نکته:
ممکن است توسط گروه تحقیقاتی عباس منش، اصلاحات بسیار کوچکی از نظر ساختار جمله و املا در متنهای نوشته شدهی دانشجوی این دوره ایجاد شده باشد.
نکته:
ممکن است توسط گروه تحقیقاتی عباس منش، اصلاحات بسیار کوچکی از نظر ساختار جمله و املا در متنهای نوشته شدهی دانشجوی این دوره ایجاد شده باشد.
بنام الله مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همراه.
ردپای دومم از حل کردن مسأله که اتفاقا همین دوروزپیش اتفاق افتاد.باگوش دادن به فایل اول جلسه اول نمیدونم گریه کنم یابسادگی مسائل بخندم ولی خداروشکر بازهم دیرنشده برای حله مسائل چیزی که خیلی برام درس داشت اینکه من فرق بین اعراض وحل مسأله رواصلا تاقبل شروع دوره نمیدونست وهراتفاقی که می افتاد میگفتم ولش کن بابا به نکات مثبت فکرن تومیتونی علی مثلا ژست مثبت اندیشی میگرفتم خخخخ
ولی واقعا فرق بزرگی هست بین اعراض وحل مسأله واگه فقط همینوبفهمیم نصفی ازراه رفتیم.
حالا بریم سراغ مسأله که برام بتازگی پیش آمد.
مسأله این بود ،من نونوایی دارم تهران البته(اجاره)برای جلوگیری ازسوی استفاده وخریدفروش وقاچاق آرد سازمان قله برای توضیع آرد موردنظرخبازی یه سری تدابیر اندیشیده که یه خورده صادرکردن وخریدآردازسامانه روندخاصی پیداکرده حدودا یک ماه هست که این روندشروع شده وازاونجایی که نونواها هنوزازچم خم کارآگاه نیستن حدود50تاکیسه اردمن سوزشد وعملا من یک هفته درب نونوایی روبایدمیبستم چون آردنداشتم اولش خیلی بهم ریختم ازاونجایی که اجاره دارم هستم احتمال داشت باصاحب مغازه هم به مشکل بخورم نجواهای زهنی شروع کردن به حرف زدن حالم خیلی گرفته بود که خداروشکر یهویی بخودم آمدم وگفتم علی این یه مسأله هست بایدحلش کنی( امتحان اول ازجلسه اول)وشروع کردم باخدای خودم حرف زدن بعدچندساعت اروم شدم خداروشکر. گفتم فردامیرم اداره قله . تااینکه صاحب مغازه زنگ زد وشروع کردمنت گذاشتن این اشتباهتوباعث میشه
سهمیه من کم بشه .ال میشه و ….وبازم نجواهای زهن پریدن وسط وگفتن( دالی) چطوری علی گفتم که نمیشه درستش کنی 50تااردپرید ولش کن به نکات مثبت توجه کن .درهمین حال خراب دوباره فایل اول جلسه اول گوش دادم وبرای خودم نوشتم گفتم به کمک خداوندحلش میکنم والبته بقول استاد اگه این مسأله روحل کنی جایزه هم داری
.دیروز اول وقت پاشودم رفتم اداره قله باتوکل به الله (عجب کارمندای خوش برخورد ودرکمال تعجب درکمترازیک ربع مسأله به این بزرگی البته به ظاهر بزرگ به همین سادگی حل شد خداروشکر.واقعا چرازهن ما اینقدرخوشش میاد مسائل رواینقدبزرگ وپیچیده کنه
.اینم بگم که من درحین رفتن به اداره قله نمیدونم چرا ولی همش به (جاییزهه فکرمیکردم)
وازاونجایی که ماشمال شهرهستیم واداره مربوطه جنوب شهر من آمدم جنوب شهر موقع برگشتنی یهویی یادم آمدم که ازیکی ازدوستان وهمکارا یه خورده طلب دارم که اتفاقا مغازش همون نزدیک اداره غله بود گفتم برم یه سربزنم ورفتم پیش این دوست عزیز طلب که وصول شدبعدچندماه بماند که یه معامله دیگه هم باهم کردیم که کلی منفعت مالی دربرداشت برای من وکلی خداروشکر کردم وحالم خوب شد زنگ زدم به صاحب نونوایی وبهش گفتم اردبرگشته به سامانه میتونیم خریدکنیم اول که باورش نمیشد ولی وقتی دیدحقیقت داره ازتعجب نزدیک بودشاخ دربیاره .
ومن چقدازخودم خوشم امد چقدعضت نفسم بالارفت خداروشکر. اینم ازتجربه من وحل مسأله وجایزهم گرفتم سپاسگزارخداوندهستم بخاطراستادعزیز .