معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند»

بیش از ۱۷ سال است که در حوزه آموزش قوانین اساسی خوشبختی و نحوه اجرای آن‌ها در زندگی فعالیت دارم و تاکنون میلیون‌ها نفر (مستقیم یا غیرمستقیم) با عمل به آموزه‌هایی که ارائه داده‌ام، توانسته‌اند زندگی خود را به معنای واقعی کلمه متحول کنند.
اگر شما از دانشجویان من باشید، با وسواس من در تولید و انتشار یک دوره آموزشی، به‌خوبی آشنایی دارید. حدود یک سال و نیم است که من هیچ دوره آموزشی‌ای تولید نکرده‌ام با اینکه از لحاظ توانایی آموزش در این حوزه، توانایی تولید هر هفته یک دوره آموزشی را دارم و تمام اساتید این حوزه در ایران، به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم از دانشجویان من هستند.

وقتی در چنین جایگاهی هستم، در تولید و انتشار یک دوره آموزشی بسیار به خودم سخت می‌گیرم تا:
✔ آنچه تولید و آموزش داده می‌شود کاملاً تأثیرگذار و نتیجه‌بخش باشد.
✔ آگاهی‌ها به ساده‌ترین شکل انتقال داده شود تا همان درکی را در دانشجویان ایجاد کند که مد نظر من می‌باشد.

با اینکه می‌دانم یکی از قوی‌ترین نقاط قوت من، توانایی تشخیص اصل از فرع درباره دلیل نتایج و آموزش آن به دیگران است.

در طی یک سال و نیم اخیر، در حال انجام تحقیقاتی گسترده‌تر از همیشه، پیرامون “نحوه درک و اجرای قانون در زندگی روزمره” بوده‌ام. وقتی از خودم پرسیدم:
از میان این همه مفاهیمی که در طی این مدت بررسی کرده‌ام، اجرای کدام‌یک “بیشترین تأثیر سازنده” را بر زندگی دانشجو می‌گذارد؟!
جواب این سؤال، همان مفهومی است که فرایند درک و اجرای آن، آگاهی‌های جلسات دوره “هم جهت با جریان خداوند” را تولید کرده است.


چرا حیاتی است که هم جهت با جریان خداوند بمانیم؟

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که تنها یک منبع قدرت مطلق وجود دارد و آن نیروی هدایتگری است که ما را آفریده، از قدرت خلق خود به ما بخشیده و و اگر با خداوند هم جهت شویم ما هم مثل او قدرت خلق کنندگی را خواهیم داشت.  ماموریت آگاهی‌های دوره “هم جهت با جریان خداوند” متصل نگه داشتن ما با این جریان سازنده و خلق‌کننده است.

شما دو انتخاب دارید:

یا با این نیرو هم‌جهت می‌شوی، به قول من روی دوش خداوند می‌نشینی و اجازه می‌دهی خداوند کارها را برایت انجام دهد، یا اینکه با پیروی از باورهای محدودکننده و شرک‌آلود، این اتصال را خاموش می‌کنی و در مسیری ناهموار و سنگلاخی مرتباً از این ناخواسته به ناخواسته بعدی برخورد می‌کنی.


راهکار همراه شدن با جریان خداوند چیست؟

فرکانسی که شما را با این جریان خوشبختی هم‌مدار می‌کند و روی شانه‌های خداوند می‌نشاند، ساختن این جنس از باور است که: فقط و تنها فقط یک منبع برای خوشبختی وجود دارد و آن همان انرژی است که ما را خلق کرده و هدایت ما به سمت خوشبختی را به عهده گرفته است. همان انرژی که خداوند نامیده‌ایم. در این صورت شما را به جریان طبیعی خوشبختی که قرار بوده تجربه کنید، وصل می‌کند.

نگران نباش که الان چه شرایطی داری. مهم نیست چقدر اوضاع شما از هر لحاظ نامناسب است. این اوضاع نابسامان، نتیجه دور ماندن از این جریان بوده و به‌محض اتصال به جریان خداوند، قدم‌به‌قدم شرایط تغییر می‌کند.

شرایط فعلی شما نتیجه‌ی فرکانس‌های قبلی بوده، اما وقتی ایراد این نوع از فرکانس‌ها را بدانی و آن‌ها را تغییر دهی، زندگی تو در تمام جنبه‌ها دگرگون خواهد شد. من و میلیون‌ها نفری که از آموزه‌های من استفاده کرده‌اند، این تجربه را داشته‌ایم.

