توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 55

1899 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Mami1 گفته:
    مدت عضویت: 2462 روز

    سلام استاد عزیز و مهربونم?? الان ک دارم این متن و تایپ میکنم خدا شاهده اگ همسرم پیشم نبود شاید ساعت ها گریه میکردم ولی از اونجایی ک میدونم بخاطر گریه های من خیلی ناراحت میشن?ب زور جلو خودمو کرفتم و منتظرم سر یه فرصت حسابی اشک ? بریزم و از خدای مهربونم تشکر کنم چون اوج احساس عشقم رو ب خدای مهربونم میتونم با اشک نشون بدم….

    ..

    ..

    ..

    ??

    حالا دلیل اشک و حال خوبم رو میگم بهتون… من یه تهیه غذا کوجیک دارم ک خودمو همسرم با عشق ? داریم ادارش میکنیم و واقعا عاشق ? کارمون هستیم… من و همسرم شاید کمتر از ده روزه ک ب طور مرتب (البته از قبل هم انجام میدادیم ولی خب مرتب و با جدیت نبود) فانوس دریایی و انجام میدیم و توحید عملی رو هم دایم گوش میدیم و راجعبش باهم صحبت میکنیم نتیجش تو این ده روز ب گفته خود استاد خیلی عالی بود و یه عالمه مسایل قشنگ ولی خب کوجولو کوجولو برام پیش اومد ه بود… ولی دیگ امروز ترکوندیم… امروز برای ایام اعتکاف سفارش گرفتیم اونم ۳هزار پرس??????وااای استاد عزیزم دوستایی ک متن منو میخونید شاید باورتون نشه ولی من تو رویاهام هم نمی دیدم ک بتونم یه سفارش ۳۰۰۰ پرسی بگیرم…. خداروشکر میکنم میلیونها مرتبه خداروشکر میکنم منی ک روزی حتی پول خرید یه بستنی رو نداشتم حالا برا خودم مغازه دارم و هر رووووز هر روووووز دارم لطف های پرودکارم و میبینم و میتونم …. و همه اینها رو از خدای مهربونم میدونم و بهش ایمان دارم و میگم ک عاشقشم… و بازهم برای هزارمین مرتبه از استاد تمام عیارم ک مسیر رو برای ما روشن ? کرده بینهایت تشکر میکنم و میکم ک عاشقتم استاد عزیزم…. ب امید موفقیت های بیشتر???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    سیده سمانه لایق گفته:
    مدت عضویت: 3371 روز

    آقای موفق میشه جواب این سوالاتون رو بدین؟از اول که قلب کجاست و …تا اخریونس در شکم نهنگ!

    تخت بلقیس و دامنشو بالاکشید یه لحظه احساس کردم شاید نکنه منظورتون هوی و هوسه؟!

    خواهش میکنم جواب سوالاتونو بدین ..میخام بدونم…مرسی که هستین..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سیده سمانه لایق گفته:
    مدت عضویت: 3371 روز

    سلام و درود برشما آقای موفق مهربان و پرازعشق به 8میلیارد انسان…

    1-مسلما باید اتاق رو خالی کرد مسلما باید ذهن روخالی کرد.

    2-موندم این چه سوالیه که پرسیدین؟! به چه درد میخوره؟هدفتون چیه از مطرح کردنش؟!به چی میخایین برسین؟شاید اگه بخاد دقیق بنویسه به زور در مورد هرکدوم یه کتاب بتونه بنویسه..نه شاید اصلا نتونه تا آخرش بنویسه چون علم بینهایته…اصصلا شاید نتونه تمومش کنه..

    البته یه لحظه صبر کنید..یه چیزی اومد تو ذهنم شاید مییخاید به قران که تمام علوم توشه اشاره کنید که تاجایی که شنیدم علم از عزل تا ابد توشه وفقط یدونست!!جالبه فک نکرده بودم بهش.لطفا جوابشو بگیدخودتون.توضضیح بدین لطفا..

    مرسی آقای موفق..واقعا مرسی که هستین…همیشه باشین…همیشه ..

    خداخودتون و خانوده محترمتون رو حفظ کنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    رویا گفته:
    مدت عضویت: 3089 روز

    سلام اقای موفق لطفا درموردسپاسگزاری واقعی که بهش رسیدین وهمین طورعشق بی قیدوشرط به تمام انسان ها که دردرونتون پیداکردین اگه امکانش هست توضیح بدین وراهکارش روبگین ,دیدگاهاتون روخوندم برقلبم نشستن,لطفا سوالاتی روهم که پرسیدین جوابشون روهم خودتون بدین مشتاقم تابدونم مخصوصا درموردحضرت محمد(ص) که سوال کرده بودین,ممنون ازوقتی که میزارین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3805 روز

    به استاد عزیز، امروز که داشتم دوباره برای صدمین بار فایل را گوش میدادم متوجه درک چیزی شدم ، گفتم شاید خوب باشه بنویسم راجع بهش. سالها پیش وقتی دانشجو بودم و همزمان کار میکردم یکی از اساتید میگفت اگه دیر برسید حذفتون میکنم. از قضا چون فاصله ی محل کار تا دانشگاه دو مسیر متفاوت بود من نیم ساعت دیر میرسیدم.به استاد گفتم اینجوریه میشه شما با من راه بیایید؟ استاد گفت نه ، حذفت میکنم. و من ترسیدم… و کارم را ترک کردم که به موقع برسم. و چندنفری بودن که اصلا نمی آمدن سر کلاس و همه نمره گرفتند و حذف هم نشدن، اون موقع دیدم نسبت به این اتفاق این بود: اونا پسرن ، استاد با پسرها خوبه، با من لجه.

    بعدا در دوره ی کارشناسی باز همین استاد مدیرگروهمان بود ، موقع واحدگیری همه واحد برداشتن، نوبت من که شد سیستم هنگ کرد و من یک سال عقب افتادم.هرچی هم رفتم گفتم هیچکی پاسخگو نشد. میدونید چرا؟

    چون از قبل میترسیدم … بله ،‌همش به خاطر شرک بود،‌به خاطر عدم توکل.

    یعنی از این دست موارد برای من خیلی فراوان اتفاق می افتاد. و چقدر انرژی منو میگرفت.چقدر زجرآور بود. و با حسرت بقیه را میدیدم که چگونه راحت و بی تلاش به نتیجه میرسن. استاد دلم میخواست بگم کاش آن موقع ها کسی به من میگفت دلیل این اتفاقها چیه…اما حالا که درک بهتری از قانون دارم میگم خب حداقل الان میتونی مقایسه کنی خود قبلیتو با خود جدیدتو. از اعماق وجودم درک میکنم که همه چی توحیده، همه چی. و بنیادی ترین بخش زندگی مونه تا مادامی که درستش نکرده ایم همش مشکل داریم اما به محض اینکه اصولی درستش میکنیم زندگی بهشت میشه. شاد و سلامت در پناه فرمانروا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محسن احمدزاده گفته:
    مدت عضویت: 2456 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز

    3 سالی هست فایلهای رایگان استاد رو دنبال میکنم یه چیزایی رو درک میکنم ولی نمیتونم عمل کنم مدام گرفتار گناه میشم ولی همچنان پشیمان.بقول استاد اصل رو پیدا نمیکنم میدونیم هست ولی درست درکش نمیکنم میخوام بدونم کسی که از پایه خراب کرده مثل یه برجی که از اول بد ساخته شده چطور ممکنه اصل و توحید رو درک کرد وقتی گذشته ی بد وآینده ای که همچنان از عواقب گذشته میسوزه

    ارزو دارم خود استاد عزیز هم نظر منو بخونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیده سمانه لایق گفته:
      مدت عضویت: 3371 روز

      سلام

      بدترین احساس بقول استاد, احساس گناهه. بایدکلافراموش کنید, توبه کنید فک کنیدخدایی که این جهان رو به این وسعت این کهکشانها اقیانوسها دشتها جنگلها.. روافریده خیلی بزرگه وهمه گناهها رومیبخشه توقران هم گفته که همه گناهها رومیبخشه. خودتون هم خودتونوببخشیدوالبته د والبته دیگه گناه نکنیدودیگه بهش فک نکنید. درپناه خداباشیدایشالا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده سمانه لایق گفته:
        مدت عضویت: 3371 روز

        سلام

        من اون مطالب درباره احساس گناه رو درجواب به یکی از دوستان که از احساس گناه رنج میبره نوشتم والا خودم زیاد درگیر احساس گناه نمیشم مشکل اصلی من ترسه…که مفصل توضیح دادم بهتون خصوصا ترس تو تاریکی و تنهایی خصوصا خوابیدنی…این ترس رو ازبین ببرم خیلی خوب میشه ..خیلی..کمکم کنیدلطفا..مرسی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سیده سمانه لایق گفته:
        مدت عضویت: 3371 روز

        آقای موفق از قانون اصلی بیشتر برامون بگین…بیشتر..

        یه نکته !گفتین نظراتمو بگم الان گاها هی به سرم میزنه که اینا دروغ و فریبه و انگاری شما دارین قولم میزنین و من دارم وقت تلف میکنم و نتیجه ای نداره

        میگم که در مجموع دارم شک میکنم که نکنه دارم دیونه میشم؟!حس خوبی نیست …اصلا…امیدوارم رها شم از این همه شک و ترس و درد…و به آرامش برسم … بسه دیگه نمیخام رنج ببرم …بسمه دیگه…خسته شدم…

        مرسی…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: