پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 37
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه دوستان گلم واستاد عزیز اومدم که نظرم را بنویسم اما قبلش گفتم چند تا نظرو بخونم شگفت زده شدم از این همه نظر فوق العاده همه فوق العادهایم وجه خوبه همو داریم ولی واقعا میشه یه نظر به عنوان برنده انتخاب شه همه 5 ستاره اید دوستان خیلی خیلی خوشحالم که دوستان گلی مثل شما دارم .این صفحه خودش چند میلیارد می ارزه ممنون از همتون و استاد عزیز
درود بیکران بر استاد عزیزم…..بینهایت ممنون بابت این فایل عالی…..اول از همه بگم در مورد اینکه بینهایت منتظریم تا به ایران تشریف بیارید .
من یه تجربه دارم در خصوص گم کردن و پیدا کردن مدارک که سه بار استفاده کردم و هر سه بار خودم تعجب کردم….خواستم به اشتراک بزارم….
یکی از چیزهایی که حال انسان رو ناخوب میکنه اینه که یک چیز مهمی رو گم کنیم و در موردش اضطراب داشته باشیم….
من با توجه به خواندن کتاب معجزه سپاسگزاری خانم راندا برن که یه راهکار داده بودن و با توجه به حرفهای استاد که میگن کار رو به خدا بسپارید و ایمان واقعی داشته باشید که انجام میشه و نگران آن نباشید واقعا به این روش ایمان آوردم ….
1- چند ماه پیش که وارد پست جدیدم در محل کار شده بودم با توجه به مشغله زیاد ، یه مدرک بسیار بزرگ رو ناخواسته گم کردم و جالب بود که خودم نمیدونستم که گم کردمش و از اونجا که این باورو همیشه با خودم دارم که خدا همواره محافظ منه، روز بعدش با یه نشانه که اصلا مربوط به گم کردن مدارک نبود و با خواندن یه نامه اداری نا مرتبط، فکرم رفت سوی اون مدارکی که حالا گم شده بود و من نمیدونستم که گم شده. خلاصه رفتم سروقتشون توی اون پوشه ی خاص که همیشه مدارک در حال اجرا رو اونجا میزارم و دیدم مدارک به اون قطوری در جای خودش نیست!!!!خلاصه هر چی بیشتر میگشتم بیشتر پیدا نمیشد !!!! تا جایی که نگران شدم و مضطرب چون دقیقا یک هفته دیگه باید با شرکت طرف مقابلمون یه قرارداد مهم کاری میبستم…..خلاصه هر جا رو بگید گشتم و حالم گرفته شد و عرق کردم….اومدم نشستم سر جام…..گفتم مجید مگه تو شاگرد استاد نیستی….مگه به خدا ایمان نداری….چرا حستو بد میکنی؟ مگه کتاب معجزه سپاسگزاری رو نخوندی؟ حالا موقعشه…..حسم بهتر شد…..اومدم خدا رو به خاطر پیدا شدن اون مدرک مهم پیشاپیش سپاسگزاری کردم و خودمو توی حالتی تجسم کردم که اون مدارک توی دستامه و حس خوبی دارم و دارم خدا رو شکر میکنم و جوری تجسم کردم که گویا واقعا پیدا شده مدارک….بعدش باز اومدم یه تیکه کاغذ برداشتم و روش نوشتم که مدارک فلان شرکت به صورت خیلی عالی به بهترین شکل ممکن پیدا میشه و خدایا پیشاپیش سپاسگزارم و این وظیفه توست که پیداش کنی چون من ناتوانم از یافتنش..تازه عکسشم کشیدم و همش تکرارش کردم و لبخند زدم و حسم کلی خوب شد….بعد از اونجایی که دوستام فهمیدن که این مدرکو گم کردم اون برگه رو بهشون نشون دادم و گفتم که من درخواستمو به خدا دادم و دیگه هم نگرانش نیستم….خدا خودش برام پیداش میکنه و کلی هم از خدا سپاسگزاری کردم که خوب شد سر صبح شنبه با اون نامه ی نا مرتبط بهم نشونه دادی که من دنبال این مدرک باشم تا یه هفته بعد متوجهش نشم و استرس نگیرم و کلی ازش تشکر کردم که اینقدر مواظب منه و بعدش با خیال راحت نشستم و به کارام رسیدم ….البته ته ذهنم هی قلقلک میشد و هر نیم ساعت فکر میکردم که ببینم پنج شنبه با کدوم زونکنا کار داشتم که شاید لای اونا گذاشته باشم و یه کمد بزرگ داشتیم که اونو کلی، گشتم…..این اتفاق ساعت 8 افتاد و ساعت 11 و نیم بود که همکارم رفت سمت اون کمد……بعد یهو یه چیزی توی وجودم گفت پاشو برو سمت کمد :) پاشدم رفتم سمت کمد کنار دوستم واستادم …..بعد دوستم گفت چی شده؟ گفتم نمیدونم یه حسی بهم گفت بیام اینجا خودمم نمیدونم چرا اومدم اینجا…..یهو باز یه حالت یاد آوری اومد توی مغزم و یه تصویر از زونکنی که پنج شنبه داشتم روش کار میکردم، انگار توی ذهنم پرتاب شد و یهو گفتم اها پیداش کردم … احتمالا اشتباهی لای اون زونکن گذاشتم…..با خوشحالی رفتم زونکنو از همون کمد برداشتم و سریع لاشو باز کردم و ورق ورق زدم و دیدم که نخیرررر…..لای این زونکن هم نیست!!!!….و انگار آب سرد ریختن روی سرم ولی وقتی برگشتم که زونکنو سر جاش بزارم ، دیدم مدارک در داخل کاور پلاستیکیش دقیقا سر جای همین زونکن قرارداره …..و از خوشحالی اشکم در اومد…..نه بخاطر اینکه زونکن پیدا شده….بیشتر بخاطر اینکه قانون جواب داد…..و سریع به همه دوستام نشون دادم و بهشون گفتم دیدید پیدا شد با اینکار .و برای همه تعریف کردم…..و اون برگه هم ضمیمه سپاسگزاریهای شبانه ام کردم…..
2-یه بار دیگه هم یه قراردادو گم کردم :) باز اول اضطرابم گرفت ولی ایندفعه سریع حالمو کنترل کردم و سریع دوباره سپاسگزاری کردم و تجسم کردم که قرارداد توی دستمه و شادم و دارم نگاهش میکنم و خدا رو شکر میکنم…..و روی کاغذ نوشتم و با ایمان از پیدا شدنش گذاشتم توی کشوی میزم……اون هم بعد از یک ساعت روی میز دوستم توسط خودم بصورت ناخواسته پیدا شد…..یعنی رفتم سر میزش و دنبال یه چیز دیگه بودم که اینو پیدا کردم…..باز کلی ذوق کردم و خدا رو شکر کردم و میدونید؟ هر دفعه ایمانم قویتر شد…..یه جوری میشه که دیگه باورت قوی میشه که بابا واقعا قانون درسته و حقیقته و ثابته و این خیلی حس آدمو خوب میکنه که کارهای بزرگ بکنه و بگه اگه این شد پس برای کارهای دیگه هم میشه…..
خلاصه تا همین اواخر که یه ماه پیش یه زونکنی بود که رئیسمون برای کار قضایی به قرارداد داخلش نیاز داشت و من دادم بهش و بعد داد بهم و گذاشتم سر جاش و بعد از یه ماه دوباره اون زونکنو از یکی دیگه از همکارام خواسته بود که براش ببرن و وقتی مراجعه کرده به قرارداد دیده نیست و زنگ زد به داخلی من و گفت که این قرارداد کو که بعد من رفتم و زونکن و کلی گشتم از اول به آخر و پیداش نکردم ولی ایندفه با ایمان بهش گفتم اصلا نگران نباشید پیدا میشه و احتمالا لای زونکنای دیگس….و هر چی فکر کردم دیدم که زیاد با این زونکن سر کار نداشتم که بخوام قراردادشو بردارم که اشتباهی لای قراردادای دیگه بزارم…..خلاصه 50 تا زونکن بود از اول به آخر گشتم …..بعد اومدم نشستم و نوشتم که قرارداد فلان بصورت خیلی عالی در جایی که فکرش را نمیکنم بزودی زود پیدا میشه ….خدایا این کار توست….بینهایت سپاسگزارم و گذاشتمش توی کشوی میزم و بعدش تصورش کردم که پیدا شده و دیگه ایندفعه اصلا نگران نبودم و به دوستام گفتم اصن نگران نباشید خودش پیدا میشه….درخواستمو به خدا دادم و برگه درخواستمم نشونشون دادم….اون همکار دیگم گفت بند کفش گره بزن که نمیدونم شیطان بره کنار و پیدا بشه….گفتم من به گره زدن بند کفش اعتقاد ندارم(البته اگه باورم اون بود حتما اونم جواب میداد) ولی وقتی همه چیزو با انرژی خداییمان شکل میدیم دیگه نیازی به باورهای دیگه نیست و چه چیزی زیباتر و والاتر از خدای خودمون….خلاصه یه روز بعد من توی یه زونکن غیر مرتبط که در طبقات پایین کمد بود داشتم ازش آمار در میاوردم که یهو دیدم که این قرارداد لای اون زونکنه و بعد گفتم خدایا دیدی باز طبق همون نوشته از جایی که فکرشو نمیکردم پیدا شد و به دوستام نشون دادم اون برگه رو و گفتم دیدید که پیدا شد ؟!
بعد از این اتفاقای دوست داشتنی که فقط در مورد پیدا کردن اشیا گم شده بود یه ایمان خیلی قوی توی من شکل گرفت و فهمیدم دقیقا راز رسیدن به خواسته ها همون چیزیه که استاد میگن. واقعا همونه بی کم و کاست…..یعنی خواستتو تعیین کن……بنویسش…….تجسمش کن……پیشاپیش سپاسگزاری کن و مطمئن باش که بهش میرسی و بعدش نگرانش نباش و از زندگی لذت ببر……ممکن هست اصن از یاد ببریش…..ولی خدا از یاد نمیبرش و در بهترین زمان تقدیمت میکنه…..
یعنی من وقتی روی کاغذ نوشتم که قرارداد فلان بصورت خیلی عالی در جایی که فکرش را نمیکنم بزودی پیدا میشه و خدایا این کار توست و سپاسگزاری کردم دقیقا مشخصه که :
1- خواستمو روی کاغذ نوشتم
2- به خواستم و به این انرژی اطرافم شکل دادم با نوشتن با تجسم با حرف زدن با خودم
3-شکل دریافت خواسته رو که ( خیلی عالی در جایی که فکرش را نمیکنم بزودی پیدا میشه ) که بنوعی باور هم هست رو نوشتم
4- کارمو به خدا واگذار کردم و رهاش کردم و از روی دوش خودم برداشتم و با سپاسگزاری قدرت بیشتری بهش دادم…
5- با توجه به رهایی و ایمانی که داشتم، مطمئن بودم که دقیقا همون اتفاق صورت میپذیره و دیگه نگرانش نبودم
6- نتیجه اینکه از لحظاتم لذت بردم و اون قراردادم دقیقا بصورت خیلی عالی در جایی که فکرشو اصن نمیکردم پیدا شد! و باز ایمانم قوی تر شد…..
در نتیجه گفتم خب اگه همه چیز اینقدر عالی برآورده میشه خب چرا من همه خواسته هامو همینجوری دریافت نکنم؟
یعنی یکی از روش هایی که استاد در دوره قانون آفرینش توضیح میدن…..جعبه ی خواسته ها…..که هر چی میخوای عکسشو بردار و روش بنویس( البته با ایمان قوی و اینکه مطمئن باشی که بهش حتما میرسی) یعنی الان که من این کاغذو نوشتم دیگه رفت برای تهیه و ارسال خواسته به سمت من……مثل این میمونه که من به سایت امازون رفتم و کالامو دیدم بررسیش کردم و شکلشم دیدم و میدونم که دیگه اون کالا رو میخوام و بعد بهاش که مبلغشه میپردازم و بعد دیگه خوشحالم که اون کالا دیگه مطمئنا به دستم میرسه حالا یا با پست پیشتاز یا با سفارشی که هر کدوم در یه بازه زمانی خاصی میرسن….. یعنی اونقدر به سایت امازون مطمئنیم که میدونیم کارش خیلی درسته و درخواست ما را پس از ثبت به بهترین شکل ممکن به دستمون میرسونه و ما فقط خوشحالیم و ذوق داریم که اون کالا به دستمون برسه و ممکنه چند روز زمان ببره ولی میدونیم که حتما به دستمون میرسه و نمیگیم بابا حالا ما یه سفارشی دادیم….از کجا معلوم پولمونو نخورن و کالا موجود نباشه و اصن به دستمون برسه یا نه و این حرفا…..یعنی به نوعی آمازون مظهر اعتماد و برآورده کردن خواست مشتری به همون کیفیتیست که در عکس است…..
اینجا هم خدا( کائنات)(انرژی جهانی) (هوش برتر) مثل سایت معتبر آمازون وظیفه اش دریافت درخواست ما و تهیه و ارسال آن به سمت ماست. پس ما اینجا با اطمینان قلبی از اعتبار خدا و اینکه هر چیزی را بهش سفارش بدیم طبق همون نوشته و عکس برامون آماده میکنه و با پست سفارشی یا پیشتاز برامون میفرسته البته بعد از پرداخت کردن بهای آن…..که بهای آن هر چه بیشتر باشد (بصورت ذهنی) زمان دریافت اون کالا (درخواست ) به ما کمتر میشه و بهای آن در اینجا همان تکرار باورها و داشتن حس خوب و اطمینان قلبی است…..که بعد ذوق میکنیم و میگیم خدایا این درخواستم دادم و میدونم که سریع بهم میرسونیش و کلی ذوق داریم و از اطمینان به رسیدن به خواستمون هیچ وقت نا امید نمیشیم و حس یاس در ما پدیدار نمیشه……حالا ممکنه یه موقع ما درخواست پراید بدیم و خدا به ما لکسوز و بهترشو بده .ولی ما فکر میکنیم که اون پرایده بهتره و فقط باید اونو برامون میفرستاده که از رانندگی باهاش لذت ببریم و غافل از اینکه لکسوز از هر جهت لذت بیشتری برای ما فراهم میکنه…..مثل افرادی که میگن من فقط با این پسر یا دختر خوشبخت میشم و دست خدا رو میبندن روی رحماتش.
خلاصه یه جعبه قفل دار تهیه کردم و هر چیزی رو که میخوام یا عکسشو گیر میارم یا روی کاغذ مینویسم با این اطمینان قلبی که حتما حتما حتما به اون خواسته میرسم و فقط باید حس خوب داشته باشم…..سپاسگزار باشم…..به نکات مثبت توجه کنم……به هر چیزی طوری بنگرم که حسمو خوب کنه………ورودی های ذهنمو کنترل کنم…..یعنی وقتی تصادف میشه و همه همکارا پشت شیشه میپرن که ببینن چی شده، ما هم نپریم مث اونا . و در عوضش بگیم که چرا وقتی این همه چیز خوب هست من به تصادف توجه کنم که تصادف یا همرده ی اونو به زندگیم دعوت کنم؟
و اینگونه است که خواسته هامون یا بهتر از اون وارد زندگیمون میشن…..در ضمن بگم که من دنبال متریالی برای کارکردن بودم که در ایران تحریمه و به هزینه ی بالا از خارج باید بیاد….من اومدم این باورو برای خودم درست کردم که این متریال بینهایت برای من فراوانه و از راههای مختلف به دستم میرسه…..نتیجش این شد که یه هفته بعد، خبر ساخت اون در ایران رو شنیدم توسط متخصصین خودمون و تازه این متریال رو( اصل خارجیشو) از یه نفر دیگه به صورت عالی و نصف قیمت اصلیش به بهترین شکل دریافت کردم و کلی ذوق کردم…..
ببخشید زیاد شد…..خیلی سپاسگزارم از دوستام عزیز و استاد عباسمنش که این همه تجاربشون رو به رایگان در اختیار ما میذارند که کلی درس میگیرم ازشون و کلی حس خوب و کلی اتفاقات خوب برام میفته…..خدارو شکر که این همه نعمت و خوبی دارم و حالم عالیه عالیه…..شاد شاد شاد باشید.
مجید جان سلام
از خوندن نظرت بینهایت لذت بردم . خیلی قشنگ اتفاقاتی رو که واست افتادن رو شرح دادی و بنظرم یه فرمول برای رسیدن به خواسته ها نوشتی که هر کسی بهش عمل کنه بی برو برگرد به هرچی بخواد میرسه
امیدوارم در پناه خدا شاد و پیروز و ثروتمند و سلامت باشی همیشه
علیرضای عزیز بینهایت ممنونم ازت که وقت گذاشتی و نظر منو مطالعه کردید….من چون از این روش نتیجه گرفته بودم ، دلم خواست برای دوستان مطرحش کنم که اگه چیزی رو گم کردن واقعا نگران نشند…..من الان برام مث روز روشنه که هر چی گم بشه پیدا میشه و این باعث میشه آروم باشم و حسم ناخوب نشه…..بازم بینهایت ممنون از لطف بیکرانت عزیزم….شاد ثروتمند و تندرست باشی???
خوندن نظرات شما واقعا برام لذت بخش بود
من تقریبا اکثر نظراتتون رو خوندم و یاد رفتم و لذت بردم.
امیدوارم همیشه سالم و ثروتمند باشید.
بهنام عزیز سلام…..بینهایت از لطف و محبتی که به بنده داری سپاسگزارم و ممنونم که با نظر لطفت به من انرژی میدی و امیدوارم که همیشه در مدار ثروت سلامتی شادی عشق موفقیت باشی عزیزم…..:)
سلام خداقوت به همه شما
کاری که من میکنم تا تمرکزم روی نکات مثبت بمونه اینه که یه عبارت تاکیدی گوش میدم با این متن … ذهن من فقط مثبت هرکسی و هر چیزیو میبینه … چون هر دستوری به ذهن بدی همونطور عمل میکنه .. این روش برام کمک بوده و اینکه تلویزیون نگاه نکردن بزرگ ترین کمک هست … یه کار دیگه ای که کردم و خیلی موثر بوده و خیلی واضح جواب گرفتم اینه که به رفتار اطرافیانم دقت کردم و توجه کردم ببینم کدوم رفتارهاشون اذیتم میکنه …و ازونجایی که ما مثل خودمون رو جذب میکنیم پس من نتیجه گرفتم اون رفتاری که از طرفم میبینم و داره آزارم میده ،همون رفتار تویه قسمتی از وجودم مدفون شده و داره قلقلکم میده… پس اون احساسی که موقع دیدن رفتارهای اطرافیانم پیدا کردم رو مینوشتم .. و شروع کردم به خرد کردن اون احساساتم و دیدم ترس هایی تو وجودم سرکوب شده از بچگی که الان این رفتارهارو از اطرافیانم میدیدم… و شروع کردم به پذیرفتم تمام اون حس ها مثل ترس از خوب نبودن یا ترس از تنهایی …. حالا با اینکه مدت زیادی ازین کار نمیگذره رفتار اطرافیانم صد و هشتاد درجه فرق کرده و نیازی نیست اینقدر بزور نکات مثبت از رفتار اطرافیانم دربیارم و روشون زوم کنم تا بیشتر بشه..چون اوایل ازین روش استفاده میکردم و انرژی زیادی ازم میگرفت ..ولی حالا فقط با یکپارچه کردن خودم رفتارها دگرگون شده برام … در مورد شرایط و موقعیت ها هم فقط از روش سپاسگزاری استفاده میکنم خیلی روش موثری هست برام و خیلی سریع هم به خواسته هام هم میرسم .. واقعا زندگیم پر از آرامش و اگاهی شده .. هنوزم باید تلاش کنم تو این مسیر ..
از خداوند ممنونم که منو توی این مسیر هدایت کرد و از آقای عباس منش هم ممنونم که آگاهیشون رو با ما شریک میشن …
سلام خانمندای عزیز.
نظرتون جالب بود.من با دقت خوندم.رفتار انسان ناشی از احساساتشه دقیقا درست گفتید. منتها یک بخشش متوجه نشدم که نوشتی منشا اون احساسات بدی که میگرفتی برمیگشت به ترس از خوب نبودن ترس از تنهایی و …
چجوری این حالت برطرف شد
تنها با ریشه یابی این مشکل حل شد؟اگه توضیح بدید ممنون خواهم شد .
با ارزوی موفقیت بیشتر
سلام دوست من
بله فقط با ریشه یابی حل میشه..
کاری که انجام دادم به این صورت بود …
مثلا من از یکی از اطرافیانم همیشه رفتار غضب آلود میدیدم که همیشه با خشم باهام صحبت میکرد .. گفتم مشکل از خودمه ..فهمیدم من خشم رو درون خودم از بچگی سرکوب میکردم
.. خشم درون خودم رو پذیرفتم و دیدم وجود خشم موهبت هایی هم برام داشته .بنابراین وجود این احساس رو با عشق پذیرفتم .. در عرض چند روز رفتار طرفم کاملا متفاوت شده .. فکرشو بکنین .. رفتاری که سالها باهاش درگیر بودم در عرض چند روز بدون اینکه طرفم رو تغییر بدم …
یا مثال دیگه ای که بگم براتون کاملا متوجه بشین .. من رابطه هایی که داشتم یه اتفاق توی همه رابطه هام تکرار میشد و اخرش رهام میکردن و من وابستگیه زیاد داشتم .. اینطور این احساسمو خورد کردم.. سوال و پرسش از خودت انجام میدین تا ریشه یابی کنین .. چرا اینقدر وابسته میشی؟
چون میترسم بره از پیشم.
خب بره چی میشه مگه؟؟
اگه بره تنها میشم.
خب تنها بشی چی میشه مگه؟؟
فکر میکنم به اندازه کافی خوب و دوست داشتنی نبودم ..
میبینی، تهش رسید به احساس دوست داشتنی نبودن و فرار از تنهایی..
من این حس رو درون خودم پذیرفتم ..تنهایی خودم رو پذیرفتم .. تمام این احساس بدم از بین رفت و وابستگیم از بین رفته ..تغییر رو واضح درون خودم میبینم.. اگه ریشه تمام ترس ها و مشکلاتمون رو دربیاریم به نظرم همشون میرسن به این سه تا احساس .. احساس دوست داشتنی نبودن .احساس لایق نبودن.و فرار از تنهایی ..
اگه این احساسات پذیرفته بشن و با عبارات تاکیدی این سه تا ریشه رو درمان کنید خیلی از باورهای اشتباه از بین میرن… مثلا من قبلا کلی عبارت تاکیدی برای هدفم استفاده میکردم و انرژی زیادی ازم میگرفت چون درونم اینهمه حس های سرکوب شده داشتم که میخواستن بهم بفهمونن که ما هستیم تا مارو قبول نکنی نمیزاریم بازم نقاب بزنی..مقاوت شدیدی داشتم .. اما حالا که ریشه یابی کردم هم ارامش دارم هم از کسی دیگه خشمگین نمیشم هم خیلی نشونه های واضح از رسیدن به هدفم میبینم و هم عبارات تاکیدیم خیلی راحت تر وارد ناخوداگاهم میشن .. باید از درون یکپارچه و هماهنگ بشیم تا دنیای بیرونمون یکپارچه بشه…
کتاب نیمه تاریک از دبی فورد رو هم حتما بخونین … امیدوارم موفق باشین دوست من
سلام هم خانواده ای های مهربانم
اومدم کامنتای خانواده ام رو بخونم و زود برم دنبال درسام به خودم اومدم دیدم توی اقیانوسی از آگاهی غرق شدم و چقدر دلنشین است این غرق شدن…خدا را بینهایت سپاس که من هم عضو این خانواده ام و با شما خوبان هم فرکانسم که میتونم این آگاهی ها رو دریافت کنم و از شما بیاموزم بیصبرانه منتظر روزی هستم که بیام و از نتایج چشمگیرم بنویسم براتون و هر روز سایت و زیر و رو میکنم و نطراتتون و میخونم و انژی میگیرم …واقعا خیر دنیا و آخرت نصیبتان باد….من هم سعی میکنم به حرفای شما عمل کنم از تلوزیون ندیدن گرفته تا حذف افراد منفی و سپاسگزاری و نگه داشتن احساس مثبت و دوستان اگر کسی با رفتار و کلامش باعث رنجش شما میشه اینو بدونین که اون هم از روح خداست و به دل نگیرین ببخشید و رها کنید و به دستان قدرتمند رب یکتا بسپارید و زیادی حساس نباشین که همین حساس بودن هم زیاد خوب نیست.پاینده باشید.
به نام الله یکتا
سلام و وقت بخیر خدمت استادی که ما رو با خداوند واقعی آشنا کرد.و دوستانی که میخواهند با چهره قدرتمند دنیا روبرو شوند.
اول از همه تشکر میکنم از تمام دوستانی که با سخاوت تجارب خود را در اختیار ما قرار میدهند و خداوندی که استاد گرانقدری را در مسیر ما قرار داده و این فرصت را برای ما فراهم نموده.???
با اینکه مدتها بود به دنبال سبک زندگی خودم بودم با اینکه میدیدم افرادی دارای سبک شخصی خود هستند ولی سبکی داشتند که از نظرم زیبا نبود درست همین زمان بود که با برنامه های استاد آشنا شدم و معجزات درونی ام به آرامی پدیدار شدند از پیدا کردن سبک زندگی ام و داشتن حس آرامش و خواسته هایی که هر کدام یکی پس از دیگری به وقوع می پیوندد.?
اما تجربه های من : بدون شک و تردید تجارب من خارج از آموزه های استاد نیست که عبارتند از :
#فیلتر کردن ورودیهای ذهن خودم به گونه ای که ورودیهای من احساس قدرت به من بدن
?اول از همه فیلتر کردن تلوزیون بود در زندگی ام به طوریکه قبلا بایستی حتما میدیدم الان شکر خدا به مرحله ای رسیدم که اصلا اخبار نگاه نمیکنم به طور قطع و اگر در طول هفته فیلمی رو ببینم تصادفی سریع باور هایی که نامحدود میکنن رو شناسایی میکنم و با گفتگوی ذهنی باورهای قدرتمند رو میسازم
?دوم بحث نکردن(اعراض) در مورد ناخواسته هایم بود که واقعا در من تاثیر فراوانی رو داشت از جمله توصیه ای که میکنم به دوستان عزیز اکیدا در مورد برنامه هایی که با استاد کار میکنید و باورهایی رو که میسازید با هیچکس بغیر از خودتان صحبت نکنید تاکید میکنم . اگر هم هم فرکانسی دارید با وسواس زیاد در این موارد صحبت کنید این مورد رو مثال زدم چون خیلی ها در فرکانس ما نیستند و با این بحث ها ما رو به نتیجه منفی میرسونند خیلی این مورد رو دقت کنید که من تازگی به این باور رسیدم که بحث در این موارد با فراد خارج از فرکانس ما نتیجه عکس دارد.
?سومین مورد استفاده از تمرین سپاسگذاری در زندگی من هست که طبق کتاب معجزه سپاسگذاری برای جذب خواسته ها مثلا سپاسگذاری قبل از بدست آوردن پول و بعداز خرج کردن آن بابت پرداخت شدن آن مورد.قبل از خوردن غذا و سپاسگذاری در مواقعی که میخواهیم یک موردی رو به نفع خودم تغییر دهم ،سپاسگذاری بعد از بیداری از خواب ، سپاسگذاری بابت وجود نعمات زیبایی که خداوند به من عطا نموده از جمله سلامتی روحیه عالی و خواسته هایی که یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندند
?توجه عمیق و عالی به مثالهای قرآنی که استاد استفاده میکنند و تطبیق دادان خودم با آنها به گونه ای که جزء رفتارم شوند . دوستان عزیز باور کنید که ظاهر نمایی به استفاده از قرآن برای اینکه جلوی چشم کسی بزرگ بشید اصلا جالب نیست و من به شخصه این کار را اصلا نکردم و نخواهم کرد و خداروشکر تونستم قرآن رو در زندگی ام طوری پیاده کنم که واقعا فکر نمیکنم که خداوند متعال با من حرف میزند فکر میکنم که یکی مثل خودم داره برام راه و روش درست رو میگه و منم بادریافت آن بدون حاشیه در زندگی خودم اجرا میکنم باور کنید دوستان این حس خیلی زیباست که زندگیت رو مثل موم در دستان خودت بگیری و هرطور که بخوای شکل بهش بدی.
?همه عزیزان این تجربه رو داشتن که در طول روز هر چند از قانون هم استفاده کنید بازم یکمی سطح انرژیت میاد پایین و من درطول روز هرچند به این مورد میرسم سریعا سراغ فرکانس میرم و سریعا میرم و جواب رو به دست میارم ببینم کجای فرکانسم ایراد داشته و اون رو اصلاح میکنم به همه عزیزان توصیه میکنم که سریعا به درون خود مراجعه کنند و جواب را از آنجا به دست بیارن با اطمینان صد در صد میگم جواب رو پیدا میکنید.
?یکی از واجبات زندگی من گوش دادن حداقل یکبار سخن استاد در طول روز هست روزی حداقل یک فایل از استاد رو گوش میدم حتما حتما.
??مورد مهم دیگر هست بلاخره عزیزان دیگری هم در این حوزه کار میکنند و با تمام احترامی که برای آنها قائلم میگم که اگر روی برنامه های استاد متمرکز نشید اصلا فایده نداره و این تمرکز خودش عامل مهمی در موفقیت ها و کنترل ذهنم داشته این مورد رو واقعا بدون هیچ تبلیغ یا هر مورد دیگری گفتم که عزیزان استفاده کنند.
?خدا رو شکر بعد از مدتها کار کردن بر روی خودم به هین مرحله رسیدم که با ایمان بیشتر از احساسم استفاده کنم و خیلی از مواقع از احساسم استفاده میکنم و نتایج شگفت انگیزی رو بدست میارم.مثلا کاری که خیلی از اطرافیانم با شک و تردید انجام میدن یا تحقیق میکنند من با حسم اون رو انجام میدم و نتیجه بیشتری نسبت به اونها به دست میارم.
???و در نهایت استفاده مستمر و پیوسته از برنامه های استاد و کار کردن بر روی خودم رمز پیروزی در کنترل ذهنم بوده واضح تر بخوام بگم این روند مثل تنفس میمونه چون نهایتا بیشتر از 1 ساعت بدون تنفس نمتونیم زندگی رو ادامه دهیم و روند کار کردن بر روی خومان بدین صورت است که بعد از پدیدار شدن نتایج کار کردن رو فراموش کنیم به گونه ای به قبلا برمیگردیم که گویب اصلا روی خود کار نکردیم و بهترین نسخه من برای دوستان استمرار همیشگی در این راه هست
هرجایی که هستید شاد و سلامت باشید .
سلام دوست عزیز
خوشحالم که همفرکانسهایی دارم که حتی از من هم بالاتر هستند و بهتر قوانین رو درک کردند و دارن با کمک همین قوانین به خواسته هاشون میرسن.
مورد دومی که بهش اشاره کردین برای بنده همانند یک یادآوری بسیار عالی بود.
خوشحال شدم که وقت کردم و نظر شما رو خوندم.
ممنون بابت یادآوری تون.
امیدوار همیشه و هر روز با خدا و در خدا موفق و شاد و خوشبخت باشید
سلام دوست گرامی
سپاسگذارم بسیار لطف دارید شما??
با سلام به استاد عشق و وفور وفراوانی
ابتدای سخن را با این جمله تاکیدی که سعی می کنم هرروز از اون رو حداقل یک صفحه مینویسم به همه عزیزان سایت استاد عشق و وفور و فراوانی خواهش می کنم بنویسند
قاییده این جهان به وفور و فراوانی است
خدای مهربون
اون عزیز و یک دانه اون انرژی کل
میخواهد میخواهد هر لحظه وهر ثانیه ثروت و وفور وفراوانی رو به بنده به اون کسی که به گفته خود خدا نماینده و جانشین خودخدا در کره زمین است
یعنی من شما و همه بایستی شایستگی نماینده و جانشین اون انرژی مطلق در کره زمین باشیم.
باور
باور
باور
باور
باور
باور
باور
عجب کلمه ایی من و شما بایستی شایستگی و لیاقت جانشینی خداوند رو داشته باشیم
به خودتون ببالید
که خدا به خودش احسنت گفت از اینکه ما رو آفرید
یک لحظه فکر کنید
وفور و فراوانی خداوند از همون لحظه اینکه ما رو آفرید ایجاد کرد
کرومزوم های زرنگ به هم رسیدن و میلیارد ها میلیارد سلول فوق هوشمند در عرض فقط 9 ماه من و شما به عنوان جانشین سلطان عشق به ظهور رسیدیم
ولله جنود و السماوات و الارض
یعنی همه این زمین و آسمان رو خدا آفرید به عنوان سرباز در خدمت بنده
خداجون عاشقتم
جالب اینکه اون زمان که ما هیچ از اون زمان رو یادمون نمی آید
پدر و مادر رو عاشق و دلباخته ما کرد و لله جنود السماوات والارض
با عشق پدر و مادر به عنوان سرباز های خداوند در خدمت بنده بودند
آری
روزی هزاران مرتبه با هم بگوییم
قاییده این جهان به وفور و فراوانی است
از همون ابتدای هستی
رفقای عزیز
خواهش می کنم گفته های استاد رو مثل وحی گوش دهید
ولله جنود و السماوات و الارض
استاد آمده است که به من و تو کمک کند تا مسیر رو برای من و تو روشن کند
فرصتی بود به گفته استاد از طریق این مسابقه که واقعا اندک هست در مقابل اون چیز هایی که من وتو به دست می آوریم کم است با شما عزیزان گفتگو کنم و خدای ثروت و خدای عشق و وفور و فراوانی رو یاد کنیم
خداجون از اینکه استاد رو جلو راهم گذاشتی با تمام وجودم ازت ممنونم خدایا شکرت شکرت شکرت
دوستتون دارم
به نام خدا
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم
من امروز که این فایل رو دانلود کردم و گوش کردم یاد چند سال پیشم افتادم که تو حیاط خونمون تعدادی کندوی زنبور عسل داشتم که ازشون مراقبت میکردم وبهشون میرسیدم و از عسل خوشمزه ای که تولید میکردند استفاده میکردیم .
و یکی از کارایی که بهم احساس خوبی میداد این بود که میرفتم ومی نشستم این زنبورارو نگاه می
کردم که چقد قشنگ و منظم دارن اون سوراخهایی که با موم درست کردن رو با عسل پر میکنند .و انقدر من این کارو دوست داشتم وبا دقت نگاه میکردم که چطور دارن کار میکنند که یک سری از قوانینی که داشتند وطبق اون قوانین کار خودشونو انجام میدادند رو من درک میکردم
یکی از کارهای جالبی که داشتند این بود که تعدادی نیروی خشن داشتند که اینها فقط کارشون کنترل ورودی ها به داخل کندو ها بود که همیشه دم در ورودی بودند وهیچ زنبوری حق نداشت یک چیز نامناسب یا با دست وپای کثیف وارد کندو بشه همونجا اعدامش میکردند ومی انداختنش بیرون .وبرای این که یک عسل طبیعی سالم وخوشمزه از کندو بیرون بیاد کنترل ورودی بسیار مهم وباید اجرا میشد .
و من به طور نا خود اگاه اینو میفهمیدم که برای این که من احساس خوبی داشته باشم و زندگی عالی رو تجربه کنم باید ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و این همیشه تو ذهن من بود که چطور میتونم این کارو انجام بدم تا این که بعد یکی دو سال با این سایت اشنا شدم و داستان باور ها رو فهمیدم و هنوزم اون زنبور های نگهبان تو ذهنم بود که یه چیزی باشه که همیشه مراقب ورودی های ذهنم باشه
که این کارو خودم اگاهانه انجام میدادم و گفتم که چه خوه که یه باوری بسازم که همیشه به خوبی ها وبه چیز هایی که بهم احساس خوب میده توجه کنم .نزدیکه یک سال هست که من این باورو دارم تکرارش میکنم و خدارو شکر خیلی عالیه زندگیم وخیلی شادم
سلام به همه دوستان مجازی ولی در عین حال بسیار واقعیم که منبع انرژی های خوب کائناتید
«قبل جواب دادن به سوال میخوام ی مقدمه بگم اونم یک سخن از البرت انشتین هست
میگه اگه نتونستی موضوعی رو ساده توضیخ بدی پس اون موضوعو نمیدونی»
تشکر از استاد خوبیها بابت این بخش زیبا
اما سوال
من خودم رو به دو بُعد تقسیم کردم و توی این دو ضمینه کار میکنم روی خودم
?بُعد مادی پ فیزیکی
?بُعد غیرمادی یا روحی
?بعد مادی
غذاها و خوراکیها
همیشه سعی میکنم غذاهای سالم و ارگانیک و محلی مصرف کنم.
لبنیات رو از روستاهای اطراف میخرم. که با ی تیر دو نشون میزنم هم محیط روستا و طبیعت واقعا روحمو جلا میده هم لبنیاتش نابه.
سبد غذایی که برای خودم تهیه کردم نکات برجستش ماهی،زیتون ارگانیک از شمال،روغن زیتون از شمال،انجیر،سیاه دانه،روغن سیاه دانه،میوه ها،سیر،عرقیجات،دمنوشهای گیاهی، عسل(خودم یک کندوی عسل دارم و عسل طبیعی بهم میده?) کلم بروکلی،اسفناج،نون محلی خودمون و …
هرگز فست فودها و ساندویچ ها و نوشابه و نوشیدی عای گازدار مصرف نمیکنم مگر در سفر باشه و مجبور باشم فست فود بخورم
تا حدامکان از خوراکی هاییکه که کارخانه ای هستن و مواد نگهدارنده دارن استفاده نمیکنم.
خلاصه این بخش اینه که خیلی مراقب هستم توی این ضمینه خوراک
ورزش و فعالیت های بدنی:
این بخش هم خیلی برام مهم و مفیده. با دوستان باشگاه اجاره کردیم و هفته ای سه بار میریم.
شنا و اب هم خیلی بهم ارامش میده و کل انرژی های منفیو ازم پاک میکنه هفته ای یک تا دو بار.
همیشه لباسای مرتب میپوشم اکثرا خودمو خوشتیپ میکنم.
حجامت سالی یک بار در فصل بهار انجام میدم
مسافرت هم خیلی تمرکزم رو میبره بالا. سالی چند بار میرم. و همچنین مسافرت خارج کشور سالی یک تا دوبار که هربار 20روز میمونم. البته این مسافرت کاریه ولی باز دوتا نشون با ی تیر هست. و خیلی ایده ها بهم میده خیلی نگرشم عوض میکنه هربار و غبارهایی که میشینه رو ذهنمو پاک میکنه.
طبیعت تو فصل بهار که اینجا کوهستانهای بسیار زیبایی داره تو بهار و واقعا روح بخشه.که با دوستان میریم توی این فصل و فرصتو از دست نمیدیم.
شطرنج زیاد بازی میکنیم با دوستان. ی برنامه هم دارم توی گوشیم که انلاین با افراد دیگه در کشورهای دیگه دنیا بازی میکنم. این بازی برای من خیلی مفیده
نوشتن: تجربه هام و نکات برجسته کتابایی که خوندم و بنظرم موثره توی زندگی یاداشت میکنم.گاهی شده ساعت سه شب چیزی یادم اومده پاشدم نوشتم.
کتاب خونی علاقه دارم و این کارو انجام میدم. کتابهاییم که خیلی موثر بوده تو زندگیم و تغییر باورهام چند بار خوندم.و قسمتهای مهمش یاداشت کردم و عکس هم گرفتم ازش توی گوشیم زود به زود نکاش میکنم
یک پوشه دارم توی گوشیم بنام عباس منش. کل فایلهای عباس منش اونجاست و گوش میدم مرتب. بعضی هاشو دها بار گوش دادم و شاید بگم بخش هاییشو حفظ شدم
کل فعالیت های مربوط به بعد مادی که تا حد امکان سعی کردم گلچینشو بنویسم خیلی روی ارامش و درنتیجه بالا بردن تمرکزم موثره.
?بُعد روحی
قران زیاد گوش میدم. یک برنامه دانلود کردم که هم صوتی هم ترجمه داره همزمان.
البته توصیه شخصی من اینه قبل مطالعه قران باید یک اصولی رو بلد باشید و چهارچوبشو یاد گرفته باشید. بقول معروف الف بای قران.دیدگاهتون توحیدی باشه.
نماز رو سعی میکنم بموقع بخونم که یک تمرین خوبیه برای منظم شدن و خیلی موثره برای اینکه همیشه توی مسیر اگاهی باشیم. قبلا پیش خودم میگغتم اخه یعنی چی این همه نماز نه یک بار نه صد بار نه هزار نه یک سال نه ده سال. ولی الان میفهمم که چقدر موثره نماز در اینکه همیشه توی مسیر هشیاریم باشم. البته باز به این برمیگرده که اون الف با و قِلِق رو یادگرفته باشیم.
هر روز هر روز این باورو با خودم تکرار میکنم که هیچ احدی توی دنیا نه میتونه بهم ضرری بزنه نه نفعی برسونه. و این خودمم که سرنوشت خودمو با دست خودم مینویسم چون خواست خدا هم همین هست. و این سرشار از انرژی و انگیزه و ارادم میکنه.
هر روز این باورو تکرارمیکنم که فکرمو مشغول نمیکنم چی میشه و چی نمیشه، به این فکر میکنم که چه کنم و چه نکنم. هرچی میشه حتما بنفعمه و در جهت رشدمه
عسی ان تکرهوا شیء و هو خیرٌ لکم
یعنی ای بسا از چیزی بدتون بیاد در ظاهر ولی خیر شما در اونه
و به خدا اعتماد میکنم در این زمینه خیلی ماهر شدم .
سپاسگذاری
شاید بگم مهمترین بخش زندکی هر ادم که سرنوشت هر ادمو رقم میزنه سپاسگذاریه. توی اول هر رکعت نماز الحمدالله هست و اخر رکعت هم و بحمده هست. اصلا نماز سپاسگذاریه . همه عبادات بنوعی سپاسگذارین. کل دین سپاسگذاریه
اینکار رو همیشه در شب و روز و هرجایی انجام میدم و تکرار میکنم
همه اموزه هام رو در قالب مثال و تشبیهی که قابل تجسمه برای خودم تعریف کردم. و این خیلی کمکم کرده که این اموزه ها کَنده کاری بشه تو روحم. توی دبیرستان هم رشتم ریاضی که بود هیچ وقت فرمولای ریاضی و فیزیکو حفظ نمیکردم. بلکه با مثال درکش میکردم که الانم بعد سالها یادم مونده این فرمولا.
???
کل این مطالب در دو بُعد کمک بسیاری به من کرده در جهت ارامشم در نتیجه تمرکزم و توانایی بهتر در جهت کنترل ورودی هام. امیدوارم برای هرکسی که میخونه مفید باشه و من هم بشخصه از تجربه دوستان استفاده کنم.
بهمن خادمی عزیز سلام
جمله انیشتین بسار اموزنده بود ممنونم
موفق باشید
سلام خدا بر شما سعید عزیز. ممنون از توجهت?
سلام دوستان عزیزم اگه همین الان اقای عباسمنش یه فایل بزاره وگروه تحقیقاتی وتمام دوستان اون فایل وتاییدکنن وموضوع اون فایل این باشه که قانونی درکارنیست وهمش دروغه به اندازه ذره ای شک ندارم که قانون جواب میده ودرایمان من نسبت به این قوانینی که اقای عباسمنش میگه کم نمیشه چون من همه جورشوامتحان کردم جواب ندادولی این قوانین تغییرناپذیرکه اقای عباسمنش میگن جواب داده نه اینکه خیلی دیروبازمان زیادنه برعکس خیلی زودبازمان کم یعنی درهرلحظه جواب میده من باهمین اگاهی که استادتوفایلهای رایگان بهمون گفته نتایجی گرفتم عجیب البته برای دیگران استادگفت ورودی ذهنتوکنترل کن توهمه فایلهامیگه میگه تلویزیون کلافراموش کن میگه دوستایی که به دردت نمیخورن حذف کن میگه باهرکسی نشست وبرخاست نکن میگه مثل روزه گرفتنه فکرکن روزه ای چجوری چیزی نمیخوری ورودی ذهنم مثل روزه گرفتنه هرحرفی هرنگاهی هرچیزی رونشنویم میگه فایلهای خوب وگوش کن میگه فایلهای منوگوش کن میگه عبارات تاکیدی درست کن گوش کن منم گفتم باشه گوش کردم وعمل کردم هرروزچندین ماهه کارم اینه سرکارتوخونه بیشتروقتم قران وشروع کردم به خوندن دیدم حرفای عباسمنش حرفایی که توقران گفته شده دیدم چقدرشرک تووجودمه شروع کردم به یکتاپرستی دیدم خداهم داره تاییدمیکنه ازنتیجه براتون بگم استادگفت باورکنین وایمان داشته باشین عمل کنین منم عمل کردم زمانی که هزارتومن نداشتم واقعاخالی خالی رفتم بنگاه دنبال خونه نمیدونم چراولی گفتم جواب میده گفتم فلان خونه بامشخصات فلان شروع کردم به صحبت باخودم نگفتم الان هزارتاتک تومنی نداری باخودم باعشق گفتم میشودتموم شداومدم بیرون الان که دارم مینویسم من خونه خریدم برای خودم پولش چجوری اومدنمیدونم ازکجااومدنمیدونم فقط میدونم خیلی طبیعی وازراههای ساده اومدالبته برای من برای دیگران معجزست ودوستان عزیزاینومیخوام بگم واقعاخدا جواب میدهدوقانون جواب میدهددرهرلحظه باتشکرازهمتون
با سلام به همه دوستان
یکی از کار های که من برای ورودی کنترل ذهن انجام میدم مثلا موقع بازی کامپیوتر یا موبایل صدای بازی میبندم و به عبارت های تاکیدی گوش میدم یا یکی از فایل استاد میزارم و بعد بازی میکنم . در بیرون از خانه بیشتر توجه ام روی چیزهای که دوست دارم میزارم