عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1

حالا که فهمیدیم طبق قانون، اگر به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنیم، اساس آن زیبایی ها و نکات مثبت را در زندگی خود گسترش می دهیم، در قسمت نظرات این فایل بنویسید:
چه راهکاری دارید برای اینکه ذهن خود را شکارچی دیدن زیبایی ها کنید؟
فارغ از اینکه در چه شرایطی قرار می گیرید، چه راهکاری بیشتر به شما کمک می کند تا تمرکز خود را بهتر بر زیبایی ها معطوف کنید؟
آیا نوشتن به شما بیشتر کمک می کند؟
آیا صحبت کردن بیشتر به شما کمک می کند؟
اگر در شرایطی قرار بگیرید، که زیبایی های کمی باشد، چطور می توانید همان زیبایی های کم را ببینید و به نازیبایی ها توجه نکنید؟
چه راهکاری دارید برای اینکه ذهن خود را برای دیدن زیبایی ها تربیت کنید؟
قبلا از چه شیوه هایی، قانون تمرکز بر زیبایی ها را اجرا کرده اید؟
چه پیشنهاداتی در این باره برای بقیه دوستان خود دارید؟ یا چه ایده هایی بهتری برای استفاده ی دقیق تر از این قانون، می توانید داشته باشید؟
همچنین می توانید درباره نتایجی بنویسید که هر کجا توانسته اید ذهن خود را کنترل کنید و تمرکز خود را بر نکات مثبت و زیبایی ها بگذارید، به خاطر استفاده درست از این قانون، ورق برگشته و اوضاع به نفع شما تغییر کرده است یا به تجربیاتی مشابه با همان زیبایی ها هدایت شده اید.
بعنوان مثال، دوستان زیادی در قسمت نظرات سریال سفر به دور آمریکا یا سریال زندگی در بهشت، درباره تجربیاتی نوشته اند که به خاطر توجه بر زیبایی ها و نکات مثبت این سریال ها، به مکان ها و تجربه هایی مشابه با اتفاقات موجود در این سریال ها، هدایت شده اند.
از سفر به نقاط زیبا در اقصی نقاط جهان گرفته تا مهاجرت کردن به یک مکان یا کشور زیبا و …

فکر کردن و پاسخ دادن به این سوالات و مهم تر از همه، اجرای این جواب ها و ایده ها در زندگی، می تواند عادتی را در شخصیت ما ایجاد کند که زندگی ما را برای همیشه، تغییر بدهد.

از میان جواب هایی که شما دوستان عزیز در پاسخ به این سوالات می نویسید، نظرات تعدادی از دوستان انتخاب می شود و در فایل بعدی استاد عباس منش درباره آنها توضیح می دهد.

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده مینا سیدپور» در این صفحه: 5
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم…

    دو روزه روی این فایل موندم وهی پلی میکنم هم زمان که دارم کارهامو انجام میدم صوتیشو گوش میکنم وقتی می تونم بشینم تو تایمی که کاری ندارم تصویری وصوتی رو باهم می بینم ومیشنوم…

    اصلا دلم نمیخواد که تمرکزم از روی این فایل برداشته بشه…

    چون این اگاهیها همین اگاهی های این فایل به زیبایی وشیرینی وراحتی اصل واساس وقانون جهان آفرینش رو برام می تونه خیلی قوی به اثبات برسونه….

    والبته یاد آوری شیرینی باشه برای من که به یاد بیارم اون اتفاقات لذت بخش ومثبت وعالی که با توجه کردن به زیبایی ها وموارد دلخواه توی زندگیم خلقشون کردم…

    اوایل که وارد سایت میشی وبا این مباحث آشنا میشی هی میگی پس کی اتفاق میفته پس کی شروع میشه، اون اتفاقات ونتایجی که استاد وبچه ها دارن ازش حرف میزنن تواین سایت…

    اصلا نمیدونی که چطور باید خلقشون کنی…

    چون توی گذشته انقدر ساده وسرسری از زیباییها ونعمتها و داشته هات عبور کردی وانقدر لطف ورحمت خداوند ونعمتهاش برای عادی و معمولی جلوه میکرده که نمی تونی درک کنی که کجاها غرق در نعمت وبرکت وشادی وسلامتی وآرامش وعشق و پول و ثروت وعزت بودی، اماااااا با جهالت وناسپاسی اونهارو از خودت دور کردی!!!

    اولین کاری که اون اوایل بهم کمک کرد تا قانون ر. باور کنم، فلش بک زدن به گذشته ام بود، اگر چه به یاد اوری گذشته برای من اون اوایل همیشه با اشک حسرت وپشیمانی و درد همراه بود، اما اینکارو میکردم تا به یاد بیارم کجاها با ظلم به خودم حس خوشبختی رو از خودم گرفتم واین برای من قدم بزرگی محسوب میشد، منی که عادت نداشتم در زمان حال ویا گذشته بتونم زیبایی ها ونعمت ها رو ببینم وبشمرم و بابتشون سپاسگزار باشم…

    چون عادت داشتم به پیدا کردن منفی ها وادامه دادن به گله ها وشکایت ها، حتی توی خلوت خودم و در ذهن خودم…

    وقتی سفر به گذشته رو با این نییت شروع کردم که دنبال برکات ونعمتهایی که خداوند شامل حالم کرده بود بگردم، به الله قسم جز زیبایی هیچی ندیدم، سهم خدا ونقش خدا همیشه توی زندگیم انقدر پررنگ و زیبا و باشکوه بود که با هربار یاد اوری اون لطفها ورحمتهاش سربه سجده میذاشتم وخون گریه میکردم از اینکه چقدر ناسپاس ونادان بودم….

    هرجا که توی ذهنم چیزی رو که دلخواهم بود تصور کرده بودم و آرزوش رو داشتم همرو خداوند بهم عطاء کرده بود ولی من اونهارو نمی تونستم که ببینم وبشنوم ودرک کنم، متاسفانه….

    یا شانس خودم می دیدم یا اتفاقی میدونستم یا مثلا میگفتم چه عجب ما یه چیزی خواستم خدا بهمون داد سریع….

    اما بعد اون یاد آوری ها، جوری تمرین کردم وسعی کردم که بتونم قدردان داشته هام باشم و لطف ورحمت خداوند رو ببینم که از ساده ترین چیزها تا مهمترین وبزرگترین شرایط وموقعییت ها واتفاقات شگفت انگیز ودل انگیزی که برام پیش میومد رو با تک تک سلولهام درک میکنم وبابتش سپاسگزارم و همه اش رو لطف خداوند می بینم…

    دیگه قرار نبودکه مثل گذشته زجری بکشم وخودم رو به اب وآتیش بزنم، فقط کافی بود دست از حرص وطمع و عجله و دودی و باور کمبود و حسادت و خشم و ناسپاسی بردارم، کافی بود همون سهم کوچیکی که بر عهده داشتم که اونم انجام درست کارهای روزانه ام و سپردن بار به دست خداوند بود رو بدرستی انجام بدم…

    خدارو هزاران بار شکر که به چشمهام نوری عطاء کرد تا لطف ورحمتش رو ببینم و گوشهام رو شنوا کرد تا پیامهاشو بشنوم وقلبم رو با نورعشقش صفا داد تا رحمت و بخشندگی هر لحظه ای وهمیشگیش رو بتونم درک کنم وبابتش قدردان باشم….

    خودش وعده داده وگفته، هرکسی به درگاه رو کنه، با نور خودش هدایتش میکنه والحق که خداوند تنها کسی هست که همیشه سر عهد وپیمونش میمونه وبسیار بردبار وبخشنده هست در برابر فراموشکاری ما برای سپاسگزار وقدردان وبه یادش نبودنهای ما….

    استادمهربونم استاد قشنگم، ان شالله هر لحظه وهمیشه کنار مریم جان در پناه امن خداوند باشید

    که به لطف خداوند منو از مسیر اعتقادات وباورهای پوچ و از جهالت به مسیر نور اگاهی های زندگی وآخرت ساز به مسیر دست یابی به سعادت وخیر دنیا و اخرت رهنمون وهدایت کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام خداوندبخشنده ی مهربان

    سلام به استاد قشنگم، وسلام به مریم بانوی زیبا ومهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم..

    بی نهایت ازتون سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاری این تصاویر بسیار زیبا و اینهمه آگاهی های ناب و زندگی ساز….

    ده دقیقه اول فایل رو رو دیدم، احساساتم داشت فوران میکرد ، زدم صوتی وتصویریش دانلود بشه، اومدم دیدگاهمو بنویسم، بعد برم باقی فایل رو ببینم وشنوم و هی سپاسگزاری کنم و شادی کنم و کیف کنم، بابت اینکه چقدر سعادتمند بودم که تا زنده ام رحمت خدا شامل حالم شد تا یادبگیرم زندگی کردن رو، زندگی کردن به معنای واقعی لذت بردن و شاد بودن وراضی و پر روزی بودن ….

    داستان تغییرات چشم گیر من از دیدن سریال زندگی در بهشت شما شروع شد، ودرکنارش تک تک فایلهای دانلودی چنان روی من تاثیر گذاشتن که من می تونم به جرات قسم بخورم شدم یه کپی از سید حسین عباسمنش و مریم شایسته، حالا اونا که میدونن من تو سایت شماهستم و شمارو دورادور میشناسن میگن انقدر فیلمهای عباسمنشی دیدی دیگه تمام حرف زدنت، افکارت، اعمالت، حتی نوع واکنشهات شده مثل عباسمنش و مریم شایسته، (( خنده)) وصد البته که به خودم می بالم به این همانند شدن ….همانندی که اوایل تقلید بود، اون اوایل میگفتم باید مثل استاد ومریم جان حرف بزنم رفتار کنم تا شرایطم مثل اونها بشه، قبلا هم یه جایی تو کامنتهام گفتم اون اویل این مطلب رو….

    اما شکر الله از شعار به شعور وکم کم از تقلید به عادت و از عادت به شخصییت واز شخصییت به باوری قدرتمند تبدیل شد در من که عباسمنشی زندگی کنم…

    خب من بچه ی شمال کشور هستم، همیشه از بچگی دیدن دریا وجنگل و دشت و رورخونه و شالیزار و…….برام جذاب ودوست داشتنی بود،،،

    تکرار میکنم جذاب و دوستداشتنی، جوریکه بهم حس خوبی میداد تو طبیعت بودن…

    اماااااااا…… حس خوب داشتن و دوست داشتن کجا و اینکه در تک تک مولکولهای هوا و باد وبارون و خاک و گیاهان وحشرات و صداها،وهر انچه که چشم می بینه و روح حس میکنه، خدااااااا رو دیدن و ذوق کردن کجا؟؟.؟؟

    خب ما ادمها به طور ذاتی با طبیعت دوستیم و توی طبیعت حس خوبی داریم،، اما من از وقتی با شما خداوند رو شناختم کلا نگاهم به هرچه کل در جهان هست تغییر کرده، من به چشم بسیرت دیگه به جهان نگاه میکنم، والبته نه صد در صد اما خودم متوجه میشم که نگاهم به خودم وبه خداوند وجهان هستی چقدر فرق کرده…

    شما تواین فایل گفتید نمی دونم این ادمهایی که اینجا هستند هم مثل ما با دیدن اینهمه زیبایی شگفت زده هستند؟؟!!

    من به جرات میگم که نصف بیشتر اون ادمها از روی عادت اونجان، ومثل گذشته ی من فقط از روی حس خوب گرفتن….

    واینکه اون ادمها اونجا هستند ویا اینکه هر ادمی توی جایگاه خوبی هست نشون دهنده ی این نیست که حال دلش خوبه وداره سپاسگزاری میکنه از خداوند بابت اینهمه نعمت وبرکت و زیبایی…..

    خیلی وقتها ما فقط دوست داریم تو مکان وزمان وشرایط عالی وخوب باشیم، اما وقتی تو اون مکان وزمان وشرایط عالی هم که قرار میگیریم یه تایمی حسمون خوبه ولی بعضی هامون تو همون شرایط عالی هم ذهنمون درگیر ناراحتیها وگرفتاریها و چه کنم چه کنم هایی هست که بیرون از اون محیط تمام زندگیمون رو تسخیر کرده، یا بعضی هام وقتی از اون محیط خارج میشن اون حس وحال خوب رو هم انگار همونجا جا میذارن، هنوز توماشین ننشسته به خونه نرسیده، اه وناله ها شروع میشه، یا افکار مخرب میاد سراغشون و یاد گرفتاریهاشون میفتن….

    یه مثال ساده بزنم، جشن عروسی وبزن وبکوب برای شادی اینکه دونفر دارن باعشق میرن سرخونه زندگیشنون به پامیشه و خیلی هم حس خوبی داره شرکت توی جشن عروسی کسی، خب به طبع توعروسی همه میزنن ومیرقصن و جای شادی ونشاط هست، اما یوده وقتایی که می رفتیم تو جشن وعروسی ولی حس خوبی نداشتیم و افکارمنفیمون مدام حال مون رو بد میکرد، تو عروسی بودیم ولی توی فکرمون عزا بود، یا بود وقتایی که توعروسی خوب وخوش و سرحال و توی اوج لذت بودیم ولی همینکه اون جشن تموم میشد وبه خونه برمیگشیم باز حال وروزمون مثل قبل داغون و خراب بود…..

    ما توی گذشته وخیلی ها همین حالا هم، غرق خوشی های کاذب هستند، میرن بیرون، میرن تفریح، میرن مسافرت، طلا وماشین وخونه و دلار و سکه ……میخرن…

    میرن جشن وپارتی ومهمونی…

    به مقامات کاری ومالی واجتماعی بسیار خوبی میرسن…

    به شهرت میرسن و….

    در سلامتی کامل جسمی هستند….

    امااااااااااااا…. انگاری همه اش کاذبه، واقعی نیست، حال دلشون وروحشون رو خوب نمیکنه،در یک کلام این همه نعمت وبرکت راضیشون نمیکنه، چون اون دست از آدمها منه مینای گذشته، اینهمه موقعییت های مالی وعاطفی و سلامتی و کاری و اجتماعی و…..

    به چشم برکت ونعمت ورحمت خداوند نمی دیدم…

    چون من خدای خودم رو نمی شناختم، چون بیشتر آدمها خدای خودشون رو نمی شناسند، برای همین اون حس وحال واقعی لذت بردن از زندگی رو تجربه نمی کنن…

    وانگاری توی عادتها گیر افتادن وهمه چیز براشون عادی و معمولی هست…

    من انقدر با تمام وجود سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکارو می دیدم، که توی بیشتر اون موقعییت ها و مکانها و شرایطی که شما ومریم جان درش قرار میگرفتن توی این یکسال قرار گرفتم، و همون ذوق کردنها، همون تازه بودن مناظر و مکان ها و شرایط و هم زمانیهایی که شمارو به وجد میاره ، برای من هم همونقدر ذوق و شگفتی به همراه داره…

    چرا؟.؟. مگه شمال همون شمال نیست؟ مگه همه ی اینها این طبیعت و این نعمت ها قبلا نبودن؟؟؟

    مگه خداااااااااا، وقوانینش همونی نیست که قبلا هم بوده؟….

    چه تغییر کرده این وسط؟؟؟

    باورهای من…فقط وفقط باورهای من…وتماااام

    من همین الان که این دیدگاه رو می نویسم، از اردیبهشت پارسال1401 تا الان که 8 اردیبهشت 1402 ، زندگیم 1000 درجه تغییر کرده، اونم تغییرات مثبت….

    از نظر مالی وعاطفی، جسمی، معنوی، اجتماعی و…

    واینها اینهمه تغییر مثبت از تغییر باورهام اومده، من به لطف خدا هم چشم وگوشم بازشد وهم چشم دلم باز شد….

    من در همه چیز وهمه کس فقط خدا رو می بینم واین باعث شده،از وقتی خدامو شناختم از وقتی از شما شنیدم که خداوند همه چیز رو مسخر من کرده تا با عشق ولذت وشادی در این دنیا زندگی کنم، اول زندگی شمارو دیدم وباور کردم وکم کم با تغییر دیدگاه وباور من، جهانم تغییر کرد، چطور می تونم ذوق نکنم با دیدن یه پشه ویا مگس ویا مورچه ویا حتی سوسک… تا دیدن طبیعت و اسمان و آدمها….که با چه انگیزه ای تلاش میکنن برای بقای خودشون و علم ثابت کرده که تک تک موجودات برای این دنیا مفید هستند و مدتهاست که من بدون در نظر گرفتن یافته های علمی هرچیزی رو که می بینم نشان از لطف ورحمت و قدرت خداوند می بینم که برای من، برای اینکه منه بنده اش روی زمین به راحتی وخوشی ولذت زندگی کنم آفریده!!!!

    الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو که بهم فرصت داد تا در پناه امنش بشناسمش و در مسیر شناخت بیشترش و سعادتمند شدن بیشتر ، قدم بردارم…

    دوستتون دارم استاد عزیزم ومریم مهربان وقشنگم…

    هرلحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید.

    برم باقی این فایل پراز آگاهی وعشق رو ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به شما دوست عزیزم رضوان بانو…

    رضوان جان وقتی عکس پروفایلتون رو دیدم خیلی کیف کردم، الهی عزیزم، چقد همه ی ما دوست داریم تو پرادایس پیش استاد ومریم جان باشیم، من فکر میکردم فقط من از فایلهایی که استاد ومریم جان میذارن تو سایت شات میگیرم، (خنده)

    من بالای 500 و600 تا عکس از مناظر زیبایی که توی فایلهای استاد خصوصا زندگی دربهشت وسفر به دور امریکا بوده دارم تو لپ تاب وگوشیم، خیلی حس خوبیه، عکسای سفر نامه رو با نوشته قسمت چندم سفرنامه روی فایل شات گرفتم ، که هربار میرم نگاهشون کنم یادم باشه کدوم قسمت سفرنامه بوده و به یار بیارم موضوعات وآگاهی های اون فایل رو….

    خلاصه که خیلی کیف کردم از دیدن عکستون توی اون بهشت رویایی، انشالله قسمت هممون بشه بریم پیش مریم جان و استاد توپرادایس…

    یه تشکری هم داشته باشم از کامنت دلی و قشنگ شما، که روند تغییر خودتون رو شرح دادید، هربار که کامنت دوستان عزیزم رو توی سایت میخونم به یقین بیشتری میرسم، به اینکه استاد عزیزمون میگن قانون همینه، اصل همینه، اینکه توجه به زیبایی ها ومثبت ها باعث میشه ما توی فرکانس خیروبرکت و زیبایی ها ومثبتهای بیشتری قرار بگیریم با تاییدشون وسپاسگزاری وقدردانی از اینهمه نعمت وبرکت وزیبایی که مسخر ماست…

    یعنی از این هم آسونتر میشد بعد اونمه جهل وگمراهی و خستگی و پریشونی از همه چیز وهمه کس واز بی خدایی، به چنین خدایی و به چنین ارامش و عشق و شادی و لذتی در زندگی رسید؟؟؟

    الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو بابت این قوانین بدون تغییرش، والهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که از طریق استاد عزیزمون این اصل اساسی رو بهمون آموخت …

    همینقدر جذاب، شیرین، ساده، راحت و در دسترس…

    دوست عزیزم در پناه امن خداونو باشید انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان

    وسلام به آقا فرشاد عزیز…

    از خوندن کامنتتون لذت بردم، و خاطرات کلی از هدایتهایی که تو گذشته شدم برای رسیدن به خواسته ام برام زنده شد، واین یاداوری بهم ثابت میکنه که جهان فقط وفقط با فرکانس کار میکنه، و هرچی من بهش توجه کافی و عمیق داشته باشم، توی زندگیم تجربش میکنم، اونم نه نامشخص بلکه بسیار واضح…

    اینکه گفتید از وقتی تصمیم گرفتیدیه ماشین سمندسورن پلاس بخرید همه جا توخیابون این ماشین رو می بینید،این یعنی شما دارید عمیقن به این ماشین توجه میکنید، چون پرواضح هست که این ماشین سمند همیشه توی خیابونها بوده ولی حالا که شما بهش توجه کافی دارید همه جا اونو می بینید، وبه قول استاد عزیزمون اگه ترمزی توی خرید این ماشین تو باورهاتون نباشه بی شک تخته گاز وبه سرعت به این خواستتون یعنی خرید این ماشین میرسید انشالله…

    گاهی پیش میاد ما یه خواسته ای داریم ولی به قول استادعزیزمون، چون در مورد اون خواسته کلی باور نامناسب داریم، توی بدست اوردنش رها نیستیم ومدام بهش پیله میکنیم، که چطوری، از چه طریقی قرار بهش برسیم، یا چه زمانی اتفاق میفته، یا اینکه آیا دقیقا طبق خواسته ی ما رقم میخوره؟

    این گیر کردن توی خواسته، باعث میشه یا بهش نرسیم، یا جوری بهش برسیم که نه طبق خواسته ی ما صورت بگیره نه اسون وراحت…

    همین دیروز منو دوستم داشتیم میرفتیم رودخونه برای ماهیگیری، ازش پرسیدم اینهمه سال توی گیلان هستی تا حالا، سمور دیدی؟!

    اخه اینجا رودخونه زیاده، گفت:ندیدم ولی میگن هست، وگاهی میاد وبه مزارع وباغهای مردم اسیب میزنه…

    گفتم چه جالب، آخه توپرادایس هم داره، چندسال پیش استادعباسمنش هرچی درخت کاشتند همشو قطع کرده بوده!!

    چون اونجام مثل گیلان زیاد دریاچه و رودخونه داره…

    من فقط اون لحظه کلی ذوق کرده بودم وقتی دوستم گفت: شمال سمورابی داره، به یاد کارتونهایی که تو بچگی می دیدم حسم خوب شده بود…

    و از اونجا که قانون همیشه وهمیشه درست جواب میده، واحساس خوب= اتفاقات خوب

    ما برگشتنی حدودا 5 ساعت بعد از اینکه من در مورد سمور آبی حرف زدم با ذوق، من یه سمور ابی دیدم، که میخواست از شالیزار وارد رودخونه بشه،هزار الله اکبر…

    از این قوانین بدون تغییری که خداوند در جهان قرار داده، وعلمش رو از طریق استاد عزیزمون به ما هم داره می آموزه،

    والبته دوستم چون داشت رانندگی میکرد ندید، ولی من میگم چون دوستم ذوقی برای دیدن سمورآبی نداشت اونو ندید،چون بهش توجه ای نداشت، وفقط به سوال من در موردش پاسخ داده بود!!

    دیروز خیلی خیلی برام واضحتر شد که فقط کافیه یه چیزی که میخوام، در موردش حرف بزنم، با حس ذوق وشوق، وجوری که انگار دارمش حسم رو خوب کنم، وبعد توی دنیای واقعییم تجربش کنم…

    هزاران مثال اینطوری دارم از وقتی دارم از قوانین استفاده میکنم‌‌…این تازه ترین وداغترینش بود…

    اقا فرشاد عزیز، منم از فایلهای دانلودی شروع کردم ونتایج عالی گرفتم اعتماد واطمینانم هر بار بیشتر شد، انقدر بیشتر که به راحتی مثل آب خوردن، هر ماه دارم قدمهارو میخرم والان قدم ششم هستم، وتواین 5 ماه گذشته که آغاز کردم با قدمها زندگی کردن، زندگی من در هرجنبه ای، 180 درجه تغییر مثبت داشته واینها همه از اعتمادی اومد که من به استادعزیزمون وراهشون کردم…

    انشالله در پناه امن خداوند به تک تک ارزوهاتون برسید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهزبان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به شما لطیفه جان عزیزم..

    خدا رو شاکرم که می بینم هر روز افراد زیادی مثل که سالها ره گم کرده بوند به این مسیر پربرکت هدایت شدند.

    لطیفه جانم، بهت پیشنهاد میکنم فقط وفقط روی سایت متمرکز باشی، یعنی 80 درصد تایم بیداریت اینجا باشی، سعی کن تمام فایلهای توحیدی سایت رو بارها وبارها گوش کنی، کامنت بخونی زیاااااد، فایلهای سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت رو ببینی که ذهنت کم کم تربیت بشه بره سمت دیدن زیبایها ویه سبک جدید ودرست زندگی، فعلا فقط سعی کن ببینی وبشنوی و کار خاصی یعنی فکر وخیال خاصی در مورد چطور رسیدن به خواسته هات وتغییر سریع رو نداشته باشی، چون تغییر کم کم اتفاق میفته…

    فک کن شما یه نهال گل سرخ زیبا هستی که خداوند از اون زمین خشک و بی آب و علف کندتت، وآورده کاشته توی یه مزرعه پراز گل و گیاه و آب و نور….

    حالا تا ریشه هات توی خاک جا بگیره و دوباره برگات سبز و غنچه هات شکوفا بشه یه کم زمان میبره..

    منکه میگم 6 ماه تا 1 سال، اینجا باشی خصوصا اگر روی دوره 12 قدم کار کنی نتایج عالی همراه تغییر شخصییتت کم کم برات اتفاق میفته

    جوریکه بعد یکسال برگردی زندگیتو نگاه کنی می بینی که چقدر نتایج شگفت انگیزه…

    بریز دور هرچی فکر وباور وعقیده توسرت بوده و(( به خدا بگو خدایا من میخوام از بهترین وراحترین ونزدیکترین راه وروش خودت وقوانین جهانت و خودم رو بشناسم تا بتونم با رضایتمندی درونی و داشتن رضایت وخشنودی شما زندگی کنم…))

    این دعای هر روز وهر لحظه ات باشه هر وقت یادت اومد…

    انوقت دیگه خداوند که قربونش برم حی وحاضره همیشه، میاد و میبردت اونجاها که حتی تو خوابتم نمی دیدی…

    از نظر سلامتی و عاطفی و خانوادگی، اجتماعی، کاری و معنوی و پولی ومالی ….

    اماااااا به شرط صبر وتوکل و ایمان و البته صداقت و درستکاری و پاکی دل، به شرط تسلیم بودن در برابرش…

    طوریکه از صمیم قلب عاجز وتسلیم وخسته باشی دیگه از خودت و ذهنت و ونجواهات و از تکیه بر هر کسی وهر عامل بیرونی به غیر از خداوند

    و امیدت تنها بر خودش باشه و خدا رو تنها صاحب اختیار و مالک خودت بدونی….

    جوریکه خودش بیادو همه چیز وهمه کس رو در خدمتت قرار بده تا آسان زندگی کنی…

    منی که دارم این حرفها رو بهت میزنم هنوز گاهی پیش میاد که نمی تونم ذهنمو کنترل کنم

    نمی تونم متوکل باشم.

    نمی تونم صبر کنم

    نمی تونم دست از خودمحوری وعجله و دودلی بردارم..

    امااااا این بی خدایی بونم شاید به چند ساعت و به یک شبانه روز نرسه….

    چون از بی خدا بودن به شدت می ترسم و گریزانم و حالم بد میشه…

    انقدر از حضورش و با وجودش خیر وخوشی دیدم که دیگه نمی تونم دست از این درگاه الهی بکشم….

    چون در چشم بهم زدنی نابود میشم…

    چون میدونم که نمی تونم نمی دونم و قدرتش رو ندارم که به تنهایی وبدون توکل وخواستن ازش حتی بلند بشم به امورات زندگیم برسم…

    لطیفه جانم هر روز به خودت بگو، هر لحظه به خودت بگو، خدایا من تسلیم درگاهت هستم من خودم رو تقدیم تو میکنم تا از من چیزی بسازی که می پسندی….

    حتی اگه درد داشت اگر برات سخت بود، بپذیر، مثل سنکی که بعد تراش تبدیل به یاقوتی زیبا میشه….

    ان شالله در پناه امن خدا باشی دوست عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: