معرفی امکانات سایت - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

سلام به اقای سید حسین عباس منش من الان چند سال هست که ویس های شما رو گوش میکنم اول روزی که ویس شما رو گوش کردم با یک دوستی اشنا شدم که تازه خونه ماه اومده بود اصفهان اون روز از خونه بیرون اومدم رفتم اون دست خیابون غذا بگیرم که اونجا به ساحب رستوران دوست شدم و اون اقا توی شرکت نت فورک کار میکرد و توی اون چند وقت که با اون اقا اشنا شدم اخر ما رو رازی کرد که ما بریم توی نت فورک و اخر ثبت نام شدیم اونجا بعد یک مودت وکس شما رو برام گزاشت و از وکس های شما انرژی گرفتم اما هچ از تمرین انجام ندادم و میگم چرا خلاسه از نت ما در اومدیم رفتیم یک سالی تو خیابون ها ول گردی اون هم از خونه بیرون بیا برو تو پارک بشین و اونجا یک مودت کتاب بخون و با چند نفر اشنا شدم و بشون حرف میزدم از حرف های که شما گفته بودین میگفتم بشون و سوال های شما رو نوشته بودم اما خودم هچ تمرین نمیکردم حلال کنید یک مودت تو سایت های که نمیدونم چی شد از کجا اومد وکس شما رو پولیش دستم رسید و یک دوتا جلسه کوش کردم وباز هم تمرین انجام ندادم واون وکس ها رو دیگه کوش نکردم واون وکس ها رو تو گوشیم بود اما کوش نمیدادم فقط وکس های رایگان کوش میکردم و بد یک مودت فراموش شد وکس های شما این نمیدونم چرا این جور میشم یک نفر بم چیزی میگه حالم خوب نمیشه بد حالم بد میشه ونمیتونم کاری کنم فقط کار خودم انجام میدم بعد یک مودت باز یک چیزی میامد تو زهنم که وکس کوش کن باز وکس کوش کردم رایکان ها رو که یک مودت بعد نمیدونم چی شد رفتیم تو بنگاه کار کردم از اون بنگاه هم در بیا برو تو یک بنگاه دیگه که تو این بنگاه خوب بود برام ساب بنگاه خیلی خوب بود که دوستش داشتم بعد یک مودت رفتیم برای خودم بنگاه زدم وهمین اقا شد نوشتن قرارداد های بنگاه من گزشت گزشت که خودم خراب کردم یک مقدار بدی از بنگاه در اوبردم اونم مال کار های سند بود که کسی خونش قلنامه هست من کنم سند دار و نشود بدی اومد بالا اون هم بخاطر یک برنامه بنام ایمو که من اونجا به یک خانوم من اشنا شدم و همه زهن من رفت برای اون و بخاطر ایشون اومدم تهران اینجا هم تو خوابگاه میخوابیدم راستی این یادم رفت بگم من قبل بیام اصفهان هم یک مشگل داشتم اون هم باید بگم من قبلی که بیام اصفهان من یک خانواده 4تا پسریم که پدرم خیلی فرق میزاشت بمون یک روز مغازه میفروشه به همه پول میده به من نمیده من با چنگ دوا از بابام پول میگیرم 20میلیون سال 91 به من میده من هم با جنگ بابا میگه شرت داره که بری بنگاه با این اقای که من میگم اونجا باشی وبا این اقا مامله کنی و ماهم میگیم باشه ما میریم پیشه این اقا کار میکنیم این اقا پول مارو میده یک خونه خونه میخریم و این اقا سره مارو کلاه میزاره و من از اون بنگاه این اقا درمیام میرم پیشه کسی دیگه از اونجا ملک که 20 میلیون خریدم با زرر رد میکنم و 6میلیون میریزم داخل بورس و مابقیش میرم ترکیه واز اوجاه برم توی ترکیه هم بدبخت میشیم پاس میدم به معصول پانسیون اونجا یارو معتاد پاس مارو میفروشه میره ما خبر نداریم که پاس فروخته شده تو اونجا یک روز بس رو قران ومن اونجا از کلن از دیگه امام ها رو میزارم کنار چون یک بس شد که من حالم عوض کرد من برکشتم ایران که به معصول پانسیون میگم پاس بده که میگه کم شده از این اون سوال کن که بم گفتن برو سفارت ایران اونجا حل میشه و رفتیم بلخره درست شد ما برگشتیم ایران اومدیم شهر خودمون ومن یک مقدار از اون پول که سهام خریدم فروختم رفتم با یک نفر شریک شدم رفتم بانه اولین جنس خریدم بردم مغازه با این اقا مشگل پیدا کردم چک میزاره اجراه وماهم پول تو سهام بود نفروختم تا رفتیم دادگاه که گفتن الان نده میره زندان که همین هم شد داشتیم میرفتیم زندان تا بابام دلش رازی شد پول داد بلخره ما اومدیم بیرون رفتیم دست چک گرفتم دوباره شروع کردیم با یک تولیدی مانتو اشنا شدم که تو یک ساخت مان 3 طبقه بود که من با سه تا دوست شدم جنس اوبردم انقدر خوب بودم باشون که تو کارکاه اون ها میخابیدم حتا اون ها هم نبودن یک روزی که برکشتم تهران بم گفتن بابا اونجا شاکرد بزار وایسا اینجا کار کن ما هم قبول کردیم بعد چند وقت بعد گفتن میشه چند تا چک امانی بدی ماهم دادیم دست چک رو دادم خلاسه 120فیره من به این 3نفر چک دادم و ترسیدم فرار کردم چون بدی اوبردن بالا اون ها گفتم بمونم مشگل ساز میشه برگشتم شهر خودم که بابام گفت ما داریم میریم اصفهان برای همیشه که من هم گفتم اوکی اومدیم اصفهان که به اون اقای که روبه روی خونم بود اشنا شدم که وکس شما رو گزاشت داشتم میگفتم اومدیم بعد اون جریان ایمو که با اون خانوم دوست شدم تو تهران یک مودت بیکار بودم از سود سهام خوردم تا یک جا من پیدا کردم تو مانتو فروشی اونجا هم خوب بود که خدا باز از اونجا هم بخاطر هچی کردن بیرون ما بیکار باز که با این خانوم سره هچی این خانوم با کسی دیگه دوست میشه دوستش میا سراق ما کتک کاری کوشی من هم با خودش میبره حالا ما تو شهر قریب پول نداشتم سهم هم بسته که رفتم جای قبلیم گفتم پول بم بدین نیاز دارم اون هم گفتن فردا تسویه حسابت میدیم خلاسه پول داد رفتیم یک کوشی که از اون موقه دستم هست خریدم و یک مقدار هم دادم اجاره خونه یک مقدار هم موند برای غذا خردنم تا یک روز زنگ زدم به داداشم گفتم خسته شدم چه کنم گفت برو توی یک شرکت نگاه دیوار کن برو پیدا میشه ما اونجا یک شرکت پیدا شد که شستن قطار بود ما رفتیم یک روز ونمیتونستم اونجا دوام بیارم زدم بیرون برم پول که دادم استختام بشم بگیرم که قبول نکردن من هم پولم سفر شده بود همون موقه به داداشم پول گفتم بده گفت باشه یک ملیون بم داد اما اون هم مفتی نداد اسم در اومد از ایران خودرو از این قرکشی که امتیازم خرید ما با اون یک میلیون پول داداشم ما رفتیم جوراب فروشی کردیم وخیلی خوب بود و به یک تولیدی اشنا شدم که خیلی حوای من دارن وبا اون یک میلیون من خوب در اوبردم حقیقت همش دادم جای دختر بازی الان نمیگم از جوراب در اومدم نه این عاشقش شدم با همین تولیدی که کمک کرد الان یک مغازه خودش برام گرفت بدون پول پیش فقط اجاره بدم که خودش چک ها شو نوشت داد به ساحب مغازه در اثل بگم دکه هست که زیره کارکاه خودش اما توی دل بازار بزرک تهران هست خلاسه من خوب دربیار خرج الکی دختر بازی کن خوش میگزشت بم تفری برو خیلی کار های دیگه الان یک برند خودم رفتم برای ثبت من از شما یک تقازای دارم هم از دوستان میخام بدونم من الان توی سهام پول دارم و 150میلیون هم الان بدکارم اما هم جنس دارم نمیگم پول شو خردم جنس ندارم ویک هم 30 میلیون بدکارم یعنی دونفر بدی دارم کل داری سهام 70 میلیون هست از شما کمک دارم الان هم میشه یک هفته دارم وکس های شما رو کوش میکنم نمیفهمم مغزه من هنگ میکنه وهچ نمیکه دوسه روز همین جور میشم بخاطر این نمیتونم تمرین انجام بدم دوستان کسی میتونه راه نمای کنه بعدش ببخشید اگر تایپ اشتبا بود چون سواده من تا چنج هست

دوستان عزیز واز اقای سید حسین عباس منش سپاس کزارم از شما