سریال زندگی در بهشت | قسمت 52 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

193 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا مرادی حوری گفته:
    مدت عضویت: 594 روز

    سلام به دوستای عزیزم تو سایت عباسمنش

    خدایا شکرت که این سایت رو به ما دادی

    خدایا شکرت بخاطر دوستام

    دیروز برای من اتفاقی افتاد ک میخواستم این اتفاقو بنویسم و تحسین کنمش.

    هدایت شدم به این قسمت از سریال زندگی در بهشت

    دیروز مشتری داشتم که از یه جنس خوشش اومده بود و میخواست بخرتش.

    از من راهنمایی خواست که کدومش مقاوم تره. اگه قبلا بود با حس کمبود میخواستم همینو بهش قالب کنم و راهنمایی مناسبی ندم ولی دیروز با حس فراوانی و حس خوب راهنماییش کردم و واقعیت رو گفتم بهش. کفتم اینی که پسندیدی خوشگله ولی اون یکی محکم تره. من راستشو گفتم و سپردم به الله که برام فرقی نداره کدومو بخره.

    با این باور که مشتری برای هرجنس من فراوانه

    مشتری جنس دوم (همونی که مقاومتر و محکم تر بود) رو خرید و رفت.

    دقیقا دقیقا امروزززز یه مشتری انلاین اون جنس اول (غیرمقاوم) رو که دیروز مشتری نخرید رو ازم پرسید و دوتا ازش مونده بود که دوتاشم خرید زد

    آیا نشونه ای واضح تر ازین؟

    نشونه ای که میگه زهرا تو راستشو بگو با حس خوب مشتریت رو راهنمایی کن، واقعیت جنست رو بگو و مطمئن باش برای هر جنست مشتری میارم

    حالا من وقتی این سفارش ثبت شد نگران شدم که نکنه برسه دست مشتری و از غیرمحکم بودنش ناراضی باشه

    بعد حسم گفت اون خدایی که برات این مشتری رو فرستاد خدایی هست که میتونه مشتریت رو راضی نگه داره

    تو وظیفه راضی نگه داشتن مشتریت رو نداری

    تو درخواست میکنی از خدواند که خدایا مشتری هام رو راضی نگه دار. هدایتم کن جنسی رو بهشون بفروشم که دقیقا همونی باشه که میخوان

    و اینجوری شد که نجواها و نگرانیم رفت و مطمئن شدم خدایی که مشتری برام فرستاده خودشم راضی نگه میدارتش

    خدایا شکرت بخاطر این هدایت و کلام زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1042 روز

    سلام به استاد و خانواده بزرگ عباسمنش

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی پردایس

    نگاه میکنم یک بار آب سبز میبینم یک بار آبی میبینم

    درختاها رو توش میبینم زیبایی اش حد و اندازه نداره…..

    ابرهای زیبا پنبه ای چقدر زیباست

    باز بچه ها قایق سواری میکنن لذت میبرن

    این آقای خانواده چه آشپزی میکنه تمیز با حوصله کار درست چقدر تحسین کردم

    آتش درست کرد آشپزخانه صحرایی عالی دمتون گرم

    چه یخچال خوبی چه وسایل عالی چه قابلمه های خفنی

    داره تلاش میکنه فارسی یاد بگیره

    پیاز عالی چاقوی عالی آشپزی عالی

    نه سخت گیری نه غری نه عجله ای واقعا تحسین دارن

    استاد هم داره با اون آقا در مورد اون قلعه بزرگ که در میامی هست با عزیز دلش صحبت میکنه و داره آماده میشه بره ببینه

    ارتباط استاد و مریم جون تحسین میکنم استاد چه قدر شما عالی هستید صبور خوش اخلاق منظم توحیدی روابط عالی خدایا هزاران مرتبه شکرت

    بچه ها دارن با تفنگ بادی لذت میبرن

    مریم جون هم آشپزی هم فیلم هم صحبت کردن داره انجام میده دختر تو فوق العاده ای

    حالا حالا من باید ازت درس بگیرم

    این آمریکایی ها چقدر بی حاشیه ان ساده ان مهمانی سخت نمیگیرن وظیفه شناسن

    خوب آدمها رو تحسین میکنن

    دارن لذت میبرن تفریح میکنن

    تفریح من این سایت هست خدایا هزاران مرتبه شکرت جز این خانواده ام

    انگار توی این طبیعت ام

    خداوند منو به بهترین جا هدایت میکنه

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلی اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    سلام

    قسمت 52 سریال زندگی در بهشت

    یه اتفاقی افتاد که به خاطرش با خدای خودم خیلی نزدیکتر شدم . اصلا چسبیدم بهش . نفس به نفس . حس تازه و خیلی خوبیه . شبیه رهایی ست .درست شبیه حالت خیلی مستقل و باارزش و انرژی گیر و انرژی بخش مریم جان و آقای ریک برای درست کردن اون غذاست .

    آزاد پر از یقین شاد و پرامید . اون قابلمه یه غذای خیلی خوشمزه میشه . مداومت و تعهد منم تبدیل میشه به نتیجه دلخواهم و نتیجه همین لحظه ست که اونقدر به خدام نزدیکتر شدم که اشکام چشمامو زیباتر و آرومتر کردن.

    خدایا شکرت خیلی خیلی دوست دارم . چقدر خوبه که هستی .

    مرسی که آقای ریک رو نشونم داده چقدر ویژگی های مثبت زیادی در ایشون هست . قابل تحسین هستن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1965 روز

    سلام به استاد تجربه گر مریم جان شایسته

    خدا رو شکر بابت دیدن این همه ثروت و فراوانی و لذت و در لحظه بودن که مرا مثل ایام کودکیم میخ کوب می کنه پای سریال مورد علاقه ام و این شده تنها فیلم و سریال زندگیم اونقدر وقتی می بینمش در لحظه ام و حس خوب می گیرم و چون من شخصیتا انسان تجسمی و حافظه ی تصویری قوی دارم اونقدر محو میشم که دقیقا بی شک بعدش اون اتفاقات را تجربه می کنم و خدا رو شکر

    دوباره ایده اومد برو و غذای خوشمزه ریک را برای ناهار درست کن و منم گفتم چشم

    استاد و بچه ها شاید باورتون نشه دقیقا قسمت 49 که آقای ریک مشغول زدن چادر بود و استاد و مریم جان تحسینش می کردند برای من خلق شد یعنی لاجرم برام پیش اومد

    روز جمعه هدایت شدم به طبیعت با دخترم زدیم به جاده و رفتیم کنار رودخانه تا لذت ببریم

    اونجا شلوغ بود و راحت نبودیم از خدا هدایت خواستیم گفت بیفت تو جاده رفتیم و رفتیم 4 ساعت رانندگی کردم تا رسیدم به جنگل های کلاردشت که بهشتی واسه خودش

    از شب قبل مرغ برای جوجه کباب آماده کرده بودم و تصمیم به کباب درست کردن داشتم

    استاد جون در دل جنگل اول شروع کردم به آتش درست کردن ،چند تا خانواده اونجا بودند اینقد با تعجب به من نگاه می کردند که یه زن داره بساط آتیش و جوجه فراهم می کنه جاتون خالی چه کبابی شد ،شاید باورتون نشه برای یه روز ما برنامه داشتیم ولی وقتی اجازه میدی خدا هدایتت کنه و تسلیم و رها و پذیرایی خدا جوری برات پلن می چینه که فقط لذت می بری و سپاسگزاری می کنی

    خلاصه بعد از ناهار زدیم طرف دریا ،یهویی خودمون را لب دریا دیدیم یه پارک عالی با فضایی بی نهایت تمیز به نام بهشت گمشده شد میزبان ما و تصمیم گرفتیم شب بمونیم و سحر برگردیم تهران

    من که عاشق کمپ و سفرم درصندوق ماشینم همه چی برای خودم مهیا کردم ،همیشه هست و بی نهایت

    و دقیقا دوباره شب وقتی داشتم چادر مسافرتی که دقیقا شبیه چادر ریک در سریال بود را بر پا می کردم یه خانم و آقا باز با تعجب مدت ها من و دخترم را تماشا می کردند .خلاصه اون لحظه بخدا مو به تنم سیخ شد که ای وای می دونی داری چادر می گیری کی جذبش کردی در قسمت 49 که از چادر گرفتن ریک و تحسینش لذت می بردی الان برات رقم خورد .

    بخدا دقیقا همینه و لاغیر

    خودم بهت زده شدم و اون وقت دلیل این اتفاقات را فهمیدم .

    هر قسمت از دیدن این سریال کلی اتفاقات قشنگ و تجربیات جدید برام پیش میاره

    استاد من محدودیتی در اینکه من یه زن هستم و نباید از وجود خودم لذت ببرم را نمی پذیرم دوست دارم همسفر داشته باشم ولی وقتی هم نیست منتظر نمی مونم و این ویژگی منحصر به فرد منه که از کودکی همراهم بوده و هست اصلا محدودیت را نمی پذیرم و حرکت می کنم .

    خلاصه یه شب کنار دریا و کلی لذت و حال خوب و تحسین و دیدن خودم و توانمندی هام برام رقم خورد و بسلامتی در پناه ایزد منان برگشتیم خونه

    درسته خیلی رانندگی کردم ولی همش لذت بود و شکر و زیبایی

    و من ممنون خداوندم بابت توجه به این همه زیبایی و سپاسگزار دستان پر مهر مریم جان که از لحظه لحظه ی زیبایی ها فیلم می گیره و در اختیار ما می گذاره

    از استاد عمل هم ممنونم

    دوستون دارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    الهام عزیزیان گفته:
    مدت عضویت: 2920 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به دوستای عزیز و استاد عشق

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا سپاسگذارم شکرت که من رو وارد این مسیر زیبا کردی. خدایا شکرت که من خودم زندگی خودم رو خلق میکنم . زبونم بند اومده اصلا. خدایا شکرت

    برنامه سفر به امریکا که بود دقیقا خدا منو هدایت کرد به یک سفر که متفاوت بود با سفرهای دیگه هر لحظه اش پر لذت پر نکات مثبت بود . ما قصد نداشتیم سریع به یک جای خاص برسیم میخواستیم فقط لذت ببریم از باهم بودنمون از زیبایی های جهان دقیقا به یک آبشار زیبا هدایت شدیم رفتیم زیر اب چقد احساس سپاسگذاری و لذت بیشتری میکردم وقتی میدونستم خودم این سفر با این لذت و عشق رو خلق کردم .

    وقتی فایل های زندگی در بهشت رو هم نگاه میکنم لذتی که احساس میکردم و اینکه تمرکزم روی نکات مثبت بود .منتظرش بودم و میگفتم میدونم قراره یک همچین جایی رو یا همچین تفریحاتی رو تجربه کنم .

    و دیروز رفتیم جایی که خیلی خیلی شبیه پارادایس بود یک سد زیبا با آب شیرین و زلال و گرم چقدر احساس لذت بخشی بود شنا کردن در اون آب با یک ویو عالی کوه های زیبا یک ساعت دقیق فقط روی اب شناور بودیم و لذت میبردیم از این هوای عالی و منظره زیبا. نکته مثبت دیگه سفر من این بود که آدم های مثبت ادم های ثروتمند و شادی باهامون بودن که باور های عالی داشتن ،توی حرف زدنشون خدا پیدا بود . چقد آدم‌از هم‌صحبتی با این آدم ها لذت میبره چقد چیز جدید یادگرفتم ازشون.

    نکته جالب دیگری که بود این بود که هوا اینروزا خیلی گرم و فقط آفتابی بود ولی روزی که ما رفتیم هوا ابری و خنک بود و همه جیز دست به دست هم داده بود که من فقط لذت ببرم. من تاحالا توی استخر فقط شنا کرده بودم و توی یک دریاچه آزاد و عمق زیاد اصلا نرفته بودم و اولش کلی ترس داشتم برای ورود به حتی همون اول آب . اما من توی یک چیز خیلی خوبم اونم روبهرو شدت با ترسهامه که خیلی سریع باهاشون کنار میام و انجامش میدم. فکر نمیکنم تا حالا توی این شهرستان هیچ زنی توی سد شنا کرده باشه. کلی مرد میرن شنا هر روز اما من زنی رو ندیدم که اونجا شنا کنه ولی خیلی خوشحالم و این ریسکی بددن خودم رو دوست دارم.چون انقدر تمرین کردم که اللن از هرچی بترسم سریع با خودم حرف میزنم و عمل میکنم و روبه رو میشم با ترس هام

    خدایا شکرت

    خدای عزیزم ازت سپاسگذارم عاشقتم. عاشق این زندگی هستم که برای خودم خلق کردم عاشق تجربه موقعیت های عالی جدید و آشنا شدن با آدم‌های خوب جهان هستم خدایا شکرت که میتونم با تمرکز روی نکات مثبت تصور کردن تمرکز کردن روی خواسته هام به دستشون بیارم خدایا شکرت

    ممنونم استاد عزیزم که این‌آگاهی هارو در اختیار ما به رایگان‌میزارید چون ارزش بسیار بسیار زیادی دارن که اگه درک کنیم هر کدوم از این درسها رو توی هرقسمت زندگی ما به کل تغییر خواهد کرد❤⚘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    الهه سجاد گفته:
    مدت عضویت: 3598 روز

    سلام بر سریال زندگی در بهشت

    ✋✋✋

    چقدر دقت و ظرافت آشپزی آقای ریک منو به یاد آشپزی پسرم میندازه

    من وقتی مدل آشپزی کردن پسرم و حس و حالش رو موقع غذا درست کردن میبینم واقعا” احساس میکنم او به این کار علاقه داره هم از انجام دادنش لذت میبره هم از خوردن غذا. خب خیلی حرکتها توی آشپزی زده و الفبای کارو بلده

    و من گاهی بهش میگم و یادآوری میکنم

    که:

    پسرم بنظر میرسه اگه این کارو امتحان کنی و بری توی این کار خیلی موفق میشی. حداقل برای شروع و برای برداشتن قدم اول خوبه. حداقل برای یک برهه ای خوبه

    ولی خب بنظر میرسه کار کردن روی اتکاء به نفس برای جوانهای ما خیلی ضروریه. اونها باید توانائیها و پتانسیل هاشونو باور کنن. باید خودشونو باور کنن.

    به امید حرکت و موفقیت همه ی جوانها

    ممنون بابت این فایل زیبا

    چقدر من لهجه ی امریکائی آقای ریک رو دوست دارم.

    اتفاقی افتاد که موقع دیدن این فایل من دقیقا” احساس کردم خودم اونجام. لحظه ای که چوبهای کوچک آتش گرفت و ریک زغالها را روی آتش ریخت ناگهان بوی چوب سوخته و بوی دود در بینی من پیچید و برای چند لحظه واقعا” خودم رو در پرادایس و کنار آتش احساس کردم یعنی انگار دقیقا” روحم به آنجا رفت. بعد از همین مدت کوتاه متوجه شدم که این بوی دود و چوب نیم سوخته از دریچه کولر به داخل فضای خانه وارد شده و باد کولر آنرا به مشام من رسانده.

    بهرحال علاوه بر آن حس خوب، این همزمانی تصویر و آن بو واقعا” برام یک نشانه ی بزرگ و پیامی از جانب خدا بود و خیلی امید بهم داد.

    خدایا شکرت که با این تصاویر ، روح ما را به سمت زیبائیها پرواز میدی

    و از مریم عزیز هم تشکر میکنم هم بخاطر ایده عالی و هم همت والا 💕💕💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زینب سلمان زاده گفته:
      مدت عضویت: 2489 روز

      بنام خدایی که بشدت کافیست

      سلام دوست عزیز و ارزشمندم

      وقتی پیشنهادی که با دیدن شور وشوق پسرتون موقع آشپزی

      بهش دادید رو خوندم اینقدر لذت بردم و کیف کردم و تحسین تون کردم که نتونستم چیزی واستون ننویسم، واقعا دمتون گرم😍👏👏

      در پناه رب العالمین، هر لحظه تون عشق باشه و برکت دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    نورآغا تلاش گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    سلام به همه شما خوبان که زحمت این فایل را کشیدین چه زیباست جای که دلت می خواهد همیشه آنجا باشی و از سرسبزی که چقدر دوست اش دارم از ان لذت ببری و دوست های خارجی هم داشته باشی وای خدای من ، من علاقم به زبان انگلیسی کم شده بود و چه زیبا می شود که توانایی این را داشته باشی به دو زبان دنیا خیلی راحت صحبت کنی مثل خانم شایسته و استاد خیلی ذوق کردم

    اما چیزی بیشتر توجه من را جلب کرد این است که چقدر راحت مهمان ها هر طرف که دلشون خواست بودن و شما اینکه آمدین لذت میبریند بدون نگرانی از اینکه مهمان ها چه کار می کنند و هرکس به دل خود می تواند لذت ببرد خدایش نوش جون تون منم میام یک مهمانی پیشتون در آمریکا منم آشپزم من می آیم برایتان پیتزا برگر و ساندویج و تنوری می زنم همه باهم بخوریم حال کنیم در این فضای سبز

    دوست دار شما نوراغا تلاش زیباترین بنده خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ازاده گفته:
    مدت عضویت: 2088 روز

    سلام به استاد توحیدی خودم و مریم بانو مهربان

    این فایل امروز جز نشانه من بود. واقعا خیلی خیلی خدارو شکر میکنم که فایل را باز کردم و دیدمش. چیزی که در زمان دیدن فایل خیلی ذهن من را مشغول کرد هماهنگی همه این افراد باخودشون بود بچه ها در دریاچه خیلی راحت وبا کمال لذت حواسشون به کار خودشون بود و داشتند قایق سواری میکردند و لذت میبردند. اقای ریک با تمام تمرکز مشغول اشپزی بود و وسایل اشپزی در طبیعت دایر کرده بود و اینقدر برای کارش ارزش قایل بود که این وسایل اورده بود و با اینکه به امکانات هم دسترسی داشت اما اونارو دایر کرده بود و داشت انجامشون میداد. با اون قابلمه ها و کبریت عالی و متناسب با طبیعتش. مریم بانو با عشق به اطراف نگاه میکرد و از زیبایی ها صحبت میکرد و برای ماهم میگفت و فیلم میگرفت. استاد با دوستش در مورد جاهایی که رفته بودند صحبت میکرد و تبادل اطلاعات میکردند. اون پسر بچه مشغول شکار بود. همه غرق کاری که میکردند بودند. حتی اقای ریک اینقدر مشغول کار خودش بود که کنجکاو نبود که ببینه، که استاد و دوستش در مورد چی صحبت میکردند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حدیث امرللهی بیوکی گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    سلام بچه های زندگی در بهشت

    و سلام استاد عباس منش نازنین و مریم جان شایسته،هر بار که فایل های استاد رو گوش میدم یا سفرنامه یا زندگی در بهشتو میبینم واقعا واقعاااا خدامو هزاران هزاران بااار شکر میکنم که منو به این خونه و به این آدمای فوق العاده هدایت کرده،من همیشه دوست داشتم و دارم که در طبیعت باشه و مطمئنم که میرسم به این آرزوم و زیبایی های بیشتری و میبینم و تحسین میکنم 😍💪چه برسه به این که بخوام در کناااار این طبیعت زیبا آشپزی کنم و آشپز خونه ی صحرایی به قول مریم جون😅به نظرم بگیم آشپز خونه ی جنگلی🤔🤣😍

    واقعا تحسین برانگیزه که ان قد زندگی و سادو راحت میشه گرفت .من واقعا با فرکانسم و باورهام تمام سعیمو میکنم که به چنین فضاها و افرادی جذب شم که زندگی و مهمونیو راحت میگیرن،واقعا مهمه وقتی ادم فکر میکنه مهمونی میگیریم که در کنار هم شاد باشیم و حال کنیم نه این که فقط ۲،۳‌نفر محدودبهشون فشار بیاد و بشورنو بپزن😐تو فرهنگ ما به نظرم بر عکس صاحب خونه به مهمون زیادی خوش میگذره😂زمانی که مادرم مهمون میده و موقع ظرف شستن میرسه بیشتر ظرف هارو قایم میکنه که مهمون نشوره و ما خودمون فردا بشوریم و همیشه از این روند ناراحت بودم که ادم مهمون دعوت میکنه که خوش بگذره نه این که تا چند روووز بعد از مهمونی خسته باشه🤦🏻‍♀️اینا رو گفتم که واقعا بگم استاد خیلی درست میگین و ما فرهنگی رو داریم که باید سعی کنیم تغییرش بدیم.وقتی فکر میکنم شما با مهموناتون که الان این قققدر ماشاالله زیاد هستن چه طور راحت و خوب خوش میگذرین هم برام عجیب و هم خیییلی تحسینتون میکنم .شما همه ی اون فکرایی که به نظرم عالی تریینه و دارین و از خدای خودم سپاسگزارم که شما هستین

    چه قددر خوبه که ما سعی نمیکنیم به خودمونو بقیه فشار بیاریم برای این که چون به اصطلاح با همیم با هم لذت ببریم و بازی کنیم یا هر چیزه دیگه،هر کسی هر جوری که دوست داره در اون طبیعت بی نظیییییییییییر و آرامش بخش و زیبا و بتور نکردنی و هزاران صفات دیگه که زبان و فکرم قاصره😍😍😍😍کار میکنه و لذت میره مثل ریک که با علاقه و حوصله و تمیزی،به قول مریم جون چه جوری همه ی تیکه های پیاری که خرد کرده تقریبا به یک اندازه و داره از کارش لذت میبره یا دختراکه دارن تو آب معتدل و خوب پردایس آب تنی میکنن با مامان و خوش میگذرونن یا پسر دوم که تیراندازی میکنه و…

    واقعا همون جوری که مریم جان میگن ما مسئول سرگرم کردن و خوشی بقیه نیستیم ،ما خودمون باید سعی کنیم اون جوری که راحت تریم و شاد تریم زندگی کنیم.واقعا واقعا استاد زندگیتون سراسر درسه که شاید الان من نتونم همشو درک کنم.

    چه قدر جالبه خیلی از افراد و دوستانتون که با شما استاد در ارتباطن دوست دارن فارسی و یاد بگیرن و واقعا منو به وجد میاره .

    خلاصه که هر چی بگم کم گفتم فقط میتونم بگم استاد و مریم نازنین دوستتون دارم و ممنونم که این حال خوبتونو و طبیعت زیبای اطرافتونو ما با به اشتراک میذارین.واقعا براتون خیر دنیا و آخرت بیشتری و از خدا میخوام.و امیدوارم که خداوند من و همه ی دوستان خوبم در این خونه ی پر رمز و رازو بیشتر از قبل به راه کسانی که به آن ها نعمت داده نه آن هایی که غضب کرده هدایت کنه🙏🙏🙏🙏

    در پناه الله یکتا باشین شاد و با آرامش و ثروتمند و سعادت مند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سیما ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2091 روز

    سلام به استاد عزیز و همسرشان و همه‌ی دوستان عزیزم

    من امروز واسه اولین بار کامنتها را خوندم با توجه به کامنت آخری که گفته بودن، خوندن کامنتها نوعی توجه به نکات مثبت هست

    راستش من همش فک میکردم که خوددن کامنتها فقط وقتم را بگیره و دوستان شاید چون دارن روی خود کار میکنن ممکنه که باورهای نامناسب را از طریق نوشته ها دریافت کنم واسه همین اصلا رغبت نداشتم ولی امروز ک خوندم واقعا خیلی عالی بود.

    خودمم میخوام نظرم را بگم

    بچه ها ماشاالله ب کلی نکته‌ی مثبت اشاره کرده بودن ولی چند موردی بود ک نظر منو جلب کرده بود را توی کامنتها ندیدم

    یکی آرامش اون پدرخانواده که دلشت با استاد صحبت می‌کرد، خیلی برام قشنگ بود آرامش عالی و عزت نفس خوب ک از نشستن روی صندلی ایشون هم مشخص بود و اینکه وقتی کسی میتونه در مورد رویا هاش صحیت کنه که عزت نفس خوبی داشته باشه و جالبه یه خودکار توی گردنش ب لباسش بود ک واسه راحتی کار گذاشته بود و کلید ماشبن هم روی کلاهش بود ک منو یاد این جمله استاد انداخت ک همیشه باید کارها راحت تر بشه…

    نکته دیگه ک برام جالب بود این ک استاد با کفش خودشون حالت دمپایی پوشیده بودند چقدر عالی بود برام ک راحتی را در تمام کارها میشه داشت بدون ترس از قضاوت دیگران

    نکته دیگه هم اون صحنه ای که استاد و پدرخانواده داشتن صحیت می‌کردند صدای خندشون اومد، ریک توی تصویر بود ک دیدم از خنده ی اونها، لبخند زد، چقدر طبیعت انسان خدایی هست که هر کسی به طور طبیعی اگر روحش دچار بیماری حسد نشده باشه و با خودش در صلح باشه میتونه از خوشحالی و خنده‌ی دیگران اینقدر عمیق لذت ببره…. عالی بود برام…

    نکته‌ی دیگه هم ابراز عشق فوق العاده عالی و در هر شرایطی توسط استاد و خانم شایسته که با عزت نفس حتی جلوی دیگران هم هر زمان ک از وجود هم سپاسگزار هستند را با عشق ابراز می‌کنند… خیلی برام لذت بخش بود…. خداراشکر

    و پیرهن آقای ریک با فضای سبز رنگ پشت صحنه تناقص قشنگی داشت خیلی عالی بود…

    و حلقه ای ک دست ریک بود برام جالب بود که با اینکه شاید سالها از ازدواجشون بگذره، ولی این نشانه‌ی عشق و تعهد را با خودشون دارند، البته از نظر من خیلی عالی بود…

    خداراشکر میکنم ب خاطر آشنایی با سایت شما، و سریال‌های شما

    ممنونم

    🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: