در مواجه شدن با افراد موفق، موفقیت هایی که توانسته اند ایجاد نمایند و ثروتی که ساخته اند، دو نوع نگرش مختلف وجود دارد.
نگرش اول، تحسین افراد و ایده گرفتن از آنها برای ساختن باورهایی است که تنها عامل ایجاد آن موفقیت ها بوده است.
این نگرش سبب می شود، فرد به جای حسادت، تحسین را برگزیند و در مواجه با موفقیت های دیگران، این ایمان در او نیز شکل بگیرد که:
اگر این فرد توانسته، پس من هم می توانم.
اما افراد زیادی از آنجا که به خاطر باورهای محدود کننده، نتوانسته اند موفقیتی را تجربه نمایند، نمی توانند به هیچ شکل بپذیرند و باور کنند که رسیدن به چنین موفقیتی امکان پذیر باشد، به همین دلیل نگرش دوم، یعنی حسادت و انتقاد از موفقیت های دیگران را انتخاب می کنند.
ثروت و فقر
عشق و نفرت
سلامتی و بیماری
استقلال مالی و نگرانی های همیشگی برای تأمین هزینه های زندگی و…
حاصل انتخاب های افراد در برگزیدن هر یک از این دو نگرش است.
برای رسیدن به موفقیت، راهی به جز تحسین موفقیت های دیگران نیست. زیرا شما نمی توانی موفقیتی را داشته باشی که آن را مورد انتقاد قرار می دهی.
نمی توانی نعمتی را در اختیار داشته باشی که درباره اش حسادت و احساس بدی داری. این یک قانون است!
راه رسیدن به استقلال مالی و تجربه ای بهتر از زندگی این است که به جای حسادت، ذهن را تربیت کنیم که موفقیت های دیگران را تحسین کند و از آن افراد موفق سپاس گزار باشد که توانسته اند با موفق شدن خود، این ایمان را در دل ما نیز ایجاد نمایند که رسیدن به خواسته ها امکان پذیر است اگر ما نیز مثل آنها باور کنیم و مثل آنها در جهت آن باورها اقدام نماییم.
وقتی قوانین زندگی را درک می کنی و از نقش باورها در نتایج زندگی آگاه می شوی و تلاش می کنی تا باورهای قدرتمند کننده ای درباره ثروت بسازی، لاجرم موفقیت و ثروت به صورت بهمن وار وارد زندگی ات می شود.
در همین راستا، خبر خوبی برای همه افرادی داریم که می خواهند با کشف قوانین زندگی، باورهای بسازند که موجب هدایت آنها به سمت ایده ها، راهکارها و فرصت هایی شود که نتیجه اش تجربه زندگی دلخواه است.
یک خبر خوب درباره دوره جدید با نام ” کشف قوانین زندگی”
من در کل زندگی ام به دنبال درک عمیق تر قوانینی بوده ام که جهان را رهبری می کند تا بتوانم به وسیله آن، کنترل زندگی ام را به دست بگیرم و زندگی دلخواهم را بسازم.
در چند ساله ی اخیر، سعی داشته ام تا با نگاه عمیق تری مسیر کشف قوانین زندگی و درک آنها را دنبال نمایم تا بتوانم باورهای قدرتمد کننده تری بسازم که مرا به سمت تجربه ی بهتر از زندگی هدایت کند.
به همین دلیل تصمیم گرفتم نتیجه تحقیق، تجربه و نتایجی را که در این چند ساله (منظورم 4 سال پس از برگزاری دوره قانون آفرینش) از قوانین زندگی داشته ام، را در دوره ای جدید با نام: دوره کشف قوانین زندگی با همه دوستانی به اشتراک بگذارم که می خواهند به وسیله درک بهتر قوانین زندگی و کمک از آنها، زندگی بهتری برای خود بسازند.
دوره کشف قوانین زندگی، برای همه افراد با هر دین، مذهب و ملیتی است و قرار است با مرور و کشف دوباره قوانینی که بر جهان مقرر شده، از توانایی هایی آگاه شویم که همه ما برای خلق زندگی دلخواه مان در هر شرایطی داریم!
اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی و خواندن توضیحات جلسه اول این دوره
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB25 دقیقه
- فایل صوتی قدرت تحسین در برابر حسادت0MB25 دقیقه
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 69ام و تعهد من
یه وقفه ی چندروزه بین روز 68 ام و 69 ام افتاد
اونم بابت هدایت خداوند به سمت مسافرته چند روزه بود که منو مدهوش زیبایی های این دنیا کرده بود
به خودم گفت هدف اینه که من بتونم درککنم
بتونم فراوانی هارو ببینم
وقتی قشنگیای ابشار و جنگلو غروب و دریا و ماهو میدیدم ،وقتی فراوانی گوشتو غذا در زندگیمونو میدیدیم و از همه مهمتر،همه ی اینا به صورت رایگان در اختیارم بودن
عجیب متوجه تفاوتم شدم
به چیدمان طبیعت نگاه ک میکردم
میگفتم مگه میشه خدایی که اینجوری ماهو در اسمون،به مدت میلیونو میلیاردها سال نگه داشته،نه یروز نه دو روز،نه چندماه،از روز افرینش حتی یکبارم نشده که ماه حتی یکبارم شانسی به زمین بخوره یا هر اتفاق این چنینی،بخواد زندگیه منو خوده منو حواسش نباشه!؟
چرا گاهی به عقله خودم تکیه میکنم؟
چرا این خدارو یادم میره؟
الان ک فکر میکنم میببنم از بس که چشمم به زندگیه بقیه بوده
از بسکه خودمو مقایسه کردم و خواستم مثل اونا به اونچه که اونها داشتن برسم و بگم دیدین منم تونستم!؟
اما واقعا منه ندارو، چی خوشحال میکنه؟
اگه من تنها در این دنیا زندگی کنم و هیچ بشری نباشه،مدله زندگیه من چه شکلی میشه؟؟
مگه نه اینکه تمرکزم فقط به نیازها و درخواست های خودم نه از سر رقابت و حسادت،بلکه از سر نیازو لذته خودم میشه؟
مگه نه اینکه از پیشرفته خودم و اجابت خواسته های خودم ذوق زده و برای خودم خوشحالی میکنم نه برای به رخ کشیدن و اینکه بگم کاری ک تو کردی چیزی نیس منم انجام دادم!؟
دیگه اینجوری نمیشم که خودمو سرزنش کنم که فلانی تونست و من نتونستم و حالمو بد کنم!
حالا اگه یه نفر دیگ بیاد توی دنیا و بشیم دو نفر،تشویقش میکنم تا باهم دوتایی اجابته خواسته هامونو تجربه کنیم
وقتی یکاری انجام میده،من ذوق زده میشم که چه خوب چه خفن چه جالب،منم امتحان کنم
وقتی تعداد ادمها زیاد میشن،تعداد در خواستهای ما زیاد میشن چون ناشناخته هایی کشف میشن،ک ما هیچ ایده ای نداشتیم و اصلا نمیدونستیم همچین چیزی هست،مهم این قسمته ماجراست که با تشویق بقیه،بریم برای امتحان و تجربش
نه با احساس سردرگمی و کینه و حسد!
که به نظرم همش ریشه از کمبود عزت نفسه!
یعنی من به جای اینکه ببینم خواستم چیه،چقد خوشحالم میکنه،برم سراغ حسادت و اینکه تلاشمو کنم که طرفه مقابلمو خراب کنم
که چی؟
چون نخواستم و نتونستم خواسته ی خودمو پیدا و تلاش کنم،دارم با خراب کردنه در خواست های بقیه،این کمبودمو قایم میکنم
دقیقا مثل همین جمله که میگن،ثروت مارو از خدا دور میکنه
بهنظرم یکسری ادم بودن که حسادت میکردن بهکسایی که خیلی خوب ثروت میساختن
و البته خودشونم نمیدونستن چی میخوان از این دنیا!
در نهایت اومدن این باورو ساختنو جا انداختن
وقتی این فایلو گوش میدادم،با صدای بلند ،فردیو که قبلا در کار باهم به تضاد خورده بودیم،تشویقش کردم
خواستم ببینم واقعا میتونم احساس تحسین،نسبت به کسی که قبلا ،هیچ حسه خوبی نسبت بهش نداشتم،داشته باشم؟
دیدم خداروشکر بله
انگار ذهنم یه لوح سفید نسبت به اون ادم شده
این فایل هم کمک کرد یه چک اپ از احساسنسبت به ادمهای قبل،بگیرم هم متوجه شم که تشویقو تحسین،باعثمیشه ارامشه بیشتری بگیرم و در نتیجه احساس عالی و در نهایت در مدار اتفاق های خوب
خدارو شکر که این سفرنامه، داره خیلی روشن ترم میکنه نسبت به شناخته خودم