داستان هدیه تولدم - صفحه 81
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-30.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-03-08 17:56:452021-10-13 23:03:29داستان هدیه تولدمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام به شما دوستان
روز نهم
میخوام درمورد چنتا نشانه هایی که دیروز برام رخ دادند صحبت کنم.
دیروز داشتم یه لایو درمورد کسب و کار میدیدم که مربوط به شغلی بود که خودم میخوام واردش بشم. از آنجایی که من تازه وارد این شغل شدم بخاطر توصیفاتی که داشتن در مورد تخصص و مهارت و ویژگی هایی که یک شخص موفق در اون شغل باید داشته باشه کمی نگران شده بودم .(البته خودم تو اون لحظه قبول نداشتم که نگران شدم😅)
با خودم میگفتم که وااای چقدر قراره کار من سخت باشه، چقدر سختی باید بکشم،آیا من میتونم این کارا رو بکنم؟، منی که الان هیچ مهارتی ندارم؟ و. از اینجور حرفای نگران کننده.یه ساعت گذشت و اومدم فایل روز نهم رو باز کردم و شروع کردم متنی که خانم شایسته نوشتن خوندم که یهو چشمم خورد به این جمله که
“.دلیل اینکه این افراد در زمان مناسب در مکان مناسباند، این است که سکّان زندگی را به دست نیرویی سپرند که قادر است همه روابط ما با دنیای پیرامونمان را به بهترین نحو برنامهریزی و مدیریت نماید “.
یعنی این موفقیت ما اصلش از این رابطه ما با خدامون سرچشمه میگیره ، ما اگه این رابطه رو درستش کنیم به همه چیز میرسیم. این جمله تو ذهن من خیلی صدا کرد با خودم گفتم مهدی ببین خدات چقدر دوست داره، خودت میخواستی نگران بودنتو انکار کنی اما خدات که از دلت خبر داره اومده برات نشانه میفرسته که آروم باشی .
واااااای خدا جونم. عاشقتم عااااشقتم😍😍🌸🌸😍
و همین جمله رو که خوندم ، قلبم یه آرامشی گرفت که اصن نمیتونم توصیفش کنم.
بعد که فایلو تموم کردم سرشار از امید و ایمان به خدام شده بودم ، حالم خیلی خوب شده بود ، بعد یهو خدا عشقشو بیشتر بهم نشون داد. یهو دیدم هوا به طور عجیبی عالی شده. تو شهر ما که خیلی کم بارون میاد، داشت بارون نم نم میبارید ، یه نسیم خیلی خنک هم میومد که لذتو دو برابر میکرد تصمیم گرفتم تو بارون راه برم و لذتو چندین برابر تجربه کنم. سرشار از عشق شده بودم که یهو رعد و برق زد 🌩️ منم که عاشق رعد و برقم ، یعنی رعد و برق میبینم مث اینه که همه لذتارو دارم یجا حس میکنم، بیشترین لذتو داشتم میبردم واقعا حالم عالی بود خدارو شکر.
خدا تو همین مدت کوتاه اون لذت در صلح بودن با خود رو بهم نشون داد که این یه نشانس برام که دنبال این لذت باشم، اگه با خودم در صلح باشم هر روز و هر لحظم میشه سرشار از این لذتا .
امیدوارم هممون لذت در صلح بودن با خود رو بتونیم تجربه کنیم و باید باور داشته باشیم خدا هم خیلی میخواد ما اینجوری با لذت زندگی کنیم ، همونطور که خدا دیروز به من گفت.
با تشکر از همه دوستان و استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز🌸🌸🌸🌸🌸
سلام استاد عزیزم
من دو ماهیه دارم با تعهد رو باورهام کار میکنم.
منی که پاشنه آشیلم خجالتی بودن بود و حتی تو کلاب هوس که فقط صدا هست نمیتونستم صحبت کنم، امروز براحتی تو اینستا لایو میذارم و صحبت میکنم
از نظر سلامتیام یه بیماری که نزدیک ده سال عذابم میداد خوب شد.
الان یکی دو روزی میشه که استارت یه کار جدید و زدم و میدونم بزودی موفقیتهامو دوباره کامنت میکنم.
خیلی رابطم با آدما بهتر شده انگار که یه پرده ی بی اعتمادی و تنفر از چشمم برداشته شد.
خیلی خوشحالم تو ۲۰ سالگی باهاتون آشنا شدم و میتونم از الان با باورای صحیح به خواستم برسم.
ازتون سپاسگذارم منو از احساس گناه وحشتناک و افسردگی نجات دادید. دست مهربون خدا
این اولین کامنتم از نتایجمه. امیدوارم بعدا برگردم بهش و به خودم افتخار کنم.
ردپایی از مائده
بیستم مرداد ماه ۱۴۰۱
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش و خانوم شایسته نازنین
من سعی کردم متعد باشم به فایلهای سفرنامه و اونهارو به طور مرتب دنبال کنم .
از خداوند بسیار سپاسگذارم. که من رو به مسیر هدایت کرد ، جایی که فقط در مورد اصل صحبت میشه .
این نگرانیها و سخت گرفتنها زندگی من رو نابود کرد ، صادقانه ، فکر میکردم که من با نگرانیهام زندگیم رو نگه داشتم یعنی همیشه باید بپام که اتفاقی نیفته .
من تمام عمرم اینقدر با افکارم جنگیدم و نشتی انرژی داشتم که روزی نبود که من احساس خستگی نکنم .
انگار هرروز آخر وقت من از یک مسابقه رزمی اومدم .
خداوندا سپاسگذارم ، وقتی انسان متوجه نیست پرده ای در جلوی چشمانش است ، سدی میان او و دنیای آسانی است ، حائلی بین او و خدواند است . حالا تو هر چی بیشتر انکار میکنی بیشتر غرق میشی .
من دستام رو بالا بردم و گفتم تسلیم هستم ، گفتم خوب اگر باید این سخت گرفتنها و نگرانیها جواب میداد ، وضعیت زندگی من این نبود .
سپردن و رها کردن یک روزه اتفاق نمیفته و تمرین میخواد .
تقریبا هشت ماه از اشنایی من با این سایت میگذره ، من قسم می خورم که تو این مدت بخاطر فشارهای ذهنیم فقط ۳۰ درصد روی خودم کار کردم ، یعنی من تعهد خودم رو فقط در حد ۳۰ در صد برآورد کردم ، همه چیز مثل بمب ترکید ، وضعیت مالی من عالی شد ، روابط تغییر کرد با همسر و دیگران و دوستان ، حال خودم که بعضی اوقات به بهترین حالت خودش میرسه، مهم تر از همه اینه که میبینم ، یعنی اطراف رو میبینم ، زیباییهای جهان رو میبینم ، دیروز ماشین رو نگه داشتم کنار یک مزرعه به همسر و پسرم هم گفتم پیاده بشید تا با هم خورشید رو نگاه کنیم ،یه غروب وصف نشدنی بود .
خوشحالم که حالا حالاها جا دارم برای تغییر و تو این مسیر باقی میمونم .
من باید هرروز روی خودم کار کنم و از خداوند بزرگترین چیزی که میخوام ، تعهده ، تعهدی که باهاش همه چیز رو میشه بدست آورد .
از قدمهای کوچک بهتر شروع کنیم از عادتهای کوچک بهتر شروع کنیم و بعد اتفاقها میفته .
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
استاد یک دنیا ازت سپاسگذارم
خداوندا ازت سپاسگذارم
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
سینا
سلام
قدم روز نهم
من از نظر خودم فرد قانونمند و دقیقی بودم و همیشه روی حرف خودم بودم و خلاف ان باعث عصبانیت من میشد. برای مثال اگر ساعت ۶ قرار سفر داشتیم و همسفرم ۶:١۵ میرسید حداقل اونروز من و بقیه خراب بود ، غافل از اینکه همون تمرکز بی جا روی ١۵ دقیقه تاخیر باعث میشد اتفاقات نا خوشایند پشت سر هم پیش بیاد . ولی الان فهمیدم زندگی انقدر سخت نیست هر بار اتفاقی خلاف نظر من پیش میاد فقط ی جمله کلیدی دارم و میگم : حتماً خیره و خدا چیز بهتری یا اتفاق بهتری برام در نظر گرفته و به زندگی ادامه میدم . این کار باعث میشه که هم خودم اروم بشم هم اتفاقات بهتری بیاد سراغم .
در صلح بودن با خود نوعی عزت نفس داشتن هستش. ساختن باورهای مثبت برای هر موضوعی باعث میشه نجواهای شیطانی از ما دور بشه و با ایمان قوی از مسیر زندگی لذت ببریم.
با تشکر از استاد عزیز و تک تک دوستان که دیدگاه شما باعث رشد بنده شده است🌹
سلامی گرم به همه بچه های استاد و استاد و خانم شایسته عزیزم.
استاد منم دقیقا همچین تجربه ای رو داشتم. همیشه از بچگی دوست داشتم کسی حتی یادش بمونه و تبریک بگه یا حسرت جشن های تولد و داشتم. مثلا یادمه پارسال روز تولدم از اینکه کسی بهم تبریک نگفت خیلی ناراحت بودم و احساس سرخوردگی میکردم به خاطر همین به یه بهانه استوری گذاشتم که تولدمه تا مردم بهم تبریک بگن.
اما امسال به لطف خدا اینقدر توی عزت نفسم رشد داشتم که حتی برام مهم نبود کسی یادش باشه و اتفاقی که افتاد این بود که من و س سوپرایز کردن و کلی هدیه های با ارزش دریافت کردم.💜
از بچگی همیشه دوست داشتم با مامانم رابطه خوبی داشته باشم یعنی یه رابطه پر از آرامش و عشق و دوستی. هر ماه توی خواشته هام مینوشتم ولی به نتیجه پایدار نمیرسیدم. یبار خوب بود یبار بد.الان متوجه شدم که یکی از دلایلش میتونه چسبیدن باشه. به نظر خودم به این خواسته چسبیدم طوریکه خیلی ذهنم و درگیر میکرد و براش ناراحت بودم.
یه مثال دیگه:من سه سال کنکور دادم و امسال سال آخرم بود. من پزشکی میخواستم و امسال هم نشد اما برخلاف دو سال گذشته حالم خوبه و احساس حسرت یا حسادت ندارم به کسایی که قبول شدن برعکس براشون خوشحالم.یه حس رهایی باحالی رو دارم، این حس و دارم که در موقعیت درستی قرار دارم و خدا کارش درسته. منی که اونقدر گیر این بودم که باید پزشکی قبول بشم و…الان رها هستم.
استاد یکی از بهترین باورهایی که دارید در ذهن ما ایجاد میکنید همینه که میگید من به راحتی به اینجایی که هستم رسیدم. من فراموش کرده بودم مسیر لذت بخش شمارو و یه مدت همش توی ذهنم بود که استاد خییییلی انرژی گذاشته که به اینجا رسیده و این و خیلی سخت میدیدم.اصلا شاید یکی از دلایلی که ناخوداگاه از فایل دیدن دور میشدم همین بود🤩🤩آرره من همش میگفتم خیلی سخته خیلی باید انرژی بذارم اگر میخوام نتیجه بزرگ خلق کنم و این باعث میشد بیشتر دور بشم.
این جمله دیگه تهشه :
وقتی مشکلی برات پیش میاد سعی نکن با عوامل بیرونی و به زور مشکلت و حل کنی، روی خودت کار کن اون خودش اوکی میشه..
منم از خداوند سپاسگزارم که به من این آگاهی ها رو داد و من و به سمت شما هدایت کرد و زندگی من بیشتر رنگ زندگی و عشق و گرفت و پر شد از ثروت و فراوانی و روابط فوق العاده. پر شد از نگاه متفاوت.
سلامی پر از احساس سپاسگزاری به مریم عزیز بابت کپشنای بی نظیری که برای فایلا مینویسن❤️
نشونه های امروز در صلح بودن من با خودم:
امروز چهلم زن عمومه.. ما خانوما تو قسمت زنونه نشسته بودیم دیدم عموم اومد( عموم سنش از هفتاد بیشتره) اومده بود فقط من و ببینه و بره. تازه جالبیش اینه بار دوم بود میومد بار اول من نبودم💓
موقع ناهار یه پسر سه چار ساله کنارم نشست و نه من اون و میشناختم نه اون منو اما خیلی بهم نگاه میکرد و لبخند میزد. مثلا موقع غذا خوردن سرم و بالا میاوردم میدیدم داره نگام میکنه اونم با لبخند🥺
مرضیه ی مهربونی که با عشق برام دارویی درست کرد تا درد شکمم کم بشه و البته که جادوی عشقش کار خودش و کرد و من حالم عالی شد،😍
دوست خداگونه من که بین یه عالمه کار در حالی که سرش شلوغه به من پیام میده ببینه حالم چطوره😍خدایا شکرت..
یکی دیگه از قشنگیای روزم کسی بود که دقیقا همه نشونه هایی که من میخوام و داره و من از عزت نفسی که داره غرق شوق و ذوق میشم و وجودم و افتخار برمیداره 😍
دختر نوجوونی که با حس هیجان و شوق از شیطنتاش و پسری میگه که دوسش داره😂😍
اینکه بشنوی آدما بهت اطمینان دارن و قبولت دارن یکی از بهترین حسای دنیاس. یکی از دخترای فامیل باباش یکم گیره بهم گفت بابام فقط وقتی با تو بیام بیرون گیر نمیده و مطمئنه..خدایا شکرت بابت این اعتباری که بین مردم دارم❤️شکرت.
جمع مادر دختری دخترعموم با دختراش یکی دیگه از قشنگ ترینای امروز بود. دخترا با شیطنت میخندیدن و اذیت میکردن و مامانشون هم باهاشون میخندید و این مادر چه آرامشی داشت چه صبری داشت و چقدر برای دختراش همراه بود جوری که دختراش میگفتن بهترین دوست ما مامانمونه❤️خدایا داریم قشنگ تر از این؟
پسر دایی ای که چند سال کوچیکتره ولی با محبت بهم پیام میده و حالم و میپرسه. دیروز جواب. کنکور اومد و من اونی که میخواستم نشد برای همین آدم های زیادی جویای حالم شدن و محبت خودشون و نشون دادن❤️
قدم نهم سلام ودرودفراوان به استادبزرگوارم استاد من همیشه وقتی فایلهاتون روگوش میدم اشک میریزم چون به اون حسی که همیشه صحبت میکنید رسیدم ،این رابطه ای که باخدای خودم دارم بادنیاعوض نمیکنم،همه ی اتفاقهای خوب توزندگیم رخ میده،حال درونم عالیه عالیه ،خدایاشکرت که قوانینی درجهان هستی گزاشتی که مابتونیم بامعبودمان ارتباط نزدیکی داشته باشیم ،بازم استادهزاران هزارشکرکه خداوندیکتاشمارو درمسیرزندگی من قرارداد روزبه روز زندگیم زیباتروزیباترمیشه،ازخداوند عزیزم میخوام که به شماوهمه ی دوستان عزیزم سلامتی وطول عمرعطاکنه🙏😍🥰❤
سلام و درود بی پایان خداوند به شما استاد گرانمایه.
خدارو باز هم و باز هم هزاران بار شاکرم بخاطر حضور شما در زندگیم.
از خداوند سپاسگزارم برای خلق شما در زمانی که من هم در اون دوره خلق شدم.داشتم فکر میکردم اگر تاریخ دقیق تولد شما رو بدونم قطعا اون روز رو جشن میگیرم و خدارو شکر میکنم برای چنین آفریده ای.تولدتون هزاران بار بر ما مبارک باشه🌹🌹💖💖
به ندرت پیش اومده فایلی رو گوش بدم و اشک نریزم.وقتی میبینم تمام اتفاقات زندگیم با این چیزهایی که الان از شما می آموزم هم سو بوده.الان علت تمام اتفاقات خوب و بد زندگیمو دارم درک میکنم و نقش پررنگ خودمو در رقم خوردن اون اتفاقات.
اینکه گفتید به چیزی نچسبید و نگران نباشید و از کسی دلگیر نشید خیلی به قلبم نفوذ کرد.چیزی که همین چند روز پیش نتیجه ی این رهایی رو دیدم.از سال 95 که ازدواج کردم و اومدم خونه خودم تا الان که در سال 1401 هستیم ما تلویزیون نداشتیم.به دلایلی که دیگه واسم مهم نیست و بهش فکر نمیکنم و ازش صحبت نمیکنم. با اینکه اصلا اهل تماشای تلویزیون نیستم و اگرم تلویزیون داشتم روشنش نمیکردم ولی به عنوان تازه عروس دلم نمیخواست ی همچین وسیله ای تو خونه م نباشه با توجه به وضعیت زندگی خانواده ی همسرم، همیشه ته دلم ازشون دلگیر بودم که میتونن ی تلویزیون بخرن و نمیخرن و هرکی میومد خونه م ابراز دلخوری و گلایه و بدگویی ازشون میکردم تا توجیح کنم علت نداشتن این وسیله(نمیدونستم دارم چه کاری با خودم میکنم 🙈)تا اینکه حدود چند ماه هست که دیگه بهش فکر نمیکنم و به خودم گفتم اونا وظیفه ای ندارن و از بی عرضگی خودمون بوده که نتونستیم تو این چند سال یک تلویزیون بخریم.با اینکه بچه ی دو ساله م واسه دیدن کارتون میچسبه به لپ تاپ و اوایل واقعا ناراحت میشدم ولی گفتم همینه و رهاش کردم.
تا اینکه چند روز پیش همسرم ی تلویزیون عالی خریدن و منتظریم طی امروز و فردا به دستمون برسه.و امروز فهمیدم این اتفاق حاصل رها کردن و بی خیالی من هست و این چند سال خودم باعث شدم خونه م این وسیله رو کم داشته باشه.
از سال جدید شروع کردم به انجام کارهایی که باعث تحول و تغییر زندگیم بشه.قدمهایی برداشتم و منتظر دیدن قدمهایی هستم که خداوند برام برمیداره.با اینکه به نتیجه نچسبیدم ولی عمیقا دلم روشن هست که اتفاقات خیلی عالی در پیش هست و حضور خداوند رو در تک تک لحظات زندگیم حس میکنم.
چند روزی هست دارم فایلهای دانلودی و در حال حاضر روزشمار تحول زندگی من رو گوش میکنم و خدارو بیش از پیش شاکرم برای آگاهی هایی که به این وسیله به من عطا میشه.و شدیدا دارم روی خودم و باورهام و تغییر رفتارم و افکارم کار میکنم،بدون این که نظر دیگران واسم مهم باشه.و امروز با شنیدن این فایل با خاطری آسوده تر این راه رو ادامه میدم.اینکه نتیجه ی تضادها رسیدن به رشد و آگاهی هست،اینکه اتفاقات ناخوشایند باید رخ میداد تا من به شناخت از خودم و در نتیجه به رشد و آگاهی برسم.من کار خوب خودمو انجام میدم و نتایج الهی رو میسپارم به قدرت بی منتهای هستی.
به امید روزی که فایل و دوره ای نباشه که از استاد عزیز و گرانقدرم نشنیده و تهیه نکرده باشم.
عاشقانه واستون آرزوی سلامتی، خیر و برکت و ثروت بی پایان و آرامش در کنار مریم عزیز رو دارم.
در پناه نور و عشق الهی همواره بدرخشید 😍😍🌹🌹
به نام خدای مهربان
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
سلام به خانواده بزرگ عباس منش و همسفران عزیز
امروز نهمین تولد منه و اومدم یک ردپای دیگه از تحول روز شمارم بزارم
خدا رو شکر که در این مسیر افتادم و اشنا شدم با قوانین جهان هستی
با گوش کردن این فایل فهمیدم که باور های اشتباه و چه وابستگی های بی مورد نسبت به تضاد های زندگیم دارم و مواردی برای من مهم شده که اگر خودمو راها کنم و نگران اون ها نباشم خود به خودت هماهنگ میشه…
از امروز باید بیشتر تو این زمینه فعالیت کنم و سعی کنم باور هامو در این مورد عوض کنم، و رابطه دلی خوبی با خدای خودم داشته باشه، وقتی اینجوری بری جلو، حس ارامشی که بهت میده باعث میشه تا تمام تضاد ها و مشکلات خیلی ریز و بی اهمیت باشن جلوی اون همه ارامش و اونجاست که تمام کارا خود به خود انجام میشه…
خدایا شکرت ازین قوانین بی نظیر…
و چقد خوبه که این باور اشتباهی که برای رسیدن به هر قله باید بسیار رنج و سختی بکشی و خودتو عذاب بدی رو تعغیر بدی
و با این دیدگاه باشی که اصلا نیازی به سختی و عذاب دادن خودت نیست و به راحتی میتونی به اون قله برسی و از مسیر رسیدن به قله لذت ببری…
خدایا شکر
مرسی از شما استاد عزیز🌹♥️
سلام استاد خوبم…
هر روز از روزشمار تحول زندگی من کللللی حال خوب اگاهی های ناب بهم میده خیلی ممنونم برا این بخشی ک درستش کردین…
چقدر جمله حضرت علی برای من بود انگار خدا با من داشت حرف میزد.من چند روز پیش لطف خدا شامل حاام شد و در مکانی حضور داشتم که پر از عشق ب من بود و عزیزان ب من خیلی لطف داشتن و من هم فوق العاده خوشحال بودم با خودم میگفتم چقد همه منو دوست دارن و واقعا هم همینطوره من تو هر جمعی هستم متوجه این حس خوب هستم تا اینکه خدا بهم گفت همه اینا از طرف منه و شاید داشتم ب خودم مغرور میشدم ک خدا خواست من این حرف رو بشنوم تا ب بیراهه نرم عاشقتم خدااااا
من چند روزی هست ک متعهدانه تو این مسیر هستم و شوهرم بهم گفت ایا از اینا نتیجه ای هم دیدی و من با خودم فکر کردم ک نتیجه دیدم تا الان دیدم ک چیز هایی ک من بابتشون خوشحال میشم خیلی زیادن و این چند وقت هم واااقعا هر روزش یه چیزی برای خوب کردن حالم داشته.
از این سوال شوهرم فهمیدم ک چقدر چیز هایی ک ادما باهاشون خوشحال میشن فرق میکنه…قطعا چیزایی ک الان من میتونم بابتشون از ته دلللم خوشحال باشم شوهرم نمیتونه اصلا ببینتشون چقدر برای این اگاهی ها خدارو شکر میکنم…
هر روز با خودم تکرار میکنم فرکانس خوب اتفاقات خوب و مراقب فرکانس هایی ک میفرستم هستم و واقعا اتفاق های خوبی برام میوفته ک شاید کوچیک باشه ولی من چون میبینم قانون چه قشنگ داره کار میکنه خیلی حسم خوب میشه میدونم با ادامه توی این مسیر میتونم فرکانس های خوب و قوی بیشتری بفرستم ک ب دستاورد های مالی هم برسم و بیام اینجا و براتون از ورودی های مالیم بگم…
استاد خوش ب حالتون ک وجوتون هم توی این دنیا هم توی اخرتون تاثیر مثبت داشته…
الهی مچکرم مچکرم مچکرم برای این ادم نازنینی ک سر راه زندگی من قرار دادی…