سریال زندگی در بهشت | قسمت 11 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای بخشنده ی روزی دهنده ی بی منت

سپاسگزار خداوندم که باری دیگر به من فرصت داد تا درمدار دیدن زیبایی های این سریال ارزشمند قراربگیرم و ازآگاهی های ناب اون برخورداربشم

سلامو درود الهی به شما دویار عزیز امیدوارم که همیشه سرشاراز حال وانرژی الهی باشید

چقدر این قسمت ازسریال رو دوست دارم،چون یکی از موردعلاقه ترین کارهای من توی خونه همین ریختن وسایل وسط خونه ست،که یک دوباره بررسیی روی وسایل داشته باشم و ازامکانات وسایل دیگه هم استفاده کنم

ازوقتی که بااین سریال خو گرفتم چقدر زندگیم بهبود بهتری پیداکرده،هیچگونه وسایل اضافه ای تو چشم دیده نمیشه،و‌چقدر بیشتر تونستم مثل مریم جان انقدر باارامش کارهامو انجام بدم،اصلا اونقدر رفتاروگفتار مریم جان من رو تحت تأثیر قرارداده که تا میام یه کاریو انحام بدم و غر غر کنم،یدفه ذهنم کارهای مریم جان رو به یادم میاره،ومیگه ببین این خانم بااین ثروتی که آقاشون وخودشون دارن،هیچوقت نخواستن که یک خدمتکار بگیرن و کارهای تمیزی و نظافت رو براشون انجام بده

چون میدونن همین بهبودای کوچیک خونه هست که آدم رو رشد میده و شخصیت و اعتمادبنفس آدم رو رو به تصاعد رشد میده

وقتی بدونن که میتونن از پس هرکاری بربیان و خداوند از اونها حمایت میکنه،وقتی میدونن این یک نوع رفتار توحیدی عمل کردنه که بخوای روی قدرت خدا حساب بازکنی اون همه کار برات میکنه و انجام همه ی کارهارو برات ممکن میکنه

چقدر همین درهم ریختگی وسایلتون هرکدوم مربوط به جای خودش دسته بندی شده که موقع گذاشتنشون تو جای مناسبش بدونید کدوم وسیله مربوط به کدوم دسته از جاییه که قراره گذاشته بشه

این دست به آچار شدن شما مریم جان چقدر این باورو در ذهن من شکوند که خانم یااقا نداره،وقتی توبخوای توهرکاری مهارت و تجربه کسب کنی فرقی نمیکنه جنسیتت چی باشه،مهم اینه که قراره یکسری تجربه ها کسب کنی و بااون تجربه، بهبود شخصیت بدی،بهبود اعتمادبنفس و عزت نفس بدی،مهم اینه که کااارتو ارزشمند بدونی،نه یک کاری که فکرکنی از مجبوریه،ازینکه همسرت چیزی حالیش نیست و توقراره مسئولیت کار اونو به عهده بگیری،یانه اینکه اون کارو یک کار کلفتی یاخاک برسری بدونی

این همکاری شما تو کارهای روزانه منو سوق داده که بیشتر باهمسرم کاملا صلح وارانه بهم دیگه کمک کنیم

همیشه این تو ذهنم بود که خانم وآقا باید کارهاشون توخونه وبیرون ازخونه مشخص باشه،و یک خانم باید کارهای ظریفتر انجام بده و یک آقا وظیفشه کارهای زورمند تر انجام بده،و اگه یک خانم زیادی دست به آچار شد یعنی که داره طرف مقابلش بهش ظلم میکنه!

کمتر کسی رو دیدم یاحتی میشه گفت اصلا ندیدم کسی روکه تواین‌حوزه درس بده و اینقدر دیتیلی بخواد از زندگیش به نمایش بذاره و به میلیونها نفر بگه آقا ماهم مثل شما کاروزندگی داریم،دست به اچارمیشیم،خونه تکونی میکنیم،حتی دستشویی خونمون رو هم خودمون تمیزمیکنیم

این نیست که بخوایم خدمتکار بگیریم و فکرکنیم این کارا،ارزش آدمو کم میکنه،برعکس میبینیم که حتی مریم جان از شستن سرویس بهداشتی هم فیلم میگیره و به مخاطبش میفهمونه که هرررکاری رو که هرخانمی توی خونش انجام میده منم انجام میدم،منتها با حس ارزشمندی،بااین حس که انرژی مثبت والهی به زندگیم وارد میکنم،بااین حس که میتونم از پس هرکاری بربیام

خیلی ها جوری رفتارمیکنن که انگار لیاقتشون رو فقط در حد این میدونن که پشت یک لب تاب بشینن ویک آموزشِ بدون مثال ضبط کنن و یه پولی به جیب بزنن

اما این سریال جدای از بقیه ی آموزشهاست،یک تختخوابی که ازش استفاده نمیکنن،خیلی راحت اون رو حذف میکنن،و به کسی میبخشنش که استفاده ی مفید وکارا ازش داشته باشه

چقدر آدمای بی نظیر و‌پرانرژیی همیشه به شما برخوردن،چقدر این انرژی آقای لری رو‌دوست داشتم،چقدرباانرژی عالی جواب سلامتون رو داد

همین آقای لری این باورو در ذهنم شکست که وقتی آدم برااای خودش درست باشه و مسیر صداقت پیشگی رو درپیش بگیره،هرکجای دنیا بره آدمای هم مدار وهم فرکانس خودشو خدا تو زندگیش میاره،مهم نیست که چقدر از فامیلو دوستو آشنا دورمیشیم،مهم اینه که درجهان بی نهایت آدمای مهربون،فوق العاده و شرافتمندی هم هست که بخواد جای دوستوفامیل رو برات پرکنه

همین تخت خوابی که به ایشون بخشیدید،شاید خیلی های دیگه بودن ناراحت میشدن و این برداشت رو میکردن که اون وسیله کارکرده حساب میشه،ولی لری جان خیلی هم خوشحال میشه ازین بخششی که دوستش بهش داشته

چه آفتاب عالم تابیه تواین وقت از روز و دو عزیز دلی رو میبینم که با یک غذای سالم ومفید به خودشون جایزه میدن،و بعداز خوردن غذای لذیذ،تواین هوای بی نظیر،دوباره دست به کار کارهای خونه میشن

این کاغذ الگو چقدر کاررو راحت کرده و دیگه لازم نیست دنبال مدادومتر بگردی تا دوتا نقطه ی روبه رو هم بزنی،دست آخرهم اون وسیله ی آویزگر خیلی صاف ویک نواخت درنمیاد،خدایاشکرت بخاطر این ایده هایی که هربار ساده تر میکنن کارهارو

مریم جان وقتی فقط دوتادونه دستمال رو توی ماشین لباسشویی انداختید چقدر منو بفکر فروبرد و چقدر فهمیدم هنوز جای کارداره که بخوام بی هیچ مقاومتی بیشترازین وسیله توی خونه استفاده کنم

چون هنوز من وقتی میبینم دوتا تیکه لباس بیشتر ندارم بادست میشورم،وفکرمیکنم این انرژی زیادی مصرف میکنه و بقول دوستمون که میگه ولله لایحب المسرفین

البته خیلی تواین موارد بهترشدم،خیلی یعنی خیلی بهترشدم،من اونقدر اسراف کردن پاشنه ی آشیلم بود که اصلانمیتونستم بپذیرم خرید کردن اضافه رو،باید رو نیاز روزانه یاحداقل هفتمون چیزیو میخریدیم،درغیراینصورت فکرمیکردم از مسرفینم و خدا میگه این بنده ی مسرفم زیادی داره هزینه میکنه،بذار دفه ی بعد کمتر بهش بدیم،که حالش جابیاد یباره دیگه قناعت کنه!دقیقا این باور همیشه توذهنم میچرخید واساسش تو زندگیم اجرامیشد!

چه بستنی میوه ایِ لذیذ و خوشمزه ای شد،نوشجونتون بعداز یک عالمه کارکردن و همکاریِ دوطرفه کاملا این خوراک خنک وشیرین گوارای وجودتون میشود

چه احساس بی نظیریه تواین فضا بشینی و دور تا درورت سرسبزیو پاکیزگیه و باعشقت داری لذت دنیارو میبری

همین شکرگزاری هرلحظتونه که اینجا براتون تکراری نمیشه،و اینقدر به بهبود و زیباترشدن این محوطه هدایت میشید

مریم جان واستادبی نظیر خدا قوتتون بده که اینقدر عالی همه چیو سرجای خودش قراردادید و اینقدر انرژی عالیشو خوب میشه دریافت کرد خدایاشکرت بخاطر این سریال و این دو عزیز دلی که کاملا هدایتی به اجرای این سریال میپردازن

و موضوعاتی کاملا کاربردی و مفید رو تواین سریال گنجوندن

بخداقسم اگه یک‌زنوشوهری این سریال رو با دید باز دنبال کنن،هیچوقت به مشکل برنمیخورن،حتی وسایل خونه ی شما این ایده رو به آدم میده که میشه این وسایل رو توی خونمون بکار ببریم

همینکه برا یک زنوشوهر این موضوع جابیوفته که میشود توکارهای روزانه باهمدیگه بدون هیچ غرزدنی کمک کنی،میشود دونفره حال دلتون باهمدیگه عالی باشه بدون اینکه هیچ‌ کدوم ازخانواده هاتون دورواطرافت باشه،میشود درطبیعت یک زندگی کاملا دررفاهی داشته باشی،فارغ ازینکه از کاربکار کسی داشته باشی

واقعا این‌روش زندگیتون رو بسبارتحسین میکنم و یکی ازخواسته هام‌همینه که به دوراز دوستوفامیلوآشنا یک خانواده ی صمیمی باعزیزدلم و دختربی نظیرم یک زندگی باصفاو باصلح رو باهمدیگه داشته باشیم

خیلی انرژی گرفتم،و سه روزه که دارم این سریال رو میبینم و تواین سه روز فقط دارم توی خونمون رو بهبود میدم و یک انرژی فوق العاده ای به خونمون داده شده الهی صدهزاران مرتبه شکر

الهی شکرت که دوباره فرصت کردم بنویسم و این وقت از عمرم رو صرف دیدن زیباییها کردم

خدایاشکرت که امروز ازین قسمت یادگرفتم که تموم کارهای روزانم رو بیشتر باحس ارزشمندی انجام بدم،بیشتر برای کارهایی که انجام میدم ارزش قائل باشم،واینکه این رو بدونم که همیشه جا برای بهبود هست…توهرزمینه ای که فکرشو بکنم باید بهبود بدم همه چیز رو..

این سریال همزمانی شد با جلسه ی ششم ازقدم‌هفتم،و منو بسیار بفکر فرو‌برد که کمی بیشتر به خودم تلنگر بزنم برای بهبود و تغییر خودم و زندگیم

خدایاشکرت بخاطر این آموزشهای نابی که دراختیارم هست و دارم رو به کمال پیش میرم ان شالله…

داستان بهبود شخصیتم درراستای دیدن زیباییها وآگاهی های ناب این سریال ادامه دارد…