آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 37

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیرحسین سادات گفته:
    مدت عضویت: 1959 روز

    به نام خداوند یکتا

    با سلام به سید حسین عباس منش مهربانم و همه ی دوستان گلم در سایت 😍

    آرامش در پرتو آگاهی

    آگاهی همچو نوری به سرزمین وجودم تابیده و درخت باورهایم را رشد داده و برگ های آن سایه ایی از آرامش بر وجودم افکنده اند ؛ جوانه هایی زده این درخت که در زمان خودش تبدیل به ثمره هایی می شود که قطعا طعم هایی بی نظیر دارند .

    هر چه قلبم را از کینه و نفرت و هر دلبستگی پاک نموندم ، اجازه دادم خداوند وارد قلبم شود ؛

    هرچه این قلب بزرگتر شد ، توانستم بیشتر درک کنم ، آرامتر شوم و دریافت های بهتری داشته باشم .

    قلب من جایگاه خداست ، جایگاه آگاهی بی نهایت ، جایگاه جان ؛

    درون همه ما وجود دارد ، فقط کافیست بدانیم آنجاست ؛ بدانیم که جز اورا ، جز آگاهی های اورا را در وجودم نپذیریم.

    امروز در این متنی که سید با احساس عالی آن را نریشن کرده ، فهمیدم هرچه قلبم را پاک تر کنم ، هرچه زلال تر شوم ، خدای گونه تر میشم .

    در این مسیر هرچه آگاه تر شدم ، ساده تر شدم ؛

    فروتن شدم ، فروتنی ایی از سر آگاهی و هماهنگی با آن ؛

    همه چیز را پذیرفتم ، همه کس و همه چیز را ؛

    همه چیز و همه کس آفریده اویند و تکه ایی از او که نمی توان آن هارا جدا دید؛

    همه اتفاقات را به گردن خودم افکندم ؛ خوب یا بد ، آگاهانه یا نا آگاهانه ، همه ی آن ها با کارت دعوتی از سوی خودم وارد زندگی ام شده بودند ؛

    پس آرام گرفتم ، اندیشیدم و آموختم ، حالا که میتوانم خودم زندگی ام را رقم بزنم ، چرا آن را مطابق میل خودم نسازم ؛ بهترین شکر گزاری از خداوند در برابر این نعمت که میتوانم زندگی ام را خلق کنم ، از نظر من این است که زندگی ایی رویایی برای خودم خلق کنم ؛

    آنگاه دستان خداوند نیز برای این امر در زندگی ام حضور می یابند ؛ زیرا من قرار است دنیا را گسترش بدهم و همه ی هستی ازین امر حمایت می کنند .

    هر چه این مسیر تکاملی ام به سمت بی نهایت را طی میکنم ، خودم را بهتر میشناسم ؛

    ذات اقدس ام را ، متعالی ام را ، لایتناهی ام را ؛

    ذات و وجودی بی نهایت :

    که آمده در این جهان مادی ، حس هایی را تجربه کند ؛

    در مسیری به سمت عشق ، هر لحظه عاشقتر میشوم که گویی دارم عشق میشوم .

    پس وقتی من دارای ذاتی مقدس و بی نهایتم چرا به ذهنم اجازه دهم افسار زندگی ام را بدست بگیرد ؛ ذهنی که آگاهانه و نا آگاهانه از چیزهایی نقش پذیرفته که بوی شرک و ترس میدهد و هر آن مرا به ورطه ی سقوط هدایت میکند؛

    فهمیدم باید همانند روحم ، ذاتم ،روحم که از نیرویی برتر است فکر کنم ؛ باید از چشمان روحم ببینم ؛ باید باورهایم را همانند او کنم ؛

    زیرا آگاهی های روح در بالاترین سطح فرکانسی قرار دارد و در یک کلام آگاهی خداست ، خود خداست .

    فهمیدم برای سعادتم باید این فاصله را کنم ؛

    فاصله ایی که میان ذهنم و جانم است :

    هر چه این فاصله را کم کردم ، آرامشم بیشتر شد ، ایمانم بیشتر شد ، توانایی هایم را بیشتر باور کردم ، فهمیدم اگر رویایی در دل و جانم ریشه کرده از قبل توانایی آن در من حضور یافته ؛

    مثل روحم شدم و هر لحظه به او نزدیک تر میشوم ؛

    فهمیدم چرا باید برای سعادت ، همچو کودکان شد ؛ زیرا جز شادی و سرور چیز دیگری را نمیشناسند.

    در انطباق کامل با روحشان هستند و ذهنشان کمتر در دنیا نقش پذیرفته ؛ بنابراین در آرامش و شادی بی نهایتی هستند .

    اما کم کم با نقش پذیری ذهن ، این فاصله اندک اندک زیاد میشود و در یک آن دیگر از شادی و سرور خبر چندانی نمی آید ؛

    این فاصله بیشتر و بیشتر میشود ، اگر آگاهانه نفهمیم که ما برای لذت و تجربه کردن حس هایی عالی به این جهان آمده اییم و باید از آگاهی هایی روحمان دارد استفاده کنیم.

    آرامش و سعادت و لذتی که آنقدر به ما نزدیک هستند ، که انگار در وجود و ذره ذره مایند ،

    انگار خود ما هستند .

    همه کاری که باید در زندگی بکنیم ، هماهنگی و در صلح بودن با اصل خویش است ؛

    باید در هر لحظه جوری به مسائل نگاه کنیم که احساس بهتری به ما بدهد ، آنگاه میشود گفت که مانند روحمان دیده اییم .

    و هرچه فاصله و هماهنگی ما با خود بیشتر شود ، میزان سعادت ماهم بیشتر می شود .

    خدای زیبای من شکرت

    که حتی در نوشتن دیدگاه ها هم

    تکاملم را طی کرده ام ، مرسی که مرا

    در مسیر زیبای عشق هدایت میکنی و

    هر لحظه مرا نعمت می دهی ، دوستت دارم .

    از سید حسین برادر بزرگم ، بسیار سپاس گزارم

    که در این ۳۵ روزه ، هر روز از پیش بیشتر عاشقش شده ام .

    برای همگیمون طلب سلامت ، سعادت و سرور دارم

    دوستتون دارم😘😘

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1897 روز

    به نام مهربان پرودگارم که منولایتناهی آفرید

    من وردپای روز ۳۵👣👣👣👣💚💚💚💚💚

    سوال اول مقاله مریم بانوی عزیمو خیلی دوست داشتم

    چندوقت پیش هم خوشبختانه ازاستاد شنیده بودمش وروی کابینت آشپزخونم نوشته بودم

    خیلی روش فکرکردم وزمانهایی که توان کنترل ذهنمونداشتم یادجمله استاد میوفتادم که وقتی هررررکاری که انجام میدی برای داشتن احساس خوبه پس چرا همین الان برا خودت ایجادش نمیکنی؟؟

    من هنوز مدت زمان زیادی نمیتونم دراحساس خوب بمونم،خیییلی ازقبلم بهتروآگاه ترم اما هنوز اتفاقات بیرونی تاثیرشومیذاره

    ومن میدونم که این نشانه ی دوربودنم ازمبدا هست

    من باتغذیه ورودهام با آگاهی های استاد عباسمنش خودمو درمسیر نگه میدارم ومیدونم که این پایداری منوبه مقصد میرسونه

    مهربان پرودگارم سپاسگزارتم که منوبه مسیروصل شدن بتو وتوحیدی شدنهدایت کردی

    روزشمارتحول زندگی من ومتعهدشدن درنوشتن ردپای روزانه همون چیزیه که روح من داشت دنبالش میگشت وچقدر ساده وقابل دست رس بود ومن چقدر به آسونی وبالذت بهش رسیدم

    سپاس مهربان پرودگارم که انقدر حواست بهم هست❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤عاشقتم

    بنده ی تازه متولد شده ی تو

    ماریا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1897 روز

    به نام مهربان پرودگارم که منولایتناهی آفرید

    من وردپای روز ۳۵👣👣👣👣💚💚💚💚💚

    سوال اول مقاله مریم بانوی عزیزمو خیلی دوست داشتم

    چندوقت پیش هم خوشبختانه ازاستاد شنیده بودمش وروی کابینت آشپزخونم نوشته بودم

    خیلی روش فکرکردم وزمانهایی که توان کنترل ذهنمونداشتم یادجمله استاد میوفتادم که وقتی هررررکاری که انجام میدی برای داشتن احساس خوبه پس چرا همین الان برا خودت ایجادش نمیکنی؟؟

    من هنوز مدت زمان زیادی نمیتونم دراحساس خوب بمونم،خیییلی ازقبلم بهتروآگاه ترم اما هنوز اتفاقات بیرونی تاثیرشومیذاره

    ومن میدونم که این نشانه ی دوربودنم ازمبدا هست

    من باتغذیه ورودهام با آگاهی های استاد عباسمنش خودمو درمسیر نگه میدارم ومیدونم که این پایداری منوبه مقصد میرسونه

    مهربان پرودگارم سپاسگزارتم که منوبه مسیروصل شدن بتو وتوحیدی شدن هدایت کردی

    روزشمارتحول زندگی من ومتعهدشدن درنوشتن ردپای روزانه همون چیزیه که روح من داشت دنبالش میگشت وچقدر ساده وقابل دست رس بود ومن چقدر به آسونی وبالذت بهش رسیدم

    سپاس مهربان پرودگارم که انقدر حواست بهم هست❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤عاشقتم

    بنده ی تازه متولد شده ی تو

    ماریا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پارسا عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1706 روز

    سلام میکنم به استاد عزیزم و تمام دوستان👋

    من فقط میخوام چند کلمه کوتاه صحبت کنم و مطمئن هستم همه شما آن را درک خواهید کرد.

    از آنجایی که یادم می آید من در کودکی وقتی که هنوز هیچ چیز برایم مهم نبود شادی داشتم که شبیه هیچ شادی دیگری نبود و همیشه در تک تک لحظات زندگیم شاد بودم.

    و وقتی بزرگتر شدم تازه فهمیدم که آن شادی با تمام شادب های اطرافم فرق میکند، اما این در حالی بود که آن شادی از زهنم پاک شد و من همیشه دنبال آن شادی بودم وحصرت میخوردم که چرا دیگر همچون چیزی وجود ندارد و دقیقا همان کارهای قبل را انجام میدادم ولی نمیشد هرکاری میرکدم آن شادی دیگر در من وجود نداشت تا وقتی که دقیقا یک سال پیش خدا از راهی بسیار خوب من را با بهترین فردی که در عمرم دیده بودم آشنا کرد آن فرد به ما تنها انگیزه نمیداد او راه زندگی را به ما یاد میداد، راه شادی،راه عشق ، راه ثروت و هزاران چیز دیگر که من هم از او ممنونم و هم بسیار بسیار از خدایه خودم که این راه را به من آموخت و کاری کرد تا خود واقعیم شوم، خود تعالیم و خود مقدسم🌈

    حال من توانستم زندگی پر از شادی ، ثروت،عشق ،روابط خوب و از همه مهمتر داشتن خدایی واحد که همه چیز را به ما میدهد داشته باشم😇

    خدارا سپاس گذارم و همینطور از شما ممنونم که در این راه کنارم هستید، خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    به نام خدای هدایتگر

    قصه رازهای ناگفته سکوت

    روزی روزگاری درسرزمین های دور انجا که بادبادکها خانه داشتند دختری زندگی میکرد

    دخترک قصه ما یک دخترمعمولی نبود اون دختر پادشاه سرزمین بادبادکها بودیه چیز دیگه ای که دخترک قصه مارو ازبقیه متفاوت ترمیکرد قلب مهربون وپاک این دختربود

    اون طبق عادت هرروز ازپنجره اتاقش به بیرون نگاه میکرد قلعه پادشاه دربلندترین نقطه اون شهرقرار‌داشت اون هرروز ازاتاقش به این شهر پرهیاهو نگاه میکرد وازدیدن بادبادکهای رنگارنگ لذت میبرد اون باخودش فکر میکردچه چیزی درقلب وشهر ادمها خالیه چون اون همیشه حس میکرد یه گمشده ای داره یه چیزی ته قلبش خالیه حتی اونو هرروز ازپشت پنجره تو رفت وامد مردم میدید

    هردفعه میخواست فکر کنه انگارچیزایی مانع میشد

    عبور خدمه. سروصدای اونها یا فکرایی که توسرش میومد اونو کلافه میکرد وقتی بامادرش یاپدرش میخواست درمیون بزاره اونها هم همونطور درحال حرف زدن وکارهای عقب افتاده خودشون بودن

    دخترک قصه ما فکرمیکرد اون چیز گمشده چی میتونه باشه باخودش گفت من پیدا میکنم چون من دنبال این جوابم حتما جوابی هست.

    وقتی به این باور رسید اینجا بودکه سکوت قصه ما اومد چون اون پیش کسایی میاد که دنبال اون هستن. ..قلب دخترک قصه ما یه ندایی ازقلبش شنید که یک لحظه فقط یک لحظه.

    همه اون چیزی که بیرون هسترو رها کن

    وبامن بیا تاجواب سوالت روبه تو نشون بدم

    دخترک که تعجب کرده بود تابه حالباقلب خودش حرف نزده بودباخودش گفت

    توچطوری بامن حرف زدی

    من چرا تابه حال حرفهای تورو نشنیده بودم

    بازم اون صداگفت برای اینکه توهیچ وقت سکوت رومهمون قلبت نکرده بودی

    وقتی اون مهمون قلب تومیشه توصدای من رومیشنوی

    دخترک خیلی خوشحال شد

    انگارکه یک چیز جادویی کشف کرده باشه

    انقدخوشحال که میخواست به همه بگه تا اونها هم این مهمون روتو قلبشون دعوت کنن

    تا بتونن اروم باشن وزندگی رو زندگی کنن

    برای همین دویید پیش مادرش

    مادرش مثل همیشه داشت راجب مهمونی مجلل هرهفته با خدمه ها بحث میکنه وغر میزنه

    دخترک دویید ودست مادرش وگرفت و اونو نشوند روصندلی وگفت مامان میشه چن لحظه به من توجه کنی

    میخوام توروبا کسی اشنا کنم

    مطمعنام توهم دنبالش میگردی ولی کارهای روزمره ات نمیزاره

    مامانش تعجب کرد وگفت نمیدونم دختر قشنگم چی میگی

    ولی خوشحال میشم باهاش اشنا بشم

    دخترک سکوت رومهمون قلب مادرش کرد

    مامانش برای چن لحظه ساکت شدولبخندزد

    بعدچن دقیقه دخترکش وبغل کردوگفت چه مهمون اشنایی من حس میکنم بااین مهمون قبلا ملاقات داشتم

    دخترک گفت نمیدونم مامان ولی من هم حس کردم اشناس

    خدمتکارها که ملکه روتاحالا انقدراروم ندیده بودن باهم دیگه گفتن مگه دخترک چه چیزی به ملکه گفت که انقدر اروم وباوقار شده ودیگه سراونها غر نمیزنه

    دخترک گفت مادر باید ما همه مردم روازوجوداین مهمون اگاه کنیم همون موقع دربازشد وپادشاه عصبانی وکلافه ازامور کشورداری خودشو روصندلی انداخت

    دخترک دوییدپیش پدرش و همون حرفهایی که به مادرش زده بود روبه پدرش گفت

    پادشاه کلافه دستی توموهاش کشیدوگفت وای الان نه من عصبانی وخسته هستم حوصله کسی روندارم

    ولی ملکه سکوت رو نشون پادشاه داد اونو مهمون قلب پادشاه کرد

    پادشاه هم مثل ملکه ارام شد ولبخند زد

    این بود اون گمشده شهر بادبادکها

    درهرحالتی که باشی فقط کافیه سکوت رومهمون قلبت کنی

    هرمشکلی که داشته باشی …کلافه ومستاصل باشی یاتوهیاهوی اطرافت گم باشی فقط کافیه یک لحظه سکوت رومهمون قلبت کنی

    تاببینی اون تورو به صدای قلبت میرسونه تومیتونی ارام باشی وشاد وهدایتهای پروردگارت رو دریافت کنی

    میدونین چرا سکوت برای همه اشنا میومد؟

    چون همه ادمها قبل دنیا اومدن باهاش ملاقات داشتن وبا سکوت انس گرفتن

    برای مهمون کردنش فقط چن لحظه برای چن لحظه اونو مهمون قلبتون کنین تااون شماروبه صدای قلبتون برسونه واونجاست که کلی راز وحرفهای نشنیده هست ومیتونه شمارو توهرحالی که هستین ارام کنه ولبخند رولبهاتون بیاره وشما وصل میشین به منبع اصلی کل هستی

    این قصه روخودم گفتم وخیلی دوس داشتم اونو جایی توی سایت منتشر کنم

    خدایاشکرت برای هرلحظه بودن تواین سایت پرازاگاهی

    بماند ازمن به یادگار( روح انگیز پورمحمدی)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2263 روز

    سلام به استاد گل و تمام خانواده عباس منش

    مطابق هر روز که نشانه روز چک می کنم امروز هم که شب تولدم بعدازظهر رفتم نشانه روز چک کنم عجب فایلی گوش کردم قبلا هم بارها گوش داده بودم ولی این دفعه انگار یه چیز دیگه ای شنیدم واقعا فراموش کردم روحم را چیزی که اول وجود داشت بعد جسم اومد انقدر در روزمرگی ها حل شدم که این بعد متعالیم را فراموش کردم این فایل یه نشونه در شب تولدم قرار میدم باید یه بار دیگه امشب روحم متولد بشه متوجه بشم خدایا تو چقدر منو ارزشمند افریدی خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مژگان ملکی گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    سلام به همسفر های خوبم

    ردپای 35ام

    زیباترین احساسی تا الان تجربه کردم احساس وصل شدن به خدا بوده وقتی برای اولین بار فایل های توحیدی استادو گوش میکردم فهمیدم چقدر خدارو گم کرده بودم انقدر نجوا های ذهنم زیاد بود که اصلا حتی بهش فکرم نکرده بودم و احساس بد از همین جا شروع میشه

    از جایی که فکر میکنم این جهان مادی ابدیه فکر میکنم تا ابد فرصت زندگی کردن و دارم وقتی بدونم همه چی موقته حتی موبایلی که در دستمه و هدیه از طرف خداست دیگه بیشتر قدرشو میدونم

    وقتی به خواهرزاده دوسالم نگاه میکنم می بینم چقدر این بچه انرژیش مثبته حتی اگه کسی ناراحتش کرده باشه بعد دو دقیقه فراموش میکنه و میره بوسش میکنه وقتی کنارشم کنترل ذهن خیلی برام راحت میشه دیگه واقعا نمی خواد تلاش خاصی بکنم حتی خانوادم اگه قبل از اینکه اون بیاد خیلی ناراحت و منفی باشن وقتی میاد همه می خندن و تا اخر روز شادن ،تنها کاری که باید بکنیم اینه که با کار کردن روی باور هامون و کنترل ورودی هامون برگردیم به همون دوران و با قلبمون دوست بشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  8. -
    مژگان گفته:
    مدت عضویت: 2366 روز

    سلام به استاد جانم و خانم شایسته عزیز و دوستان گرامی

    روز سی و پنجم از سفر من

    درک من از این فایل:

    ✍🏻وجود ما خداییست و از روح خدا و رها بودیم و به همه نعمت ها و شادی ها نزدیک و اصل همین بود

    اما هر چه گذشت درگیر افکار و باورهای نامناسب ذهنی شدیم و مشغول شدیم

    از روح و اصل خودمون دور شدیم و فاصله ای ایجاد شد بین روح و ذهنمون و جسم و ذهن ما درگیر مسائل و مشکلات شد به همون اندازه از سعادت و خوشبختی دور شدیم چون درگیر عوامل بیرونی بودیم و یادمون رفته بود که خدا توی وجودمونه و اگر اونو پیدا کنیم در همه ی نعمت ها و ثروت ها به رومون باز میشه

    ✍🏻وقتی خدا رو داشته باشیم میتونیم همه چی داشته باشیم اما هر وقت که درگیر عوامل بیرونی شدیم تا به خوشبختی برسیم برعکس به بدبختی رسیدیم چون اصل رو ول کردیم و چسبیدیم به فرع

    خدا منبع تمام قدرت هاست

    خدا سلامتیه

    خدا ثروته

    خدا روابط عالیه

    خدا همه چیز میشود برای کسی که دنبال اصل بگرده دنبال حقیقت روح خدایی و باورهای درست که آدم رو آزاد میکنه از هر ترس و نگرانی و فقر و بیماری

    👣ردپای سی و پنجم من

    ❤️استاد براتون از خدا میخوام هر روز از روز قبلش موفق تر باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2093 روز

    💫 به نام خالق هستی💫

    خدارو سپاسگذارم باز هم هدایت شدم برای ردپای روز۳۵.

    واقعا وقتی که هدایت میشم برای نوشتن قشنگ بچه ها فرکانس با روحم تنظیم میشه از بس که اینجا احساس خوبی دارم.

    این هم فرکانس شدنمو با خانواده ای مثل شمارو خدارو شکر میکنم روزی هزاران بار.

    دیدی که هر اتفاق خوب نتیجه قلبی پاک بوده است😍🌹

    واقعا بغض میکنم هروقت این فایلو گوش میکنم این فایل حرف خداس باهامون.آخ که استاد تو چقدر بی نظیری این ردپاهارو گذاشتی برامون تا به سعادت برسیم.

    آخ که چقدر حالم خوبه وقتی مینویسم و گاهی اشک جاری میشه از چشام،وصد هزاران بار خدارو شکر میکنم که توی مسیر حق هستم.

    توی مسیری هستیم که همه چی هست.

    خدا همه چیز شده برامون،تامام😍

    خیلی حالم خوبه خدایا شکرت.

    امروز واقعا نزدیکترین دوستم که باهم داریم رو خودمون کار میکنیم بهتره بگم خان داداشم برای یه هدیه با ارزش خرید و دستاشو از طرف خدا دیدم که اومده منو خوشحال کنه.

    واقعا من همه و همرو بخاطر کار کردنای روی خودمون میبینم.

    چقدر کیف میده ثمره میوه ها روز به روز تو زندگیمون شکوفا میشه.

    آخ که چقدر لذت داره روز به روز زندگی برامون زیباتر میشه و هر روز یه فرصت جدید خدا بهمون داده که لذت ببریمو و همه چیزو به اون بسپاریمو فقط شاد باشیمو لذت ببریم.

    خدایا شکرت برای استاد بینظیری که سر مسیر زندگیم قرار دادی.

    خانوم شایسته خیلی دوستون دارم.

    استاد عاشقتم.🌹😍🌹😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    Darya گفته:
    مدت عضویت: 2168 روز

    روز ۳۵

    سلام به دوستان عزیزم

    استادعزیزم وخانم شایسته عزیز

    قانون

    قانون

    قانون

    همه چیز زندگی این روزهای من

    خدا روسپاس میکنم بابت این قوانین الان که دیگه قوانین رو میدونم

    خیلی راحت میتونم اتفاق های زندگیمو پیش بینی کنم ،کافیه کمی فرکانسم پایین بیاد سریع میزنم تو ی جادت خاکی و لی با این تفاوت که الان دیگه سریع متوجه میشم و زود برمیگردم به مسیر وقتی فرکانس مثبت هم میفرستم و حالم خوب دقیقا همین اتفاق های خوب از چپ و راست وارد زندگیم میشن

    خدایا سپاس بابت قوانینت ،سپاس که توی این مسیر زیبا قرار گرفتم

    دوستتون دارم دوستان

    همیشه شاد باشید 💖💖💖♥️♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: