باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 84

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 3835 روز

    بنام خداوند مهربان ، هر چه دلریم از اوست

    سلام به استاد گرامی و خانواده مهربانم

    استاد بزرگوار ممنونم بخاطر برنامه های فوق العاده ای که دارید.

    بچه ها دست همتون درد نکنه بابت نظرات فوق العادتون .

    همتون عالی و فوق العاده هستین

    نمی دونم چی بگم فقط وقتی نظراتتونو می خونم حالم عالی میشه .

    ممنونم از همتووننن

    مااااااااااااااااااااااا بهترینیم

    دووووسسستووون دارم

    سالم ، شاد ، خوشبخت ، ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    مجتبی مرادزاده گفته:
    مدت عضویت: 2918 روز

    ????وااااااااای که چقدر حالم عالیه???خدایا شکرت بخاطر وجود استاد همه مون

    خدایا شکرت بخاطر این خانواده صمیمی

    سلام????

    ?حالا میخام طبق قانون درخواست و لیاقت از همه تون یه تقاضا کنم :

    این لینک نظرِ منه از همتون استدعا دارم روی لینک کلیک کنین و نظرمو مطالعه کنین اگه خوشتون اومد شما هم بمن رای بدین(5 ستاره?) ممنون

    abasmanesh.com

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سمانه موحد گفته:
    مدت عضویت: 4068 روز

    سلام به همه

    شاید نظر من کوتاه ترین نظر باشه اما از وقتی توی یکی از فایل های اسناد شنیدم مدام با خودم تکرار میکنم

    ” خداروشکر میکنم و از خداوند سپاسگذارم ک جهانی را با چنین قانونی افریده ک ما ب هر چی بخواهیم می تونیم برسیم و فقط کافیه در مدارش قرار گرفته باشیم، خداجون شکرت”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    آقای ظاهری گفته:
    مدت عضویت: 3587 روز

    سید جان سلام

    با خودم قرار گذاشتم که دیدگاهم را بعد از اتمام مسابقه ات بنویسم.احساسم میگفت که در آرامش بنویسم بدون فکر کردن..بدون انگیزه داشتن برای مسابقه..اصلا مسابقه ای که در آن از قبل برنده شده ایم را دیده ایم؟؟ما از ابتدا برنده بوده ایم ..از ابتدای تولدمان..مسابقه ای که خداوند مدالش را بر گردنمان قرار داده و کیف پول زندگیمان را شارژ کرده است ..آن هم به مبلغ زندگی..به مبلغ نفس کشیدن..به مبلغ احساس آرامش کردن..به مبلغ در آغوش کشیدن مادرمان..به مبلغ اشک ریختن از آرامش الهی..به مبلغ نوازش دائمی خداوند..و سید کیف پول من را در سایتت شارژ کن به مبلغ لبخندت…

    با نام پروردگارم شروع میکنم

    باور اول : … خداوند همیشه ما را دوست دارد…

    خداوندی که ما را از نطفه ای بی ارزش و بدبو آفریده.این را در قرانش چندبار گفته..پس از همان روز اول بدنبال لطف و کمک به ما بوده..خداوندی که از بودن ما و هستی ما لذت میبرد چگونه ممکن است که از ما دور باشد..وقتی از لحظه ی بسته شدن نطفه ی ما کنار ما و با ما بوده پس حتمن تا ابد همراه ما هست..پس ما از ابتدای خلقت تا ابد با هم هستیم..

    گاهی در زندگی ما انسانها فراموشش میکنیم…پرده ای رویش می اندازیم و او را در وجودمان نادیده میگیریم..ولی او هست و ما خودمان نورش را در وجودمان و جهانمان کمرنگ کرده ایم..

    باور دوم : …خداوند همیشه در حال هدایت و کمک به ما است…

    خداوندی که در شکم مادرمان ما را هر لحظه هدایت کرده و اعضای بدنمان را شکل داده بی آنکه نگران باشیم..بهتر است گاهی به آفرینشمان رجوع کنیم و تصور کنیم در چه شرایطی بودیم و در کمال آرامش در محیط رحم مادرمان در حال تکامل بوده ایم

    باور سوم : …خداوند همیشه وعده ی آرامش می دهد..

    از ابتدای خلقتمان خداوند نعمت بی نهایت عالی آرامش را به ما داده است..از مکیدن سینه ی مادرمان..از خوردن انگشت شستمان و از گرمای بدن مادرمان..در ابتدای تولدمان همیشه آرامش داشته ایم و بعدها بواسطه ی انداختن پرده روی خداوند در وجودمان این آرامش را از خودمان دریغ میکنیم

    باور چهارم : …خداوند وعده ی فزونی می دهد و گنجی است که تمام نمی شود..

    خداوند از ابتدا این ثروت را به ما داده است و در کودکی هیچگاه ما نگران کم شدنش نبوده ایم.پدرمان مادرمان و غذاهایی که ما میخوردیم..نگران کم بودن زمان نبودیم و چقدر جالب است که یک روز از زندگیمان در کودکی چقدر طولانی بود..و امروزه چقدر زمان سریع میگذرد..و این به این دلیل است که از خداوند دور شده ایم و از گنجش که هر لحظه با او بودن است خودمان را محروم کرده ایم

    باور پنجم : خداوند آرامشش بی انتهاست به ما این آرامش را از بدو تولد داده است و این آرامش کلید دسترسی به ثروت هایش است…

    وقتی که نگران نیستیم ..وقتی که لبخند میزنیم .. وقتی که حالمان خوب است چقدر راحت به خواسته هایمان میرسیم..وقتی که وابسته به چیزی نباشیم چقدر راحت حالمان عالی می شود و آرامش در صورتمان موج می زند ..حتی اگه در شرایط به ظاهر سختی هستیم با آرامش خداوندی مان چقدر سریع به سمت خداوند می دویم و خودمان را در بغلش می اندازیم و پروردگارمان نوازشمان میکند و ما را از قلب مشکلات خارج می کند و به ساحل امن خود هدایت میکند..

    باور ششم : …خداوند همه چیز می شود همه کس را…

    خداوند شابلون زندگی ما است..یک شابلون آماده که همه چیز در آن وجود دارد..و این ما هستیم که انتخاب میکنیم که کدام الگو را در زندگیمان برجسته کنیم..ما طراح هستیم و سیستم خداوند دقیق و بدون انحراف آن طرح را در زندگیمان پیاده می کند..ومن میخواهم در این شابلون طرح هایی که خودم میپسندم را بکشم و خداوند قالبش را برای من آماده کرده است…کل نمد هولاء و هولاء..

    و بی نهایت باوری که حس خداوندی به ما می دهد…

    در پناه خداوند…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3045 روز

      سلام دوست عزیز نگاهت پر زعشق اوست بی تاب دلم که عاشق جلوه ی بی مثال اوست. از آه دلم هیچ کسی راز نداند تنها خود اوست تنها مرا اوست.

      گاهی دلم میخواهد از خودش شعرها بنویسم وقتی قلم بی تابانه خودش را صدا میزند. آاااااااااای خدااااا چقددددددر حضورت را میخواهم وجز تو دلم کسی را نخواهد. چقدرر دیدگاهتون عالی بود

      خدای عزیز وزیبایم نگهدار تمامی عزیزان باشد موفق شاااد وسلامت وثرووتمند در دنیا واخرت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    علی پیشداد گفته:
    مدت عضویت: 3120 روز

    سلام و درود و خدا قوت به استاد خودم و دوستان هم فرکانسی

    شاید باور نکنید اما 35 سال هست که فقط یه جورایی نماز میخونم که گردنم نباشه و اصلا خدا رو یه جور دیگه که بهم گفته بودم از بچگی تصور میکردم که مث پادشاه هست و بعدش انتقام از ادمها میگیره اما از پارسال تا الان که با استاد گلم اشنا شدم و بسته روانشناسی رو خریدم و فایلهای رایگان رو گوش کردم خدا رو درون خودم حس میکنم و از ته دلم به خدا میگم که دوستت دارم کلمه ای که 35 سال میترسیدم که بگم اما الان با تمام وجود میگم خداااا دوسستت دارم و یه حسی فراتر از انتظار درونم ایجا میشه که خیلی انرژی بخش و ارام کننده هست . باورمن نسبت به خدا این هست که وقتی به خدا میگی دوستت دارم یا خدا کارم رو درست میکنه درون خودت حس ارامش به قلب و روح و روانت بده یه جورایی نمیشه حسش رو گفت اما الان که میگم خدا دوستت دارم درونم و توی قلبم ارامش و یه حس خوبی بهم میده به نظر من این بهترین باور و حس درونی نصبت به خدای خوب و مهربانم هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      خالقیار گفته:
      مدت عضویت: 3053 روز

      ﻋﻠﻲ ﺟﺎﻥ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﺪا ﺧﻴﺮ اﺳﺘﺎﺩ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺭا ﺑﺎ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﻮﺛﻖ و ﭘﺮ اﻧﺮﮊﻱ ﻣﺎ ﺭا ﻓﻬﻤﺎﻧﺪﻩ و اﺯ ﻫﺮ ﻛﺠﺎﻱ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻌﺮﻓﻲ و ﺭاﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻴﺸﻮﻡ .. ﺧﺪاﻳﺎ ﺷﻜﺮﺕ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Arezu Moradii گفته:
    مدت عضویت: 2827 روز

    سلام به استاد گرانقدر و تمامی همراهان سایت

    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

    سلام پروردگار بلند مرتبه

    یگانه معبودم

    ای خدای بزرگ

    خدای رحمان و رحیم

    چقدر بزرگی ، چقدر عاشقی با تو و عشق ورزیدن به تو زیباست

    خودت اینجایی و می دانی چه می گویم

    خودت اینجایی پای این دفتر

    دست در دست من قلم بدست گرفته ای ، خودت بگو چه بنامم تو را

    چگونه تو را سپاس بگویم

    آنقدر زود اجابتم می کنی به فاصله یک چشم بر هم زدن

    هنوز جوهر قلمم خشک نشده تو اجابتم می کنی

    گاهی گم می کنم !! الان در حال تجسم خاسته ام هستم یا به آن رسیده ام ؟!!!

    نمی دانم خوابم یا بیدارم و هوشیار

    آنقدر آرام و متوازنم

    آنقدر رها شدم در هوای تو ، که احساس میکنم روی قایقی چوبی دراز کشیدم ، چشم در چشم آسمان پهناور تو

    روی دریای بیکرانت با وزش بادهای ملایم و آرام در حرکتم

    سبکبال و بی نهایت عاشقم

    عاشق تو معبودم

    خدای خورشید و ماه

    عاشق توام خدای من

    پروردگارم ، صاحب اختیار تمام ملک هستی

    خدا جانم

    از تو سپاسگزارم که اینجایی در قلب منی

    از تو سپاسگزارم که نوشتن و زیبانوشتن را به من آموختی ، ای بهترین و کاملترین استادم

    از تو سپاسگزارم که بی منت می بخشی و به من آموختی بی منت و با عشق ببخشم

    خدا جانم ، ای که تمام هستی از آن توست

    ای که تمام هستی ام از توست

    مرا در چاه انداختند تا به پایشان بیفتم و بندگی شان کنم

    اما نمیدانند که من بنده تو هستم

    و عزت خاص خداپرستان است و بس

    اما نمیدانند که من با خدای خودم روی ابرها پادشاهی می کنم

    نمی دانند که من نام الله به گردن انداختم که همواره به یادت باشم و تو خودم را به گردن گرفته ای و همه جا با خود می بری

    نمیدانند که تو سالهاست عاشق منی و من تنها نیستم

    مرا زنجیر کردی به پای خودت تا گمراه نشوم و پا به پای تو باشم

    اینجا بهشت است

    همان که قولش را داده بودی ، همان که آدم و حوا از آن به زمین رانده شدند ، من آدم شده ام و تو مرا بهشت روانه کردی

    آخر تو خدایی ، تو سر قولت می مانی

    تو قادری و توانایی ، تو شکست نمیخوری

    تو قدرت مطلقی ، تو بینهایتی

    تو لامکانی و لازمان

    ای پروردگار زیبای من

    با تو جوان تر شده ام

    با تو زیباتر شده ام

    مرا دیوانه خطاب می کنند ،

    نمی دانند که با تو دیوانگی هم عالمی دارد

    در هوای تو پر زدن ، تا سحر از تو نوشتن و بر دست و پایت بوسه زدن عالمی دارد که هیچ قلم و مرکبی نمی تواند توصیفش را بنویسد

    آن روزها که گمراه بودم و تنها

    صدایت زدم

    گفتم ای خدای یوسف توچه کردی که زلیخا از یوسف گذشت و به تو رسید

    مرا عشقی عطا کن که مثل زلیخا به تو برسم

    گفتی عاشق خدای یوسف شو ، مثل یوسف عاشق من بشو

    گفتی عاشق خدای یوسف شو تا تو را به اوج برسانم و از چاه گمراهی تو را بر تخت پادشاهی بنشانم

    تازه فهمیدم چه می گویی

    یوسف در زندان هم دنبال تو بود

    ارزش خود را می دانست و دیوارهای زندان متروک را برای تو می شست و زندان آب و جارو می کرد

    چون خود را لایق بهشت تو می دانست

    چون می خاست تمرکزش روی خوبی ها باشد

    از او آموختم و زندانم را برای تو آب و جارو کردم

    زندانم را گلستان کردی

    گلدان خریدم و هرروز آبش می دادم و گلدانم در سرما هم جوانه می زد و هر روز سلامم می داد

    می دانست که من هم مثل خودش عاشق شده ام

    او هم هر روز زیباتر و سبزتر می شد ،

    حتی در سرمای زمستان هم هوای بهار داشت زندانم

    معبودم ،

    دوست دارم با تو به همه عالم سفر کنم

    هرجاکه تو بگویی سفر کنم

    با تو سفر کنم چون تو همسفر هم می شوی

    یگانه معبودم

    تنها مونسم

    آنقدر عاااااشق و گرفتارت شدم که از خود بی خود شده ام

    آنچنان جای گرفتی توبه چشم و دل من

    که به جهان دو عالم نظری نیست مرا…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3045 روز

      سلام آرزو جان عزیز نفست حق چه خطا به ای نوشتی به یگانه عشق عالم. تنها در گوشه ای از خانه کامنت تو را خواندم با صدای بلند و با صدای بلند از شوق نوشته زیبایت ونگاه پر عشقت به خداوند اشک هایم چون باران روانه میشوند ونفس هایم میگیرد و هق هق هایم به بغض تبدیل میشوند. چه بگویم از وصف غافررروتواب ومهربان بودنش که شکسته شدم از زمانی که فهمیدم تکه ای از اویم بخدااا من اووووویم.مراااا شکست رشته ام برد تا گووووهر ها دهد فکرش را هم نمیکردم به کجاها میخواهد فراااا بخواندم. من هیچم در برابرش همه اوست. خدایا مثل همیشه دست ایمانم وبگیررر چون میدونم سر قولت هستی چون میدونم همه ی اون چیزای که خواستم وبه راحتی برام اجابت میکنی. عااااشقتم که با تموم کم وکاستی هامون بازم فقط خالصانه وعاشقانه من و میخواهی ورهام نمیکنی اگه همه رهام کنن ومسخره م کنن وتحقیرم کنن بتز تویی که میگیییی والاترین مهمان وعزیز دنیایم بگوووو چه میخواهی تو از من من اینجام کنارت. دیدگاهتون فوق العاده کلییییی گریه کردم وحالم دیدنیه.

      از خدای پرررر نور ورحمتم سعادتی بی پایان هدایتی عاشقانه ثروتی مادام وسلامتی وعشق وشادی بی مثال ارزانیتان دهد. در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        Arezu Moradii گفته:
        مدت عضویت: 2827 روز

        طیبه جانم سلام

        آنقدر زیبا احساست رابرایم نوشتی که زبانم بند آمده

        ماندم از این خدای رحمان و رحیم

        چقدر بزرگی تووو خداجانم

        چقدر زیبا بهترین بندگانت رو اینجا گرد هم آورده ای

        تو قدرتت رو هر بار با معجزه ای نو به اثبات رسانده ای

        این بار هم در این سایت

        در دنیای مجازی

        بندگان عاشقت رو دور هم جمع کردی

        احساس میکنم همه در صف نمازیم

        وقتی کامنتای عزیزان را میخونم

        انگار همگی در صفی بر پای نماز گذاشته ایم

        و حمد سپاسش می کنیم

        تو ثابت کرده ای خداجان

        که همه جا حضور داری

        در صدای نی چوپانی غریب در وسط صحرا حضور داری

        تا چوپانت را در میان آن صحرای بزرگ به پیامبری مبعوث کردی

        آنکه نه پدری داشت و نه مادری

        لای این دکمه هایی که برایت تایپ میکنم حضوری داری و تو هدایتم میکنم

        توکلامم شده ای تو پیامم شده ای

        …..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهدی وحیدی پارسا گفته:
      مدت عضویت: 3067 روز

      سلام.روزتون پر انرژی و بااحساسات خالص و خدایی باشه.چقد قشنگ بود نوشته هاتون.لذت بردم.ماشاالله به این‌احساسات پاک.خوشا به سعادت شما .خدای قشنگم شکرت میکنم که دوستای خوبی مثل خانوم مرادی دارم که احساساتشون رو منتقل میکنن.خوشبخت و سعادتمندو ثروتمندو سالم باشین.یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مجتبی مرادزاده گفته:
    مدت عضویت: 2918 روز

    ????وااااااااای که چقدر حالم عالیه???خدایا شکرت بخاطر وجود استاد همه مون

    خدایا شکرت بخاطر این خانواده صمیمی

    سلام میخام بگم چرا حالم عالی :

    از دیروز یک شبانه روزِ کامله که وقتمو گذاشتمو تمام نظرات دوستانو خوندم میشه از توش یک کتاب نوشت(اینقدر عالی بودن به همه شون 5 ستاره دادم)

    از توشون خیلی چیزا یاد گرفتم ارزشش رو داره وقت بذارین و همه رو بخونین????

    ?حالا میخام طبق قانون درخواست و لیاقت از همه تون یه تقاضا کنم :

    این لینک نظرِ منه از همتون استدعا دارم روی لینک کلیک کنین و نظرمو مطالعه کنین اگه خوشتون اومد شما هم بمن رای بدین(5 ستاره?) ممنون

    abasmanesh.com

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ما به خداوند اعتماد داریم گفته:
    مدت عضویت: 4031 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم وتمامی دوستان عزیزم ک واقعا این چند روزه از خواندن تمامی دیدگاه ها ونظراتشون لذت بردم

    به نظرم به جوابی که میشه از تمامی خواندن تمامی کامنتها ونگاه های شما و…به نتیجه رسیدم ک بهترین جواب نگاه سیستمی به خداوند و اینکه جهان بر طبق قوانین بدون تغییر الهی در حال گسترش است وفقط ما باید این قوانینو رو یاد بگیریم

    وجوری به همه ی موضوعات زندگیمون نگاه کنیم ک بهمون احساس بهتری برسیم ک همون احساس یقینه امیدوآرامش خداست ک با او یکی شویم و به راحتی خودمان رو خالق زندگی خودمان ببینیم

    برای استادعزیزم وتمامی دوستان عزیزم ک واقعا از خواندن نظرات زیبای شما لذت بردم آرزوی خوشبختی وموفقیت روز افزون درتمامی مراحل زندگی را از الله یکتا دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    ناهيد محمدي گفته:
    مدت عضویت: 2767 روز

    باسلام به خدای مهربانم ودوستان عزیز

    من برای برقراری وحس ارامش ازجانب خدایم ابتدا باید باورهای مخربی که ازکودکی تا به بزرگ سالی به من تزریق شده بود پاک کنم اینکه خودم درشناخت او قدمی بردارم واینکه ازخداوند بخاهم که به من کمک کنه اورا به گونه ای دیگر درک کنم اورا به گونه ای که ناب وتازه است به من بشناساند پس ارخداوند طلب سلامت عقل کنم تا به کمک خودش باورهای اشتباهم ونادرستم را ازمن میگرفت وهرروز تمرین عشق بازی باخدایم درخاست کمک ویاری ازاو شناساندن درست خودش وگرفتن ارامش به گونه ای جدید کنم ودعا ومراقبه وداشتن باورهای حدید وزمان ووقت برای این باورها مطمئنا مرا به ارامش وباوری جدید هدایت میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مرضیه کتویی زاده گفته:
    مدت عضویت: 3495 روز

    سلام به استاد عزیزم آقای عباس منش ، خانم شایسته ی عزیز ،خانم فرهادی عزیز و تک تک دوستان هم خانوادگی گروه دوست داشتنی ومهربان .مدت زیادی است که عضو سایت هستم وازفایل های رایگان وهمچنین محصولات استفاده کرده ام وبارها وبارها به طور شگفت انگیزی پیشرفت کرده ام وبه خیلی ازدرخواست هایم رسیده ام اماوقتی احساس میکنم دارم به نقطه ی امن میرسم به صورت غیرمنتظره ای همه چیز خراب میشه وبه همین خاطر دیگه حتی انگیزه شرکت در هیچ مسابقه یا نظر سنجی را هم ندارم اما این بار نمیدونم چرا حسی به من گفت از استاد عزیز وهمه ی شما عزیزان درخواست کمک کنم راستش من در رشته علوم قرآن وحدیث درس خوانده ام والان هم دارم مترجمی زبان قرآن میخونم وهدفم آشنایی ودرک صحیح قرآن است اما در مورد شناخت خداوند همواره درشک هستم خیلی دلم میخواهد خداوند را آن طور که استاد میگن درک کنم اما یه حسی مثل ترس مانع میشه تازگیها به این نتیجه رسیدم شاید به خاطر محیطی که در آن درس میخونم این ترس و وحشت را در من برای درک سیستمی خداوند ایجاد میکنه اما از طرفی دوست دارم خودم قادر به ترجمه ی قرآن باشم در محیط درسی من خیلی از مطالب دقیقا شبیه آموزه های استاد می باشد و بعضی از مطالب متفاوت ومخالف هستند واقعا من باید برای رهایی از این ترس وسرخوردگی که مانع تغییر باورهای مخرب من در مورد خداوند و خودم می شود چه کار میتوانم بکنم لطفا منو راهنمایی کنید در پناه الله لحظه لحظه ی زندگیتون پر بار وشاد باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: