چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 3

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 21
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام و درود فراوان به محمدحسین عزیز.

    الهی که حال دلت عالی و مثبت باشه. بینهایت تحسینت میکنم. پیشاپیش تولدت مبارک ، نمیدونم خردادی هستی یا تیرماهی، لطفاً اطلاع رسانی کن.

    نگرانش نباش هنوز وقت داری از دهه سوم زندگیت لذت ببری. چون 30 سالگی هنوز مونده. از 31 سالگی وارد دهه چهارم میشی.

    خیام نیشابوری میگه:

    «این قافلهٔ عمر عجب می‌گذرد ؛ دریاب دمی که با طرب می‌گذرد»

    «ساقی غم فردای حریفان چه خوری ؛ پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد»

    (اینو باید بیای بوشهر، قهوه خانه سنتی حاج رئیس ، با سبک خیام خوانی بوشهری بشنوی و ازش لذت ببری، اگه وقت کردی خیام خوانی بوشهری رو سرچ کن حالشو ببر، یه سبک موسیقی سنتیه)

    پسر از دهه سوم زندگی توحیدیت لذت ببر و با افتخار و اقتدار دهه چهارم رو شروع کن.

    یه چیزی رو میخوام برات تعریف کنم فقط قول بده بین خودم و خودت و بچه های سایت بمونه.

    نامبرده برای ازدواج کلی تقلا و عجله کرد و توی 24 سالگی ازدواج کرد و با اینکه هیچی از قانون نمیدونست توی هفته اول زندگی مشترکش یه حسی به قلبش الهام شد که این ازدواج کلا اشتباه بوده و الان 13 سال از اون روز میگذره. هر روز به امید اینکه زندگی بهتر میشه و تغییر می‌کنه ادامه دادم ولی هر بار این باور تقویت شد که ما بهتره هر چه زودتر از هم جدا بشیم و اینقدر وزنه به پای همدیگه نباشیم. همسرم بسیار انسان ارزشمند و بزرگواریه و صدها ویژگی مثبت داره. ولی ما با متر و مقیاس های غلطی وارد این ماجرا شده بودیم.

    نمیگم ازدواج کن یا نمیگم ازدواج نکن. بهت پیشنهاد میکنم قبل از اینکه ازدواج کنی اول حسابی خودت رو بشناس. حسابی روی خودت کار کن. خدا رو شکر که دوره عزت نفس رو داری یه مدت یه تمرکز جدی بذار روی عزت نفس، بعدش هم ان شاالله از خداوند کمک بگیر برای دوره عشق و مودت. و ان شاالله دوره احساس لیاقت، تو مسیر از خداوند کمک بگیر هدایت بشی بهشون.

    چرا اینا رو میگم ؛ کسی منو راهنمایی نکرد ، اول یه مقاومت شدیدی شد که ازدواج نکن، بعدش هم گفتن خب حالا که میخوای باشه ، ولی ما نمیتونیم بهت کمک کنیم. و تمام ؛ و هیچکس نگفته بود زندگی مشترک چطوریه، و اصلا چرا باید کسی بود که بگه، من توی مدار بسیار وحشتناکی بودم و از سمت خانواده فشارهای مختلفی به سمت من بود، و من فقط میخواستم از خانواده فرار کنم و خلأهای عاطفیم رو با ازدواج جبران کنم. و اینجوری شد… قانون همیشه درست جواب میده…

    اول از هر چیز توحید رو بذار مهمترین اصل زندگی؛ هر چیو میخوای در مورد زندگی مشترک با توحید بسنج و درخواستش کن و مکتوب کن و ویژگیهای یه رابطه توحیدی و اون انسان ارزشمندی رو که میخوای رو بنویس، و بارها و بارها با خودت مرور کن؛ و نهایتاً اعتماد کن به مسیر توحید. ارتباطت با خداوند همواره باید اولویت داشته باشه به ارتباطت با بنده اش.

    اون ویژگیهایی رو که درخواست می‌کنی خودت هم باید واقعاً اونها رو داشته باشیش. یعنی اگر شخصی رو توی زندگی میخوای که توحیدی باشه و بر اساس جریان هدایت تصمیم بگیره و اهل رابطه با خداوند باشه و همواره آرام باشه، اهل تلاش باشه و روی بهبود شخصیتش هر روز کار کنه ، خودت باید همه اینا رو داشته باشی و یادت باشه که …

    قوانین جهان 100٪ عادلانه رفتار میکنه، (و نه حتی 99٪ بلکه 100٪ عادلانه)

    کبوتر با کبوتر، باز با باز …

    الطیبات للطیبین

    مردان پاک و مطهر برای زنان پاک و مطهر

    تا میتونی روی خودت کار کن ، و بقیه اش رو بسپار به رب العالمین که بهترین ها رو برات رقم می‌زنه.

    هرچقدر خودت انسان توحیدی تری باشی انسان توحیدی تری میاد به زندگی.

    هر چقدر بیشتر تمرکز بذاری روی خودت ثمره پربار تری دریافت می‌کنی.

    و براش الگو پیدا کن از افرادی که زندگی مشترک بر مبنای توحید و عشق واقعی دارن.

    اولین الگو استاد عباس منش و استاد شایسته ، و چندتا از بچه های سایت خودمون که همه شون زندگی های توحیدی و عاشقانه دارن.

    (خواستم چندتا از بچه های سایت رو مثال بزنم ولی جریان هدایت اجازه نداد. خودت یه سرچ کن و ببین بعضی از دوستانی که روابط توحیدی و عاشقانه دارند و برای ذهنت الگو سازی کن)

    من هر ویژگی رو خواستم توی زندگی تغییر بدم شکست خوردم مگر اون ویژگیهایی که از خودم شروعش کردم. من آدمی بودم با کلی از ویژگیهای منفی (بشدت عصبی و سایر موارد …) هر چی بیشتر وقت گذاشتم روی تغییر خودم زندگیم آرامش بیشتری پیدا کرد ؛ من تلاش میکردم برای بهبود خودم و برای هدفمند شدن، همسرم هم هدفمند میشد و اون هم برای اهدافش تلاش میکرد. من توی شرایط سخت سکوت میکردم کنترل ذهن میکردم، همسرم هم آرامتر میشد. من اینجا توی سایت فعالیت میکردم، یه وقتایی سعی میکردم مباحث استاد رو بهش بگم، از من نمی‌پذیرفت ولی یهو یه روز میومد خونه می‌گفت امروز از فلانی اینو شنیدم ، منم بهش میگفتم خدا قوت، اینو من قبلاً بهت گفته بودم نپذیرفته بودی، مشابه صحبتهای استاد رو از گوشه و کنار شنیده بود و برای من تعریف میکرد؛

    ولی کماکان اون تفاوت فرکانسی هر روز بیشتر و بیشتر میشه، و منم تمرکز گذاشتم روی خودم کار کنم، اگر واقعاً من تغییر کنم جهان پیرامونم هم تغییر می‌کنه (چیزی که به لطف رب العالمین، همین الان شواهدش رو دارم توی زندگیم میبینم)

    محمدحسین جان، منو ببخش اینا رو نوشتم ولی امیدوارم فرکانس مثبت از کلامم دریافت کنی.

    و کامنتم رو با این شعر از مولانا به پایان ببرم که میگه :

    «بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست ؛ از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی»

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: