گام به گام برای به ثمر رساندن خواسته های نیمه تمام | بخش 2 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/04/abasmanesh-2.webp
800
1000
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-04-11 07:30:092025-04-30 07:28:19گام به گام برای به ثمر رساندن خواسته های نیمه تمام | بخش 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم عزیز
چقدر این مقاله به من حس خوب میده الان دو بخش از مقاله اومده و من هر دو بخش رو دو بار خوندم با اینکه دوره رو خریدم و دارم از کامنت ها و فایلها استفاده میکنم اما انگار وقتی این توضیح رو جدا از دوره میخونم بهتر مطالب و انرژی اونها رو درک میکنم
من حتی یه دقیقه وقت داشته باشم استاد روی سایت میام و از مطالب استفاده میکنم
خداروشکرر که این سایت شده دقیقا تایم اوت من توی این روزا و چقدر عالی لحظه هام رو میگذرونم
مرسی استاد بابت این دوره این مطالب و این مقاله ها
خدایا شکرت
یه روزایی بود که از خودم فقط یه سایه مونده بود…
پر از درد، پر از سوال، پر از تکرارِ حال بد.
میخواستم نجات پیدا کنم، میدونستم راهش چیه، ولی ذهنم نمیذاشت. هی منو برمیگردوند به گذشته، به خاطرههایی که باید رها میکردم و نمیتونستم.
یه ندای آروم تو دلم میگفت: “ادامه بده، یه جایی بالاخره نور پیداش میشه…”
باور ساختن برام شده بود یه تمرین روزانه، درست مثل نفس کشیدن.
هر بار که جا زدم، دوباره از نو شروع کردم.
یه روز، یه اتفاق خوب.
یه روز، یه حس خوب.
یه روز، یه لحظهی ناب که بهم گفت: ببین، داری درست میری…
الان هرچی دارم، حاصل همون لحظههاییه که تو دل تاریکی، یه شمع کوچیک روشن کردم.
باور کردم خدا هوامو داره،
باور کردم میتونم،
باور کردم زندگی هنوز برام هدیه داره…
و حالا؟
من ادامه میدم…
آروم، پیوسته، عاشقانه…
چون یاد گرفتم نور همیشه با قدمهام میاد…
به نام خدای بخشنده مهربان
درس قشنگ## هدایت##
دلیل های ناراحتی برای من نبود خیلی چیزاس
فلانی نیس فلان دوره پول کار نیس خلاصه غر های منکه بی دلیل نیس یه چیزی میخام نیس
مثلا همسری الان نیس کار داره
از خانواده دورم کار دارند
فلان دوره رو ندارم
فلان کارو ندارم
فلان درامد حامی ندارم
جواب همه اینا یه کلمس هدایت
تو حامیت خداس……
وتورو توی بهترین شرایط گزاشته …
اونو خیریت توی لحظه لحظه اتو پیدا کن
مثلا…
اتفاقی میوفته مثلا تنهایی
زهنم شروع میکنه به غرر غررر
من تنها چیکار کنم بی کار چکار کنم اخه این زندگی چه شیرینی داره و همش زهنم میگه من اینو میخام نیس ولی هیچ جوابی قانع کننده تر از ….هدایت لحظه به لحطه نیس
به قولم نشونه خفنم
جهان جاذبه داره حالا سختی نمیکشه اجسامو به سمت خودش جذب میکنه وهیچ وقتم از کارش پشیمون نمیشه اینکه ماه زمین انقد قشنگ به دور هم میچرخن اقا جاذبه دارن همیشه هم دارن
حالا بله هدایتم وجود داره
همیشه افراد شرایط مناسب برات اتفاق میوفته
بعد حالا تو اگه در حال بهبود باشی ایمانت باورهات
رابطه های مناسب اتفاقات مناسبم تور میکنی
مثلا این مدت که توی سایتم
ارامشم رفته روی هزار اصلا از توی عکسام معلومه انقد شاد تر شدم خندم واقعی تر شده
توی اتفاقات زندگیم فراوانی میباره تو کاره طراحی ورشد شخصیت عزت نفس بالاتر وسلامتی بیشتری میسازم خداروشکر
بله منم این نتیجه تپل گرفتم سلامتی ابدی دارم مدتهاس بدون قرص دارو شده برام جوک
واین جدیدا یکم سرفه میکردم اونم یه بار همسری به زور یکم دارو بهم داد وبعد سینه ای که ظاهرا کلی خس خس میکردو عفونت اسوده خوب شد
چون من توراه درستم وبدنم مثل هلو کار میکنه خداروصد هزار مرتبه شکر
درس ##توجه به نکات مثبت##
استاد میگفت اگه خوراک زهنتو مثبت کنی زهنت نمیتونه منفی سازی کنه چون خوراکش قطع شده
مثلا یه فکر الکی یه ترس گنده مثل گرد باد میاد وسط هی تو زهنت میچرخه حالا تو به جای درگیر با این گرد باد وحشی میای توی سایتو لذت میبری وبعد میبینی عجیب این گرد باد رفته انگار اصلا نبوده که به خاد بره
سایت توی نشونه توی کامنتا هدایتی چرخیدن توی سفرنامه بودن همه همه بهترین غذا برای روح زهنت هستند که میخام همیشه سعی کنم پزیرای خوبی ازش داشته باشم
بله جمعه دهات رفتار ها بسیار باهام با محبت احترامی عجیب بود خیلی برام ارزش احترام میزاشتم عمه خانوم داداشیا میگفتن بازم بیا کلی مهربونی عشق بیشتر شدید تر دیدم ازشون
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای هدایت به این نوشتن کامنت فک کردم انجام دادم ولی یادم رفته بود واقعا جالب بود زهنم کلی براش درس هدایتش مرور شد شکرر.
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم زهرا دوست ارزشمند و توحیدی وفعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام دوست عزیز
ممنون از کامنتت واینکه هدایت شدم به کامنتم دوباره چقد قلبمو باز کرد انگار دوباره برگشته بودم به اون گردباد واون کامنت دوباره ارامشی عجیب در قلبم جاری کرد
صد هزار مرتبه شکر
واینکه یادم اومد به جای جلب توجه از بقیه از هدایت کمک بگیرم ودر حال توجه به نکات مثبت احساس خوب باشم تا به هدایت ربم وصل باشم
اقا اتفاقات خوب جدید
خبر ارتقا شغلی خواهری
و اینکه چقد خوشحال شدم از اینکه با این اتفاق باورهام قویتر شد واین الگوم جلوی چشمم نتیجه گرفته بهبود داشته پس منم خواهم داش
و اینکه خداروشکر برای حظورت هدایت برای دونه دونه ما هست وهر که بخاد واقعا ویکوچولو سعیشو بکنه بهش میدی
خبر حمایت رب
امروز میخاستم زودتر بیدار بشم
عجیب منی که به زور یازده دوازده بیدار میشدم ساعته شش ونیم قشنگ خابم پرید وتونستم چقد کاره باورسازی پیش ببرم
اسونی کارها
و چقد خوبه دیشب دوتا شام اوکی شد والان اسوده میتونم هدایتی پیش برم قدم های دیگمو تیک بزنم
ممنون نشونه وتایید خدا
سلام به استاد جان نازنینم و سلام به مریم عزیز و دلبندم و سلامی گرم به هم خانواده ای های عزیز
استاد جانم من دوره هم جهت با خداوند رو تهیه نکردم چرا که احساس کردم باید وقت بیشتری روی دوره لیاقت بگذارم اما به خوندن این مقاله هدایت شدم
توی بخش هایی انقدر درک مطلب برام سنگین بود که قسمت هایی از اون رو بارها و بارها مطالعه کردم تا بهتر بفهممش
در خصوص رسیدن به خواسته ها تجربه ای که به ذهنم میرسه اینه که هر کدوم از ما بصورت کاملا منحصر به فردی توی مدارهای فکری خودمون در حال حرکتیم ، یعنی مدل مهاجرت من ، مدل خرید ماشین و لباس و خونه و حتی کافه رفتن من کاملا منحصر به خودم هست و تجربه من برای درک و رسیدن هر کدام از این خواسته ها کاملا انحصاریست ، حتی عمیق تر که فکر میکنم ، تعریف من از خوشحالی ، از خوشبختی ، از زندگی و روابط و ثروت و برکت و معنویت و خدا و هر آنچه که دارم و ندارم کاملا منحصر به فرده
یادم میاد که مهمترین خواسته من زمانی محقق شد که به شدت تحت فشار روانی ، مالی و عاطفی از سمت همسرم بودم و به هر دری میزدم که خواسته ای که داشتم محقق بشه تا در نهایت مستاصل و درمانده رفتم حرم امام رضا و به طرز معجزه آسایی دقیقا فردا و پس فردا به خواسته ام
رسیدم
اون موقع این باوردر من شکل گرفت که برای تحقق خواسته ام ؛ باید به مو برسم ، باید به نقطه مرگ و نیستی برسم تا محقق بشه و دوم اینکه من لایق رسیدن به خواسته ام به صورت طبیعی نیستم و باید به واسطه روحی به ظاهر برتر خواسته ام انجام بشه
یا دوستی عزیز رو دارم که باور داره زمانی گره مسائلش باز میشه که نماز بخونه و به ایتام
غذا بده ….
این تجربه انحصاری من بود و الان با کار کردن روی فایل های لیاقت و فایل « چگونه ذهنمان ما را فریب میدهد » و این مقاله ارزشمند به این نتیجه رسیدم که چیزی که به من کمک میکند که خواسته ام تیک بخورد نه گریه و التماس من و نه وجود شخصی واسطه هست بلکه خواسته من دقیقا با هم مداری ام اتفاق می افتد
قانونی که شما با عشق بیان میکنی ، میتونه تمام زوایای این تجربه رو پوشش بده چون شما ساختن زیربنای اصلی این ساختمون رو بهمون یاد میدین … وای استاد نازنینم انقدر از درک این مطلب خوشحال و سپاسگذارم که دلم میخواد بغلتون کنم
براساس درک من ازین مقاله ارزشمند که مریم جانم نوشتند ؛ رسیدن به خواسته ها دو قسمت داره ؛
قسمت اول ؛ انجام سمت خودم
_شامل شناسایی باورها و افکار مثبت و منفی ذهن در هر موضوعی
_ اصلاح و شناسایی پیش فرض های منفی ذهنم و اصلاح و حذف برچسب های منفی و تجربه های منفی گذشته ام
_ایمان به قدرت خلق کنندگی درونی ام
_ایمان به نیروی هدایت گرم
_اجازه دادن به پروردگار
قسمت دوم : سمت پروردگار و باور به اینکه خداوند شرایط کنونی ام و نقصان های من و تضاد و خواسته ام رو میدونه و به شرایط من کاملا آشنا و محیطه و ایمان به اینکه پروردگار عالم مطلق و بسیار بسیار برای انجام هر کاری تواناست ، تمام قدرت ها و تمام ابزار و دل ها و انسان ها در دست اوست و خداوند میخواهد که من زندگی عالی و راحتی داشته باشم و در آرامش زندگی کنم
استاد جانم ؛ توی این مدتی که روی دوره لیاقت و فایل های هدیه توحیدی کار میکنم ، دغدغه ها و نگرانی هام خیلی کمتر شده و حقیقتا آرامش ذهنی بیشتری دارم حتی در برابر تضادها و اتفاقات واکنش های صحیح تر و آرامتری دارم ، وقتم برکت پیدا کرده و درک بهتری از اتفاقات رو پیدا کردم ، آرام آرام به این درک میرسم که مورد هدایت و عنایت پروردگارم ؛ به این درک میرسم که همیشه راهی هست و بهتر میتونم حسم رو خوب نگه دارم ؛ آرامتر و در عین حال مهربانترم و مسئولیت پذیرترم
نکته جالبی که دوست عزیزم محبوبه در کامنت شون روی این مقاله نوشته بود رو باید سرلوحه خودم قرار بدم ؛
اینکه آدم ها رو از رفتارشون جدا کنم ؛ به عقاید دیگران به اندازه عقاید خودم احترام بذارم تا به این وسیله نشتی انرژی رو از خودم بگیرم احترام گذاشتن به عقاید دیگران باعث میشه که انرژی من save بمونه و همچنین حس خودبرتر بینی رو ازم میگیره
نکته بعدی که از خوندن این مقاله یاد گرفتم اینه که برای رسیدن به خواسته تداوم در خواسته اهمیت داره اگر یه روز یا چند ساعت یا حتی چند روز روی قانون وقت نگذاشتم و کار نکردم ، حس عقب ماندگی رو از خودم دور کنم و به خودم یادآوری کنم که « به محض برگشتن و ورود به جاده صحیح ، پروردگار کمکم میکنه و مورد لطف او هستم »
استمرار رمز موفقیت و خوشبختیست
من مدتیست که با وزنه کار میکنم و تداوم در ورزش کردن باعث شده که هیکل بهتر و کات تری داشته باشم بنابراین توی این مثال حداقل کاری که من باید بکنم اینه که خودم رو مداوم و مستمر با باورها و الگوهای مناسب تغذیه کنم تا همون تاثیری که ورزش روی جسمم گذاشته ، این باورها روی ذهنم و در نتیجه زندگی ام بذارن
اشاره داشتین به ایجاد باورهای توحیدی بنیادین چرا که این باورهای بنیادین به من کمک میکنه تا در مومنتوم مثبت قرار بگیرم و هر بار که نشخوارهای ذهن اذیت میکنند ساخت و پرداخت و یادآوری « باورهای بنیادین توحیدی » به من کمک میکنه که دوباره از نو فرکانس های مناسب رو بسازم
باورهایی مثل باورهای سلیمان نبی در خصوص وهابیت پروردگار
باورهایی مثل باور ابراهیم که زن و کودک خردسالش رو توی بیابون رها کرد و از خدا خواست تا مردم رو گرد اونها جمع کنن
باور به اینکه « خداوند میخواد که شادی و حال خوب من رو ببینه »
باور به اینکه هر بار که خطا کردم « پروردگار رو توبه پذیر و مهربان ببینم »
باور به اینکه « روی دوش پروردگار سوار هستم ، خدایی که سرچشمه هر خوبی و خیره ، خدایی که خیر من رو میخواد ، خوبی من رو میخواد ، خدایی که میخواد من قدرتمند باشم و متوکل ، خدایی که به التماس هام و رنج هام اهمیتی نمیده و نگاهی سیستمی در مورد من و عملکردم داره
این «باورهای بنیادین توحیدی به من قدرت ادامه دادن واستمرار میده ؛ حتی در مواقعی که شیطان من رو میترسونه یک حس امید درونی دارم و همون مواقع نفس گیر به خدا میگم که خدایا گیر کردم زود هدایتم کن و بارها و باااااارها با اندک تغییر ذهنی ام از افسردگی و ناامیدی به سمت امید و هدایت ، خدا به سرعت نشونه ای واسم فرستاده …ً
بعضی وقتها کارکردن روی قانون برام کمی دشوار میشه ، انگار مغزم بلاک میشه ، نمیتونم مطلبی رو درک کنم و یا نمیتونم الگوها رو پیدا کنم
ولی این باورها و افکار مناسب به من کمک میکنه که بتونم با انگیزه و توان ادامه بدم
بودن و موندن در مومنتوم مثبت داره بهم یاد میده که به جای اینکه برای رسیدن به خواسته هام تقلا کنم و دست و پا بزنم ، کافیه که به فرکانس های ارسالی ام توجه کنم « این باور که من سمت خودم رو انجام میدم و خداوند بلده که من رو به بهترینه بهترین ها برسونه »
اغلب خواسته هایی که برای من محقق نشده بخاطر این بوده که من خودباوری و احساس لیاقتی رو در خودم نمیدیدم ، من مهاجرت کردم از حجاب اجباری ، از پرستیدن حرم و امامان دست کشیدم و خواسته هایی دارم و جوری زندگی میکنم که نه پدرم و نه جد و ابای من زندگی نکردند ، بنابراین باید به شیوه ای فکر کنم و شخصیتم رو جوری تغییر و بهبود بدم که نه پدر و نه پدر پدرم داشته ان
باید ادامه بدم
باید مستمر ادامه بدم
باید هدفم رو به خودم یادآوری کنم و با تکیه به نیروی پروردگاری که از رگ گردن به من نزدیکتره این مسیر مثبت رو ادامه بدم و از مسیرم لذت ببرم
به قدری این روزها احساس رهایی و شادی دارم که مدتها بود این حس رو تجربه نکردم ، آرامش عمیق و جذب ثروتی که امروز داشتم رو مدتها بود نداشتم … این نشون میده که توی مسیر درستی هستم و اگه میخوام شرایط بهتر بشه ، بایدادامه بدم
دوستون دارم استاد نازنینم
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان شایسته
مدتی هست در سایت زیبای شما هستم ولی هیچ ردپایی از خود بجای نگذاشتم
امروز صبح حسی بهم گفت برو به سایت tasvirkhani.com سر بزن
من اغلب روزها به سایت سر میزنم ولی امروز یه جور دیگه ایی بود
قراره خودمون رو به جریان هدایت الهی بسپاریم
من با برادرم مشترک دوره ها رو میخریدیم اوایل من بیشتر مشتاق خرید بودم و از یه جالیی به بعد برادرم بیشتر امکان مالی داشت و تقریبا تمام دوره ها رو خریدیم
الانم با هم در دوره همجهت با جریان خداوند هستیم
من چند روز پیش داشتم به این موضوع فکر میکردم که سالهای پیش وقتی کسب و کاری رو شروع میکردم به یه حدی از رشد و بلوغ در اون کار که میرسیدم در لایه های زیرین ذهنم باورم بر این که الان وقتشه یه اتفاقی بیوفته. یعنی خودم رو لایق رسیدن به موفقیت نمیدونستم انتظار هواس پرتی رو میکشیدم بخاطر همین چندین سال بود دیگه کسب کاری رو شروع نکرده بودم فعالیتی هم نداشتم
وقتی با سایت شما آشنا شدم مفهوم سطل رو فهمیدم . تصمیم گرفتم قبل از شروع هر کاری دوره های شما رو گوش کنم و ابتدا سطل سوراخم رو درست کنم و بعد هدایت شدیم به دوره همجهت با جریان خداوند
اما با ورود به دوره همجهت با جریان خداوند و فهمیدن قانون مومنتوم هدفی رو که در نظر داشتم رو تمرکزی در پیش گرفتم و جلسه به جلسه که پیش میرفتیم تمام کلیدهای شما قفل های ذهن من رو باز میکرد و حرکتی رو به مثبت دارم
اصلا کلا یادم رفته بود یه زمانی دست به هر کاری میزدم و چند قدم جلو میرفتم یه اتفاقی میوفتاد و تمرکزم کاملا از بین میرفت
خیلی جالبه انقدر غرق در گوش کردن به فایل های شما بودم کلا گذشته رو فراموش کرده بود
یادمه یه زمانی روم توی کلاب هوس میزاشتید اون روزا دوره 12 قدم انگار تازه تموم شده بود و بعدش ما دوره عزت نفس رو خریده بودیم داشتیم کار میکردیم
اون موقع هم خیلی دوست داشتم بیام کلاب هوس و از نتایجم بگم . یعنی این ذوق صحبت کردن با شما باعث شده بود من در روز بارها و بارها اینکه از کجا مسیر موفقیتم رو شروع کردم و الان کجا هستم رو برای خودم تکرار و تکرار کنم و این باعث شده بود یه مومنتوم مثبتی در من شکل بگیره . اصلا انگار رو ابرا بودم .فصل بهار رو به تابستون بود . زیر پنجره اتاقمون میشستم و ساعتها حرکت ابرها و تضاد رنگ سفید ابرها و آبی زیبای آسمون رو تحسین میکردم و یاد آسمون زیبای پارادایس دوست داشتنی می افتادم و کلی خدارو شکر میکردم
(اون خونه ایی که اون روزها ما زندگی میکردیم برای پدرم بود و چون ما تازه خونه خریده بودیم و کلی بدهی داشتیم مجبور بودیم اونجا زندگی کنیم یه مدت و بخاطر موقعیت ته کوچه بودن و خف و تاریک بودنش و ساختمون روبرویی تا بالا دیوار سیمانی کشیده بود و تاریک شده بود و از نظر برادرام و دیگران اون خونه سگدونی بود ) خب وانا توی اون مدار بودن نمیشه بهشون خورده گرفت ولی من که قانون رو میدونستم نگاهم متفاوت بود
من هر وقت یاد حس خوب و حال خوبم توی اون روزا میوفتم یاد ذوقی که برای صحبت کردن در کلاب هوس با شما استاد عزیز و تکرار و تکرار چند صد باره راه رسیدن به حال خوبم میوفتادم باعث شده بود تو ابرا باشم . اون خونه کلا 2 تا پنجره داشت و باید زیر یکی از پنجره هاش میشستی تا بتونی آسمون رو ببینی و من از همون روزنه استفاده کردم برای شروع حس خوبم بعد هدایت شدیم به پارک های سرسبزی که اطراف محل زندگیمون بودن و ساعتها و ساعتها توی اون پارکها با پسرم وقت میگذروندیم و سرسبزی وزیباییهای اونجاها رو تحسین میکردم و وقتی به خونه برمیگشتیم بازم این خونه برای من قابل تحسین و دوست داشتنی و صمیمی بود
میخواستم اینو بگم مدتی هست که شما استاد عزیز دارید کامنت های دوستان رو میخونید توی دوره هاتون
میخواستم همینجا ازتون بابت این کار تشکر کنم
اینجا بود که انگار دوباره داره اون اشتیاق به گفتن از موفقیتهامون زنده میشه توی وجودمون
و به همین خاطر که میخوایم بنویسیمشون دایما تکرارش میکینم و این مومنتوم رو بیشتر و بیشتر میکنه
ممنون از سایت خوبتون و تمام مطالب عالی که سخاوتمندانه در اختیارمون قرار میدید
خدا حافط شما استاد عزیز و مریم جان باشه
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین
قدر خوندن این مقاله ها درک مارو نسبت به آموزه های استاد بهتر میکه اینکه بدونی قوانین چیه و تو این مسیر چطور باید این قوانین رو یاد بگیری د عین حال مثالی که از تجربیات دوستان زده شد خیلی بیشتر درکمون رو بالا میبره ممنون مریم جان عزیز هستم بابت این مقالات ناب و ارزشمند و سپاسگزار دوستان عزیز بابت نوشتن تجربیاتشون تو این مسیر زیبا و دوست داشتنی
به کار بستن قوانین جهان و اجرای باورهای توحیدی که در قرآن گفته شد و استاد چقدر خوب توضیح دادن این مسائل رو برامون
به نام خدایی که هر چه دارم همه از آن اوست خدایا من در برابر قدرت و عظمتت تسلیمم
سلام به استادان جان و آگاه و توحیدیم
سلام به دوستان همفرکانسم
خدایا شکرت چقدر این سایت پر از آگاهیهای ناتمام و نامحدوده استاد بی نهایت دوستتون داریم شما بی نظیرین متشکرم
استادم من هنوز موفق نشدم این فایل رو تهیه کنم ولی وقتی میام این قسمت کامنتهای دوستان رو که میخونم انگار سر کلاس درس نشسته ای
و چقدر باز آگاهی از کامنتها میگیرم
ان شالله خداوند توفیق بده تهیه اش کنم
الان کامنته سعید جان یکی از دوستانم رو میخوندم چقدر درباره مومنتوم مثبت و نتایجش نوشته بودن
که چقدر تاثیر مثبت بر زندگی و روان شدن کارهای روزانه داره
و وقتی نتایج رو میبینیم باید تا آخر عمر این مسیر رو ادامه بدیم با کنترل ذهن و ذهن رو آگاهانه جهت بدیم به سمته خوبیها و مثبتها
و با دیدن هر نتیجه کلی ذوق زده میشیم
و ابمانمون به خدا بالا میره و به ادامه مسیر علاقه مند میشیم
چند وقته پیش صبح میخواستم برم بانک کاره بانکی داشتم تو تمرین ستاره قطبی نوشتم خدایا سریع امروز کارمو انجام بدم و برگردم مغازه ام ( مغازه پوشاک دارم ) تو کمکم کن
رفتم بانک دیدم خیلی شلوغه نوبت گرفتم شمارمو نگاه کردم دیدم خیلی بالاست یعتی یه ساعت و نیم زمان میبرد رفتم نشستم با خدا صحبت کردم گفتم تو برام انجام بده
از جام بلند شدم داشتم قدم میزدم که دیدم باجه آخری یه خانم مسن ایستاده و کارمند پشت باجه منو صدا زد رفتم جلو گفت خانم شما برگه این حاج خانم رو پر کن من هم کار شما رو راه میندازم
به همین سادگی و راحتی و آسانی کارم انجام شد و خداوند دستانشو فرستاد
و تا خونه کلی شکرگزاری کردم و اومدم تو دفترم هم شکرگزاری و آسان شدن کارمو نوشتم
وقتی آگاهانه قانون رو رعایت میکنی و اجرا میکنی هر جا که باشی آسان میشی برای آسانیها
و مومنتوم مثبت رو یاد گرفتم از خوندن کامنتهای دوستانم و ادامه میدم تا آخر عمرم
به قول استاد عزیزم که در کشف قوانین زندگی جلسه دو میگه
من فرکانسشو میسازم بعد این فرکانس رو ادامه میدم و بعد اتفاق میافته آره به همبن سادگی
میسازم
ادامه میدم
اتفاق میافته
خدایا شکرت برای امروزم که هدایتم کردی و به
من فرصت زندگی و لذت بردن از آن را دادی
الهی هزاران هزار مرتبه شکرت میگویم سپاسگزارتم
در پناه خداوند مهربان
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم کبری دوست ارزشمند و توحیدی وفعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما میتوانم حس کنم ولذت ببرم
آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام خدا که رحمتش بی اندازه و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
با خوندن نتایج و کامنت های دوستان در مورد مومنتوم مثبت موضوع مهمی یادم اومد که خالی از لطف نیست اینجا بنویسم
داستان از این قراره که وقتی خواهر و برادرها دور هم جمع می شدیم مثل همه خانواده ها بعضی اوقات یکی از اعضای خانواده رفتارهای تکانشی بروز می داد، همسر برادرم به شدت حالت دفاعی می گرفتن و به اشکال مختلف اعتراض خودشون رو بروز می دادن و همچنان هم به من انتقاد داشتن که چرا من هیچ واکنشی نشون نمی دم، البته هیچ وقت حرفاش روی من تاثیر نمیکرد و همیشه سعی می کردم لحظاتی رو که کنار عزیزانم هستم بینهایت بهم خوش بگذره، خلاصه خدمتتون عرض کنم همین مومنتوم مثبت من باعث ارج و قرب من بوده و هست و مومنتوم منفی ایشون نه تنها باعث ایجاد اتفاقات خیلی بدی براشون شد بلکه متأسفانه باعث جدائیشون از برادرم و از بچه های نازنینش هم شد.
یه داستان دیگه که باعث نتایج مثبت من با عمل به دوره ی 12قدم و مقوله ی تایم اوت شده اینکه در گذشته پاشنه آشیل من انتقاد بود، من به شدت از این کار متنفر بودم و نسبت به اون واکنشهای عجیب و غریب نشان می دادم چون به شدت فکر می کردم بزرگترین توهین ها به من شده اما الان نه تنها من رو برانگیخته نمی کنه بلکه باعث شده من با نگاه عمیقتری به موضوع توجه کنم و هر کسی رو با توجه به شخصیتش بپذیرم و نگذارم روی من تاثیر منفی بگذاره و اگر احساس بدی هم بهم دست بده سریع از تکنیک تایم اوت استفاده می کنم و موقعیت ذهنی خودم رو عوض می کنم تا وارد مومنتوم منفی نشم و خوشبختانه موضوع به نفع من تموم میشه و چقدر این حس عالی هست
سلام وعرض ادب استادعزیزم وهمه دوستان گل
ماخالق زندگی خودمون هستیم -دراین آرامش به جای سرزنش دیگران واحساس ناکافی بودن به درون خود رجوع می کنیم هم مسئولیت شرایط کنونی را می پذیریم وهم ریشه حل مسائل را درخودم پیدامی کنم .فقط باید خود را درمومنتوم مثبت نگه دارم تا خداوند من رابه سمت چگونگی ها هدایت کند .استاد من با ویانا سه رو عظیمیه خونه مامانم بودیم – ومشغول تفریح واستراحت جسمی وذهنی بودیم ومقاله های شماروهم تیکه تیکه مطالعه میکردم وبهش عمیق فکرمیکردم – یک ایده کلی بهم الهام شد خدابمن گفت پرنیا این جمله توحیدی روباخودت خیلی تکرارکن که به ارامش عمیق برسی گفتم کدوم جمله تکرارکنم ؟!گفتش مگه تو با این جمله (خدایا من هیچی ازمریم مقدس کم ندارم -منو ویانا رونجات بده )تا بحال به خیلی ازخواسته هات نرسیدی ؟!بخودت خیلی بگو واین جمله روخیلی تکرارکن .الان که با ویانا توی این جنگل گم شدین و شاخ وبرگ مزاحم روبروت هست ازش پرهیزکن -و فقط این جمله روباخودت خیلی تکرارکن -توایام عید از علفهای هرز نجاتت دادم ازاین شاخ وبرگ مزاحم هم نجاتت میدم و تو ویانا رو به اون طبیعت شگفت انگیز که بی نهایت نعمت وارامش وخوشبختی و نزدیک شدن بمن خدا بینهایت هست هدایتت میکنم – آقااااااا ازوقتی این جمله روتکرارکردم باورت میشه ؟!ازلحظه اول برام معجزه ها شروع شد .ویانا خیلی حرف گوش کن ترشده – علفهای هرز یدفعه خودشون غیب شدن- من با آرامش به کارام رسیدم – امروزاون جمله رو که خدابمن گفت تکرارکردم برقها موقع کارهای ضروریم اومد – حفظ رشته افکارمثبت درباره یک خواسته وتقویت مداوم آن افکار تا رساندن به آستانه خلق خواسته رابخوبی درعمل اجرامی کنند .من دقیقا چندماهه به اشتباه یک نکته رو رعایت نکردم .قبلا خیلی خواسته هامو تجسم میکردم هرلحظه ازصبح تا شب باتجسم خواسته هام زندکی میکردم . ولی یک نکته رو اشتباهی برداشت کردم من اشتباهی فکر میکردم اگر یک خواسته رو یکبار بخدا بگیم کافیه این قسمت درسته -فقط اشتباهی فکرکردم دیگه تجسم هم باید خیلی کم باشه چون یکبار بخداگفتیم وکافیه – تجسم خیلی کم میکردم الان فهمیدم ااااااااا عجب اشتباه بزرگی تواین چندماه اخیر انجام دادم !!!
قبلا اینقدرتجسم خواسته هامو میکردم یدفعه یک سگ بزرگ تو پارک ندیدم نزدیک بود بیوفتم روش .اگرمیوفتادم روش ودنبالم میکرد- با ویانا حال دویدن هم نداشتم :)))
الان که خواسته هامو دوباره ازصبح تاشب تجسم میکنم واون جمله رو تکرارمیکنم خیلی آرومترهستم
یک نکته دیگه که یادگرفتم ازمقاله شما اینه که دست ازتغییرهمسردلخواهم بردارم وحتی انتظاراتمم بهش نگم -وبه عقاید وباورهاش احترام بزارم -وتمرکز رو روی خودم بزارم -وتمرکز کنم روی شخصیت وذهن ورفتارخودم -به این شکل بستن نشتی های فکراایی مثل قضاوت دیگران ویا خود برتربینی و…..درنتیجه صرف تمام قدرت تمرکزبرای ارسال فکرخواسته -نتیجه این تغییرنگرش آرامش روانی -ورودپول وحتی تغییر رفتارهمسربدون هیچ فشار یاانتظار -استاد ازت ممنونم من فقط این نکته مهم رو تواین مقاله بهش عادت کنم خیلی پیشرفت میکنم آقاااااااامرسی از مقاله ای که دراختیارمون قراردادی -نکات عالی یادگرفتم خیلی نقطه ضعفم بود-
بزرگترین نشانه تمایل ذهن به شکل دهی وتقویت ممنتوم منفی این است که وقتی فرد بامسئله مواجه میشود ذهنش بدترین سناریو ممکن را به اویاد آوری میکند وبیشترموانع احتمالی مسیر جلو چشم او می اورد .وبجای امید ترس ونگرانیهارو درذهن او فعال میکند واینجاست که من میگم وتکرارمیکنم خدایا من چیز کمتر ازمریم مقدس کم ندارم و منو ویانا رانجات بده .چندشب پیش خدایک الهامی رو بایک فیلم جلوچشمم آورد فیلم خارجی بود درباره حضرت موسی دریا بازشد وقوم موسی از وسط دریا ردشدن ودشمن از پشت بدنبال قوم موسی بودن همون یک تیکه رو دیدم چقدر طبیعی قدرت خدارو توفیلم جلو چشمم دیدم که هرلحظه باید بیادبیارم قدرت خدارو که چقدر زیبا وپرقدرت دریا روباز کرد تا بندگان صالح رد بشن ودشمن تودریا غرق بشه .
تا وقتی که باورهای مرجع توحیدی درذهن ساخته نشوند ذهن تو دوباره به سمت همان مسیرهای عصبی قدیمی برمیگردد.ذهن من که جرات نداره برگرده اصلا کتک خورم ملث نیست :)))
شناخت محرکهایی که نتایج راناپایدار ونشانه هارو ناپدید میکند.
فرض کنید مکانی بسیار زیبا -جایی که بهترین مکان برای دریافت نعمتها -آرامش وهدایت وقدرت خلق -است اما بین جایی که الان ایستاده اید ورسیدن به آن مکان زیبا یک محیط درهم پیچیده علفهای هرز وشاخه های درهم تنیده وموانعی وجود دارد که باعث شده نتوانید هموارترین مسیربین خودتان وآن مقصد راببینید استاد این گم شدن توجنگل رو درفایل مرداد پارسال درفایل تسلیم خداوند باشیم خیلی زیبا توضیح دادی ومن چندبار اون فایل روگوش کردم –
راهکارچیست؟راهکار ساختن یک جاده است اما این جاده همواریک شبه ساخته نمیشود -بلکه باصبر ودقت عمل قدم به قدم ساخته میشود-اول باید موانع بزرگ راحذف کنیدمثل قطع درختان مزاحم وعلفهای هرز -(به هرشکل ممکن )ازورود به محدوده این محرکها پرهیز کند وخودش را درآن فضا قرارندهد .
درست مثل نشتی انرژی قدرت خلق کنندگی را خنثی می کنند .درحین انجام این تمرینات وقتی متوجه این محرکها میشودبا آگاهی که دریافت کرده ابزارهای دقیقی که دراختیار دارد آگاهانه خود را درمعرض ویاتله این محرکها قرارنمیدهد.برای لذت بردن ازجنگل گردی شمافقط کافی است واردآن محدوده خطرناک نشوید .همین آگاهی ساده جلوی سختیهای بیهوده رامیگیرد .
آرام آرام آنچه از قدرت خلق درونی رلبه عوامل بیرونی داده بود پس میگیرددراین بازپس گیریها بیشتر وبیشتر به اصل خود بازمیگرددواتصالش بامنبع خلق را پیوسته ترو وقویتر برقرارنگه میدارد .این پیوستگی ابتدا خودش رادرقالب این نشانه ها نشان میدهد
آرامش
کم شدن نگرانی ها
کم شدن ترسها
باج ندادن به ترسها ونگرانیهایی که عوامل بیرونی ایجاد کرده اند
وبعدآرام آرام این آرامش تبدیل میشود به نعمتهایی درقالب رفتارخوب دیگران-دریافت ارزش واحترام از جامعه اطراف-صلح درونی باهمه چیز-هدایا ونعمتها وپول-برطرف شدن نیازها درکمترین زمان-افزایش درآمد -ایده هایی که درآمد را افزایش میدهد.
استاد اینقدرتوزندگیم از علفهای هرز وشاخ وبرگهای مزاحم پرهیز کردم ویاناهم یادگرفته ناخودآگاه انجام میده واونم پرهیز میکنه خداروشکر- باهرروش ممکن که بتونم انجام میدم و وارد محدوه خطرناک جنگل نمیشم تا ازجنگل گردی لذت ببریم آقاااااااا.
به نام الله یکتا
الهه ام
سلام مریم جانم بانوی شایسته دوست دارم این کامنتم مخاطبش فقط شما باشی
روز اولی که شمارو دیدم داخل سایت عاشق اون لبخندات و شوخی هایی که با استاد میکردید شدم کم کم تکاملی با شخصیت شما اشنا شدم که خیلی چیز ها از شما یاد گرفتم صبر شجاعت ایمان توکل سپاسگذار بودن دیدن زیبایی ها بدون منت عشق ورزیدن لبخند زدن تمیز بودن خانه داری و هزاران نکته دیگه که بادیدن سریال زندگی در بهشت شروع شد من نمیتونم چطوری از شما تشکر کنم ولی درس های از زندگی به من آموختی که تا به حال مثلشو ندیدم و من با گام هایی که شما دراین بهشت زیبا گذاشتید رشد زیادی کردم و حالا با مقاله های زیباتون که منی که دوره رو دارم بازم به وجد میام و دوباره میرم اگاهی هارو برای خودم مرور میکنم ازتون بی نهایت سپاسگذارم واقعا شایسته این جایگاه هستین ازراه دور میبوسمت و براتون آرزوی بهترین هارو میکنم عاشقتم