کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی"

این کلیپ فوق العاده زیبا برای تغییر زندگی و رهایی از تنش های روزانه و افسردگی طراحی شده است

در این انیمیشن، «سگ سیاه» نماد «افسردگی» است. این ویدئو نشان می‌دهد که سگ چگونه زندگی راوی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این انیمیشن که توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده، افسردگی به یک سگ سیاه‌رنگ تشبیه شده که در وجود همه آدم‌ها هست. نکته مهم اینست که بتوانیم این سگ را تحت کنترل خود درآوریم و نگذاریم تا بر زندگی ما مسلط شود.

گروه تحقیقاتی عباس منش آن را به فارسی دوبله کرده و با کیفیت بالا در اختیار هموطنانمان قرار داده است تا به امید خدا همه ما زندگی شاد تر، سالم تر و موفق تری داشته باشیم.

این فایل تصویری را هر روز بارها و بارها ببینید تا همواره بالاترین سطح انرژی را در خود احساس کنید. در صورتی که این کلیپ را تاثیرگذار احساس کردید به دوستانتان هم هدیه دهید و یا در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید تا به این طریق احساس خوب را به کل جهان منتشر کنیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی"
    49MB
    6 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

258 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آینا راداکبری» در این صفحه: 3
  1. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3415 روز

    سلام 😍😍😍😍😍

    یک سگ سیاه داشتم به اسم افسردگی،

    هر وقت این سگ ظاهر می شد من احساس افسردگی می کردم و به نظرم زندگی خیلی خسته کننده میرسید؛

    آن ممکن بود درهر زمان و مکانی بی دلیل ظاهر بشه ؛

    سگ سیاه از لحاظ ظاهری؛ مرا پیرتر از سن و سالم کرده بود،

    وقتی همه دنیا در حال لذت و شادی بودند، من فقط می توانستم زندگی را از دریچه سگ سیاه ببینم،

    کارهایی که قبلا خیلی برایم شادی آور بودند، ناگهان همگی به آن؛ لذتشون را از دست دادند.

    سگ سیاه می خواست که اشتهایم را کور کند، آن باعث شده بود که تمرکزم را همیشه از دست بدهم، و حافظه ام به شدت بد عمل می کرد.

    هر کاری که می خواستم انجام بدهم و هر تغییری که می خواستم ایجاد کنم آن به شدت مقاومت میکرد.

    آن همیشه در میان جمع اعتماد به نفس مرا نابود می کرد،

    بزرگترین ترس من این بود که مردم پشت سر من حرف بزنند و مرا قضاوت کنند، همیشه مراقب بودم که کسی ان را نبینه چون باعث آبرو ریزی من میشد و مخفی کردن آن انرژی زیادی را از من می گرفت، اینکه مجبور باشی همیشه دروغ بگی و مخفی کاری کنی واقعا حس بدی است،

    سگ سیاه باعث می شد که همه افکار و حرفهایم منفی باشد ،

    آن مرا بداخلاق میکرد و باعث می شد که افراد با من احساس بدی پیدا کنند ،

    آن احساس عشق را به کلی در من نابود کرده بود،

    آن بیشتر از همه دلش می خواست که هر روز با بدخلقی و افکار منفی بیدار شوم،

    و همیشه به یاد من می انداخت که قراره چه روز سخت و کسل کننده ای داشته باشم،

    بودن سگ سیاه در زندگی به معنای کمی ناراحت بودن، دل گرفته بودن گذرا نیست ، بلکه بسیار بدتر مجموعه ای از تمام احساسهای ویرانگر است ،

    هر چه سنم بالاتر می رود بزرگتر و بزرگتر می شد؛ و به تدریج دیگه همیشه با من بود ،

    من سعی می کردم با هر ابزاری آن را از خودم دور کنم ،

    اما آن به راحتی بر من غلبه میکرد،

    و شکست خوردن از ان باعث میشد که دفعه های بد، تلاش کمتری برای پیروز شدن بکنم ،

    و همین باعث شد که من سراغ مواد مخدر و الکل بروم؛ که واقعا اوضاع را بدتر کرد،

    عاقبت من به طور کل در تنهایی خودم غرق شده بودم؛

    سگ سیاه زندگیم را از من گرفت،

    وقتی تو همه خوشیهای زندگی را از دست میدهی ،

    کم کم این سوال برایت پیش می آید،

    اصلا زنده بودن چه فایده داره،

    خوشبختانه اینجا بود که من از افراد متخصص کمک گرفتم،

    این اولین قدم بهبودی و یک نقطه عطف بزرگ برای تغییر در زندگیم بود؛

    من یاد گرفتم، مهم نیست کی باشی،

    سگ سیاه باعث دردسر میلیونها نفر شده ،

    و احتمال دچار شدن به این مشکل برای همه یکسان است،

    و من فهمیدم که هیچ قرص و دارویی وجود نداره که به من کمک کنه؛

    من نیاز داشتم که باورهامو تغییر بدم و از دریچه ای دیگری به زندگی نگاه کنم،

    هم چنین من یاد گرفتم که اگر صادقانه، احساساتم را با اطرافیان در میان بگذارم،

    خیلی بهتر می توانم تغییر کنم،

    از همه مهمتر من یاد گرفتم که به جای ترسیدن از سگ سیاه به آن آموزشهایی را بدهم،

    هر چقدر که ذهن شما خسته تر و شلوغتر باشه، توانایی های شما کمتر میشود،

    پس من یاد گرفتم که چگونه ذهنم را آرام کنم،

    و فهمیدن این حقیقت که ورزش منظم،

    از هر دارویی برای افسردگی موثرتر است،

    به من خیلی کمک کرد پس قدم بزنید وبدوید ،

    بزارید که سگ سیاه از شما عقب بیفته،

    دفترچه ای تهیه کنید وسعی کنید چیزهایی که بخاطرش سپاسگزار هستید را توی آن یادداشت کنید،

    و به خاطر آنها از خداوند تشکر کنید ؛

    این کار واقعا کمک بزرگی می کنه ،

    مهمترین موضوعی که باید بدانید این است که مهم نیست چقدر اوضاع روحیتون خرابه،

    اگر خودتون را در مسیر درست قرار بدهید، و باورهایتان را تغییر بدهید،

    روزهای سیاه سگی خواهند گذشت،

    نمی تونم بگم که از وجود سگ سیاه خوشحالم،

    اما آن برایم معلم بزرگی بود،

    آن باعث شد که زندگیم را دوباره ارزیابی کنم،

    و ان را از نو خلق کنم،

    من یاد گرفتم که به جای فرار از مشکلات، آنها راحل کنم،

    سگ سیاه ممکنه که بخشی از زندگی من بمونه؛

    اما دیگه هرگز، آن هیولای سابق نیست ،

    ما با هم کنار آمدیم ؛ با ایمان ، آگاهی، صبر، انتظارات مثبت داشتن، خوش طبعی ،

    می توانیم بدترین سگ سیاه را درمان کنیم،

    اگر دچار مشکل هستید هرگز از کمک خواستن نترسید،

    کمک خواستن به هیچ وجه مایه خجالت نیست،

    تنها چیزی که مایه خجالت است ، از دست دادن یک زندگی است،

    اگر شما واقعا بخواهید ما خوشحال می شویم به شما کمک کنیم.

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: