شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 145
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و همه شما دوستان فرهیخته جوابهایی که به ذهن من در پاسخ میرسد به ترتیب عبارتند از ۱.کد مخرب باور عدم فراوانی باور اینکه باران همیشه نمیبارد ومن با تعهداتی که به خدای خودم میدهم فقط میتوانم باعث نزول این رحمتها بشوم و اصلا خدا بدون این شروط به من نمیدهد ۲.اگه من این تعهد هایی که به خدا میدم رو بدم ثروتم تموم نمیشه؟ومدام با خودم کلنجار می رم که بهتره بیام تعهداتم رو کمتر کنم که این هم از باور کمبود میاد . ۳.ترمز بعدی اینه که فکر میکنم اگه من این ثروت رو به دست بیارم اصلا چه سودی برای خودم داره من که باید کلی از اونرو خرج کنم ویا این ترمز که دیگه وقتی برای لذت بردن خودم هم باقی میمونه؟ و خودم رو قربانی در راه رسیدن به این خواسته میبینم که باعث میشود کم کم تصمیمم برای رسیدن به این خواسته سست تر بشود اصلا نیازی نیست ما به خدا چنین قول هایی بدهیم کافیه در مدار ثروت قرار بگیریم خدا بدون دلیل به ما میدهد .وجهان هستی ما رو به اجبار هم اگه شده به ثروت و خوشبختی می رساند. در سایه خداوند متعال شاد و خرم باشید. از شما استاد بزرگوار بسیار سپاسگذارم .ممنون.
به خدا
سلام
خداوند رو سپاسگزارم که دوباره با این خانواده صمیمی همراه هستم
در رابطه با سوال استاد باید عرض کنم کسی که چنین نگاهی داره که باید به ازای درخواستمان از خداوند ، حتما کاری را انجام بدیم ، به این معناست که هنوز ربوبیت و وهاب بودن پروردگار رو باور نکرده و هنوز درجا زدن شخص ادامه دارد.
خداوند در قرآن می فرماید : من اجابت می کنم دعای کسی رو که از من بخواهد به شرط اینکه به من ایمان بیاورد . این یعنی تنها شرط خداوند اینکه که میگه منو باور کنید ، به من اعتماد کنید .
و هر چقدر که خداوند رو باور کنیم به همون اندازه خواسته های ما رو اجابت میکنه.
وقتی من فکر میکنم اگر به فلان درآمد یا ثروت برسم اونوقت به دیگران کمک می کنم ، با این جمله در واقع دارم میگم من فقیرم و در حال حاضر توانایی انجام هیچ گونه کمکی رو ندارم. و ما این رو باور میکنیم و باور شروع بکار میکنه ، اونوقته که من هر چقدر دست و پا بزنم هیچ گشایشی صورت نمیگیره چون هیج گونه ایده و راه کاری به ذهن فقیر من گفته نمیشه .
و نکته دیگر اینکه وقتی من می خوام ثروتمند بشم تا دیگران رو به خواسته هاشون برسونم ، با این کار خواسته های دیگران رو بر خواسته های خودم مقدم می دونم و در واقع ابراز میکنم که می انسان ارزشمندی نیستم و باز هم باور شروع به کار میکنه و عزت نفس من رو پائین میاره.
کمک کردن مادی بظاهر کار خدا پسندانه ای است ولی ما با کمک مادی به دیگران به رشد افراد ضربه میزنیم و فرد یا افراد رو عادت می دهیم به این نوع سبک از زندگی که باید همیشه محتاج انسانها باشند و روز خودشون رو از انسانها طلب کردن . به نوعی باعث ترویج نگاه شرک آمیز کاملا ناآگاهانه میشویم.
با سلام به همه دوستان
من اول می خواستم بیشتر در موردش فکر کنم و یک جواب طبقه بندی شده و کامل بنویسم ولی این اخرین فایل استاد که اشاره به این موضوع نمودند که همه حتما بنویسند تا گره های ذهنیشان باز شود تصمیم به نوشتن گرفتم.
پیام اولش ، اینه که من که خودم نه لایق ثروتمند شدنم و نه می توانم ثروتمند شوم . تو (خدا) بیا به من بده تا من دست تو در زمین باشم وببخشم
پیام دومش اینه که ما هنوز قانون آفرینش را نفهمیدیم و مکانیسم حاکم بر جهان را نمیدونیم . چون مکانیسم جهان معامله نیست بلکه بواسطه فرکانس و امواج و توجه هی که می فرستی ، دریافت می کنی . به عبارت دیگر اگر این فرکانس را بفرستی که خدا بیا معامله کنیم (چون سیستم از فرکانس ذهنی شما این رو دریافت می کند) که تو دوست داری کس دیگری به تو بدهد و تو ببخشی ، دنیا هم می گوید خوب تو بده من میبخشم . همونطور که در مباحث استاد گفتند تا نبخشی بهت ثروت نخواهد رسید یعنی همیشه اول باید ما شروع کنیم نمیشه بگیم تو ببخش تو به من ایمان داشته باش . همونطور که اول ما باید فریاد بزنیم تا پژواک صدامون به ما برگردد. هیچ وقت نمی تونیم بریم جلوی کوه و بگیم خوب چرا صدایی نمی یاد من که می دونم کوه پژواک داره پس کوش صداش ، باید اول من کلمه ای را فریاد بکشم تا اون هم به من برگردونه .
همونطور که وقتی شما در حالت فقر و نداری هستید فقط و فقط موقعی پولدار می شید که بتونید در اون حالت خودتون را در حس ثروتمندی و بخشش ببینی و حس کنی تا ثروتمند شوی.
اگر حست ، نداری و فقر باشد و نتونی حست رو عوض کنی نمی تونی ثروتمند شوی . در واقع باید لیاقت بخشش رو در خودت ایجاد کرده باشی و لیاقت با معامله و دادوستد ایجاد نمیشود . حس بخشش اینه که وقتی کسی ازت چیزی می خواهد بدون فکر بدی این یعنی ایمان . ایمان به فراوانی و اینکه کائنات همیشه میبخشد و لزومی ندارد فکر کنم که اگر اینو دادم بعدش چی میشود .
این که بگم تو بده تا من ببخشم یعنی عدم فراوانی . یعنی بی ایمانی به همه چیز . نمونه بارزش شغل کارمندی است تا حالا کی دیده تو اداره کارمندی به رئیسش بگه تو اول ماه حقوق بده تا من برات تو این ماه کار کنم چرا ما همه قبول کردیم که اول یکماه کار کنیم و بعدش آخر ماه حقوق بگیریم تازه خیلی اداره جات چند ماه معوقه دارند ولی بازم ما کار می کنیم . واقعا فکر کردین چرا . چون ایمان داریم که بالاخره حقوقمون را میگیریم . دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره . اگر کسی هم یک همچین حرفی رو بزنه همه مسخرش می کنند و میگند تا حالا ندیده بودیم اول حقوق بدند و بعد کار بخواهند.ولی در رابطه با خدا این بینش رو نداریم که بیاییم اول ببخشیم حتی برای چند ماه و بعدا باز تابش رو ببینیم . میگیم تو بده تا من ببخشم این یعنی بی ایمانی و نا باوری به قانون آفرینش .بخدا ما ایمانمون به اداره و کارفرما خیلی خیلی خیلی بیشتر از خداست . این یعنی شرک ، شرک چیه دیگه ، همینه دیگه .
فعلا .بقیش باشه برای بعد
به نظر من سخن گفتن در محضر حق تعالی نیازمند آداب ویژه ای است، خداوند همانند عاشقیست که با تمام وجود منتظر شنیدن صدای معشوقش است، ارتباط با حق تعالی نیازمند شور و شوقیست که انسان قادر باشد حضور خدارا حس کند. یادمان باشد نوشتن نامه در حضور معشوق خطاست، و انسان وقتی عاشق کسی باشد و معشوقش درکنار او باشد دیگر برای او نامه نمی نویسد، و به قول خدا از جاهلان مباشید. چون غیراز سخن عشق در محضر خدا مابقی باطل است و پوچ، عشق در اینجا نماد ایمان می باشد که همان سه رکن ( توکل، تفویض امر،تسلیم) شدن می باشد.
یادمان باشد نامه نوشتن در محضر دوست خطاست، واسه خدا نامه ننویسیم با او باید سخن گفت
سلام به دوستان و یاران سوار بر سفینه موفقیت و سلام به کاپیتان فوق العاده استاد عزیزم سید حسین عباسمنش
جالبه این جمله رو که شنیدم دیدم خودم و تقریبا 95 درصد آدمای اطرافم بارها از اون استفاده کردیم و خواستیم خدارو امتحان کنیم!!!!! و چقدر باورهای اشتباه ما مخفی و نهانه مثل مخروبه ای که فقط نماش رو درست کردن!!!!
+ جایی از استاد شنیدم پول انسان رو عوض نمیکنه و فقط اون چیزی که هست رو بولدتر و پررنگتر میکنه. خیلی جالبه الان که فکر میکنم میبینم آره ته ذهن خیلی از ما آدما بعده گفتن این جمله اینه که حالا بزار خدا بده بعد هر کار دوست داشته باشم میکنم!!!! ولی غافل از اینکه “و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین”
از طرفی چون باور توکل و باور به خدا اینقدر ضعیفه ، خدا رو مثل انسان تصور میکنیم و فکر میکنیم میشه با خدا معامله کرد یا بهش رشوه داد ولی ای انسان “کار خدا به آدمیزاد نمیمونه” پس از این تصورات بیا بیرون
+ یکی دیگه از نکاتی که تو این تفکر وجود داره “عدم لیاقت” در داشتن ثروت و استفاده از امکانات و موهبات خداوند برای خود فرده
+ یکی دیگه از مواردی که میشه بهش اشاره کرد شرک در قدرت لایزال الهیه ؛ خدا گفته منه انسان جانشین او در زمینم ولی اولا این در مورد همه انسان هاست و دوما ما بعنوان نماینده خالقیم نه نماینده یاری دهنده پس باید اول برای خودمون خلق کنیم.
همه ما لایق داشتن بهترین ها هستیم و صد البته همه ما بهترین هارو داریم و در وجود ما هست و اگه الان نمیبینیم بخاطر باورهای محدود کننده ماست که مثل غبار جلوی دید ما رو گرفته و با پاک کردنش اونهارو میبینیم. یا اینکه جلوی دید ما هست ولی هنوز به دیدنش و داشتنش عادت نکردیم
بزارید برای بهتر روشن شدن موضوع تجربه خودم رو در مورد لکنت زبان و درمانش تعریف کنم: ( یادمه در دوران کودکی و نوجوانی حرف “ر” را “و” تلفظ میکردم و برای حلش به دکتر رفتم بعد از چند جلسه دکتر گفت تو داری درست تلفظ میکنه ولی من گفتم پس چرا خودم متوجه نمیشم و جوابی که دکتر داد برام جالب بود “هنوز گوش هات عادت به درست شنیدن عادت نکرده” و همین طور هم بود
+ یک نکته دیگه بحث “کانون توجه” هست وقتی اینطور میگیم در واقع این پیامو به کائنات میفرستیم که من اینو ندارم و توجهمون به کمبودهاست تا داشته ها و نتیجه معلومه!!!
+ شاید نکته دیگه ای که بهش اشاره کرد درخواست پیشرفت آسانسوری و رسیدن به خواسته بدون در نظرگرفتن “قانون تکامل” هست در واقع با این حرف میخاستیم بدون طی کردن مراحل یک دفعه بدست بیاریم و بجاش یک مقدارشم بخشش کنیم که جبران بشه!!!!
+ قانون بخشش میگه از آنچه داری ببخش ، بدون منت ببخش ، برای اینکه باور به فراوانی داری ببخش چون میدونی که این بخشش چیزی ازت کم نمیکنه بلکه چندین برابرش بهت برمیگرده. نعمات خداوند فراوانه پس میبخشم تا راه و جا برای ورود نعمت های بیشتر و بزرگتر باز بشه نه اینکه اگه بدست بیارم میبخشم
بنظرم حرف زیاده در این جمله شاید من فقط تونستم به مواردی اشاره کنم که در وجود خودم دیدم و حس کردم.
خدارو شکر که همواره من رو هدایت میکنه تا هر روز دیدم نسبت به خودم و باورهام و خدای خودم بازتر و روشتنر بشه تا بتونم سکان دار زندگی خودم باشم و واقعا جانشین خوبی برای خالق باشم.
در پناه حق باشید در تمام ابعاد زندگی
سلام به همه دوستان و هم گروهی دوره کشف قوانین و استاد عزیز
بچه ها واقعا صحبتها و توضیحاتتون فوق العاده آموزنده و لذت بخش بود، افتخار میکنم به تک تکتون و خدارو شاکرام بخاطر این لحضات که در کنار شما سپری میشه.
تا وقتی که یادمه همیشه از خدا ثروت میخواستم و انقدر دقیق هم تصویر سازی میکردم که به چه کسانی میدم و چه کارهای رو حتی چطور انجام میدم.شاید هر شب انقدر قوی بود که حتی تو راه رفتن هم میدم.اماهمیشه از خدا ثروت بیشتر میخواستم واسه اینکه بیشتر بتونم کمک کنم چون من هیچوقت منتظر نمیشم برای کمک کردن نمیدونم خوبه یا بد ولی تو لحظه هر چی که دارم رو بخشی برای خودم و مابقی رو میبخشم و هدیه میخرم و خیلی خوشحالم میکنه اینکار حالا اگه پول بیشتر داشته باشم بیشتر انجامش میدم.
ترمز من این بود که باید مراقب خانواده ام باشم مراقب دوستانم باشم باید حواسم باشه و وقتی بی اهمیت میشدم به این موضوع عذاب وجدان میگرفتم و پیش خودم میگفتم خدا دیگه دوسم نداره و یا اینکه ناراحت میشن اگه نخرم اگه نبرم اگه نیارم هزارتا اگه دیگه خنده دار من گریه ام میکردم واسه این حسم
راستش خسته شدم از این من مواظب باشم من بخوام کمکشون کنم همش من من من … خسته شدم دیگه
باور تازه من که داره یواش یواش جون میگیره : خدای من از بی نهایت راه بنده هاشو کمک میکنه ، نیاز نیست من غصه بخورم خدای من خدای اوناها هم هست، مثل همیشه از داشته هام میبخشم به همه، این جهان پر از ثروت و فراوانی هستش که همه ی ما به یک اندازه بهش دسترسی داریم.با ثروتمند شدنم زنجیره ای شکل میگیره و این جهان بزرگتر و پهناورتر میشه.حرف مردم نمیتونم بشنوم دیگه چون گوشم پر از زمزمه های و حرفهای خداست
اما حالا که زندگیم با تغییر باورم داره عوض میشه ، حس یه آدم که لبه ی پرتگاه ی عمیق ایستاده یه صدا بهش میگه بپر من میگیرمت تا میاد قدم بردار نمیشه میترسه میگه اگه بیفتم بمیرم چی باز اون صدا میگه میگه بابا بپر من هستم مواظبتم تو فقط بپر هی با خودش کلنجار میره تا اینکه اون قدم آخر رو برمیاره و سقوط میکنه همه ی زندگیش تو چند ثانیه جلو چشماش میاد یهو همه چی اروم میشه وحس رهایی پیدا می کنه ، میبینه دوتا بال داره و آزاد داره پرواز میکنه بازم اون صدا میگه من همیشه مواظبتم تو فقط پرواز کن به بی نهایت برو بالا بالاتر انقدر که تو نور غرق بشی تو ماله منی تو فرشته ی زیبای منی تو فقط بخواه عزیز من تا من برات سالم کنم .
الهی شکرت الهی شکر
خیلی دوستون دارم.در پناه خدا
سلام
موانع ذهنی در برابر خواسته ثرومند شدن
جالبه که وقتی می خوای متمرکز بشی ازنظر اینکه بیدنیشی و موانع را ببنی خود این ذهن می بردت که اصلا فکر نکنی وپیداش نکنی
برام جالب بود که خود ذهن چقدر خودش را می شناسه قشنگ و کامل می شناسه خودشو وهمینطور به من تسلط داره و می شناسه منو یعنی اینطوری بگم چنان مارمولک مالنند و ریز ریز
چنان فرمان منو دستش می گیره و من فکر می کنم که بیدارم و درصورتی غافل شدم
اینکه اومدم فکر کنم درمورد این سیوال چنان کاری کرد که نتوستم نوشته دوستان را بخونم یعنی 5 صفجه تونستم بخونم یا اینکه می خواستم بنویسم نزاشت
چیزی که دیدمش حالا بزار بعدا نمی خواد ولش کن
این ها ظریف بود که من صداهاشو نشنیدم اکنون که نزدیک صبح هست بیدار شدم و گفتم برو تو دلش و بنویس برای اینکه وقتی می نویسی می تونی لو بدی و خیلی موارد تغییر میکنه
اره دیدم که خود ذهن طوری پرورش شده که بره سمت موراد دیگر دور از خواست
یعنی ماهره درکارش
مثلا من می خوام زبان بخونم تا اعلام می کنم اون شروع می کنه نقش خودش را اجرا کنه
نمی شه یک موردی پیش میاد همون دست میگره از زاویه های مختلف مثل ابکش این سوراخ می گیری از او سوراخ می زنه بیرون
حالا درکل این دیدم که چایی که میخ وای رشد کنی و می دونی که باید اینکار را کنی ذهن من نزاشته
همین خود زبان حالا بعدا حوصله داری
حالا غذا درست کن بعد حالا فایل عباس منش گوش بده بعد حالا بنویس بعد حلا این کارکن
جالبه که دیدم همه کارها هم انجام مید هم بعد به خود اصلی که زبان خوندنم هست وقت نمی زارم
و پرتم کرده اون ذهن شب خوشحاله که کارشو انجام داده و من …..
اینکه وقتی ذهن می بنی و می شنوی تغییر پرورش و جهت دادنش مهم هست
این اکنون برام اومد که نوشتم
و دراین موانع ثروت اولین موردی که برایم امد این بود که یک موردی که نمی زاره و مانع هست
کلمه ای به نام دلسوزی هست
ما دلمون می سوزه اول فضا غیرقانونی بعد از روی دلسوزی خودمان توجه و اینکونه فضاها را بیشترش کردیم دوم می خواهیم حرکت بعدی رابرداریم خوب طبیعتا نمی شه
اینکه همه چیز از آن خداست بعد ما می خوایم ببخشیم اصلا جوردرنمیاد مگه ما کی هستیم که بخوایم ببخشیم هیچ چیز برای ما نیست همه چیز از آن خداست
موردی بعدی خودخواهی ام را دیدم که از خودخواهی که من من من …. و بعد با کمک کردن ادعا کنم و کمبود خودم را سیر کنم برای توجه که من انسان خوبی هستم خیر هستم من من من
مانع بعدی خود را نشانختن
مانع بعدی دخالت کردن
مانع بعدی خودرا نشان دادن
مانع بعدی حول و طمع کردن
مانع بعدی خود افشایی
مانع بعدی بی ایمانی
مانع بعدی باور نداشتن
مانع بعدی عدم لیاقت
برای اینکه واقعا ثروت هست پول هست همه جا هست ریخته بعد ما از راه و وسیله ها و بازی ها مثل خیریه ، کمک ، می خوایم برسیم معلومه که نمی شه .یک جور زور زدن و حول زدن هست
یعنی خیلی خوشگل و شیک از کلمه خیریه می خوام استفاده کنم و خودم بکشم جلو
ومتوجه نیستم کلمه اش می شود قربانی.
بهترین راه راه مستقیم هست اهدنا صراط المستقیم
برای شخص خودم نجواهایی که دیدم تو کی هستی
تو نمی تونی
ولش کن
می خوای چه کار
و حالبه که سه ماه مونده به پایان قرارداد خانه ام و دیدم که دوروزه نجوای ذهن حالا می خوای چه کارکنی پول برق واب گاز اجاره و دیدم که کارخودش را کرد و نگرانم کرد و دیدم بی ایمانی ام
چنان هم حلقه زنان افکار را می گیره که متوجه نشدم دیدم یک ساعت زمانم دراین غفلت رفت
واقعا ثروت و پول بی نظیره و واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست
رهایی و آزاد
ما تنها می توانیم به خودمان کمک کنیم کسی نیازی به کمک ما ندارد ما هیچ کاری نمی توانیم برای دیگران انجام دهم جزاینکه روی خودمان کارکنیم و تغییر را درون خودمان بسازیم و هرکسی که خودش را شناخت خدایش را شناخت
ومن دیدم درخودم اغراق
حرف بی عمل که هروقت حرف می زنم کلن اون کار صورت نمی گیره
دیدم درخودم غرور و خودخواهی
و کمبود فقر را باز دیدم.
خیریه که ریشه اش فقر باشد خیریه نیست
جهان خداوند خودش خیریه کامل و همه چیز هست نیازی به خیریه ماندارد.
خدایا شکرت از عظمت تو از شکوه تو و از بزرگی تو که ما ها را خلق کردی ما نیز جز افرینش تو هستیم
سپاس سپاس سپاس
سلام اعظم جان از کامنت زیبات بینهایت سپاس گزارم داشتم کامنت های شما رو دنبال میکردم به موردی در روان شناسی ثروت سه بر خوردم میخواستم بپرسم عمل صورتت با موفقیت انجام شد برات آرزوی بهترین ها رو شادیو ثروت وسلامتی از الله یکتا دارم??
عزیزم
بله من جراحی ام با موفقیت انجام سد بعد از 16 سال می تونم نفس بکشم و این یعنی عشق یعنی ثروت یعنی زندکی
الان سر کار می رم
دانشگاه می رم
خونه خریدم
و کلی بودن و عشق و صفا
قدردانم ارزیات و پیگیریت
و قدردانم وقت گزاشتی و خواندی کامنتم را .
سلام خدمت استاد عزیز و همراهان عزیز
به نظر من در این نوع نگاه و روش درخواست از خداوند چند باور نادرست یا ترمز وجود دارد که نشات گرفته از عدم شناخت درست خود و خداوند هستند ما قدرت های خودمان(روح) و قدرت ذهن خودمان را نشناخته ایم و نمیدانیم که خداوند طبق قوانین عمل میکند و فقط به فرکانس ما پاسخ میدهد نه به زبان ما که اگر خود و نحوه ی عملکرد جهان را بشناسیم هرگز به این صورت از خداوند درخواست نمیکنیم
درخواست از خداوند باید با این نگاه باشد که خداوند وهاب است و از رو فضل خودش هرآنچه بخواهیم میدهد و من نیز لایق ثروتی که میخواهم هستم چونکه میخواهم رشد کنم بهتر زندگی کنم و جهان را جای بهتری برای زندگی کنم
یکی از ترمزهای سوال این است که فکر میکنیم ثروت جهان محدود هست و در جهان عدالت برقرار نیست و ما میتوانیم با داشتن آن ثروت و بخشیدن آن در جهان عدالت برقرار کنیم چونکه فکر میکنیم اگر این ثروت بدست کسی دیگر بیفتد او همه آن را برای خود نگه میدارد و با این فکر میخواهیم خداوند را احساسی کنیم تا ثروت را به ما بدهد (عدالت الهی در جهان بر قرار هست و هرکسی میتواند هرآنچه را که با فرکانسش و طرز نگاهش درخواست میکند داشته باشد و در جهان بیش از نیاز همه مردم ثروت ونعمت وجود دارد)
دیگر با وعده دادن و قول دادن به خداوند میخواهیم با خداوند شریک شویم مانند دوتا دوست که یکی میگوید پول از تو کار از من تا اگر به پول و ثروت نرسیدیم بگوییم مقصر خداوند است که به من پول نداد وگر من میخواستم فلان کنم یعنی نپذیرفتن مسولیت زندگی خود
و ترمز هایی مثل احساس عدم لیاقت . باور نداشتن فراوانی و…
ولی به نظر من مهمترین ترمزها دوتا مورد اول هست که گفتم مسولیت پذیر نبودن و شناخت درستی نداشت از خود و خدا
شاد و پیروز و موق و ثروتمند و سلامت باشد در پناه خدا
درود بر شما
تو نظراتی که خوندم این مثال و نکته ای که گفتید متمایز بود
(دیگر با وعده دادن و قول دادن به خداوند میخواهیم با خداوند شریک شویم مانند دوتا دوست که یکی میگوید پول از تو کار از من تا اگر به پول و ثروت نرسیدیم بگوییم مقصر خداوند است که به من پول نداد وگر من میخواستم فلان کنم یعنی نپذیرفتن مسولیت زندگی خود)
سپاس گزارم
با یاد رب،
سلام به دوستان عزیز و استاد گرامی،به قول استاد خیلی ها به خاطره باورهایی که توسط محیط خانواده،جامعه و پیرامون زندگیمان در ما نفوذ کرده عادت دارند وقتی از خداوند درخواستی میکنندو یا دعا میکنند به خدا میگن خدایا اگر این مشکل رو برای من حل کنی این سرمایه رو به من برسونی من نصفش به افراد نیازمند میدم فلان کارو برای یه فرد نیازمند و گرفتار انجام میدم مثلا برای خود من خیلی پیش امده که وقتی امتحان سختی داشتم مامانم میگفت،تو نیت کن به خدا بگو که من در این امتحان موفق بشم در عوض مبلغ۱۰۰هزار تومن به فقرا و نیازمندان میدم تعدادی باور غلط بزرگ در این وضعیت در خواست نهفته و پنهان هست که به چند موردش در پایین اشاره کردم:
۱-اولین باور غلط اینه که ما خدارو با دید یک سیستم قدرتمند بی نیاز نگاه نمیکنیم و خداوند رو با سیستم نیازمند انسانی که هیچ کارو رو انجام نمیده مگر این که سود و فایده ای در اون کار باشه میبینیم در واقع وقتی از خداوند درخواست میکنیم ،فکر میکنیم من الان در پشت میز معامله هستم و برای رسیدن به خواسته ام باید خدارو راغب کنم تا توجه خدا رو به خودم جلب کنم و دید معامله گرانه در هنگام درخواست از خداوند داریم
۲:این باوردارند که خداوند تنها به بعضی از بندگان محدود و خاص میبخشد و در واقع افرادیکه به نوعی نیازمندهستند،نیاز و فقرشان باید توسط افرادیکه خداوند به انها بخشیده و عطاکرده برطرف گردد و درنهایت افرادیکه ثروتمندهستند یک مامور انتقال نعمات خداوند هستند و این نعمات و ثروت ها برای خود انها نیست
۳-شرک پنهانی در این وضعیت درخواست وجود دارد چرا که ما فکر میکنیم روزی و ثروت دیگران یا موفقیتشان به انسان های موفق و ثروتمند
افراد پیرامون وابسته است درصورتیکه تنها قدرت و فرمانروای جهان انقدر ثروت و قدرت داره که هرکسی که بخواد که به موفقیت و ثروت برسه بدون وابستگی به دیگران با ایمان و باور به الله میتونه به هدفش برسه
۳:این باور دارند افرایکه به ثروت یا موفقیتی میرسند موظف اند که قسمتی از موفقیت،ثروت و زندگیشان را حتما وقف دیگران کنند و در غیر این صورت خداوند از انها راضی نخواهد بود انان افراد خسیسی هستند و در دنیا و اخرت به بدبختی دچار خواهند شد و اه و ناله دیگران پاسوز انها خواهد شد
۴-این باور دارند که دلیل فقر و نیازمندی اکثر مردم جهان اینه که افرادی که به ثروت و موفقیتی رسیده اند ان را فقط برای خودشان خواسته اند و از اینکه به دیگران کمک و یاری برسانند اجتناب کرده اند و دلیل اصلی این اختلاف طبقاتی در جهان به خاطره این مساله است
۵:باور این دارند که هرکسی در این دنیا سرنوشتی دارد بعضی ها مستقیما خودشان به ثروت و موفقیت میرسند و به دلیل شانس و یا خانواده و اطرافیان روشنفکر و محیط سودمند به این نتایج رسیده اند و در طرف دیگر افرادی که در محیط های فقر با طرز فکر های پوچ و بیهوده زندگی کردند به موفقیتی هیچ گاه نمیرسند و درصورتی میتوانند به سعادت و خوشبختی برسند که حتما توسط افرادیکه وضع و شرایط خوبی داشتند پیدا شوند،به انها کمک و یاری شود
۶-این باور دارند که هر وقت اگر بخواهند از خداوند درخواست کنند باید حتما نفع و سود و خیر چند نفر حتما در میان باشد تا دعا استجابت شود و این معامله به اصطلاح دعاو درخواست اجابت شود به همین دلیل لذت در خواست از خداوند در انها بعد از مدتی کم میشود و اگر هم به خواسته ای برسند تا زمانیکه قسمتی از ان را با دیگران شریک نشوند احساس گناه میکنند ودر اخر کلا بی خیال خواسته ها و موفقیت هاشون درزندگی میشن
در نتیجه زمانی که از خداوند طلب و درخواستی دارند کلا باید معامله ی خیرخواهانه ای در این بین با خدا بکنند و درتمام این معاملات انها صرفا یک مامور پخش کردن یا انتقال یک نعمت یا ثروت یا امداد نجات دیگران و کمک به انها هستند و گرنه نه انها به خواسته شان میرسند و دیگران.
موفق و سعادمند باشید.
عرض سلام خدمت استاد ارجمند و سایر دوستان گرامی. بنده نیز همچون خیلی از دوستان این طرز تفکر را ناشی از نادیده گرفتن مواهب الهی و دست کم گرفتن خود به عنوان اشرف مخلوقات که قادر به انجام بسیاری از امور یا به قول استاد کلیه امور بوده دانسته و باور نداشتن به خود به عنوان خلیفه الله و اینکه خداوند تمام اختیارات و قدرتهای لازم را در وجود ما نهادینه نموده می دانم.البته باید اعتراف کنم بنده هم تا قبل از آشنایی با شما و گوش دادن به مطالب گرانبهایتان نیز بعضی وقتها همین قرار و مدارا هم با خدا می گذاشتم ولی هم اینک به لطف خدا و آشنایی با شما این دیدگاه را نداشته و در یک جمله مسیر زندگی ایده آل خود را پیدا کردم.با تشکر
سلام
من میخواستم گوشی بخرم شروع کردم به کار کردن روی باورهام و گوش دادن. فایل ها ولی هرچی میرفتم جلو تر دیدم اشتیاقم برای رسیدن به هدفم کم میشه داشتم فکر میکردم خدایا کجای کارم مشکل داره با خوندن کامنت های یکی از دوستان فهمیدم که اگر دلیل های بیارم که با خریدن گوشی چه اتفاقی خوبی برام رخ میده میتونم همیشه اشتیاق داشته باشم استاد من با خوندن یکی از کامنت های دوستان یکی از ترمزها که باعث شده بود که فاصله زیادی با خریدن کوشی داشته باشم فهمیدم که باید روی باور فراوانی کار کنم
پیشنهاد میکنم حتما قسمت ۹و ۱۰دوره عملی دستیابی به رویا گوش کنید واقعا فوق الاده است
مرسی استاد خوبم که همیشه باعث شده من پیشرفت کنم و خدا هزار مرتبه شکر میکنم که با شما اشنا شدم
سلام به تمامی دوستان عزیز واستاد عباس منش
بنده چندساله که در دارم توحوزه موفقیت تحقیق میکنم ودرکناردوستان واز مکتب استادتلمذ میکنم به حال واحساس خوبی رسیده ام
وبحث ترمزها اینکه استنباطم اینه که من هم این روال داشتم که هرچیزی ازخدا میخواستم همیشه بااین دیالوک باهاش صحبت میکردم که خدا اینقدر بده ومن اینقدرشو میبخشم در واقع داشتم خدارو گول میزدم وسطح واندازه خداوند راتا حد ذهن خودم پایین می آوردم ومرتب ازاین دست درخواست ها میکردم غافل ازاینکه چقدردارم به خداوندمتعال توهین میکنم
پاسخ شما خیلی خوب وبد ولی اینو خواستم اضافه کنم که در واقع با این نه خداوند را بلکه خودمون را گول میزنیم ومهمتر اینکه مواظب باشیم عمرمون را با گول زدن خودمون هدر ندیم.
شاد و موق و پیروز باشیم.