ما هرگز گوشت فاسد را نمیخوریم. به غذایی بدبو و گندیده لب نمیزنیم.
حتی دیدن یک مو در غذایی لذیذ و سالم، حالمان را بد میکند یا اگر احساس کنیم آشپزی که این غذای خوشمزه را پخته اصولاً آدم بیسلیقهای است که اهمیتی به بهداشت خود نمیدهد، باز هم حاضر به خوردن آن غذا نیستیم.
ما به شدت مراقب هستیم تا غذایی سالم و مورد تإیید را وارد بدنمان نماییم. چون میخواهیم جسم سالمتری داشتهباشیم.
اما نوبت به تغذیه ذهن که میشود، هیچ اهمیتی نمیدهیم. در حالیکه تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه کانون توجه و ورودیهایی است که به ذهنمان راه دادهایم.
اما درباره ورودی های ذهنمان وسواس چندانی به خرج نمیدهیم. ساعتها پای اخبار مینشینیم تا از تک تک فجایعی آگاه شویم که ممکن است در گوشه و کنار جهان رخ داده باشد.
ساعت ها درباره ناخواستههای زندگیمان، درباره رابطهای که از آن رضایت نداریم و مسائل مالیای که درگیر آن شدهایم، لب به گله و شکایت مینشینیم. مرتباً با دوست و آشنایی که از اوضاع بد اقصادی مینالد، همراه و همداستان میشویم و گفتههایش را تأیید میکنیم.
ساعتها پای فیلمهایی مینشینیم که تمرکز آن بر کمبود است و غافلیم از اینکه تمام این گله و شکایتها، شنیدن این درد و دلها و تأیید کردن آنها، یک غذای مسموم و بدبو است که به ذهن خود میخورانیم.
چرا با اینکه تا این حد به تغذیه جسممان اهمیت میدهیم، از تغذیه ذهن غافلیم؟!
چرا نمیتوانیم درک کنیم که هر موضوعی که آرامش ما را مختل میکند، هر تصویری که احساسمان را بد میکند، هر اخباری که ما را نگرانتر میکند و هر توجهی که ترس، تردید و اضطراب را در وجودمان میکارد، همان غذای مسمومی است که ذهنمان را بیمارتر و باورهایمان را محدود کنندهتر میگرداند و سپس خودش را در قالب بدهی، نگرانیهای تمام نشدنی مالی، روابط پرتنش، جسم بیمار و… نشان میدهد.
توجه به هر ورودی مسموم، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواستهی دیگر که نتیجهی آن ورود اتفاقات ناخواستهی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها، ترسها و نگرانیهای بیشتر باز میکند.
اتفاقات ناخواستهی بیشتری را به زندگیات جذب میکند تا دوباره موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشی.
تنها راه خروج از این حلقه معیوب، تغذیه ذهن با غذایی مناسب است.
به همین دلیل لازم است همانگونه که با وسواس، غذاهای سالم، خوشرنگ و بو و خوشمزه را وارد بدنت میکنی، درباره غذای ذهنت هم وسواس به خرج دهی و تنها ذهنت را در معرض ورودیهایی قرار دهی که احساس بهتری به تو میبخشد و تو را سپاسگزارتر مینماید.
یکی از بهترین راهها برای تغذیه ذهن، شروع کار با دوره کشف قوانین زندگی، است.
دوره کشف قوانین زندگی، یک راهنمای تمام عیار برای مسیر زندگی شما در تمام جنبههاست و با زبانی ساده و با فرمولی ۱۰۰٪ عملی، قوانین زندگی را به شما یاد میدهد. همان قوانینی که راه ورود نعمت و ثروتهایی بی انتها را به زندگیات باز میکند و به شما کمک میکند تا خالق شایستهای برای زندگیات باشی و فارغ از اینکه الان در چه شرایطی هستی، بتوانی با هماهنگ شدن با قوانین زندگی، همان شرایطی را خلق کنی که دوست داری داشته باشی.
متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:
باید همیشه این سوالو از خودم بپرسم که همیشه که اینقدر به غذای جسمم اهمیت میدم آیا به همون اندازه به غذای روحم هم اهمیت میدم⁉️
برای غذای جسمم خیلی وسواس بخرج میدم و حواسم هست که این غذا سالم باشه و خیلی مراقبم که چی میخورم آیا در مورد ورودی های ذهنم هم مراقبم که:
چه آهنگی گوش میکنم؛ چه صدایی میشنوم؛ چه کتابی میخونم؛ چه فیلمی نگاه میکنم؛ چه سریالی میبینم؛ با چه آدمایی صحبت میکنم؛
اصلاً دارم به چی توجه میکنم؟! به بیماری یا به سلامتی؛ به فقر یا ثروت️؛
اونایی که ورودی های ذهنم هستن، چرا اصلا بهشون توجه نمیکنم؟؟؟
چرا خیلی راحت حرف های چرت و پرت میشنوم؟؟
چرا اخباری که همش در مورد مشکلات و بدبختی و گرونی و جنگ و تروریسمه رو به راحتی گوش میکنم؟؟
چرا اجازه میدم که این ورودی ها رو دریافت کنم؟؟
چرا در مورد مهمترین موضوع زندگیم که داره زندگیمو رقم میزنه اهمیتی نمیدم؟؟
وقتی به چیزی توجه میکنم، فرکانسی رو در مورد همون موضوع به جهان ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط و موقعیت هایی رو برام به وجود میاره که بر اساس فرکانس های ارسالی خودمه
اگه غذای سالم و تمیز رو انتخاب کنم که به ذائقم خوش نمیاد و اون غذا رو بخورم، همون لحظه از اون غذا بدم میاد و برام خوشایند نیست و همون لحظه تاثیرشو میبینم
اگه یه غذای فاسد بخورم، زود دل پیچه میگیرم و تاثیرش خیلی سریعِ
اما وقتی به موضوع نامناسب توجه میکنم، یه غذای نامناسب به ذهنم میدم، همون موقع تاثیرشو نمیبینم، هفته های بعد، ماه های بعد تاثیرش رو میبینم
چون یه فاصله زمانیه، بین اون موقعی که دارم به موضوعات نامناسب توجه میکنم فیلم نامناسب میبینم
اخبار نامناسب گوش میکنم
“حرف های نامناسب، بحث های بیهوده با همدیگه
این کارها رو انجام میدم
همون موقع که بلا سرم نمیاد
یواش یواش کانون توجهم، اتفاق های مشابه با اونو برام میاره
اخبار بیشتر وارد زندگیم میکنه
بحث های بیهوده بیشتر
حرف های نامناسب بیشتر
وقتی به یه موضوع مناسب یا نامناسب توجه میکنم، خیلی زود توی مدارش قرار میگیرم، اونوقت از در و دیوار اساس اون موضوع بیشتر و بیشتر بهم نشون داده میشه
بعد از مدتی هم آثار عینی اونو تو زندگیم میبینم
این فاصله زمانی باعث میشه که نتونم ارتباط دقیقی بین ورودی های ذهنم و نتایج و اتفاقات و شرایط و بلاهایی که سرم میاد رو درک کنم
چون این فاصله زمانی زیاده
به خاطر این فاصله زمانی، میام تعبیرهای مختلفی میکنم
میگم بدشانسیه، خدا خواسته، شاید اینجوری بوده، دیگه سرنوشت منم همینه،و هزارتا دلیل دیگه
دلیل اصلی این اتفاقات اینه که خودم دارم غذای نامناسب به ذهنم میدم
خودم دارم به چیزهای نامناسب توجه میکنم
خودم دارم یه مشت آشغال و چرت و پرت وارد مغزم میکنم
خودم دارم به چیزهایی توجه میکنم که اصلا
نمیخوامشون
برام مناسب نیستن
احساسمو بد میکنن
گریه ام رو در میارن
اوقاتم رو تلخ میکنن
خودم این فرکانسا رو ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط، موقعیتها افرادی رو برام توی زندگی میاره که هم مدار با کانون توجه خودمه
پس همون طور که مواظب غذای جسمم هستم و غذای جاهای نامناسب رو نمیخورم به همون اندازه هم باید مواظب باشم که
دارم به ذهنم چی میدم؟
چه خوراکی رو دارم به خودم میدم؟
چه افکاری رو دارم توی ذهنم میسازم؟
چه باورهایی رو دارم ایجاد می کنم؟
“خدا هم توی قران میگه اونچه که بهش توجه میکنم و بهش فکر میکنم، همون چیزیه که توی زندگیم رخ میده
پس تموم اتفاقایی که توی زندگیم میفته به خاطر اونچه هست که خودم انجام دادم
خدا که به بنده هاش ظلم نمیکنه
اگه میخوام خوشبخت زندگی کنم، باید تموم تمرکزمو بزارم روی توجه به نکات مثبت توجه به اونچه که بهم قدرت میده
سعی کنم کانون توجهم رو به سمت خواسته هام ببرم
باورهای محرک و محدود کننده گذشته، میتونن با تغییر افکارم، با تغییر کانون توجهم، اونها هم تغییر کنن
اونوقت اتفاقات زندگیم تغییر میکنه
پس ارزشش رو داره که هر روز روی خودم و ذهنم کار کنم، چون هرچی که بخوام بهم داده میشه.
پس به دنبال افکار مناسبی باشم که احساس بهتری بهم میده و متعهد باشم که فقط اون افکارو به ذهنم بدم
اونوقت زندگیم به سمتی میره که از در و دیوار ثروت و سلامتی و خوشبختی و سعادت وارد زندگیم میشه
بدون اینکه بخوام کار خاصی انجام بدم چون ساز و کار جهان اینه
پس براش زمان و وقت بزارم، برام مهم باشه، چون تموم اتفاقات زندگیم رو داره کانون توجهم به وجود میاره
باید همون وسواسی که برای غذا خوردن دارم، در مورد کانون توجهم هم داشته باشم
پس حواسم باشه که ذهنمو دارم با چی تغذیه میکنم؟؟
چون در هر لحظه به وسیله اونچه که میگم،
میشنوم،میبینم،
به یاد میارم،یا بهش فکر میکنم،
دارم به ذهنم غذا میدم و اینا باورهای من هستن
پس یا در حال قدرتمند تر کردن یه باور قدرتمندم
یا درحال محدود کننده تر کردن یه باور محدود کننده
پس یه ایستگاه بازرسی قوی برای ورودی ذهنم درست کنم
ذهنمو شرطی کنم که:
هر ورودی که منو غمگین یا نگران میکنه
میترسونه
بهم احساس بدی میده
“مثل همون غذای گندیده و سمیِ که حاضر نیستم بهش نگاه کنم
چه برسه که بخوام اونو بخورم
هر وقت به غذای گندیده و سمی اجازه عبور از این ایستگاه رو دادم و خوردمش
اون وقت اجازه دارم تا ذهنمو با ورودی های نامناسب مثل
اخبار
نگرانی درباره مشکلات
موندن توی احساس بد، که هزاران دلیل هم براش دارم تغذیه کنم
تموم اتفاقات زندگیم بدون استثنا نتیجه کانون توجه و ورودی هایه که به ذهنم میدم پس
چرا در مورد ورودی های ذهنم اهمیت
نمیدم
چرا ساعت ها پای اخباری میشینم تا از مشکلاتی که اتفاق افتاده خبر دار بشم
چرا در مورد ناخواسته های زندگیم صحبت
میکنم؟
چرا درباره رابطه ای که از اون رضایت ندارم حرف میزنم
چرا در مورد مسائل مالی که درگیرش شدم گله و شکایت میکنم؟
چرا با دوست و آشنایی که مرتب از اوضاع بد اقتصادی ناله میکنه، همراه میشم و گفتههاشوتایید میکنم؟؟
چرا ساعت ها پای فیلم هایی میشینم
که تمرکزشون روی کمبوده؟؟
تموم این گله و شکایت ها
شنیدن این درد و دل ها و تایید کردن اونها یه غذای مسموم و بدبوییه که به ذهنم
میدم
چرا اینقدر که به غذای جسمم اهمیت میدم از غذای روحم غافلم؟؟
چرا نمیتونم درک کنم که هر موضوعی که آرامشمو بهم میریزه
هر تصویری که احساسمو بد میکنه
هر خبری که منو نگران تر میکنه
هر توجهی که ترس و تردید و اضطراب رو در وجودم بیشتر میکنه
همون غذای سمیِ که ذهنمو بیمارتر و باورهامو محدود کننده تر میکنه
بعد هم خودشو تو قالب بدهی، نگرانیهای مالی تموم نشدنی
رابطه های پر تنش و ناراحت کننده
و جسم بیمار نشون میده
وقتی به هر ورودی مسمومی توجه میکنم دارم یه فرکانس ناخواسته رو ارسال میکنم که نتیجش ورود اتفاق ناخواسته بیشتره
اونوقت با این کار راه گله و شکایت و ترس و نگرانی بیشتری به زندگیم باز میشه
اتفاقات ناخواسته بیشتری به زندگیم جذب میشه تا موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشم
تنها راه خارج شدن از این گرفتاری ها
و مشکلات، تغذیه ذهنم با غذای مناسبه
پس همونطور که با وسواس غذا های سالم رو وارد بدنم میکنم
برای غذای ذهنم هم وسواس به خرج بدم و ورودی هایی رو وارد ذهنم کنم که احساسمو بهتر میکنه و منو سپاسگزار تر میکنه
با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن این فایل در قسمت نظرات.
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD146MB12 دقیقه
- فایل صوتی غذای روح چگونه تأمین میشود؟11MB12 دقیقه
به نام خدای مهربان
این فایل واقعا بینظیره و ذهن – حداقل ذهن من – بسیار بسیار علاقهمنده که اصلا به اگاهیهای این فایل ارزشمند توجهی نکنه و بگه برو بابا حال داری… این همه آدم دارن استفاده میکنن از شبکه های اجتماعی چیشون شده؟ میگه مگه تو غار نشینی که ارتباطات اجتماعی ات رو محدود کنی؟ مگه تو مرتاض هستی که به خودت انقدر سختی میدی؟ این همه آدم تو سوشال نتورک ها هستن و موفق و ثروتمند هستن.. خود استادم هست.. تو هم باش دیگه.. و کلا یک منطق ها و دلیل ها و حرف هایی رو می زنه که فقط میخوای تحسینش کنی از بس که خلاقه این شیطان ذهن رفیق عزیزمون.
این فایل به من این اگاهی رو داده که همانطوری که ما مراقب هستیم چه غذایی رو مصرف می کنیم و از نظر ذائقه از نظر تمیزی و سلامت و انرژی ای که تولید میکنه کاملا مراقب هستیم چون میدانیم اگر که اون چیزی که باعث رشد بدنمون میشه رو مصرف نکنیم مثلا تاریخ مصرف ذشته باشه یا به ذائقه ما نخوره یا باعث بشه که انرژی خوبی در بدنمون تولید نشه، و اگر رعایتش نکنیم چک و لقتش رو از جهان دریافت میکنیم و چنان رنجی برامون ایجاد میکنه که تا آخر عمرمون یادمون بمونه که غذای مناسب بخوریم..، به همان صورت هم باید در مورد کانون توجه خودمون و ذهن خودمون هم مراقب باشیم چون آن ورودی که به ذهن و کانون توجه داده میشه، اون ورودی باعث ارسال فرکانس ها و ایجاد رفتارها باورها و افکار در ما میشه که زندگی ما رقم میزنه. دقیقا مثل کد نویسی در کامپیوتر. اگر بیای کدهای معیوبی رو بنویسی بهترین سخت افزار جهان هم نمیتونه از اون کد نتیجه بگیره.. و اگر کد درستی بنویسی بهترین نتایج رو میگیری و در مورد ذهنم همینه اگر بهترین ورودی ها رو بهش بدی – که ورودی های این سایت بهترین ورودی هست که میشه به ذهن داد تا آینده زندگیمون رو سرشار از موفقیت ثروت سلامتی روابط خوب ارتباط خوب با خداوند و در عین حال جلوگیری از هزاران ضرر رو برامون به ارمغان میاره و در حل مسائل زندگیمون به صورت عالی بهمون کمک میکنه که ریشه ای حلشون کنیم، به همین دلیل ساده باید ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم یعنی خودمون رو با آگاهی های این سایت غرق کنیم.
یک نکته خیلی جالب دیگه این بود برای من که یادآوریش مثل دوباره شنیدنش بود که آقا بحث ورودی های ذهن اینطوری نیست که بلافاصه بعد از اینکه توجه منفی داشته بلا سرت بیاد زمان میبره، یعنی کانون توجه منفی زمان میبره که بلاهاش سرت بیاد مثل غذا بد نیست که تا کردی تو دهان مبارکت بفهمی اشتباه کردی.. بنابراین باید خودت جنس توجه و ورودی ها و نتایجی که ایجاد میکنه رو بدونی یعنی انقدر از قانون سرت بشه که بدونی این توجه این نوع نگاه این منفی نگری چه بلایی سرت میاره از چه اساسی وارد زندگیت میکنه بنابراین جرئتش رو دیگه نداری ادامه اش بدی. چون میدونی طبق قانون مثل همون قانون جاذبه که هرر وز رو زمین نگهت داشته، باید توجهت رو کنترل کنیم تا اتفاقات زندگیت عالی باشه و اینم شدنی هست.. کمال گرایی نمیکنیم ولی باید هر روز بهتر از دیروز باشه. باید روند تکاملش طی بشه و هی روش کار کنیم حتی توجه منفی داشتیم ناامید نشیم ادامه بدیم کار کنیم تا ممثل یک بدنساز که قوی میشه و همیشه ورزش میکنه به راحتی ما هم به همون مرحله برسیم و این مسیر رو ادامه بدیم.
کاری که الان من تصمیم گرفتم و انجام دادم بعد از گوش دادن به این فایل ارزشمند این بود که اکانت واتسآپ، تلگرام، اینستگرام، ایمو، وایبر، اسنپچت که داشتم رو کاملا حذف کردم. Delete account. و چقدر ذهنم میگفت که بابا تو این همه دوست داری این همه فایلهای خوب روشون داشتی که مطابق قانون بود این همه دوست هم فرکانسی داشتی که اونها ورودی های خوب میدن و … چرا خودت رو انقدر تنها میکنی و چرا انقدر غیرطبیعی هستی، بابا انسان موجودی اجتماعی هست تنهایی که نمیشه و دیگه ته منطقش این بود که اگر استاد عباس منش این اکانت ها رو داره خب تو هم میتونی داشته باشی.. ولی میدونید من خودم همین الانم – البته الان میشه گفت قبلا ام – استفاده کردنم از شبکه های اجتماعی اصولی تر و درست تر شده بود یعنی من واقعا هیچ چرت و پرتی رو فالو نکردم و با هر کسی هم صحبت نکردم و مراقبت میکردم حتی اگر سرچی داخل اینستگران داشتم برای رفتن به پیج های فوق العاده ی اموزشی بود یا دیدن نعمت ها و برکت هایی که تو جهان هست اینستگرام خیلی کمک کننده بود.. ولی به خودم گفتم ببین محمدصادق انصافا تو نسبت به گذشته خیلی خیلی کمتر داری جدی میگیری ورودی های ذهن رو، اگر میخوای خوشبخت بشی اگر میخوای سلامت و موفق باشی و تمرکزت رو بیشتر روی خواسته هات بگذاری این تایمی که الان برات باز میشه رو براش برنامه داشته باش و روی خواسته هات متمرکز شو و همین که تو انقدر نعمت خود کنترلی داری و نمیگذاری باد تو رو ببره، حذف این شبکه های اجتماعی به نفع تو خواهد بود. چندین بار در گذشته انجامش دادی و دیدی که ذهنت چقدر آروم شد. درسته تنهایی داره ولی این تنهایی بسیار لذت بخشه و خداوند کارش رو بلده که که کاری نکنه من از نظر اجتماعی به مشکل بخورم و درسته من تنهاییم رو بیشتر دوست دارم اما غار نشینم نیستم که خداوند خودش در زمان و مناسب و مکان مناسب روابط مناسب رو هم ایجاد میکنه. تو روی خودت کار کن فقط. هدایت دست الله مهربان است.
به قول استاد شاید ملا نقطهای نگاه کرده باشم اما من این شبکههای اجتماعی رو کامل حذف کردم. تمام اکانتهام با تمام آگاهی ها فایل ها و نکات مثبتی که داشت و چیزهایی که بهم اموزش میداد.
الانم ازخ داوند از صمیم قلبم میخواهم که هدایتم کنه از این زمانی که باز میشه به بهترین شیوه استفاده کنم و همیشه به من انگیزه حرکت بیشتر و بیشتر رو بده. خدایا شکرت.
استاد عزیز عاشقتونم. دوستان گلم عاشقتونم درپناه الله یکتا شاد و سلامت و موفق باشید.
به نام خدای مهربان
روز هفتم روز شمار تحول زندگی من
همانطور که ما مراقب هستیم دقیقا چه غذایی میخوریم، و مواظب هستیم که آن غذا سالم باشد و مشکلی نداشته باشد – چرا که میدانیم اگر غذای نامناسبی را وارد بدنمان کنیم که با ذائقه ما همگام نیست و یا سالم نیست و گندیده هست چه بلایی سر جسممان می آورد و چه دل پیچه ها و چه رنجی را ایجاد میکند – باید به غذای ذهنمان هم توجه کنیم. زیرا غذای ذهن ما هست که فرکانس های ما را ارسال میکند. و این فرکانس ها اتفاقات زندگی ما را رقم میزند. این فرکانس ها «زندگی ما را در تمامی جنبه ها» رقم میزند. ما داریم در مورد چیزی صحبت میکنیم که سعادت و خوشبختی در زندگیمان به آن وابسته است. و اگر این ورودی ها و این غذای ذهن سالم نباشد و گندیده بد بو باشد اتفاقات رنج آور بی شماری را برای ما ایجاد میکند. ما را از نعمت ها و برکت های زندگی دور میکند و حالمان را بد میکند. آرامشمان را مختل میکند بنابراین باید حواسمان باشد که داریم چه غذایی به ذهنمان میدهیم؟ چه چیزی را میبینیم؟ چه چیزی را میشنویم؟ چه چیزی رو میگوییم؟ چه چیزی را میخوانیم؟ به چه چیزی توجه میکنیم؟ در مورد چه چیزی با دیگران صحبت میکنیم؟ با چه کسانی رفت و آمد داریم و به صحبت هایشان گوش میکنیم؟ یادمان باشد تنها تفاوت بین انسان های موفق و ناموفق توانایی آنها در کنترل ذهنشان هست و نگاهشان به شرایط است و افراد موفق مانند یک ورزشکار که به ورودی های جسمش و تمرینات ورزشی اش بی نهایت ارزش قائل هست، برای ورودی های ذهنشان تجسماتشان تخیلاتشان صحبت هایشان آنچه که میبینند آنچه که میشنوند آنچه که به آن توجه میکنند و تفسیر میکنند ارزش قائل هستند و هر روز تمرینات ذهنیشان را انجام میدهند و در هر لحظه مراقب هستند که در مسیر خواسته هایشان فکر و توجه کنند و نه ناخواسته هایشان.
اهرم رنج و لذتی که من برای ورودی های ذهن تعریف میکنم:
همانطور که خوردن غذایی سمی منجر به نابود شدن زندگی جسمانی ام میشود و به قول مریم خانم به بهای جانم تمام میشود، اجازه دادن و توجه کردن به غذای ذهنی مسموم و سمی مانند اخبار، پیگیری کردن بیهوده در شبکه های اجتماعی، بودن با افراد نامناسب و بی هدف و باری به هر جهت، غافل شدن از دادن ورودی های مناسب ذهنی، دقیقا مانند خوردن سم هست و نباید انتظار داشته باشم آینده زندگی ام عالی باشد اگر که اجازه میدهم ذهنم به هر جا که میخواهد برود و توجه کند. بنابراین به خودم میگویم آیا حاضری غذای سمی بخوری؟ اگر نه مراقب ورودی های ذهنت باش و به آن غذای سالم و لذیذ و عالی بده چرا که نتیجه اش واقعا ارزش دارد و زندگیمان را در تمامی جنبه ها عالی میکند. مانند تمامی دوستانی که از این مسیر فوق العاده نتیجه گرفته اند. و این نتایج حاصل دادن ورودی های مناسب بوده.
یکی از مسائلی که من طی این مدت که در این مسیر فوق العاده دارم حرکت میکنم در آن ضعیف عمل کرده ام و بایستی روندش را تغییر دهم، این است که توجه ام در تصاویر ذهنی ام بیشتر روی ناخواسته هایم هست و مشتاقم که در روزشمار تحول زندگی من این مسئله را بهبود بدهم و تصاویر ذهنی ام را هم جهت با خواسته هایم و چیزهایی که به احساس خوبی میدهد تنظیم کنم.
خدایا شکرت که من را به مسیر این آگاهی های فوق العاده هدایت نمودی.
از شما و خانم شایسته مهربان بابت روزشمار تحول زندگی من بی نهایت سپاسگزارم.
سلام به دوستان عزیزم
آنچه که از این فایل دریافت کردم این هست که همانطور که مراقب هستیم که چه غذایی به جسممان میدهیم.. همانطور که بوش میکنیم.. وضعیت رنگش رو چک میکنیم.. ذائقش رو چک میکنیم آشپزش رو بررسی میکنیم محیطی که میخوایم غذا رو مصرف کنیم رو بررسی یکنیم و بسیار مراقب هستیم آنچه به جسممون میدهیم پاک و تمیز باشد تا نتیجه جسمی ما سلامتی و نشاط بیشتر باشد و انرژی بیشتر و حال بهتری داشته باشیم، به همان صورت باید مراقب غذایی که به ذهنمان میدهیم هم باشیم. زیرا همانطور که جسم ما ورودی اش غذای پاک باید باشد تا به خوبی برایمان کار کند و به ما امکان تجارب زیبا مثل سلامتی آرامش احساس خوب پر انرژی بودن و احساس خوب در بدن داشتن را بدهد ذهن ما نیز ورودی اش مناسب باشد تا اتفاقات مناسب، ایده ها شرایط موقعیت ها ثروت سلامتی روابط عالی زیبایی ها احساس خوب و .. را برایمان رقم بزند. چرا که ذهن ما خالق اتفاقات زندگی ماست. خالق ثروت ماست. خلاق روابط ماست. خالق اتفاقات خوب ماست. خالق سلامتی ماست. خالق پیشرفت ماست. خالق معنویت ماست. خالق عزت نفس ماست. خالق ارزشمندی ماست. خالق شهرت ماست. خالق اعتبار ماست. خالق هر آنچه که به عنوان زیبایی یک بشر میتواند تجربه کند ذهن ما خالق آن است. بنابراین حتی مهمتر از غذای جسم، غذای روح است. چرا که حوزه نتیجه ای که ایجاد میکند جسم فیزیکمان و روحمان و فراتر از آن یعنی جهان را دربرمیگیرد. بنابراین بسیار مهم است که غذای خوب به ذهنمان بدهیم تا ذهنمان هم به خوبی برایمان کار کند. مقدس ترین کار دنیا دادن ورودی های مناسب به ذهن است.
بدترین ورودی ها به ذهن گوش دادن به اخبار که مرتبا در مورد فجایع صحبت میکند هست، بدترین غذا به ذهن صحبت کردن با انسان های منفی نگر و شاکی ایست.. بدترین ورودی به ذهن گوش سپردن دیدگاه های نامناسب افراد در خصوص ثروت، سلامتی، معنویت، خداوند و .. است بنابراین بایستی مراقب آنچه که به عنوان ورودی به ذهن خود میدهیم باشیم. و به جای آن ورودی های از ورودی های بسیار بسیار مناسب مانند این سایت استفاده نماییم. دوره هایی مانند جهان بینی توحیدی، سفر به دور آمریکا، زندگی در بهشت، آرامش در پرتو آگاهی، فایل های دانلودی، شیوه حل مسائل زندگی، چگونه فکر خدا را بخوانیم، رویاهایی که رویا نیستند، سپاسگزاری، سریال تمرکز بر نکات مثبت، عزت نفس، عشق و و مودت در روابط.. هر چه بیشتر به موفقیت توجه نماییم هر چه بیشتر کامنت های بی نظیر دوستان که تحسینشان میکنم را بخوانیم ذهنمان را با ورودی های مناسبی پر کرده ایم که نتیجه اش قطعا خروجی خوشبختی،سلامتی،ثروت، درک، آگاهی ، معنویت،سعادت، احساس خوب، پیشرفت، بهبود شخصیت، زیبا شدن اتفاقات،زیبا شدن خودمان، پول و .. است. خداوند به استاد عباس منش و خانم شایسته و خانم فرهادی و مدیر فنی عزیزمون بی نهایت نعمت و برکت و ثروت و خوشبختی بده که چنین ورودی های مناسبی رو برامون فراهم کرده اند و دستان خداوند مهربانم هستند که من رو به سمت این سایت بی نظیر هدایت کرد. هزاران برابر سعادتی که این ورودی ها در زندگیمان ایجاد میکنند نصبیتون کنه.
تمام اتفاقات زندگی ما رو کانون توجه ما بوجود میاره.. بنابراین وقتی کانون توجهمون رو با استمرار دادن ورودی های مناسب به سمت خواسته ها پیشرفت موفقیت ثروت سلامتی روابط خوب توجه به زیبایی ها معنویت و .. میبریم اتفاقات زندگی ما هم تغییر میکنه و از خدا میخواهم به من قدرتی بدهد که این ورودی ها تبدیل به شخصیتم بشود و درک و آگاهی و هدایتش را به این سمت برایم انجام دهد تا به صورت پایدار زندگی ام بی نظیر شود.
هر روز به سمت زیبایی ها بیشتر و شخصیت زیباتر هدایت شوید. در پناه رب جهان.
سلام به آقا علیرضا فوق العاده
بسیار نکات زیبا و عالی ای رو گفتی. به خصوص در مورد اون کارخونه که اگر کارخانه دار مواد اولیه کرم خورده تهیه کند با بهترین ابزار کارخانه هم خروجی محصول فاجعه هست. بنابراین مهمترین چیز دادن ورودی مناسب به کارخانه زندگی یعنی ذهن هست.
ماشاالله. آن قستی که گفتی که وقتی نازیبایی ببینم توجه ام را از روی آن برداشته و به زیبایی ها توجه میکنم بسیار فوق العاده هست. آفرین به مهارت شما.
در خصوص سیستم احساسات عالی گفتید که ورودی نامناسب حس بد (ترس نگرانی اضطراب شک تردید بی ارزشی و ..) و ورودی مناسب حس خوب ایجاد میکنه امیدواری شجاعت جسارت لیاقت آرامش شادی
هر روز به سمت زیبایی های بیشتر و ورودی های بی نظیر تر هدایت بشی و زندگیت را عالی بسازی. خدانگهدار و راهگشای مسیر باشه.
سلام به علیرضا عزیزم. چقدر لذت بردم از کامنتت. اون قسمتی که ورودی های جسم و روح رو با هم مقایسه کردی و در مورد شنوایی بینایی بویایی و لامسه و کلام صحبت کردی و مثال زدی بسیار پند آموز هست که ورودی ها چطور دارن عمل میکنن. واقعا به خاطر اینکه خداوند به ما لطف داشته و لیاقت حضور در این سایت فوق العاده رو داده سپاسگزارم و از اینکه این فرصت رو در اختیار من قرار داده تا روی خودم کار کنم بی نهایت ممنونم. از شما سپاسگزارم که به خوبی به قوانین عمل میکنی و کامنت فوق العاده ات را برایمان گذاشتی. نکته زیبای بعدی کامنت شما مثالی هست که در خصوص درس استاد به شاگرد زدی که گفت پس کی دروس زندگی به من آموزش میدهی؟ و سرش را زیر آب کرد و نگه داشت و بعد سرش را بیرون آورد و گفت آن زیر به چه فکر میکردی و چه چیزی را میخواستی؟ گفت نفس. فقط میخواستم نفس بکشم و گفت برای درک و یادگیری قوانین زندگی هم باید همینقدر تشنه و طالب باشی. خدایا چنین تشنگی ای را در من ایجاد کن که لحظه به لحظه به دنبال درک و اجرای قوانین زندگی ات باشم زیرا ارزشش را دارد رنج ها را از من دور کرده و لذت و زیبایی و نعمت هایت را وارد زندگی میکند. زیبایی دیگر کامنت شما آن قسمتی بود که در خصوص کارخانه لوبیاسازی با بهترین تجهیزات صحبت کردی که اگر همان کارخانه مواد اولیه نامرغوب یا مواد نادلخواه دیگری را به عنوان ورودی به بهترین ابزار دنیا بدهد خروجی اش غیر دلخواه هست. پس اگر ما هم به بهترین ابزارهای خداوند یعنی ذهن و مغزمان ورودی نامناسب بدهیم همین بهترین ابزار خروجی نامناسب و نادلخواهی را ایجاد میکند پس باید ورودی های سالم و عالی و لذیذ و همجهت با خواسته هایمان بدهیم تا اتفاقات عالی و دلخواه برایمان رخ دهد. خدایا شکرت از شما دوست عزیزم سپاسگزارم.
سلام به آنا عزیز. تبریک بهت میگم که برای خودت ارزش قائلی و قانون فرکانس رو به خوبی درک کردی و حالا داری بهش عمل میکنی و به جای دادن ورودی های نامناسب در حال دادن ورودی های مناسب به ذهن خودت هستی. تبریک بهت میگم به خاطر اینکه تعهد به خودت دادی و رنج و لذت ایجاد کردی که ورودی نامناسب = سونامی بدبختی و بدشانسی و ورودی های مناسب مثل فایل های استاد عباس منش = خالق زیبایی های بیشتر شدن و تمرکز بر نکات مثبت بیشتر و خالق بهشت زمینی شدن. تبریک بهت میگم که کامنتت لایک استاد رو هم داره و این نشون میده که تو بسیار فرکانس های خوبی رو داری به جهان ارسال میکنی و عملگرا هستی. به خودم تبریک میگم و همچنین به شما که در این خانواده فوق العاده حضور داریم تا زندگیمون رو هر روز زیباتر از گذشته کنیم. عاشقتم هر روز به سمت اتفاقات عالی تر هدایت بشی.
سلام به هادی عزیزم. آفرین به شما. دمت گرم به خاطر اینکه انقدر خوب ورودی های ذهنت رو کنترل میکنی و نشانه های خداوند رو درک میکنی. اینکه تونستی در عرض یکساعت دستمزد عالی به اندازه کل حقوقت رو دریافت کنی موفقیت بزرگی هست و به خاطر این موفقیت بهت تبریک میگم. هر روز به سمت زیبایی ها و اتفاقات عالی تر هدایت بشی دوست عزیزم.
سلام بهمن جان. داستان زندگیتون تاثیر گذار بود. چقدر جالب فتی اون قسمتی که پذیرش من از قوانین از روی احساسات بود نه علم. وقتی که از روی علم و دانش ایمانت رو میسازی و به قانونمندی جهان باور پیدا میکنی همان چیزی که استاد در کتاب رویاهایی که رویا نیستند گفته که شروع کار موفقیت این باوره که ما در یک جهان قانونمند زندگی میکنیم و هیچ شانس و اتفاقی وجود نداره، این ایمان خیلی ذهن ما رو شفاف میکنه و بهمون قدرت میده که قوانین رو یادبگیریم عمل کنیم و نتیجه بگیریم. باروهای خوب بسازیم نتیجه بگیریم. افسار توجه رو دست بگیریم نتیجه بگیریم. خیل خوشحال که با استاد عزیز آشنا شدی و امیدوارم که بهترین استفاده رو از مطالب این سایت ببری. صداقت شما بسیار برای من تحسین برانگیز هست و برات آرزوی موفقیت و سعادت دارم ان شاءالله خداوند ره گشای زندگیت باشه.