آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟ - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

372 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    بنام خدای هدایتگرم

    خداایی که جز آسانی برای ما نمیخواهد

    وقتی هر موضوعی رو ازجنبه قدرت مطلق جهان هستی نگاه کنیم

    از جنبه یکتا قدرت

    از جنبه توحید

    اونوقت نتیجه متفاوت میشه

    .

    چشم زخم یعنی ما فکرکنیم کسی غیر از ما بر زندگی ما اثر دارد

    و وقتی قوانین رو بررسی کنیم متوجه میشیم که قانون میگه من خالق زندگی خودم هستم

    من با ارسال هرلحظه ارتعاشات در حال دریافت پاسخ هایی از جهانم

    و اینکه کسی یا کسانی بر زندگی من اثر دارند بستگی به ذهن من دارد

    اگر باور کنم چنین است پس است

    و اگرنه پس نیست

    .

    چشم زخم دقیقا باور به اثر گذاشتن دیگران بر زندگی ما است و اتفاقا افرادی که این موضوع را باور دارند هزاران مثال برای انهم دارند

    چراکه اینهاا باور عمیقی به اینکه خودشان چنین چیزی را به زندگی دعوت کرده اند ندارند

    .

    وقتی به هر موضوعی با نگاه توحیدی نظر کنیم چقدر معنای متفاوتی پیدا میکنه

    .

    خدایا شکرت از درک این آگاهی هااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    میترا فرجی گفته:
    مدت عضویت: 2727 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم که بسیاری از اگاهی های که دارم مدیون ایشون هستم .

    درباره کسانی که به چشم زخم اعتقاد دارند و به احادیث و ایاتی اشاره میکنند من فکر میکنم که همونطور که استاد همیشه میگن مسئول صددرصدی همه اتفاقات و هر احساسی که در زندگی دریافت میکنیم خودمون هستیم .

    همونطور که میدونید خیلی از آیات و احادیث به دلیل اینکه فهم و درک مردم اون زمان زیاد نبوده به یه زبون ساده گفته شده تا مردم عام بتونن یه راهنمایی داشته باشن اما پشت اونا یه دلیل و آگاهی وجود داره

    درباره چشم زخم هم من فکر میکنم وقتی کسی توانایی، دارایی ، زیور یا فرزند یا… به قصد فخر فروشی به دیگران و اینکه دیگران اون ببینن و برای همه تعریف کنند یا کلا هر دلیل از این قبیل به معرض نمایش بذاره احساس منفی داره ، از طرفی به چشم زخم هم اعتقاد داره و با خودش فکر میکنه حالا نکنه چشمم کنن اینم یه حس منفی دیگه . خوب کاملا مشخصه که این همه انرژی منفی به سمتش برمیگرده و اتفاقات بدی تجربه میکنه. حتی ممکنه این اتفاقات مستقیما از جانب همون ادما باشه مثلا اطرافیانش از سر حسادت چوب لای چرخش بذارن، زیرآب بزنن، براش دردسر کنند و این هم با خودش میگه من چشم خوردم

    اما اگه کسی که موفقه یا ثروتمنده یا هر چیز خوب دیگه ای که تو زندگیش هست فقط برای دل خودش مهم باشه و قصد فخر فروشی و به رخ کشیدن نداشته باشه هیچ احساس منفی وجود نداره و به چشم زخم هم اعتقاد نداره در نتیجه هیچ وقت احساس منفی نداره که به زندگیش برگرده و موفقیتش بیشتر و بیشتر میشه

    یعنی از نظر من این احادیث و ایات میخوان بگن که شما هر چی که دارید و هر چه که هستید آشکار نکنید و بیان نکنید، تا از ناحیه خودتون به خودتون ضربه ای وارد نشه ، در نهایت اگه در بطن احادیث معصومین دقت کنید اونا نمیتونستن مسائل رو به طور کامل برای مردم عام توضیح بدن و مجبور بودن به عنوان یه قانون ساده برای مردم بیان کنن

    حتی اگه دقت کنید صدقه دادن، قربونی کردن و اسپند دود کردن و هر چیز دیگه ای که اعتقاد داریم خوش یمنه ، در واقع بعد از اینکه اون کار انجام میدیم انرژی مثبتی به خودمون میدیم در نتیجه انتظار داریم بلا و ناراحتی ازمون دور شه و دقیقا همین هم میشه .

    در نهایت من باور دارم مسئول صددرصد هر اتفاق و هر احساسی که تجربه میکنیم خود ما هستیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    کبری هراتی گفته:
    مدت عضویت: 952 روز

    سلام به نظر من توجه به چشم زخم هم نوعی شرک محسوب میشه چون قدرت بقیه افراد رو از خدا بیشتر میداند و این عیییین شرک هست

    من قبلا خیلی از چشم خوردن میترسیدم و دیگه اینکه هر وقت میخواستم به بیرون از خونه برم سوره های مختلفی که شنیده بودم رو میخوندم و متاسفانه این سوره ها رو فقط به عنوان سپر بلا میدونستم

    حالا اینکه اینها همه گفتگوی خداوند با من هست و باز هم خدا رو شکر که الان به این موضوع پی بردم ان شاالله خداوند همه ما رو هدایت کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    پروانه صنعت گفته:
    مدت عضویت: 2368 روز

    سلاممم به همه عزیزان

    استاد جان

    خدایا من هیچ نمی دانم

    توجه به غیر تو بر من حرامه

    خدایا خودت شکر خودت بگو

    این فایل یکی از فایل های ارزشمند برای من هست یکی از اون نقطه قوت ها یکی از اون حال خوب ها پیروزی ها با رب

    خلاصه خیلی دوستش دارم

    من وقتی شش سال پیش این فایل گوش دادم تازه با استاد اشنا شده بودم قانون جذب و اینا رو درک می کردم و تکاملی به سایت و استاد رسیده بودم و اصلا این نگاه توحیدی بود که من عاشق کرد این بحث توحید بی نهایت برام جذاب بود و هست…

    وقتی برای اولین بار این فایل شنیدم به نظرم خیلی منطقی اومد خیلییییی

    (اینکه استاد میگن باور هاتون با منطق عوض کنید واقعا الان درک میکنم)

    این فایل من و به فکر فرو برد واقعا اگه من باور دارم زندگی من با فرکانس های منه پس واقعا دیگه دیگرانی وجود ندارند ؟؟؟؟همش منم همه چی منم .اگه نگاه توحیدی هست اگه فقط میگم یه رب هست یه خدا هست دیگه ترسیدنی نیست!اگه فقط یه نیرو هست یک نیرو حاکم جهانه پس دیگه کی میتونه به من آسیب بزنه !

    اگر من باور کردم من جزی از خداوندم و البته دیگران هم

    آیا خدا به خدا آسیب میزنه ؟

    اینا دیگه همش همون باور جدایی و نادوگانگی هست که من از خدا و این جهان جدا هستم

    من از این نگاه توحیدی که جذبم کرد و میگفت همه چیز خداست قدرت دست خداست آیا جدا بودم ؟

    حالا سابقه من از چشم زخم

    من تو یه خانواده ای بزرگ شدم و اصلا تو اون منطقه ای که بزرگ شدم و دیدم یک باور قوی خیلی قوی به چشم نظر داشتن چند تا مثال میزنم

    به من از بچگی گفتن خوشگلی به اندازه موهای سرم برام تخم مرغ شکوندن .حتا خودم تا همین قبل از این فایل وقتی سرکار بودم و احساس بدی پیدا می کردم تلفنی زنگ میزدم مامانم که برای من یه تخم مرغ بشکون فلانی منو چپ نگاه کرده.

    و تمام اقوام و آشنایان که می شناسم همه از لحاظ مالی وضع خوبی دارن ولی از تمام پتانسیل ثروتشون استفاده نمیکن چرا ؟چون ممکنه چشم بخورن مثلا کسی که از لحاظ مالی راحت میتونه ماشینی مثل سوناتا یا اپتیما بخره پرشیا یا نهایت دنا می خره واونی که در حد بنز و بی ام دبلیو میره سوناتا میخره تا چشم نخوره .

    خلاصه می خواستم پیش زمینه ای از شرایطم بدم

    حالا من این فایل گوش کردم و تصمیم گرفتم باور خودمو عوض کنم و قدرت بدم دست خدا

    اولین کاری که کردم به هیچکس هیچی نگفتم سکوتتتتتتتت مطلق در این رابطه

    اصلا با کسی بحث نکردم توضیح ندادم فقط درون خودم بودو به نظرم از یک نشتی انرژی بزرگ جلوگیری کردم

    حالا من موقعی تصمیم گرفتم که روی این باور کار کنم که تازه بچه دار شده بودم و همه میگفتن وای رفتی خونه حتما برای بچت اسفند دود کن ….من اونجا میگفتم چشم حتما ،ولی می آمدم خونه میگفتم نه قدرت دست خداست

    خیلی اوقات می ترسیدم اما با همین باور توحیدی که قدرت فقط دست خداست و هیچ کسی نمی تونه به من آسیبی بزنه الا خودم جلوی ترس ام ایستادم

    خلاصه من چندین ماه روی این باور کار کردم و به لطف خدا دیگه این باور نداشتم

    البته به قول استاد باورهای که پاشنه آشیل ما هستند همیشه هستند من حتا با اینکه چندین سال گذشته بعضی اوقات میبینم که باز این فکر میاد نکنه چشم بخورم نکنه …..که همون لحظه باز جلوشو میگیرم که نه هیچ کس تاثیری توی زندگی من نداره قدرت فقط دست خداست.

    ممنونم از همگی

    در پناه ایزد یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سمیه رضایی شهرکی گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    سلام و درود استاد بزرگوار و تک تک عزیزان خانواده ی عباسمنش

    سپاس فراوان از استاد عزیز که هر لحظه به آگاهی ما اضافه می کنند

    همیشه از گذشته با موضوع چشم زدن مساله داشتم و اعتقادی بهش نداشتم و افرادی رو می دیدم که اونقدر باور داشتن به این موضوع که واقعا تو زندگیشون تاثیرات زیادی داشت و وقتی بهشون می گفتم همچین چیزی نیست می گفتن تو قرآن هم در مورد چشم زدن اشاره شده .

    در مورد آیه ی و ان یکاد که توضیح دادید خیلی برام جالب بود .خودم هم تا حالا به معنیش دقیق توجه نکرده بودم و وقتی گفتید رفتم و معنیش رو دقیق تر خوندم .

    عدم آگاهی باعث می شه کارهایی رو انجام بدیم که هیچ اساسی نداره.

    خدا رو شکر که در ارتعاش و فرکانس افراد مثبت اندیش و آگاه و صراط مستقیم قرار دارم .

    این لطف خداست که من به این سایت هدایت شدم و هر روز سعی می کنم به نشونه ای که برام فرستاده شده توجه کنم و بخونمش و بهش عمل کنم.

    برای تک تکتون از خودتون آرزوی بهترینها رو دارم .در پناه خدای یکتا ،شاد و پیروز و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    Amineh گفته:
    مدت عضویت: 2636 روز

    استاد مهربونم هزاران بار ممنونم بابت همه ی روشنگریهاتون ،احساس الانم عالیه ،با توکل به خدای بزرگم و راهنماییهای شما مسیر بینظیری رو برای خودم ترسیم کردم و ایمان دارم که اون خدایی رو که خالصانه میپرستمش و باورش دارم چراغ راه من خواهد بود انقدر با تغییر باورهام روند زندگیم دگرگون شد که فقط میتونم یک جمله بگم که خدایا شکرت و به خودم میبالم که هر روز شاهد موفقیتهای بیشمارم هستم،بسیار از لحن بیان و صحبتتون که با قدرت حرف میزنین و با صدای بلند افکارتون رو انتقال میدین خوشحال میشم و احساسم عوض میشه که انگار فقط برای من حرف میزنین و مخاطبتون فقط منم ازتون خواهش میکنم فایلهای پر قدرتی که لحن صداتون افکار انسان رو بیدار میکنه بیشتر ضبط کنین

    ممنون و سپاسگزارم،در پناه خداوند ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    Danyal گفته:
    مدت عضویت: 1298 روز

    به اسم الله یکتا رب العالمین

    استاد واقعا با گوش دادن این فایل به جاهل بودنم پی بردم چقدر نادان هستم چقدر چشم بسته هر لنچه از گذشته از جد و جد و جامعه رسیده به من قبولش کرده بودم

    و آنچنان در گمراهی و نادانی قرق بودم که اصلا نمی‌دانستم که از گمراهانم

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که این شرک و دروغ امشب به من فهماند

    که امشب ذره ای توحیدی تر شدم کمی مزه شیرن حقیقت و فهمیدم

    کمی آرام تر شدم کمی از ترس هایم کم تر شد

    کمی به خالقم نزدیک تر شدم

    من این فایل را بار ها گوش داده بودم ولی اینجوری که امشب درکش کردم درکش نکرده بودم و خدا می‌داند که در آینده اگر بازم گوشش کنم باز بهتر بفهممش

    واقعا هر چه از خدا بدانیم بازم هیچی نمیدونیم

    به قول بزرگان هر چه بیشتر بدانی به نادانی ات بیشتر پی میبری

    خدایا اگر لطف کرم تو نبود از گمراهان میبودم

    مهربانی کردی و هدایتم کردی به این جمع توحیدی به این سایت که توحید اشاعه میکنه راه درست و حقیقت رو ابلاغ میکنه

    پروردگارا پرده نادانی و جهل را از وجودم بردار و تمع لذت بخش حقیقت رو به من بچشان

    و من را در این مسیر استقامت بده

    و من را جز بندگان شایسته خود بکن

    مثل ابراهیمیت عیسی و موسی محمد و دیگران بندگان مومن ات

    تا از زندگی فقط لذت تجربه کنم و در آخرت هم رو سفید در پیشگاهت باشم

    پروردگارا شرک هایم که از سر نا آگاهی من هست را ببخش و از وجودم پاک کن

    من را تسلیم امر خود بکن و تسلیم بمیران

    تا در دنیا سعادتمند و در آخرت با بندگان صالحت مشهور شوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1089 روز

      درود بر شما دوست عزیزم

      چقدر دعاهای زیبایی که کرده بودید رو دوست داشتم واقعا به دلم نشست و احساس زیبایی بهم داد

      با اجازتون برای خودم کپی کردم

      خدایا اگر لطف کرم تو نبود از گمراهان میبودم

      مهربانی کردی و هدایتم کردی به این جمع توحیدی به این سایت که توحید اشاعه میکنه راه درست و حقیقت رو ابلاغ میکنه

      پروردگارا پرده نادانی و جهل را از وجودم بردار و تمع لذت بخش حقیقت رو به من بچشان

      و من را در این مسیر استقامت بده

      و من را جز بندگان شایسته خود بکن

      مثل ابراهیمیت عیسی و موسی محمد و دیگران بندگان مومن ات

      تا از زندگی فقط لذت تجربه کنم و در آخرت هم رو سفید در پیشگاهت باشم

      پروردگارا شرک هایم که از سر نا آگاهی من هست را ببخش و از وجودم پاک کن

      من را تسلیم امر خود بکن و تسلیم بمیران

      تا در دنیا سعادتمند و در آخرت با بندگان صالحت مشهور شوم

      الحمدالله رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سمیه مصطفائی گفته:
    مدت عضویت: 3615 روز

    سلام .

    با اینکه این فایل مربوط به خیلی وقت پیش اما الان که نگاهم افتاد به آیه وان یکاد که روی دیوار خونه مون نصب و نظر خانم مهاجر عزیز ، به یه نکته جالب فکر کردم که من دقیقا قبلا برعکس قانون عمل میکردم یعنی وقتی کسی من رو تحسین میکرد حالا در هر موردی ! این ترس در من بوجود می اومد که نکنه اون فرد من رو چشم بزنه و از قضا چون باورش میکردم اتفاق خوشایندی بعدش پیش نمی اومد،و این کار من همون طور که گفتم دقیقا خلاف قوانین جهان بود چون باید در همچین مواردی بخاطر تحسینی که شده بودم سپاسگزاری میکردم و حالم خوب میشد تا اتفاقات بهتر هم پیش می اومد ، الان هرکی میگه وای چقدر خوبه که فلان اتفاق برات افتاد بجای نگران شدن منم خوشحال میشم و میگم اره خیلی خوبه خداروشکر تا فرکانس هام اثر سینرژیک ? پیدا کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    بنام رب.

    سلام استاد گلم سلام به خانم شایسته عزیز.

    سلام به دوستان خوبم در این سایت.

    صادقانه میگم من قبلا تا یکسال پیش توجهم روی چشم زدن دعا وفال قهوه ورق خیلی از این چیزها بود چه برای رابطه که داشتم وفکر می کردم با دعا گرفتم کارم پیش میره فال قهوه همه چی را میگه وواقعا هم باور می کردم اتفاق می افتاد چون به قول استاد باور ماست که زندگی مارا رقم می زنه اون طرف هم خودش همچین مشکلی داشت یک مدت بود پیش خودم می گفتم اگر این راها جواب میده چرا اینها خودشان مسئله دارن چرا خوشبخت نیستن این برای من سوال شده بودهرکاری می کردم بدتر می شد واینها شرک بود همش امام زاده نذرکردن واقعا شرک دروجودم بود ولی اصلا آگاه نبودم یک روز پیش خودم گفتم این راها جوابی نمیده چند سال کارم پیش نمیره به چه دردی می خوره پول ووقتم می گذارم یک دفعه فاصله گرفتم ووقتی این فایل گوش می کردم پیش خودم گفتم ببین من چقدر ناآگاه بودم این هم بگم اصلا آدمی نیستم که مقاومت داشته باشم وقتی استاد درمورد هرچیزی که می گویید وجودم و قلبم باور می کنه ومطالعه می کنم می بینم درسته شده آدمهای که بهشون میگی خیلی مقاومت دارن که نه ما اعتقاد داریم دیدم ولی خدا را شکر انگار وجودم هرروز منتظر چیزهای جدید تشنه هست تا جهان بفهمه راه را پیدا کنه هرروز یک چیز اضافه بشه به درونم سپاسگزار پروردگارم هستم که همچین قانونی درجهانش هست قابل تغییر نیست ثابت ومن را به این مسیر هدایت کرد تا از طریق یکی از بهترین دستانش به من زندگی کردن یاد بده خیلی سپاسگزارم درپناه رب تنها قدرت وفرمانروایئ جهان 🙂🙂

    استاد چقدر خوب میشد کل قرآن خودتون ترجمه می کردید ودر سایت مثل کتابهای که داریدمی گذاشتید ما بهاش می دادیم می خوندیم همچین کاری بکنید عالی میشه 🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    سعید رضا رادمنش گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    سلام به دوستای گلم

    امروز یک موضوعی که بشدت در تمام دورانهای زندگیم درگیرش بودم می خوام براتون بازش کنم

    جونم براتون بگه: قبلا من دوست داشتم مثل یک معلم منظبت که در دیسیپرین خاص دارن و آگاهی های اجتماعی شون بروز هست باشم و مو بمو همه اونایی که با من کار می کنن یا در زندگی من دخیل هستن باید خودشون رو با افکار من مطابقت بدن و از راه و روش بی چون و چرای من تبعیت داشته باشند و گر نه من بشدت عکس العمل نشون می دادم و اگر سعی در بهبود خودش داشت بیش از حد توانم کمکش می کردم و خدا نکنه که مخالفت داشت … با عصبانیت تمام از زندگیم اخراج میشد….

    چرا چون فکر می کردم من می تونم با این کار مدینه فاضله برای خودم بسازم غافل از اینکه با این کار من در بعضی از عزیزانم حالت تنفر از خودم – افکارم – دین – انتخاب راه صحیح در بیرون از محیط خانواده – انتخاب شغل مناسب – نحوه برخورد با تضاد های شغلی – سبک زندگی – ارتباطات اجتماعی – شیوه مشاوره به عزیزان و … بوجود آوردم.

    الان بدلیل درک قانون فهمیدم اگه کسی مشکلی رو داره با من درمیون میزاره باید به بهترین شیوه راهنمایی کنم اما اگه اون توی مدار صحبتهای من باشه تغییر پیدا می کنه و من نباید خودم رو از تن در بیارم و عصبانی بشم که چرا حرفهای منو نمی فهمه و من بایییید برم از صد هزار راه دیگه اونا هالی کنم و شب و روزم رو بهم بدوزم……رب رو شاهد می گیرم اگه کسی با من مشورت می کرد تا اون عمل نمی کرد مگه من ولش نمی کردم … الان اصلان دوست ندارم به دوران قبلم برگردم هر چی فکر می کنم می بینم من آگاهی های نا خالصی داشتم و خدا شکر می کنم که قرآن بمن تلنگری شدید زد …. مخصوصا زمانی که به پیامبر میگه تو نمی تونی ضمانت اونا رو داشته باشی حتی اگر از نزدیکانت باشند چونکه اونا شرک ورزیدند و اونا نتیجه اعمال خودشونو می گیرند و ما به هیچ کسی ظلم نمی کنیم …..

    و چون دارم خودم رو خالصتر می کنم دارم افکار همه مردم که با من در ارتباطن رو آنالیز می کنم و به جای ناراحت شدن از افکارشون به خودم میگم این افکار نتیجش این نتایجه پس من باید از اون افکار اعراض کنم و باز تمرکز می کنم به نکات مثبت زندگیم و زیبایی های اطرافم و من از این هر روز به مدار بالاتر میرم و خدا میدونه چند لحظه بعد چه اتفاقات خوبی برام بیوفه و این قانون بدون چون و چرای آفرینش و تکامل منه …. الهی شکرت که خودمون می تونیم برای خودمون نتیجه های بهتری رقم بزنیم

    در مورد افکار دیگران در مورد ثروت خیلی دقیق می شم و می بینم همش از کمبودها و مخصوصا اگه پولها مونو خرج کنیم زود تموم میشه!!!! و همش دلار و سکه بالا رفت پایین رفت اگه فلانی بیاد وضعمون خوب میشه و منی که کارمندم چجوری می خواد وضعم خوب بشه و ….و شرک و شرک و شرک …

    در مورد سلامتی همش میگن من که همش سرما خوردم یا بدن من دیگه نمی کشه یا من که چند ساله دیگه بیشتر زنده نیستم… و ما با ارسال این فرکانسهای نا دلخواه ” جهان هم بواسطه دریافت این فرکانسهای پاسخی متناسب همون درخواست رو برای ما می فرسته و مریضی و مشکلات و نتایج نادلخواه برای ما بوجود میاد

    و در مورد روابط با همسرمون یا خانواده یا دیگران که اصرار داریم اونا رو تغییر بدیم تا بتونیم زندگیمون رو به اصطلاح شیرین کنیم و باز اشتباه و اشتباه و رفتن به جاده خاکی و روبرو شدن با ناراحتی و افکار نا دلخواه و…

    من رب یکتا رو بینهایت شکر میکنم که این تضاد شرک رو که بزرگترین پاشنه آشیل زندگیم بود دارم آهسته آهسته از زندگیم دیپورتش می کنم چون منم هر آنچه در گذشته از ثروت می خواستم از بنده خدا بود و همیشه از اونا تشکر می کردم که در آخر ماه چندل غاز حقوق بهم بدن … ای بزرگوار قدرتمند کیهان چقدر من جلو پامو نگاه می کردم برای همین همیشه سرم می خورد به دیوار یک متر جلو تر و مشکلات مالی پشت مشکلات و فقر و …

    در بقیه موارد هم مثل سلامتی و ارتباط با رب و عشق شرک داشتم که سالها می گفتن تو له لایق این نیستی که به خدا درخواستها تو بگی و تو بنده تقصیر کار چطوری روت میشه با خدا که اینقدر بزرگه راز و نیاز کنی پس حالا تو بیا برو پهلوی فال گیر یا اگه مشاورت بهتر بود می گفت برو پهلوی فلان بزرگ دینی و یا باز در آخر می گفتند برو دخیل کن خودت رو به فلان امام زاده و مرحله فینیشینگت این بود تو که اینقدر گناه کردی برو پهلوی امام رضا اینقدر گریه کن تا شاید دلش رحم بیاد به خدا بگه یک کاری برات بکنه اونم شاید و اگر هم نتیجه نمی گیری تو خیلی گناهات زیاده باید پیاده به کربلا بری تا پاک بشی و …..ادامه تا پایان عمرت و جهنم در پیش رو….

    بنظر شما یا طفل نوزاد این همه ناخالصی داره …چرا نوزاد رو می تونن بندازن توی استخر و با کمال ناباوری ما می تونه شنا کنه …آیا مربی شنا داشته…چه کسی توی دنیای پر رمز و راز دوران نه ماه بارداری مراقب طفل هست و یا قبل از بارداری و آگاهی های قبل از عشق بین مادر و پدر ..

    اونایی که خیلی خودشون رو زرنگ و همه جوره عالم می گیرن در زمانی که خوابیم چطوری داره زندگیمون مدیریت میشه …تا حالا فکر کردین یا میگین نه من فکر اونجاشم کردم دوربین گذاشتم تو خونم ….آیا توی اعضای بدنت هم دوربین گذاشتی که مراقب این باشی قلبت از کار نیوفته یا آنفاکتوس نکنی یا …

    من از وقتی این باور قدرتمندکننده رو برای خودم ساختم که اگر خودم رو ببرم بیرون از کهکشان و چند لحظه فقط و چند ثانیه به این فکر کنم آیا مدیریت این مجموعه باور نکردنی رو اگر چند میلیونیم ثانیه منبع انرژی رها کنه چه اتقاقی خواهد افتاد….و ما که ایقدر ادعا داریم فراموش می کنیم قسط بانک رو بدیم حسابمون مسدود میشه و همه عالم و آدم رو زیر سوال می بریم …

    من خودم گفتم هیچی نمی فهمم و هر آنچه الله بمن هدایت کنه از طریق دستانش به راههای مختلف منم بدون شک باید عمل کنم تا تکاملم طی بشه و به هدفم برسم و اگر نمی رسم باید خودم رو خالص تر کنم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: