پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر و مهربان
فارغ از اینکه شرایط بیرون چیه و چه خبره، وقتی من روی خودم کار کنم ودر مسیر باشم ،خداوند نعمتها و شرایط مناسب را در زمان مناسب به سمت من جذب میکند و مرا هدایت میکند به بهترینها 🙏
خدای من چقدر اینجا زیبا و روحانیه باز هم من رو دگرگون کردید استاد عزیزم 🥹باز هم قلبم باز شد و نور خدا رو درک کردم باز هم من رو بردید به حال و هوای وصل شدن،دیوانه شدن و سپاسگذار بودن ،خداوندا،یا رب،یانور یا رحمن ویا رحیم عاشقتمممم🥹🙏
خدای مهربونم میخام با تمام وجودم داد بزنم و بگم چقدر عاشقتم و چقدر حسم عالیه خدایا همین لحظه که دارم مینویسم و اشک میریزم انگار تمامه جهان برای من است و من در آرامش و تسلیم هستم اینقدر آرام که قلبم تطمعن القلوبه ،که تویی راهنمای من در هرلحظه
وتویی که از فضلت به ما میبخشی پس تو که اینقدر بی توصیفی من چرا باید ناراحت و نگران باشم وقتی همچین خدای مهربانی دارم که من رو در هر لحظه حمایت میکنه🙏
اینقدر با این تصاویر و صحبت ها متاثر شدم که فقط میتونم بگم شکرت و از خدای خودم و این بنده ی بینظیرش سپاسگذار باشم
حال و هوام و با شما شریک میشم نمیدونید که چقدر حسه عجیب و نابیه❤️چقدر خوبه که همیشه در این حس بمونم و چقدر زندگی لذت بخش تر میشه که اصل و اساس این جهان رو بدونی و یادت نگهداری که همیشه خداوند هست و هدایتمون میکنه فقط منتظره تا ما در مسیر باشیم و بخواهیم و بهش اعتماد کنیم🙏
دم همتون گرم ❤️
یاحق🌹
سلام استاد سلام خانم شایسته و سلام بچه های همراه
خاطره ای که از جریان هدایت و رها شدن در اون میخوام براتون بگم مربوط میشه به اوایل اشنایی من با استاد و دوره ای هم کار نکرده بودم و صرفا فایل های دانلودی که خودش یه گنج بزرگه گوش میکردم
به واسطه شغلم که وکالت دادگستریه یک ابلاغ برام اومده بود که در یک تایم تعین شده مدارکی ارائه بدم و من فراموش کرده بودم و رای به رد دادخواست صادر شده بود
با اینکه این موضوع یک امر کاملا قانونی هست و حتی اعتراض به اون به جایی نمیرسی و صرفا وقت بیشتری تلف میشد زمانی که رای خوندم یک ندایی بهم گفت به سبک استاد برو شعبه شاید اتفاقی افتاد برای کسایی که اطلاع از مسایل حقوقی دارند این یعنی یک تصمیم احساسی و احمقانه ولی من با تمام وجودم و با اعتماد کامل رفتم وقتی رسیدم اواخر تایم اداری بود که در حالت معمولش هم زیاد پاسخگو نیستن چه برسه به مورد من که یک درخواست غیر عقلانی بود وقتی وارد شعبه شدم برعکس همیشه کارمندی که اونجا بود خیلی با روی خوش برخورد کرد بلافاصله یکی دیگه از کارمندا خودش پرسی کجایی هستی و وقتی با من هم استانی بود اونم کلی ابراز ارادت کرد چیزی که در دادگاه کاملا بدور از عادت معمول هست تازه کلی اصرار کردن که برات چایی بریزیم و ….
من که شوکه شده بودم با یه لبخند گفتم همچین رای برام صادر شده بدون اینکه درخواستی بکنم رییس گفت ایرادی نداره مدارک بیارید ما اون رای نادیده میگیریم بلافاصله یک سری کارا ی که من باید انجام میدادم یا حداقل درخواستش میدادم خودشون انجام دادن و به سرعت کارمن بعد دوسه روز اونجا انجام شد و رای به نفع ما صادر شد
باورم نمیشد هر بارم که میرفتم همه به پای من بلند میشدن و ابراز محبت میکردن خیلی عجیب بود قطعا از این موارد برای دوستان پیش اومده اگه من اون روز به ندای قلبم گوش نمیکردم و با مغزم و تجربه چندین ساله وکالت پیش میرفتم به هیچ جایی نمیرسید کارم مهمتر از اون این اتفاق دری از اگاهی بروم باز کرد که باور کنم میشه فقط باید خودت به جریان لایتناهی بسپاری
بسار ممنونم از استاد و خانم شایسته که زحمت میکشن و این همه زیبایی را با ما قسمت میکنن
با ارزویی هدایت هممون بدست خالق یکتا
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود و سپاس بر استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی
خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم
روز 177
ایاکنعبد و ایاکنستعین
خدایا تنها ترا میپرستیم و تنها از تو کمک میخواهیم و از تو هدایت میجوییم و توکلمان به تو هست و میدانیم که اگر تو ما را هدایت کنی فارغ از هرشرایطی ما به سمت مسیرهای زیبایی و ثروت هدایت خواهیم شد.
بقول استاد همین قسمت از این فایل را بگیر و برو صفا کن
هدایت خداوند در همه احوال و همه زمینهها و تمام لحظات برای من کافیست
وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَا وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَا وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ
و چرا ما بر خدا توکل نکنیم در صورتى که خدا ما را به راه راستمان هدایت فرموده و البته بر آزار و ستمهاى شما صبر خواهیم کرد، و متوکلان باید تنها بر خدا توکل کنند.
براستی چه شده است من را که برخدا توکل نمیکنم؟ کجا کم گذاشتهاست برای من؟کجا دستم را رها کرده است هنگامیکه فقط از او خواستم؟
هرچه میخواهم با این اطمینان و امید و ایمان و توکل از خداوند بخواهم که او نیز هرآنچه که من میخواهم را اجابت کرده و مهر تاییدش را برآن خواهد زد و هدایتم خواهد کرد به مسیری که براحتی و سادگی به تمام خواستههایم برسم همانگونه که خواستههای قبلی نیز بهمین شکل محقق شده است
تنها وظیفه من بودن در مسیر خواستهها و توجه کردن به زیباییها و آنچه دوست دارم در زندگیام تجربه کنم، تسلیم بودن و لذت بردن و سپاسگزار داشتههایم بودن است
و وقتی که من روی خودم کار میکنم هدایت میشوم به موقعیتها، شرایط، آدمها و مکانهایی که با فرکانسهای جدید من مطابقت داشته وباعث شادی و آرامش بیشتر من میشوند و برعکس وقتی روی خودم کار نمیکنم هدایت میشوم به شرایط و موقعیتهایی که باعث تجربه احساس بدتری در من میشوند.
پس مهم است که من هرروز روی خودم کار کنم و تمرکز کنم برروی داشتههایم و تمام آنچیزی که دوست دارم در زندگیام تجربه کنم و احساسم را خوب نگهدارم.
از خداوند میخواهم که قلبم، چشمانم و گوشهایم را باز کند برای دریافت هدایتهایش و به نقطهای برسم که بشنوم صدای زیبای هدایتهایش
تمامی اعتبار این کامنت صرفاً متعلق بخداوند است
سلام استاد عزیزم واقعا سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز بابت لیست کردن اون اتفاقاتی که توسط خداوند چیده شدند و چقدر من این روزا نیاز داشتم به همچین فایلی و دقیقا به خواسته ای که داشتم خیلی چسپیده بودم و هی تقلا میکردم برای رسیدن بهش و چقدر احساسم بد شد و با احساس بد شدنم چقدر اتفاقات ناخوشایندی برایم افتاد تا اینکه دوباره به خداوند برگشتم و سعی کردم این نجواهای ذهنی رو خاموش کنم و بسپارم طبق هدایت الهی و خداوند هم منو هدایت کرد به این فایل ارزشمند شما خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
در زنده گی من خداوند هدایت های بسیار زیادی کرده و یکی از این هدایت ها که باعث شد من جانم سالم بیرون بیاد 👇👇👇👇👇
زمانی که من دانشجوی مهندسی نرم افزار توی دانشگاه کابل بودم یک روز اتفاقی که افتاد این بود چندین نفر از مهاجمین به دانشگاه کابل حمله کردند در واقع دانشگاه ما چهار دروازه بزرگ داشت و یک جاده اصلی بین دانشگاه بود و خوابگاه مون هم داخل دانشگاه بود زمانیکه اونا داخل دانشگاه شده بودند از دروازه شمالی دانشگاه از همون دانشکده ای که سر راه شون بود داخل شدند و دانشجوها رو به تیر و رگبار زدند و دقیقا همون روز چند ساعت قبلش من داخل خوابگاه داخل دانشگاه بودم داییم بهم زنگ زد که یک سری کار های اداری داره باید برم واسش انجام بدم و من هم آماده شدم از خوابگاه بیرون آمدم و از دانشگاه هم کاملا خارج شدم رفتم دنبال کارهای داییم بعدش که تموم شد و میخواستم برگردم سمت خوابگاه که باید داخل دانشگاه میشدم و دیدم که همگی با سرعت از سمت دانشگاه دارن سمت من میان و من بین اون همه جمعیت تنها کسی هستم که سمت دانشگاه دارم می رم همین طور حالت تعجب زده بودم که یک آقایی صدام زد سمت دانشگاه نرو و هر چه زودتر میتونی اینجا رو ترک کن که به دانشگاه حمله شده و در نتیجه من هم برگشتم و اون شب رو رفتم خانه فامیلم و خوابگاه نرفتم و بعدش که فهمیدم خدایا چقدر دانش آموزان کشته و زخمی شدند و چقدر یک هرج و مرجی داخل دانشگاه شده بوده من اصلا به لطف خداوند به راحتی تونستم منطقه اطراف دانشگاه رو به راحت ترین شکل ممکن ترک کنم حتی خداوند نزاشت صدای تیر رو بشنوم اون زمانی که من بودم تازه شروع حمله بوده که بعدش چندین ساعت طول کشیده بوده بعدا فهمیدم چقدر دانشجوها به سختی از داخل دانشگاه بیرون آمدند بخاطر تیراندازی های پی در پی مهاجمین و ترسی که به دانشجوها و اشخاصی که داخل دانشگاه بودند وارد شده بود از روی دیوار ها پریده بودند و دوستام، هم اتاقی هام که توی خوابگاه بودند به کمک نیروهای امنیتی حالت خمیده از در مخفی تونستند بیرون بیان و بعدش توی اون همه ریختن جمعیت دانشجو ها دوستام میگفتن چقدر به سختی تونستن ماشین گیر بیارن تا به خونه فامیل ها شون برسن
ولی من به لطف و قدرت و هدایت پروردگار جهانیان آنطور به بهترین شکل ممکن من رو دور کرد از آن اتفاقات ناخوشایند سپاسگزار خداوندم هستم که من رو زنده نگهداشت و یکبار دیگر فرصت زنده گی بهم داد
این قضیه مربوط چندین سال قبل هست که من آنزمان با آموزش های استاد جان آشنا نبودم که بعد این اتفاقات این صدای درونم هی بیشتر شد برای اینکه چرا من زنده هستم من بخاطر چی به این دنیا آمدم و خواهان تغییر شدم و باز هم خداوند هدایت کرد منو به آموزش های ارزشمند استاد و بعدش خداوند بهم الهام کرد که این دانشگاه رو باید ترک کنم که اصلا هم فرکانسم نیست و در نتیجه بعدش کلا کابل رو ترک کردم و بعدش چقدر اتفاقات ناجالب بعد من افتاد توی دانشگاه و اصلا حکومت عوض شد و اون وقت تغییر حکومت چقدر هرج و مرج داخل دانشگاه اتفاق افتاد ولی من به لطف الهام خداوند دانشگاه رو خیلی قبل ترک کرده بودم و اصلا ذره ای از این اتفاقات خبر نشدم خداوند به معنای واقعی من رو بسیار بدون نقص و بصورت معجزه آسا کمکم کرد و دستم رو گرفت و خداوند رو سپاسگزارم از همه مهمتر که به این الهاماتش گوش دادم و جدی شون گرفتم
خدایا تو منو هدایت کن من عاجزم به درگاهت و نمیدانم
سپاسگزارم ربم سپاسگزارم سپاسگزارم از همه هدایت های زیبایت
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز
اول از همه شاکر خداوند مهربانم که منو هدایت کرد به این فضا و پیش مهر دلان عباسمنشی
استادگفتن هر کسی از تجربیات خودش نسبت به هدایت و همزمانی هایش بگه
منم تصمیم دارم اتفاقی که برام افتاده که شاید در فضای فرکانسی درستی نباشه ولی هدایت خدا رو تجربه کردم بگم
من خیلی وقت پیش دچار بیماری شده بودم که از ترس عمل جراحی و خجالت کشیدن از اون بیماری هیچ اقدامی انجام ندادم ،چند سالی گذشت و شرایط طوری رقم خورد که من بعد از آشنایی با استاد عزت نفس بابت درمان بیماریم رفت بالا و از اون حالت خجالت کشیدن نسبت به بیماری خودم کامل قانع شدم و تصمیم گرفتم که برم دنبال درمان بیماری خودم ،رفتم پیش جراح عمومی که آشنای یکی از دوستان بود و من خیلی تعریفش رو شنیده بودم (البته خودمو معرفی نکردم به ایشون گفتم اگه لازم شد میگم ) و با باور اینکه ایشون منو حتما درمان میکنه و نیازی به جایی یا کسی نیست بعد از معاینه و خواستن ام آر آی و مراجعه بعدی ،به من گفتن که عمل پیچیده ای است و من نمی توانم جراحی کنم و منو معرفی کردن به فوق تخصصی که خودشون میشناخت خیلی بابت این موضوع به هم ریختم یه جورای ترس جراحی رو داشتم و اعتماد داشتن به ایشون رو ،رفتم پیش پزشکی که جراح معرفی کردن و بعد از معاینه پزشک گفتن که من جراحی میکنم و باید در بیمارستان خصوصی و امکان برگشت مریضیتون دوباره است (یه جورایی از شخصیت پزشک خوشم نیومدم ) و بعد از این افتادم پیش درگاه رب العالمین ازش در خواست کردم ،گفتم خودت هدایتم کن به پزشکی که منو درمان کنه من سن و سالی ندارم که با این وضع زندگی کنم ،یک هفته بعد همین جوری تو گوگل زدم اسم یک پروفسور بابت همین بیماری من اومد و دنبال نشانه گشتم از خدا طبق گفته های استاد در اون لحظه دیدم ۴ رقم شماره مطبش دقیقا ۴ رقم شماره تلفن خونمون بود اینو برای خودم نشانه خدا گذاشتم ،رفتم مطبش شاید برای کسی که بخواد وقت بگیره دو ماه قبل باید اقدام کنه ولی منو همون روز معاینه کرد و گفت جراحی میشه و بهبود هم پیدا میکنی نگران نباش ،منو معرفی کرد به بیمارستان امام و خودش اومد عمل کرد منو و خدا رو شکر راضی هستم به رضای خدا
خدا انشاالله همه مریض هامون رو شفا بده و ببخشید که متن طولانی شد.
سلام به آقای عباس منش و خانم شایسته ی نازنین و دوستان عزیزم…چقدر این فایل عالی و زیبا بود…راستشو بخواید این چند روز کلااااا از طرف خدا هدایت شدم،هدایتهای عااالیییی…بذارید اول بگم که ماجرا از چه قرار بود.راستش من این چند روز یه حس عجیبی نسبت به خدا داشتم و الآن هم دارم ولی فک کنم داره کم میشه.حس من تو اون چند روز به خدا،یه چیزی شبیه یه عتیقه بود که نسل اندر نسل به من رسیده بود،عتیقه ای که نمیدونستم چیه و فقط تو گوشم گفته بودن خیلی ارزشمنده و باید ازش مراقبت کنی.نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه ولی حس عشق نبود.حس ترس بود.ترس از خراب شدن اون عتیقه…الآنم اینطوریه ولی باورتون میشه چقدررر خدا تو این چند روز هدایتم کرد؟!من به خودم مغرور شدم…میگفتم خب این وسط من دارم تلاش میکنم خدا چی کار میکنه؟همه چی نتیجه ی تلاش خودمه و خودم خودم میکردم!و هنوزم با نجواهای شیطان یه همچین حس هایی هست…ولی میبینم خدا هنوووووزم دوستم داره،میبینم چقدر عاشق بنده هاشه...اولای این حس غرور که بود بصورت هدایتی رفتم فیلم مریم مقدس رو ببینم.وقتی فیلم و میدیدم،میگفتم خوش بحال مریم که همچین دختری بوده.بعد عبادت های مریم که توی فیلم به تصویر کشیده شده بود رو من تاثیری گذاشت.خیلی جالب بود.بعدا به فیلم های استاد هدایت شدم،یکی قسمت قبلی سفر به دور آمریکا بود و یکی ام قسمت ۱۶۰+۱ بود.چقدر من لذت میبردم،اینکه تو قسمت قبلی استاد و خانم شایسته با عشق از هدایت های الهی صحبت میکردن،یا توی ۱۶۰+۱ که یه کامنتی خوندم از مجید عزیز که در مورد پایبندی به آموزه هایی که یاد میگیریم بود،باورتون نمیشه به طرز زیبایی همه ی اینا برای من هدایت بودن…حتی الآنم با مرورشون چیزای جدیدتر دارم یاد میگیرم!همین الآن متوجه شدم خب کیانا اون آموزه ها الآن جلووووتن!خب تو باید یاد بگیری تو باید قبووول کنی!علاوه بر اینها،مدام انکار سخنان خدا روی لبام میومد.میگفتم ((کیانا ببین اگه تو کافر باشی،کل نشانه های دنیا رو بریزن جلوت قبول نمیکنی تمام،نه اگه باایمان باشی با یه نشونه ی کوچیکم همه چی حل میشه!))اینا برام مصداق هدایتن.علاوه بر این یه حرف دیگه ای که از طرف خدا بود و بر زبانم جاری شد این بود(( کیانا ته ته دلت میدونی بدون کمک خدا نمیتونی به جایی برسی.))اینا فقط نجواهای شیطانن،.پس تو تهش میدونی یه خدایی هست.یه قدرت برتری که بدون اون تککککک و تنهایی.یا یه بیتی از پروین اعتصامی که تو فارسی مون بود:مپیچ از راه راست بر راه کج،چو در هست حاجت به دیوار نیست…امشب با خودم میگفتم خب راه راست هست،بهت گفتن،کلی آدما ازش تجربه دارن،چرا راه بد و انتخاب کنی؟!😄هدایت از این واضحتر برام؟باورتون میشه همه ی اینا پشت سرهم اتفاق میافتاد و انگار خدا یه لحظه ام دست از سرم برنمیداشت،مثل یه عاشق واقعی دنبالم میومد تا هدایتم کنه،خود واقعیش و بهم نشون بده…دیشب این نشونه ها به ذهنم اومد…باورتون میشه کمی اشک ریختم و به عشق خدا با قدرتی که خودش بهم داده براش یه شعر نوشتم؟🥺😁بعد آخه قبل این،که میگفتم استعداد نویسندگی که دارم همش خودم خودمه و از اینجور چیزا،در حین تشریح مسائلم😁یه صدای یهووووییی از خدا جونم شنیدم،بهم گفت خب تو لیاقت اتو بهم ثابت کردی که من این استعداد رو بهت دادم!❤یه پیامی پر از عشق که اصلا نمیخواد مخاطبش سرخورده بشه😍وای خدای من!عالیه عالی…الآنم خدا جونم هررررر لحظه پیشمه…تو همون زمان،یه ویدیو تو فضای مجازی دیدم،آیه ای از قرآن بود که گفته بود ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم،بعد یه آهنگ بینهایت زیبا روش گذاشته بودن که توصیه میکنم اگر دوسست داشتین حتما لودش کنید و البتهههه!مخاطبمان خدا باشه😉آهنگ نزدیک تر از رگم محمد لطفی بود.اونقدر زیبا ادیت کرده بودن که کاش توانایی شو داشتم تو همین سایت بذارم تا ببینیدش😄میگفت نزدیکتر از رگم چجوری بت بگم نمیدونی مگه دق میکنم اگه دورت کنن ازم…وای که چقدر حرف دل من بود!من دق میکردم اگه خدا رو ازم دور کنن،دور کنن که نهههه!دور کنممم!چون هر چیزی نتیجه ی رفتار خودمه!خلاصه اینکه عالیییی بود همه چی و الآن که دارم مینویسم یک حس خالی بودن از همه چی رو دارم که آرامبخش و زیباست.این یکی از عالی تدین هدایت هام بود.یکی دیگه اش این بود که من چون امسال آزمون تیزهوشان نهم به دهم دارم،دیروز رو درس نخونده بودم و همینطوری برا وقت تلف کردن رفتم تو نت زدم برا قبولی تو فرزانگان یک تهران چن ساعت باید درس بخونم.کلی چیز میز خوندم و بعد اومدم سایت.خیلی یهویی رفتم قسمت ۱۶۰+۱ که قبلا نرفته بودم ببینمش رو ببینم.علاوه بر اینکه خیلییییی فایل شادی بود،یه هدایت بی نظیر هم از طرف الله عاشق،شدم.اون هدایت این بود که استاد تو فایل گفتن بچه ها ببینید شما باید بگید اگه یک نفری تو حرفه ای که من دوستش دارم موفق شده پس منم موفق میشم!ولی باید توجه کنممم،هر کی راه خودشو داره،منم برا رسیدن به اون موفقیت باید راه خودم رو برم!و ایتطور شد که هدایت شدم بله!کیانا تو نباید راه و روش بچه های پذیرفته شده رو کپی کنی،بلکه باید به خودت امیدوار باشی ولی تلاش کنی به روش خودت!وای خدای من شکرت برا این همه عشقی که به ما میدی!😁وای خیلی گفتم فکر کنم…کلا خیلی ذوق زده بودم برا این فایل،در کل که این فایل هم اومد و من به اونجایی رسیدم که استاد گفت ((من اهل منم منم نیستم و هررررر چی دارم از خداست.))و چقدر زیباست هدایت های الهی…من رو هم هدایت کرد،متوجه شدم من رو هم دوس داره،عاشقمه،هر لحظه میخواد پیشش باشم...من دقیقا میخواستم یه فرصتی پیش بیاد تا این حرفارو تو سایت بگم و با این فایل خدا هدایتمون گرد و فرصتش پیش اومد…بینظیره…خدا رو شکر خدا رو شکر…خدا رو شکر برا وجود خودش،دست های قدرتمندش مثل استاد،دوستای هم فرکانس خوبی مثل شما...ببخشید اگه طولانی بود ولی گفتم بگم چون استاد در آخر گفتن مثال هاتونو بگید تا ایمان ماهم افزایش پیدا کنه…همین…شما رو به خدای عاشق و بزرگ میسپارم…❤❤❤
به نام الله
به عنوان کسی که تا الان چند تا از محصولات سید عزیز رو خریداری کرده و متعهدانه در زندگیش به کار بسته و نتایج شگفت انگیزش رو دیده دلم میخواد یه نکته رو بگم.
بخدا قسم سید تو تمام فایلهای رایگانش هم تمام حقایقی رو که منجر به به یک زندگی سراسر نعمت و ثروت میشه گفته. بدون ذرهای خساست. سید جان دلم میخواد یه چیزی رو بگم. شما تاثیرگذارترین فرد زندگی من هستین
نزدیک به سه سال پیش ساعت ۳ شب اولین فایل شما رو دیدم. به رویاهات باور داشته باش (نسخه اول). و از اون شب تا الان به جرات میگم تقریبا هیچ روزی نبوده که فایلهای شما رو نبینم و گوش ندم و متعهدانه عمل نکنم. و به چنان مسیری هدایت شدم که اگر خود خدا هم همون شب میگفت اگر هر روز روی خودت کار کنی سه سال دیگه این دستاوردها رو داری باور نمیکردم. و الان مصممتر و هیجان انگیزتر از همیشه میخوام همین مسیر رو ادامه بدم. اما امشب بعد از دیدن این فایل یه شیوه بهتر هم یاد گرفتم: رو عقلت حساب نکن و خودت رو کامل رها کن و فقط بگو که چی میخوای.
سید جان از سه سال پیش بعد از شروع فرایند کنترل ورودیهای ذهنم نتایج شروع شد. حتی یک ریال هم اون موقع درآمد نداشتم. اما به طرز عجیبی هدایت شدم به مهاجرت به تهران و یه شغل با حقوق و مزایای عالی که زندگیم رو به کلی متحول کرد. کلی سپاسگزار خداوند شدم و بینهایت لذت بردم. بعد گفتم سید بیزنس خودش رو داره. سید آزادی داره. آزادی مالی، زمانی و مکانی. من چرا نداشته باشم. با این خواسته هدایت شدم به دوره روانشناسی ۱ و ۲. به کار گیری آگاهیهای این دو دوره باعث شد برم سمت بیزنس خودم. یه بیزنس کاملا آنلاین تو حوزه آموزش زبان کاملا با متد طراحی شده توسط خودم که درآمدش حتی از شغل اولم هم که به خاطرش به تهران مهاجرت کردم بیشتره. آره درسته از کارمندی اومدم بیرون و الان به آزادی زمانی و مکانی رسیدم و حساب بانکیم خوب پر شده. ۷ روز هفته و ۲۴ ساعت شبانه روز در اختیار خودم هست و از هر جایی با لپ تاپم میتونم کار کنم. الهی صد هزار مرتبه شکر به خاطر هدایتش. دلم میخواد به اندازه شما و حتی بیشتر از شما ثروتمند بشم.
سید جان تو قانون تکامل رو یادم دادی. گفتی اگه بهش پایبند باشی و عجله نکنی زجر نمیکشی. عمل کردم و زجر نکشیدم. سه سال هست که شبها در اوج آرامش میخوابم و صبحها در اوج شادی بیدار میشم با کلی هیجان که برنامههام رو پیش ببرم. یادم دادی که بیخیال بورس و ارز دیجیتال و تغییر دولتها و دل بستن به هر چیزی غیر از الله و نیروهای درونی که بهم هدیه داده بشم.
سید جان ختم کلام. شما یه روی دیگه زندگی رو نشونم دادین. تا قبلا از شما ندیده بودم کسی حرف از امید و حال خوب همیشگی بزنه. ندیده بودم کسی حرف از فراوانی بزنه. ندیده بودم کسی حرف از هدایت الله بزنه. ندیده بودم کسی حرف از الهی بودن ثروت بزنه. اولین نفر شما بودین. تا قبل از این نمیدونستم اصلا میشه اینجوری هم زندگی کرد.
و همینجا اعلام میکنم که در آیندهای نزدیک با هدایت الله مهربانم و بدون حساب کردن روی عقل و ذهنم هدایت میشم به آمریکا و میام توی همین مکان زیبا (white sand national park) و به یاد میارم که استادم توی این فایل یه نکته طلایی دیگه رو یادم داد:
روی عقلت حساب نکن
بنام خداوند مهربان
سلام و درود خدا برشما
از روی دیگه ی زندگی گفتین و اینکه به لطف خداوند بهش دست پیدا کردین
بینهایت خداروشکر میکنم و به شما تبریک میگم و تایید میکنم
منم دقیقا واقفم به اینکه یه روی دیگه ای هم از زندگی هست
یه جاده فوق العاده زیبا و مستقیم با هم مسیرهای شاد و شکرگزار
به امید خدا هدفم ورود به این صراط مستقیمه
جوری که دیگه هیچ ربطی به گذشتم نداشته باشم
و ایمان بیارم به رب
و بهش اعتماد کنم
و قلبمو مطمئن کنه
و تسلیم بشم
و زندگی کنم این فرصت بی مثال و گرانبهای زندگانی در این جهان زیبا رو
مرسی از شما که متعهد شدین
مرسی از شما که موفق شدین
و توی مسیر اصلی اومدین
و نوشتین نتایجتونو تا ایمان ما رو بیافزایید
در پناه فرمانروای کائنات سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام الله قدرتمند و یکتا
یه سلامم پرشور با استادان زیبا و خوش تیپم
یه سلامم میکنم به همه بچه های سایت 🤗🤗
واقعا خیلی منظره زیبا و معنوی هست آدم دلش میخاد دراز بکشه همونجا غروب آفتاب و تماشا بکنه و فقط تو لحضه زندگی کنه منکه خیلی ذوق میکنم با دیدنش ،استاد خیلی لذت بردم از دیدن اون ذوق و اون حالی خوبی که داشتید و حرف هایی که زدید و یکی از اتفاقاتی که در رابطه با پدیده همزمانی برای من رخ داد همین چند روز پیش بود ، من حدود ۱۳ سال پیش دوستی داشتم که خیلی با این دوستم حالم خوب بود و خاطرات خوبی باهاش داشتم کلا خیلی با این ادم به من خوش گذشته بود و این دوستم به کشور دیگه ای مهاجرت کرده بود و من سال ها بود که ازش خبر نداشتم و همیشه وقتی به یادش میافتادم درخواستم از خدا این بود که یه بار دیگه ببینمش و بعد ۱۳ سال این دوست من دوباره به ایران اومد و من دوباره باهاش ارتباط گرفتم و روزی که میخاستم برم خونشون و ملاقاتش کنم جالب اینجاست که خونشون رو دقیقا در محلی گرفته بودند که من دوران ابتدایی ام رو اونجا درس میخوندم و ن تنها من دوستم رو پس از سال ها ملاقات کردم بلکه من یه بار دیگه توی اون خیابون ها و کوچه هایی که میرفتم مدرسه قدم گذاشتم و واقعا لذت بردم و لذت بردم و خداروشکر کردم و خاطرات خوشم دونه به دونه دوباره حس کردم و با خودم گفتم واقعا به قول خانم شایسته وقتی یه فکری رو توذهنت پرورش میدی اون فقط یه خیال بافی نیست ذهن به موقع کار خودشو میکنه و این چنین بود که من هم دوستمو دیدم هم خیابون ها و پس کوچه هایی که باهاشون خاطره داشتم🥰
خدایاسپاسگذارم
واقعا لذت میبرم ازین که هم زمانی و هممکانی هایی وجود داره که آدم میخواد . برای منم خیلی پیش اومده که هم مکانی و هم زمانی داشتم ،
خدایا شکرت که انقدر جالبی ،
نمیدونم کی هستی چی هستی ، ولی واقعا از وجود این قانون و وجود این حد از عدالت ازت لذت میبرم ، انگار ۰ تا ۱۰۰ زندگی دست خودمونه،
وقتی تضادی پیش میاد اون تضاد نیست ا، اون اتفاقا یه نیروی کمکی هست ،
الان ک دارم اینو تایپ میکنم تو فرودگاه نشستم و آماده پروازم ،
و جالبه که من اصلا از قبل برنامه ای نداشتم ،
انقدر به سفر ، توجه کردم ناخواسته تو سریال های شما ، هدایت شدم ، همه چی جور شد ،
ولی میدونم که باید بیشتر روی خودم کار کنم .
عجب احساس خوبی ، عجب زندگی خوبی ،
سلامتی کامل ،
خانواده خوب ،
روابط عالی ، از نظر درآمدی درحال پیشرفت ..
خدایا شکرت 😌😌
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
کلام استاد :
« وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم ما هدایت میشیم به ادمها به شرایط به موقعیتها به مکانهایی که بهترن که باعث ارامش و شادی بیشتر ما میشن
و حالا اگر روی خودمون کار نکنیم ما هدایت میشیم به ادمها به شرایط و موقعیتها و مکانهایی که بدتر و باعث میشن احساس بدتری پیدا کنیم و از اینی که هستیم اوضاعمون بدتر بشه »
اگر خود من بتونم این قانون رو بیشتر درک کنم که خدای مهربان تمام قدرت خلق زندگی خودم رو تو دستان خودم قرار داده که من میتونم اونجوری که دوست دارم زندگی خودم رو نقاشی کنم
حالا سوال
چرا خداوند منو خلق کرده ؟
و چرا خداوند منو وارد این دنیا کرده ؟
من قرار بود تو این دنیا چه کاری انجام بدم؟
این سوالات رو من همیشه از خودم میپرسم
و خداشکر بخاطر این سوالات بوده که من و همچنین دوستان هم فرکانس من به این مسیر زیبا هدایت شدیم و هر روز داریم روی خودمون داریم کار میکنیم تا بهتر بشناسیم قدرتی که خدا به داده و برای چی داده و قرار با این قدرت چه ماموریتی ما تو این جهان انجام بدیم
و الحمد الله من هر چقدر جلوتر میرم و این مسیر الهی رو قدم به قدم طی میکنم بیشتر متوجه میشم که من قرار تو این جهان کار بزرگی انجام بدم وقتی که فهمیدم چقدر میتونم من تو دنیا انسان با ارزش و خیلی مهمی باشم و برای رسیدن به اون هدف والایی که هنوز و کامل برام واضح نشده ولی قلبم بمن میگه نگران نباش تو ادامه بده در طول مسیر الهامات برات بیشتر واضح میشه
تو قرار کارهای خیلی بزرگی انجام بدی
این الهامات بمن خیلی انگیزه و امید میده و کلی شور شوق دارم و این مسیر با قدرت بیشتری ادامه میدم
و چقدر استاد تو ادامه عالی توضیح دادن که
« اجازه بدیدم جهان کار خودش رو انجام بده و هر کجا ما رو برد بدونیم اونجا جای خوبیه تا وقتی که داریم روی خودمون کار میکنیم و هر کجا که اجازه نده ما بریم اونجا جای که نباید بریم تا وقتی داریم روی خودمون کار میکنیم »
کافیه ما رها باشیم و تسلیم پروردگار باشیم و بذاریم خداوند ما رو هدایت کنه
ما چمیدونم کدوم مسیر بهتره و چه چیزی عالیتر
ما کافیه از ربمون بخواهیم همون ربی که فرمانروای کل کیهانه همون ربی که من و شما و جهان رو خلق کرده ما کافیه به خودش وصل بشیم و بذارم اون به ما بگه
و مغزمون رو خاموش کنیم و بذاریم قلبمون که جایگاه خداوند هست با ما حرف بزنه
از اول هم قرارمون همین بوده که خدا هدایتمون کنه ولی ما متاسفانه از دوران کودکی هرچی بزرگتر شدیم منطقمون بیشتر رشد کرد خواستیم خودمون روی عقلمون حساب کنیم که نتیجه این چیزی شده که از گذشته تا حالا داشتیم
من اینو به خودم میگم من باید اینو تمرین کنم من باید بیشتر توحیدی عمل کنم من باید تسلیم پروردگار باشم و بذارم خود خدا منو هدایت کنه به مسیری که منو به خواستهام که همون ثروت و ازادی و سلامتی و روابط عالی و شادی و ارامش بیشتر باشه برسونه
من باید یاد بگیرم ایاک نعبد باشم نعبدی خدایی که فرمانروای کل کیهانه و تنها ایاک نستعین رو از خدا بخوام و از خوش بخوام منو هدایت کنه به مسیر صاف و مستقیم و راحت و اسون و لذت بخش که همون مسیری که به بندگانت نعمت داده نه کسانی که بر انها غضب کرده و نه گمراهان
خیلی این فایل ، این فضا ، صحبتهای زیبای استاد ، و مخصوصا اهنگ اخر فیلم همش معنوی و رویایی بود که روح و روان ادم رو جلا داد
و منو با خودش برد تو اون حالت معنوی و الهی
خدایا صد هزار مرتبه شکرت این دقیقا همون مسیری صافی که به بندگانت نعمت دادی من عاشق این مسیرم من اینجا رو دوست دارم من اینجا رو میخوام زندگی کنم خدایا هدایتم کن تا اخرین لحظه عمرم تو این مسیر الهی همراه تو و دستان نازنینی برای من میفرستی باشم
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق