«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 129

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید محمودی گفته:
    مدت عضویت: 3953 روز

    درباره جوان شدن زلیخا:یه تحقیقی تو یکی از دانشگاههای معتبر امریکا انجام گرفته گروهی از سالمندان رو برای یه مدت بردن تو یه شهرک با معماری و فضای چهل سال قبل طوریکه اونا بعد مدتی باورشون شده زمان به عقب برگشته و… دیدند کم کم اونها جوان شدند … طوریکه حتی چین و چروکهای چهرشون از بین رفته…

    یا مثلاعمر بی پایان امام زمان ع کاملا از نظر طب سنتی شدنی هست فقط کافیه علم بدن رو بدونی و نذاری طبع های چهارگانه بدن تعادلشون رو از دست بدن…

    ضمنا ابتدا باید داستان معجزات رو دقیق بدونیم بعد راجع بهش فکر کنیم.منم به جریان معجزات خیلی علاقه مندم و این قانونمند بودن بهم انگیزه میده.راستی تو تفسیر علامه طباطبایی هم گفته معجزه قانون علیت رو نقض نمیکنه و دلیل داره اما برای ما ناشناختس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محمد هشیار گفته:
    مدت عضویت: 4025 روز

    ممنون استاد عزیزم ، واقعا خوب بود .

    و تا حالا به این موضوع که خدا رو بشناسم یا اینکه فکر خدا رو بتونم بخونم و … رو حتی به ذهنم خطور نکرده بود تا اینکه فایل خدا رو بهتر بشناسیم رو ارائه کردید !! واقعا عالیه و واقعا حس خوبی دارم هرروز و هرروز دنبال نشانه هایی از معرفت هستم ، و از زمانی که فهمیدم دنیا طبق سیستم داره عمل میکنه خودم رو از اون حالت باورهای غلط که مثلا ‘خودش درست میشه ، فقط کافیه ی دل شکسته و ی سجاده ی پهن داشته باشم و …’ درآوردم و سعی دارم میکنم خیلی خیلی بیشتر از قبل مدار زندگیم رو تو دست بگیرم . (با توکل به الله)

    و اینکه استاد ممنون میشم درباره ی بایوریتم هم صحبت کنید .

    بازم ممنون ، مثل همیشه من و خانوادم دوستون داریم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سعید طالبی گفته:
    مدت عضویت: 4059 روز

    سلام و وقت به خیر خدمت استاد عزیز و عرض ادب ..و همچنین همکاران محترمتون..فایلهاتون عالی بودند …ممنون…از شما در خواست دارم در صورت امکان در مورد تعهد صددر صدی فایلی اماده کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    شهاب بشیری گفته:
    مدت عضویت: 4067 روز

    با سلام

    فایل اعتماد بنفس قسمت چهارم بسیار عالی بود و استاد به نکات بسیار ارزنده ای اشاره نموده بود کاملا صحیح است هر فردی باور داشته باشد که کسی بر ان تاثیر گذار است درست فکر می کند و اگر باور نداشته باشد باز هم درست فکر کرده همه چیز بستگی به خود ما دارد که ایا عوامل بیرونی را در خودمان تاثیر گذار می دانیم یا خیر وهمچنین اگر به ترس قدرت دهیم انرا تجربه خواهیم کرد ما باید بپذیرم که هیچ عامل بیرونی و هیچ فردی تا اینکه خود ما نخواهیم نمی تواند بر ما تاثیر گذار باشد

    شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمد عباسی گفته:
    مدت عضویت: 3803 روز

    با عرض سلام به دوستان گل و استاد . فایل رو گوش دادم و جالب بود . به نظر من ما باید مغزمون رو باز بزاریم اول برای ورود اطلاعات جدید و بدون اعتصاب و پیش داوری خودمون تجزیه و تحلیل کنیم ببینیم درست است یا نه یعنی بی طرف اگه به درجه ای رسیدیم که بیطرف به قضایا نگاه کنیم و باورها و تجربیات جدید رو دخیل نکنیم خیلی بهتر میتونیم تجزیه و تحلیل کنیم .سعی کنیم تا وقتی تو این دنیا هستیم هیچوقت دریچه های ذهنمون رو نبندیم و فکر نکنیم که به یقین و حقیقت رسیده ایم. خدا در انسان قدرت فکر رو داده چیزی که مارو از سایر موجودات جدا میکنه . انسان هر کاری به نظر من میکنه در حق خودش میکنه . یعنی شما فرض کن اگه به یه مستحقی کمک میکنی فکر میکنی به اون کمک کردی و دلت براش سوخته ولی درواقع دلت برای خودت سوخته چون با کمک کردن خودت آرام میگیری و به آرامش میرسی . یا وقتی میبخشی کسی یا چیزی رو به خودت لطف کردی و با اون بخشش به آرامش میرسی . وقتی خودمون بریم دنبال یه قضیه و سعی کنیم به حقیقت پی ببریم خیلی بهتر نتیجه میگیریم . به قول ادیسون اگر کارکرد مغز انسانها یک ملیونیوم معدشون بود الان زمین تعریف دیگری داشت.هر چیزی که بشر خلق کرده زمانی در فکر کسی بوده مثلا گوشی که در دست شما است زمانی در ذهن کسی بوده و به گوشی تبدیل شده.بریم کارکرد ضمییر ناخودآگاه رو یاد بگیریم چون تمام فیزیولژی بدن مارو ضمییر ناخودآگاه داره کنترل میکنه . کارگاه اندیشه سازی . مثلا وقتی شما به یک گل فکر میکنی و متمرکز میشی بدون اینکه متوجه بشید احساس آرامش زیبایی زندگی و همه ی سیگنالهای خوب رو به ضمییر ناخودآگاهتون میفرستید . مراقبه یعنی همین یعنی درک کنیم که ما تنها نیستسم هر کدام از ما خودمان هستیم+خدای خودمان همانگونه که خدا در قرآن فرموده من از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم .هیچ قدرتی از قدرت خدا بالاتر نیست وقتی خدا را درون خودمان احساس کنیم دیگر ترسی درون ما نیست حسد کینه و تمام حس هایی که موجب آزرده شدن میشود هم وجود نخواهد داشت.هرچیزی که ما فکر میکنیم در دنیای بیرون ما هست درون خودمون وجود داره مثلا ما انتظار داریم اعتماد به نفس رو از بیرون کسب کنیم در صورتی که درونیه یا احساس میکنیم شادی رو باید از بیرون کسب کنیم در صورتی که درونیه و خلاصه همه چیز. بیایم سعی کنیم انسان خودآگاهی بشیم یک انسان خودآگاه همیشه حواسش به خودشه و در حال زندگی میکنه یعنی نه نگران آیندس و نه زیاد به گذشته فکر میکنه هر روز از خودمون بپرسیم مثلا من کیم؟ کجام؟ چیکار دارم میکنم؟ چگونه باید بهتر زندگی کنم؟ چگونه بهتر ارتباط برقرار کنم ؟ چگونه مسائل زندگیمو بهتر حل کنم؟ چگونه سلامت تر شوم؟ چگونه زیباتر زندگی کنم؟ چگونه کارامو بهتر انجام بدم؟ چگونه با خدا بهتر معاشقه کنم؟ چگونه انسان زیباتری بشم؟ چگونه در بهتر شدن جهان هستی قدم بردارم؟ و خیلی سوالای دیگه . یعنی هر روز حواسمون به خودمون باشه به اعمالمون به افکارمون . به این فکر کنیم که چگونه میتونیم زندگی رو زیباتر زندگی کنیم؟ و خلاصه خودمون مسئول تمام و کمال زندگی خودمون هستیم وقتی بدونی خودت مسئولی دیگه از مسئولیت فرار نمیکنی دیگه نمیگی “چرا” بجاش میگی “چگونه” دیگه همش سعی میکنی افکار و باورهای مثبت و در جهت گسترش جهان هستی بفرستی به کائنات و خلاصه زندگیت معنی پیدا میکنه و هر روزت متفاوت میشه از روز قبل. به قول دکتر شریعتی انسان یک نقطه است میان دو بینهایت / بینهایته فرشته بینهایته لجن . وقتی خدا انسان را آزاد آفرید و قدرت اختیار رو بهش داد یعنی مسئولیت تمام کارهایش را به خودش داد . و استاد هم درست اشاره کردند که حتی شیطان هم هیچ نقشی در عوض کردن مسیر زندگی ندارد چون شیطان فقط وعده میدهد خواه قبول کن خواه نکن.در یک کلمه خدا ازمون خواست زندگی را زیبا زندگی کنیم . اعتماد به نفس بیس و پایش عزته نفسه یعنی اول باور از خدا بعد باور از خودت رو باید تو خودت تقویت کنی و بعد تمام باورهای قشنگ دیگه . وقتی خدا را با تمام وجود باور کنی و تمام انسانهای اطرافت رو تکه ای از خدا ببینی مگه میشه از کسی یا چیزی ترس داشته باشی یا مثلا تو یک جمعی بخواهی نظر بدی یا سخنرانی کنی مظطرب بشی یا خجالت بکشی. ما همه باید به این باور برسیم که خدای دیگری هستیم روی زمین و مانند خدا باید زندگیه خودمون رو خودمون خلق کنیم با قدرت فکر . من باور دارم تمام افراد موفق به نوعی خدا را در درون خودشون باور دارن در سراسر جهان هستی نه با دینشون کار دارم نه نژادشون و نه هیچ چیز دیگه ای فقط به دید یک انسان و هم نوع .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محسن بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 3975 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز ، استاد عباس منش و گروه خوبشان

    دوستان عزیزم ،استاد عباس منش در جلسه اول قانون آفرینش می گویند تلاش کنید در شناخت قوانین آفرینش به استادی برسید . من الان منظور ایشان را کاملا درک می کنم چون در ده جلسه قانون آفرینش جواب این سوالات داده شده است .اگر جلسه های قانون آفرینش را بارها گوش دهید به جواب تمامی سوالاتتان می رسید .منتها وقتی با این قانون آشنا شدید شروع به خواندن قرآن بکنید و معنی آیات را هم بخوانید و واقعا در جای جای آیات قرآن از قوانین جهان هستی خداوند صحبت کرده است . نهج البلاغه را با آگاهی کامل بخوانید تا قوانین آفرینش را در آن پیدا کنید و تائیدی بر سخنان استاد عباس منش باشد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Sahand Kh گفته:
    مدت عضویت: 3848 روز

    با سلام

    استاد من یک سوال داشتم کسی مناسب تر و قول خودمون داداش تر نتونستم پیدا کنم.من شخصی هستم که به لطف خدا هر چی که خواستمو بدست اوردم.دقیقا تو حالتی که نمیدونستم قانون جذب چیه بصورت خودکار به همچین چیزی اعتقاد داشتم.حالا بعد از مطالعه و تحقیق پی به وجودش بردم.درضمن من اعتماد به نفس بالای هم دارم اینو اطرافیانم هم بهم زیاد میگن.من راستش از وقتی که بچه بودم یک نفر رو دوست داشتم حالا نه بطوری که الان دوستش دارم.دختر خیلی خوب و با صداقتی هست خیلی بهش اطمینان دارم که دروغ نمیگه.(راستی این یکی از دلایلیه که به قانون جذب بیشتر ایمان اوردم..همین که زیاد به فکرش بودم و خواستم براورده شد و اونم منو خواست). الان استاد من یه مشکل دارم اونم اینکه اون تو یه شهر دیگس و دوستام میگن که سخته که بهش اعتماد پیدا کنی.خیلی نگرانشم و احساس میکنم که با یکی دیگه داره صحبت میکنه و وقتی از خودش میپرسم میگه که با دوست هاش که دخترن داره صحبت میکنه.چون قانون جاذبه رو رو هم میدنم و میترسم که الان که من زیاد نگرانشم قانون خودش رو اینجا هم نشون بده و اونو از من دور کنه مسلما این چیزی نیست که من میخوام.دوستام هم میگن که باید بهش ازادی بدی و اگه زیاد بهش گیر بدی لج میکنه.حالا استاد من کلا گیج شدم نمیدونم که چیکار کنم.استاد من به همهی فایل هاتون گوش دادم ولی تو هیچ کدوم چیزی نسبت به عطف و عشق صحبت نشده و این اولین بارمه که به یک نفر عاشق شدم.از شما برادر بزرگم درخواست میکنم که در این مورد هم توضیح بدین و راه هایی رو بگین که بشه به دیگرن هم اعتماد کرد.شاید هم من اشتباه میکنم و مشکل از کم بودن اعتماد به نفس خودمه و لازم به کمک شما هستم.

    به داشتن استاد همیار دوست و برادی مثل شما هم افتخار میکنم و به این باور هستم که به سوال من پاسخ خواهید داد.

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      رضا عطارروشن گفته:
      مدت عضویت: 3847 روز

      سلام دوست عزیز

      در ابتدا امیدوارم که استاد عزیز شخصا جواب شما رو بده و باعث آرامش درونی شما بشه

      ولی بنده به عنوان یک دوست نظرم رو میگم باشد که کمکی به دوست خوبم کرده باشم.

      اینکه شما ناخودآگاه در مسیر درست و استفاده از قانون جذب قرار دارید بسیار خوب و پسندیده است. و اینکه شما در این مدت طولانی بر انتخاب خود استوار بوده اید خیلی خوبه و قانون جذب هم که به درستی عمل کرده و اون هم از شما خوشش اومده پس به کجای قانون جذب شک کردی که دچار نگرانی هستی.

      اصلا نگرانی برای چیه؟

      شما میخوای با یه نفر ازدواج کنی یا اون رو به تسخیر خودت در بیاری؟!!!!!

      این اشتباهیه که همه ماها داریم و فکر میکنیم با ازدواج کردن باید یک زن رو به اختیار و تسخیر خود در بیاریم

      اون هم برای خودش آزاده و میتونه دنیا رو تجربه کنه

      شما فقط باید با فکر مثبت (چیزی که تا الان داشتی و باعث جلب رضایت اون شدی) به اون نگاه کنی و همیشه بخاطر اینکه همسری مناسب و وفادار خدا بهت هدیه داده سپاسگزار باشی. در اینصورت اگه واقعا اون دختر خواسته شما رو برآورده نکنه خیلی راحت از مسیر زندگی شما حذف میشه. ولی خودت سعی نکن با منفی بافی خودت رو دچار تردید کنی و بازگو کردن این مساله با دیگران فقط باعث ایجاد ترس بیشتری در شما میشه چون در این موارد همیشه دوستان تجربیات منفی و بد خودشون رو بازگو میکنن و باعث میشه که شما همه این بدی ها رو در طرف مقابل خودت ببینی

      فاصله شهری اصلا مهم نیست وقتی دلها به هم نزدیک باشن.

      امیدوارم که همسر ایده آل و مناسبی نصیب شما بشه و در پناه حق سالهای سال با محبت و خوشبختی و سعادت با هم زندگی کنید.

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        Sahand Kh گفته:
        مدت عضویت: 3848 روز

        سلام دوست عزیزم

        در ابتدا واقعا جای شکر دارد که من دوست صمیمی همچون شما را دارم که مورد اهمیت شما قرار گرفتم.

        برای نظاتی که دادید واقعا تشکر میکنم کمک بسیاری کرد و موجب ارامش بیشتری شد.کاش زودتر با شما اشنا میشد. همین که میگویید “با کسان دیگر در میان نگذارید” شخصا توجه مرا جلب کرد و کاملا به صحت حرف شما پی بردم چرا که من بعد از در میان گذاشتن این موضوع با دوستان خود انها اثرات منفی روی من گذاشتند و مدام به من گفته شد که چون وی فامیل شماست اصلا ممکن نیست و این بسیار ناراحت کننده است(وی دختر دخترعمویم) .حال سوالی که پیش میاید این است که چگونه ان اثرات منفی را از خود دور کنم و دوباره به مسیر باز گردم؟درضمن چون من فقط 16 سال دارم و دانش اموز (دوم دبیرستان) هستم نیاز به مطالعه و تفکر دارم.این در حالی است که از زمان برقراری ارتباط تمرکز خود را از دست داده ام و اغلب اوقات خوابم میاید.این به این معنی نیست که در زمان هایی که با او حرف نمیزنم فکرم با قیافه و حرف های مشغول است(راستش نمیدونم چطوری این حس رو در میان بگذارم یک نوع حالت تهی بودن و سنگینی در ناحیه سینه و قلب احساس میکنم و نمیدونم که ایا سایر مردان نیز اینطوری هستند یا خیر). هرچند با یاد خدا و نمار خواندن ارامش پیدا میکنم اما این ارامش فقط تا 1 ساعت پایدار است.هرگونه نظر و پیشنهاد از طرف شما مهم و ارزشمند است.منتظر نظر شما بزرگوار هستم!

        با تشکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          رضا عطارروشن گفته:
          مدت عضویت: 3847 روز

          سلام دوست عزیز

          از اینکه تونستم در جهت آرامش و راهنایی شما مفید باشم بسیار خوشحال و سپاسگزارم

          کار خوبی کردی که سن خودت رو اعلام کردی چون در ارائه پیشنهاد بسیار مهم است.

          بنده 33 سال دارم و صاحب دو فرزند، در سن حدود 21 سالگی ازدواج کردم. و این مساله که با شما درمیان میگذارم تجربه شخصی بنده هستش که شاید برای خیلی ها این چنین بوده. ولی باز تفکر و ایده شما بسیار محترم و مهمتر از نظر بنده است.

          ابتدای امر خدمت شما عرض کنم ازدواج امری بسیار زیبا و مهم برای تکامل و آرامش یک مرد است. ولی توجه به این مساله بسیار مهم است که شما در ابتدای سن نوجوانی هستید و فرصت های بیشماری جهت رشد و پیشرفت پیشرویی شما قرار دارد. به نظر من اینکه شما در این سن به فکر انتخاب شریک آینده زندگی خود افتاده اید بسیار میتواند باعث تغییر رویه زندگی شما شود و به دوش کشیدن این بار چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ زندگی کاری سخت است.

          چه بسا که شما در طی مسیر زندگی مجبور به تصمیم گیری در مورد محل تحصیل، رشته مورد علاقه، کار مورد علاقه و بسیاری انخاب های دیگر هستید و مسلما وابستگی فکری شما به شخص دیگر مانع تصمیم گیری درست از طرف شما میشود. به عنوان مثال شاید علاقه شما به تحصیل در رشته برق صنعتی باشد و از قضا مجبور باشید در شهری بسیار دورتر از محل زندگی همسر خود به تحصیل مشغول باشید.

          به نظر شما تصمیم شما چیست؟

          بی تفاوت نسبت به فاصله تصمیم میگیرید یا بخاطر نزدیک بودن به همسر خود رشته مورد علاقه خود را انتخاب نمیکنید؟

          این مثال در هر زمینه ای برای شما پیش می آید. از طرفی برای شخص مقابل شما هم پیش می آید.

          بنابراین در مسیر ساختن زندگی خود این تعلقات فکری میتواند مضرر باشد.

          به نظر بنده همیشه شکر گزار خداوند باشید که بهترین همسر و ایده آل ترین انتخاب را در مسیر زندگی شما قرار میدهد. خود را محدود به یک شخص و یک اسم نکنید. چه بسا علاقه شما به خاطر ارتباط فامیلی باشد. و حتی ممکن است با رشد فکری و کسب تجربیات بیشتر نظر شما و معیارهای شما تغییر کند و این باعث آزار و اذیت طرف مقابل میشود.

          بنده به دلیل اینکه خیلی زود ازدواج کردم همیشه در تصمیم گیری دچار مشکل بودم و همیشه باید نظر همسر خودم رو ملاک حرکت قرار میدادم و فشار بسیاری متحمل شدم.

          امیدوارم شما همواره موفق و پیروز باشید

          سوالی داشتید در خدمتم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            Sahand Kh گفته:
            مدت عضویت: 3848 روز

            با سلام

            باز هم افتخار هم صحبت شدن با شما بزرگوار نصیب ما شد جای شکر دارد واقعا!

            ممنونم بابت طرز دید شما و اینکه به فکر اینده اینجانب هستید.این خیلی خوبه که بدونید چیزهایی مانند انتخاب کردن مانند رشته و … مخصوصا محل تحصیل قبلا تایین شده است و هماهنگی های لازم صورت گرفته.حال تنها چیزی که مانده جهد و تلاش و کوشش برای تحقق خواسته هایم است.با توکل بر خدا پیش میروم و هر انچه که خواسته ام را نیز بدست خواهم اورد.فایل هایی که در سایت وجود داشتند مخصوصا اعتماد به نفس قسمت 4م ان و هم چنین نظرات شما بزرگوار در بهبود حال و افکار من بسیار موثر بود.به خاطر داشتن چنین نعمت هایی از خدا سپاسگذارم.و خواهان زندگی شاد سالم و پربرکت برای شما!!!!

            موفق باشید

            یاعلی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    نگار جعفری گفته:
    مدت عضویت: 3880 روز

    لطفا در موردبالا بردن اعتمادبنفس کسانی که بخاطر وضعیت ظاهری مثلا کوتاهی یا بلندی،چاقی یا لاغری ،یا مثلا دماغ نا فرم، از طرف اطرافیان وجامعه انقدری مسخره شدند که از اجتماع وپیشرفت فاصله گرفتند وکسانیکه بخاطر اعتمادبنفس پایین گوشه گیر ومنزوی شدند هم صحبت کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: