مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1

بنام الله یکتا

فایل 87

با دیدن این صحنه از سمینار استاد خیلی از نکات ارزشمندی که تا حالا از استاد یادگرفتم برام مرور شد از جمله:

ارزش تضادها:اینکه این عباس منش خوش تیپی که الان رو ی سن ایستاده همونیه که چند وقت پیش توی بندر عباس با اون تضاد چاقی روبرو شد که نمیتونست ار در کابین رد بشه و همون موضوع ایشون رو به فکر واداشت و با استفاده از اهرم رنج و لذت به این نتیجه رسید که اگر همین جوری این چاقی کنترل نشه در سالهای بعد چه عواقبی رو میتونه ببار بیاره. پس تصمیمش رو گرفت و با تعهد شروع کرد به تمرین کشتی و تونست جوری وزنش رو کم کنه که تا سالها خوش تیپ بود هرچند که تو قضیه وزن کم کردن تکاملش رو درست طی نکرد ولی این چیزی که ما داریم الن روی سن میبینیم نتیجه ی اون تعهده و چقدر جالبه که استاد همین الن هم در حال طی کردن تکامل برای حل این تضاد هستن اما به صورت اصولی و با طی کردن تکامل و از مسیر درست

اینکه کیفیت بالای کار استاد عقبه ای طولانی داره و به سالها پیش بر می گرده یعنی استاد از همون ابتدای راه کیفیت اولویت اولش بوده و این چیزی که ما داریم الان تو کار استاد میبینیم پایه و اساس محکمی داشته که حالا اینقدر توی کارش دیده میشه . کاری که کیفیت داشته باشه ماندگار میشه و با قدرت ادامه میده و پیش میره

اینکه تعهد و کار کردن لازمه تغییره. این اصلیه که استاد همیشه بهش معتقد بوده و از شاگردهاش هم همین رو میخواد

اینکه استاد بدون فکر کاری رو انجام نمیده. حتی اگر چیدمان مطالب ی پاورپوینت باشه و این من رو یاد حرفهای استاد در مورد چیدمان مطالب سایت میندازه که استاد میگفت خودش در جریان کارش هست حتی اینکه کدوم عکس کجای سایت باشه و مثل اون صاحب کاری نیست که از سایتشون خبر ندارن .

اینکه پشت تک تک قسمت های سایتشون که که نشان دهنده ی کارش هست ی منطق و تفکری وجود داره

اینکه وقتی استاد میگه من مطالبی رو که میخوام بگم روی برگه نمی نویسم که حفظ کنم و بگم و مطالب به من گفته میشدو سال 87 فقط ی جمله کلیدی نوشته که اینهم بعدا حذف شد .و این نشون دهنده ی ایمان استاد به اصل هدایته

اینکه استاد خودش رو با خودش و دوره های خودش رو با دوره های خودش مقایسه میکنه و کاری به دیگران نداره که دارن چکار میکنن و سعیش اینه که همیشه ی بهبودی توی کارهاش باشه

اینکه تضاد ها پیشرفت رو با خودشون بهمراه دارن اما ما از این آگاه نیستیم و بعدا منطقشون رو درک میکنیم

اینکه قدرت و توانایی انسان نامحدوده اما خیلی ها این رو نمیدونن چون خودشون و تواناییهاشون رو نمیشناسن . پس لازمه پی بردن به توانایی ها شناخت خوده همون چیزی که استاد در دوره هاش روش متمرکز میشه

اینکه لازمه ی رسیدن به هدف داشتن عشق و علاقه و تمرکزه و البته باورهای مناسب همون دو فاکتور مهم در جلسه ی ششم قدم اول دوره ی دوازده قدم. که عشق و علاقه از برخورد با تضادها بوجود میاد و باورهای مناسب از شناختن خود و آشنایی با قوانین جهان

اینکه برای رسیدن به خواسته ها باید مثل بچه ها باشیم .بچه ها زود به خواسته هاشون میرشن چون مانع و محدودیتی تو ذهنشون نیست چون فاصله فرکانسی بین ذهن رو روحشون کمه. چون منطقشون شکل نگرفته چون از نیمکره راستشون بیشتر استفاده می کنن. همون نیمکره ای که باعث و بانی شهود و الهام .و شهود و الهام مسیر دریافت خواسته هاست

اینکه عاشق کاری یا چیزی بودن به معنی وابستگی به اون نیست

اینکه صرفا جمع کردن اطلاعات منجر به موفقیت نمیشه .استفاده کردن از آگاهیهای درست و عمل کردن به اونهاست که نتیجه رو رقم میزنه .حتی بعضی وقتها اطلاعات زیاد داشتن چون شاخ و برگ ها رو زیاد میکنه ذهن انسان رو درگیر میکنه و تمرکزش رو ازبین میبره.

االبته چیزهایی که استاد اینجا راجع به کتاب دارن میگن خودش یکسری باورها توش هست که بعدا خود استاد هم اینها رو اصلاح میکنن که اینکه برا رسیدن به موفقیت حتما لازم نیست که آدم کتاب بخونه و با داشتن الگوی مناسب هم میشه موفق شد .همون چیزی که الان برای ما داره اتفاق میافته که چون استاد الگوی مناسبی هستن ما دیگه نیازی به کتاب خواندن نداریم .

و اینکه کسی که کتابی رو میخونه اگر نکته ی مفیدی داشته باشه و ازش استفاده نکنه به خودش ظلم میکنه و نامردی در حق نویسنده نیست

اینکه تصمیم گیریهای درست و به موقع موفقیت رو به دنبال داره و حتی تصمیم اشتباه گرفتن بهتر از ایستادن و حرکت نکردنه

اینکه تصمیم گیری ی مهارته که با تمرین و تکرار تقویت میشه

اینکه متفاوت فکر کردن و متفاوت عمل کردن منجر به نتیجه ی متفاوت میشه

اینکه استاد به کسی باج نمیدن و نگران اومدن یا نیومدن افراد توی دوره هاشون نمیشن و استاد دوست دارن با کسایی کار کنن که دوست دارن نتیجه بگیرن

اینکه کسی از دوره ها و محصولات استاد نتیجه میگیره که وقت میذاره و رو خودش کار کنه و تمریناتش رو انجام بده

اینکه استاد همیشه استانداردهای بالایی برای خودش در نظر میگیره و از شاگرهاش هم همین رو میخواد

اینکه استاد همیشه از خودش مثال میزنه چون میدونه که الگوی خوبیه و یاد حرف استاد افتادم که ی روزی تصمیم گرفت اونقدر الگوی خوبی بشه که به جای اینکه از دیگران مثال بزنه از خودش مثال بزنه

اینکه استاد از دهاتی بودن خودش فرار نمیکنه چون خود خودشه و براش مهم نیست که دیگران چه فکری میکنن . نقاب و ماسک نمیزنه و همیشه سعی میکنه خودش باشه

اینکه ترس مهمترین مانع موفقیته

اینکه تنها راه برطرف کردن ترس رفتن تو دلشه

اینکه در ابتدای راه که قوانین رو داریم میشناسیم اصرار داریم که اینا رو به دیگران بفهمونیم و اونا رو هم تفغییر بدیم اما کم کم میفهمیم که اشتباهه اینکار

اینکه اگر میخوای شروع کنی به تغییر از همون جایی که هستی شروع کنی مثل استاد که از کلاس خودش و استاد خودش شروع کرد اینکه اگر در مسیر درست باشی همه ی انسان ها و شرایط وسیله ای میشن برای رسیدن شما به خواسته هاتون

اینکه جهان هر روز در حال پیشرفته فیلمبرداری اون روزها رو مقایسه کنید با فیلمبرداری های الان توسط استاد و خانوم شایسته

اینکه میشه به جای اون همه هزینه کردن برا برگزار کردن سمینار میشه با هزینه کمتر درآمد بیشتر تولید کرد

اینکه برای نتیجه گرفتن باید نکات مهم رو یاد داشت کرد و بارها یادآوری کرد.

اینکه اگر توی کلامت صداقت باشه و تاثیر گذاری مخاطبت این رو دریافت میکنه

اینکه موفقیت ربطی به سن نداره اگر حرفی برا گفتن داشته باشی خریدارش همیشه هست. از همه قشر و همه سنی

ممنونم خانم شایسته عزیز با این بروز رسانیهای عالیتون من این فایل رو اولین بار بود که میدیم اما انگار ی چکیده ای بود از تمام حرفهای اساسی استاد

ممنون استاد عزیزم که همش دارین به ما سیر تکاملی رو میفهمونین