من زمانی جریان خداوند را باور کردم و با این جریان همراه شدم که یک راننده‌ی تاکسی در بندرعباس بودم و حتی کولر هم نداشتم. در محله‌ی اسلام‌آباد (یکی از نامناسب‌ترین محله‌های بندرعباس) در یک اتاق سیمانی زندگی می‌کردم که آشپزخانه و سرویس بهداشتی آن با ۲۰ نفر دیگر مشترک بود. یکی از معمول‌ترین دغدغه‌های ما، نریختن سیمان دیوارها و خار و خاشاک سقف روی غذاها و وسایل آشپزخانه بود.

من در آن شرایط، این نیروی خیر مطلق را باور کردم. باور کردم که با هم‌جهت شدن با این جریان، شرایط زندگی‌ام تغییر خواهد کرد. به دلیل همین باور، نه‌تنها دیگر نگران آن وضعیت ناخوشایند نبودم، بلکه احساسی عمیق از خوشحالی در قلبم شکل گرفت، زیرا تصمیم گرفته بودم که هم‌جهت شدن با جریان خداوند را از همان نقطه آغاز کنم تا مدرکی باشم برای این حقیقت که: این قانون و این مسیر، چقدر دقیق و صحیح عمل می‌کند.

می‌خواستم الگویی باشم که نشان دهد اگر با جریان خداوند همراه شوی، هر شرایطی قابل تغییر است و هر فردی می‌تواند هر وضعیتی را تغییر دهد، زیرا هر انسان قادر به درک و عمل به قانون است، اگر بخواهد…

اکنون، بیش از ۱۰ سال است که در یکی از زیباترین ایالت‌های آمریکا زندگی می‌کنم و تمام جنبه‌های زندگی‌ام به معنای واقعی کلمه، سرشار از آرامش، آسایش، برکت و فراوانی است. چیزی نیست که بخواهم و توانایی فراهم کردن آن را نداشته باشم.

من از زمانی که فقط یک راننده‌ی تاکسی بودم تا اکنون که در آزادی مالی، زمانی و مکانی زندگی می‌کنم، همچنان اولین دانشجوی هر دوره از آموزه‌های خودم مانده‌ام و در حال رشد و بهبود شخصیت خودم با درک و عمل به این آموزه‌ها هستم.


دوره “هم جهت با جریان خداوند” برای مسائل زیر راهکارهای عملی و دقیق دارد

بیشترین سوالی که افراد در مسیر تغییر شرایط از خود پرسیده اند این است که:

  • چرا برای بعضی از افراد، رسیدن به خواسته به راحتی رخ می‌دهد و برای بعضی‌ها خیلی بیشتر طول می‌کشد و بعضی‌ها هم اصلاً به خواسته خود نمی‌رسند؟!
  • چرا بعضی از خواسته‌هایم راحت وارد زندگی‌ام می‌شود اما بعضی‌ها که اتفاقاً برایم مهم‌تر هم هستند، نه؟!
  • چرا تا یک قدمی خواسته‌ام می‌روم اما در دقیقه ۹۰ همه چیز خراب می‌شود؟!
  • چرا با کار کردن روی خودم نشانه‌ها می‌آیند اما خواسته‌ام نمی‌آید؟!
  • و مهم‌تر از همه، این دوره برای حل تمام مسائل بالا راهکاری عملی و دقیق دارد تا شما هم به جمع همان بعضی‌هایی بپیوندید که به راحتی به خواسته‌های خود می‌رسند.

دوره ” هم جهت با جریان خداوند “، ذهنیت شما را درباره شیوه تحقق خواسته‌ها، ساختن باورهای هماهنگ با خواسته و برطرف کردن موانع ذهنی درباره خواسته، به کلی تغییر می‌دهد.


رابطه دوطرفه من با دانشجویان این دوره

هر جلسه از دوره تمرین دارد. پس از ارائه هر جلسه، من تمرینات نوشته‌شده توسط دانشجویان در بخش نظرات را بررسی می‌کنم تا مطمئن شوم دانشجو همان میزان درک مدنظر من را از مطالب داشته باشد و مهم‌تر از همه بتواند آن درک را در عمل اجرا کند. پس از بررسی، در صورت نیاز جلسات و توضیحات بیشتری درباره آن مفهوم تولید می‌کنم تا مطمئن شوم دانشجویان دوره دقیقاً مفهوم جلسه را متوجه شده‌اند.
به همین دلیل، در صورت عمل به تمرینات این دوره و مشارکت خوب در بخش نظرات، به نتایجی می‌رسید که برای هرکدام از شما بسیار بیش از  نتایج تمام سال‌های زندگی‌تان است.


اگر خداوند نشانه‌ای داد، با من در دوره “هم جهت با جریان خداوند” همراه شو:

مأموریت دوره “هم جهت با جریان خداوند” اصلاح فرکانس‌هایی است که ناخواسته‌های کنونی را در شرایط شما ایجاد کرده و نگه داشته است. به‌اندازه‌ای که به آموزه‌های این دوره عمل می‌کنی، این فرکانس‌ها اصلاح می‌شود و با جریان خداوند هم‌جهت می‌شوی. آن‌وقت خداوند بقیه کارها را برایت انجام می‌دهد.

من عاشق این مفهوم هستم که در مسیری باشم که با درک قوانین خداوند و عمل به آن‌ها، روی شانه‌های خداوند بنشینم و خداوند بقیه کارها را انجام دهد. این تعریف زندگی به شیوه طبیعی است.

من در تغییر شرایط نادلخواه گذشته به شرایط ایده‌آل کنونی، هیچ زجری نکشیده‌ام. نعمت‌های کنونی زندگی من از مسیر آسان وارد زندگی‌ام شده‌اند. پس الگوی مناسبی هستم برای تغییر ساختار فکری شما به دنیای اطراف، و تحقق اهدافتان.

بنابراین، اگر حسی در قلب شما می‌گوید که آگاهی‌های این دوره به شما کمک می‌کند تا شرایط دلخواه خود را بسازی، اگر خداوند نشانه‌ای به شما برای ورود به این دوره داد، با من در دوره “هم جهت با جریان خداوند” همراه شو.

نه‌تنها این دوره، بلکه این مسیر برای من جنبه کسب‌وکار ندارد، بلکه مفاهیمی عمیق‌تر از کسب‌وکار مشوق من برای حرکت در این مسیر است. مهم‌ترین شرط من این است که افراد آماده، به‌عنوان دانشجوی این دوره با من همراه شوند.

اگر آماده باشی، اگر قرار باشد دانشجوی این دوره باشی، ظرف همین ۲۴ ساعت، خداوند به شما نشانه‌ای می‌دهد که فقط توسط خودت قابل تشخیص است. اگر نشانه نیامد، یعنی الان آماده نیستی و ان‌شاءالله در زمانی که آماده شوی، وارد مدار آگاهی‌های این دوره می‌شوی. زیرا فقط فردی که آماده است، به آگاهی‌ها عمل می‌کند و و به همان ترتیب  زندگیش در تمام ابعاد مالی، سلامتی، معنویت و روابط متحول می‌شود.


مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند»
    40MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند»
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

425 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه» در این صفحه: 2
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ ۖ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا

    و بگو: همه ستایش ها ویژه خداست که نه فرزندی گرفته و نه در فرمانروایی شریکی دارد و نه او را به سبب ناتوانی و ذلت یار و یاوری است. و او را بسیار بزرگ شمار.

    به نام خدای نازنین و معبود مهربانم

    خدایا شکرت بخاطر بودن، شنیدن ، دیدن و لمس یک زندگی متفاوت در این سایت

    خدایا شکرت که مدتیست من را در مدار این آگاهی ها قرار دادی

    چند روز پیش که داشتم از دانش آموزانم امتحان کلاسی می گرفتم در تمام یک ساعتی که در میان میزها قدم میزدم ،به آن ها نگاه میکردم و گاهی به دیوار کلاس تکیه داده بودم مدام با تو گفتگو می کردم. تورا بخاطر تک تک دختران نازنینی که دانش آموزانم شدند سپاس گفتم. تورا بخاطر مدیر فوق العاده ی این مدرسه، معاونین بی نظیر و همکارانی سراسر عشق و مهربانی و دانش آموزانی که من عشقققق آنها شده ام شکر گفتم .خدای نازنینم خاطرت هست که من در همان اثنا از تو تشکر کردم بخاطر اینکه هدایتم میکنی تا یک مبحث سنگین زیست شناسی را در زنگ بعد بسیار عالی تدریس کنم ؟ و تصور کردم آنقدر عالی و فوق العاده این مبحث را توضیح دادم که دانش آموزانم همه برایم دست می زنند. و نتیجه آن شد که در تایم بعدی وقتی کل تخته پر از نقاشی های من از اشکال زیست شناسی شده بود و با عشق و تمرکز کل زنگ را تدریس کردم درست لحظه ی پایان تدریس، وقتی برگشتم، همه بی وقفه برایم دست زدند و خوشحالی کردند گفتند: خانم چقدرررر عالی توضیح دادید. خدای نازنینم تو وااااقعااا انقدر به من نزدیک بودی و من نمیدانستم ؟ الان که دارم این ها را می نویسم به قول زلیخا اشک های مزاحم اجازه تایپ را به من نمی دهند. خدایا من چگونه این قدر از تو فاصله گرفتم ؟ چطور اجازه دادم همه برایم خدایی کنند وقتی فرمانروای بی نظیری چون تو داشتم ؟ خاطرت هست چند سال پیش که خود دانش آموز بودم وقتی از مدرسه می آمدم هر روز نماز شکر می خواندم و ازت تشکر می کردم که کمکم کردی درس هایم را یاد بگیرم ؟ یادت هست که من و شما چه رابطه ی بی نظیری داشتیم ؟ خوب خاطرم هست که وقتی پدرمادرم خبر قبولی ام در مدارس خاص را دادند بدون لحظه ای درنگ، همه را رها کردم،خودم را به اتاقم رساندم تا این پیروزی را با تو جشن بگیرم . یادت هست وسط اتاق سجده کردم ؟ از تو تشکر کردم که کمکم کردی تا موفق شوم ؟ خدای نازنینم در تمام این سال هایی که من دچار افسردگی شده بودم همه ی این ها را فراموش کرده بودم. تمام خوبی های تو، قدرت تو، همه چیز را فراموش کردم و نتیجه این شد که من برای غذاخوردن هم به زور از تخت بلند می شدم خدایا خاطرت هست لحظاتی که بارها و بارها صدایت کردم و گفتم هدایتم کن؟ و تو منو با دوره ی بی نظیر 12 قدم اشنا کردی. خاطرت هست که من بعد از جلسه قرانی قدم اول بعد از مدت ها دوباره سجده کردم و گفتم چقدررر دلتنگت بودم و می خواهم تو باز هم خدای من باشی ؟ خدای مهربانم فرهنگ، محیط، افکار محدودکننده ی دیگران، ناسپاسی، فضای مجازی همه و همه من را از تو دور کرد ولی من فقط با قدم اول بعد از یک ماه به زندگی برگشتم .مدام به تو غر زدم که مرا فراموش کردی اما وقتی به اتفاقات زندگی ام مثل یک فیلم نگاه میکنم من ناسپاس بودم و بهشت اطرافم را به جهنمی وحشتناک مبدل کردم و رنج کشیدم و رنج کشیدم اما تو بازهم خدایی کردی براستی اگر من جای تو بودم و چنین بنده ی ناسپاسی داشتم او را حتی لایق هدایت های خود نمیدانستم اما تو چنین خدای مهربانی هستی. خدایا من از مسیر توحیدی تو ، از قدرت مطلق دانستن تو دور و دور و دور شدم اما بازهم به آغوش تو برگشتم . خدایا شکرت که تو باعث شدی که دقیقا وارد مدرسه ای برای محل کارم شوم که دقیقا همان زمان معلم زیست مدرسه اش بعد از 20 سال بودن در آنجا انتقالی منطقه ی دیگری را گرفته بود. تو چطور من را در چنین مکان فوق العاده ای قرار دادی تا همه ی آنها دستی شدن از دستان تو تا منو ،نکات مثبت منو، توانایی های منو روزانه صدها بار تکرار کنند

    خدایا بی نهایت ازت ممنونم که عزت نفس و اعتماد بنفسم دوباره قوت گرفت خدایا تو باز هم عزت رو به من برگردوندی درحالی که غصه می خوردم از حرف های اشتباه و دروغ هایی که یک نفر در موردم می گفت تو بهم آیه های اعراض رو نشون دادی و من ذهنم رو کنترل کردم و نتیجه این شد که بعد از چند ماه تمام همکارانم مدیر مدرسه و … هر جا که می نشینند از من و خوبی هایم پیش همه صحبت می کنند هر بار که یک نفر بهم می گوید پشت سرت این حرف های خوب را زدند در دلم اعتبار همه ی این تعاریف و عزت ها را به تو می دهم و ازت تشکر می کنم و در دلم می گویم این من نیستم که خوب تدریس میکنم این من نیستم که بسیار مودب و با شخصیت رفتار میکنم این خدای من است که من مدتی است به آغوشش برگشته ام. خدایا شکرت بخاطر این اتفاقات بی نظیر و نعمت هایی که چشمانم برای دیدنش کور شده بود خدایا من کلمه ی تشکر و سپاسگزاری را به کل فراموش کرده بودم ولی الان لحظه ای نیست که این کلمات بر زبانم جاری نباشند. خدایا بی نهااااایت عاشقتمممممم. خیلیییی دوستت دارررمممم از اینکه هوامو داشتی و داری یارو و یاورم بودیو هستی

    خدایا شکرت که چند ماهی است رابطه ام با تو روز به روز بهتر می شود و تو بهم گفتی اینستاگرامت را پاک کن و من اینکار را فردای شب یلدا انجام دادم و گفتم چشم. سمعاو طاعتا. منی که روزانه شش هفت ساعت از لحظاتم را در این فضا بودم چطور توانستم ازش دل بکنم ؟ و باز هم کمک های تو بود که باعث شد لحظه ای دلتنگ آن فضا و اعتیاد به آن نشوم.می دانی ! بودن کنار تو، صحبت کردن با تو، انقدرررر شیرین است که دلم لحظه ای زندگی بدون تو را نمی خواهد دلم نمیخواهد هیچ چیز مانع بین من و تو باشد.

    خدایا شکرت که نتیجه این خالی شدن زمان این شد که من تایم بیشتری در این سایت باشم فایل هارا دانلود کردم و شب ها کامنت های دوستانم را می خواندم خدایا شکرت بخاطر وجود سعیده جان که کامنت های بی نظیری را می نویسند و من هر بار گریه می کنم برای این خلوص برای این نزدیکی با تو و دلم میخواد مثل او باشم. خدایا شکرت بخاطر کامنت های پاکیزه جان که با تو خیلیییییی زیبا سخن می گوید و خودش نمی داند که من چقدرررر تحسینش کردم و چقدرررر گریه ها کردم و روز هایی را به یاد اوردم که من هم اینگونه با تو سخن می گفتم .خدایا شکرت بخاطر آن کامنتی که پاکیزه جان در جواب دوستی گفته بود : به تپش قلبت و نفسی که می کشی و… خوب دقت کن کدام یک از آن ها را تو مدیریت میکنی ؟ و من آن لحظه، تمام این فشاری که بخاطر مدیریت کردن همه چیز به خودم وارد می کردم زمین گذاشتم و گفتم خدایاااا من چرا فکر می کردم قدرتی دارم ؟ چرا فکر کردم خودم می توانم همه چیزو درست کنم ؟ خدایا من در مقابل عظمت تو، قدرت تو هیچ چیز نیستم. و من دستانم را بالا بردم و گفتم خدایا من به هر خیری که از تو برسه سخت فقیر و محتاجم. مرا به من رها مکن. من با تو که صحبت می کنم اشک ها جاری می شوند اما این بار جنس گریه هام متفاوت هست انگار یک گمشده ای را یافتم که نمیدانستم سلول به سلول وجودم دلتنگ اوست.

    دارمممم اشک میریزممممم بخاطر این لحظه بخاطر اینکه نیم ساعت پیش در دفترم با تو صحبت کردم و گفتم خدایا شکرت که در قلب خانواده ی ما جایی برای کینه نیست و ما امشب به دیدن فامیل هایمان می رویم و آن ها بسیار از دیدن ما خوشحال خواهند شد چون پدرم مخالف این موضوع بود یک هفته هست که پدر راضی نمی شد اما من وقتی در دفتر سپاسگزاری از تو تشکر کردم که ما با هدیه ای به خانه ی آن ها می رویم اومدم گوشی رو بردارم و دوباره به پدرم زنگ بزنم که از فروشگاه هدیه ای برای او بیاورد و ما امشب به آنجا برویم اما یک لحظه مکث کردم و گفتم مگر قدرت دست من است ؟ خدا خودش اوکی میکند و الان یک لحظه صفحه ی گوشی ام روشن شد و دیدم پدرم عکس یک کیف را برایم فرستاده که بنظرت این قشنگ هست که برای آرزو ببریم ؟ و من دارم به پهنای صورت اشک میریزممممم که تو چطوووور به این سرعت به خواسته ی من اجابت گفتی خدایاااااا شکررررتتتتتتت بی نهایییییتتتتت ازت ممنونمممم

    دلم میخواهد تا صبح بنویسیم اما اصلا فراموش کردم به استاد نازننیم و مریم جان و بقیه دوستانم سلام بگویم

    سلاااااااام استاااااااااااد

    من با شما همراهم اما هر بار که میخواستم کامنت بنویسم نمی شد انگار زبانم بسته می شد کلمات حرکت نمی کردند

    اما از صبح هدایت خواستم برای خرید دوره ی جدید

    یادمه چقدر غصه میخوردم که چرا مثل شکیبا و عادله و سیدعلی با استاد دوره 12 قدم را شروع نکردم و به شدت دلم میخواست یک دوره را از اول با شما ، همراه شما ،کنار شما باشم و البته که نشستن در کلاسی که هم استاد بی نظیر هست و هم همکلاسی های فوق العاده ای داررررمم که در این کلاس حضور دارند موهبت الهیست و همش ایمیلشان برایم می آید که برای دوره کامنت گذاشتند.

    استاد بیش از این سرتان را به درد نمی آورم دلم میخواهد در پایان این دوره همه چیز را مو به مو برایتان تعریف کنم اما می دانم که با شما باید با نتایج صحبت کرد پس امشب که از مهمانی برگشتم در سکوت شب این دوره را می خرم و روی ماهتان را می بینممممم و بسیاااااااار خوشحالم که قرار است کامنت های دوستانم را بخوانم

    استاد اینم بگم که مدارس تعطیل شد و برای اولین بار در روز کاری من حتی آموزش مجازی هم تعطیل شد نتیجه اینکه من از صبح اتاقم را تمیز کردم میزم را دستمال کشیدم دفتر خوشگل و خودکار رنگی هامو آماده گذاشتم و از ظهر منتظر بهترین زمان برای خرید این محصولم

    خدایاااا شکرتتتتتت

    استاددد عاشقتونممم و می بینمتونننن

    روی ماهتونو می بوسم و از خدا بخاطر وجودتون بی نهایت سپاسگزارم

    دوستتون دارمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    سلام آقا رامین

    بی نهایت متشکرم بخاطر بازخوردی که به کامنتم دادید.

    راستش صبح که بیدار شدم داخل تمرین ستاره قطبیم از خداوند خواستم که کار دسته کردن گل ها در گلخانه مان زودتر تموم بشه و به طرز جادویی ای کارمون سرعت گرفت و خواستم این اتفاق خوب و اولی تیک تمرین ستاره قطبیم رو اینجا بازگو کنم خدا رو صد هزار مرتبه شکر. نتیجه اینکه من الان تایمم خالی شد انشالله خدا خودش هدایت کنه امروز بتونم هم درس بخونم هم تمرینات استاد جان رو انجام بدم

    صبح بعد از اینکه با خدا صحبت کردم با گوشیم اومدم داخل سایت تا کامنت بخونم نقطه آبی داخل پروفایلمو دیدمممم و منو خیلی خوشحال کرد.

    ممنون از اینکه داستان هدایتتون رو برای ما تعریف کردید . شما رو تحسین می کنم از اینکه از اینستاگرام فاصله گرفتید و اینکه این کامنت شما رو به چشم یک هدایتی می بینم که قرار هست در این ماه مبارک رمضان که در پیش رو هست یک ماه بهتر از قبل عمل کنم و شروع یک ماه جدید همیشه حس خوبی به ادم برای شروع کارهاش میده و من از این فرصت استفاده می کنم.

    اینکه فرمودین برای من یک تلنگر بود چون این موضوع پاشنه اشیل من هم هست و باید بیشتر بهش دقت کنم.

    باز هم از شما متشکرم

    به امید اتفاقات فوق العاده برای همه ی ما دوستان بی نظیر این سایت

    از سمیرا جان هم که برایم کامنت گذاشتن بی نهایت متشکرم چون براشون کامنت نوشتم اما کوتاه بود منتشر نشد انشالله که این کامنت رو ببینند.

    موفق و موید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: