شان را ندارند.

با وجود نشانه‌واضح برای تغییر شغل یا روند کسب و کارشان‌، هنوز هم به همان شیوه محدود کننده‌ی همیشگی اوضاع را تجزیه و تحلیل می‌کنند و هنوز هم رکود اقتصادی‌، کمبود مشتری‌، قیمت دلار و … را‌، عامل کم شدن درآمدشان می‌دانند و نه باورهای و نحوه نگرش خود را. به همین دلیل نیز برنامه‌ای برای تغییر باورهای خود ندارند.

حتی با وجود ایده‌های فراوان، جسارتی برای اجرای آن همه ایده ثروت‌ساز و سودمند ندارند چون زبان نشانه‌ها را نمی‌شناند و صدای آن نشانه‌ها که برای هدایت‌شان آمده را‌، نمی‌شوند.

بی ایمانی، چنان پرده ضخیمی از تردید و ترس در برابرچشمانشان ساخته که‌، اجازه دیدن نشانه ها و هدایت واضح جهان را از آنها گرفته است. به همین دلیل نیز قادر به تشخیص زبان نشانه‌ها نیستند و نمی‌توانند الهامات الهی را دریافت کنند و به همین دلیل نیز‌، از حقیقت خود و اصل خود‌، جدا افتاده‌اند.

به قول قرآن‌، ربّ ما «أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» است. «ربّ ما کسى است که نعمت وجود به همه موجودات بخشیده سپس آنها را هدایت کرده است.» (طه۵۰)

اما فقط افرادی این هدایت را دریافت می‌کنند که به آن ایمان دارند و نشانه های روشن هدایت را می‌بینند و می‌پذیرند!

آنهایی که هر لحظه آماده تغییر و بهبود اوضاع در هر جنبه‌ای از زندگی خود هستند. زیرا پی برده اند که:

این خاصیت جهان است که هرگز از گسترش باز نمی‌ایستد و بیشترین پاداش‌هایش را به افرادی می‌بخشد که در روند این بهبود و گسترش‌، با او همراه می‌شوند؛

هرچقدر که زندگی‌ات خوب است‌، می‌تواند بهتر باشد.

هرچقدر که شیوه‌ات برای ساختن ثروت عالی است‌، باز هم می‌تواند بهتر باشد.

هر باوری هر چقدر قدرتمند کننده، بازهم بهتر می‌تواند قدرتمند کننده‌تر باشد

هر نتیجه‌ای هرچقدر عالی‌‌، باز هم می‌تواند عالی‌تر باشد.

تنها در صورت ایجاد این تفکر است که ظرف وجودت رشد می‌کند و آماده دریافت نعمت‌های بیشتر و تجربه امکانات بیشتر می‌شوی.


️️متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

من باید هر لحظه آماده تغییر و بهبود اوضاع در هر جنبه ای از زندگیم باشم. ️️هر باوری هر چقدر قدرتمند کننده بازم میتونه قدرتمند کننده تر باشه
️️زندگیم هر چقدر که خوب باشه بازم میتونه بهتر بشه، هر نتیجه‌ای هر چقدر عالی بازم میتونه عالی تر باشه
️️ببینم جز کدوم گروه هستم

قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب بشه تغییر میکنم؟

وقتی اوضاع خراب شد تغییر میکنم؟

یا هرگز تغییر نمیکنم؟
️️خیلی موقع ها باید بتونم آینده این چیزی که الان هستم رو ببینم که من با این وضعیتی که الان دارم پیش میرم ده سال دیگه کجام آیا اون جایی هست که من واقعا میخوام باشم یا نه، جای مناسبی نیست
️️خیلی از افراد به خاطر ترس ها و نگرانی هاشون، یا بخاطر اینکه نمیدونن آینده چی میشه یا به خاطر بی ایمانی شون دست به تغییر نمیزنن و حرکت نمیکنن
️️سعی کنم همیشه ده سال آینده رو ببینم روندی رو که دارم طی میکنم ببینم.

ده ساله بعد ببینم کجام، چقدر اوضاع داره بدتر میشه
️️اگه خودم رو عوض نکنم، این اوضاعی که الان کمی داره بهم فشار میاره ده سال دیگه بیشتر فشار میاره

باید بتونم این فشار 10 سال بعد رو الان حس کنم

روزهای سخت 10 سال بعد رو الان حس کنم تا بهم انرژی بده برای حرکت کردن
️️یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکنه تا تغییر کنم اینه که آینده رو ببینم که با همین روندی که دارم پیش میرم، چقدر اوضاع بد میشه و شرایط داغون میشه و اوضاع از اینی که هست بدتر میشه
️️پس توی هر شرایطی که هستم اگه شرایط داره خراب میشه این نشونه ها رو ببینم

هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ روابط خانوادگی
️️اگه دارم میبینم که اوضاع مالیم یا رابطم، هر روز داره بدتر میشه یه فکری به حالش بکنم و توی رفتارها و باورها و حرکت هام یه تغییری ایجاد کنم
️️در تموم لحظه های زندگیم و در تموم موضوعات مختلف باید آمادگی تغییر رو داشته باشم قبل از اینکه اوضاع اونقدر سخت بشه که ناتوان بشم، بیچاره بشم، چاره ای نداشته باشم و مجبور باشم که ادامه بدم
️️هر چند که توی ناتوانی مطلق هم اگه بخوام و ایمان داشته باشم و خدا رو باور کنم میتونم تغییرات رو شروع کنم و نتایج بزرگی بگیرم

اما چرا بزارم اوضاع این قدر بد بشه
️️جهان داره تغییر میکنه منم باید به همون نسبت با جهان تغییر کنم

توی کسب و کارم، بیزینسم، سلامتیم، رفتار هام، توی همه قسمتهای زندگیم باید حرکت کنم و تجربه کسب کنم
️️شاید یک سری از تجربه ها هم به شکست برسه ولی اینها باعث میشه که بزرگتر بشم قویتر بشم، شجاع تر بشم، با ایمان تر بشم،
️️پس هر روز به دنبال تغییر باشم، هر روز بگم چیکار کنم که امروز بهتر از دیروز باشم، توی چه قسمت هایی از زندگیم تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه که هیچ، بهتر و عالی تر بشه
️️پس نشونه ها رو ببینم، چون خدا داره از طریق نشانه ها باهام صحبت میکنه، اگه دیدم کسب و کارم هر روز داره کمرنگ تر میشه، هر روز در آمدم پایین تر میره، حتماً باید یه تغییری توش ایجاد کنم، حتماً باید یه جای دیگه دنبال یه برنامه دیگه ای باشم

مثلاً ممکنه سیستمم سنتی باشه نیازه که به روزش کنم و اینترنتیش کنم
️️پس اگه دیدم اوضاع داره هر روز بدتر میشه، درآمدم کمتر میشه، باید به فکر باشم و نپذیرم که این طبیعیه، نپذیرم که این رکود اقتصادی توی کشوره و اینو باور نکنم
️️من باید زودتر به پیشواز تغییر برم
️️من توی هر شرایطی که هستم بازم میتونم این شرایط رو بهتر کنم، فقط باید یک سری تغییرات در خودم ایجاد کنم،

مخصوصا در باورها و طرز فکرم
️️تغییر نیازی به کوه جابجا کردن نداره، باید سکان کشتی زندگیم رو از دست عادت های قدیمی بگیرم که زندگیم رو تبدیل به یک چرخه تکراری و کسل کننده کرده
️️فقط کافیه عینک توجه به نا خواسته ها رو از چشام بردارم تا بتونم نعمت ها و زیبایی هایی که همین حالا در زندگیم وجود داره ببینم
️️بتونم زیباییهای خونه ام، محله ام، شهرم و کشورم رو تشخیص بدم و با توجه کردن به اونها، تاییدشون و استفاده از اون ها و لذت بردن از این تجربه‌ها، ظرف وجودم رو آماده دریافت نعمت های بیشتر و ورود به مدار های بالاتر کنم
️️من با تشخیص نعمتهای اکنونم و سپاسگزاری کردن به خاطر اون هاست که میتونم ظرفم رو رشد بدم و نعمت های بیشتری دریافت کنم
️️تغییر وقتی رخ میده که با فراغ بال به استقبال ماجراهای جدید برم،

آدم های جدید رو ملاقات کنم،

از زیر سلطه شیوه های همیشگی بیرون بیام، شیوه های جدید رو برای انجام کارهام امتحان کنم
️️باید به هر شکلی که شده روزمرگی رو از زندگیم دور کنم و به این وسیله وجودم رو آماده ورود به دل ناشناخته ها و تجربه اونها کنم

️هرچقدر ناشناخته های بیشتری رو امتحان کنم بیشتر پی میبرم که نه تنها ترسناک نبودن، بلکه بهم فرصت تجربه های شگفت انگیزی رو دادن
️️با هر بار انجام یه کار جدید و تجربه یک ناشناخته دیگه، توانایی های بیشتری در وجودم بیدار میشه که بخش دیگه ای از عزت نفسم رو میسازه و آروم آروم ترس از تغییر از وجودم میره و طعم زیبای امتحان شیوه‌های جدید در وجودم نهادینه میشه

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    156MB
    13 دقیقه
  • فایل صوتی تغییر شخصیت، جسارت می خواهد
    12MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نرگس پرورش» در این صفحه: 6
  1. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربانم

    «آدمها خیلی سخت تغییر میکنن»

    من هم این مورد در رفتار خودم و اطرافیانم دیدم ، عادتها به آدم احساس راحتی و امنیت میدن و وقتی دست به تغییر میزنی چون ذهن ب اون حالت جدید عادت و آشنایی نداره مقاومت می‌کنه و احساس سردرگمی و ترس سراغ آدم میاد . مثل زمانی ک به بودن ساعت روی یکی از دیوارهای خونه عادت کردی و سالها اون ساعت همونجا بوده و وقتی جای ساعت رو عوض می‌کنی تا مدتها هنوز هم وقتی میخوای ساعت رو ببینی به همون جای قبلی ش نگاه می‌کنی در حالی ک خودت جا ب جاش کردی اما تو در حالت آگاهانه جا ب جاش کردی ولی هنوز عادت ذهنت و ناخودآگاه ت عوض نشده و باورش نشده ک جای ساعت تغییر کرده و باز هم زمانی که تصمیم میگیری ک ساعت رو ببینی به همون جای قبلی نگاه می‌کنی .

    همین مثال ساده می‌تونه نشون بده که چقدر تغییر برای آدمها سخته . و البته نشون میده ک وقتی تو نیاز مبینی چیزی رو تغییر بدی اگر با اطمینان قدم اول رو برداری بقیه ی مسیر هم برات ساده تر میشه و پیش میری .

    وقتی عادت شده تو جمع ها و محافل از دیگران صحبت بشه تغییر این حالت و متعهد بودن به غیبت نکردن در شروع مسیر برای ذهن سخت و ترسناک هست . احساس سردرگمی بهش دست میده وقتی میخواد خلاف همه آنچه دیده و تجربه داشته عمل کنه … وقتی عادت کردی به عیب یابی و غرزدن و همه آنچه دیدی و انجام دادی تا مدتها تمرکز بر منفی‌ها و احساس ناسپاسی داشتن بوده تغییر این حالت به دیدن زیبایی ها و صحبت از نعمتها و شکرگزاری کردن برای نعمتها و حال خوب رو آگاهانه در خود ایجاد کردن نیاز به آگاهانه عمل کردن و تکرار و تمرین زیاد داره تا عادت شکل بگیره و بره تو ناخودآگاه ت اینطور دیدن و اینطور عمل کردن و خب تکامل رو هم باید درک کنی تا انتظار یکهو عوض شدن همه چیز در وجودت و پیرامونت رو هم نداشته باشی .

    همیشه زمانی که نیاز به تغییر هست نشانه هایی اتفاق می‌افته که خودت فقط درک شون می‌کنی ک میان تا بهت بگن که

    وقتی روند اون عادت و عملکرد رو برای ده سال آینده بررسی کنی بهتر میتونی متوجه بشی ک ادامه این عادت و عملکرد می‌تونه چ نتیجه‌ای برات داشته باشه تا درک جنبه‌هایی ک نیاز به تغییر داره برات قابل درک‌تر بشه .

    حالا نیاز به شهامت و ایمان داری تا بعد از شناسایی جنبه هایی که نیاز میبینی ک تغییر کنه قدم اول رو برداری و جریان تغییر رو شروع کنی و ایمان داشته باشی ک قدم‌های بعدی بهت گفته میشه .

    من همیشه باید آمادگی تغییر رو در خودم ایجاد کنم و هوشیار باشم نسبت به این موضوع .

    سوالی ک باید از خودم بپرسم اینه که :«چ جنبه‌ای از زندگی من نیاز به تغییر داره؟» همیشه میتونم زندگیم رو از این چ ک هست بهتر کنم و به سمت بهتر شدن حرکت کنم . مخصوصا در باورها و نگرشم ک‌ همواره باید تغییر ایجاد بشه چون زندگی من بازتاب باورهای من هست .

    1. من باید عادت به زیبایی دیدن و تمرکز کردن بر نکات مثبت رو در خودم ایجاد کنم چون متوجه شدم ک ناخودآگاه من عادت کرده به مرور و تکرار ناخواسته و تضادها و ب سادگی از کنار خوبی ها و اتفاقات خوب میگذره و اون ها رو بدیهی میبینه.

    2. باید تکرار روند مثبت و درست اجرای قانون رو در خودم ایجاد کنم چون انسان تنوع طلبی هست باید از این ویژگی کمک بگیرم تا متنوعانه قانون و اصل رو در زندگیم ب کار ببندم و اجرا کنم و از این تکرار لذت ببرم بخاطر اهرم لذت و رنجی ک در وجودم ساخته شده .

    3. روی باور توحید خیلی باید کار کنم چون خیلی اوقات ک ب افکارم و واکنش م به رفتارها و شرایط نگاه می‌کنم شرک رو مشاهده میکنم و می‌دونم ک این باورهای شرک آلود چقدر در نتایج م و در افکارم تاثیرگذار هست .

    4. در روابطم باید عادت کنم به روشی ک استاد آموزش میدن در باب توجه به اخلاق خوب و مثبت آدمها وجه خوب و مثبت آدمها رو برانگیخته کنم .

    5. باید راحتتر برای خودم و لذتم و خواسته هام خرج کنم و اینقدر نگران خرج کردن نباشم با تقویت باورهای فراوانی و ثروت ساز .

    6. کمتر ایراد بگیرم و بیشتر تحسین کنم و کلام مثبت رو ب عادت خودم تبدیل کنم .

    7. عادت کنم که با خودم صحبت کنم در مورد قوانین و زیباییها و اتفاقات خوبی ک برام می‌افته تا با عمل کردن به قانون ب این شکل این جنس اتفاقات رو به زندگی خودم دعوت کنم.

    خدایا شکرت بابت درک و فهم امروزم در مورد قانون و تکرار دوباره‌ی اون

    من رو در دسته ی عمل کنندگان قرار بده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    نازنین من !

    سلام

    تا حالا به کلمه ی تغییر فکر کردی ؟

    یادت هست اولین بار این مفهوم رو در کتاب « چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد» سالها قبل شنیده بودی ؟!

    اون زمان درک داستان های تمثیلی کمی برات دشوار بود اما هرچی جلوتر اومدی و بزرگتر شدی بهتر فهمیدی ش .

    دو دسته موش که نماینده دو دسته از آدمها بودن :

    دسته ی اول موش هایی که بلافاصله با وخیم شدن اوضاع و کم شدن ذخیره ی پنیر به فکر تغییر افتادن و در مسیر پیدا کردن ذخیره ی تازه و فراوونی از پنیر راهی یه سفر شدن، یه هجرت ، و تو مسیر با دقت نشانه ها رو دیدن و هدایت رو دریافت کردن و قدم به قدم پیش رفتن و پا روی ترس هاشون گذاشتن و استقامت به خرج دادن ، به ناشناخته ها برخوردن … و در نهایت به بهشتی از پنیر رسیدن . چیزی که آرزوی هر موشی ه .

    و دسته ی دوم موش های که نه تغییر رنگ و بوی پنیر رو متوجه شدن و نه حواس شون به کم شدن ذخیره ی پنیر و آب رفتن ش بود . و تازه دسته ی اول موش ها رو که بخاطر نیّت خوب شون اون ها رو هم دعوت به تغییر و مهاجرت کردن به مسخره گرفتن و همونجا موندن و اون وضعیت هرروز سخت تر و سخت تر شد اما لجبازی اونها تمومی نداشت و بهشون اجازه ی دیدن واقعیت رو نمی داد …

    این داستان ساده و کوتاه چه اصول مهم و بلندی رو برات شرح داده بود و تو اون زمان هنوز اینقدر خوب نفهمیده بودی ش .

    درک کردی اما نه کاملا .

    و به اندازه ای که درک کردی بهش عمل کردی .

    و حالا بعد از گذشت سالها ، و رشد و تکامل ت ، و قدم گذاشتن در جمع خانواده ی عباس منش و بودن در فضای سایت و دیدن فایل ها و خوندن نوشته های ارزشمند عزیزانت یه کم بیشتر ضرورت تغییر رو درک کردی و با قوانین جهان آشنا شدی .

    عزیز من !

    به خودت تبریک بگو .

    چرا که تو در جمع اقلیتی هستی که تصمیم گرفتن متفاوت از عموم مردم نتیجه بگیرن و حاضر شدن بخاطر این هدف ، متفاوت از عموم مردم عمل کنن .

    به خودت تبریک بگو که در اولین قدم این شهامت و جسارت رو داشتی تا بفهمی که وضعیت موجود زندگی ت ، وضعیت مطلوبی که می خوای نیست و باید همه چیز رو تغییر بدی .

    آفرین به تو !

    که رویاهات رو زنده نگه داشتی .

    آفرین به تو که همیشه به دنبال بهترین هستی .

    و حالا هم فقط باید به همین روند ادامه بدی ‌.

    باید به ترس ها ت غلبه کنی و تغییراتی که باید رو رقم بزنی.

    و بدونی که ترس از بی ایمانی تغذیه می کنه.

    اگر نمی خوای که ترس هات قوی و قوی تر بشن باید ایمان ت رو تغذیه کنی و آروم آروم قوی ترش کنی . اون قدر قوی که بتونی بر ترس هات غلبه کنی و با اون ها رو به رو بشی.

    فقط کافیه آینده ی چیزی که هستی رو ببینی .

    ده سال بعد رو ببین و از خودت بپرس که اگر با این روند پیش بری چه وضعیتی در انتظارت هست ؟

    با نگاه به آینده برای خودت «اهرم رنج و لذت» طراحی کن .

    تا «رنج » آنچه ممکنه پیش بیاد به تو انرژی و توان حرکت کردن بده .

    تا «لذت » جایگاهی که می تونی تجربه کنی تو رو تشویق به حرکت کردن و بها دادن و ادامه دادن کنه .

    عزیزدلم !

    تو باید در هر شرایطی که هستی نشانه ها رو ببینی.

    به رابطه ت با خودت دقت کن .

    به میزان ایمان ت به خداوند فکر کن .

    به شرایط مالی ت نگاه کن.

    روابطی که با عزیزدلت و اطرافیان ت داری رو بررسی کن.

    به سلامتی و تناسب اندام ت دقت کن و ببین وضعیت جسمانی ت چه جوریه.

    و اینو بدون که باید در تمام جنبه های زندگی ت آماده گی تغییر رو داشته باشی.

    باید حواس ت باشه که تغییر جز جدایی ناپذیر جهان ه و تو باید با جهان همراه بشی اگر می خوای رشد کنی و بهبود رو تجربه کنی .

    هر روز به دنبال تغییر باش .

    هر روز از خودت بپرس که چیکار کنم که امروز م بهتر از دیروز باشم ؟

    تو چه قسمت هایی از زندگی م باید تغییر ایجاد کنم تا بهبود پیدا کنه و عالی بشه ؟

    نشونه ها رو ببین .

    خداوند از طریق نشونه ها با تو صحبت می کنه .

    یادت باشه که در هر شرایطی که هستی باز هم میشه اون شرایط رو بهتر کرد .

    هر چقدر خوب و هرچقدر بد.

    خب الان وقتشه .

    وقت این رسیده که با شجاعت و جسارت از جنبه های بنویسی که نیاز به تغییر و بهبود داره . چرا که هرچقدر هم خوب باز هم می تونه بهتر بشه . پس قدم اول رو بردار و آنچه که هست و باید بهبود پیدا کنه رو ببین و بپذیر که هست .

    چشم ! جسارت به خرج میدم و شروع می کنم به نوشتن :

    🗝️در مورد رابطه با خداوند و توحید :

    من برای اولین بار مفهوم واقعی توحید رو با استاد شناختم و حقیقت شرک رو با استاد فهمیدم . نمی‌گم در این زمینه رشد کردم اما در حال خارج شدن از فضای شرک و قدم برداشتن در مسیر توحید هستم . باید بتونم بیشتر بر روی « فقط روی خدا حساب باز کن » کار کنم . باید بتونم رابطه ی عاشقانه ای با خداوند بسازم و برای این کار باید اول بتونم بیشتر خدای واقعی رو با قرآن بشناسم و باورهام رو در مورد ش بسازم . باید بیشتر باهاش صحبت کنم و ازش بخوام و اعجاز دست به کار شدن ش و درخدمت من بودن رو ببینم تا ایمان م بهش بیشتر بشه . باید خداوند رفیق جون جونی م بشه تا به توحید نزدیک و نزدیک تر بشم . ایمان من به قدرتمندی مطلق خداوند باید بهبود پیدا کنه . و بیشتر بتونم تسلیم این قدرت باشم .

    🗝️در مورد رابطه م با خودم :

    قبلاً رابطه م با خودم خیلی سرد و کدر بود و اصلا درکی از این نداشتم که باید عاشق خودم باشم . همیشه منتظر بودم یه نفر دیگه بیاد به من عشق بورزه و با محبت هاش خلأ ها و نیازهای درونی م رو پر و رفع کنه . اما وقتی تو این مسیر قدم گذاشتم و با مفهوم « عزت نفس » آشنا شدم آروم آروم شروع کردم با خودم آشنا شدن و خودم رو دوست داشتن و عاشق خودم شدن ‌البته که من هنوز هم خیلی کم به خودم به تنهایی عشق می ورزم و باید خیلی بهتر بشه . باید بتونم برای خودم و تو خونه بهترین لباس ها رو بپوشم . برای خودم آرایش کنم . باید برای خودم وقت بذارم و به پوست م رسیده گی کنم . من از خدماتی مثل ماساژ و اصلاح و اپیلاسیون و … دریافت کردن لذت می برم و باید این لذت رو بیشتر به خودم هدیه کنم . باید برای خودم هدیه بخرم . باید یاد بگیرم بیشتر با خودم صحبت کنم . باید با خودم برقصم . با خودم آواز بخونم . با خودم برم قدم بزنم . خودم رو دعوت کنم به رستوران ، به سفر ، به تفریح . باید با خودم بیشتر وقت بگذرونیم .

    من هنوز هم در خیلی از مواقع تمرکزم بر روی نقاط ضعف خودم می‌ره و اون ها رو برجسته می بینم تو ذهنم؛ باید یاد بگیرم هر روز به خودم نقاط قوت شخصیت خودم رو یادآوری کنم . و آروم آروم سعی کنم نقاط ضعف شخصیتی م رو بهبود بدم .باید بپذیرم که هیچ کس کامل نیست و یاد بگیرم خودم رو با نواقص م دوست داشته باشم . باید بتونم همینی که هستم رو دوست داشته باشم .

    🗝️یکی از مواردی که نیاز به بهبود داره کنترل ذهن ه . من وقتی از طرف عزیزدلم توجهی که مد نظرم هست رو دریافت نمی کنم حس م بد میشه و ذهنم شروع می کنه به نجوا کردن و اون وقت به دنبال یه راهی می گرده که خشم خودش رو از عدم دریافت توجه بریزه بیرون ، مثل یه بچه که با بهونه گیری و داد و بیداد کردن و به هر قیمتی می خواد توجه دریافت کنه .

    باید بتونم کنترل ش کنم .

    زبونم خیلی تند بود و نیش و کنایه های زیادی رو در شرایط احساسی مختلف به زبون می آوردم . اما از وقتی که فهمیدم « کنترل احساس » یکی از مصداق های داشتن عزت نفس هست شروع کردم به کنترل زبونم . خیلی سعی کردم تا نرمی در گفتار رو یاد بگیرم و روش کار کنم . بتونم در به کار بردن کلمات مهرآمیز و پر از عشق خبره بشم و بشن جزو تکیه کلام هام .

    تحسین کردن رو بلد نبود و الان دارم سعی می کنم یاد بگیرم زیبایی ها رو دیدن و تحسین کردن .

    وقتی عصبانی میشم و بهم می ریزم ذهنم سریع می خواد خودش رو تخلیه کنه و هرچی درون ش هست رو بریزه بیرون . گاهی من رو وادار می کنه به گرفتن تصمیم های وحشتناک بد و همون لحظه انجام دادن شون ، خیلی خوب تونستم تو این مورد رشد کنم و باز هم سعی کنم احساس خشم رو در وجودم کنترل کنم و به قول فایل « آرامش در پرتو آگاهی » سعی کنم وقتی خشمگین میشم فقط صبر کنم و اجازه بدم که این حالت م تغییر کنه چون هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز تغییر می کنه . نباید حرفی بزنم و نباید کاری انجام بدم و نباید حتا تصمیمی بگیرم فقط باید آروم و بی حرکت بمونم … در کلام ساده ست اما در عمل خیلی برام سخت بوده و هست . عالی نشدم اما از قبل کمی بهتر شدم . خیلی کم . ولی خب این هم رشد ه . ولی باید ادامه داشته باشه و بهبود پیدا کنه .

    یکی از مواردی که باید در ارتباط با خودم بهبود ش بدم این هست که خودم رو ملکه ی خونه م ببینم نه خدمتکار و پرستار خونه . باید سعی کنم هرکاری رو وقتی انجام بدم که از انجام ش لذت می برم و عشق م می خواد که انجام بدم نه با این نیت که وظیفه م هست انجام بدم . باید بتونم خودم برای خودم این ارزش رو قایل باشم تا اطرافیانم هم از این فرکانس من تاثیر بگیرن و من و کارهایی که انجام میدم رو ارزشمند ببینن .

    در پول خرج کردن برای خودم خیلی خیلی صرفه جویی می کنم و این ترمز همیشه با من بوده حتا زمانی که کارمند بودم و درآمد مستمر داشتم . خرج کردن برای خودم با احساس گناه همراهه برام. باید بهبود ش بدم و هرماه خارج از مخارج زندگی برای خودم یه هدیه ی ارزشمند و زیبا بخرم حتا اگر ارزون قیمت باشه .

    🗝️و کلا من در مورد مسایل مالی ، باورهای محدودکننده ی فراوونی دارم که باید در مقابل ش باورهای قدرتمند کننده ساخته بشه .

    به این ایمان رسیدم که مهم ترین مانع من در نداشتن درآمد بالا ترمزها و موانع ذهنی خودم هست و فقط باید بتونم با برداشتن این ترمز ها به جریان ثروت و پول در زندگی م اجازه ی حرکت بدم .

    قبلاً کمتر از دوسال پیش هیچ پس اندازی نداشتم و حتا گاهی به مبالغ خیلی خیلی کم هم محتاج می شدیم . الان وضعیت خیلی بهتر شده . فایل های رایگان استاد در مورد باورهای ثروت ساز خیلی بهم کمک کرده و تمرین هایی که انجام دادم اما می خوام که خیلی بهتر بشم و بتونم ثروت زیادی رو در زندگی م خلق کنم اون هم در مسیر علاقه و عشق م و با لذت .

    سعی کردم خودم رو با داشتن یه سری مبالغ راحت کنم و همیشه یه مبالغی در حسابم نگه دارم . و تو خونه و جلوی چشم م اسکناس های درشت داشته باشم اما باید این اعداد رشد کنه و بیشتر بشه هنوز خیلی جزیی و کم هست اما نسبت به گذشته بهبود پیدا کرده .

    من می خوام که درآمد مستمر و بالایی داشته باشم و استعداد های زیادی هم دارم اما به قول استاد استعداد مهم نیست بلکه باور مهمه . ایمان مهمه . باید بیشتر روی باور و ایمان م کار کنم .

    باید باور فراوانی رو در خودم رشد بدم .

    ایمان م به رزّاق بودن خداوند .

    ایمان م به اینکه رزق دو نوعه : رزقی که تو به دنبال اون میری و رزقی که اون به دنبال تو میاد .

    باید به مقامی برسم که رزق به دنبال من بدوه.

    🗝️یکی از مهم ترین پاشنه های آشیل من در بسیاری موارد ، چه مالی ، چه روابط ، احساس لیاقت هست . باید بتونم احساس لیاقت و ارزشمندی رو در وجودم رشد بدم . احساس لیاقت داشتن ثروت و نعمت و رفاه و آسایش رو . احساس شایستگی برای داشتن بهترین ها .

    🗝️در مورد وضعیت جسمانی م همیشه خواسته م تناسب اندام و داشتن جسمی سلامت و پر انرژی هست . گاهی یه تصمیماتی گرفتم و کمی هم جلو بردم اما ادامه دار نبوده .

    🗝️من در بحث تصمیم گرفتن خیلی خوب عمل می کنم و قدم اول رو هم برمی دارم اما در ادامه دادن و استمرار ضعیف عمل می کنم که باید این جنبه از شخصیت م رو هم رشد بدم و تقویت کنم و می دونم که این هم از مصداق های عزت نفس هست .

    🗝️یکی از مواردی که در زندگی روزمره ی من باید بهبود پیدا کنه استفاده ی مفید از زمان ه. باید بتونم برای خودم برنامه ریزی کنم و از زمان م در راستای سرمایه گذاری روی خودم و بهبود شخصیت و تقویت باورهام بهره ببرم . باید بیشتر در سایت زمان بگذارم . باید بیشتر برای خودم بنویسم و قوانین رو با خودم مرور کنم . باید بتونم با تنظیم کانون توجه م فرکانس خواسته هام رو ارسال کنم و با ارسال فرکانس خواسته هام خودم رو با نعمت ها و اتفاقات خوب هم مدار کنم و اون ها رو به زندگی م دعوت کنم . برای انجام این هدف باید کمی پرانرژی تر باشم و حوصله و توان خودم رو بالا ببرم و بتونم انگیره هام رو در درون خودم تقویت کنم و برای خودم اهرم های رنج و لذتی طراحی کنم که سوخت وجود م رو تامین کنه و من رو در این مسیر مستمر نگه داره تا ادامه بدم و فرکانس هام به ثبات برسه . برای این کار هدف های کوچک میذارم و سعی می کنم اول از یک هفته شروع کنم . یک هفته رو اونطور که باید طبق آموزه های استاد پیش برم . روزشمار تحول زندگی من رو پیش ببرم و برای خودم ردپاهایی بنویسم و در سایت و در کانال شخصی م به جا بذارم و در پایان هفته به خودم جایزه بدم و برای هفته ی بعد دوباره برنامه ریزی کنم و به این شکل این هدف بزرگ رو با قدم های کوچک اما مستمر ، محقق کنم تا شخصیتم شروع به از نو شکل گرفتن کنه من هم عشق همیشگی م که نوشتن و تولید محتوای ارزشمند و تاثیرگذار هست رو تجربه کنم .

    وقتی با خودم از این قوانین صحبت می کنم خیلی حالم خوبه و پر از انرژی و اشتیاق میشم . گذر زمان و خستگی برام بی معنا میشه و واقعا با خود واقعی م در هماهنگی و صلح قرار می گیرم . و لبریز از عشق میشم. من عاشق این احساس هستم .

    خدایا تو رو شکر میگم که من رو به این مسیر هدایت کردی و قدم به قدم من رو به درک بهتر قوانین ت می رسوندی و حمایتم می کنی تا بتونم قانون رو در زندگی م اجرا کنم .🙏🌼

    دوستت دارم ❤️

    خداوند عاشق توست ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    به نام خدا

    الان که قبل از شروع نوشتن برداشتم از این روز سفر، کامنت‌های لایک شده ی این روز را مطالعه می کردم به ناگاه به کامنت خود رسیدم. لذتی سراپای وجودم را در برگرفت و صدایی درونم می گفت :

    با گذشت حدود یک ماه بعد از شروع مسیر “تغییر باورها”، البته به صورت جدی و متعهدانه، چقدر کیفیت زندگی بیشتر شده! چقدر انگار همه چیزهایی که بود الان شفاف تر شده! و چقدر بهبود همه چیز به وضوح به چشم می خورد!

    خدایا شکرت!

    در مرور دوباره ی این روزهای سفر پربرکت امروز قرار شد که جمع بندی ام را از این روز انجام دهم :

    تغییر باور را از کی شروع کنیم؟

    به نظر من این سؤال، خود سؤالی جسورانه است و قبل از رسیدن به آن پیش زمینه هایی لازم است که انسان اصلا به این پرسش از خویشتن برسد.

    دیدم که چه خوب خودم این موضوع را در کامنت قبلی خاطر نشان کردم و امروز باز هم به صورت جالب در صدای خود از کتاب “رویاهایی که رویا نیستند”( بعد از نوشتن این متن) متوجه شدم که استاد هم کاملا واضح آن را بیان داشته که :

    تو در ابتدا باید تضادهای فراوانی را در زندگی تجربه کرده باشی، باید از باورهایی که دیگران برایت ساخته اند( همان دیگرانی که خود زندگی متوسط رو به پایینی انسانی را در تمام عمر تجربه کرده اند) نتایج ضعیف و تکراری و آزاردهنده و نادلخواه گرفته باشی، باید به تلخی ها و نداری ها و نشدن های رسیده باشی که تازه از خود بپرسی “چرا؟”

    اینجاست که کم کم جهاد جهان شروع می شود تا تو را به پاسخ این چرایی برساند. کتاب ها و فیلم ها و گفتگو ها و… مثل استاد که از کتاب “چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد” شروع شد و با فیلم “راز” به سمت مطالعات بیشتر هدایت شد و…

    من هم همینطور و گمان می کنم خیلی از مایی که اینجاییم هم همین روند تکاملی را تا هدایت به این نقطه ی ارزشمند…

    اینجاست که تازه پی می بری اصل و اصول و قوانینی هست اما هنوز هم ناواضح و غیر شفاف و چندپاره. و این تکامل است که در حال طی شدن است.

    تصویری است که در حال شکل گیری است تا تو به وضوح ببینی نقطه ی شروع “تغییر” همه جنبه های زندگی ات را.

    باور، شناخت اینکه اصلا باور چیست؟

    چه تاثیری در زندگی دارد؟

    چطور باور ایجاد می شود؟

    چطور باید باور را تغییر داد ؟

    و کی چه باوری را باید تغییر داد؟

    وقتی به این نقطه می رسی، به نظرم باید به خودت تبریک بگویی.

    آری عزیزان من! من و شما باید به خود تبریک بگوییم، چرا که اصولا به اصل این قضیه پی برده ایم!

    ما پی برده ایم که همه چیز، همه ی زندگی، همه ی نتایج، همه ی درآمد، همه ی روابط، همه ی سلامتی، همه ی آرامش، همه ی موفقیت ها و همه ی زندگی مان آفریده شده ی دست خودمان است.

    ما روزهای قبل سفر را پشت سر گذاشته ایم. ما دانسته ایم که اولین گام تغییر پذیرش 100% تمام مسؤلیت های زندگی مان است.

    همه ی مایی که اینجاییم “شجاعان” روزگاریم چرا که آن قدر شجاع هستیم که بپذیریم اگر از وضعیت زندگی مان راضی نبوده ایم، اگر زندگی مان آن کیفیت دلخواه را نداشته، اگر خواسته های مان متجلی نشده، ما نه قربانی شرایط ایم، نه دولت، نه دلار، نه میکروب و ویروس ها، نه دیگران… دیگر این مرحله را پشت سر گذاشته ایم که چون فلانی حق مان را نداده بدبخت شده ایم. ما در تلاش ایم که به دنبال عامل بیرونی برای دلیل هیچ ناخواسته ای نباشیم بلکه عامل را در درون خود جستجو کنیم.(در زمان تایپ این کامنت این بیت در ذهنم بارها و بارها تکرار شد:

    ما درون را بنگریم و حال را

    نی برون را بنگریم و قال را )

    ما بالاخره به این مرحله رسیده ایم که :

    من، خود من، با “باور” هایی که در ذهن ام نقش بسته در حال خلق تمام شرایط زندگی ام هستم و اگر این آن چیزی نیست که باید باشد پس باید سیستم باور ها و کارکرد آن در زندگی ام و قوانین را درک کرده و دست به تغییر آن ها بزنم.

    شروع به شناختن این دیوار رنگ شده و رنگ آمیزی مجدد آن نمایم.

    من برای خودم و برای همه ی اعضای خانواده ام خوشحالم.

    چرا که همه ی ما چون استاد، دوستان و انسان هایی پیرامون خود سراغ داریم که از آنچه هست در رنج و فشار ند اما اصلا قدرتی در دست خود ندارند که چیزی امکان تغییر داشته باشد و آنها عروسک خیمه شب بازی باورهای شکل گرفته ی قرن هایند. آن ها برده های زندگی اند نه اربابان آن. و هزاران خدا دارند به جز خدایی که باید بر زندگی شان خدایی کند. و این ها تا دریافت نهایت چک و لگد های جهان هیچ تغییری را نمی پذیرند.

    …خدایا شکرت!

    خدایا شکرت که این شفافیت را به ما بخشیدی که آگاه شویم و ببینیم آن چه حقیقت است.

    خدایا شکرت که این شجاعت را به ما دادی که بعد از آگاه شدن بپذیریم قانون را. و خدایا شکرت که به ما تعهدی عطا نمودی که مسیر تغییر باورها را شروع کنیم و پیش ببریم.

    خدایا شکرت.

    … حال این ماییم که می توانیم از خود بپرسیم:

    “تغییر باور را از کی شروع کنیم؟”

    چرا که ماییم که دانستیم “باور” یعنی همه چیز.

    تصمیم داریم تا از سرچشمه شروع به بازسازی و به سازی زندگی نماییم. تصمیم داریم تا از بنیاد زندگی مان را بهبود بخشیم.

    در درکی که در گوش دادن به فایل استاد برایم به وجود آمد و آگاهی هایی که دریافت کردم چندین نکته خیلی برجسته تر به نظرم رسید:

    *یک نکته این بود که تمام جهان در حال تغییر است و اصولا با تغییر است که جهان رشد می کند و سکون و بی حرکتی هیچ ثمری به جز گنداب و نابودی نخواهد داشت.

    پس تغییر رشد را در بردارد و رشد تغییر را.

    یک نهال کوچک از آغازین روزهای زندگی اش تا کهنسالی مدام در حال تغییر است و ما در شرایط متفاوت تصویر یکسانی از او سراغ نداریم و این تغییر رشد و بزرگ شدن را برای در بردارد و ثمر داشتن را. همینطور یک پروانه، یک بنا، یک کوه حتا هوا و زمان و همه چیز.

    یادم هست که در جای جای قرآن اشارات خداوند را به جهان پیرامون دیده ایم و جمله ی پایانی اکثر آن ها این بوده که :” در این نشانه هایی است برای کسانی که می اندیشند”

    کسی که می اندیشد به این نتیجه می رسد که جهان و تمام اجزای آن در حال دادن این درسها به ما ست.

    نکته ی بعدی این بود که اصولا ذهن منطقی در برابر تغییر ایستاده گی می کند و مقاومت به خرج می دهد، چرا که عادت کرده و عادت آسان ترین روش اوست.

    و اینجاست که اهرم رنج و لذت همان طور که خواهرم طیبه مرادی گفته بود می تواند روشی باشد که با آن بتوانیم این وزنه را برداریم و ذهن منطقی را آرام تر نماییم و ذهن شهودی را پذیرا تر، تا نشانه ها و الهامات را دریافت نماید.

    “سوال” ، ابزار کارآمد برای به فکر فروبردن ذهن و آماده گی برای دریافت پاسخ هاست.

    و باز هم سوال برای تجسم آینده :

    “اگر همه چیز به همین شکل ادامه یابد 10سال آینده وضعیت من چطور خواهد بود؟”

    ( خدا را شکر که این پرسش الان برای من بیشتر اهرم لذت شده و محرک برای ادامه ی این مسیر. خدارا شکر.)

    نکته ی بعد فرمول تغییر بود که :

    خواستن + ایمان و باور داشتن به خود و خداوند(توحید) = حرکت

    چقدر این جمله را همه ما در کتاب و وویس و متن و… از زبان استاد شنیده ایم که :

    “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است”

    و این عمل و حرکت است که حتا اگر اشتباه هم باشد باز ما را بزرگتر می کند و رشد می دهد پس خوب است.

    نباید به قول قرآن “مستضعف” بودن را پذیرفت، و باید دست به حرکت زد و البته باز هم کسی که تمام این تکامل را طی کرده باشد و به باور خودش رسیده باشد و باور کرده باشد که خداوند پاسخ می دهد، دست به حرکت می زند و پیش می رود.

    نکته ی بعدی که برای من بسیار لذت بخش و مسرور کننده است این است که :

    همه چیز می تواند بهتر و بهتر و بهتر شود و بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر کرد. این برای روح تشنه و زیاده خواه من بسیار شیرین است. چه خدای بی نظیری و چه جهان بی نظیری و چه قوانین بی نظیری که هیچ چیز انتها ندارد.

    خدایا شکرت.

    گرچه منی که الان در نقطه ی شروع تغییر باورها هستم نمی توانم حتا تصور کنم در آینده چه اتفاقات ناب و چه پیشرفت های بی نظیری در انتظارم است و قرار است به قول استاد در متن مقدمه ی سفر پربرکت : “خدا می داند این سفر از تو چه بسازد؟ چقدر خالص تر بشوی، چقدر عاشق تر، چقدر متوکل تر، یکتاپرست تر، امیدوارتر، ثروتمند تر، شادتر، سپاسگزارتر، سلامت تر، آرام تر، و در یک کلام خداگونه تر بشوی…”

    اما همین که می دانم همه چیز به صد ختم نمی شود و هزار و میلیون و میلیارد و… وجود دارد و فقط وسعت و کیفیت و بهبود زندگی را در آن مرحله تجسم کردن هم کلی انسان را به وجد می آورد.

    خدایا شکرت!

    از خداوند برای خودم و شما تعهدی پولادین طلب می کنم که ما را با تمام وجود در این مسیر درست حفظ کند و پیش ببرد و یاری مان کند تا متعهدانه تمام تمرین های مان را آن چنان عالی انجام دهیم که به همان تصویری که استاد برای مان از پایان سفر ترسیم کرد برسیم.

    به امید الله.

    خدایا شکرت?

    سپاسگزاریم?

    دوستتان داریم

    26آذر 1398

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    به نام خدا

    پنجمین روز سفر و فایل «تغییر باور را از کی شروع کنیم؟»

    شاید همه ی ما که در این سایت در کنار هم و هم فرکانس هم هستیم به همین دلیل جمع شده ایم که بر روی باورهای مان کار کنیم و دیوار سیاه باورهای مان را رنگ سفید بپاشیم و به نسبت تغییر رنگ این دیوار نتایج در زندگی مان رقم بخورد.

    اما حداقل در رابطه با خود باید اعتراف کنم که مدتی –شاید به اندازه ی سالها- زمان برد تا با بررخورد با تضاد ها و نرسیدن ها و آسیب دیدن های روحی و شخصیتی اصلا به این قضیه پی ببرم که باید اصل یا اصولی در کار باشند که من نمی دانم شان و عده ای که توانسته اند خواسته های شان را جامه ی واقعیت بپوشاند و در همه ی ابعاد رشد کنند می دانند. مدتی زمان برد تا جهان با نوازش و سیلی و حتا لگد (به قول دوستان ) به من بفهماند که باید چیزی عمیق تر را بفهمم و درک کنم و به کار ببرم.

    و باز مدتی دیگر زمان برد تا بعد از هدایت شدن به کتاب ها و فایل ها و درنهایت استاد و آموزه های شان فهمیدم این موضوع را که آری قوانینی هست و افراد موفق همه دانسته و نادانسته به این قوانین پایبند هستند که طعم موفقیت را چشیده اند.

    و اما باز هم مدتی زمان برد تا با دیدن و لمس کردن قانون و بررسی بسیار تجربه ها در زندگی ام ، تصویر ذهنی من کامل گردد و به درک بیشتر و عمیق تری برسم که همه چیز «باور» است و همه ی کار «ساختن باور» که اگر نسازی شان خود به خود ساخته می شوند و دیگر تو کنترلی نمی توانی برنتایج حاصله داشته باشی.

    مدتی زمان برد تا به درک قوانین «مدار» و «فرکانس» برسم و همه ی شان را هم مرهون استادی کم نظیرم که به زیبایی ما را شریک لحظه به لحظه ی تجربه های اش کرد ، از گفتن از تضادها و ناخواسته هایش گرفته تا چشیدن طعم شیرین رسیدن به خواسته هایش و حمایت های جهان . و باز ما به درک بیشتر رسیدیم.

    و الان که اینجایم و خرسند برای آشنایی با این اصول و بودن در فرکانس و مدار کار بر روی باور ، باز این مرحله را در پیش روی خود می بینم: بررسی تمام آنچه تا کنون ساخته شده و شک کردن به تمام شان و ساخت دوباره ی همه ی انچه باید ساخته شود و پاشیدن مدام رنگ سفید بر دیواری سیاه . هربار این سفیدی می تواند زیباتر ، چشم نوازتر ، روشن تر و کامل تر شود . و انتهایی اش برایش نمی توان متصور شد.

    و حالا سوال اینجاست : «کدام باور و کی باید تغییر کند ؟»

    و پاسخ باز هم با زیر ذره بین بردن تمام لحظه ها و داشته ها و اتفاقات و تضادها به دست می آید . آنجا که ببینی آن چه هست و آن چه داری و آن چه در حال رخ دادن است آن چیزی نیست که درون ات ، قلب ت ، روح ت با همه ی وجود بخواهد تجربه اش کند و باید چیزی تغییر کند .

    و اینجاست که دوباره ماموریت نشانه ها و تضادها شروع می شود. و تو نمی توانی بر روی این نشانه ها برچسب دلنشین یا ناگوار بچسبانی .چون همه شان می آیند که تو به مسیر درست هدایت شوی ، هرلحظه. و قدم پیش بگذاری و یا چیزی را ، راهی را و یا باوری را تغییر دهی . تا بهبود یابی . گسترش دهی خودت را و جهان ات را و هم راستا شوی با گسترش جهان.

    و حال سوال بعد مطرح می شود : چه نشانه هایی را در حال دریافت کردن شان ام ؟

    در طول روز و زندگی ام و لحظه هایم ؟

    و با دیدن و درک شان بدانی که کدام «باور» ، کدام قدم ، کدام ویژگی و کدام جنبه باید تغییر کند .

    سوالی که مریم جان بسیار هوشیارانه مطرح نمود :

    چه چیزهایی هست در تمام ابعاد زندگی ات که باید تغییر یابد ، باید بهبود یابد باید گسترش یابد؟؟؟

    و توضیحات کامل استاد در فایل.

    باز در این برگ از سفر و با این سوال به فکر فرو رفتیم و آماده ی دریافت هدایت های الهی و نشانه هایی شدیم که پاسخ را برای مان نمایان کند. و یاری مان بخشد تا جواب را بیابیم با نوشتن برگی از این دریافت ها ردپایی از خود برجای بگذاریم.

    و اولین شان از همان دیشب از راه رسیده بود . فقط باید دقیق تر می دیدم تا چراغی درون ذهن م روشن نماید . یکی از تضادهایی که همیشه باعث رنجش خاطر من گشته و به وضوح متوجه شده ام که نمی خواهم اش ، «تصاویر آشفته و پریشانی » است که در خواب به سراغ ام میاد . از همان تصاویری که استاد نازنین ام هم تجربه شان را داشته ، که اکثرشان هم مربوط به دوران کودکی و نوجوانی آشفته ام هستند که از باورهایی غلط تغذیه می کنند.

    آری و باز و قطعا همه چیز مربوط می شود به «باور» ها ، باورهایی که در ضمیر ناخودگاه ام جا خوش کرده اند و به هرشکلی می خواهند خود را به نمایش درآورند تا من هم با جایگزین نمودن باورهای درست ، همانند استاد ، طعم شیرین رویاها و به کاربردن قانون حتا در خواب های ام را تجربه نمایم و بهبود شان دهم . و چه لحظه ی دلربایی است لحظه ی تجربه ی این خواسته !

    پس تصمیمی قوی تر گرفتم که تا زمان تهیه ی دوره ی دوازده قدم (که بارها در نشانه ی امروزمان در سایت نمایش داده شده و من با تمام وجود درخواست اش را به خداوند عرضه کرده ام) تا می توانم و تا می شود خود را با آموزه های استاد و فایل های رایگان و مطالعه ی نوشته های سایت و کامنت های دوستان (که در همین مدت کوتاه متوجه تاثیر مثبت و رشد دهنده ی آن ها شده ام ) عجین نمایم تا ساخت باورها و پیش بردن قانون تکامل برایم بیشتر و بهتر پیش برود.

    من باید زمان بیشتر در این فضای شگفت انگیز (سایت خانواده ی صمیمی عباس منش ) سیر و سیاحت کنم تا همه چیز برای ام عمیق تر شود و جاری تر .

    دومین نشانه ی امروز هم زمانی از راه رسید که با همسر نازنین ام در حال گفتگو بودیم و او از نارضایتی اش از وضعیت درسی شاگردان برایم سخن گفت. تصمیم گرفتیم این مساله را هم از نگاه قانون بنگریم و نتیجه هم معلوم است :

    او باید بیشتر و بهتر از مهارت های تدریسی اش بهره برد و آن ها را با قوانین و باورهای درستی که آموخته است عجین نماید تا هم سبب رشد اعتماد به نفس در شاگردان اش شود و هم خود با برداشتن قدم تغییر در روش های آموزشی اش به مدار و پله ی بالاتر و بهتر از آنجایی که الان هست گام بگذارد.

    سومین نشانه که مدتها ست درحال دریافت اش هستیم و برای اش تصمیمی جدی گرفته ایم : اقدام برای مهاجرت است . که بزرگترین نشانه در کلام استاد و در لحظه به لحظه ی «سفر به دور امریکا » برای مان نمایان شد.

    با وجود ترس های مان و ناشناخته بودن این مسیر همه چیز را به دست خدا سپرده ایم تا او ایمان مان را تقویت نماید و دست های اش را به سوی مان روانه کند تا این خواسته به آسان ترین و بهترین و سریع ترین راه ممکن محقق شود. و ما نیز در حال حاضر در حال یادگیری زبان و اماده کردن مقدمات این مهاجرت دلچسب هستیم.

    چهارمین نشانه که باز هم به شکل های متفاوت برای مان رقم خورده (از جمله با همراه شدن در فایل های سفر به دور امریکا و همزمانی با سریال تمرکز بر نکات مثبت و دریافت نشانه ی امروز در سایت که مقدمه ی دوره کشف قوانین زندگی بود – چقدر من عاشق این بخش سایت هستم ) ، (همچنین با ازدواج با همسری نازنین که بسیار خوب می تواند در یک لحظه کانون تمرکز ش را ب سمت زیبایی ها ببرد و حس و حال اش را خوب کند )و نشانه هایی بسیار :

    برای من به وضوح تاکید بر این موضوع دارد که تا می توانی تمرکز ت را باید بر نکات زیبا و مثبت بگذار و به جای نقد کردن و غر زدن(البته روشنفکرانه و محترم) سعی کن با دیدن همه ی نکات مثبتی که در همان شرایط موجود هست سپاسگزارتر گردی و به فرکانس خداوند نزدیک تر تا تجربه های زیبای بعدی ، عمیق تر و کامل تر از راه برسند. و من بسیار بسیار باید بر این مهارت کنترل ذهن ، سرمایه گذاری کنم و تا می شود حرفه ای تر شوم .

    و باز هم نشانه ها بسیارند و همه شان از ما طلب می کنند تا رها تر ، تسلیم تر ، باایمان تر ، توحیدی تر ، جسورتر ، شجاع تر و… تر شویم.

    از خداوند برای خودمان و دوستان مان طلب ایمان و تعهدی پولادین می نماییم تا مسیر تغییر و بهبود باورها را مصمم تر و متعهد تر طی نماییم و خود و جهان مان را گسترده تر کنیم .

    سپاسگزاریم

    دوستتان داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  5. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    سلام و وقت بخیر ?

    دوست کیمیای من!

    واقعا خدا رو شکر می کنم که به کامنت زیبات هدایت شدم.

    خیلی از قوانین رو برام مرور کردی.

    برای نگاه زیبا بین ت سپاسگزارم ?

    دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    سلام بر خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸

    فاطمه ی عزیزم 🌼

    تحسین ت می کنم 👏 که سبک شخصی زندگی ت رو انتخاب کردی و خیلی خوب با تمرکز بر زیبایی کنترل ذهن ت رو در دست خودت گرفتی.

    👌👏

    عالیه. تبریک میگم بهت.

    سپاسگزارم که من رو هم در برداشت ها و آگاهی هات از این فایل سهیم کردی.🌼🌸

    خیلی خوب بود.

    دوستت دارم ❤️

    خداوند عاشق توست ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: