live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز و خانم شایسته
بسسیار سپاسگزارم از شما برای فایل های زیبا و ارزشمند که پر از آگاهی و هدایت خداوند است
این لایو برای من کلی هدایت بود
استاد کل قانون رو که برکت و نعمت بی انتها رو وارد زندگیمون می کنه رو در این لایو با وضوح و سادگی توضیح دادند که جای داره ازش تشکر کنم
واقعا که استاد به قول شما قانون بسیار ساده است و و شیطان از همین ساده بودنش و پیچیده نبودنش سوء استفاده می کنه و میگه اینقدر هم راحت نیست و ما رو دنبال فرعیات و حواشی بی ربط و بی اساس می کنه که اصلا هیچ اهمیتی هم ندارد
و ما باید بارها به خودمون توی مسیر تذکر بدیم که قانون ببین چقدر ساده است و چقدر ساده نتیجه می دهد
باید کوچک ترین نتایج و نشانه ها رو دنبال کنیم و به خودمون تذکر بدیم که قانون داره عمل می کنه
توجه به زیبایی ها و نکات مثبت
استاد همه ما هر موقع که سپاسگزاری می کنیم و ذهنمون رو کنترل می کنیم به وضوح متوجه می شویم که اتفاقات خوب داره می افته
فرقی نمی کنه که چه شبی باشه چه روزی باشه چه اسمی داشته باشیم چه اعدادی رو ببینیم
از موقعی که ذهنمون رو کنترل می کنیم (احساس خوب داریم) اتفاقات خوب شروع به افتادن می کند
چند وقتی است دارم این اصل خار پرشتی رو تمرکزی انجام می دهم و با این کار زندگی برای من بسیار لذت بخش پر آرامش پر از روابط عالی پر از شادی و سلامتی پر از زیبایی و وضعیت مالی بهتر شده است
حالا من اگر توی این مسیر ثابت قدم باشم
قطعا نتایج با افراد معلول جامعه تفاوتش زمین تا آسمان است
استاد جان سپاسگزارم
مریم خانم شایسته، هم شهری عزیز از شما هم بابت فعالیت های با عشقتون سپاسگزارم
شاد سلامت و ثروتمند باشید
سلام استاد عزیزم
خداوند را شاکرم که مرا در مسیر شما و این سایت بینظیر قرار داد.
چند هفته قبل ،قبل از خواب یک مسئله ای برام پیش آمد که کنترل ذهن برام سخت بود اما سعی کردم هر طوری شده ذهنم کنترل کنم و تا حدودی موفق بودم و خوابیدم متوجه شدم که اصلا احساس خوبی ندارم با اینکه مهمان داشتیم و روشنایی برق شاید مشکل بود از نور گوشی ام استفاده کردم و شروع به شکر گذاری کردم نوشتم و نوشتم صفحات پر کردم چون به تجربه درک کرده بودم تنها راه احساس خوب شکر گذاری از تمام وجودت است، انجام این کار به احساس خوب رسیدم و خوابیدم من واقعا از این شکر گذاری معجزه ها دیدم چرا که شرایط به بهترین نحو تغییر کرد.
به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم به مسیر درست که همون باور درست و افکار درست و کنترل ذهن است شکرت سپاسگزارتم
سلام به استاد خوبم سلام به مریم عزیزم سلام به دوستان همدارم
شکر گزاری بسیار قوی است اگر با احساسه خوب باشد ونتایج خوبی هم در برداره
امروز من اشتباهی کردم و سریع خداوند هدایتم کرد و یکی از ترمزهای مخفیم رو پیدا کردم وچون احساسم بد شده بود رفتم جلوی آینه و به خودم گفتم کسی به تو چیزی نگفته پس یا حسادت کردی یا باور کمبود داره اذیتت میکنه
و سریع اومدم از همسرم عذر خواهی کردم و گفتم بهش که من اینجا اشتباه کردم و سریع شکر گزاری بجا آوردم
و از خداوند تشکر کردم که منو تو مسیر آورد و تلاش میکنم تا این ترمزمو حذف کنم و باورهای فراوانی رو تقویت کنم و این مورد امروزم از باور کمبود بود
استاد عزیزم ممنونتم که با آموزهای شما من امروز تونستم ترمزمو پیدا کنم و بشناسم چون دارم روی خودم کار میکنم و دوره کشف قوانین زندگی رو گوش میکنم و این ترمز اون لابه لاها قائم شده بود و هرز گاهی میومد یه خودی نشون میداد و منو بهم میریخت و میرفت اما به شکر الله امروز موچشو گرفتم و نمیذارم تکرار بشه خدایا ممنونتم سپاسگزارتم
به نام خدای مهربانم
سلام
واقعا یکی از ویژگی های ارزشمندی که این سایت داره اینه که فایلها یه جوری میاد روی سایت که دقیقا و دقیقا مطابق با نیازهای اون دوره از زندگیمونه
سپاسگزاری
بعضی وقتا گول میخورم ازینکه نه این شیوه جالبی نیست برای زندگی اصلا منطقی نیست که حال خوب احساس خوب چون قانون یادمون میره .
دقیقا همین موقع ها بود با کتاب سپاسگزاری اشنا شدم و واقعا دلم میخواست وضعیت زندگیم رو به همین شیوه تغییر بدم . اون وقتها نمیدونستم توجه به نکات مثبت نفرت انگیزترین ادم زندگیم که همیشه رو مخم بود باعث میشه به چندماه نرسیده بره یک شهر دیگههه. سرعت جوابدهی افکار مثبت فوق العاده بالاست .در این حد که 15 16 سال با یکی هر روز جنگ داشتی در ظاهر و البته باطن بعد فقط چندماه میای اون احساس نفرت رو نسبت بهش کم میکنی و دیگه ازش بدت نمیاد و بهش حق میدی حتی با توجه به نکات مثبت. الله اکبر و اون میره یه شهر دیگه برای زندگی
یعنی اگه ذهنم بگه قانون تو روابط جواب نمیده این نتیجه رو محکم میزنم تو صورتش
استاد یاد جلسه اول قدم اول افتادم که میگفتید شما باید فکت هایی از قانون داشته باشید تا بتوانید در موارد بعدی هم ازش استفده کنید
مورد بعدی یادمه بخاطر حریم شخصی کم من از خونمون متنفر بودم همش غر میزدم چرا اینطوریه چرا اون طوریه. بازم تصمیم گرفتم از قانون براش استفاده کنم و شروع کردم هر روز به نکات مثبت خونمون توجه کردن و اتفاقی که کاملا خود بخود افتاد این بود که خونه ما دوطبقه بود و واقعا بدلیل الکی مقاومت پدر مادرم یک طبقه بلا استفاده مونده بود . اتفاقی که افتاد اونها رفتند طبقه پایین و طبقه دوم دربست در اختیار خودم شد . من غر میزدم چرا تو اتاقمم حریم ندارم الان اتاق که هیچی سالن و اشپزخونه و سرویس جدا هم دارم . واقعا راضیم کرددد . هرجا میخوام گلهامو میزارم . دوتا میز یکی برای نقاشی یکی برای لبتاب دارم و…. سپاسگزاری عالی جواب داد برام
در مورد هرموردی با تمرکز احساس خوبی داشته باشم اصلا به طرز ویژه ای تغییر میکنه
بابای من از سال 88 فکرکنم بازنشست بود و همیشه خونه . هروقت هم میگفتیم برای روحیه خودت برو سرکار گوش نمیکرد و منم بازم استفاده کردم از قانون و بخاطر ان همه ویژگی های خوبش سپاسگزار بودم کی باورش میشد بعد این همه سال بره سرکار نه صرفا بخاطر مالی .بخاطر حال بهتر خودش ولی اتفاق زودتر از انچه فکر کنید افتاد . واقعا خدا قابلیت اینو داره بمحض تغییر فرکانس ما به خوب 15 سال رو تو چندماه جبران کنه
من اون اوایل انقدر بخاطر لباسام سپاسگزار بودم اخه خیلیییی بدبین بودم نمیدونستم چی دارم که سپاسگزارش باشم بخاطر همین برا لباسام خیلی سپاسگزار بودم و تبدیل شدن به سه تا کمد و چارتا کشو لباس که اکثرا رو هنوز نپوشیدم و نو موندن . یا خیلیاشونم یکی دوبار
قانون روی سلامتی خیلی خوب جواب میده من همیشه بخاطر زیبایی موهام سپاسگزار بودم و انقدر پرپشت شدن و چندتا مو سفید داشتم که اونم ندارم
استاد تو فایل یه جایی راجب اینکه لبتابت بهتر کار میکنه گفتن یاد یه چیزی افتادم یه بار یه مشکلی براش پیش اومد ولی گفتم اشکالی نداره و کسی که ازش لبتابمو خریده بودم بردم پیشش یه مهندس نرم افزار داشت و گفت باید بمونه من گفتم الهی شکر لابد خیره برام و شروع کردم به احساس خوب حالا اولشم الکی بودا ولی بعد راستکی شد و این شد که زنگم زد گفت یه باره ویندوز 11 هم برات بنصبم گفتم خب باشه و فرداش که رفتم دیدم تا اخر گارانتی نرم افزاریم که سه سال بود دوهفته باقی موند و هم لبتابمو درست کرد و هم ویندوز جدید شد و البته بی هزینه. من باید به لبتابم میرسیرم ولی اینطوری باعث شد بموقع برسم
دیگه چیزی یادم نیست ولی خودم به شخصه دیدم خواسته یا مکان خاصی یا خرید خاصی بهم احساس شادی نمیده . شادی یه شخصیته که دوست دارم تو این برهه از زندگیم بیشتر یادش بگیرم. چون فکر میکنم به اندازه کافی شاد نیستم شایدم چون هنوز شادی برای من یعنی رقصیدن و جشن!!!!!!
الان که دارم دوره مودت رو کار میکنم می بینم که بازهم قانون همینه و بس. بعضی شبها انقدر احساسمو خوب میکنم که دلم میخواد از دور ادمهای اطرافمو ببوسم و بگم چقدر برام عزیزن و بهشون حق میدم اگه گاهی بد بشن و بعدبه خودمم حق میدم اگه گاهی بی انصافی میکنم
امیدوارم همه در مسیر شادی باشیم
بنام رب رزاق و هدایت گر من
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی ️
سلام و درود به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش
یادآوری نتایج زمانی که دچار کم انگیزگی و خارج شدن از مسیر میشویم، بهترین راهکار برای برگشت به مسیر و ایجاد انگیزه و تقویت باورهامون میشه که من که تونستم اون نتایج و رو ایجاد کنم پس باید ادامه بدم تا بقیه خواسته هام رو خلق کنم.
در مورد سپاسگزاری که واقعا میشه کتاب ها نوشت،
من از روزی که استاد در مورد سپاسگزاری در شروع روز و شب قبل خواب فرمودند خیلی قوی این کارو انجام میدم و دفترها پر کردم و به نظر من یکی از علت های حال خوب من انجام همین کاره. چون سپاسگزاری واقعا ذهن و تویینگ میکنه بقول استاد، تنظیم میکنه…
با سپاسگزاری خیلی راحت مغز و جهت دهی میکنیم و برنامه ریزی میکنیم ،میفهمیم کجای کاریم و قرار ه به کجا بریم.
وقتی تو سپاسگزاری میام داشته هام و مینویسم اعتماد به نفسم بسیار بالا میره، باورم قوی میشه که ببین اینایی که الان هست یه روزی خواسته ام بوده ،من بدستش آوردم و الان جزو بدیهیات زندگی من شده پس من میتونم به هر چیز دیگه ای بخوام برسم.
در پایان سپاسگزاری، خواسته هام و مینویسم و باور دارم که هر آنچه که از قلم من بروی کاغذ نگاشته میشود بی شک جزء واقعیت های زندگی من خواهد شد.
من همیشه در 99 درصد موارد سپاسگزاری مو مکتوب میکنم چون به قدرت قلم ایمان دارم.
در پناه رب رزاق و هدایت گر
سلام استاد عزیزم
من در لایو بودم و در لحظه داشتم لذت میبردم از این کلمات زیبا که داشت در ذهن من هک میشدند، امروز ناخودآگاه داشتم دنبال یکی از فایل ها داخل سایت جستجو میکردم که دقیقا خوردم به اون داستان خوابی که شما تعریف کردید.
گفتم چه جالب … حتما قراره یک اتفاق، یک الهام هم به من بشه که یک داستان برام تکرار میشه.
در فایل “راهکارهای دوره روانشناسی ثروت ۲، برای حل مسائل مالی شما” بود که این داستان رو گفتید.
یک فایل شما روی من خیلی تاثیر گذاشت یعتی از اون فایل تازه بعد مدت ها فهمیدم مشکل من کجاست و از بخش تشخیص اصل از فرع پیگیر بقیه آموزش ها شدم. و دیدم دقیقا مشکل من همینه… شما خیلی خوب یاد گرفتید که زیبایی ها رو تحسین کنید و بر روی اونها تمرکز کنید، خیلی خیلی تفکر خالصی ساختید و دقیقا در این لایو و تعریف شما در اتفاقات بانک این رو ثابت میکرد. منو یاد زمان هایی انداخت که دقیقا همین بودم، وقتی شاد بودم، بیخیال بودم، سخت نمیگرفتم تمرکزم به حال خوشم بود چقدر اتفاقات خوبی میفتاد
الان که فکر میکنم و دارم مینویسم جملاتی الهام شد که دقیقا همون رو مینویسم، دیدید هی میگن چقدر قدیما خوب بود همه شاد بودن و… دقیقا به همین قسمت بر میگرده تا زمانی که این ذهن بر ما چیره نشده بود و تلوزیون و رادیویی نبود که اخبار بگه، شبکه های اجتماعی نبود ذهن ها و تفکرها کمتر مسموم میشد و این بود که در لحظه زندگی میکردن، با کمترین چیزها شاد بودن و نعمت ها روز به روز بیشتر میشد براشون مثل بچه هایی که سن زیادی ندارن و تا یه چیز میخوان بهشون داده میشه و وقتی بزرگ میشن یادشون میره
و منم شروع کردم دوباره روی خودم کار کردن و فایل ها رو دوباره گوش دادن چقدر بهتر میفهمیدم، درکم بهتر شده بود تا باز رسیدم به یک مورد دیگه…گفتم راهش نشون داده میشه تا اومدم توی سایت چون دوستم علی زنگ زد گفت فایل های آخر زندگی در بهشت رو دیدی؟ گفتم نه… روی موضوعی بودم و هنوز ندیدم… شب همون روز اومدم توی سایت و دیدم یک فایل جدید به اسم “«موفقیت»، مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصدِ آن” که رفتم دیدمش که فهمیدم بزرگترین مشکل من چیه.
خب من واقعا حرف مردم برام مهم نبوده و سعی کردم هرچی فکر میکنم درسته انجام بدم، اما اینو نمیدونستم که حرفایی که میزنن توی ذهن ما رفته چون اون زمان ها روی ورودی ها کنترل نداشتیم. من همیشه خودم عاشق تجربه کردن بودم و بردم دنبال چیزایی که دوست داشتم اما از بس بهم گفتن که پسر مردم همه خونه دارن و کار و زن و…. روی ذهن من تاثیر گذاشته بود و باعث شده من از مسیرم خارج بشم و به طبع نتیجه هم صفر شده بود.
اما حقیقتا همینه که شما میگید هر لحظه در هر موقعیت اگر حس خودمون رو خوب نگه داریم و شکرگذاری کنیم اون وقت هست که تازه وارد مرحله پیشرفت میشیم که نتایج عالی برای ما داره… اگر اعتقاد پیدا کنیم به خدا، به الهامات (همون علم غیب) که مردم میگن روز به روز بهتر میشیم و هرچه شما توی لایو گفتید هی این مطالب توی ذهنم میچرخید که تاییدی بر اونها بود….
استاد عزیزم…. ای روشنگر راه من…. عشقی عشق، خدا رو شکر که با شما آشنا شدم و هر لحظه مسیر بر من روشن تر میشه…
ممنونم از این همه زمانی که برای راهنمایی و هدایت ما میگذارید….
خدا را سپاس سپاس سپاس…. بابت آشنایی با شما، بابت سیستمی و گوشی، بابت اینترنتی که باعث میشه بتونم فایل های شما رو ببینم و بشنوم
خدا رو شکر بابت تمام نعمت هایی که دارم، سلامتی، خلاقیت، خانواده – خدا رو شکر بابت مهارتی که بهم داده، خدا رو شکر بابت راهی که به من نشان داده شد
خدا رو شکر که من به مسیر درست هدایت شدم. و خدا رو شکر که خداوند به شما این قدر نعمت داده تا ما هم ببینیم و باور کنیم که میشود همه چیز را با هم داشت، نعمت، ثروت، سلامتی، عشق و….
ممنون از این خانواده صمیمی و عزیز که در کنارم هستید
به نام خالق زیبایی ها سلام .
امروز خیلی خیلی خوش حالم درسته استاد وقتی سپاس گزاری میکنی به نکات مثبت توجه میکنی از درو دیوار برات نعمت می باره نمونه اون این چند وقت زندگیم ،پریشب ماشین لباس شویی خراب شده بود و به هیچ وجه درش باز نمی شد و انگاری کلا از برنامه خارج شده بود اما دیروز تو خلوت خودم داشتم سپاس گزاری میکردم و با رب جلیل عشق میکردم که به دلم افتاد برم سمت ماشین و بزنم تو برق به طور معجزه اسایی نه تنها در ماشین باز شد بلکه دوباره به راحتی کار کرد و این نیست مگه از قدرت رب العالمین خیلی خوش حالم ، حتی لباس مورد علاقه ام هم دیروز گرفتم درست همون جور که دوست داشتم و میخواستم از رنگ و سایز گرفته تا طرح آستین کلا همه چی حتی خوراکی مورد علاقه ام هم خوردم امروزم بعد گوش کردن این فایل کلی از خدا جونم تشکر کردم و لذت بردم حتی غذایی که برام درست کردنش سخت بود و تونستم امروز خیلی عالی درست کنم و رفتار مادرم به شدت نسبت به دیشب فوق العاده شده صد و هشتاد درجه فرق کرده و به دستم همون شلوار راسته که دوست داشتم با دو مدل جوراب که می خواستم رسیده اینها همه بخش کوچکی که خبر هاو اتفاقات عالی زندگیم در این اواخر که شروع کردم به دیدن زیبایی ها هرشب یک کسب و کار انتخاب میکنم و شروع میکنم به تحسین اون هرشب از خدا جونم تشکر میکنم و حالا این نتیجه های عالی این اتفاقات به شدت عالی پشت سر هم برام داره می افته خیلی خوش حالم استادخیلی زیاد خدایا شکرت شکرت شکرت به حقیقت که رب العالمین رب جلیل خدایا عاشقتم همه جور آرزو میکنم از این نشانه های عالی و بزرگ تر از این در تمام زمینه ها برای تک تک بچه های سایت و هرکی این متن می خواند بیفته اصلا برای همه
مریم جون استاد عزیز دوستون دارم سعادت مند باشید در دنیا و آخرت پیروز و ثروتمند بیشتر از این لحظه امین
سلام استاد
درباره اینکه داستان بانک رو تعریف کردید و آخرش گفتین چقدر انسان توانایی داره
میخوام یه سری داستان از توانایی انسان بگم درباره خودمه
استاد یه سری داستان های شما برای من باورنکردنیه یعنی میگم الله اکبر اینطوری نیست که بگم دروغه قلبم باور میکنه ولی ذهنم سختشه باور کنه نمیدونم شاید بشه اینطوری توضیحش داد!
انی وی
داستان اینه استاد من یه مدت تو اتاقم وقتی بودم و پنجره هم باز بود البته
بعد من یکم گرمم میشد چشمامو میبستم دستامو باز میکردم و تجسم میکردم که باد خنک داره میاد تو بدنم
بخدا به 2 ثانیه نمیشد (الله اکبر چی بگم اخه!) یه باده خیلی خنک و شدید میومد تو اتاقم و قشنگ من احساس میکردم باد رو دارم کنترل میکنم اون موقع ها از سلیمان هم خیلی الگو میگرفتم که ببین میتونسته چه کارهایی بکنه شاید برای همینم همچین قدرتی پیدا کرده بودم
دوست داشتم اینم درباره توانایی انسان باهاتون به اشتراک بزارم
با بای!
خدای خوبی های همیشگی!
از تو به خاطر کوچکترین و بزرگترین نعمت های زندگی ام ممنونم!
از زمانی که تو را یافته ام، چشمم هرچه میبیند و گوشم هرچه میشنود، همه تویی!
من در تک تک لحظات روزمرگی ام، در همه چیز تو را میبینم!
از تو بابت آسمانی که ابرها در آن میرقصند، ممنونم!
بابت گل هایی که ردیف به ردیف در باغچه ها قد کشیده اند، ممنونم!
بابت موسیقی هایی که روح را به پرواز در می آورند!
بادبادک قرمزی که اوج میگیرد!
بالش های نرمی که مایهی آرامش اند!
برگ هایی که روی شاخهی درختان بلوط جولان میدهند!
اتوبوس هایی که سر وقت میرسند!
آدم هایی که لبخند میزنند!
مداد هایی که روان مینویسند!
جوراب هایی که دل آدم را میبرند!
چشم هایی که میبینند هرچه زیباییست را!
قلبی که انتخاب کرده است شاد زیستن را!
خدایا بابت لیوان هایی که جای بیشتری میگیرند، شکرت!
بابت شوینده هایی که بوی خوب را پخش میکنند در سرتاسر خانه، شکرت!
بابت فرش های رنگ روش!
بابت ناخن های کوتاه!
خدایا! بابت توانایی ام در لذت بردن از چیزهای کوچک، از تو ممنونم!
خدایا! بابت حضورت، بودنت، و وجود همیشگی ات از تو ممنونم!
به اندازهی همهی ستاره های کوچک درخشانی که شب ها جا خوش میکنند در آسمان, دوستت دارم!
– شکرگزاری – 1403/01/15
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان و تمام دوستانم
قدم هفدهم از خانه تکانی ذهن 1403/07/21
خدایا کمکم کن تا در برابر قوانینت و انجام دادنشان معلول نباشم
چقدر زیباست یاد آوری کمک های همیشگی پروردگار استاد برای من هم خیییلی پیش آمده که رفتم جایی ولی ظاهرا کارم به سختی خورده اما با خواست خدا خیییلی راحت کارم انجام شده و واقعا خیییلی مواقع مثل معجزه میمونه تابستان امسال صاحب خانه مارو جواب کرد و گفت همسایه ها گفتن نزارم یه مستاجر بیشتر از دو یا سه سال بشینه خطرناک هستش شما که هشت سال هست که اینجا هستید یادمه در جوابشون گفتم گفتم خدا بزرگه و هرطور شما راحت هستید اولش کمی نگران شدم و گفتم چطور اسباب کشی کنم و چطور دنبال خونه بگردم و … بعد از کمی نجواهای شیطانی به خودم آمدم و گفتم حتما خدا برام موقعیت بهتری در نظر داره خلاصه در کمال ناباوری یکی دوساعت بعد دوباره صاحبخانه زنگ زد و گفت من بعد ظهر میام واسه تمدید خانه واقعا شکه بودم وقتی صاحبخانه آمد و گفت شما خوبید و نمیخوام کس دیگه بیاد وقتی گفتم بلند بشید خانه رو میخوام شما خیییلی راحت گفتید باشه و من با همسایه بغلی حرف زدم ایشون گفت پس اگه شما بلندشون میکنید بیان خونه من بشینن دیدم همه دنبال شما هستن و چیزی جز خوبی از شما نشنیدم امسال هم با هر مبلغی که راضی هستید باشید و من در جواب گفتم من هرانچه دارم از خداست و خیییلی از این جور اتفاقات که من میگم معجزه برام رخ میده یه بار هم رفتم بانک در بانک رو داشتن میبستند که گفتم آقا لطفا اجازه بدید من بیام داخل امروز باید کار بانکیم انجام بشه خیییلی حالم گرفت وقتی راه ندادن برم داخل به خودم گفتم حتما خیریتی هست که نشد کمی ایستادم تا گفتم خدایا تمام خواسته هات رو شکر یهو یه آقا از داخل که خودش هم کار بانکی داشت و دوتا شماره گرفته بود به اون مامور بانک گفت این شماره مال این خانم هست اجازه بدید بیان داخل و درب رو باز کردن و من داخل رفتم و از اون آقا سپاسگزاری کردم و سریع نوبت من روی شماره گو افتاد یادمه اون روز چقدر از خدا تشکر کردم که همه ی کارهاش بموقع هست
من ازهر اتفاقى که توى زندگیم افتاد راضى ام ، اگه خوب بود زندگیمو قشنگتر کرد اگه بد بود ، منو ساخت. از آدماى خوب و بد زندگیم ممنونم. خوبها بهترین حس ها رو بهم دادن بدها ، بهترین درسها ! دنبال این نیستم چرا نشد، اگه نشد حتما جهان هستى برنامه ی بهترى برام داره
این خوشبختى نیست که باعث شکرگزارى در انسان میشود ، بلکه شکرگزارى است که خوشبختى را براى ما به ارمغان مى أورد .
شادى و آرامش پایه ى جذب تمام خوبى ها و نعمت هاست .
بخاطر همین باید هدف شما در زندگى این باشد که شاد و آرام باشید .
احساس خوب = اتفاقات خوب
استاد واقعا درست میفرمایید وقتی ما شکرگزاری میکنیم توجهمان دنبال داشته هامون هست و حالمون خوب و خوبتر میشه تصمیم چند ساله من هستش که اول صبح بعد بیدارشدن اول شکر گزاری میکنم و اون روز برام خیییلی خوب رقم میخوره
امروز به لطف معبودم ، ذهنم را از هر آنچه که به من نگرانى میرساند خالى میکنم و با اعتماد به هستى مهر پرورم ، زندگى را با آرامش زندگی میکنم . خدایا شکرت
خدا خودش میدونه که دقیقا داره چیکار میکنه ‘ استرس نداشته باش …
خداى مهربونمون؛ زمان بندیش عالیه ، تدبیرش عالیه ، دقیقا تو رو به جایى که میخواى میرسونه ! همون خدایى که آرزو به دلت انداخته ، راه رسوندن به آرزو هات رو هم میدونه ! هیچ وقت اگه قرار بود به آرزو هات نرسى به دلت نمى افتاد ، پس اگه ذوق و شوق رسیدن به آرزو هات رو دارى یعنى حتما بهشون میرسى ! فقط نباید امیدت رو از دست بدى و ذره اى شک به دلت راه ندی . حرکت کن مصمم باش
امروز را با شادى و نیکى آغاز میکنم و ایمان دارم لحظه های شادمانه تر نیکوتر و زیباترى تاپایان روز در انتظار من الست ، نه ترسی از آینده دارم و نه از گذشته چیزی در دل دارم .. !
همه چیز را به خدا سپردم ، یقین دارم خداهمه چیز میشود همه کس را …
من قوى هستم و محکم تر گام برداشته ام چون خدا بینا وشنواست …
چون خدا همین جاست درون من … !
هم اکنون شادمانه به استقبال روزهای خوب و پر از موفقیت میروم و خدا را هر لحظه بیشتر شاکرم
در پناه الله یکتا باشید