دلیل نتایج پایدار - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدرحیم میرموسوی گفته:
    مدت عضویت: 1345 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    اول از همه یه تبریک جانانه به خودم بگم که دستم به نوشتن باز شده و چقدر کمتر مقاومت دارم در مورد نوشتن و چقدر کنکاش توی ذهنم و رفتار هام برام راحت تر شده که همه اینها به واسطه آماده تر شدنم برای حرکت رو جلو که اون هم در نتیجه استفاده از آموزش های شما استاد عزیز علی خصوص دوره کشف قوانین زندگی و استفاده از اهرم رنج و لذت بوده که کنکاش در خودم و نوشتن رو برام چقدر راحت تر کردم، خوب بریم سراغ جواب ها

    در مورد تجربیاتم از عمل به آگاهی های فایل های سایت باید این رو بگم که از حدود یک سال و خورده ای پیش که شروع کردم تمام سعیم رو کردم که به آموزه ها بر اساس درک اون موقع ام عمل کنم و توی تمام این فراز و نشیب هایی که توی این مدت داشتم سعی کردم همیشه توی مسیر بمونم و اگر هم از مسیر خارج می شدم باز هم سعی می کردم که بر گردم به مسیر و نتایجی که از این تلاشها به دست آوردم اعتماد به نفس و عزت نفس بالاتر نسبت به قبل تسویه کلیه بدهی ها و وام ها در این مدت، تمام سعیم رو کردم که در سخت ترین شرایط مالی از کسی پول نگیرم و هر طور شده خودم اوضاع و شرایط رو مدیریت کنم ، ارتباطم با خدا خیلی خیلی بهتر شده، احساس لیاقتم خیلی خیلی بهتر شده، خیلی بهتر می تونم قانون رو درک کنم و بالطبع بهتر هم اجرا کنم، الهاماتی که دریافت می کنم رو خیلی بهتر متوجه می شوم و خیلی بیشتر اعتماد می کنم در عمل کردن به اون الهامات و اگر هم در خصوص اون موضوعی که دلم میخواد اتفاق بیوفته الهامی دریافت نمی کنم قشنگ متوجه می شم که من آمادگیش رو ندارم و اگر هم الهامی بیاد من بهش عمل نمی کنم چون هنوز تکاملم رو در دریافت الهامات طی نکردم . از کجا این رو میگم از اونجایی که قبلا می گفتم که اگر من یه روزی برسه که مطمئن باشم یه کاری رو خدا گفته انجام بده من دیگه با سر میرم که انجامش بدم ، هر چی که باشه فقط من مطمئن بشم خدا گفته ولی الان دقیقا توی همون شرایط هستم که یه کاری رو صد ها بار از خودم پرسیدم که آیا مطمئنی که خدا بهت گفته این کار رو انجام بده؟ و هر بار جوابم این بوده که “به اندازه ای که مطمئنم الان روزه ، مطمئنم که خدا گفته”، پس چرا هنوز شک و تردید دارم؟ درسته که رفتم و دارم انجامش میدم ولی کاملا میفهمم که هنوز اون ایمان و اعتمادی که باید باشه نیست، اون تسلیم بودنه، اون سرسپردگی نیست ، از کجا میدونم نیست؟ از اونجا که هی دنبال نتیجه می گردی، از اونجا که خیالت راحت نیست، از اونجا که هزاران بار در شرایط سخت اعتماد کردی و خیلی ساده و راحت به خواسته ات رسیدی ولی هنوز شک و تردید داری و خوبه که حداقل دارم انجامش میدم، خوبه که اینقدر واضح دیگه دارم میفهمم که خدا داره بهم چی میگه، خوبه که هر روز دارم بهتر میشم در فهمیدن زبان خدا، که همه این بهتر فهمیدن ها مال اون الهامات کوچک تری هست که بهشون عمل کردم و بازخورد ها رو دیدم و اعتمادم بیشتر شده و این مرحله هم جزئی از تکامل هست و به خودم زیاد خورده نمی گیرم چرا که میدونم درست میشه و وقتی خودم رو با قبل مقایسه می کنم می بینم که در تمام ابعاد چقدر عالی تر شدم ، چقدر حال خوب دائمی ام بیشتر و مداوم تر شده، چقدر راحت تر می تونم از پس نجواها بر میام، وقتی داستان خودم رو با الهام دریافتیم میبینم یاد داستان موسی و خضر می افتم که موسی هی سوال می کرد که چرا اینکار رو کردی و … یعنی اون اعتماد به خضر رو هنوز نداشت و همه چیز رو از زاویه منطق خودش بررسی می کرد در حالی که اون کار ها با منطقی داشت اتفاق می افتاد که موسی ازش بی خبر بود. در مورد من هم همینطوره هنوز اون اعتماده و تسلیم بودنه شکل نگرفته ، درسته که خیلی خیلی عالی تر از قبل هستم و اعتمادم صد ها هزار بار بیشتر و بیشتر شده ولی هنوز خیلی کار دارم و مرتب دنبال نتیجه می گردم ولی هیچ ایرادی نداره به مرور درست میشه و توکل و ایمان و تسلیم بودنم بیشتر و بیشتر میشه و اما در مورد نتایجی که کسب کرده بودم و دوباره به قبل برگشتم میتونم از دو تا از عادت های بدم اشاره کنم که خیلی راحت بهشون رسیده بودم و بعد از مدتی دوباره برگشتم به حالت قبل و هنوز هم درست نفهمیدم علت چیه ، چون به نظر خودم هنوز هم در مسیر درست دارم حرکت می کنم و تنها دلیلی که تونم براش پیدا کنم اینه که اهرم رنج و لذت دوباره جاشون عوض شد و اون هم به واسطه اینکه پیش خودم می گفتم که اگر توی این شرایط و یا با این افراد اون عادت ها رو تکرار کنم ایرادی نداره و حالا یکبار که هزار بار نمیشه و در واقع یه راهی برای برگشت گذاشته بودم که از همون روزنه نتایج رو از دست دادم و در مورد قانون سلامتی هم همینطور اول از همه شاید اون انگیزه کافی رو نداشتم و در واقع انگیزه من داشتن اندام مناسب بود با اینکه اصلا چاق نبودم و بیشتر برام یه حالت چالش داشت و میخواستم ببینم میتونم یا نه و دلیل دوم درست عمل نکردن به آموزش ها بود که در واقع منظورم از این مورد عدم درک صحیح کارکرد اهرم رنج و لذت هست (با اینکه فهمیدم که اهرم رنج و لذت چیه ولی نفهمیدم ، الان که دوباره توی دوره روانشناسی ثروت یک به این مبحث رسیدم تازه دارم میفهمم که این اهرم چی بوده و چیکار می کنه که نشون میده که من در اون زمان آماده دریافت این آگاهی نبودم) بنابراین توی ذهن من عمل کردن به قانون سلامتی مساوی بود با زجر و انجام کارهایی که دوست ندارم ( من مرغ و گوشت دوست ندارم و به جای اینکه بیام این مشکل رو اساسی حل کنم و جایگاه این دوست نداشتن رو با دوست داشتن عوض کنم اومدن از بقیه مواد غذایی که مجاز بود استفاده کردم) و همین موضوع باعث شد که هر روز عمل کردن به آموزه های این دوره توی ذهن من مساوی بشه با محدودیت بیشتر و زجر بیشتر و در واقع به حدی اهرم رنج در مورد این دوره توی ذهن من قوی شد که زور اون اشتیاق بهش نرسید و کم کم با ناخونک زدن شروع کردم به خارج شدن از مسیر تا جایی که الان کلا دارم تو خاکی میرم و از آسفالت کلی فاصله گرفتم و در مجموع تجربه های خیلی زیادی برام داشت علی الخصوص کارکرد اهرم رنج و لذت که الان خیلی عالی تر متوجه می شم که این تکنیک چه کاری انجام میده و چطور میتونه ذهن رو باهات همراه کنه برای حرکت در اون مسیری که تو میخوای و اگر درک الان رو داشتم احتمالا به جای اینکه هر جور شده بیام و با دوره حرکت کنم اول میومدم و تمام این ترمزهایی که در خصوص دوره قانون سلامتی داشتم رو پیدا می کردم و با همین اهرم رنج و لذت جای اون رنج ها و لذت ها رو با هم عوض می کردم و در مورد من که مرغ و گوشت رو دوست ندارم میومدم و همون عاملی که باعث میشه که من مرغ و گوشت رو دوست نداشته باشم رو ارتباط می دادم به موادی که برام مضر هست و اون عاملی که باعث میشه مواد مضر رو دوست داشته باشم ارتباط میدادم به موادی که برای سلامتیم مفید هست و به این صورت بدون اینکه تقلا کنم در مسیر درست حرکت می کردم به جای اینکه انرژی بزارم روی مبارزه با اهرم های رنج میومدم و اونها رو شناسایی می کردم و عوضشون می کردم که خیلی راحت تر نتیجه بگیرم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته پر انرژی

    دلیل نتایج پایدار چیست

    خداشکرت این هم هدایت خدا بود برای من این آگاهی‌ها رو دریافت کنم

    چون بارها شده من تو این مسیر نجوا اومده سراغم و خواسته منو نامید کنه که تو این همه داری روی خودت کار میکنی ولی هیچ نتیجه‌ای نگرفتی

    جلوی منو رو بگیره از ادامه مسیر ولی آگاهی‌های این فایل چقدر بمن کمک کرد

    از اینکه اگر میخواهی نتایجت پایدار بشه باید این روند رو تا اخر عمر ادامه بدی

    چون شرایط الان تو بخاطر افکار و باورهای گذشته تو و اگر میخواهی شرایطت تغییر کنه باید باورهات بصورت بنیادین تغییر کنه

    و تغییر باورها یک شبه رخ نمیده و نیاز داره به ایمان و استمرار و قرار گرفتن تو یک مسیر درست و این روند رو به اندازه کافی ادامه بدی تا نتایج بزرگ رخ بده

    ولی خبر خوب اینکه وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم همون ابتدا کار نشونه‌هاش میاد که نشون میده چرخ زندگی ما نسبت به گذشته بهتر شده و وقتی اونوقت نشونه‌ها رو دیدم باید با قدرت بیشتر این روند رو ادامه بدیم تا نتایج بزرگ و بزرگتر بشه

    پس این طبیعی که تو ابتدا مسیر نجواها همش سراغ ما بیان و بخوان ما رو از ادامه مسیر نامید کنند

    ولی ما باید اگاهانه حواسمون باشه و ایمان و توکل خودمون رو حفظ کنیم و حواسمون باشه در طول روز چه گفتگو ذهنی داریم و اگاهانه بیایم ذهنمون رو جهت دهی کنیم سمت نکات مثبت

    خدایا منو هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به انها نعمت دادی

    دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا‌

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سونا شریف نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1581 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام بر دوستان ناب و استاد قشنگم

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی های نابی که استاد تصمیم گرفتند که در اختیارمون قرار دهند.

    خدایا شکرت که استاد دعوت شدند به مهمانی که راهش دوره و زمان این را که در مورد قوانین و سنت خداوند برامون صحبت کنند را به ما بخشیدی .

    خدایا شکرت که استاد زیبایم با زبانی ساده ، داشتن ایمان و شناختن اصل زندگی را به من یادآوری کردند.

    خدایا شکرت که استادم در ماشینی با امکانات بالا و بروزترین ماشین دنیا در حال رفتن به مهمانی هستند و با من این داشتن هارو تقسیم کردند

    خدایا شکرت که در زندگیم این فرصت دانلود فایل ، دیدن فایل و آگاهی ، مرور قوانین جهان هستی و نوشتن کامنت را ب من بخشیدی سپاسگزارم و خدایا شکرت

    واقعا خوشحالم که استاد عزیزم مارو هیچ وقت فراموش نمی کنند و هر چند روز از خودشون در پایی میگذارند تا ببینم که یک انسان آگاه و با ایمان چگونه زندگی میکند و چگونه فکر میکند .

    من جزو افرادی بودم که دوره ی سلامتی را از همون روزهای اول شروع دوره خریدمش و نزدیک سه ماه طبق قانون سلامتی زندگی کردم و تجربه کردم که انسانی که در مسیر درست باشد چقدر راحتتر زندگی میکند احساس سبکی ، تمرکز بالا ، اعتماد بنفس بالا ، عزتنفس بالا ، انرژی بالا و خییییلی اتفاقات خوش دیگه که اون وقتا تجربه کردم و هنوز مزه اش زیر زبونمه !

    اما حالا خیلی وقته که طبق دوره سلامتی غذا نمیخورم و نتیجه اش شده :

    بی حوصلگی قدرت تمرکز پایین عزتنفس پایین اندامی که نشون میده چقدر سم و آشغال میل کردم (شل . شکم بالا زده . گردن درد . خواب بی کیفیت . شوره ی سر و …….)

    و چقدر استاد درست میگن که اگر مسیر را وقتی پیدا کردیم اگر عوض کنیم صد در صد عوض شده پس زندگی و نتایج هم تغییر می کنه و اگر من بخام مثل استاد زندگی کنم بااااااید اصول یادگرفته شده را تکرار و تکرار کنم و ادامه بدم و هیچ تقلبی هم وجود نداره و قوانین را صادقانه اجرا کرد و نتیجه ی خوب مال کسیه که صادقانه به قوانین فکر و اجرا میکنه و به ادا در آوردن و ماسک زدن نیست وقتی ما ادا در میاریم فقط وقت و انرژی خودمونو هدر میدیم و البته فقط عزتنفس خودمون را تخریب میکنیم . آگاهی این فایل بسیار کلیدی هست و چیزیه که من اجراش نکردم و اگر میخام به هدفهای زیبام برسم باید بهاشو با اجرای صادقانه ی آگاهی های فایل ها و دوره ها پرداختش کنم.

    من باید حواسم خیلی جمع باشه که همرنگ جماعت نشم اگر بخام به سلامتی و زیبایی استادم و مریم عزیزم برسم پس قوانین دوره ی سلامتی را مو به مو دوباره اجراش کنم و ادامه بدم تا در سلامتی و زیبایی بمونم.

    من باید حواسم باشه که همرنگ جماعت نشم و اگر بخام به زندگی پر از موفقیت و نعمت و زیبایی مثل استادم برسم پس باید قوانینی که در سایت برای کنترل ذهنم یاد میگیرم اجراش کنم و ادامه بدم.

    با سپاس از توجه به دیدگاه من

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    حسین گفته:
    مدت عضویت: 3038 روز

    سلام

    نظر من اینه که ما در جهانی زندگی می کنیم که از دو قطب تشکیل شده ؛ مثبت و منفی

    اگر در جهت مثبت حرکت نکنیم به سمت منفی کشیده می شویم و در عمل ، حالت خنثی وجود نداره.

    حالا در دین به این سمت منفی شیطان گفته می شه یا بهتره بگیم که عامل کشاندن ما به سمت منفی شیطانه که وظیفه این کار بهش واگذار شده.

    یعنی ما مدام هر لحظه باید در حال توجه و حرکت به سمت مثبت باشیم یا به عبارتی به سمت خدا ، وگرنه خواسته ناخواسته به سمت منفی کشیده می شویم.

    به همین خاطر هست که نماز پنج مرتبه در روز با فواصل مشخص تعیین شده یا بعضی جاها در قرآن از کتاب قرآن به عنوان ذکر یا وسیله یادآوری نام برده شده .

    یا به قول آقای عباس منش ورودی های عالی

    یعنی ما مدام باید به خودمون ورودی های عالی بدیم ، مثل ؛ گوش دادن به صحبت های آقای عباس منش ، قرآن و …

    که البته حتما باید همراه با تفکر باشه یعنی گوش دادن فعال . یعنی شاید یه فایل 1 ساعته ، 2 یا 3 ساعت طول بکشه چون داریم در اون تعمق می کنیم

    یا خواندن قرآن با تعمق و فکر کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    اصغر آذرکمان گفته:
    مدت عضویت: 925 روز

    به نام الله همیشه همراه.

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته.

    استاد به نکته بسیار مهمی اشاره کردید ،من خودم هم که حدودا 4 ماهه که عضو سایت شما هستم و تصمیم گرفتم که به طور جدی روی خودم کار کنم.

    واقعا با این چیت دی که اشاره کردید یاد خودم افتادم که مثلا 20 روز در ماه روی خودم کار میکنم و 10. روز به خودم شل میگیرم و تغییر آنچنانی هم نکردم.ولی از لحاظ معنویت، روابط، حال خوب ،بسیار تغییر کردم .یه 40 روزی میشه که آگاهانه برای خودم فضای تنهایی درست کردم ،البته شبها.چون روزها سر کارم .و شبها با خودم حرف میزنم ،درباره اهدافم فکر میکنم.روبه آسمان شب با خدای خودم راز و نیاز میکنم و از ازش کمک و هدایت میخوام.خیلی با تنهایی خودم حال میکنم.در صورتی که سالهای قبل اصلا جرعت تنها خوابیدن رو نداشتم، و نجوا و ترس اینکه الان جن میاد سراغت یا دزدها میان ویا… نمیزاشت من تنهایی بخوابم.ولی الان به لطف الله همیشه همراه حدود 40, شبه که تنهای تنهای تنهام.و تصمیم گرفتم آگاهانه روی باورهام کار کنم.قرض نگیرم و آرام آرام توی شغلی که دوسش دارم رشد کنم.و به موفقیت و اهدافی که دارم برسم.

    خیلی ازتون ممنونم به خاطر این همه اگاهی و تجربه عالی که در اختیار ما قرار میدید،خداشاهده بعضی از تجربه هایی رو که در اختیار ما قرار میدید عینا توی زندگی تجربه میکنیم و یاد سخنان ارزشمند شما میافتیم.خیلی ازتون سپاسگزارم .انشالله همیشه موفق باشید استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2229 روز

    به نام الله

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    ……………………………

    من اومدم خودم و ذهنم را تهدید کردم چون واقعا نمی تونستم به شیوه ی قبلیم باشم و منتظر نتیجه حالا چطور؟؟؟

    اومدم به خودم میگفتم ببین این شیوه درست نیست ها ؟ برمی گردی به خونه ی قبلیت ها ؟؟؟می خواهی منتظر چندر غاز همسرت باشی؟؟؟!!!!! پس به شیوه قبلی نباش ، درست فکر کن ، درست رفتار کن ، ورودی هات رو کنترل کن تا همه برخورد عالی باهات داشته باشند

    برنج نخور چرا ؟؟ دوست داری بری روی تخت بیمارستان ؟دوست داری درد بکشی؟ دوست داری هزینه کنی آنچه که تا به حال درآوردی یا نه می خواهی باهاش کیف کنی باهاش مسافرت بری باهاش لذت ببری پس این کار را نکن

    و کم کم به لطف الله مهربانم درست ودرست تر شد ، شیوه همون قبلی نیست ولی باز هم باید روش کار کرد خدا را شکر

    استاد از وقتی من با شما آشنا شدم خدا خیلی دوستم داشت و داره شما و اموزه های شما را رها نکردم هر چی پیش اومد گفتم این مرد می دونه ، این مرد آگاهه و هر چی می گفتید من می گفتم درسته….

    نمیدونستم نمی فهمیدم حرف های شما را می اومدم دوره هاتون را می خریدم

    همسرم میگفت بابا صبر کن می گفتم نه این دوره ارزشش خیلی بالاتر از این حرف هاست

    اولش کم گوش میکردم حتی شده بود به خدا قسم ناها ر وشام نمی خوردم شب تا صبح تا شب گوش میکردم می دیدم اوضاع یه کم تغییر کرد اون موقع قدرت تحسین را نمی دونستم دوباره گوش میکردم

    بعد شما میگفتی سوال کن و از خدا بپرس

    به خدا می گفتم بعد بهم می گفت حالا چطوری ؟؟ از زبان شما استاد عزیزم می گفتید شکر گزاری کن

    تایید کن. بعد به خودم میگفتم آهان خب پس تایید نکردم

    در دوره کشف قوانین گفتید برای خودت دست بزن من همون موقع بلند شدم و محکم برای خودم دست زدم همسرم می خندید حالا به چی و برای چی دست می زنی ؟؟ می گفتم نه درسته این مسیر درسته

    خدا را شکر

    منی که همسرم /برای نبود ن در مدار / اصلا قبول نمیکرد که ما در خونه ی خودمون زندگی کینم چون می گفت می خواهیم چیکار ؟؟؟ !!! الان با هم همفکری میکنیم و با هم می رویم خونه می بینیم خدا را صد هزار مرتبه شکر …. این برای من خیلی نتیجه ی بزرگیه چون اینطوری نبود

    منی که ماهی یه بار خرید می کردم الان روزی چند بار خرید می کنم

    منی که یکی از نزدیکانم مادر همسرم همیشه از وقتی من ازدواج کردم به ما می گفت هر جا رفتید به من هم باید بگید؟؟!!! هر کاری کردید باید به من بگید تا ایشون تایید کنه حالا الان …دو روز پیش زنگشون زدم گفتم می روم برم مهمونی گفت به امید خدا همین و تمام خدا را شکر

    این راه راهه درستیه

    این مسیریه که از ایمان والا و بالا به خداوند من بدستش آوردم

    همون خدایی که این راه را به من نشون داد خودشم بقیش را بهم نشون داده و میده

    خدا را بی نهایت سپاسگزارم

    استاد جون عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    سلااام، عاشقتونم

    زندگی، چیز عجیبیه.

    این نکاتی که شما گفتید، همه ش رو میشه در طول زمانی که نفس میکشیم و چشمهامون داره اطلاعات میگیره از محیط اطراف، با توجه و دقت خاص، دریافت.

    ولی نکته، نبودن این دقت و توجه خاص، در تمام طول زندگیه.

    حالا بهتر فلسفه تمرین ستاره قطبی رو درک میکنم. به مسیر درست ، عادتمان میدهد و این عادت، از نان شب واجب تر است.

    الان یکسال و سه ماهه که دارم تمرین تمرکز بر نکات مثبت ، فایل اول قدم سوم رو هر روز در تمرین ستاره قطبی می‌نویسم ..‌.هر روز و هر روز و هر روز، چون مورد نیازم بود، و نتیجه ش خوب و خوبتر شده.

    خوب، بهتر که همین یک نکته کوچک را توانستم درست کنم. یک ده آباد، به از صد شهر خراب. قویا به این نکته اعتقاد دارم.

    البته، خفت پسندی و سقف آرزوهای کوچکم رو درک کرده م.

    یه چیز جالب براتون بگم.

    امروز رفته بودم تا چک سنوات شغلیم رو از محل کار قبلیم بگیرم.

    یه باغی توی اون کارخونه بود که 5 هکتار بزرگیش بود…بسیار بسیار زیبا. زمستون و تابستون پر از سبزه و گل بود. اونجا میرفتم، چون هر روز در دوره پاندمیک، زندگی در بهشت می‌دیدم و با پارادایس همزاد پنداری میکردم…و توی کارخانه خودمان پیدایش کرده بودم. عکس‌هایش را که برای رفقایم میفرستادم، باورشان نمی‌شد که این توی کارخانه ماست! همیشه، ساعت نماز و ناهار، من آنجا بودم و با پارادایسم خوش بودم تا بازنشسته بشم!

    امروز از بچه های حسابداری، سراغ آن باغ را گرفتم،

    با تعجب به هم نگاه کردند و گفتند مدت زیادیست که آنجا را سیم خاردار و نگهبانی گذاشته اند و هیچکس دیگر حق ندارد آنجا برود.

    دیگر حق ندارد….‌!

    آن باغ را خودم درست کرده بودم….با ذهن خودم. کسانی بودند که 20 سال توی آن کارخانه بودند و هرگز به آنجا پا نگذاشته بودند، نمی‌دانستند چه جور جایی است.مال خودم بود ، همیشه از لفظ باغ خودم درباره اش استفاده میکردم و بعد از رفتن من هم پلمپ شد!!

    اینم یک نشانه عجیب که همین امروز فهمیدم.

    شاید بهتر باشه تهیه دوره عزت نفس رو پیش نیاز تمام دوره هاتون کنین.اینجور، منم با چک و لقد به سمتش هدایت میشم تا باقیمانده عمرم رو حداقل دریابم.

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    ایوب عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1785 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته و همه عزیزان

    مرسی که با این فایل بهمون یادآوری کردی که مشکل چیه و باید چیکار بکنیم

    من خودم یکی از اونایی بودم که دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم و نتایج خوبی گرفتم. البته من بیماری نداشتم ولی تو اون یکی دوماه از لحاظ انرژی خیلی خوب بودم، جوش هام رفت بدنم داشت هر روز تمیز تر و سرحال تر میشد که یه حسی اومد که انگار دیگه بستمه و استاد یه چیز دیگه ای هم بود انگار از اون اتفاقات خوبی که وعده میدادین و قرار بود برام بیفته میترسیدم. انگار یه چیزی از درون جلومو میگرفت. بعد خوب یه بهونه هایی پیدا کردم و برگشتم به حالت قبل(البته نه کاملا)و انرژیم اومد پایین،جوش ها دوباره برگشتن و … .

    یه مثال هم در مورد تمرکز روی یه موضوع و تعهد به تغییر و ادامه دادن: من آدمی بودم که خیلی کم پیش میومد که به خودم روی خوش نشون بدم و همیشه خودمو تخریب میکردم ولی از وقتی که با استاد آشنا شدم یواش یواش یاد گرفتم که با خودم مهربان باشم و درست رفتار کنم. از اون موقع انتقاد های(به قصد تخریب)دیگران خیلی کم شده به نسبت قبل خیلی کمتر شده و خودمم حالم بهتره از خودم راضیم و با خودم حال میکنم.

    من عادت داشتم هرچند وقت یه بار سر یه کاری باشم و بدون علاقه هم کار میکردم. کلی کار شروع کردم که بعد یه مدت ازش نا امید شدم و بیخیالش شدم. اما با تعهد یه کاریو از تقریبا صفر شروع کردم و الان نزدیکه یه ساله که هستم(بیشترین تجربه کارآفرینیم) و کلی نتیجه گرفتم از لحاظ اعتماد بنفس زیاد ولی از لحاظ مالی هنوز نه خیلی ولی راضیم و احتمالا هنوز تکاملم رو طی نکردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مهراد رستمی گفته:
    مدت عضویت: 914 روز

    سلام استاد

    من دو سالی هست که باشما اشناشدم و فایل های شما رو پیگیری کردم اما با قطعیت میتونم بگم تمام زندگی من به شکل نمودار سینوسی بود

    و حالا علت این شکل زندگی رو خوب میفهمم

    من دوروز روی خودم کار میکردم و روز سوم انتظار داشتم اون دو روز روز سوم من رو خود به خود درست کنن وزمانی که میدیدم این اتفاق نمی‌افتد از زمین و زمان و خدا شکایت میکردم

    در واقع این چیت دی های مغز من به شکل ترمز جلوی ماشین پیشرفت من رو میگرفت

    حالا میفهمم که که باید همیشه روی یک مسیر درست موند

    فعلا خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    ملیحه عزیز ساجدی گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته جان و دل .

    خدارو شکر که وقتی صبح بیدار شدم در یک آرامش عجیبی بودم و این فایل رو چقدر به موقع گوش کردم و آرامشم دو چندان شد .

    این روزا من دارم روی دوره شیوه حل مسائل و روانشناسی ثروت یک رو که حدودا دو ماهی میشه تهیه کردم کار میکنم و خدارا صد هزار مرتبه شکر چقدر نتایج عالی دارم میگیرم ..

    دیروز وقتی داشتم تو استخر سیتمون شنا میکردم و به آسمون نگاه میکردم و از اون هوای ابری لذت می‌بردم بیاد آوردم که وقتی داشتم سریال زندگی در بهشت استاد رو نگاه میکردم چقدر لذت می‌بردم از اون لحظه ایکه دوستان استاد برای میهمانی اومدن خونشون و داشتن توی اون هوا شنا میکردن و متهم خودم رو تو اون حالت تصور میکردم و دیروز وقتی رفتم تو استخر شنا کردم اون هوای ابری رو دیدم و تو همون هوا شنا کردمواون لذت رو لمس کردم .

    این و گفتم برای اینکه بگم چقدر. خوبه در لحظه زندگی کنی و حست رو خوب نگه داری

    زمانیکه به یک گل نگاه می‌کنی

    زمانیکه به آسمون نگاه می‌کنی

    زمانیکه قدم میزنی و به اطرافت به چیزهایی نگاه می‌کنی که حسه خوبی بهت میده

    زمانیکه به فایلهای استاد نگاه می‌کنی که علاوه بر نکات زیبایی که میگن مناظر اطرافش رو میبینیم و لذت می‌بریم .

    همه این چیزها وقتی بهش توجه کنیم توی زندگی خودمون اتفاق میفته بی برو برگرد .

    استاد ..من تو این فکر بودم که چطور میشه همیشه همینطور زندگی چرخش روونتر بشه که شما این فایل بینظیر رو امروز روی سایت گذاشتید . و واقعا فرمایشتون درسته من خودم توی دوره سلامتی به مدت شش ماه نتایجه بینظیر گرفته بودم تا اینکه یک روز شروع کردم به چیت دی کردن و بعد از اون میشد هفته ای یکبار و بعد دیگه شده بود هر روز که من به خودم اومدم دیدم هر بار به یه بهانه ای دارم یه تیکه نون میخورم درسته یک وعده غذا میخوردم اما در کنارش نون ولو خیلی کم مصرف میکردم ولی این به مدت دو ماهی ادامه پیدا کرد و دیدم بله داره معدم مجددا شروع به درد گرفتن کرده و این آلارم باعث شد بازم به خودم بیام که دارم بیراهه میرم و بعد برگشتم و دوباره شروع کردم به عمل به دوره سلامتی که خدارو شکر الان که نزدیک به سه ماهی میشه که هنوز چیت دی نکردم و تصمیم گرفتم از امروز هراز گاهی این فایل رو مرتب گوش بدم تا فراموش نکنم که چی باعث نتایج پایدار میشه . اینکه مرتب تکرار تکرار و تکرار .

    و نتایجی که از عمل به دوره روانشناسی گرفتم و دوره دوازده قدم خدارو شکر نه تنها از وقتی به اونها عمل کردم پایین نیومدم بلکه مرتبا بالا و بالا و بالاتر رفتم هم از لحاظ ما لی و هم از لحاظ شخصیتی و چقدر لذتبخش وقتی نتیجه میگیری مرتب به خودم میگم ببین قانون جواب میده چقدر خوب قانون جواب میده .درسته برای منیکه باورهای محدود کننده خیلی زیاد بوده و کمی کند پیش می‌ره اما جواب میده .هر بار که به این فایلها گوش میدم و خودم رو سبک سنگین میکنم میگم آره درسته من اینجا رو اشتباه کردم که جور در نیومد .

    از اونجایی که من خیاط هستم و همه مثالهام از جنس شغلمه من قانون رو به نخهایی که از روی چرخ خیاطی رد میشن تا یک کاری دوخته بشه واسه یک دونه از راههای نخ اشتباه میشه کاری دوخته نمیشه یا پاره میشه نخ یا درست نمیدوزه .قانون زندگی هم همینطوره اگر یک قسمتی از اونرو اشتباه انجام بدی زندگیت درست پیش نمیره و مرتب به مشکل بر میخوره به فرض اگر من توی کسب ثروت خوب باشم وتو روابط خوب نباشم احساس خوشبختی نمیکنم

    اگر تو ورزش خوب باشم ولی توی خوردن غذا رعایت نکنم باز هم به مشکل بر میخورم .پس به قول استاد موفقیت ینی انجام کارهای موفق بطور مداوم و متداوله .

    ایکاش که همه ما اینرو آویزه گوش مون بکنیم و از اون دور نشیم تا نتایج پایدار بماند .

    دوستتون دارم استاد و عزیز دل خانم شایسته .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: