شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 128

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شایان گفته:
    مدت عضویت: 2837 روز

    سلام و عرض ادب .

    ترمزهای ذهنی در مورد خواسته مطرح شده :

    ۱) خواسته مشروط : قرار نیست با خدا معامله کنیم اینجوری ارزش خود و خدای خودمون رو به شدت پایین میاریم

    میتونه گوشه ی ذهنمون کمک به بقیه هم باشه که خیلی هم عالیه ولی نه اینکه خواسته رو به این شکل مطرح کنیم اگه فلان چیز بهم داده بشه منم فلان کارو میکنم چون به این صورت میشه معامله .

    باید ببینیم رسیدن به اون خواسته برای خودمون چه مزایایی به همراه داره چون رشد من خودبخود باعث رشد دیگران و جهان هستی میشه و بعد باید در مورد دیگران بگیم

    ۲) بخشیدن در اوج نعمت : اول باید بخشید تا فراوانیهای بیشتری نصیبمون بشه ولی با طرح این خواسته ما اول میخایم بگیریم و بعد ببخشیم و این یک کد مخربه. بخشیدن در اوج نعمت هنر نیست .

    ۳) نداشتن لیاقت رسیدن به خواسته : وقتی ما روی کمک به بقیه تاکید میکنیم یعنی داریم این مفهوم رو میرسونیم که من ارزش رسیدن به این ثروت رو ندارم و چون بخشی ازون ثروت رو برای بقیه میخایم حالا خودمون رو لایق میدونیم انگار که این فکر در اعماق وجودمون هست که من باید کار خاصی بکنم تا لایق این ثروت باشم .

    ۴) تایید طلبی و جلب توجه دیگران : در هنگام خواستن هدف به این فکر میکنیم که با حل کردن مشکلِ عده ای ، توجه اون عده رو جلب کنیم و محبوب اون عده بشیم این یعنی وابستگی به نظر دیگران و این یک کد مخربه.

    ۵) نگاه شرک آمیز : اگر خودمون رو به جای خدای خودمون حلال مشکلات اون عده از انسانها بدونیم این ما را از رسیدن به اون خواسته دور میکنه و یک کد مخربه در واقع باید پسِ ذهنمون این باشه که من دستی شدم از دستان خداوند برای کمک به دیگران نه این که من بقیه رو کمک میکنم‌

    خدای من خدای اون انسانها هم هست و فقط من نیستم که باید به اونها کمک کنم باید این رو بدونیم که اونها از هزاران راه دیگه هم مشکلشون قابل حله

    ۶) سلب مسئولیت در وضعیت کنونی : ما در هر لحظه و هر زمانی میتونیم به بقیه کمک کنیم و این اشتباهه که ما رسیدگی به پدر و مادر و …. رو موکول میکنم به زمان ثروتمند شدن خودمون.به نحوی با اینجور طرح کردن خواسته میخایم شونه خالی کنیم از کمک به خونواده و دیگران . و خودمون رو توجیه میکنیم که چون ندارم نمیتونم کمک کنم .

    ۷) تمرکز بر روی نداشته ها : همه ما میدونیم که احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب . و زمانی که خواسته ی ما در قبال کمک به وضعیت بد دیگران مطرح میشه ما رو از احساس خوب دور میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
  2. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2661 روز

    به نام او

    سلاااام دوباره ?‍

    من یکبار نظرمو ثبت کردم ، ولی خواستم چند مورد بهش اضافه کنم و کامل تر اون رو بگم

    موضوعی که برای این مسابقه مطرح شد، موضوعی هست که تا چند وقت پیش برای خودم هم وجود داشت. ولی مدتی بود دیگه اینجوری دعا نمیکردم. نه اینکه آگاهانه به مانع بودنش پی ببرم، شاید بخاطر تغییر فرکانس هام بوده.

    ولی امروز بهش بیشتر فکر کردم تا موانعش رو برای خودم مشخص کنم و برای اونها یه باور سازنده بسازم

    ? اول از همه در این جور درخواستها دقیقا مشخص نیست چه خواسته ای داریم؟ ?

    ….. میخوایییم ثروتمند بشیم؟!

    …..میخواایم حس خوب بخشش و کمک به دیگران رو تجربه کنیم ؟!

    …..میخواییم دیگران رو خوشحال کنیم؟!

    …..میخواییم خدا رو خوشحال کنیم؟!

    ? با این تفکر، برای خدا موجودیتی در نظر گرفتیم که برای رسیدن به خواستمون لازمه مثل یک انسان باهاش وارد معامله بشیم و چیزی بدهیم تا چیزی به دست بیارم. که همچنین توی این معامله باید از دست بدهیم تا به دست بیاریم.

    ? مانع بعدی در این باور ، “شرطی کردن” خواستمون هست. با این کار توی ذهنمون برای اون شرط و پیش نیاز قرارمیدیم و با این کار بین خودمون و خواستمون فاصله میندازیم.

    ?بازدارنده بعدی “نداشتن باور قلبیِ رسیدن به خواستمون” هست و چون رسیدن به ثروت برای ما باورپذیر نیست، اون رو با گذاشتن شرطِ انجام کار خوب ،باورپذیر و دست یافتنی میکنیم.

    ?”عدم حس لیاقت برای داشتن ثروت”، مانع بعدی در این نوع درخواست کردن هست. ما وقتی خود رو لایق این ثروت نمیدونم با آوردن دلیل که میخواییم به دیگران کمک کنیم، خودمون رو آدم خوبی جلوه میدیم که لیاقت داشتن این ثروت رو داره.

    ? همچنین اعتقاد به اینکه “خدا پولدار ها و پولدار شدن رو دوست نداره” یک باور محدود کننده هست که در اینجا ما با کمک کردن به دیگران ،به دنبال توجیهی برای خدایی که پولدار شدن ما رو دوست نداره، هستیم.

    ? باور محدود کننده بعدی ، “باور کمبود و فقر ” هست که همیشه فقیری هست که نیاز به کمک ما داشته باشد و فقرا به کمک ثروتمندان نیازمندند.

    ?و در آخر، اگر به خواستمون برسیم، ممکنه دچار شرک بیشیم که چون کمک کردم، خدا خواسته منو اجابت کرد و اگر نرسیم،میگیم خدا نخواست و بهش فکر نمیکنیم که باید خودمون رو اصلاح کنیم و باور و طرز درخواستمون رو تغییر بدیم.

    ?پیشنهادهایی که برای تغییر این بازدارنده دارم

    یکی اینکه به خدااااااایی باور داشته باشیم که بدون دلیل و شرط میبخشه، مهم اینه ازش بخواییم و درست بخواییم

    و سعی کنیم تا اونجایی که میتونیم برای تغییر باورها و آگاه کردن به مسیر درست، بخشش داشته باشیم

    و هر وقت که خواستیم، بدون توقع ، شرط و چشم داشت بببببخشییییم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  3. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3138 روز

    سلام بر استاد عزیز و همه دوستان فوق العاده

    در این درخواست چند تا ترمز پیدا کردم که خدمت شما میگم.

    ترمز خیلی کلی این درخواست نگاه انسانی به خداست و بقیه ترمز ها این هاست

    1-وقتی کسی یه همچین درخواستی میکنه باورش اینه که خدا خسیسه و همین جوری ثروت بهت نمیده چون خدا الکی ثروتشو حروم درخواست تو نمیکنه که بهت بده و تو بری حرومش کنی…باور داره خدا باید راضی بشه تا ثروت بده وگرنه مفت چیزی به انسان نمیده.

    2-باور داره پول سخت به دست میاد که میاد اینجوری معامله وار از خدا درخواست می کنه.

    3-ترس از خدا داره که همچین درخواستی می کنه…یعنی اگه من پولدار بشم و کار بدی انجام بدم خدا منو سخت عذاب می کنه.پس میام اول خدا رو راضی می کنم تا مثل اون ثروتمندانی که دیدم به راه بد رفتند و خدا به جهنم بردشون نشم

    4-کسی که همچین درخواستی دارد در واقع عقده توجه و تحسین دیگران به عنوان خیر را دارد و دوست دارد با ثروتش به این خواسته برسد.

    5-خدایا ثروت بده تا من آدم خوبی بشم وگرنه نمیتونم همین جوری آدم خوبی بشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  4. -
    سوگل نامدار گفته:
    مدت عضویت: 3211 روز

    سلام

    امیدوارم همگی خوب و پرانرژی باشید

    دقیقا این سوالی بود که چند وقتیه ذهن منو مشغول کرده بود، چرا من وقتی از خدا ثروت بیشتر میخوام تهش میگم وقتی بیشتر داشته باشم به خانوادم کمک میکنم ، دوستامو خوشحالتر میکنم با خرید هدیه های مختلف یا بخشیدن پول …  و واقعا برام سوال بود که اصلا این فکر و خواسته درسته؟ یعنی من فکر میکنم اگه به خدا نگم بخشی از ثروتی که بهم میدی رو میبخشم خدا بهم ثروت نمیده؟ اگه بخشی ازش بخشیده نشه ، معنوی نیست؟ منو از خدا و معنویت دور میکنه؟ چرا من عمیقا این حس عذاب وجدان نامحسوس رو دارم که اگه من به یه ثروتی برسم وظیفه دارم که حتما این کارها رو انجام بدم وگرنه این پول حلال نیست، من لایق این همه ثروت نیستم، من داشته باشم بقیه نداشته باشن؟ نمیشه که! من که لیاقتشو ندارم!! انگار که ثروت تو این دنیا محدوده، خدا دلش برای من سوخته ، دیده من هی ازش میخوام پس حق یه سری دیگه رو ازشون گرفته داده به من یا فکر میکنم بقیه توانایی اینو ندارن که ثروت بسازن حالا که من راهشو پیدا کردم وظیفمه بهشون ببخشم چون خدا یادش رفته به اونا ببخشه، عدل خدا رو زیر سوال میبرم.

     فکر میکنم خودخواهیِ که فقط من ازین ثروت و نعمتها استفاده کنم،

    فقط من نه! همه باید استفاده کنن

    بخشش از روی دلسوزی ، خدا عادلانه نعمت هاشو تقسیم نکرده، این آدم ها در جایگاه درستشون نیستن و من وظیفمه کمکشون کنم پول بهشون بدم تا این غضبی که خدا به اونها داشته رو جبران کنم!!

    چون پول و ثروت تو دنیا کمه ، خب حالا که این همه به من رسیده ، من وظیفمه ، رسالتمه این محدودیت و کمبود رو برای اونایی که بهشون نرسیده جبران کنم!

    یا شاید فکر میکنم نکنه بقیه ناراحت شن ببینن من دارم و اونا ندارن و من چقد سنگدلم که به اونا نمیبخشم…(باز هم حرف مردم!)

    یا شایدم خجالت میکشم از خدا بیشتر بخوام پس بهش میگم حالا که من جسارت کردم بیشتر خواستم پس درعوض منم به بنده هات بیشتر کمک میکنم?

    اینا ترمزهایی بود که با وجود اینکه من میدونم بخششی درسته که با هدف ادامه جریان پول و ثروت باشه نه از روی دلسوزی ، تو این دو روزی که دارم به جواب این سوال فکر میکنم پیدا کردم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  5. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3849 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان همفرکانسی

    بعضی از نوشته های دوستان رو خوندم و خیلی لذت بردم و خدا رو شکر که با این آگاهی احساس بهتر و آگاهی بیشتری به من داد

    و در حین خوندن به این باور قدرتمندکننده رسیدم و یه لحظه احساس آرامش خیلی خوبی کردم

    اینکه اگه خدا در قرآن گفته که مومنین افرادی هستند که از روزی خود انفاق میکنند به این دلیل میتونه باشه که فردی که به خدا ایمان داره در فرکانس مناسبی هست و مسلما روزی بیشتری به او داده میشه و چون عده ای در جهان از موضوع فرکانس و درخواست از خدا بی اطلاع هستند فردی که در فرکانس بهتری هست از رزق خودش به اونها می بخشه

    نه برای اینکه زندگی اونها رو متحول کنه بلکه به این دلیل که دستی از خدا باشه برای ورود ثروت بیشتر به زندگی انسانهای بیشتر

    چون بعضی از انسانها به واسطه باورهای اشتباه مانع دریافت رزق از طرف خداوند میشن و افراد ثروتمند یا همون افراد با فرکانس بهتر بعنوان همکار خدا در دادن رزق به بنده ها عمل میکنند

    من در فرکانس مناسبی هستم و رزق بی نهایت به سمت من جاری است و برای بهتر کردن احساسم و همسو شدن با خداوند به شکلی که احساس بهتری پیدا کنم مقداری از آن را به دیگران می بخشم

    پس اینکه مثل این چند سال خودم درصد برای بخشش تعیین کنیم کار درستی نیست و شرک به قدرت و توانایی خداونده و یا اینکه شرطی کردن خداونده

    بخشش باید جزئی از لذت ما از زندگی باشه

    و به شکلی باید خودمون رو برنامه ریزی کنیم که اگه بخشیدیم حالمون بهتر بشه و در مدار بهتری قرار بگیریم و اگر نبخشیدیم حالمون بد نشه

    من که خودم در این بخش دوم گیر کردم که اگه نبخشم فکر میکنم دارم در قبال لطف خداوند کم کاری میکنم

    استاد خودت این داستان رو شروع کردی لطفا به مقصد مناسبی ختمش کن

    آخه خیلی در قرآن درباره انفاق و ذکات صحبت شده و به نظرم باید شخص شما که مورد اعتماد اعضای خانواده صمیمی هستید در این باره توضیحات تکمیلی ارائه بدید که بستر مناسبی برای کار کردن روی باورهامون ایجاد بشه

    سپاسگزارم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
    • -
      سعید ولیئی گفته:
      مدت عضویت: 3202 روز

      سلام آقا رضای عزیز

      دیدگاهت بسیار عالی بود و مطلب رو به زیبایی بیان کردی خیلی استفاده کردم خدا قوت. من فقط خواستم یه جواب به سوال آخرتون بدم و امیدوارم که سوال شما رو درست متوجه شده باشم. آقا رضا جواب سوال شما توی متن خودت قرار داره. خداوند در قرآن مومنین را کسانی عنوان کرده که از مال خود میبخشند چون اونا قانون رو درک کردن و ترسی از فقر و بی پولی ندارن پس اگر کسی رو ببینن که در مشکلات زندگی غرق شده حتما بهش کمک میکنن ولی این کمک رو به صورتی انجام نمیدن که طرف عزت نفسش لطمه ببینه و یا اینکه محتاج دائمی به دیگران بشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    معصوم شاهرخی گفته:
    مدت عضویت: 2566 روز

    سلام خدمت همگی

    بیشتر نظرها رو خوندم خیلی هامون ترمزهامون مشترکه ،خیلی گشتم ترمز جدیدپیدا کنم ،ولی دیدم همونان فقط هرکس باب سلیقه ی که داره یکیشونو بیشتر یکیشونو کمتر داره،یکی یه ترمزو خیلی توضیح داده یکی فقط اشاره کرده ،همین که این چالش باعث شده تو خودمون دنبال اشتباهاتمون بگردیم اصل درس میشه ،ولی بچه ها چندتامون از وقتی فهمیدیم این مشکلاتو داریم حل کردیم و راه حل پیدا کردیم و انجام دادیم ،میدونیداگه استاد الان بگه خوب این ترمزها حالا بگید راه حل چیه ،باز چندتا دیگه پیام واسه سایت میفرستیم و زیر فایل استاد و پر میکنیم ،چندتامون تونستیم این چند روز پیشرفت کنیم و بازی منطق و واقعیتو تو ذهنمون شروع کردیم چندتامون حوض درونمون که تهش لجن داره رو داریم تمیز میکنیم ،به نظرم نظرامون فقط حرفه و اینکه گفتیم ایول این چراغ این راه که سمت ثروت میره رو پیداکردم دیگه راه منو سمت ثروت میبره ولی هنوز نتونستیم حرکت کنیم تواین راه،میشه بگید اونای که تو این راه هستید دارید جلو میرید راه چطوره ،این راه فقط چراغ میخواد یاهمت هم میخواد ،به عقب برگشتن چی اینو میخواد یا نه

    یه چیزی ذهنمو درگیر کرد و این سوال از استاد عباس منش که وقتی تو مناجاتت باخدا دعامیکردی براثروتمند شدنت اون ثروتو برای خودت خواستی یا دیگران،،،،

    هربار یه صفحه از نظرارو میخونم حس میکنم همه ی ما دنبال این دومیلیونیم ولی خبر نداریم ته راه یه کوه الماسه اگه بتونیم این ترمزهارو برداریم.

    ترمزها?

    کمبود،فقیر،شرطی شدن ،قبول نداشتن خدا،ترس نبودن عزت نفس،بی لیاقتی،عدالت خدا،نعمت های خدا،باید دست خدا بود نه خود خدا،توکل نداشتن به خدا،بد دونستن ثروت و اینکه ثروت مارواز راه راست دور میکنه،تا ثروت نباشه بخشش نیست ،باور شرک به خدا،باور ،دلسوزی کردن،،چسبیدن،به خواسته و رها نکردنش،با ثروتمند شدن من مشکل همه حل نمیشه،ریا کاری،باثروت میخواد از زیر منت خدا ودیگران دربیاد،قدرت که از بی اعتمادبه نفسیه و به خاطر پوله،فرستادن فرکانس اشتباه،شک به سیستم خدا ،شک در تغییر باورها،نشناختن قانون تکامل،امتحان خدا ،احساس گناه،خدا رو محدود حس کردن و قدرت یه انسانو درخدا دیدن و برانگیختن احساسات خدا،باید گفت خدایاانقدر ثروتمندم کن که طعم لذت ثروت راانقدر بچشم تاازش بگذرم و انچه رویایم بوده راعملی کنم،الگو های نادرست درمورد ثروت،نخوندن قران و اثبات وهاب بودن خدا،ایتکه خدا ثروتو فقط به کسایی میده که این کارارو میکنن و کسی که این کارو نکنه خدا بش ثروت نمیده،اعتقاد نداشتن به بی توقعی خدا،صمیمی نبودن انسان و خدا،ما معتقیدیم خدا باید کاری کنه نه اینکه ما تغییر کنیم،عدم مسولییت رفتارمون ورودی های ذهنمون خواسته هامون،درک موضوع بی نیازی خدا و نیازمندی ما انسان ها،کمک به دیگران برای اعتبار دادن به خودمون،

    این همه مانع هست این همه ترمز شاید اسون باشه ولی همت میخواد وقتی باور داشته باشی میشه میشه و ما میتونیم به ثروتی بی حد از،ثروت های خدا برسیم این راهو خیلی ها رفتن تونستن مام میتونیم یکی از کسایی که تونسته استادمونه ،ایشون کلی ثروت دارن و بینیاز هستن از کار کردن و جمع ثروت زیاد پس کدوم کارشو هدیه داده به بقیه منظورم عمومه استاد وگرنه مثل روز روشنه که شما برای ارامش خودتون دارید به دیگران کمک میکنید چون میخواید به خدای خودتون برسید

    من فقط به این رسیدم که ثروت همت میخواد باور رسیدن میخواد و توکل بی چون چرا به خدا میخواد پس یا علی ،،،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      محسن گفته:
      مدت عضویت: 3020 روز

      با سلام منم مثل شما فکر میکردم و میکنم هنوز

      ولی وقتی فایل های استاد رو میخونم و گوش میدم میفهمم باید این تخم رو در وجود خودم بکارم که همه چیز راحت و اسون و مفت مفت بدست میاد لازم نیست پوستمون کنده شه

      لازم نیست زجر بکشیم

      وقتی تو مسیر بیفتیم همه چی اسون گفته میشه و راهکارها گفته میشه ولی اگر هنوز که هنوزه فکر میکنیم همت زیاد و پشتکار زیاد میخواد یعنی تو مسیر و مدارش قرار نگرفتیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      خالد غفاری گفته:
      مدت عضویت: 2827 روز

      با سلام بسیار زیبا و آموزنده بود حرفهات واقعا از صمیم قلب میگم لذت بدم از ایمانتون و چه زیبا تر بود که شما با این ایمان و توکل به جای یا علی مینوشتید یا خدا یا الله یا خدای وهاب با احترام فقط نظرم رو گفتم ممنون ودر پناه رب تنها فرمانروای هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        معصوم شاهرخی گفته:
        مدت عضویت: 2566 روز

        سلام دوست عزیز ازاینکه نظرمنو قبول کردید و پذیرفتید ممنونم ،میدونید چرا یاعلی گفتم اخه این شخص به ثروت رسیده بود و ثروتشو بی ریا و برای رسیدن به خدا بی منت به دیگران داد اونشب ازخدا خواستم هرکسی از خانواده ی عباسمنش تونست این مانع ها روبرداره و به ثروت برسه بتونه علی وارونه به خدا برسه،یاعلی من خصلت چگونه به خدا رسیدنو داشت،وقتی که یکی مثل امام علی تونسته چرا بقیه نتونن پس یاعلی قدم درراه علی است و تمام،این نظر منه و شاید شما دوست عزیزیا دوستای دیگمون راضی نشید. به هرحال ازاینکه منو مورد لطفتون قرار دادید سپاسگذارم دوست عزیز،

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدامین سهرابی گفته:
      مدت عضویت: 2753 روز

      سلام خانم شاهرخی

      بسیار عالی بود حرفی رو زدید که من از وقتی این مسابقه شروع شده دارم به خودم میزنم و مطمئنم دلیل اینکه همه ما بچه های این سایت (اونهایی که پیشرفت نمیکنند) همینه که عمل نمیکنیم

      استاد لطفا کامنت خانم شاهرخی رو بذارید توی تلگرام تا تلنگری بشه به بچه ها

      بازهم سپاسگذار خداوند هستم که در جمع همچین خانواده صمیمی هستم.

      شااااد و ثروتمند و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        معصوم شاهرخی گفته:
        مدت عضویت: 2566 روز

        سلام دوست عزیز

        دیدگاه من دیدگاه خود بچه های این گروه بوده،ماشالله همه ی بچه ها اڱاهی بالایی دارند وامیدوارم بااین اگاهی موفق بشیم،آقای سهرابی میدونید خوب حرف زدن و خوب نوشتن شرط نیست مهم خوب عمل کردنه واینکه بتونیم ادامه بدیم راهو شناختن ترمز ها اولین قدمه و اولین چراغ ،این ترمزها مثل یه لوسترهای بزرگ میمونن که وقتی همه ی لامپا روشن میشن هم اون محل روشن میشه هم زیبای خاصی داره اگه بتونیم یکی یکی این ترمز ها رو برداریم و گام به گام لامپ های ذهنمونو روشن کنیم میبینیم که چقدرهمه چیز زیباست ،امیدوارم این تلنگرها بتونه باورهای جدیدوقدرتمندی بسازه و این نیاز داره به همت و اراده ی بالا.کار سخت شناسایی بود حالا دیگه میشه رفع شه …..ازاینکه شمام موافق بودید خیلی خوشحالم موفق باشید ???

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهدی ورمزیار گفته:
    مدت عضویت: 2727 روز

    بنام رب

    سلام خدمت تمامی دوستان هم خانواده ام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش

    زمانی این پرسش مطرح شد که من مشغول پروژه کاریی هستم و هر روز خواسته های فردامو مکتوب میکنم و جالب بود برام وقتی نوشته های روزهای گذشتمو مرور میکنم میبینم کن نیست جنس این خواسته پس بهتر دیدم از نگاه خودم خودمو واکاوی بکنم و کدهای مخرب خودمو بگم

    ١- کمبود عزت نفس/ چون من خودمو نزد خدا عزیز نمیدونم شروع میکنم به بهانه تراشی تا بواسطهٔ کارهای بزعم خودم خیری که وعده میدم نظر خدا رو جلب بکنم

    ٢-عدم لیاقت ثروت/بدین معنی که من خودمو لایق جذب اون ثروت نمیدونم وباز با بهانه تراشی, برای خودم لیاقت بخرم

    ٣-عدم شناخت وباور خدا به عنوان یک سیستم/احساساتی کردن خدا

    ۴-عدم درک وباور قوانین کیهانی/اینکه من مسؤول سعادت و شقاوت خودمم و نه دیگران و نتنها مسؤول نیستم که در توان و اختیار من هم نیست (لا تهدی من احببت)

    ۵-باور غلط در مورد ثروت و ثروتمندان/گرچه مدتهاست روی این باور اشتباهم به جد دارم کار میکنم ولی هنوزم ناخودآگاه احساس میکنم ثروت رو باید پیش از دریافت تطهیر کرد و برای همین پیش شرط میذارم که چنین و چنان خواهم کرد

    ۶-نگاه دیگران/همیشه نگاه مردم برام مهم بوده و میخواستم بعنوان انسان خوب و خیری شناخته بشم و هزاران نکنه جور واجور پشت این باور مهم بودن بقیه برای من وجود داشته البته روی این باور مخربم هم دارم کار میکنم

    ٧-توپ رو تو زمین خدا بندازم/شاید این عنوان درست واسه باور مخرب نباشه ولی من در مورد خودم دارم نظر میدم پس توضیحش میدم یجورایی منت گذاشتن سر خدا یک مثال میزنم همیشه کمک به دیگران یکی از لذتبخش ترین کارها واسم بود و هست وحتی خیلی از اوقات بصورت کاملاً مخفی که هیچکس جز من و خدا ازش با خبر نبودیم ولی توی خلوت خودمو خدا احساس میکردم که خب یک هیچ به نفع من حالا باید خدا اون پیش شرطامو بپذیره و… ولی غافل بودم که هر خیری منشأش از خداست و شروع کننده اونه و این لطف خدا بوده که منو بعنوان دستی واسه رسوندن اون خیر انتخاب کرده

    ٨-دلسوزی برای دیگران/توضیح نمیخواد و معلومه با دلسوزی همون اتفاقات منفی رو جذب میکنم

    ٩-احساس رابین هودی/فراموش کردن اینکه خدا خداست وخدایی بلده و هر کسی سر جایی هست که لایقشه و خودش خالق شرایطشه

    ١٠-کمبود منابع و ثروت/بنوعی بزرگ دونستن خواستم که مگه میشه با اومدن این حجم از ثروت به سمت من جایی کمبود و کاستیی بوجود نیاد

    ١١-………وووای چقدر این قصه ادامه داره خودم خسته شدم ان شالله ادامشو چون خیلی برای خودم راهگشا بود مینویسم

    بازهم از طرح این پرسش کلیدی ممنونم استاد

    در پناه الله یکتا سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      محمد سعیدی گفته:
      مدت عضویت: 2078 روز

      سلام

      من در جستجو اعضا نوشتم مهدی..

      نود صفحه اسم اومد

      من از پیدا کردن شخص مورد نظرم سرد شدم و گفتم شاید بهتره چیزی ننویسم و منصرف بشم

      صفحه نود رو زدم و اسم شما رو دیدم و فهمیدم این نشانه هست

      و به این متن هدایت شدم

      در بین هم حسم نگذاشت منصرف بشم

      حرف هایی که میخوام بزنم مال من نیست و اونها رو با خودشون بسنجید نه با گوینده ان

      در واقع

      این قصه ترمز ادامه زیادی نداره که شما فرمودین

      این بزرگترین ترمز ها میتونه باشه

      باور درست خیلی مهمه اما گاهی ادم بگه خیلی زمان میخواد یا من هنور خیلی باور های مخرب دارم همین گمان بازدارندست

      یک انسان معمولی اگه واقعا مسائلی که شما فرمودین رو بدونه بدون عبارت تاکیدی و تمرین و تلاش صد ها پله میتونه جلو تر از گذشته نه چندان دورش بره

      اما اینکه من نوعی بگم من چه قدرررر ترمز دارم

      این تمرکز به ناخواسته هست بنظرم

      توی یکی از قسمت های زندگی در بهشت بعد از یک طوفان استاد گفتند اگه من فلان چیز رو کامل میساختم حتما باد اون رو بلند میکرد و میکوبید زمین و از بین میرفت

      حالا تصور کنید به ماشین میخورد

      و بعد گفتند خدا هدایت کرد که سقف ساخته رو نصب نکردم

      اگه بر فرض این اتفاق خرابی کم یا زیادی رو ایجاد میکرد و استاد اینطور شاکر بودند

      طائرکم معکم

      این فال نیک ایشون باعث میشد که حتی اتفاق بدی منجر به چیز خوبی بشه

      بعضی ها باورشون اینه که حق الناس نابخشودنیه

      چه حق الناسی بالا تر از کشتن یک نفر

      حضرت موسی یک نفر رو کشتند و باز هم شرایطش ایجاد شد که کسی رو بکشن و وقتی از میقات برگشتند خیلی سریع برادرشون رو متهم کردند و الواح رو انداختند

      میخوام بگم مشکل هرچی بزرگ باشه

      بیشتر خودمون بهش قدرت میدیم و تاثیرش رو بیشتر میکنیم با باورمون

      من به خاطر فلان فکرم یا فلان روحیه ام پس دچار فلان ترمزم حاد هستم

      بدتر اینکه من روی اونها تمرکز کنم با حس خوب و هیجان

      بدترین ترمز هابا بی اعتنایی بر طرف میشوند

      بطور کلی میگم

      و یک عامل انگیزه مهم اینه که من هدفم خودم هستم نه بقیه

      بقول خانم استرهیکس اگه هدفتون بقیه باشند بزودی نا امید میشید

      اگه هدف ما از کاری بقیه باشند یعنی شرک

      ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین

      اگه هدف من شد بقیه

      وقتی حس خوبی دارم که بقیه رو خوش حال کنم نه خودم

      و این دست نیافتنی هست

      من روی بقیه تسلطی ندارم

      علیکم انفسکم

      نکنه من حس بقیه رو ببینم تا ملاک خوش حالی خودم قرار بدم؟

      هدفم میشه هدف بقیه

      برای همین چنان بی انگیزه میشه ادم که درجا هم نمیزنه

      وسط کار بی خیال میشه

      کار های زیادی روشروع میکنه اما تمام نمیکنه

      این عین کلمات روانشناسان هست

      وقتی من هدفم بقیه باشه و توجهم به طور اساسی روی اونها باشه

      بمحض برخورد با یک شوخی تند یا با قصد ادم احساس تنفر عمیق میکند

      ممکنه ده ها کار عوض کنه که هیچ کدوم هم مورد علاقه اش نباشد و علاقه اش رو پیدا نکند

      از ادم ها و کار ها و همه چیز حس تنفر کم و زیاد پیدا میکنه

      چرا

      چون هدف من و دید من به اشخاص و شرایطه

      با دیدن ذره ای ناکاملی من دلسرد میشم

      خیلی ایده ال گرا میشم

      گاها ادم های خجالتی و کم حرف خیلی دچار این معضل میباشند

      خیلی وقت ها سکوت میکنند چون اگه از واکنش نا مطلوب اطرافیان میترسند

      یا خیلی به بقیه بها میدهند خودشون رو فدا میکنند اصطلاحا که یک وقت ناراحت نشوند

      اونا براشون مهمه

      خیلی ابرو براشون مهمه

      که جلوه خوبی داشته باشند

      ورتکسش میشود حس خوب دیگران

      خوب این ادم کلا قانون براش عمل نمیکنه چون چیز دیگه ای جذب میکند و طبق این قاعده معمولا هم تا انتها مسیر رو ادامه نمیده

      وقتی این مرد از کسی بدش اومد

      هدفش میشه خراب کردن و مشکل انداختن اون فرد

      حس حسادت

      کم یا زیاد

      حس بد نسبت به کاری و یا به افرادی خیلی مخفی

      که مدتی باید روش فکر کند تا برایش جا بیفته و خودش رو بیشتر بشناسه

      یک ضرب المثل ترکی میگه

      کسی که شرش به بقیه میرسه

      به خودش هم میرسه

      مدتی بود که روی مسئله ای تحقیق و تفکر میکردم که ادم خودش جلو پیشرفت خودش رو بگیره و کاملا نسبت به موفقیت های خودش حسود باشه

      و مانع رشد و پیشرفت خودش بشه و عمدا ترمز بگیره و در موضوعاتی دچار تضاد هی عجیب بشه

      اصلا تضاد هایی که براش ایجاد میشه تا هدفش رو واضح تر کنه

      تضاد ها از جنسی هست که خواسته اون رو برای

      موفقیت و حس خوب بقیه ایجاد میکنه

      که این ادم هدفی براش مشخص میشه که حس بقیه رو خوب کنه

      و نمیشه

      چون محاله و در یک دور قرار میگیره ادم

      برای همین ادمی که مثل منی مشرک باشه جای رشد کمی داره

      ازریشه مشکل داره

      سنگ اول گر نهد معمار کج ….

      من مدتی پیش نوشتم قانون برای همه یکجور نیست

      علتش درکم از این حرف ها بود که هی برام شفاف تر میشه موضوع

      و این نوع شرک و رفتار در بین فرهنگ ما زیاده

      چون خیلی از ما از بچگی دیدیم رفتار اطرافیانمون در جاهای مختلف عوض میشه

      مادر و پدر در مهمانی ها رفتارشون صد و هشتاد درجه تغییر میکنه

      خانم ها در لحن حرف زدن

      و حتی خود حجاب که من اون رویک بدعت میدونم به این ناهنجاری دامن زده اساسی

      رفتار ما جلوی بقیه عوض شده

      جلو فلانی

      جلو بابا

      جلو عمو مودب باش

      سر و صدا نکن

      خانم موهات دیده نشه صدات رو هم ارام کن و هزار مورد دیگه

      و اینکه خلاصه رفتار ما شدیدا تحت شرایط محیط و افراد متغیر شده

      و افراد عامل تغییر ما شدند

      دیگه خودمون نیستیم و برای بقیه خیلی مایه میذاریم طوری که خدا عملا کم رنگ شده

      غیر خدا برای ما شده هدف

      اما خیلی از ثروتمندان مادی و معنوی حتی برای بقیه روی لباسشون هم حساس نیستند

      لباس های ساده

      رفتار یکسان

      حتی اکثرا زبان تندی دارند

      یعنی عملا نظر بقیه براشون خیلی بی اهمیته

      محکم و مشخص

      اومن ینشأ فی حلیه فهو فی الخصام غیر مبین

      ترجمه و تعابیر مختلفی برای این ایه دیدم

      اعراب جاهلی مونث ها رو زنده بگور میکردند

      حالا فرزندان ضعیف فقط دختر بودند یا پسر هم بودند بحثش خیلی طولانی هست و نفس گیر اما مسئله اینست که در ایه بعد که خداوند ادعای اونها رو مبنی رو مبنی بر مونث بودن فرشتگان مطرح میکند

      میگن فرشته ها مونث هستن و منظورشون خانم نیست و جنس ماده

      منظورشون ضعیف هست

      طبق قرینه ایاتی از قران مثل تلک اذا قسمه ضیزی

      و ایه

      ان یدعون من دونه الا اناثا

      ایا منظور اینست که انان فقط خانم هایی رو جز خداوند میخواندند یا افرادی ضعیف رو؟

      یا ایه

      ان الذین لا یومنون بالاخره لیسمون الملئکه تسمیه الانثی

      که طول میکشه

      تقصیر زنان نیست که اینجوری هستند

      چون در زینت پرورش پیدا کردند و رشد کردند

      از نظر روانشناسی میگن تمایل خانم ها به کار های طریف و هنری و احساسی خیلی متاثر از رفتار بقیه هست که میگن دختر باید اینجوری باشه پسر باید اونجوری باشه و ازمایشی انجام شده که دختر و پسری رو در شرایطی قرار دادند که ازاد باشند کامل و دختره مکانیک شد و پسره سراغ کاری هنری رفت و خلقیات انها خیلی با جامعه کلان الان جهان متفاوت بود

      گویا دختره خیلی خشن و محکم و پسره بسیار احساسی و لطیف بوده و رفتار جامعه رو درک نمیکنند در باب زنانگی و مردانگی

      حتی تفاوت در قدرت بدنی زن و مرد هم ممکنه به این خاطر باشه با دلایل و مویدات زیاد

      در جدال قابل به تبیین نیست

      براش مشخص نیست

      تضاد

      برخورد دو چیز

      وقوع یک اتقاق

      نمیتونه برطرفش کنه

      طبق ایه

      خصمانه بغی

      دو نفر که نظرشون و مطلوبشون مخالف بود میگن دو خصم

      نمیتونه خصم داشته باشه و بعبارتی نمیتونه هدفش رو با شجاعت و جدیت مشخص کنه

      حاضر نیست جلو کسی بایسته

      مهربان صدای نازک(اگه دقت کرده باشیم هم زنان و هم مردان وقتی بالغ میشوند صداشون کلقت تر میشه اما صدای زنان ایرانی نسبتا نازک تر از زنان خارجی هست که بیانگر احساسی بودن (از نوع بدش ) زیاد تر انان است)

      صدای مهربان

      روحیه شکننده

      این حالتی هست که بچه ای خیلی تحت نظر و متاثر از افرادی باشه و اونها بجاش فکر کنند و باوری که نسبت به بچه ها وجود دارد که باید حرف گوش کن باشند و تربیتشون کرد تا مطیع بشنوند….

      شرک ریشه مشکلاته

      کسی که مشرکه مثل من نوعی

      وقتی ببینه فلان کار یک ذره مشکل داره باورش کم میشه و در اون کار پیشرفت نمیکنه

      چون همه توجهش به کار و افراده چون هدفش رو برای اونها تنظیم کرده

      طبق همه این تفاسیر تنها راه سالم عبادت خداونده

      رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله

      وقتی مردی اینچنین شد شامل ادامه ایات که یزیدهم من فضله میشه

      برکت وارد میشه و فضل بیشتری دریافت میکند

      کسی که هدف و توکلش به خداست مثل شما

      “از موانع اهرم میسازه در عمل بصورت ناخوداگاه”

      و موانع براش اهرم میشن ناخوداگاه

      چون موانع رو جور دیگه ای میبنیه

      جهان بینی متفاوتی داره

      در مقابل کسی هست که

      دیدش به مشکلات هست

      منفی ها رو میبینه

      این موضوع به تعداد افراد بشر نسبتش فرق داره

      من دارم چیزی رو میگم که مشکل خودم بوده

      و الان باورم این هست که به خوبی این مشکل رو برطرف کردم و الان هر روز دارم بیشتر رشد میکنم به خاطر از بین رفتن این مشکل وحالت

      من تازگی خیلی تاکید میکنم روی

      ایمان به ایمان

      ایمان داشته باشیم به باورمون

      برای عدم شک

      در این حالت وقتی من میبینم یک جای کارم میلنگه به غیرتم بر میخوره و با تمام وجود و خیلی سریع مشکلم رو حل میکنم و حتی بهتر مشکل و نقطه ضعفم رو هم پیدا میکنم

      من روی این نوشته که شاید برایربعضی ها سنگین باشه خیلی وقت گذاشتم و برام خیلی ارزشمنده

      امیدوارم با تامل زیادی خوانده بشه

      خدا حافظ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    احمدشاه عمر گفته:
    مدت عضویت: 3201 روز

    با تقدیم سلام و احترامات به همه شما!

    من با دیدگاه آقای داریوش صالحی موافق هستم. چون خداوند همه انسان ها را به یک اندازه دوست دارد، و اگر انسان از قوانین درست استفاده کند خداوند برایش میدهید ضرورت به معامله نیست. مردم کشور های جهان سوم چون در تمام عمر معامله و معامله گری نموده، میخواهند به خداوند هم چنان از روی معالمه پیش بروند. در حالیکه قوانین جهان برای همه یکسان کار میکند. برک (ترمز) فقط در باور های مان است. تشکر از همه تان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    منا سادات غيبي گفته:
    مدت عضویت: 2975 روز

    سلام استاد عزیزم از همینجا سلام میکنم به شما و همه دوستان و خداوند بلند مرتبه و مهربان را سپاس گزارم بابت فرصتی که به من داد تا در درجه اول از شما همه دوستان تشکر ویژه داشته باشم بابت تمامی محبت هایی که داشتیید و همه ما را به این مسیر دعوت کردید استاد عزیزم به نظر من وجود موانع یا ترمز ها برای این هست که به ما یادآوری کنه هدفی که در نظر گرفتی اول از همه برای رضای خدا یعنی همون کاری خداپسندانه هست یا نه و بعد بر میگرده به اینکه آیا اینکارو برای شخص خودت می خوای یا برای رضایت و تایید دیگران و در مرحله آخر که میتونه اول هم باشه اینه که آیا خداوند را منبع اصلی قدرت میدونیم یا یه جاهایی میترسیم و رو به انسان ها میاریم که به نظر من موضوع اصلی اینه که ما خداروبزرگ میبینیم اما کاملا و ١٠٠ درصد حساب نمیکنیم برای همین موانع میان تا به ما یاد بدن که وقتی به خدا توکل میکنی باید قدم بزاری تو راه و خداوند دست های بیشماری برای کمک به تو و برداشتن موانع میرسونه به شرطی که به خدا خودت و هدفت اعتماد قلبی داشته باشی که همیشه و همه جا از صمیم قلب هرآنچه خواستم و بیش از آن را برایم رسانده و ازین بابت همیشه سپاس گزار درگاهش هستم و همچنین سپاس گزار شما تا آخر عمرم چون من ١٩ سالگی خیلی قوی بودم و به مرور زمان ارتباطم دورتر شد تا ٢ سال پیش که با شما آشنا شدم و لطف خدا شامل من شد این چند وقته هم خیلی به هم ریخته بودم تا ناخودآگاه با کانال تلگرام خانوتده گرم و صمیمی و دیدم و خداروشکر خداروشکر تونستم با فایل ها حال خودمو خوب کنم و دوباره هدایت بشم و قدم در راه بگزارم با تشکر ویژه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    Saleh Jaberi گفته:
    مدت عضویت: 2950 روز

    با سلام به همه ی افریده های زیبای خداوند از اینکه میتونم حرفمو جایی بزنم که بقیه هم میفهمن خدارو شاکرم ِِمن باورهای خوبی نسبت به به اعتماد به نفس وسلامتی برا خودم خلق کردم که خیلی متفاوت به گذشته من هست ولی برای باور ثروت نتنوستم اونرا خلق کنم که با طرح این مسابقه ی مقدار به فکر اومدم. ودلایل اون نکاه کردم فهمیدم زمانی که من درخواست ثروت از خداوند رو دارم انگار یک چیزی از خداوند میخوام که سختر از بقیه باورها میشه بدست اورد برای همینم باید من بگردم راههایرو پیدا کنم که خداوند به من ثروت رو راحت تر بده مثل باور اینکه بقیه مردم رو هم مسیر خودم کنم ویا ادمای فقیر رو به خدا نشون بدم که حس دلسوزی خداوندو جلب کنم ویا اینکه خودمو خوب جلوه بدم جلو خداوند که منم ثروتی رو که میدهی خوب استفاده میکنم وحس احترام به خودم که اشرف مخلوقات هستمو کنار میزارم خدای عزیزم شکر گزارت هستم که در مسیر اگاهی قرار گرفتم وسپاسگزار تو هستم بابت این همه دستانی از تو که باعث رشد وسعادت من وهم فرکانسیهای من میشوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: