شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 49
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام پروردگار یکتا
سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرانقدر
خب ادامه کامنت قبلیم که چند تا از ترمز ها را گفتم چند تا ترمز دیگه به ذهنم رسید که می خوام بگم
یکی اینکه چرا ما خدا را مثل خودمون یک انسان تصور می کنیم که در قبال تعهد به انجام کاری کسی برآمدن کاری کنه، خداوند یک انرژی و یک سیستم هست دارای یک نظم ثابت و تغییرناپذیر که آوردن هیچ شرط و دلیلی نمی تواند این نظم را تغییر دهد، خداوند منبع ثروت، رحمت و خیر و……. هست و اعمال و شرط های ما هیچ تغییری در این صفات خداوند متعال نمی کنه همون طور که بارها در قرآن اومده که در سنت خداوند تغییری وجود ندارد و خداوند خلف وعده نمیکند ولی اکثر مردم این موضوع را می فهمند که می توانید رجوع کنید به آیه 62 احزاب، بنابراین این یکی از ترمز ها میشه
یکی دیگه از ترمز هااینکه طبق آیه 11 رعد، خداوند سرنوشت هیچ قوم و کلتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنچه را در خودشان هست تغییر دهند، بنابراین ماها حتی اگر با این شروط هم ثروتمند شویم که کلا این باور اشتباه هست نمی توانیم به کسی کمک کنیم چون خودشان نمی خواهند مگر اینکه خودشان بخواهند و وقتی هم از خداوند بخواهند خداوند بهشون بی واسطه و شرط ثروت میده
به نام خدا
با سلام
اگر دلم می خواهد دستی از دستان خدا باشم این راهش نیست که با خدا معامله کنم،اول باید عملکرد جهان هستی رو درک کنم ، وارد کردن کد اضافی با این باور که خداوند از این کار ما خوشش می آیددر واقع اخلال در عملکرد جهان هستی و خداوند هستش ، واین کار من باعث میشه شخص از مسیرش دورشه ، ونتیجه معکوس رودر پی خواهد داشت، و این یک باوریه که توش میشه شرک رو دید، هر ید الهی برروی زمین باید منتظر الهاماتش باشه تا در مکان و زمان مناسب دستی از دستان خداوند باشد ، همه ی انسان ها به یک اندازه از عدالت خداوند بهرمندند، پس این باور که من با کمک مالی می توانم چند نفرو از فقر نجات بدم یکی ازترمز هایی است که خودمو از مسیرم دور میکنه ، یعنی تا وقتی که شخص نخواهد نمیتواند از فقر بیاد بیرون و کمک من نتنها بهش کمک نمیکنه بلکه اونو از مسیر پیشرفت دور میکنه،در سیستم خداوند ترحم تعریف نشده است،یعنی قانون ،التماس رو نمیشناسه ، قانون فقط فرکانس رو میشناسه و نسبت به فرکانس ما مدار ما رو تغییر میده.
سلام و عرض و ادب به همه دوستان و استاد عزیز
چه سوالی خوبی دقیقا من یه مدتیه که دنبال اون کد مخفی اون ترمزم میگردم و استاد وقتی این ترمز رو پیدا کردن دنیای از ثروت و نعمت وارد زندگی شون شده
منم همین عهد رو با خدا بستم که اگر ثروتمند بشم تو کار خیر شرکت میکنم ?
این باور در در اکثرا افراد وجود داره شاید بگم همه
که همیشه تو هر کاری با خدا عهد می بندیم که اگر تو این کار موفق شدم یه چیزی رو نذر میکنیم و در راه خدا میدیم یعنی یه جوری معامله میکنیم
به نظرم با توجه به آموزه های استاد و قوانین کدهای مخفی می تونه این باشه که :
? دلیلش اینه که قوانین رو درک نکردیم خدا رو درک نکردیم که خدا یه انرژی هست که پاسخ میده به فرکانس ما نه اینکه ما اون رو به شکل انسان میبینم که باهاش معامله کنیم و دلش رو به رحم بیاریم و اینجوری عزیزش بشیم
? ما ثروت رو معنوی نمی دونیم و فک میکنم اگر این عهد رو ببندیم با خدا اون پول برامون حلال میشه و یه جوری عذاب وجدان داریم
یا همون بحث صلاح و غیر صلاح که به صلاح ما نبوده که این همه ثروت داشته باشیم یا ما حق مردم دیگه رو خوردیم
?دلیل دیگه اش می تونه عدم لیاقت باشه ما اونقدر خودمون رو لایق این همه پول و ثروت نمی دونیم فک میکنیم مال یه سری افراد خاص هست که ویژگی های خاصی رو دارن
?دلیل دیگه اش اینه ما می ترسیم که اگه این همه ثروت رو داشته باشیم از راه خدا دور بشیم و منحرف بشیم و به آدم پستی تبدیل بشیم به همین دلیل سعی میکنیم این اموال رو ببخشیم و در کار خیر شرکت کنیم بلکه از گناه مون کاسته بشه
?دلیل دیگه اش ظرف مون بزرگ نیست نمی تونیم بپذیریم که این همه ثروت داشته باشیم و برامون باور پذیر نیست سعی میکنیم اونو به دیگران بدیم ،،انگار باور ندارن داشته باشن اون خواسته رو
یه جوری مثلا خدا رو تو رودروایسی بزارن
درسته که ما روی خودمون کار میکنیم اما این باورهای ریشه ای توی لایه های ناخودآگاه ما هستن. چون گره در مذهب دارن خیلی قوی هستن، امیدوارم هم خودم هم دوستان بتونن این باورها رو اصلاح کنن و بهش عمل کنن
در پناه الله موفق و ثروتمند باشید ?
سلام به دوستان و استاد بی نظیرم
بنظرم، این نیت که پول رو برای خودم نمیخوام و صرف کار خیر میکنم، از باوره پول کثیفه میاد،و میخوایم از این طریق پول مونو،حلال کنیم.و یک باور مخرب دیگش اینه که پول زیاد،انسانیت رو میگیره،ازین طریق میخوایم،نشون بدیم پولداری هستیم که انسانیت داریم…..
یا ادمایی که پولشونو صرف کارخیر نمیکنن،بد هستن،و ما جزء اونا نیستیم…..(باوره پولدارها به اقشار فقیر اهمیت نمیدن)
و البته فراموش کردیم که هرکس خودش از خدا بخواد،خدا خودش بهش نعمت و برکت میده….خودمونو ولی نعمت مردم میبینیم
کلا فکر میکنم از باوره، پول چیزه بدی هست،میاد
و اینکه میخوای م،بگیم خدایا ببین من از همه بهترم،این منابعی که محدوده، در اختیار من بذار!!!!
(باوره باران کم است)
? ? الآن دارم میفهمم چه همه باوره محدود داشتم….
سلام به همه دوستای خوبم و استاد ماهم
منم تا همچین وقت پیش این دیدگاه رو داشتم ،دو سه ماهه ک نظرم تغییر کرده دیگه همچین چیزی بخداوند نگفتم یعنی دیگه انگار برام قابل قبول نیست جالبه ک استاد این سوالو پرسیدین …چون منم بهش فکر میکردم.از نظر من باتوجه به درک خودم هیچ معنی نداره ک من بگم خدا این ثروت رو بده ک من به فلان مریض یا فقیر کمک کنم یا مرکز خیریه بسازم ،،یجوریه انگار با مسیر توحید و یکتاپرستی منافات داره ،،شرک توش هست وقتی فرصت و موقعیت برای ثروتمندشدن به یک اندازه برای همه هست چه معنی داره ک من اینجوری فکر کنم ..اصلا یعنی چی واسطه بشم بین خداوند و بنده هاش …اون فقیر و اون شخص بیمار و یه آدم ثروتمند و سالم و من همه به یه اندازه بخداوند نزدیک هستیم …بعد یه نکته دیگه اینک مثلا بگم خدایا اینو بمن بده من عوضش اینکارو میکنم این طرز فکر مال اون خدایی بود ک من در گذشته متصوربودم الان بنظرم خیلی پوچ وبی معنیه …خدایی ک من بتازگی شناختمش و درکش کردم گفتن همچین چیزی بهش خیلی خنده داره …خیلی همه چیز فرق کرده برام
خدای من ک منو به این مسیر هدایت کرد و باآقای عباس منش آشنام کرد اینقدر متفاوت از مفهومی هست ک تو ذهنم بود در گذشته ک ناخودآگاه انگار خیلی از افکارم تحت تاثیر تغییر دیدگاه و درکم از خداوند تغییر کرد
مگر خداوند شبیه انسانهاست ک نیازی داشته باشه معامله ای مگه در کاره ک بگم اینو بده تا من عوضش اینکارو بکنم
بعدشم اصلا راستش مثل گذشته ها نیست دیدگاهم ک بخوام به کسی کمک کنم
من نمیتونم بکسی کمک خاصی بکنم
نمیشه هرکس خودش میتونه تغییر ایجاد کنه
اصلا این فکرا انگار ازم خیلی دور شدن
بااینکه قبلا خیلی زیااااد این مدلی فکر میکردم الان دیگه همچین طرز فکری رو قبول ندارم
با نگرش توحیدی داشتن در تضاده بعقیده من
چه خوب استاد ک اینو پرسیدین
من دوره کشف قوانین زندگی رو ندارم ولی این فکر تو ذهنم بود
خوشحال شدم فرصت پیدا کردم راجع بهش حرف بزنم باهم تحلیلش کنیم
با سلام خدمت استاد عزیز وتمام دوستان
در مورد مسابقه
در مورد در خواستها وآرزوها قانون اینو میگه وقتی درخواستی ارسال میکنی یکی از مهمترین شرایط اینه که کاملا به خدا اعتماد کنی وصد در صد توکل داشته باشی که اون امر محقق میشه
کسی که یقین کامل داشته باشه در آرامش کامل هستش ودر واقع با احساس خوبش فرکانس لازم را میفرسته ودر مسیر ومدار خواسته اش قرار میگیره
در صورتیکه وقتی ما دائم شرط وشروط میذاریم یعنی احساسمون کاملا خوب نیست ودر مورد دریافت خواسته مون دچار شک وتردید هستیم واین خود مانعی است برای قرار گرفتن در مدار خواسته یعنی فرکانس نا مناسب ارسال میکنیم
به قول استاد نمیشه سر قانون جذب کلاه گذاشت مهم نیست کلام ما چی باشه در واقع احساس ماست که فرکانسها وارتعاشات ما را میسازند
سلام. وقتی شما چنین قولی رو می دهید در حقیقت یعنی به فراوانی در دنیا اعتقاد ندارید. یعنی فکر می کنید برای ان بندگان خدا نعمت به اندازه کافی وجود ندارد که شما می خواهید به آنها کمک کنید. این اولین کد مخرب است. نکته دیگر اینکه این باور که هر کس باید خودش بخواهد تا اتفاق بیفتد زیر سوال می رود. تمامی بندگان خدا اگر خودشان بخواهند برایشان نیکی و خیر اتفاق می افتد. اگر ما به این اعتقاد داشته باشیم چنین قول هایی را نمی دهیم. نکته دیگر اینکه عدالت خدا را زیر سوال برده ایم. هر کس الان در هر شرایطی که قرار دارد در جایگاه درست خودش هست و عادلانه می باشد. با چنین روندی که ما قول می دهیم به دیگران کمک کنیم یعنی به این عدالت اعتقاد نداریم و می خواهیم دستوری فرکانس ها را تغییر دهیم که فایده ندارد. هر کس باید خودش بخواهد تا تغییر اتفاق می افتد و در چنین قول هایی در واقع اعتقادات و باورهای قلبی ما که به عدالت خدا باور داشته باشیم مشخص نیست. یعنی انگار ما به عدالت خدا و به فرکانس و به جایگاه درست هر کس باور نداریم.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان ???
ترمزهای موجود در این خواسته :
۱.از نظر من مهمترین ترمز اینکه قدرت رو تو دستای خودم و امثال افرادی میبینم که به ساختن مسجد ، مدرسه ، بیمارستان و … میپردازند و مهمترین وظیفه خودم که حرکت به سمت روشنایی ( یعنی ایجاد باورهای توحیدی ، باورهای ثروت آفرین ، باورهای سلامت ساز و … ) را فراموش میکنم ، چون فکر میکنم با ساختن مسجد ، مدرسه و بیمارستان و کارایی از این دست ، من توحیدی تر میشم و به خدواند نزدیکتر میشم ، غافل از اینکه با انجام این کارا ممکنه مغرورتر بشم و اعتبار این کارها رو به خودم بدم وبه خودم ببالم واز خدا دورتر ودورتر بشم.
۲.در موردکمک به بیماران سرطانی و پدر و مادرم و خویشانم : اونا با فرکانسهای خودشون دارند زندگی میکنند و من نمیدونم چه فرکانسی ارسال کردن که اوضاع مالی و جسمیشون خوب نیست و با این خواسته ، من میخوام وضعیت اونها رو تغییر بدم و حالشون رو خوب کنم ، با مرور قوانین به این میرسم که وظیفه من فقط اینه که حال خودم رو خوب نگه دارم و فرکانس های مطابق با خواسته هام رو بفرستم ، که در این صورت میشم دستی از دستان خداوند که به انسانهای دیگه هم کمک میکنم. همینطور که من خواستم هدایت بشم ، خداوند راه رو به من نشون داد و مرحله به مرحله پیش رفتم تا رسیدم به این سایت ، اونها هم اگه بخوان هدایت میشن و حال خودشون رو تغییر میدن.
۳.خداوندجهان رو با قوانین ثابتی خلق کرده که هیچ استثنایی توش وجود نداره ، هر انسانی تو هر جای دنیا به این قوانین عمل کنه، نتیجه ثابته و قطعا به سعادت میرسه، اینکه من بیام با قردادهایی از خداوند ثروت و پول بخوام ، قوانین رو ندید میگیرم و میخوام دلسوزی خدا رو برای خودم بخرم و کارم رو زودتر پیش ببرم ، غافل از اینکه عملکرد این جهان به صورت سیستمیه و دلسوزی جایی توش نداره.
۴. خودم و خواسته هام و آرزوهام رو لایق ندانستن و دیگران را وسیله ای برای ارزش گذاری خودم کردن.
۵. داشتن تایید دیگران و نداشتن عزت نفس .
۶. میخوام زمامداری اموری از این دست رو از خداوند بگیرم با این منطق که چون من خلیفه خداوند روی زمین هستم مطمئنم بهم میده .
سپاس گزارم از اینکه متن طولانیم رو خوندین.
در پناه ربّ شاد و پیروز باشید.
چه جالب
از دیشب که فایل استاد رو گوش کردم تا این لحظه به فکرم نرسیده بود که خودم هم چنین کاری کرده ام.
اجازه بدین برای شما هم تعریف کنم.
مدتهای زیادی هست که منم مثل اکثر شماها ثروت خیلی زیاد از خدا خواسته ام؛ ولی موقع درخواست ، آگاه من ؛ اصلا” نه چنین حرفهائی می زد ( کمک به خیریه و کمک به مدرسه سازی و کمک به بیماران و ….) و نه چنین تعهداتی می داد و نه چنین تصمیمی داشت
اما هر چه که بود در پسِ ناخودآگاهم بود و من اصن ازش خبر نداشتم ؛ ولی بوده قطعا” چنین باورهائی وجود داشته؛
چرا الان دارم اینقدر محکم این حرفو می زنم؟ به این دلیل که من اولین مرحله از فروشِ کتابم رو به خیریه ی کمک به درمان کودکان مبتلا به سرطان اختصاص دادم و تمام پول جمع آوری شده رو یک جا و همون وقت تحویل مدیر مؤسسه دادم.
حالا چی شد که من این کارو کردم. چون بهم الهام شد و چندین و چند نشانه هم دیدم و دیگه مطمئن شدم که بله همینه من در قدم اول باید این کارو بکنم.
و حالا دارم می فهمم که الهام هم برخاسته از باور و اعتقادات درونی آدم هست.
ولی بازم تاکید می کنم آدم حتی می شه که به ظاهر چنین قصدی نداشته باشه ؛ ولی اون از همون ته توها داره کار خودشو می کنه و خودمون ازش بی خبریم.
آهان یه چیز دیگه هم الان به یادم اومد.
حدود 6 سالِ پیش بود که تازه شروع کرده بودم به شرکت در سمینارهای ثروت، اولین حرفم این بود که بذار ثروتمند بشم اولین کاری که می کنم یک شهربازی بزرگ و منحصر به فرد برای فرررزنداااان کشوررررم می سازم و خلاصه از این کارهای خیرِ خیلی گنده که میلیاردها میلیارد پول می خواد
انگار یه جورائی می خوایم خدا رو گول بزنیم. می گیم ببین خداجونم اگه تو این کارو واسه من بکنی، منم اون کارو واسه بنده هات می کنم. یک یک مساوی
اگه تو خیلی خیلی به من پول بدی منم کارای خیلی خیلی بزرگ می کنم
تو این کارو واسه من بکن ؛ قول میدم قول میدم منم فلان کارو بکنم
انگار داریم معامله می کنیم
باور نداریم که می تونه یه طرفه باشه
می تونه فقط از طرف اون باشه
می تونه فقط به سمت مون جاری بشه
این فضل و کرم و وهابیت خدا رو باور نداریم
مهم تر اینکه ما اون پولهای خیلی زیاد و بزرگ رو باور نداریم چون رقم هامون بالاست و با باورهامون هم خوانی نداره هی دنبال یک چیزی می گردیم که خدا رو متقاعد کنیم
این در حالیه که خدا نیاز به متقاعد کردن نداره و ما باید ضمیر ناخودآگاه خودمون رو روش کار کنیم و متقاعدش کنیم که این عدد و رقم ها رو بپذیره و بفهمه که بابا میشه و الگوهاش هم هست.
چرا فکر می کنیم خدا به کمک ما احتیاج داره
مگه خدا این همه چیز دیگه رو خلق نکرده؟؟ خب اگه بخواد اون رو هم خلق می کنه. چه نیازی به کمک ما داره
بله همینه. ما قدرت خداوند رو توی عدد و رقم های خیلی بزرگ باور نکردیم.
با سلام خدمت بهترین استاد زندگیم و همه دوستان هم فرکانسی ام؛ من چون اولین باره کامنت میزارم قبل از جوتب دادن به سوال میخوام یه تشکر از استادم کنم که در طول این مدت چه نتیجه هایی گرفتم و دوستانم بخونن تا انرژی بگیرند و بیشتر باور کنن ک میشه و واقعا اگه به این شکل که استاد در فایل ها میگه باور بسازید همه چی اروم اروم شروع به تغییر میکنه اینقققد ارومه که فکر میکنی این روال طبیعی زندگیه در صورتی که اینا همش نتیجه فکرای چند وقت گذشته ات هستش و به همین خاطرم استاد میگه یادداشت کنید الان چه شرایطی دارید و بنویسد چه اهداف و خواسته هایی و ارزوهایی دارید بعد از چندین ماه واقعا میبینید که حتی چیزایی که قبلا جزء ارزوهایتان بوده الان جزیی از زندگی تان هستش
من الان میخوام بنویسم چند تا از ارزوهای گذشتم که الان دیگه تبدیل به خاطراتم شده و بسیار در زندگیم بدیهیه؛
-قبولی در رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی روزانه سال ٩۵
-داشتن یه رابطه ی فووووق العاده زیبا و دوست داشتنی که هم عاشقم و هم معشوقم در حالی که خداروشاهد همین فردا بهم بگه رابطه رو تمومش کنیم من اصصصلا ناراحت نمیشم و هیچ وابستگی ای بهش ندارم و مطمئنم حتی بهتر از این شخص خودش میاد بهم درخواست میده ، کما اینکه در طول این مدتم که با ایشون بودم خداروشاهد بارها شاهد دادن درخواست هایی از جنس مخالفم بودم ( این زمانی جزء ارزوهای من بود) که البته به این درجه رسیدن بخاطر اینه من محصول عشق و مودت رو بیش از ١٠٠ بار هر جلسه شو گوش کردم
-داشتن درامد میلیونی در همین دورانی دانشجویی که البته من قبلا هیچ درامدی نداشتم و بزرگترین چالشم همین ثروت ساختن بود که هنوزم به شدت دارم روش کار میکنم چون باورهای منفی ام خیلی زیاده
-داشتن سلامتی فوق العاده که خداروشاهد یادم نمیاد چند سال پیش حتی یه سرم زده باشم یا بستری بیمارستانی جایی شده باشم، خداروشکر هیچ مشکلی ندارم و در سلامت کاملم
-داشتن رابطه عالی با خدا که هرشب کلی ازش تشکر میکنم بخاطر معجزه هایی که هر روز تو زندگیم رخ میده و اتفاقات عالی ام
اما بریم سراغ جواب این مسابقه:
باور مخرب و ترمز اول ؛ اینکه اگه کسی اینجوری به خدا نگاه کند که خدایا تو پول بهم بده که من به والدینم کمک کنم و یا بیماریتان بسازم و کارهای خیر کنم، اولا اینکه خداوند یه انسان نیستش که عزیزم تو میخوای سعی کنی که با قسم دادنش و التماس کردنش دلشو به رحم بیاری ، خداوند برای هر کاری قوانینی وضع کرده که تا تو از اونا پیروی نکنی هیچ وقت به خواسته ات نمیرسی حتی اگه هر روز التماسش کنی اون دلش به رحم نمیاد چون اوضولا دلی ندارد که بخدا ب رحم بیاد ، خداوند یه سیستمه یه اصوله یه مجموع قانونه، تو باید راه پول دراوردن رو یاد بگیری وگرنه هر چقد التماس کنی هیچ فایده ای نداره
باور مخرب و ترمز دوم: اینکه اگه تو قصد کمک کردن به هرکسی رو داری حتی پدر و مادرت این کارت فقط و فقط باید بخاطر شاد کردن دل خودت باشه باید خودت احساس خوبی پیدا کنی نسبت به این کار وگرنه اصلا درست نیست که بخوای از روی دلسوزی این کارو بکنی، چون تو کسی نیستی “نسبت به خدا ” که بخوای دلسوزی کنی، لطفا کاسه داغتر از آش نشو، خدا اگه خودش صلاح بدونه به هر طریقی شده بهش کمک میکنه تو لازم نیست پا جای پای خدا بزاری ، تو تنها کاری ک میکنی فقط دلت ب حال خودت بسوزه نزار احساساتت منفی بشه و ناراحت بشی این بزرگترین لطف تو به خودت و جهانه، اون شخص اگه تو میبینی فقیره یا بدبخته بخاطر اینه خودش از خدا نخواسته وگرنه این باران رحمت الهی بر سر همه میباره.
– باورمخرب و ترمز سوم؛ وقتی با زاری و التماس و به ظاهر با درخواست نابجا از خدا میخوایم پولی به ما بده که ما به خانواده یا مستضعفین یا هرکسی کمک کنیم این به این معنی هستش که ما خودمو لایق ثروت ساختن از راه درست و معمولی و اصولیش نمیدونیم و فکر میکنیم ما که نمیتونیم به صورت معمولی و حلال به ثروت های تیلیاردی برسیم پس بیایم دل خدا رو اینجوری رحم بیاریم که چون ما میخوایم کار خیر انجام بدیم پس خدا جون لطفا یه کیسه پول از اون بالا بنداز پایین در صورتی که هرررگز خدا این کارو نمیکنه چون هرگز الله قوانین و مشیت هایش را بهم نمیزند و همه ثروت مندان که میبینید از راه اصولی و معمولی ثروتمند شده اند نه اینکه بخواهند مراقبه کنند که خدایا یه کیسه پول بنداز پایین. پس در کل ما باید روی احساس لیاقت خود کار کنیم که مثل امثال بیل گیتس و وارن بافت از راه معمولی هم میتوانیم ثروتمند بشیم.
– که البته اینم بگم شما چند سالم هررر چقد بخوای زاری کنی و التماس خدا رو بکنی تا وقتی از قوانین ساخت ثروت ” داشتن باورهای درست در مورد پول” استفاده نکنی هرگز خدا پولی بهت نمیده و حتی برای خدا مهم نیست که شما یه پولی رو برای کار خلاف میخوای یا برای کار خیر، فقط باید از قوانین استفاده کنی وگرنه هیچ راهی دیگه وحود نداره
– در نهایت استاد بسیار ازتون ممنونم که هر روز به طور شفاف تر این قوانین ثابت کیهانی رو به ما اموزش میدید و ما هر روز به روش ساده تری به خواسته هامون میرسیم
– من همه محصولات شما رو دارم و بی نهایت هم ازتون راضیم خدایی بی نظیرید
– پایدار باشید همیشه