توانایی کنترل ذهن - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)

1087 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهری گفته:
    مدت عضویت: 2484 روز

    سلام استاد عزیز و بزرگوارم

    من سه سال پیش از طریق برادرم با برنامه های شما آشنا شدم و همیشه برنامه های شما را پیگیری می کنم و واقعا در زندگی من خیلی تأثیر گذار بوده است. البته باید خیلی تمرین انجام بدهم و هنوز کنترل ذهن برایم بسیار سخت است. این اولین باری است که بعد از سه سال آشنایی با شما در این سایت کامنت می گذارم. به زندگی و شکست های خودم که نگاه می کنم کاملاً صحبت های شما را از عمق وجود درک می کنم که می گویید منشأ همه موفقیت ها و شکست ها کنترل ذهن است. گاهی با دیدن برنامه های شما منقلب می شوم و اشک می ریزم. امیدوارم بتونم به همه صحبت های شما عمل کنم. همیشه به خاطر داشتن استادی مثل شما از عمق جان خدا را شکر می کنم.

    بسیار ممنون و سپاسگزارم و برای شما آرزوی موفقیت وسلامتی همیشگی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیرانی گفته:
    مدت عضویت: 3125 روز

    سلام استاد عزیز ودوستان گلم چقدر لذت میبرم ازاینکه رابطه های عالی رو می بینم ???وچقدر لذت بخشه که عشقت هم فرکانس وهم جهت باشه??? چقدرسخت وپر زحمتِ اینکه هم رو باورهات کارکنی وهم بخوای کسیو که همه زندگیش اخبار وتلوزیونه ازش دوربشی تا فرکانس یا صحبتش روت تاثیر نذاره

    استاد خوبم چقدر عالی میشد که دراین رابطه مقداری صحبت وراهنمایی میکردین???

    استاد عزیز براتون آرزوی سلامتی درکنار خانواده هم فرکانسیتون وبهترین هارو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نسیم صدرالدین گفته:
    مدت عضویت: 3643 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام همراهان عزیز و هم فرکانسیهای گلم

    استاد

    بی نهایت از شما تشکر میکنم که هر روز با فایلها و پیامهای تازه به ما انگیزه و انرژی میدید

    من شما حدودا از چند سال پیش شما را میشناسم

    زمانی که سایت رادیو موفقیت را داشتید تقریبا مرتب فایلها را دانلود میکردم و گوش میدادم و فایل هدفگذاری را هم خریدم‌. نتایج خوبی هم گرفته بودم ولی چند سالی از تمرینها غافل شدم و دنبال کلاسهای مختلف خودشناسی رفتم که البته آنها هم نتایج خوبی برام داشت ولی اون حس و حال خوب دائمی را بهم نداد. یه مدت دست کشیدم و دنبال هیچ کلاسی نرفتم. خیلی بهم پیشنهاد میشد که ادامه بده و کلاس فلان استاد را برو ولی گفتم من دیگه دنبال هیچ کلاس و استادی نمیرم؛ خدایی که میدونه من دنبال چی هستم استادم را خودش بهم معرفی میکنه.

    خلاصه بعد از مدتی اتفاقی کانال شما را دیدم. اول از همه اینکه شما رفته بودید امریکا جذبم کرد که بدونم الان چه کار میکنید

    فایلهای رایگان را مرتب دنبال کردم و بارها و بارها گوش دادم

    باورهای توحیدی را که میگفتید مطمئن شدم شما همون استادی هستید که از خدا خواسته بودم

    فایلهاتون اومد توی خونه ی ما و شوهرم که هیچ وقت به هیچ سخنرانی گوش نمیداد شیفته ی شما شد

    دخترم از دیدن فایلهای میکائیل و سری تمرکز روی نکات مثبت مخصوصا لگولند و دیزنی ورد و… لذت میبرد و بارها و بارها میدید. کم کم از من پرسید مامان، عباسمنش چی میگه؟ یعنی چیکار کنیم؟ و من براش فقط یه مطلب را هربار باز کردم و توضیح دادم اینکه: احساس خوب باعث اتفاقات خوبه و احساس بد باعث اتفاقات بد.

    بعد از یه مدت تقریبا از عید نود و هفت به بعد مرتب هرچی فایلهای سایت را دانلود میکردم اندر فضایل مهاجرت بود. کلا انگار باورهای مهاجرت داشت زنجیروار توی ذهنم ساخته میشد .با شوهرم صحبت کردم و اونم موافق بود.

    خلاصه شوهرم که هیچ وقت دوست نداشت حتی از شهرمون خارج بشیم معجزه وار قبول کرد که برای تابستون بریم ترکیه زندگی کنیم

    اواخر خرداد نود و هفت از ایران زدیم بیرون

    اوائل همه چیز خیلی جدید و جذاب و هیجان انگیز بود

    توی فروشگاهها و جاهای دیدنی که میرفتیم فایلهای مختلف تهیه میکردم

    کلی لذت میبردیم تا اینکه نوسانات ارز شروع شد. شوهرم نتونست تمرکزش را از روی ارز برداره و صبح تا شب فقط درگیر چک کردن قیمت ارز از توی کانالهای اینترنتی بود

    هم زمان من از فراوانی بارون و آب و هوای پاکیزه و مرطوب استانبول و دیدن فراوانی اجناس و مردمی که مرتب خرید میکنند و دلارهایی که مغازه دارها از مشتریای خارجی میگیرند لذت میبردم

    از دیدن اتومبیلهای عالی و زیبایی که مردم ترکیه استفاده میکردند ودریا و ساحل و از زندگی و تماشای شهر از طبقه ی بیست و چهارم یک برج که از توی پنجره ها طلوع تا غروب خورشید را میدیدیم و از سونا و استخر اختصاصی

    به خاطر اینکه کارهای اقامتمون معجزه وار راحت پیش رفت و  کارتهای اقامتمون خیلی زود صادرشد و به دستمون رسید خدا را شکر میکردم

    بعد از مدتی با کار کردن روی باورهای مالیم اولین درامد لیریم را هم به دست آوردم

    ولی

    شوهرم به خاطر از دست رفتن کانون تمرکزش دچار افسردگی و اضطراب شد و دیگه بهش خوش نمیگذشت

    چندبار مریض شد و مرتب میخواست برگرده ایران

    یه جورایی از شما هم گله‌مند بود که فکر مهاجرت را توی سر ما انداختید??

    خلاصه بعد از مدتی اونقدر مصر به برگشت بود که من هم قبول کردم

    اوائل خیلی ناامید و ناراحت بودم ولی بعد از یکی دو روز به خودم گفتم مهم حس خوبمه که من همه جا با خودم میبرمش

    برای برگشتم به ایران برنامه ریزی کردم و تصمیم گرفتم سبک جدیدی از زندگی را توی ایران تجربه کنم و به استقلال مالی برسم و تجربه های جدیدم را به کار بگیرم

    حالا من اول این راهم و موفقیتها و تغییرات زیادی هست که حتما وارد زندگیم میکنم

    مهمترین تجربه م از این مهاجرت هفت ماهه این بود که زمان ما خیلی کوتاهه. خیلی جاها توی استانبول بود که دلم میخواست برم اما هی به تاخیر انداختم و ناگهان قرار شد برگردیم هرچند مطمئنم دوباره همه ی اون برنامه ها محقق میشند اما گفتم باید جوری زندگی کنم که روزی که اجل اومد نگم کاش فلان کار را دیروز کرده بودم و کاش فلان جا رفته بودم و کاش…و

    چند ماه بود که میخواستم بیام و مطالبی را که توی دفتر شکرگزاریم نوشتم توی سایت بنویسم ولی اولتیماتوم استاد عامل محرکم برای گذاشتن اولین کامنتم در سایت شد و خواستم به استاد بگم که به خودم برای تغییر زندگیم متعهدم و به استفاده از مطالب و تمرینهای فایلها و استفاده از مطالب عقل کل و خواندن شبانه ی کامنتهای بقیه ی دوستان عزیزم در سایت اما شاید فعالیتم در سایت به چشم نیاد

    نکنه یه موقع به عنوان عضو غیرفعال حذف بشم

    ????

    استاد ازتون ممنونم از اینکه اینقدر راحت و روان و ساده و خودمونی حرف میزنید

    و واقعا طبق شعارتون تغییر و تحول را ممکن و بسیار ساده و آسان کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    علی کریم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2979 روز

    بنام خدایی که در همین نزدیکی است و یادش همواره آرام بخش دلهاست.

    سلام استاد سیّد حسین عباس منش عزیزم

    سلام بر تمام اعضای این خانواده با صفا و صمیمی و پر از مهر و محبّت

    زندگی ما انسانها به دو صورت آگاهانه و ناآگاهانه شکل میگیره و اغلب انسانها و اکثر افراد جهان به شیوه ناآگاهانه و آن راه و روشی

    که از گذشتگان، خانواده، مدرسه، فرهنگ، مذهب، رسانه ها و شبکه های اجتماعی،

    دیده اند و شنیده اند و در واقع پذیرفته اند، زندگی می کنند و هیچ کنترلی بر اوضاع و شرایط زندگیشان ندارند و آن چیزی را در زندگی تجربه می کنند که برای آن برنامه ریزی

    شده اند و هیچ راه نجات و گریزی از آن نیست تا زمانی که این برنامه ریزی تغییر پیدا

    کند و شیوه تفکر و نگرشی جدید را برگزینند.

    همه ما که در حال حاضر، اینجا هستیم و عضوی از این خانواده، روزی تصمیم به تغییر زندگیمان گرفتیم و به این سمت هدایت شدیم

    و آگاهانه خواستیم که تغییر و تحول اساسی در زندگی خود بدهیم به طوری که زندگیمان هیچ ربطی به گذشته نداشته باشد و تنها راهش هم همین است که در این مسیر بمانیم و ادامه بدهیم و ثابت قدم باشیم و قدر خودمون و این جایگاه و موقعیت الآنمون رو بدونیم و به خودمان افتخار کنیم که تصمیم گرفتیم به مانند اکثریت جامعه که هیچ کنترلی بر زندگیشان ندارند، نباشیم و به مانند انسانهای آزاده و با شهامتی باشیم که بر خلاف

    جریان تفکر حاکم بر جامعه حرکت کردند و به نتایجی دست پیدا کردند که خارج از تصورات

    دیگران بود و این شیوه زندگی، زیباست.

    یه تمثیل جالبی به فکرم رسید، دوست داشتم اینجا بگم، اگه یادتون باشه دوستان، توی برنامه های تلویزیونی، مجری می گفت از اتاق فرمان بهمون اشاره می کنند که بریم یه میان برنامه یا پیام بازرگانی ببینیم و کلمه اتاق فرمان

    یادم مونده بود که اینجا ربطش میدم به کنترل ذهن و تاثیری که کنترل ذهن بر زندگی ما دارد

    و این تاثیر رو نمیشه نادیده گرفت و باید خیلی بیشتر روی این موضوع کار کرد و در این مسیر به پیش رفت.

    همان طور که در برنامه تلویزیونی، کارگردان و عوامل پشت صحنه که به عنوان اتاق فرمان

    معرفی می شوند و برنامه ها رو به مجری اعلام می کنند، ذهن انسان هم دقیقاً همین

    ویژگی را دارد و در واقع نه تنها اتاق فرمان جسم و روح انسان، بلکه اتاق فرمان زندگی ماست و هر فرمانی که از مغز انسان صادر می شود بر طبق آن دستور، زندگی ما شکل میگیرد

    و تمام حرکات ما، تصمیمات ما، اقدامات ما، رفتارهای ما، نگاه های ما، صحبت کردن ما، نشست و برخاست ما، سلامتی ما، روابط ما، وضعیت مالی ما، ایمان و توکل ما، ویژگی های

    مثبت و منفی زندگیمان، تماماً بر طبق

    برنامه ریزی ذهن صورت می گیرد و اگر از نتایج زندگی رضایت نداریم باید برنامه ریزی دوباره ای برای ذهنمان انجام بدهیم و به محض اینکه برنامه ریزی ذهن درست شود، نتایج زندگی ما هم به دنبالش درست می شود

    و اگر می خواهیم زندگیمان در تمام جهات عالی باشد، باید خودمان را نسبت به کنترل ذهن متعهّد بدانیم و ذهنمان را مرتب با افکار و باورهای درست تغذیه کنیم، چون همون جور که گرسنه میشیم باید غذا بخوریم، همون جور که تشنه میشیم باید آب بنوشیم، همون جور هم ذهنمون به خوراک و تغذیه نیاز داره

    و اینجاست که باید انتخاب کنیم و خود را متعهّد کنیم که اتاق فرمان زندگیمان را خوب تغذیه کنیم و با عشق و لذّت ادامه دهیم.

    آرزومند بهترین لحظات زندگی برای استاد عزیزم و همه دوستان خوبم، هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    معصومه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    سلام استاد عزیز مدت کوتاهی است که واد زندگی من‌شدید و این خواست خداوند بوده احساس میکنم ۵۰ سال قبل خواب بودم و این یکسال یا کمی کمتر است که تازه معنی زندگی کردن رو میفهمم دقیقا هروقت من از خداوند طلب آگاهی میکنم یک فایل ازشما منو سورپرایز میکنه و انگار که خداوند بامن صحبت میکنه از خدا پرسیدم راهم درسته شما دراین فایل جوابمو دادین خداوند حافظ شما باشد متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    اسماعیل ناصری گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    با سلام به استاد عباسمتش و مریم شایسته این فایل برای من یک نشانه بود از طرف خدا موقعی بود که من بدهکاریم فکر میکردم وکم کم داشت حالم بد می‌شد یعنی وارد فرکانس غم میشدم وارد سایت شدم واز خدا خواستم من را به سوی نشانه ها هدایت کند واین فایل جذاب برای من اومد تقوا ایمان وتوکل واقعی در مواقعی که اوضاع وشرایط خوب نیست باید حفظ کنی کسی که به خدا ایمان داشته باشد نه ترسی دارد ونه غمی وباید در هر شرایطی به ظاهر بد حال دلم خوب باشد تا اتفاق خوب رقم بخورد چون ما هستیم بر اتفاقی برچسب خوب یا بد می‌زنیم زیرا خداوند می‌فرماید ما آسمان وزمین را مسخر انسان کردیم با تشکر از کلیه دوستان هم فرکانسی واستادعباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعید مهدیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    سلام استاد واقعا کنترل ذهن کارسختی من ازموقعی که فایلهای زیبای شمارومیشنوم یامیبینم بارها بارها تمرین کردم ولی نتوانستم این کارا بیشتر ازچنددقیقه ادامه بدم واقعا چرامن از نماز خواندن شروع کردم که بتوانم کنترل ذهن داشته باشم چون همیشه موقع نماز خواندن فکرم همه جاهست به جز نمازخواندنم ازخداوند بزرگ میخواهم من رادراین هدایت کند وثابت قدم باشد وازشما استادبزرگوار ودوستان میخواهم که من رابیشتر راهنمایی کنید که چه تمرین بیشتر انجام بدم وکدام فایل بیشتر گوش کنم تابتوانم کنترل ذهن خودم دستم بگیرم دمتون گرم شادباشید وسلامت درپناه خداوندبزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 1038 روز

      سلام دوست خوبم سعید جان عزیز

      نمیدونم یه حسی بهم گفت بهت جواب بدم دوست داشتم کمکی باشد برایت

      درست کنترل ذهن کار سختیه اما شدنی به مرور زمان شدنیه شما برای کنترل ذهن نیاز نیز حتما فایل خاصی رو گوش بدی یا کار بزرگی انجام بدی شما به نظر من فایل توحید عملی 10و11 رو هر روز بمدت یکماه یا بیشتر یا کمتر بستگی به حس خودت داره گوش کن و بشین کامنتهای توحید11رو به مطالعه کردن اینقد بخون تا این دوتا فایل و درک کنی بعد خودتو به خدا بسپار هر روز و بیا همینجا از کنترل ذهن کامنتارو مطالعه کن اینقد مطالعه کن تا درونت بفهمه کنترل ذهن چقد لذت بخش و چقدددددد مفیده و اینکار به مرور زمان در تو که نهادینه بود گل میکنه شکوفه میده و یواش یواش اوستا میشی فقط باید مطالب اینجا رو زیاد بخونی و از اخبارهای سیاسی و تلویزیون و کارهای حرام و بیخود مثل قضاوت کردن و غیبت و …خصوصا چشم چرانی که راحت ترین گناه و حربه شیطان هست خودتو کنترل کنی چه چشم طمع به مال مردم چه ناموس مردم کاری که در جامعه ما بخاطر سیر نبودن چشمهای ما بسیااااار رایجه ببخشید شاید شما ازاین یکی کار در امان باشی اینو محض آگاهی گفتم چون خودم قبلا این مشکل و داشتم دوست خوبم ورودی های بدتو کنترل کن این کار برات آسون تر میشه کنترل نکردن ذهن بخاطر آزاد گذاشتن گوش و چشم و زبان هست برای انجام هرکار درست و نادرست اگه بتونی گوشتو چشمتو و زبانتو کنترل کنی ذهن خودش کنترل میشه مثل من یکی از کارهایی که الانا انجام میدم اینه تا به کسی میرسم مثل خیلی ها از مسایل بیهوده و حرفای بیهوده مشکلات مملکتی و خانوادگی حرف میزنن من سوالی که میدونم انتهاش به بیراهه کشیده میشه اصلا نمیپرسم و درباره اش حرف نمیزنم یا حرفی که میدونم طرف مقابلم حساسه و اگه بپرسم اون هزار حرف بیخود دیگه رو میاره وسط نمیپرسم یعنی کنترل زبان میکنم و این بهم کمک میکنه ذهنمو کنترل کنم

      ضرب المثل قدیمی هست که میگن

      امان از زبانی که بیهوده باز شود اینه

      هرچند شما از زمانی که کامنت گذاشتین نزدیگ به یکسال میگذره حتما راه حلهایی پیدا کردی برای باتقوا شدن انشالله اینایی رو که بهم گفت بهتون بگم بکارت بیاد رفیق خوبم موفق باشی

      انشالله همه مون روز بروز باتقواتر از قبل بشیم و رنگ خوشی رو تو زندگی ببینیم

      اینا هم یاداوری بود برای خودم که هنوز تازه کارم هم کمکی برای دوستانی که در مدارش قرار گرفتن .عاشق همه عباس منشی ها هستم.

      یچیزی الان یادم اومد که مهم بود اومدم ویرایش کردم اضافه کردم اینه که برای کنترل ذهن اول باید یاد بگیری سطح توقع خودتو از غیر خدا یواش یواش یه صفر برسونی از هیچ احد و الناسی نباید هیچ توقعی داشت حتی از عزیزترینات این توقع باعث میشه اونا نتونن راضیت کنین و افسار ذهن از دست ما براحتی در میره و خودمونو به درودیوار میزنیم گه چرا فلانی اینکارو انجام داد چرا من این همه بهش خوبی کردم اینطوری جواب داد و اینکه در حق هیچ کسی کاری انجام نده اگه انجام میدی ظرفیت داشته باشیم فردا ازاون فرد حرکت نابجا دیدیم منت نکنیم و به درودیوار نزنیم و افسار ذهنمنو از دست ندیم

      که فکر کنم یک حدیث داریم از امام علی

      دو چیز و فراموش کن یکی بدی که در حقت شد و خوبی که در حق کسی کردی این جمله بسیار ساده هست ولی دنیایی از آگاهی توش نهفته این یعنی اگه بتونی این دو کارو بدرستی انجام بدی کنترل ذهنت میشه در حد لالیگا خخخخ

      و گفته دوچیز و حالا فراموش نکن یکی خوبی که به حقت کردن دومی رو بزن از تو گوگل بگیر خخخخ چون یادم رفت

      واقعا این پند ساده چقد به مبحث کنترل دهن عجینه خیلی راحت میشه کار به این دشواری را انجام دهیم فقط نباید در پایه کوه هستیم بخوایم با چند قدم به قله برسیم توقع نابجا از خودمون نداشته باشیم تا دلزده نشیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمد امین اشتری گفته:
    مدت عضویت: 2487 روز

    استاد عزیز بسیار ممنونم ازتون که به ما یاد دادید صد در صد مسئولیت زندگی هرشخص بر عهده ای خود شخص میباشد و مامیتوانیم با ایمان به همین قانون به هرچیزی که در زندگی میخواهیم برسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: