live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج - صفحه 54

4232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی محسنی گفته:
    مدت عضویت: 4012 روز

    بنام قدرت برتر جهان

    سلام به استاد و دوستان

    برداشت من از تمامی فایل های استاد عباسمنش که شنیدم

    خداوند یک برنامه نویسی در جهان ایجاد کرده مثل یک معلم داخل کلاس

    کسی که حالش خوبه همیشه جنب و جوش داره و به صحبت های معلم خوب گوش و به تمریناتش عمل میکنه و درس ها رو مرور میکنه نفر اول میشه

    و کسی که به صراط الذین انعمت علیهم باور داره

    و همیشه تکرار میکنه که نعمت هست پول هست مشتری هست رشد هست برکت هست خدا هست

    وقتی در نماز میگه (الله اکبر)

    یعنی من رها شدم از همه کس و همه چیز چون خدای بزرگی دارم که فروش میکنه برام ، مشتری میاره ، تبلیغ میکنه ، درآمد بی حساب میده و وابسته به کسی نمیشه اونموقع هست که به قول قران ایمان اون شخص به اندازه ۲۰۰ نفر میشه

    مثل یک شاگرد اول که به اندازه صدها شاگرد آخر درسا رو بلده و میفهمه و درکش میکنه

    یا مثل جف بزوس که ایمانش باعث میشه روزانه به اندازه صدها هزار نفر درآمد داشته باشه

    یا ایلان ماسک که ۴۰۰۰۰۰ فروش خودرو در یک هفته داشته باشه به اندازه فروش چند ساله ی کمپانی های دیگه

    و برعکسش هم هست

    وقتی کسی به صحبت های معلم گوش نکنه و تمریناتش رو انجام نده اتوماتیک خودش از درس دلزده میشه و از کلاس خارج میشه و همیشه نمراتش پایین هست

    اونموقع هست که شرک میورزه به شاگردای ممتاز التماس میکنه که کمکش کنند قبول بشه

    از هر راهی تلاش میکنه که کامیاب بشه حتی حرام و تقلب ، استرس داره که گیر نیفته

    و این مسیر غیرالمغضوب علیهم هست

    به نظر من تفاوت از این ۳ چیز نشات میگیره

    ۱٫تضاد

    ۲٫ایمان و عمل کردن

    ۳٫کمک به گسترش جهان

    مثال های کوتاه دینی ، علمی و بیزینسی میزنم

    در حدود ۱۴۰۰ سال پیش شخصی بنام محمد ظهور کرد که این نکات را رعایت کرد

    دید که دختران زنده به گور میشود

    دید که حقوق زن و مرد مساوی نیست

    آیه ای هست در قران

    اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم

    آیا مردم را به کار نیک دعوت میکنی در حالیکه خودتان را فراموش میکنید

    *پیغمبر اسلام دختران خودش رو زنده به گور نکرد و محترم شمردش

    *یادم هست در دبستان درس قرانی داشتیم راجع حقوق مرد و زن در قران

    که هر جا لغت مومنین بود مومنات هم بود

    هر جا طیبین بود طیبات هم بود

    هر جا صادقین بود صادقات هم بود

    و دقیقا پیغمبر این کار را رعایت میکرد

    از قتل دختران که نصف جامعه بود جلوگیری شد و ارزش گذاری شد بطوریکه یک حدیث از پیغمبر هست که میگوید

    فاطمه قسمتی از وجود من هست هر کس او را بیازارد من را آزرده و هر کس او را شاد بسازد من را شاد ساخته است این سخن زمانی بود که همگی دخترهایشان را مایه ی ننگ خود میپنداشتن

    با این کار باعث شد زنان نیز در حکومت سهم بگیرند

    چقدر مردم به همچین کلمه همچین باور به همچین عمل و یک شخص احتیاج داشتند

    چقدر این سخن و عمل پیغمبر بین مردمان اعراب و خارجی پیچید که محمد دختر خودش رو نه تنها زنده به گور نکرد بلکه گفت مانند پسران ما لیاقت و ارزش دارند و اصلا تبلیغ نکرد فقط همین یک کارش کافی بود که درآن زمان فراتر از مرزهای خودش برود

    آقای هنری فورد

    تمامی خودروهایی که در آن زمان بود با قیمت بسیار بالا بود و حتی بسیاری از افراد ثروتمند توانایی خرید را نداشتند

    فورد تضاد را درک کرده بود و میخواست خودروهای ارزان قیمت با کیفیت بالا تولید کند

    و شروع به کار کرد و خلق کرد (ماشین ارزان قیمت ولی با کیفیت و زیبا) چقدر باشکوه

    با این کار به رشد جهان کمک کرد و افرادی که نمیتوانستند خودرو بخرند صاحب چندین خودرو شدند

    فقط کافی بود یک نفر با سرمایه متوسط ببیند که یک ماشین شیک و با کیفیت و ارزان را میتواند بخرد میدانید چقدر تبلیغات میکرد

    سخن هنری فورد

    اگر من تمام سرمایه ام را از دست بدهم بزرگترین مشکل افراد را پیدا میکنم و به قیمت ارزان عرضه میکنم و بیشتر از حالا ثروت خلق میکنم

    اصلا همین ایلان ماسک

    ماشینی ساخت که قطعات خاصی نداره که هر روز خراب بشه

    یا آلودگی هوا تولید بشه

    و اتومات هم هست که حتی اگر راننده خواب رفت ماشین به جایی یا کسی نزنه

    غیرممکنه شخصی این ماشین رو ببینه و ازش جای دیگه تعریف نکنه

    تفاوت در اینجاست

    زمانیکه مردم در نمازها ، اعیاد ، دعاها و راهپیمای ها فریاد مرگ بر آمریکا سر میدادن و میگفتن تروریست تولید میکنند و مرکز فحشا جهان هستند استاد داشت روی نکات مثبت امریکا توجه میکرد و ترمز هایش را برای رفتن به آمریکا بر میداشت

    تفاوت در اینجاست

    زمانیکه مردم میگن پول نیست ، مشتری نیست ، از این محصول تو بازار پر شده ، مردم جنس های تو رو نمیخرن ، نقدینگی نیست ، پول انسان رو از خدا دور میکنه

    عباسمنش میاد روی باور فراوانی کار میکنه و میگه کمبود رو باور نکن حتی اگر بزرگترین فیزیک دان و نظریه پرداز جهان اینو میگه

    عباسمنش میاد از والمارت فیلمبرداری میکنه و شلوغی مشتری ها رو نشون میده

    عباسمنش میاد از آمازون حرف میزنه که تو نصف روز محصولی که از آمازون سفارش میدی دریافت میکنی

    عباسمنش میگه اگر این محصول ۱۰۰۰ برابر در زندگیت تاثیر نداشته باشد من درست نمیکنم

    عباسمنش به طرف وبسایت هدایت میشه که همیشه نقدینگی داشته باشه

    عباسمنش میاد میگه من از زمانیکه ثروتمند شدم خدا را شناختم واو چقدر این جمله باشکوهه

    تفاوت اینجاست

    وقتی مردم از نبود دختر و پسر مناسب برای ازدواج صحبت میکنند عباسمنش با کنترل ورودی های ذهن رویایی ترین خانم دنیا که آرامش بیشتر بهش میده طبق قرآن رو جذب میکنه

    یک جمله هست که میگه

    در سکوت تلاش کنید بگذارید نتایج شما غوغا و انقلاب به پا کند

    زیدان در سکوت تلاش کرد و جام ها و رکوردهایی که در تاریخ ریال مادرید بی سابقه بود رو کسب کرد

    انیشتین در سکوت تلاش کرد و نظریه نسبیت رو داد و انقلاب به پا کرد

    و رمز موفقیت اینها این بود که به جای حرف زدن عمل کردن و همچنان

    وقتی استاد عباسمنش در معرفی دوره ۱۲ قدم گفت میخوام هواپیما شخصی بخرم نمیدانید که چه لذتی بردم

    چرا ؟؟

    چون این شخص در سکوت داره طبق برنامه نویسی خدا پیش میره و نتایج باشکوهش مشتری ها ، تبلیغات ، فروش و ثروت رو وارد زندگیش میکنه

    الرزق الرزقان

    نووووووووووووش جانت استاد عباسمنش با این باور و ایمانت به خدا که نعمت های خدا رو جذب میکنی

    خداوند خیر و برکت بیشتری بهت بده

    خدایا تا پایان عمرم بخاطر همه چیز ازت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    SAALAAR_28 گفته:
    مدت عضویت: 3231 روز

    هو خیر الرازقین

    با نام و یاد خدای مهربان

    سلام به همه همراهان عزیزم

    تو کسب و کار فرد میدونه که باید تغییری ایجاد کنه و یا متفاوت با بقیه عمل کنه اما فرهنگ جامعه٫٫٫ باورهای غالب اون منطقه و اینکه جوری عمل کنه که مردم براش حرف درنیارن و ٫٫٫٫باعث میشه

    ایده شو جوری تغییر بده که مردم براش حرف در نیارن

    چون در شروع هر کار جدیدی حتی ذهن منطقی خود اون فرد هم ممکنه مقاومت داشته باشه چه برسه اینکه مردم و بقیه رو هم بخواهی راضی کنی

    یعنی فرد برای انجام یک کار جدید که منتج به نتیجه متفاوت با اکثریت میشه باید خودش کلی نجواهاشو کنترل کنه تا بخواد اون کار رو شروع کنه و ادامه بده

    اما اکثریت که مثل هم نتیجه میگیرن بجای اینکه رو تغییرات درونی خودشون کار کنن و ذهنشون رو در جهت هدفشوش جهت دهی کنند در شروع میان اون کار یا ایده جدید رو از دید بقیه مردم یا همون اکثریت(خانواده٫فک و فامیل و دوست و همسر٫٫٫خانواده همسر و همکار وهمسایه و بقال و نونوای سر کوچه و٫٫٫اووووووووه ماشالاه اینقدر زیادن که و ٫٫٫٫٫) سبک و سنگین می کنن

    و این باعث شده که اون ایده ای رو که بهشون الهام شده و به این آگاهی رسیدن که انجام بدن رو یا اصلا انجام ندن یا اینقدر تغییرات تو ایده بدن که مردم براشون حرف در نیارن

    مثال فردی که میخواد یه کسب و کار رو شروع کنه کلی تحقیق و مطالعه هم کرده در اون زمینه توانایی و تخصص هم کسب کرده باور به توانایی هاش و اعتماد بنفس وتوانایی ارتباطات خوبی هم داره

    علاقه و انگیزه زیاد و عاشق کارش هم هست حالا همه اینا رو داره ها

    امااینجا ذهن نجوا می کنه که تو اگه این کار رو شروع کنی ممکنه یه مدتی زمان ببره تا به سود برسی برای اینکه تو اون مدت مردم پشت سرت حرف درنیارن بیا شکل کارتو جوری تغییر بده که از نظر مردم عامه پسند باشه

    برای متفاوت نتیجه گرفتن باید متفاوت فکر و عمل کنی اینجاست که خیلی ها متوقف میشن چون متفاوت عمل کردن جرئت میخواد کلی شجاعت وایمان به غیب میخواد و بخاطر همین مومنین با ناس متفاوت میشن چون دارن آگاهانه یاناآگاهانه یه کارهای درونی انجام میدن( جهت دهی و کنترل افکار)

    تفاوت ناس که همون اکثریت هست با الذین امنو اینجاست

    الذین امنو دارن آگاهانه یا ناآهانه از درون یه توکل و ایمان و تقوایی رو انجام میدن

    از نظر بقیه منطقی نیست کارشون

    اما از درون یه حسی داره اینها رو به جلو هل میده به قرآن استناد کردم تا تفاوت عمل به الهام با اینکه الهام رو از نظر بقیه مردم تغییر بدی واسم مشخص بشه

    در سوره انعام از آیه ۱۱۲ خداوند شروع می کنه و درباره شیاطین انسانی صحبت می کنه که حرف های فریبنده شیک و آراسته می زنند( زخرف القول غرورا)

    و بعد تو آیه ۱۱۴ خدا به پیامبر اینو میگه آیا دنبال جواب سوالاتت( همون که ما میگیم حکمت ماجراچیه؟) از غیر خداهستی

    در حالی که او کتاب مفصلی نازل کرده( میخواد بگه جواب همه سوال ها تو این کتاب هست)

    و بعد تو آیه۱۱۶ میگه پیامبر

    اگه از اکثرکسانی که در زمین هستند اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه می کنند چون آنها تبعیت نمی کنند جز از ظن

    و آنها نیستند جز دروغ پرداز

    حالا بیاین تو آیه ۱۲۱ که خدا میگه شیاطین همواره وحی می کنن به اولیا خودشون

    و اگر شما از اون ها اطاعات کنید شما هم مشرک هستید

    و دوباره خدا مهر تایید دیگه ای میزنه تو ۱۴۸ که دقیقا همون جمله ای که تو۱۱۴ درباره اکثریت گفت رو اینبار درباره مشرکین میگه( ان یتبعون الا ظن و ان هم الا یخرصون)

    و اگر شما هم این ۵ آیه رو کنار هم بذارید یه ارتباط کاملا معناداری بین اطاعت از اکثریت و مشرکین و شیطان پیدا می کنید

    اونجا هم که میگه شیاطین انس منظور به نظر من اینه که همون جوری که خدا از طریق یه سری انسان ها پیامشو به ما می شنووونه( ان الاه یسمع من یشا)فاطر ۲۲

    شیطان هم قبیله داره و تو ذهن انسان ها هست و لابه لای باورهاشون هست و یه سری از حرف هایی که ما می شنویم منبع شیطانی داره

    و ما باید این حق و باطل (آب و روغن) رو تشخیص بدیم

    باهمون فرقان که خدا به ما داده به شرط ایمان و رعایت تقوا٫ انفال ۲۹

    که همه اینا رو که بررسی کنیم به همون توحید و شرک میرسیم

    اون هایی که نتایج موفقیت آمیز بیشتری دارند تو همه جنبه ها آدم های موحد تری هم هستند که ربطی به ظاهر و دینشون هم ممکنه نداشته باشه و حتی ناخودآگاه ذهنیت توحیدی قوی تری از بقیه دارن

    و در عملکردشون مشخص میشه جایی که بهانه نمیارن و مسئولیت زندگیشونو ۱۰۰ درصد پذیرفتند و نگران تغییر عوامل بیرونی هم نیستند

    ثروتمند و خوشبخت و سلامت و عاشق باشید???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3269 روز

    سلام استاد عزیز و عملگرایِ دوست داشتنی و خانواده ی عزیزم ?????

    من که ضعف رفتم با دیدن زیبایی اون منطقه فوق العاده ، یعنی بی انتها بی انتها زیبایی فقط تو همون جا بود ، الحق که شایسته ناب ترین نعمات خداوند هستین استاد گلم .

    درکی که من از قانون دارم و پاسخی که برای این سوال دارم اینه که :

    قبل همه چی من تو وجودم اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی هایی که خداوند تو وجودم گذاشته دارم که میرم یه محصولی تولید کنم که با فروشش کسب و کار ایجاد کنم ، البته اینم بگم که رو احساس لیاقتم هم کار میکنم  که خودم رو لایق عالیترین ها بدونم .

    بعدش میام با پیدا کردن الگوهایی که کار رو با توانایی های همون لحظشون تو حوزه کاری خودم شروع کردند و تکاملی پیش رفتند تا رشد کردند حس کمال گرایی رو از خودم دورتر و دورتر می کنم تا عمل گرا بشم و شروع کنم .

    در شروع کار هم دنبال نتایج بزرگ و یه هویی نباشم که چون تکاملم طی نشده این اتفاق نمیافته بلکه باید با طی کردن تکاملم ظرف ذهنم رشد کنه و بزرگ بشه تا نتایج عالی رخ بده . تو این پُرسه تکاملی که طی میکنم محصولم روز به روز خوبتر ، بهتر ،عالیتر و فوق العاده تر میشه و با تغییر مدارم میتونم به نتایج خوبتر ، بهتر ، عالیتر و فوق العاده تر برسم و این روند همینطور ادامه خواهد داشت تا که کیفیت محصولم بالاتر بره و اگر به جایی رسیدم که خودم محصولم رو به عنوان کسی که حاضرم براش پول بپردازم و ارزشی بیش از اونچه که پرداخت میکنم ایجاد کنه یعنی محصولم رو خودم تائید میکنم .

    در ضمن وقتی هر روز رو کیفیت محصولم کار کنم و هر روز نمونه ی بهتری از دیروزم ارائه بدم اونوقته که محصولم طرفدار پیدا میکنه و  به دنبالش هستن تا محصول با کیفیت تری رو دریافت کنند .

    البته این جا نَمونه که این اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی هام از حساب کردن فقط روی  “ربّ ”  یا همان انرژی خالق هستی میاد که به این روش پیش میرم و روی هیچ ترفند تخصصی یا تبلیغات یا شیوه ی هر حوزه ای که از قبل تعیین شده تکیه نمیکنم و به ندای درونم که راهنماییم میکنه گوش میدم و این همون  “توحید عملی ” ست که باعث تفاوت نتایج من با بقیه میشه .

    من حسم اینه که استاد به این روش هایی که قید کردم پیش رفتن که الان تو این جایگاه هستند و هیچ گونه تبلیغی ندارند و روز به روز سایت بهتر ، فایل های بهتر و آگاهی نابتری از ایشون دریافت میکنیم .

    شکر و سپاس خدا رو به خاطر تمام آگاهی و وجود استاد عزیزم . شکر بی انتها شکر .

    الحمدلله ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    حامد نوریان گفته:
    مدت عضویت: 2322 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    استاد عباس منش گرامی خیلی خوشحالم که شما رو پیدا کردم به خدا از خود خدا درخواست کردم راهنمایی کنه منو وبه صورت برنامه ریزی شده ای با شما آشنا شدم. داستانش مفصله و بعدا حتما تعریف میکنم.

    فکر کنم استاد جواب را در فایل لایو گفتند: استاد الهاماتی که به او گفته میشود را باور کرده اند و به آن عمل میکنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    محمد مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 3844 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان ، هر چه داریم از اوست

    سلام خدمت عزیزای دلم و هم چنین استاد مهربونم

    می دونید جالبی قوانین جهان هستی اینه که در هر زمینه ای کار می کنه و هیچ محدودیت و تغییری وجود نداره.

    من بصورت باحالی به سمت دیدن لایو شماره 3 استاد هدایت شدم چون تا 40 دقیقه پیشش نمی دونستم استاد قراره لایو داشته باشه به این صورت که می خواستم یه فایلی که باعث قوی تر شدن باور برادرم میشد رو براش بفرستم که دیدم استادتو تلگرام زده لایو داره واقعا هیجان زده شدم دیدم وقتی توی مسیر هدایت باشی خداوند در کوچکترین مسائل هم به تو کمک می کنه و بهت می گه از کدوم راه بری مثل استاد وقتی که می خواد تو جاده یه مسیری رو انتخاب کنه به خدا میگه خودت هدایتم کن و بهم بگو .

    حس خیلی خوبی دارم از اینکه دارم با شما تجربیاتم رو به اشتراک می زارم .

    وقتی استاد لایو رو شروع کرد من نزدیک به 10 دقیقه از اونو از دست دادم اما زمانی که رسیدم داداشم مشغول دیدنه لایو استاد بود همون موقع که من رسیدم استاد سوال مسابقه رو مطرح کرد و منم همون لحظه باصدای بلند گفتم

    ” استفاده از ابزار ها با باورهای درست ”

    اگر ما دانش بسیار بالایی در هر زمینه ای داشته باشیم بطور مثال بازاریابی اگر باور های نادرستی داشته باشیم به هیچ

    نتیجه ای نمی رسیم چون خودم به این نتیجه رسیدم و حسش کردم .

    صرفا با داشتن علم و دانش موفق نمی شویم اگر اینگونه بود همه دانشمند و عالم بودن بلکه چیزی که اهمیت دارد درک قوانین جهان هستی است .

    ما با ید بدونیم در هر لحظه همین الانی که من دارم این متن رو می نویسم در حال ارسال فرکانس توسط باورها و افکارم به جهان هستی هستم . جهان هستی هم این فرکانس ها رو دریافت می کنه و به صورت اتفاقات، شرایط، ایده ها، افرد و …. وارد زندگی من می کنه پس باید مراقب ورودی های ذهنمون باشیم باید به ذهنمون خوراک بدیم تا در مسیر هدایت قرار بگیریم و گرنه نجواهای شیطانی شروع میشه و ذهنمون رو بهم می ریزه . برای اینکه به ذهنمون خوراک بدیم می تونیم از عبارات تاکیدی دوره روان شناسی ثروت 1 استفاده کنیم مثلا:

    – من انسانی مقتدر ،خلاق و دوست داشتنی هستم .

    – من خالق 100 درصد زندگی خودم هستم.

    – من سزاوار بهترین ها هستم .

    – خداوندا سپاس برای تمامی نعماتت .

    و اینکه باید احساس خوب را فراموش نکنیم هنگام گفتن عبارات تاکیدی و حتی خودمون میتونیم چنین جملاتی را بسازیم .

    مطلب بعدی که میخوام بگم استفاده از اهرم رنج و لذت که می تونه مارو به موفقیتی عظیم برسونه و به این صورت که وقتی ما از یه چیزی رنج میبریم برای اینکه از اون رنج خلاص شیم حرکت می کنیم به سمته خواسته هامون .

    نکته بعدی انجام تمرین ستاره قطبی یا همون تمرین تمرکز بر نکات مثبت است که ما رو سوق می ده به سمت باورهای مثبت .مثلا :

    تحسین هر چیزی که به ما حس خوب می ده و اونهارو بنویسیم و بخاطرش سپاس گزار باشیم برای من که داره جواب میده .

    بعد همه اینها تجسم کردنه خواستمونه، یعنی نقطه پایانی رو تجسم کنیم نه چگونگی رسیدن به خواسته رو و ازش لذت ببریم و باهاش حال کنیم و خودمونه غرق اون کنیم .

    حالا بریم سر اصل مطلب اونم اینه که وقتی به اصل قانون جهان هستی عمل کردیم ، اهرم رنج و لذت رو انجام دادیم ،

    به ذهنمون خوراک یا ورودی های مثبت دادیم ، تمرین ستاره قطبی یعنی تمرکز بر نکات کثبت رو بهشون عمل کردیم،

    نقطه پایانی رسیدن به خواسته رو تجسم کردیم این موقع است که الهامات خداوند به سمت ما سرازیر می شود و به شکل معجزه آسایی خدا بهمون میگه که از کدوم مسیر بریم و از کدوم ابزار استفاده کنیم که به موفقیت برسیم .

    من همیشه به خودم میگم ما محتاج الهامات خداوند هستیم و خدا بهترین راه رو پیش پامون میزاره فقط کافی که بهش عمل کنیم .

    البته تمام این کارا نیاز به تکامل داره و با صبر به همه چی می رسیم .

    خداوند بشارت داده به صابرین .

    از تصمیم قلبم دوستون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    امید حقی گفته:
    مدت عضویت: 2459 روز

    با سلام خدمت اعضای محترم و استاد گرامی

    به نظر من این دوستمون یکم تو کارشون عجله دارن و اجازه نمیدن که روند پله کانی انجام بشه، کاری که از دیدگاه من استاد عباس منش به خوبی انجام دادن .

    با توجه به مطالعاتی که داشتم واقعیت زندگیمون ذهنمون بوجود میاره و ذهنمون از ضمیرناخودآگاهمون تغذیه میشه و ناخودآگاه از طریق افکار شکل میگیره

    جالب بدونید که ناخودآگاه با فکرهای لحظه ای ایجاد نمیشه یه فکر باید بارها تکرار بشه تا در ناخودآگاه نفوذ کنه که بعد ورود به ناخودآگاه از فیلترهایی میگذره که ب بهترین صورت در ذهن بشینه در آخر هم در واقعیت بوجود میاد.

    در دوران زندگی از کودکی تا الان افکار سمی زیادی وارد ناخودآگاه ما شده که یک حریم امنیت برامون تشکیل داده و ذهن برای محافظت از ما از این حریمی که خودمون تایید کردیم خارج نمیشه، ما برای تغییر و وسعت دادن به حریم امنیتمون باید صبور باشیم و منتظر ایده هایی که باعث احساس خوب و قدرت در ما میشه باشیم و در این مسیر نیازی نیست که همه ی کار خودمون انجام بدیم ما باید کاری که به خودمون مستقیما مربوط میشه به بهترین شکل انجام بدیم مسائل دیگه خودشون اتفاق میفتن و این کاملا با منطق جور در میاد.

    شما باید در کاری که دوست دارید بهترین باشید و اون کار را عالی انجام دهید و نگران فروش نباشید برعکسش مطمئن باشید که افراد زیادی هستن که با کمال رضایت برای کارتون ارزش قائل هستند و بخاطر کیفیتی که ارائه میدید حاضرن هزینه های بالایی پرداخت کنند.

    نکته: اگر واکنشگرا باشید ایمانتون نسبت به کارتون ضعیف عمل میکنه وقتی نسبت به افکار دیگران واکنش نشون بدید کارایی ذهنتون پایین میارید و به ارور ذهنی بر میخورید که تکلیفش نامشخص.

    امیدوارم دوستان با نظرهاشون این دیدگاه تکمیلتر بکنند.

    براتون آرزوی هماهنگی، شادی و لذت را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ابوالفضل خدایی گفته:
    مدت عضویت: 3776 روز

    من چندساله با استادعباسمنش آشناهستم ولی متاسفانه این اولین باریه که نظرمیدم تمریناتو انجام میدم وخداروشکرباستفاده ازقوانین چه نتایجی که نگرفته ام درزندگیم. درمورد سوال مسابقه لایو3 بایدبگم یعنی خودم الان به اون شکل دارم نتایج بهتری میگیرم .سرهرکاری میرم اول ازهمه میرم سراغ آدمایی که تواون کسب وکارهستند خیلیاشون که شاکی هستندیعنی اکثرشون ومن هیچ حرفی بااوناندارم ولی حتی بین اونا یک نفرباشه که نتایجش متفاوت وبهترازبقیه باشه من کارم بااونه اونقدرباهاش حرف میزنم میپرسم که نگوبعدمیام دقیقا عین اون فکرمیکنم یعنی موقع حرف زدن طرزفکرشوهم میفهمم آخه تواین چندسال بالاخره یادگرفته ایم دیگه خداچطورفکرمیکندچه برسه به آدما بعدعین اون عمل میکنم شایدهم بهتراز اون(استاد عباسمنش). توهرکسب وکاری که میریم اول ازهمه بایدبه خودمون ایمان داشته باشیم که من اینکارو بخوبی انجام میدم این فقط یه جرقه هست بعدش باید درمورد نقاط قوت اون کاربه اون شکلی که گفتم خیلی یادبگیریم واینم بگم بقول استاد وقتی شروع میکنیم همیشه قدم های بعدی تو دل کار خودشون را نشان میدهند.من یه کارواش دارم توتبریز قبل عیدقیمتو کردم 8 تومان بعداینجا 2 تا همسایه کارواشی دارم اومدند گفتندما6 تومان میشوریم مردم غر میزند توبایدببندی. اولش فکرکردم راست میگن بذارمنم 7 تومان بکنم بعدازخودم بدم اومد گفتم این قانونات بخوره توسرت کی ازش استفاده میکنی ازشون .آقااومدم احساس لیاقت کردم به نفراتم گفتم ما8تومان میشوریم منتها بااضافه کردن 2 تومان کیفیت کارمون نباید اندازه 2 تومان بره بالا باید10 برابر بالا بره بخدا بعدازاون هرکی اومده میگن بابا پایین میشستین بااینکه کارتون حرف نداشت ولی آدم شک میکرد نکنه بد میشورن راست میگفتن چون همش ایراد میگرفتن الان باخیال راحت میشینن ماشینشونو تحویل میگیرند.

    رمزکار:خودارزشی خودارزشی بابا خودارزشی دیگه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ابوالفضل خدایی گفته:
      مدت عضویت: 3776 روز

      سلام .

      البته من دیدگاهمو قبل ازاینکه لایوو ببینم گفتم

      به محض اینکه سوالو دیدم جواب دادم بعد دانلودکردم لایوو.

      خلاصه میگم .ببینیداگه یادمون باشه استادتویکی از فایلاش مثال می زدند میگفتند((وقتی مثلا ازسرکار بامدرسه یا ازهرجای دیگه برمیگردین خونه به دلتون میفته مثلا ای کاش امروز مادرم همسرم غذا قورمه سبزی میگذاشت بعدکه خونه می رسیدین باکمال تعجب میگفتین وای خدای من امروزچقدردوست داشتم این غذا رو بخورم شما اینجا عملا کاری نکردین فقط بهش فکرکردین والبته باور کردین اتفاق افتاد به همین سادگی)) در کسب وکاراستادعباسمنش هم بنظرمن اون اتفاق میفته عباسمنش میشه اون کسی که دلش اون قورمه سبزیه رو میخواهد وکارخاصی نمیکنه فقط میگه اینو میخوام وخدا یاکاینات میشن جای اون مادر وهمسرشون براش فراهم میکنند. کل قضیه همینه بنظرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    یاسمین گلاف گفته:
    مدت عضویت: 3279 روز

    سلام بر خانواده صمیمی عباسمنش و استاد عزیز

    باور باعث ایجاد تفاوت نتیجه در کسب و کارها میشه و قبل از ایجاد هر کاری اگر باورهای مناسب اون کار رو در خودمون ایجاد کنیم که اون باور هایی است که باعث ایجاد حس خوب و عالی در ما می شود یعنی کاملا اون باور درسته و باوری که باعث ایجاد دلشوره و ناراحتی و حس بد میشه نشون دهنده اینه که این باور یه باور محدود کننده است و باید تغییر کنه…

    کسانی که میخوان یه کسب و کار رو شروع کنن معمولا عوامل بیرونی رو موثر در درست شدن اون کسب و کار میدونن و وقتی نگاه انسان به عوال بیرونی باشه استرس و ناراحتی همراهش میاد ولی وقتی از نظر ذهنی و درونی با ایجاد باورهای خوب از الهامات قلبی خودش و از قانون نشانه ها استفاده کنه و با ایمان قلبی شروع کار رو انجام بده قطعا اون وقت نیازی به توسل به انسان ها و عوامل بیرونی دیگه ندارن و اون موقع است که میشه گفت اون شخص رو خدا حساب کرده چون هر قدمی که برمیداره از حس و قلبش تبعیت کرده که جایگاه خداست نه از منطقش.

    با ایجاد باورهای درست و عالی و کار کردن روی خودمون هدایت از طرف خدا اتفاق میفته و مشتری ها رو خودشه که میفرسته و مثل یک پازل که قطعاتش باید کنار هم چیده بشن به بهترین شکل و ساده ترین شکل قطعات پازل در کنار هم قرار میگیرن…

    ولی وقتی نگاه انسان بر اساس عوامل بیرونی باشه و فقط سعی کنه از بیرون همه چیزو رو براه کنه و همیشه دنبال مشتری یا بازدید کننده باشه اون وقته که انسان فقط به خودش تکیه کرده و خدا در این کار نقش نداره پس باید اون شخص بر اساس باورهای محدود کنندش همیشه دنبال مشتری بگرده و پازل رو خودش بچینه اونم با سختی بسیار که باز هم نتیجه های درستی رو در بر نخواهد داشت.

    در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سلمان زندوکیلی گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان .

    در مورد سوالی که مطرح شده.استاد در لایو قبلی جواب سوال رو داده بودن.برای اینکه در کسب و کارمون موفق باشیم و به همه اون چیزایی که میخواهیم برسیم. باید سه تا کار رو انجام بدیم.1- کاری رو که ما داریم انجام میدم و یا میخواهیم در اینده انجام بدیم ,باید و باید بهش علاقه مند باشیم ,یعنی اینکه اشتیاق سوزان داشته باشیم, یعنی اینکه وقتی اون کار رو داریم انجام میدیم خستمون نکنه, ازش زده نشیم و یا از سر اجبار انجامش ندیم,مثل بدنسازی که میخواد بدنی زیبا برای خودش بسازه فارق از اینکه شرایط موجودش چیه , فقط روزی چند ساعت با عشق و علاقه ورزش و تمرین میکنه و در نهایت به اون چیزی که میخواد میرسه و ازش لذت میبره.2-زمانی که ما حرفه ی مورد علاقه ی خودمون رو پیدا کردیم باید 100 در صد تمرکز خودمون رو برای انجام دادن اون کار بزاریم, یعنی اینکه زمانی که کارمون رو شروع کردیم نباید بزاریم تمرکز ما چند تیکه ای بشود ,منظورم اینه که اون کار رو به صورت حرفه ای و باعشق انجام بدیم.ممکنه در مسیری که انتخاب کردیم و داریم به جلو میریم ,خیلی مسائل و مشکلات برامون به وجود بیاد , به طور مثال یه دوستی رو که مدتی هست ازش خبر نداری رو میبینی و از ش میپرسی در چه حالی و داری چیکار میکنی ؟ اونم در مورد کارش یه سری توضیحات میده و مگیه خیلی کارم خوبه و درامد خیلی خوبی دارم , اینجاست که ممکنه ذهن شما درگیر این موضوع بشه که منم برم کاری رو که دوستم داره انجام میده رو انجام بدم فارق از اینکه من اون کارو دوست دارم یا بهش علاقه دارم !؟ فقط اون قست که میگفت دارمد خیلی خوبه داره مدام تو ذهن ما میچرخه و تکرار میشه , که این موضوع باعث میشه که تمرکز ما بهم بخوره و باعث بشه ذهن مارو منحرف و درگیر مسائل و حواشی دیگری بکنه ,که ما در اینجا باید خیلی هوشیار و هوشمندانه عمل کنیم و به راه خودمون ادامه بدیم.3-کار رو که ما باید در مرحله سوم انجام بدیم اینه که ما در زمینه کارمون ,شغلمون, و یا هر حرفه ی که انتخاب کردیم باورهای مناسبی رو براش بسازیم.به چه شکل؟اول اینکه باور توحیدیمون رو تقویت کنیم و فقط و فقط به خدا توکل کنیم و قدرت رو تنها به خداوند بدهیم , و اینجاست که همه چیز در جهت صحیح خود و به خواست خداوند هدایت میشوند به هر انچه که شما میخواهید, به قول استاد عزیز خداوند بی نهایت دست دارد و بگذارید که دستان خداوند کارخودشون رو انجام بدن.در ضمن یادمون نره که برای خودمون جملات تاکیدی خوب و قوی بسازیم و مدام تکرار کنیم, و تجسم های ذهنی برای خودمون داشته باشم و زمانی که داریم این کارهارو انجام میدیم باید حالمون رو خوب کنه,اون وقته که ما داریم در مسیر درست گام بر میداریم.دوستون دارم امیدوارم که هممون به خواسته هامون برسیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: