توحید عملی | قسمت 5 - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-61.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-12 09:31:382024-07-17 13:07:07توحید عملی | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
لْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًی فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (38 بقره
گفتیم: همگى از آن (باغ به زمین) فرود آیید، و آنگاه که هدایتى از طرف من براى شما آمد، پس هر که از هدایت من پیروى کند، نه برایشان بیمى است و نه غمگین خواهند شد.
مرز بین شرک و توحید بسیار باریک و مخفی تازه برای انسان مؤمن ، با درک بهتر قوانین می تونیم زندگی توام با شادی و خوشبختی خلق کنیم زیرا که ما مثل خدا آفرینند هستیم، وقتی به چیزی توجه و تمرکز می کنیم فرنکاس آن را به جهان ارسال می کنیم و بعد بصورت ماده و اتفاقات دریافت می کنیم کل داستان زندگی و دنیا همین هست یعنی ارسال فرنکاس و دریافت اتفاقات.
شرک یعنی نا دیده گرفتن قدرت و عظمت الله و قدرت دادن به عوامل بیرونی و غیر خدایی که این عامل اصلی شکست و بیچارگی هست و در همه حال قدرت خداوند را بالا ببریم در ذهن خودمان و قدرت دیگران را ضمن احترام به آنها پایین بیارم در این صورت خوشبختی و ثروت لاجرم وارد زندگی ما میشه.
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 60/ توحید عملی | قسمت 5
منم یه باور غلطی که دارم اینه اگر خیلی موفق شم . یه عده ادم کله گنده هستن که میتونن من رو بدبخت کنن و بندازن پایین ،، در واقع توی ذهن من این هست که یک سری افراد صاحب قدرت و نفوذ هستند و برای من دردسر درست میکنند.. در صورتی که خداونده که فقط صاحب قدرته ..
یا بارها شده اگر کاری برای من انجام شده اون رو ارتباط به خدا ندادم و به اون ادمه ربطش دادم و مثلا توی ذهنم به خودم گفتم ،، این ادمه هوامو داشته پس منم باید یه کاری انجام بدم براش که همچنان هوای من رو داشته باشه.
قدرت فقط از ان خداونده و اگر من هر روز روی خودم کار کنم و روی ذهنم کار کنم و ورودی هام رو کنترل کنم ،، در نتیجه خداوند هی منو میبره بالاتر… در غیر این صورت من هی میرم پاینن و پایین تر !! نه به این دلیل که یه سری ادم ها من رو بدبخت کردن ،، بلکه به این دلیل که حواسم به ذهنم نبوده و ادم های درب و داغون رو جذب زندگیم کردم !!
باید یادم باسه که قدرت فقط از ان خداونده و همواره سعی کنم در مسیر راستی و درستی و صداقت و پاکی حرکت کنم .کار ناصحیح به جایی نمیرسه ..
یادم باسه اگر کسی کاری برام انجام داد از اون فرد تشکر کنم ولی همون لحظه توی قلبم از خدایرخودم تشکر کنم که این ادم رو برام فرستاده تا کارم رو انجام بده ..
یادم باشه از تهدید کسی نترسم که مثلا به من میگن اگه سمت ما نیای تنهات میذاریم.. خب تنها بذاره به جهنم !!! چون خدا که منو تنها نمیذاره ..!! چون خدا با من و در قلب منه !!!
خدایا هدایتم کن به راه راست ،، به راه کسانی که به اون ها نعمت دادی و نه گمراهان و نه غضب شدگان
خب اینم از رد پای من از روز 60,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم
خدایا شکرت
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
خدای من حال عجیبی دارم نمی دونم چی میخوام بنویسم ولی هدایت شدم به اینجا
استاد اگه روزی این کامنت منو خوندی بدون یکی مثل من شب و روز دعات میکنه
حتی الان اشکم بند نمیاد از حسی که گفتنش سخته
استاد امروز یه اتفاقی افتاد شاید خوب شاید بد من نمی دونم فقط خدا میدونه
ولی با این اتفاق انگار دوباره به داشتن این سایت افتخار کردم
به داشتن استادم افتخار کردم
حتی به خودم افتخار کردم که هدایت شدم به این سایت
به خدا قسم داشتن این سایت یه ثروته ، یه نعمته، خوشبختیع ، اصلا همه ی چیزهای خوبه ، بهشته
میدونین کار هر کسی نیست روی خودش کار کنم
کار هر کسی نیست تو این سایت بمونه و ادامه بده
استاد شما انگار منو کوبیدی و از اول ساختی
بچه هام به وجودم افتخار میکنن
حتی دوستای بچه هام عاشقم شدن
با هر کسی حرف میزنم دوست نداره از پیشم بره
استاد وقتی یاد دوسال پیش میفتم با تمام وجودم دوست دارم سجده کنم این خدا رو و میکنم
دوست دارم داد بزنم اشکها بریزم که خدا تو با من چی کار کردی
اصلا مگه میشه بدون هیچ عوامل بیرونی همیشه شاد باشی
ولی شده من یادم نمیاد اخرین باری که استرس داشته باشم یا نگران باشم اگر بودم خیلی کوتاه اونم خیلی زمان قبل
وقتی ادمای معمولی و نگاه میکنم میبینم اصلا انگار من یه دنیای دیگه زندگی میکنم
امروز برای چراغ قرمزی که تازه سر خیابونمون گذاشتن
اونقدر ذوق زده شده بودم انگار رفتم جاده های شمال
بعد به خودم اومدم دیدم این واقعا منم
منی که با وجود داشتن همه چی بازم انگار یه چیزی کم داشتم
یا اونقدر کارام به راحتی پیش میره که کدومشو بگم
امروز رفتم پرتقال بگیرم میوه فروش نداشت
اومدم سوپر مارکت ، سوپری که اصلا میوه نمیفروخت دیدم پرتقال اورده ، فقط بچه های سایت میفهمن من چی میگم
اصلا زندگیم شده معجزه
صدای الهامات خدا رو اونقدر واضح میشنوم که خیلی وقتا بلند جوابشو میدم
انگار این اتفاق بهم یه تکونی داد که بگه چه نعمتی دارم
اتفاقی که برای یکی دیگه افتاد و منو زیرو رو کرد
خدا خدا هرچی بنویسم کم گفتم از عظمتت
خدایی که برام همه کس شد
خدایی که برام شد پدر و مادر
خدایی که برام شد قاضی مهربون
خدایی که برام شد بهترین وکیل
خدایی که اونقدر قشنگ مرحم شد برای زخمام که یادم رفت اصلا من زخمی داشتم یا نه
خدایی که امروز دوباره بهم گفت من هستم
خدایی که به شدت تاکید کرد من نزدیکترینم
فقط خدای من ، معذرت میخوام برای تک تک لحظه هایی که ندیدمت و شرک کردم
برای زمان هایی که قدرت و دادم به یکی دیگه معذرت میخوام.
با تمام گمراهیم بازم دستم و گرفتی و منو کشیدی بالا.
خدایی که نفس شدی برای بچم
خدایی که وقتی یه چیزی ازت خواستم بهترینشو بهم دادی تازه یه چیزی هم گذاشتی روش و بهم دادی
خدایی که ارزو داشتم دوازده قدم و بخرم و الان براحتی دارم قدم به قدم میرم جلو.
آخخخخخ
فقط میتونم بگم استاد اگه بدونی با من چی کار کردی
به خدا اگه بدونی
از صمیم قلبم سپاسسسسسسسگزارم
و خدایا شکرت.
سلام بزرگوار درود برشما که برای رشد شخصی ودریافت هدایت پروردگار خودساخته شدین خیلی لذت بردم از خواندن کامنت شما وواقعا اگرتوکل تنها برپروردگار باشه دیگه زندگی روان میشود من تازه 1درصد درک کردم ونتایج به اندازه 10درصد خودشو نشون داده واقعا خداوند بی نقصه واگر ماباورهامون رو هم جهت باخداوند قراربدیم به قول استاد روی شونه های خداوند هستیم وکارهاروخداوند انجام میده ومافقط ازمیرلذت میبریم
همواره ارزومندم درمسیر هدایت پروردگارباشید خدایاشکرت
سلام خدمت استاد و همه دوستان عزیزم
نمیدونم چطور حسم رو بهتون بگم اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم
هر چقدر از این خدای مهربان و رحمان و رحیم و صاحب فضل عظیم بگم کمه
ظهر اومدم توی سایت نظر بزارم و اتفاقی که امروز برام افتاد رو بگم و به قول استاد یک ردپا از خودم به جا بزارم
اما یه اتفاقی افتاد که وسط تایپ کردن مجبور شدم برم دنبال کاری. اون موقع گفتم بعدا میام ادامه اش میدم تا اینکه ساعت ها گذشت و الان که دارم اینو واستون تایپ میکنم دلیل این تاخیر رو میفهمم خدا میخواست داستانم کامل بشه بعد واستون تعریف کنم
4 ماه پیش یک فردی که از لحاظ مالی و ارتباطات و تجربه خیلی بالاتر از من بود باهام تماس گرفت و خواست توی یک پروژه تولیدی قسمتی از کار طراحی و تولید رو انجام بدم و من هم قبول کردم و شروع به کار کردیم. بعضی مواقع که راجب ایده ام با این فرد صحبت میکردم میگفت من واست فلان کار رو انجام میدم، غصه فلان چیز رو نخور اون با من و … اما من همیشه توی ذهنم بود که باید روی خدای خودم حساب کنم نه هیچکس دیگه. و در نهایت اینقدر این پروژه فروش داشت که شب و روز دائما پای کار بودیم و باعث شد که دیگه نتونم روی باورهام کار کنم و کم کم باعث شد که به حرفهای این آدم اعتماد کنم و تا حدودی بهش تکیه کنم که کارهام رو واسم انجام بده (در واقع روی ارتباطات این فرد حساب کرده بودم). تا اینکه چند روز پیش دیدم کد تخفیف برای محصولات استاد اومده و خواستم روانشناسی ثروت رو بخرم و رفتم شرکت و درخواست حقوقم رو کردم (در واقع تمام اون مدت بدون اینکه دستمزدی بگیرم کار میکردم) اما فهمیدم که حتی نتونستن حقوق کارگر هاشون رو بدن و شرکت توی وضعیت مناسبی نبود.
اما حتی یه لحظه هم حال خوبم رو نتونست عوض کنه . فقط پیش خدای خودم شرمنده شدم که فراموش کردم که فقط باید روی خودش حساب کنم نه روی بنده هاش. گفتم خدایا شکرت که بهم فهموندی که نباید روی کسی حساب کنم و نمیتونم حس اون لحظه ام رو بهتون بگم به طرز عجیبی خوشحال بودم که کسی اگه منو میدید فکر میکرد دیوونه شدم خوشحال بودم که خدا دستمو گرفته بود خوشحال بودم که خدا یادم انداخت که نباید روی کسی حساب کنی خوشحال بودم و اشک توی چشمام جمع شده از اینکه خدا رو دارم و هیچکس دیگه لازمم نیست. اینم بگم که در تمام اون مدت تمام حرفهای استاد توی همین فایل(توحید عملی قسمت 5) میومد تو ذهنم، تک به تک حرفهای استاد توی ذهنم میچرخید. اما هنوز من بسته روانشناسی ثروت رو میخواستم و نمیدونستم چطور و چیکار کنم . گفتم خدایا الخیر فی ما وقع. خودت راهش رو واسم درست میکنی شاید هنوز تکاملم رو طی نکردم شاید میخوای از یه دست دیگه بهم برسونی. به محض اینکه رسیدم پای سیستم، همین فایل (توحید عملی قسمت 5) رو پلی کردم و شروع کردم به تایپ کردن این تجربه امروزم که اون اتفاق افتاد (رفتم بیرون) و گفتم باشه شب ادامه اش رو مینویسم.
توی راه دائما داشتم با خدای خودم حرف میزدم فکرای خوب میکردم خدام رو شکر میکردم
وقتی رسیدم خونه اتفاقی افتاد که میخواستم برم یه جای خلوت و اشک بریزم و خدای خودم رو شکر کنم
یکی از اقواممون به خونه زنگ زده و از من خبر گرفته ، گفته یه مقدار پول دارم که لازمش ندارم ببین اگه رضا قبول میکنه بهش میدم (دقیقا همون مقداری که واسه خرید بسته لازم داشتم) و فعلا هم نمیخواد بهم برگردونه تا هروقت که داشت (چون میدونست که علاقه ای ندارم از کسی پول قرض بگیرم)
یه ساعت بعدش هم دوباره زنگ زد و خبر گرفته که چی شد رضا قبول کرد یا نه
همش از خودم میپرسم که به قول استاد “چی میشه که خداوند این دلها رو نرم میکنه” اخه چطور ممکنه که این اتفاق بیفته بدون اینکه حتی من چیزی به کسی بگم
فقط میتونم بگم خدایا شکرت
به قول استاد وقتی به خداوند تکیه میکنی خدا همه چیز بهت میده و وقتی به غیر خدا تکیه میکنی همه چی رو از دست میدی
سلام دوست خوبم
خداراشکر ک اینقدر دیدت به خدا توحیدی شده، و به این حد از خلوص رسیدی که تمام ایمانت به خودش باشه، خوشحال شدم وقتی خوندم که درشرایط بد احساسات خودت رو کنترل کردی و اجازه ندادی که این افکار شیطانی ذهن و احساست رو خراب کنه،
دوست خوبم بهترین کار رو کردی که روانشناسی ثروت۱ رو خریدی این بسته طلایی نابه، من تمام عمرم یک طرف و این یک سال که بسته رو خریدم هم یک طرف، بهت قول میدم اتفاقات خیلی خوبی توی راهه، من جهش مالی بزرگی و با این بسته تجربه کردم و این بسته دستی بود از دستان خداوند، امیدوارم هر روز موفق تر و ثروتمند تر بشی
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
دوست عزیزم نمیدونی که تجربه ات توی فایل (نحوه شکل گیری آرزوها (قسمت سوم) ) چقدر باعث حال خوب و خوشحالی و اطمینان توی وجودم شد. ازت ممنونم که دستی از دستان خداوند شدی تا به مسیر مطمئن تر باشم. خوشحالم که موفق ثروتمند خوشحال و خوشبخت هستی. خوشحالم که تعهدی این چنینی به کار کردن روی خودت داشتی و پاداش ت رو از جهان گرفتی و میگیری. امیدوارم هر روزت بهتر از دیروز و هدایت خداوند چراغ راهت باشه ??
سلام آقای مقدم عزیز
کامنت شما بسیار تاثیر گذار بود وقتی به خداوند توکل کردین و توجه کردین به نکات مثبت و احساستون رو با شکرگزاری خوب کردین
خداوند از بینهایت طریق بلده روزی بده حتی از راه هایی که اصلا به فکرمون نمیرسه
منم یه این چنین تجربه های فوق العاده دارم که معجزه گونه ست
وقتی واقعا از ته دلت بهش توکل کنی خداوند از راه هایی اجابتت میکنه که واقعا شاخ در میاری از خوشحالی
خدایا سپاسگزارم
میدونم منم به وقتش حتما بسته روانشناسی ثروت یک رو تهیه میکنم ولی اول از همه عزت نفس رو میگیرم در زمان درستش
خداوند از بینهایت طریق داره بهمون نعمت و ثروت و سلامتی بده همانطور که تا الان داده
خدایا هزاران بار سپاسگزارم بابت زندگی عالی ام و سراسر خیر و برکت و نشانه ها
خدا رو هزاران هزار بار شکر میکنم که دست منو گرفت و هدایت کرد و به جایی آورد که معنای واقعی توکل، ایمان و باورهای توحیدی رو با جان دلم درک کنم. سالها نماز خوندم عبادت کردم اما هیچ وقت به این شکل نتونستم به معنای واقعی توحید و توکل پی ببرم. وقتی به زندگی گذشتم نگاه میکتم میبینم چقد شرک آلود بوده. همشون هم شرک خفی شرکی که ندانسته به اون گرفتار بودم. خدا میدونه چه خواسته هایی بخاطر اینکه از غیر خودش خواستم و بهشون نرسیدم و چه فرصت هایی رو بخاطر اینکه عادی شمردمشون و به راحتی از کنارشون رد شدم و از دست دادم. از خداوند سپاسگزارم که چشمان منو به روی حقیقت محض باز کرد و از طریق استاد عباس منش که دستی از هزاران دستان خداوند بود منو به سمتی آورد که خدا رو بهتر بشناسم بهتر حضورش رو در لحظه لحظه زندگیم حس کنم. توی آواز پرنده ها توی حرکت برگ ها حتی توی نفس کشیدن خودم و توی نیرویی که داره انگشتانم روی صفحه کیبورد حرکت میده حسش کنم. و هر بار برای هر برکات و نعمات بی پایانش ازش سپاسگزار باشم. چند بار این فایل رو گوش دادم هر بار احساس میکنم خدا در کلمه کلمه اون موج میزنه. بقول استاد با گوش دادنش تپش قلبم زیاد میشه. انگار هیچ چیزی به جز خدا در اون لحظه وجود نداره امیدوارم خداوند بهشون سلامتی و موفقیت عطا کنه تا ما هم بتونیم از کلام توحیدشون بهرمند بشیم و امیدوارم هممون روزی تمام باورهای شرک آلودمون رو کنار بذاریم و با توکل و ایمان کامل به راهی هدایت بشیم که راه ایمان آورندگان و رستگاران باشه. آمین
سلام خانم آرزوی عزیز عالی بود آفرین
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان خوبم.هرجا هستید تن تون سالم و شاد و خندون ثروتمند و عاشق و مثبت و جاذب خوبی ها باشید:)با یه حال فوق العاده اومدم و واقعا نمیدونستم این حال خوشو کجا باید کامنت کنم .به این فکر کردم که این حالم به خاطر چه باوری به من پاداش داده شده و رسیدم به توحید .به یگانگی خدا.به لطف و فضل بی نهایت خدا .به عاشق بودن خدا .به اینکه بینهایت دوستمون داره.به همه چی بودن خدا.به تنها رفیقم تنها مونس من تنها یار همیشگی من که فقط اون میدونه من چجوری خوشحال میشم و دقیقا همون میشه. همونی که چند سال منتظرش بودم .همونی که فقط از خدا خواستمش.فقط از خدا و بهش توکل کردم و الان پاداشمو گرفتم .خدا با نشونه هاش باهام حرف زد .سال هاست میگه.اما این دفعه جنسش فرق داشت .چون جنس باور های من به خدا فرق کرده.چون خدارو باورررر کردم.چون وقتی تو خونه تنها بودم باهاش حرف های خوب میزدم .چون به خودش سپردم.چون گفتم من فعلا قدم اول رو میبینم ،میرم و قدم بعدی رو تو برام پیدا کن تو منو هدایت کن .من میرم و تو قدم های بعدی رو نشونم بده.خدایا ازت ممنونم که همیشه کنارم بودی و هستی .خدایا من در برابر مهربونیت هات چیکار میتونم بکنم؟هیچی فقط میتونم بگم خدایا شکرت.
حالا فکرایی که یه مدت ها تو سرم بود رو اجرا میکنم با یه باور قوی با یه ایمان قوی . یه غزل قوی .غزلی که خدا براش کافیه.اینارو اینجا میگم تا با خوندنش،هم شما رو تو شادیام شریک کنم هم اینکه بگم خدا رو باور کنین تا معجزه هاشو ببینین.
خدای من!!!!!همین امروز صبح باهات حرف زدم و تا الان که شب شده چنتا نشونه دیدم!!!!خدیا شکرت .خدایا شکرت.
نزارین هیچ فقط نجوا های شیطان ناامیدتون کنه.
مینویسم و به یادگار میزارم تا هم جلو چشم خودم باشه و هم دوستانم ببینن که خدا چیکارا واسه بنده هاش میکنه..
در پناه الله مهربان باشید:)
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز ودوستان سایت
چه قدر زیبا استاد فرمودید تمام مشکلات ما به خاطر شرکی است که داریم حالا چه متوجه اش باشیم یا نباشیم ما در زندگی به همه کس قدر ت می دیم الا خدا به همه تکیه می کنیم الا خدا به همه اعتماد می کنیم الا خدا . بعد وقتی یه مشکلی پیش میاد اولین کسی نسبت بهش گله می کنیم خداوند است که خدایا چرا این وضع رو واسم پیش آوردی چرا به من توجه نمی کنی و… در صورتی که عامل تمام این مشکلات خودما هستیم بما کسبت ایدیهم است وهرچه در خط توحید حرکت کنیم هرچه ایمانمان به خدا بیشتر کنیم هر چه بیشتر به او توکل کنیم هر چه باور هایمان رانسبت به او بهبود ببخشیم هرچه بیشتر باور کنیم که خداوند غنی است وبخشنده است زندگی ما در مسیر درست تر قرار می گیرد در تمام جهات .
عالی بودید استاد متشکرم
به نام خداوندی که هدایت میکند دردانهاش را
سلام به استاد عزیزم و مریم جونم، سلام به دوستای خوب همفرکانسیم، با یک هفته تاخیر در روز 70ام روزشمار تحول زندگی من.
این یک هفته مدار من خیلی اومده بود پایین اما مطمئن بودم برمیگردم، گفتم الان این حال بد بگذره بهتر بشم برمیگردم چون دیدم چطور حالم قلبا خوبه چطور احساس خوشبختی میکنم.
یه جمله ای در پایان این فایل منو به خودش جلب کرد:
این جمله که خداوند میگه هر نوری که از میرسه از خداست اما هر شری که میرسه از خودته.
تحلیلش برای من اینطوری بود که توی این یه هفته که یکمی بیشتر بود نبودم هر شری بوده از طرف خودم بوده چون جلوی خداوند رو گرفته بودم چون مشرک بودم چون گفتم دیگه خدایی نیست نذاشتم کمکم کنه. گفتم من میخوام غرق بشم از خدا کمک نخواستم مثل اینکه از اول نبوده، خنثی بودم.
من مشرک شده بودم و شرک ورزیدم چقدر فایل رو تو زمان مناسبی گوش دادم و از اینکه تونستم تو دوباره بیام تو این جمع تا حالم خوب باشه خوشحالم.
خوشحالم زندگیم دوباره برای خودم شد، برای مهلا شد.
برای اینکه تنها تمرکزم روی وجود با ارزش خودم باشه، دیشب استاد خواب دیدم شمارو تو یه برنامه تلوزیوینی دیدم بعدش تو خواب داشتم اشک میرختم میگفتم مامان استاد شبکه تلوزیونی دارن الان و مامانم میگفت چیشده
و بیدار شدم گفتم مثل همیشه میام فایل هارو میبینم. شاید گاهی اوقات بخاطر کلاسام اذیت میشدم و استرس داشتم چطور الان ببینم اما یه راه حل به ذهنم رسید و یک تمرین برای کمتر کردن شرک.
راه حلم ابن بود که یک روز درمیون روزهایی که خوابگاه هستم و بیشترش میرم کلاس، یک روز درمیون گوش میکنم و تمرین میکنم. اینطوری استرس هم ندارم که نشد
اما تمرین های نوشتاریم رو حتما انجام میدم.
و چقدر شرک درون وجودمون رخنه کرده، چقدر ظریفه چقدر سخت میاد بیرون چقدر اذیت کنندست چقدر زندگیامون رو به نابودی میکشونه.
من حتی این روزها به خونوادمم چسبیدم به مادر و پدرم.
باید رهاشون کنم باید ترکشون کنم، منظورم از جهت وابستگی بهشون باید جداشم.
من یک زندگی مستقل دارم و هیچ ترسی برای من نیست چون خداوند، چون قدرتمندترین و تنها تربن رب جهان با من است.
خدایا شکرت خداوندا شکرت برای این همه آرامشی که سهم قلبم کردی.
همه چیز از ان خداست پس چه ترسی بر ان است؟ وقتی تمام جهان فقط و فقط مسخر ماست وقتی همه ی عزت سلامتی ثروت عشق فراوانی مهربانی بزرگی بخشندگی از آن خداوند است.
خداوندا من عاشقتم منو هدایت کن، هدایت به سمت بهترین ها️
خیلیی دوستتون دارم و استاد ممنون که این سخن هارو گفتید.
به نام خالق زیبایی ها
“روز 70 ام سفرنامه”
لذت میبرم از فایلای توحید عملی واقعا اگه آدم ریز بشه توی رفتار و کارای خودش میبینم که چقد رفتارم رنگ و بوی شرک داشته رد پای شرک رو میبینیم هرجایی که ترسیدم از کم و زیاد شدن پول
بالا رفتن و پایین اومدن دلار یا دنبال پارتی باشی که کارت انجام بشه هیچ کس قدرتی نداره توی زندگیمون به میزانی که موحد باشیم قدرت رو از بیرون بگیریم و بدیم به خدای خودمون با هزاران دستانی که داره از جایی که فکر نمیکنیم به راحتی کارارو انجام میده اصل جهان اینه که به راحتی انجام بشه متاسفانه ما با ذهن خودمون و شرک کارارو پیچیده میکنیم ایمانمون ظاهریه میدونیم که خدا خالق این جهانه از هرکس بپرسیم همینو میگه ولی چند نفر به یقین رسیدن و باور کردن خداوند رو که نه ترسی داشته باشن نه غمی امیدوارم که بتونیم جز اولیای خداوند باشیم که نه ترسی داشته باشیم و نه اندوهگین بشیم به خودش توکل کنیم
خدایا قلبمون رو با نور ایمان خودت روشن کن
سلام به استاد عزیزم و همراهان عباسمنشی عزیز
استاد جونم خیلی عالی بود حالا فهمیدم که دیگه نیازی نیست فکر کنم دیگران چی فکر می کنند و چی می گویند حالا فهمیدم چند سال اسیر حرفهای مردمی بودم که بواسطه افکارشون درمورد من حرفهای بیخود می زدند و کسی از آنها از روی دلسوزی یه جوری به گوش من میرسوند من حرص می خوردم که نمیتونم از خودم دفاع کنم و سعیم را می کردم که نشون بدهم که من اون ادمی نیستم که اونها فکر می کردند اما حالا دیگه فهمیدم چطور برای خودم زندگی کنم دیگه باید راهمو پیدا کنم فقط و فقط خدا توی زندگیم خواهد بود خدایا متشکرم استاد عزیزم ممنونتم.