ضرورت نماندن در «احساس گناه و عذاب وجدان» - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

75 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 382 روز

    سلام استاد جانم و خانم شایسته عزیز

    تقریبا یه مدتی که می‌دونم باید روی احساس لیاقتم کار کنم و اون رو تقویت کنم ولی همش به خودم می‌گفتم که بهتره رو ابعاد دیگه‌ای کار کنم حالا وقت اونم می‌رسه یعنی یه جورایی حس مقاومت درونی داشتم همین امشب که دارم این متن رو می‌نویسم فکر می‌کنم حدوداً در همین امروز سه بار بهم گفته شده که باید روی احساس لیاقتم کار کنم خواستم اینجا ثبت کنم و بگم که باید به نشونه‌ها توجه کرد چون هر وقت که به نشونه‌ها به هدایت‌ها توجه نکردم بعدش خیلی پشیمون شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Tohid گفته:
    مدت عضویت: 2848 روز

    سلام

    من نمیگم تمرکز از روی اهداف خودمون برداریم و بذاریم روی حل مشکلات دیگران

    اما واقعا مگه ما از سنگیم!!!!!

    مگه از سنگیم که همدردی نکنیم؟

    همه ی ما احساسات بدی رو تجربه کردیم ، و میکنیم و خواهیم کرد

    شما فرض کن احساست بد بشه بعد مادرت پردت یا یکی از اعضای خانواده ات هیچ توجهی به تو نکنه !!!

    چه احساسی بهت دست میده ؟

    یا اینکه پدرت مادرت حسشون بده و تو هیچ توجهی بهشون نکنی

    ریشه ی این بی توجهی میتونه احساس خوب باشه؟

    کسی که نتونه همدردی کنه یه ادم خودشیفته و دل سنگه

    درسته ما باید 100 درصد تمرکزمون روی خودمون باشه درسته که ما باید با خودمون به صلح برسیم

    اما چقدر قشنگ میشه که با بقیه همدردی کنیم

    بله قطعا ما هیچکس رو نمیتونیم تغییر بدیم

    اما اینکه بخوایم همدردی نکنیم دلمون سنگ میشه

    شما فرض کن یکی عزیزشو از دست داده

    میخوای بهش بی توجهی کنی؟

    بله بله درسته همه ی ما روزی میریم و همه ی ما بهشی از خداوندیم و مردن ما به معنای تولدی دوباره است

    اما این موضوع ساده نیست

    چقدر احساسمون بهتر میشه که با خودمون در صلح باشیم ، و بقیه رو ادمای ارزشمندی بدونیم پ خودمون رو بواسطه ی فرکانسی بالایی که داریم از کسی بالاتر ندونیم و بیایم همدردی کنیم

    نمیگم بیایم راجب مشکلش صحبت کنیم

    نه!

    بیایم بهش محبت کنیم همون لحظه

    و بعدش دیگه به حالش غضه نخوریم ، و بعدش دیگه به حالش دلسوزی نکنیم

    اینکه بخوام به کسی مخصوصا خانواده ام همدردی نکنم قلب منو میبنده

    احساس بدی میده

    و چیزی که به من احساس بدی بده با دیدگاه منبع متفاوته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم گُلی گفته:
      مدت عضویت: 3314 روز

      سلام دوست عزیز

      کاملاً درک می‌کنم احساسی که گفتی رو؛ اینکه وقتی کسی ناراحته، مخصوصاً عزیزمون، دلمون می‌خواد کنار‌ش باشیم، بهش توجه کنیم، محبت کنیم و تنهاش نذاریم.

      این طبیعیه. هیچ‌کس نمی‌گه بی‌احساس باشیم یا نقش آدمای سرد و بی‌تفاوت رو بازی کنیم.

      اما موضوع این مقاله، تفکیک بین همدلی واقعی و غرق شدن در احساسات منفی دیگرانه .

      همدلی کردن یعنی حضور داشتن، شنیدن، محبت کردن، اما بدون اینکه خودت وارد مدار غم و ناامیدی بشی.

      وقتی تو هم با طرف مقابل هم‌فرکانس منفی بشی، نه تنها نمی‌تونی کمکش کنی، بلکه خودت هم از تعادل خارج می‌شی.

      اما اگه بتونی با قلبی آروم و پر از عشق کنارش باشی، بدون قضاوت، بدون دلسوزی مفرط، اون موقع واقعاً بهش کمک کردی.

      اینجا صحبت از اینه که محبت و توجه از روی حس لیاقت و آرامش درونی باشه، نه از روی احساس گناه، ترس یا نیاز به تأیید.

      ما قراره نوری باشیم برای دیگران، نه سایه‌ای اضافه بر سایه‌ی غمشون.

      و در مورد خانواده هم، قطعاً هیچ‌چیز مهم‌تر از عشق و احترام به اون‌ها نیست. اما حتی توی این عشق هم، اگه ما بلد نباشیم مراقب فرکانس خودمون باشیم، به جای کمک، ممکنه ناخواسته حال بد رو بیشتر کنیم.

      در نهایت، هر کسی باید با خودش و درون خودش روراست باشه.

      و باید مواظب باشیم که محبت‌مون از ترس یا عادت نیاد، بلکه از عشق و آگاهی باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمد امین ایلونی کشکولی گفته:
    مدت عضویت: 233 روز

    به نام خدا

    شکر الله بابت هدایتم به این کامنت

    چقدر آگاهی های بی نظیری برام روشن شد

    اینکه احساس گناه ریشه در عزت نفس دارد

    لینکه من از تغییر دیگران عاجرم و این یک نشتی انرژی است که میخوام با دیگران دلسوزی کنم یا اینکه تغییرشان دهم!

    من وقتی احساس گناه یا دلسوزی نسبت به کسی دارم با وجود احساس بدم موارد ناخواستهدرو وارد زندگیم میکنم و سرایط و اتفاقاتی رو به زندگیم دعوت میکنم که دوستشون ندارم!

    من نمیتونم با همدردی کردن یا احساس ترحم زندگی دیگران و خودم رو تغییر دهم!

    شکر الله بابت اینکه در قرآن هم قید شده که شرایط شما را چیزهایی که از قبل درخواست کردید رقم میزند و ما به دو گروه کمک میکنیم

    خدا را شکر بابت این آگاهی ها

    انشالله که این روند تکرار و استقامت داشتن یک روند ادامه دار باشه برای همه مون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    سلام مریم عزیزم

    من همیشه شما رو تحسین میکنم خانم همه چیز تمام

    قلم زیبات رو هم تحسین میکنم

    خدایا من امشب نشانه ام رو زدم چون نمیدونستم با همسرم چطور برخورد کنم و این متن شما دقیقا جواب من بود و خیالمو راحت کرد

    ازتون سپاسگزارم امیدوارم هر روز خوشبختر شادتر و سلامت تر و ثروتمند تر از روز قبلتون باشید

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 839 روز

    خانم شایسته و استاد عزیزم عاشقتونم به معنای واقعی

    بیشترین درخواست برای موفقیت مالی زمانی است که فرد درگیر مسئله ای مالی شده

    چقدر فاصله هست از دیدن تا درک کردن از شنیدن تا درک کردن ، درک کردن… درک کردن ……

    مدتیه من یک پروژه دارم که پول کمی ازش گیرم میاد اما همش میگفتم عیب نداره بچسبم بهش من کارمو انجام بدم اولا یجورایی ته دلم میگفتم بزار اینم از دست ندم و راحت شده برام، از طرفی هم میگفتم که من روی خودم کار میکنم و درست میشه

    چند وقت پیش ایده ای اومد که شرایط فرق کنه و پول این پروژه دوبرابر بشه اما چطوری؟ اینطوری که من باید دوبرابر کار میکردم.

    دائم داشتم فکر میکردم که استاد عباسمنش میگه خداوند شما رو به راهکارها و ایده هایی هدایت میکنه که بدون زحمت بیشتر بتونید به پول بیشتری دست پیدا کنید بدون اینکه نیاز باشید کارتون رو تغییر بدید یا دنبال ایده خیلی خاصی بگردین.

    پس این با هم جور درنمیومد و تضاد داشت.

    تا اینکه دیشب گوشی رو برداشته بودم و نٌت برداری میکردم و با خدا حرف میزدم و کلی نوشتم که خدایا من میخوام در کارم پیشرفت کنم و پول بیشتری به دست بیارم تو بهم بگو چجوری تو کمکم کن

    صبح که از خواب پاشدم این فکر اومد سراغم که پولی که دارم میگیرم ارزش کار من نیست چرا چسبیدم بهش

    من میتونم با افراد دیگری کار کنم و پول بیشتری بدست بیارم چرا چسبیدم به این؟ همینطور که داشتم فکر میکردم این ایده اومد که برم بگم عاقا من تا آخر ماه بیشتر نمیتونم ادامه بدم و دنبال نیروی جدید باشید. بعد اگر پرسید چرا میگم چون برام نمی صرفه. این پول ارزش کار من نیست چون خود اون رابط شرکت که من باهاش کار میکنم بارها گفته بود عاطفه خیلی کارت عالیه و ممنونم ازت و … از این حرفا ولی خب پوله همونقدر بود.

    پس اون ارزش کار منو میدونه اما این منم که خودم رو بی ارزش میدونم و کارم رو دست پایین میگیرم.

    حالا فارغ از اینکه اینها قبول کنن پول منو افزایش بدن یا نه، من به این باور رسیدم که خودم رو باید ارزشمند تر از این حرفا بدونم. من لایق دریافت حقوق بیشتر تر از اینا هستم .

    حتی اگر قبول نکنن وقت آزادتری دارم که روی پروژه خودم سرمایه گذاری بیشتری انجام بدم و سایت خودمو بالا بیارم زودتر. پس چرا چسبیدم به اینها

    خلاصه که نشانه امروز من کمک کرد بفهمم دلیل اینکه من همیشه حقوق کمی میگیرم احساس کم ارزشی خودمه، خودم خودمو باور نداشتم که اینطور میشه ( البته میشد، دگ قرار نیست اینطور پیش بره، به کمک الله و سایت خدایی استاد عباسمنش عزیزم فهمیدم این مشکل از کجا داره آب میخوره، احساس عزت نفس و ارزشمندی درونی!!)

    واقعا خدارو سپاسگذارم بابت درک و فهم قانون بی نظیری که در این جهان قرار داده

    چقدر احساس خوبیه که آدم میتونه رشد کنه عیب و ایراد کارشو دربیاره و یک قدم به سمت جلو بره

    قبل از اینه هر کاری کنم دلم میخواست بابت این احساس خود ارزشی و اعتماد به نفسی که پیدا کردم ازتون تشکر کنم و با نوشتن این کامنت تشکر خودمو ثبت کنم و از خودم و مراحل تکامل و رشدم رد پا به جا بزارم.

    خدایا شکرت

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زهراجان گفته:
    مدت عضویت: 678 روز

    سلام به همه دوستان ارزشمندم

    چند روزی هست که کشش عجیبی به سایت و صحبت های استاد و دوستان در عقل کل پیدا کردم

    لذت میبرم از خوندن

    هرچی میخونم سیر نمیشم

    یکسری تضاد ها برام پیش اومده که دنبال پاسخش بودم

    به خداوند گفتم هدایتم کن

    کم و بیش در مورد عزت نفس میدیدم

    میگفتم شاید همینه اید دوره عزت نفس رو بخرم

    هرچی دو روزه پیش میرم بیشتر نشونه میبینم

    تا اینکه امشب خواستم درس بخونم و ذهنم هم کمی در گیر موضوعی بود گفتم بذار برم تو سایت ببینم

    نشانه امروزم چیه؟!

    اومدم و به لطف خدا

    سوپرایز شدم واقعاااا!

    از این صحبت ها

    که دقیقا انگار برای من نوشته شده انگار من سوال پرسیدم و طبق سوال من پاسخ داده شده!

    خدای من سپاسگزارت هستم عاشقتم دوستت دارم

    عاشقانه بندگی ات را میکنم

    رب من پروردگار من هر تغییری که میدانی باید روی من اعمال شود تا اماده دریافت نعمت هایی که ازت میخوام بشم، رو به من نشون بده و هدایتم کن تا تغییر کنم

    با حس خوب

    رب من پروردگار من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم️

    از خداوند میخوام به راحتی دوره عزت نفس رو بخرم فضای امن و راحتی بهم بده و با تمام قوا کار کنم و نتیجه بگیرم

    بیام از نتیجه ام بگم

    که‌میام و میدم همینجا به خودم قول میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا فرحزادی گفته:
      مدت عضویت: 307 روز

      سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

      استاد من حدود یک سال و خورده ای که شما رو دنبال میکنم نمیدونم بگم متاسفانه یا هنوز وقتش نشده نتونستم نتیجه ای بگیرم خیلی از روزها حالم بده و سر درگمم یه روزهایی هم خیلی امید وار و پر از انرژی ولی من ادامه میدم با خودم عهد بستم که موفق میشم و اون روز میام چنان کامنتی میزارم که سرشار از انرژی و انگیزه باشه برای دیگران از خدا هدایت خواستم نشانه های بیشتر به امید اون روزی که من هم موفق بشم هزاران هزار بار خدا رو برای نعمت بزرگی که شما هستید رو شکر میکنم وجود شما برکت شمایی که با صحبت هاتون امثال من رو آگاه میکنید و در آخر خدای بزرگم را سپاس گزارم برای این جهان زیبا و قانون پابرجایش خداوندا هدایت کن مرا به سمت و سوی درست خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    آرزو اسماعيل زاده گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز

    چقدر این متن به موقع بود واقعن من از خدا خواستم که هدایتم کنه ونشانه امروزم هدایت

    من بود من با پسرم دچار مشکل شدم وعذاب

    وجدان داشتم واقعن ناراحت بودم وهمش میخواستم خودم رو کنترل کنم ودر احساس بد

    نمونم چون میدونستم احساس بد مساوی است

    با اتفاقات بد.من واقعن ممنونم از استاد عزیزم و

    خانم شایسته عزیزم وواقعا خوشحالم که در جمع

    ای خانواده عزیزعبا سمنشی هستم .

    برای همتون آرزوی سلامتی موفقیت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    اعظم سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 853 روز

    سلام به روی ماهتون استاد نازنینم ومریم بانو عزیزم .بسیار شادوخرسندم که در جمع شما نازنینان هستم .به محض اینکه نشانه امروزم رو نگاه کردم ،با اینکه هزاران بار این اتفاق برام افتاده بازهم حیرت می کنم .که چطور میشه ؛دقیقا همون پیامی بیاد که مناسب حال واحساس منه ومنو اینقدر زیبا هدایت می کنه .خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    که من رو به این مسیر فوق العاده زیبا هدایت کردی

    در کنار استاد نازنینم وخانم شایسته عزیزم ودوستانی که تجربه هاشون از این مسیر عالی رو می نویسندبرای من قوت قلبه وسپاسگزارم

    استاد نازنینم ومریم نازنینم براتون از خداوند بهترینها رو می خوام

    خیلی ممنون وسپاسگزارتون هستم

    من اولین بارمه می نویسم

    امیدوارم بتونم بیشتر مشارکت داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    زهرا فرحزادی گفته:
    مدت عضویت: 307 روز

    سلام استاد عزیزم سپاس گزار خداوند هستم برای اینکه شما را آفریده تا با صحبت هاتون امثال من رو آگاه کنید شکرت خدای خوبم بابت این نعمت ارزشمند استاد من یک سال و نیم که شما رو دنبال میکنم تا به حال نتیجه آنچنانی نگرفتم شاید هنوز به اون حد نرسیدم نمیدونم اما با خودم عهد بستم که موفق بشم و تمام خواسته هایم برسم اون روز میام کامنتی میزارم پر از انرژی و انگیزه عالی میدونم موفق میشم میدونم مسیرم درسته از خدا هدایت خواستم میدونم خدا کمکم میکنه در هر لحظه و هر جا خدا رو شاکر هستم برای جهان زیبا و پر از نعمتی که بهمون عطا کرده برای وجود خوده خدا شاکرم خداوندا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم استاد عزیزم دوستون دارم و سپاس گزارم که این همه ویس رایگان در سابت گذاشتید ممنونم استاد من بالاخره موفق میشم ایمان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حسین جوان گفته:
    مدت عضویت: 2365 روز

    دروود بر شما دوستان عزیز و استاد عباسمنش گل

    خیلی خوشحالم که در کنارتون هستم

    خدا خیر بده استاد رو که منو از تاریکی و گمراهی دراوردن

    منو با قوانین اشنا کردن

    واقعا سپاسگذارم

    انشا… بتونم جبران کنم زحماتتون رو

    فقط ی سوال داشتم

    اونم اینکه چطور باید باورهای محدود و مخربمو بشناسم

    از کجا باید شروع کنم

    ممنون میشم راهنماییم کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: