پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 59

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نجمه اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3589 روز

    سلام به استاد بزرگوار ودوستان عزیز

    اواخر تابستان 94 با سایت استاد اشنا شدم

    ابان همون سال بسته ثروت1رو خریدم

    اهل مطالعه بودم وشرکت در نمایشگاه کتاب تهران جزء برنامه هام بود ولی هر وقت به غرفه ی کتاب های موفقیت میرسیدم راهم رو کج میکردم،هیچ اعتقادی بهشون نداشتم

    در نظر بگیرید برای ذهن منطقی من،پذیرش این نکته که ثروت وموفقیت یک موضوع کاملا ذهنیه چقدر سخت بود

    دلیل خرید ثروت 1 هم،خواسته ی قلبی من برای ثروتمند شدن وبی نتیجه بودن تلاشهای قبلی وارتباط عمیق با پیش نویس بسته ی ثروت بود

    شروع به دیدن فایل ها وانجام تمرین ها کردم ولی در مورد کنترل ورودی ها،کاملا بی تفاوت بودم…زیاد با تلویزیون میانه ای ندارم ولی ارتباط با اطرافیانم رو ادامه میدادم با اینکه میدونستم باورهاشون در مورد خیلی از مسائل،وبه خصوص ثروت کاملا محدود کننده است

    ولی چون به من خوش میگذشت این ارتباط رو ادامه میدادم وحاضر نبودم بهایی برای رسیدن به خواسته هام بپردازم

    وقتی اوضاع مالیمون سخت تر شد،وقتی بچه هام خواسته هایی داشتن ومن نمیتونستم براورده شون کنم،وقتی خودم چیزهایی میخواستم (هرچند کوچیک)ولی نمیتونستم داشته باشمشون…فکرم مشغول شد وباخودم گفتم چرا حاضر نیستی برای یکبار هم که شده از قالب گذشته ی خودت بیای بیرون؟؟

    چرا وقتی نظرات سایت رو میخونی ومیبینی خیلی ها حسرت داشتن ثروت 1 رودارن،تلنگر بهت نمیخوره که تو که داریش،همونطور که استاد گفته ازش استفاده کنی؟؟

    چرا وقتی ثروت رو میخوای حاضر نیستی حتی سه ماهی رو که استاد میگه متعهد باشی ؟؟

    و به خودم تعهد قلبی دادم وروی کاغذ اوردم که ورودیهام رو کنترل کنم وبه نظر من این اولین ومهمترین قدمه..همین که این تعهد رو دادم ومصصم بودم ویک مدت روش متمرکز شده بودم ،خدا این کنترل ورودی رو برام اسون کرد واصلا خودش کمک میکرد که تو مسیر درست باشم بدون اینکه من تلاش زیادی انجام بدم

    بخدا بعد از حدودا یک ماه ،ما کلا مهاجرت کردیم به یه شهر دیگه که فاصله ای یک ساعته با محل زندگی قبلیمون داشت وحتی بارها پیش اومده که خواستیم برای دیدن خانواده هامون بریم ،اماشرایط طوری پیش اومده که اونها نبودن ونشده که بریم بدون هیچ دلخوری..

    اولین قدم تعهد قلبی وجدی ماست،برای کنترل ورودیها..وبه قول استاد جهان وقتی جدیت تورو میبینه در مقابلت کرنش میکنه..

    قدم بعدی که خیییلی برای من موثر بوده این هست که هر زمان ناامیدی ودلسردی سراغم میاد،میام وکامنت های بچه ها تو سایت رو میخونم وبه طرز باور نکردنی اشتیاق وانگیزه میگیرم برای ادامه دادن…

    بچه ها اینو حتما امتحان کنید..بخدا معجزه میکنه..حتی اگر حسش رو ندارید خودتون رو وادار کنید چند تا کامنت رو بخونید ..اصلا روحیه تون عوض میشه

    با خودت میگی خب اگه اونایی که تو این فضا نیستن،جور دیگه ای فکر میکنن این همه ادم هم دارن تو این مسیر قدم بر میدارن واینهمه نتیجه گرفتن..ومهم هم نتیجه ی افراده..پس من دارم راه رو درست میرم …

    من تو این یک سالی که ورودی هام رو کنترل کردم وواقعا کنترل کردم..بخدا اینقدر نتیجه دیدم که قابل قیاس با سال قبلش نیست….

    والبته که تلویزیون رو حدود دو سالی میشه که جمع کردم..به نظرم این کار موجی از ارامش رو وارد زندگیم کرده..هم خودم ارومم هم بچه هام وهمسرم…

    ونوشتن نشانه ها…یه دفتر دارم که تیتر وار نشانه هایی رو که از زمان ورودم به این مسیر گرفتم رو مینویسم ومرورشون میکنم وچقدر لذت میبرم از این کار…میگم ببین این همه نتیجه..پس ارزشش رو داره،واین تعهدم رو برای ادامه ی مسیر وکنترل هرچه بیشتر ورودی هام وتمرکز روی خواسته هام بیشتر میکنه..

    دفتر نشانه ها رو حتما جدی بگیرید خیلی کمک کننده است

    شاد وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 156 رای:
    • -
      مسعود آریا منش گفته:
      مدت عضویت: 2769 روز

      سلام خدمت خواهر گرامی کامنت تون ازون دسته کامنت های بود که آدم میخونه و میگه پس می‌شود بسیار عالی بله دقیقا درسته ما باید بهاشو بپردازیم ووقتی ما متعهد میشیم که باید تعقیر کنیم وقتی ما فرکانس مثبت به جهان هستی ارسال می‌کنیم در مدار خوبی قرار میگیریم به صورت کاملا طبیعی بدون دلخوری آدم‌های که در‌مدار مون نیستن رو باهاشون سرو کار نداریم مثل شما که گفتین ازونجا‌ بعد‌از‌یکماه دور شدین بعد از تعقیر‌ افکار‌تون و این برای شخص خود من هم‌ بسیار‌‌ اتفاق افتاده خدارو شکر می‌کنم که مارو لایق همچین احساس خوبی دونست و یک به یک‌همچین خانواده‌ای هدایت کرد که واقعا هر‌کدوم از‌ اعضای این خانواده یک منبع طلا هستن بسیا‌ر ممنون

      امیدوارم همیشه شاد و خرم باشیم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد رضائی گفته:
      مدت عضویت: 2918 روز

      سلام،دیدگاهتون خیلی خوب بود منم مثل شما اوایل خیلی سخت دست به قلم میشدم و به عبارتی پشت گوش مینداختم با فایل جدید استاد تصمیم گرفتم خواسته هام بنویسم و همین کار را هم کردم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        نجمه اکبری گفته:
        مدت عضویت: 3589 روز

        سلام..ممنونم اقای رضائی..

        فقط متعهد باشید در این مسیر بمونید کم کم شخصیتتون،باور وایمانتون قوی میشه..وتمام کارهایی رو که استاد میگن با جون ودل انجام میدید ونتیجه هاش رو میبینید

        موفق وثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرزانه آهنی گفته:
      مدت عضویت: 2767 روز

      سلام، ممنون که راهکار خوبی رو ارایه دادید.. من تازه با استاد آشنا شدم و حتما دفتر نشانه ها رو تهیه میکنم.. تا قبلا بعضیاشو به ذهن میسپردم ولی واقعا نوشتن اونها حس و حال دیگه ای به ادم میده..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      ۱۳۸۰ حسین گفته:
      مدت عضویت: 2767 روز

      با سلام به آقای عباس منش

      تجربه شما درباره کنترل ورودی های ذهنت چیست؟

      برنامه ای از کار ها و اهداف که قصد انجامشون رو داریم تنظیم کنیم که کمک شایانی به موفقیت و رسیدن به خواستمون داره .

      و در قبل از خواب هم می تونیم برنامه ای از کارهای فردا تنظیم کرد تا حواس و تمرکزمون نسبت به خود افزایش پیدا کنه

      و صیح کار های روز که می خواهیم انجام بدیم مرور کنیم و در آخر شب قیاس میکنیم که چه انجام دادیم و چه دستاورهایی اون در اون روز داشته ایم و بهتر می تونیم به نقاط قوت و ضعف خود دسترسی داشته باشیم و با تلاش روز افزون اونا رو برطرف کنیم .

      و به همین روال انجام دهیم

      ممنون از توصیه های گرانقدرتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مصطفی رسول زاده گفته:
      مدت عضویت: 2777 روز

      سلام دوست عزیز

      امیدوارم که همیشه همینطور در راه رسیدن به خواسته هات پر انرژی باشی و پر انگیزه

      از خواندن داستان کوتاه زندگیت لذت بردم و خودش برای من کلی انگیزه شد. دقیقاً همون جایی که اوایل کاری به ورودیها نداشتی و همچنان نیز در شرایط بد قرار داشتی و تغییری نمیکردی، اما دقیقاً پس از نوشتن تعهد کتبی و مصمم بر اجرایی کردن دانسته هات از بسته روانشناسی ثروت1 ؛ از همون زمان نیز تغییرات آغاز شدند. این قسمت برام خیلی باحال بود.

      امیدوارم که همیشه موفق باشی و در پناه حق تعالی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ریحانه ** گفته:
      مدت عضویت: 2861 روز

      سلام به همه خواهران و برادرهای گلم

      من فقط دو ماهه با استاد و سایتشون و قانون جذب اشنا شدم و فقط دانلود های رایگانو گوش دادم شاید اول راهم وخیلی مونده که دیدگاه بنویسم اما یک چیز خوب که یاد گرفتم اینه که ایمان محکم ترین چیزه ایمان قلبی ایمانی که پاتو محکم رو زمین بزاری و با تمام وجودت بگی میشه و ته دلت اصلا نلرزه و اینکه با خدا باشی همه چیزو داری استاد راست میگن وقتی همه صفات خوبو بخوای رعایت کنی میشی عینشون صداقت صمیمیت مهربانی انفاق شاد بودن همه اینا فرکانسشون در حد عالیه بنظرم برای رسیدن به خواسته هامون فقط باید تعهد درونی داشته باشیم تعهد تعهد و امید در پناه الله یکتا انشالله روزی میاد که چشممون به دیدار امام زمانمون امام مهربانی روشن بشه موفق و سر بلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      یاحق👩‍🏫🌸 گفته:
      مدت عضویت: 3028 روز

      سلام

      عالی بود حرفاتون

      نوشتن نشانه ها خیلی ایده ی خوبیه و از همین الان عملیش کردم.

      و تعهد دادن رو هم خیلی خوب نتیجش رو دیدم این چند وقته.

      شاد و ثروتمند باشید دوست عزیز?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهسا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 3626 روز

    با سلام به استاد عزیز و خانواده گرامی

    من ابتدا یه تجربه کوچیک ولی جالب رو بازگو میکنم تا منظورم رو بهتر برسونم . من همیشه این ترس رو داشتم که برای وسایلی که میخرم اتفاق بدی می افته و به یه نحوی خراب میشن و بعد از کلی جستجو در خودم و گوش دادن به محصول اعتماد به نفس عباس منش فهمیدم من اون حس ارزشمندی رو در خودم نداشتم و اعتماد به نفس کافی رو نداشتم. و اتفاقی که برای لبتابم افتاد به همونقدرر عجیب بود که انگار انتظارش رو داشتم ،وسط تابستان بافاصله یک متر و نیم از پنجره، بارون به شدتی روی لبتابم ریخته بود که کامل خیس بود ،اون لحضه بنا به باور های اشتباهم فقط داشتم با خودم بحث میکردم که چرا این اتفاق افتاد چراااا همیشه همینجور میشه چرا به هر وسیله ای که دست میزنم خراب میشه و چون من کل کارهام با این لبتابم بود یه لحظه حس کردم کل زندگیم سوخت وتمام فایل ها و کارهام پرید با گذشت شش ماه از اون اتفاق با این که فرستادم برا نمایندگی سونی اتفاقی نیافتاد و گفتن فقط میتونن هاردش رو در بیارن و از انجایی که من نمیتونستم هزینه دوباره ای برای لبتاب بکنم فرکانس اشتباه رو تکرار میکردم شرایط خیلی بدتر میشد یه روزی گفتم من که از دستش دادم دیگه نگران نیستم دیگه بدتر از این که نمیشه، شروع کردم به نوشتن جمله تاکیدی که لبتابم سالمه و کم کم به دستم میرسه بعد از این که من قلبم اروم شد و دیگر نگران نبودم و میدونستم وایمان داشتم که به دستم میرسه بعد از گذشت چند ماه سالم به دستم رسید و الان دارم با همون لبتابم این نظر رو تایپ میکنم و این اتفاق برای دو سال پیشه چیزی که واقعا غیر ممکن بود .

    نکته ای که برای من داشت اینه که من قلبم مثل آبی که بدون موج آروم شد و اون موقع خواسته ام( حالا این یه خواسته ای شاید برای بقیه کوچیک باشه ولی برای من خیلی بزرگ بود ویه خواسته بود) ،که واقعا غیر ممکن از نظر بقیه بود رسیدم و این به من این ایمان رو داد منی که روزی هزار تومن هم از خودم نداشتم به تنهایی دوره های اعتماد به نفس استاد و قانون افرینش رو خریدم و الان برای خواسته های جدید از همین تکنیک استفاده میکنم و زمانش وقتی که با علم بر این که من دارمش آرام باشم بدون تلاطم با قلبی پر از آرامش و اون لحظه بهش میرسم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      مهدی وحیدی پارسا گفته:
      مدت عضویت: 3066 روز

      دورد.ماشاالله به شما.من فک میکنم که قانون تکامل رو دارین به درستی طی میکنین.اینکه کوچکترین چیزایی که بدست میارینشون و بهشون توجه میکنین عالیه.و طبق قانون جهان اون چیزها بیشتر و یزرگتر میشه.تو درجات اعلا ببینمتون انشاالله.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهسا سلیمی گفته:
        مدت عضویت: 3626 روز

        درود بر شما. سپاسگذارم از نظرتون

        دقیقا همینطوره که بیان کردین و قطعا ازین قبیل اتفاقات توی زندگی همه رخ میده فقط باید بهشون توجه کنیم و اونها رو مرتبن یاد اوری کنیم تا اون خس ارامش رو حفظ کنیم .

        به امید موفقیت های روز افزون شما و خانواده صمیمی عباس منش.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        عباس فتحی گفته:
        مدت عضویت: 2957 روز

        سلام و عرض ادب و احترام به استاد عزیزم و تمامی اعضا دوست داشتنی سایت.

        صمیمانه تشکر می کنم از دوستانی که نظرات خودشون رو به اشتراک می گذارند .من خیلی از این نظرات مطالب جدید و البته همراستا با آموزشهای استاد یاد می گیرم .

        1.هرجا حرفی از وضعیت بد اقتصادی حرفی زده میشه سعی می کنم مسیر صحبتها رو عوض کنم و دقتی گاهی نمی تونم محل رو درک می کنم ..و خوشبختانه خیلی تو این موقعیت قرار نمی گیرم .2٫٫اگر تو موقعیتی قرار بگیرم که تلویزیون روشن باشه سعی می کنم بهش توجه نکنم .اما اگر تصاویری که مربوط به نمایش ثروت باشه رو بهش توجه می کنم و تو دلم صاحبانشان رو تحسین می کنم .

        3٫گروهی رز همکلاسان دانشگاهی دارم که از طریق تلگرام براشون ارتباط داشتم ولی چون مطالب ناخوشایند اجتماعی و اقتصادی رو خیلی بهش اهمیت می دادند.دیگه واردش نمیشم .خیلی هم بهم پیغام میدن که کجایی و بهانه ای میارم و تمام .فقط با یک دوستم ارتباط دارم که هر وقت می بینمش راجع به درسهای استاد باهم تبادل نظر می کنیم .

        در محل کارم که یک فروشگاه لباس است همیشه تلویزیون روشن بود و ما نمی دونستیم کاری انجام بدم .ولی وقتی تو قانون آفرینش یاد گرفتن که چطور درخواست کنم از مدیر فروشگاه خواستم و خیلی جالب اینکه قبول کردند تلویزیون رو بدون صدا دوست نگه دارند و از اونجا که من عاشق کردم هستم به هیچ توجهم به تلویزیون جلب نمیشه .چون صداش نمی شنوم .

        ولی ساعت 20/30 که اخبار پخش میشه مدیر فروشگاه بدون استثنا هر شب صدای تلویزیون رو زیاد می کنه ولی اونجا که برای من بسیار خوشاینده اینکه هرشب تو این ساعت من مشتری دارم و تمام توجهم به مشتری م هست .وتو حالا نشده که حتی یک شب بدون مشتری باشم .خودرو همیشه باید این موضوع شکر می کنم .

        از وقتی این دستورات رو انجام مشتریهای پولدار زیاد می بینم .

        افراد شریف ثروتمند زیادی می بینم .و مدام تحسینشون می کنم .

        خدا رو شکر می کنم وز مسیر این آموزشها قرار گرفتم .

        از استاد عزیزم و تمام اعضا سایت هم مجددا تشکر می کنم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سید مهدی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3319 روز

    به نام خدا

    سلام به همه دوستان عزیز

    خداوند انسان رو جانشین خود بر روی زمین معرفی میکند و با وجود قدرت اختیار توانایی کنترل افکار رو هم به ما بخشیده.

    من الان سرباز هستم و از 24 ساعت وقت ازاد خیلی کمی دارم در ضمن به گوشی و سیستم هم دسترسی ندارم(الان هم مرخصی هستم) اما در طول روز ها سعی میکنم که ورودی های ذهنم رو کنترل کنم با این که بیشتر افراد اون مکان باور های محدود کننده دارن. اما من سعی میکنم اولا با افرادی رفت و امد کنم که باور های بهتری دارن و دوما توجه به این موضوع که به لقمان گفتن ادب از که اموختی گفت از بی ادبان. این موضوع باعث شده همیشه به نکات مثبت توجه کنم به این صورت که وقتی افراد از باورهای محدود کننده استفاده میکنن من فکر میکنم که چرا این باور در شخص به وجود امده و چطور میشه اون رو ازبین برد و سعی میکنم برخلاف اون شخص به نکات خوب موضوع فکر کنم. حتی با این کار باور های محدودکننده ذهن خودم رو هم میشناسم به این صورت که اگر ذهنم با یک باور مخرب موافق باشه سریع به چگونگی و چرایی ورود این باور به ذهنم فکر میکنم و سعی میکنم اون رو به یک باور مفید و موثر تغییر بدم و این موضوع باعث شده اوضاع برای من خوب پیش بره و وجود این نشانه ها باعث شده به نکاتی توجه کنم که کمتر کسی به اون ها فکر میکنه.

    پس در هر شرایطی میشه خوب فکر کرد و از زندگی لذت برد.

    در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  4. -
    وهاب گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    هو الوهاب

    سلام به استاد عزیزم ودوستان هم فرکانسی و هم مسیرم

    شاید نزدیک 3 یا 4 ساله که من بطور جدی مسایل و نکات مربوط به مثبت اندیشی و تغییر زندگیمو دنبال میکردم دوره ها و سمینار های زیادی شرکت کردم و خیلی روی تمریناتشون کار میکردم ولی اتفاق چشمگیری تو زندگیم نمی افتاد همون روال قبل بود و قبل.

    من رشته ام عمرانه و تمام سرمایه کذاشتم برای ساخت یه اپارتمان تو شهرمون و با گذشت نزدیک 30 ماه از اتمام کارم نمیتونستم بفروشمشون. همه راه هایی که تو تو دوره هام یاد گرفته بودم و امتحان میکردم ولی باز هم اتفاقی نمیوفتاد.

    بعد از اشنایی با استاد و توجه به نکات و تمریناشون تصمیم گرفتم هرچیزی که تا الان یاد گرفتم . از ذهنم پاک کنم و با تمرینات استاد گام بردارم.

    اپارتمان و فروشش رو بیخیال شدم و به طور جدی رو ورودی های ذهنم کار کردم

    هرروز صبح که ساعت 6 بیدار میشم یه برنامه ای دارم به اسم صبح جادویی خودم.

    اولین کارم شکرگذاریه . تو یه سررسید زیبا تو برگه مربوط به همون روز شکرکذاریامو مینویسم

    بعد 10 دقیقه با اهنگهای ارامش بخش اهدافمو تصور میکنم و کلی انرژی میگیرم

    رویاهامو مینویسم

    یه فایل پاورپوینت درست کردم که روزی 2بار میبینمش که تصویر تمام اهداف و رویاهامه . وقتی این فایل میبینم واقعا احساسم عالی میشه.

    تو ماشین ضبطم خاموشه و 12 تا جمله تاکیدی حفظ کردم و با احساس عالی و لبخند تکرار میکنم

    فیلم و سریال تلویزیون و کلا فراموش کردم

    بر اساس تمرینات استاد دو تا فایل صوتی با صدای خودم ضبط کردم که تو فایل اولی ارزوها و اهدافمو میگم و فایل دومی هم سوالات ریاضی از خودم میپرسم و با میکس این فایل ها یک فایل صوتی بینظیر دارم که با تنظیم خروجی هندزفری هر فایل فقط به یه گوشم پخش میشه و وقتی مشغول کارم بهش گوش میدم

    این تمرین واقعا فوق العادست.

    خلاصه اینکه دوستان با کنترل ورودی هام احساس میکنم که فقط اتفاق هایی میوفته که به نفع منه و منو خوشحال میکنه واقعا تاثر بی نظیری تو زندگیم داشته

    و هرروز به عشق انجام صبح جادوییم از خواب بیدار میشم

    روز شنبه همین هفته یکی از اپارتمانامو فروختم دیشب هم یکی دیگشو قولنامه کردم و امروز که از خواب بیدار شدم یه حسی بهم میگفت این تجربمو با دوستام در میون بذارم .

    امروز بیشتر از هر زمان دیگه ای مطمئنم که به همه اهداف و ارزوهام میرسم و ایمان دارم به قدرت خودم و قوانین جهان و کائنات.

    با تشکر فراوان و بی نهایت از استاد عزیزم

    دوستان در پناه حق شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
  5. -
    فريده گفته:
    مدت عضویت: 3916 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد مهربان پرانرژی و تمام دوستان عزیزم

    من هم مدتی تو سایت نظری نذاشتم با اینکه هرروز از خدا سپاسگزاری می کنم به خاطر اینکه من رو با مسیر درست زندگیم این سایت استاد عزیزم ودوستان عالی آشنا کرد .اومدم تاکید کنم واقعا مسیر درست زندگی ما همینه من واقعا روزهای قشنگی رو سپری کردم و می کنم اگرچه به آرزوهای بزرگم نرسیدم ولی حال خوبی دارم.

    امسال در محیط کارم با مشکلی مواجه شدم و با چندنفر از رؤسا ومعاونین بحثم شد من چند وقتی بود که مداوم به حرف های استاد گوش می کردم . از لحاظ فرکانسی خیلی حالم خوب بود در وجودم حس می کردم می تونم زندگیم رو خلق کنم .با خداوند هر کاری امکان پذیره. وقتی باهاشون بحثم شد بدون ترس حرفهام رو زدم(درواقع دعوا کردم) همکارام به من ز زدند این چه کاری بود کردی اونا اذیتت می کنند .اخراجت می کنند یا هر چیز دیگه.حتی پدر ومادرم هم می گفتند اولش کمی ترسیدم ولی تو دو روز پشت سرهم بالای 10 بار فایل فقط روی خدا حساب کنید رو گوش کردم وهی تکرار می کردم هر اتفاقی بیفته به نفع منه خداوند سرپرست منه و بهترینها رو برام رقم میزنه ودر کمال تعجب همه آرام شدند و هیچ اتفاقی نیفتاد.مهمتر از همه این بود که من تو اون هفته حالم بی اندازه خوب بود و دیدم با خدابودن چه قدرتی به آدم می ده که از همه قدرتها بی نیاز میشی

    من فقط 2 روز با تمرکز زیاد به فایل گوش کردم وحالم رو خوب نگه داشتم وشرایط به نفع من تغییر کرد.

    استاد واقعا قدرتی که در کلام وصحبت های شما هست به من انرژی زیادی میده تو دفتر سپاسگزاریم هر روز برای شما دعا می کنم واز خدا سپاسگزارم از طریق شما من رو با مسیر خوشبختی آشنا کرد. استاد ممنونم به خاطر سوالی که مطرح کردید چون از تجربه ارزشمند دوستان استفاده می کنم که این خودش یه گنچ ارزشمند. مرسی از تمام دوستای عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  6. -
    آقای ظاهری گفته:
    مدت عضویت: 3586 روز

    به نام خداوندی که نمیشناختمش و بنده ی خوبش سید حسین عباسمنش منو با او آشنا کرد…

    سید در این فایل تو از من پرسیده ای که چگونه باید ورودی هایم را کنترل کنم ؟

    یک سوال :ورودی چه وقت نیاز است؟چه موقع ما نیاز داریم تا ورودی به مغزمان بدهیم؟چرا اصلا باید چیزی وارد مغز ما بشود؟

    من احساس میکنم که همه چیز در همان کلمه ی تکراری تو نهفتس.باور و لذت بردن از لحظه ی اکنون و مهمترین قانون تو که همان داشتن احساس خوب است.

    این جملات از چیزی فراتر از قلب و روحم میاید.سیدحسین وقتی می گویی همین الان احساس خوب داشته باش یعنی همه چیز .مگر نمی گویی که ما انسانها همه چیز را برای داشتن و تجربه کردن احساس خوب میخواهیم.من همین الان میتوانم این احساس خوب را داشته باشم.مثل چشمه ای که از درون می جوشد و احساس خوب به بیرون تراوش می کند.سید یک لحظه تصور کن..: اگر وجود ما مثل یک چشمه باشد که مدام احساس خوب تولید کند و مثل آب چشمه باشد آیا ورودی های ببیرون چه خوب یا چه بد می تواند به درون ما راه یابد؟آیا اگر لجن به درون چشمه وارد شود چشمه آلوده می شود؟مگر نه این است که با آبی که از درون چشمه میجوشد این لجن سریعا خارج میشود؟

    برایت مثال دیگری میزنم سید : فکر کن جلوی دریچه ی یک سد پر آب ایستاده ای و از دریچه ی سد آب با فشار خارج میشود..آیا می توانی از دریچه ی سد چیزی وارد سد کنی؟

    سید بقول خودت قانون مهم است و میبینم خودت هم در برخی فایل هایت فریاد میزنی که همه چیز این قانون اصلی است . روشهای جملات تاکیدی/ فیلم های انگیزشی/موزیک های مثبت /سخنرانی ها/ تصاویر و کلیپ های عالی/استفاده از سوالات حافظه ای و … که دوستان بیان کرده اند همگی عالیست ولی در نظرمن تا زمانیکه از درون پر از احساس خوب نشویم و از درون مثل یک چشمه نجوشیم تمامی روش ها موقت خواهد بود و ممکن است باز احساس ما خراب شود .پس به جای اینکه بخواهیم یک مشکل درونی را با راه حل های بیرونی حل کنیم بهتر است از درون سیراب شویم.

    سید این کلمات را خداوندی به من الهام کرد که تو بمن شناساندی..این کلمات بی اختیار جاری شد….

    در پناه خداوندی که درون ما را همیشه سیراب نماید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
  7. -
    صحرامی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام

    با یه مثال شروع میکنم

    وقتی بیرون هستین و خیالتون راحتە که وقتی برین خونه یه غذای خوشمزه میخورین این یعنی به عشق و محبت مادرتون باور دارین.

    خدای بزرگ میلیاردها برابر بنده هاش رو بیشتر از این دوست داره و دلش میخواد تک تک بنده‌هاش بهترین ها رو داشته باشن

    وقتی باور کنیم که خدا هرلحظه و هر ثانیه کنارمون هست و دستمون رو گرفته ، دیگه نگران چیزی نخواهیم بود و از هیچ چیز ترسی نخواهیم داشت.

    نمیدونم استارت باورهای مثبت از چه وقت در ذهنم زده شد ؛ اما یادمه ده سال پیش بود که یه فیلم از یه پروفسور ژاپنی دیدم که با نوشتن کلمات خوب و کلمات زشت روی کاغذ و چسبوندن اونها روی لیوان آب ؛ تاثیر هر کلمه رو بر قطرات آب نشان داد. وبا خودم فکر کردم وقتی حتی یک قطره ی آب تابع قوانین جهان هستی است؛ پس من که یک انسانم، اشرف مخلوقاتم، از روح خدا در من دمیده شده چطور میتونم ازاین قاعده مستثنی باشم،چطور میشه هدف آفرینشم رو نادیده بگیرم.

    یکی از موهبت های زندگیم عموم بود که همیشه مثل یک دوست صمیمی کنارم بود و منو با استاد عباس منش آشنا کرد.

    من همیشه از ته قلبم احساس خوشبختی میکردم و همیشه میگفتم من خوش شانس ترین دختر روی زمینم چون خانواده‌ی خیلی خوبی دارم و همیشه محبوب بودم.

    تا اینکه یک روز به خودم اومدم و دیدم اصلا در جایی که میخواهم نیستم. من که در دبیرستان رتبه‌ی دوم آزمون کشوری شیمی رو آوردم، من که رویای پزشکی رو هرلحظه در وجودم پرورش میدادم. حتی روزی که قرار بود جواب آزمون شیمی بیاد من گفتم کە نفر اول تا سوم رو میارم و چون باور کرده بودم ؛ به دستش آوردم.

    اما یک روز تصمیم گرفتم به جای کنکور تجربی ، کنکور زبان تخصصی شرکت کنم فقط به این دلیل که در ریاضی و فیزیک مهارت نداشتم اما زبان انگلیسیم خیلی خوب بود.

    اما چون در قانون کائنات رشته ی زبان انگلیسی برای من تعریف نشده بود، در اوج ناباوری من ثبت نامم رو در رشته ی تجربی انجام داده بودم و حتی تا روز تحویل کارت متوجه این موضوع نشده بودم.

    این گویاترین نشانه‌ای بود که مسیر زندگی منو برای همیشه تغییر داد و رویای همیشگیم رو برام زنده کرد.

    واقعا لحظات سختی بود اما بازهم انتخاب من تمرکز بر نکات مثبت بود و کم کم به سمت اتفاقات بهتر هدایت شدم.

    ولی بازهم چون در دلم ترس هایی از شکست هم وجود داشت…به شکم دردهای مزمنی دچار شدم

    وقتی به پزشک مراجعه کردم( 20 شهریور 95) اول گفت سرطان تخمدان داری و خدا میداند چه هفته‌ی سختی بر من گذشت. بعد از چند جلسه بررسی بیشتر متوجه شد که بیماری من یک بیماری شبه سرطانی به اسم آندومتریوز است؛ بیماری که به گفته‌ی پزشک درمان نداره و باید این دردهارو تا آخر عمر تحمل میکردم.بدترین اتفاقی که میتونست بیفته، افتاده بود.

    دغدغه‌ی درس و کنکور از یک طرف و دغدغه‌ی بیماری از طرف دیگر.

    روزها یکی یکی میرفت و من استرس تمام وجودم را گرفته بود.

    عموم مدام میگفت : باورت رو تغییر بده؛ همه‌ چیز درست میشه. من نمیدونستم چطوری اما تمام مدت منتظر نشانه‌ای برای شروع بودم.

    تا اینکه دومین نشانه ی بزرگ سر راه زندگیم قرار گرفت و با کسی آشنا شدم که راه درمانم رو در خام گیاهخواری میدونست. ( با اینکه یک سال گذشته بود و بیماری هرروز پیشرفت کرده بود)

    حتی اطرافیان نزدیکم میگفتن خیلی سخته و تو اراده ی انجامش رو نداری.

    اما عموم مثل همیشه با قاطعیت گفت اتفاقا اراده داری ولی بازم میگم احتیاجی به این ها نیست؛ باورت رو درست کنی، همه چیز درست میشه.

    الان که اینجای زندگی وایسادم ، تقریبا دو ماهه که هییییچ دردی احساس نکردم و کیفیت زندگیم دوباره خوب شده.

    چون من باور کردم که تنها راه درمانم خام گیاهخواریه و به دستش آوردم.

    روزهای زیادی ساعت ها دراز میکشیدم، چشمام رو می بستم

    همزمان با گوش دادن به فایل های صوتی استاد ، در تصوراتم تمام گلبول های سفید خونم ، تمام پادتن های بدنم ، تمام لنفوسیت های تی بدنم رو مثل یە ارتش متحد میکردم و برای درمان راهی سمت راست شکمم میکردم که بیشترین درد رو داشت. و چند دقیقه بعد واقعا حالم خوب بود و دردی احساس نمیکردم

    وقتی با تعهد این مسیر را همچنان ادامه بدهیم، کم کم اوضاع به شکلی تغییر می‌کند که همان اتفاق به ظاهر ویرانگر، منشأ ورود به مسیری می‌شود و نتایجی را وارد زندگی‌ات می‌کند، که نه تنها همه ناکامی‌ها جبران می‌شود، بلکه درهایی از نعمت و برکت به رویت باز می‌شود.

    و من این را باور کردم.

    تجربه‌ای که به ظاهر براش یک سال از زندگیم رو از دست دادم و یکبار دیگر رویای پزشکی رو به تعویق انداخت. اما واقعیت چیز دیگری بود. این بار قلب من پر از ایمان و عشق به خدا است ،پر از اشتیاق به زندگی، پر از باورهای مثبت و قدرتمند.

    یک ماه پیش که روند بهبودیم روبه سرعت بود و بە تازگی فایل هدفگذاری استاد رو دیده بودم، یک دفترچه با جلد بنفش که رنگ مورد علاقەم هست خریدم و با تمام وجود بهش عشق ورزیدم و گفتم: دوست مهربونم من و تو قراره کارهای بزرگی انجام بدیم و قدم های بزرگی برداریم.

    بعد زیباترین خودکار رو خریدم و همون روز تصمیم گرفتم اهدافم رو به ترتیب اولویت بنویسم.

    از خودم پرسیدم چه چیزی تو رو بیشتر خوشحال میکنه و اعتماد بنفست رو بالا میبره ،چه کاریه که میتونه واقعا تو رو راضی کنه و عزت نفست رو ارتقا بده؟ چه کاری باعث میشه حجم افکار هجومی به ذهن رو کمتر کنه و هر روز آرامش بیشتر و بیشتری احساس کنی؟

    توی صفحه‌ی اول هدفم رو با فونت درشت نوشتم و در چند صفحه‌ی بعد دفترچه جملات استاد عباس منش و چند نفر دیگه رو نوشتم. هر روز قبل از شروع به کار اون ها رو میخونم و خدا رو شکر میکنم که مسیر درست زندگیم رو نشونم داد.

    همه ی اهدافم رو نوشتم و بعد از تعیین اولویت آنها و شماره گذاری به ترتیب اهمیت و اولیت در زندگی ، راهکار های رسیدن به هرکدام رو جلوش نوشتم و برای هر هدف برداشتن گام های کوچیکی که لازم بود رو نوشتم.

    و این خودش نشانه‌ی دیگری بود تا ببنیم رسیدن به هدفم چندان سخت نیست و فقط با برداشتن چند قدم میشه خیلی بهش نزدیکتر شد.

    عصر همون روز بهترین نشانه مثل ستاره در زندگی ام درخشید ؛ بهترین دوست تمام زندگیم با خرید چند جزوه و برنامەریزی کاملا حرفه‌ای کمکم کرد اولین گام رسیدن به اهدافم رو بردارم و بیشتر از همیشه انگیزه بگیرم. و نگرانیم کاااااملا از بین رفت.

    و خداروشکر در این مدت هرلحظه زندگیم به سمت شرایط بهتر در حال حرکت است و این کار رو به وسیله تمرکز بر نکات مثبت، یا تمرکز بر آنچه که می‌خوام انجام میدم. و درصد تجربه های خوب زندگیم رو هرلحظه افزایش میدم.

    قدرتمندترین تواناییم رو زمانی شناسایی کردم که فهمیدم بدنم تنها داروخانه برای سلامتی منه که در هر لحظه جدای از اینکه اوضاع بە ظاهر چقدر بد هست ، میتونم با تمرکز بر نکات مثبت ، به بزرگترین قانون هستی یعنی احساس خوب= اتفاقات خوب، وفادار باشم و با تعهد به خودم این راه رو نه فقط یکبار، بلکه برای همیشه ادامه بدم. و ایمان و عشق به خدای یکتا سرتاسر زندگیم رو فرابگیره.

    دیگر نگران هیچ چیز در زندگیم نیستم چون خدایی رو دارم که مسیر درست رو به زندگیم برگردوند درست وقتی که من ازش دور بودم و الان که بیشتر بهش علاقه دارم و باهاش صحبت میکنم، قطعا اون هم بیشتر کمکم میکنه و هوامو داره و فرکانس های خوب رو به سمت من هدایت میکنه تا بیشتر بهش نزدیک بشم ؛ درست مثل یه چرخه میمونه که مدام تکرار میشه و هربار سرعت بیشتری میگیره.

    خدای ستودنیِ من که هر لحظه بیشتر ارزشش را دارد که تمام زندگی ام را صرف سپاسگزاریش کنم و با ارسال فرکانس های مثبت به جهان هستی و ساختن باورهای قدرتمند کننده تر و هماهنگ تر با قوانین جهان ،موفقیت و سلامتی هرچه بیشتر را به زندگی ام هدایت میکند تا همه زیبایی ها را همنشین هرلحظه از زندگی ام کنم و این همان معجزه‌ای ست که میتواند در زندگی هرکسی اتفاق بیفتد.

    نتیجه‌ای که از تغییر باورهایم به دست آوردم هرگز قابل مقایسه با تلاش جسمی نیست و بسیار اثربخش تر از آن است.

    ایمان قلبی دارم که وقتی بر نکته مثبتی توجه می کنم و فرکانس مثبتی ارسال می کنم، جهان راهی ندارد جز اینکه فرکانس من را در کنار یک فرکانس مثبت اما بسیار زیباتر، قدرتمند کننده تر و شادی آفرین تر انعکاس دهد و به شکل اتفاق، راهکار، شرایط، ایده، فرصت و … وارد زندگی ام نماید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  8. -
    روح الله جمالی گفته:
    مدت عضویت: 3587 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم

    اول از همه خدا رو شکر میکنم که در این جمع عالی و پرانرژی و مثبت و زلال قرار گرفتم و به این مسیر هدایت شدم و هر موقع که کمی از این مسیر دور شدم دوباره با تلنگری و دیدن نتایجی دوباره برگشتم به این مسیر زیبا ، گاهی اوقات هست که واقعا حس میکنید علت به وجود آمدن نتایج رو چه خوب باشن و چه بد ، میتونم بگم دقیقا واسم پیش اومده که وقتی از خدای خودم دورتر شدم و احساسم تغییر کرده اتفاقها و شرایطی که در اون قرار داشتم نیز تغییر کرده و جالب تر اینکه وقتی این مسیر اشتباه رو حس کردم و آگاهانه خودم رو در احساس آرامش و با خدا بودن و تفکر مثبت و نوشتن هر روزه خواسته ها کردم دوباره به مسیر دلخواهم برگشتم و بلکه نتایج از قبل بهتر هم بوده ، و این که همیشه خودمون رو در این حالت آرامش و حس خوب نگه داریم و این شرایط و تکرار و تمرین همیشگی رو داشته باشیم و تقویت کنیم شرایطی رو که باعث میشه ما در این آرامش و احساس خوب بمونیم و با قدرت به سمت خواسته هامون حرکت کنیم ، و نه این که با دیدن نتایج اولیه و خوب فکر کنیم این روال عادی هست و همیشه اتفاق میفته و غرق بشیم در مسائل روزمره و باعث بشه کمتر روی خودمون کار کنیم و تمرینات رو انجام ندیم مث قبل و بعد از گذشت مدتی هنگامی که این نتایج خوب را دیگر نمی بینیم قطعا به این اشتباه پی میبریم ، بلکه این نتایج خوب باید تقویت کننده و انرژی دهنده ما باشد در این جهت که بیشتر روی باورهای خود کار کنیم و همواره اتفاقات خوب را ثبت کنیم و از نتایج این تمرینها و احساسات خوب بدانیم .

    …………………………………………………………………………………………………………………………………….

    ورودی های ذهن ما باعث ایجاد باورهای ما می شوند و باورهای ما نتایجی را که ما در زندگی میگیریم تعیین میکنند چون ما بر طبق باورهایمان عمل میکنیم .

    1٫ شناسایی باورهای نادرستی که در ذهن ما هست و حذف و محدود کردن آن باورها و جایگزین کردن باورهای عالی و خوب با استفاده از ورودی های مناسبی که به ذهنمان می دهیم .

    2٫ توجه به نکات مثبت در هر مسئله : از دل هر مسئله ای که برایمان به وجود می آید و در مسیر زندگیمان قرار می گیرد نکات مثبت و درسهایی از آن بیاموزیم .

    3٫ عدم توجه به موضاعتی که دوستشان نداریم و یا یادآور نکات و خاطراتی هستند که احساس منفی ممکن است به ما دست

    بدهد . و بلکه توجه به مواردی که به آنها علاقه داریم ، مثل خاطرات خوب و خیلی موارد دیگر که با دیدن و توجه کردن به آنها انرژی و امید و شادی در درونمان را چندین برابر می کند . مثلا نشانه هایی از خاطرات و اتفاقات خوب زندگیمان را بر دیوار اتاقمان نصب کنیم : مثل شمع و کلاه جشن تولد ، مدال یا لوح تقدیر ، تصاویری از مسافرت هایی که به ما خوش گذشته ، تصاویر جشن فارغ التحصیلی ، ازدواج و …

    4٫ نوشتن و تجسم اتفاقات و آینده ای که دوست داریم ، باید تشنه رسیدن به موفقیت باشیم و هر روز زمانی را برای نوشتن و تجسم و غرق شدن در آنچه که دوستش داریم زمانی بگذاریم . در هر موقعیتی که دوست داریم در آینده در آن قرار بگیریم باید آنقدر روی باورهایمان کار کنیم و مدارهایمان را ارتقا دهیم در جهت خواسته مان که احساس لیاقت و شایستگی رسیدن به آن خواسته در ما شکل گرفته باشد و ذهنمان در جهت آن خواسته محدود نباشد و همانند روح رسیدن به آن را بدیهی بداند . در این جهت میتوانیم با افرادی در ارتباط باشیم که قبلا به آن خواسته رسیده باشند و یا خود را در آن محیط قرار دهیم .

    5٫ اگر در جمعی هستیم و احساس خوبی نداریم نباید به خود سختی داده و آن جمعی که با ما هم فرکانس نیست را تحمل کنیم

    بلکه باید خود را رها کنیم و از آن جمع خارج شویم و یا به موضوع دلخواه خود بپردازیم . مثلا در مورد موضوعی که دوست نداریم صحبت میکنند ، و یا برنامه ای از تلویزیون یا فیلمی که مورد علاقه ما نیست تماشا میکنند و… در کل جمعی که از بودن در آن احساس خوبی نداریم و یا حس تلف شدن وقتمان را در ما به وجود می آورد . رفتن به مکانهایی که در آنجا احساس آرامش داریم ، محیط خوب و زیبا و شادی را برای خود ایجاد کنیم مثلا دیوار اتاقمان از عبارات مثبت و تصاویر انسانهای موفقی که دوستشان داریم و همچنین تصاویری از آنچه میخواهیم باشد ، همچنین از تصاویر و نشانه هایی که برای ما یاد آور خاطرات خوب ما است . میتونیم به فایل های صوتی مورد علاقه خود گوش دهیم ، من کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو واسه خودم به صورت صوتی ضبط کردم و همیشه گوش میدم بهش و هر موقع که ببینم وقتم آزاده و یا جایی هستم که حس خوبی ندارم این فایل های صوتی رو گوش میدم و حالم عالی میشه و دوباره در فرکانس مثبت و دلخواه خودم قرار میگیرم .

    6٫ کنترل گفتگوههای ذهنی و جهت دهی آگاهانه آنها ، مثلا اگر از مساله ای ناراحت شدیم نباید آن را در ذهنمان بارها مرور کنیم بلکه باید توجه خود را روی جنبه مثبت همان موضوع و یا موضوعات مثبت دیگر بگذاریم.

    7٫ پذیرفتن و دوست داشتن خود … احساس خوبی از خودمان داشته باشیم … و خود را در درونمان جست و جو کنیم … و

    وابسته نباشیم … رها باشیم …

    8٫ نوشتن جملات مثبت و انرژی بخش در موبایل و یا نصب آنها بر دیوار اتاقمان ، کلیپها و فیلم هایی در زمینه موفقیت و شاد بودن و حس خوب

    9٫ الگو قرار دادن انسانهای موفق و شاد ، مطالعه زندگینامه آنها ، بررسی مسیر موفقیتشان ، نوع نگاهشان به زندگی و برخوردشان با مسائل و اتفاقاتی که رخ می دهد . بارها دیده ایم که اتفاقی در زندگی آنها رخ میدهد اما به چه خوبی و زیبایی از آن عبور کردند در حالی که همان اتفاق برای خیلی از انسانها میتواند فاجعه باشد و تا سالها نمیتوانند با آن کنار بیایند. هر چه ایمانمان به خداوند بیشتر باشد نگرانی کمتر

    10٫ سپاسگذاری از نعمت های نامحدود خداوند و تفکر در جهان هستی ، آسمانها ، کهکشانها ، تامل در قرآن … و این که در این جهان هستی کجا قرار داریم … و در برابر این عظمت دیگر جایی برای نگرانی وجود ندارد … به قول ناپلئون هیل : و در نهایت هیچ چیز مهم نیست . باید چشمهایمان را ببندیم و موسیقی آرام و ملایمی پخش کنیم و غرق شویم در این هستی بی نهایت ، قدم بزنیم در کنار آب های زلال رودخانه ها که از دل کوهستان بیرون می آیند ، گل های زیبا را ببینیم و گل بچینیم برای عزیزمان و روحمان را زیر باران خیس کنیم تا تازه تر شود و پرواز کنیم در میان ابرها و شاد باشیم و ببینیم این همه ثروت در این هستی بی کران .

    11٫ موضوعی که خیلی واسم جالبه اینه که ما گاهی آنقدر درگیر کارهای روزمره و خسته گی ناشی از انجام آنها میشویم و برایمان تکراری میشوند و محدود میشویم در این محیط و این محیط میشود کل دنیایمان ، اما کافی است نگاهی به آبی آسمان کنیم … فقط آبی است … و نا محدود و انتهایی نمیتوان تصور کرد برایش و شب هنگام ستاره ها و کهکشان ها را میتوان دید … این عظمت … باید بالهایمان را گشوده و پرواز کنیم و هر چه بالاتر میرویم از سطح این کره خاکی به پایین نگاهی انداخته و جایی که در آن بودیم کوچک و کوچکتر میشود و به مانند ذره ای کوچک میشود که دیگر قابل تشخیص نیست و عظمت دنیای نامحدود و فراوانی نعمت و ثروت را بیشتر میتوان دید و میتوان گفت دیگر نگرانی چرا؟؟؟…

    گاهی به آبی آسمان نگاه کنیم …

    12٫ ارسال فرکانسهای مثبت و تشویق کردن دوستانمان با تشویق کردن آنها در موفقیتهایشان هر چند کوچک باشد … یادداشت زمان تولد و اتفاقهای مهم زندگی نزدیکانمان و غافلگیری آنها با فرستادن هدیه و یا پیام تبریک …

    رفتن به مکانهایی که دوست داریم آینده ما در آنجا باشد و رفتن به سمت خواسته ها و ملاقات با افرادی که با ما همفرکانس هستند و یا به خواسته ای که ما داریم رسیده اند و رمز موفقیتشان را جویا شویم و باورهای عالی نسبت به آنها داشته باشیم.

    جمله ای از کتاب رویاهایی که رویا نیستند و خیلی دوستش دارم : کار جهان اثبات باورهای شماست و این کار جهان است که اتفاقاتی را سر راهتان قرار دهد که با باورهای ذهن شما همخوانی دارد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  9. -
    هدی تونی گفته:
    مدت عضویت: 2784 روز

    سلام خدمت همه دوستانم

    به نظر من برای کنترل ورودی های ذهن اولین اقدام اینه که بخواهیم که تغییر کنیم تا رفع این نیاز در ما خیلی قوی نباشه ما نمیتونیم بر ورودی ها کنترل داشته باشیم باید رفع این نیاز مثل رفع نیاز گرسنگی بر ما غلبه کنه تا برایش تلاش کنیم

    وقتی آماده شدیم با آرامش و نه اصلا با عجله باید اقدام کرد اول شکستن سنگ های باورهای غلط گذشته هاست که تا امروز بر همه زندگی ما تسلط داشته آگاهی بدست آوریم که به کمک اساتید وقتی آگاهی بالا میره خود به خود این سنگ ها نرم میشوند و از ذهن پاک شده و ذهنمون آماده میشه همزمان باورهای جدید و درست رو جایگزین کنیم که جایگزینی اونها مستلزم آگاهی و تکرار هست حذف هرآنچه محتوی فرکانس بد هست از تلویزیون دوست و…

    استمرار در حفظ باورهای درست درست و درست میتونه خیلی خوب ورودی های ذهن رو کنترل کنه

    متشکر?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    راحله یزدان یار گفته:
    مدت عضویت: 3339 روز

    با سلام و درود فراوان به استاد عزیزم آقاى عباس منش و اعضای سایت ،

    در ابتدا باید بگم من زیاد اهل نوشتن نیستم ولیکن این بار یه حس عجیبی بهم میگه در این نظردهی شرکت کنم و تجربه ی خودم رو اذهان کنم.من در حدود دو سال ‌پیش از طریق یکی از دوستانم با سایت عباس منش آشنا شدم و از ته دل خدارا شاکرم که این اتفاق موهبت آمیز برایم افتاد. از روز های اول شروع به گوش کردن فایل های رایگان کردم و به صورت مداوم ادامه دادم و بسیار به دلم مینشستند، به طور خلاصه بگم خدمتتان که تحولی عظیم در دیدگاه من و ذهنم رخ داد مخصوصا شناخت خداوند مهربان و صلح با او . من به شدت در تضاد بودم ولی هربار با گوش دادن به فایل ها مخصوصا در یکی از فایل ها که در مورد توحید عملی و دیدگاه توحیدی بود ناگهان چراغ ذهنم روشن گردید و اشک در چشمانم جاری . من برای تغییر باورهایم فقط و فقط از دیدگاه توحیدی استفاده میکنم و به هرچه می نگرم خداوندم را در درون آن به وضوح میبینم در این صورت دیگر به صورت ناخودآگاه نمی توانم منفی فکر کنم و باور منفی و تضعیف کننده بسازم ، این دیدگاه آنچنان قدرتی به من میدهد که بعضی موقع ها با خودم میگم آیا من زنده ام ؟؟؟ آیا من همان راحله ی قبلی ام ؟؟؟؟می دانم که هنوز راه ها باید بروم تا بتوانم ذره ایی و فقط ذره ایی از وجودش را بشناسم ولی من با این دیدگاه به هرچیز و هرکسی که در زندگیم هست حتی خانواده ام دوستانم و شاگردانم و … فقط و فقط با نگاه توحیدی می نگرم و آن کس و چیز و اتفاق را جزیی از وجود خداوندم می دانم . استاد عزیزم فقط خدا می داند که وقتی من با این نگاه به زندگیم می نگرم چه آرامش وسیعی من را فرا میگیرد و دیگر مثل گذشته نه با خدا و نه هیچ کس دیگر تضادی ندارم ، نمی دانم چه واژه ایی بکار ببرم تا بتوانم حسم را به شما انتقال بدهم، حسی مانند پرواز در آسمان بدون هیچ وابستگی و رهای رها و فقط خدا و خدا و خدا

    من استاد زبان انگلیسی و آلمانی هستم حتی در کلاس هایم و دروسی که تدریس میکنم با نگرش به این دیدگاه که همه چیز از اوست کمال رضایت از شاگردانم و محیط کلاس هایم دارم ، این یعنی وحدت با همه و مخصوصا با خدا یکی شدن چه لذتی دارد

    آرزو میکنم ذره ایی از این لذت نصیبتان شود .

    عضو کوچکی از سایت وسیع و پراز آرامش عباس منش

    راحله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: