«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 115

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا یزدی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3928 روز

    من یه خواهشی که از همه دوستان دارم اینه که اگر امکان داره خلاصه تر مطالب بنویسید چون استاد که هیچی اگر 10 نفر هم استخدام بکنن بازم کم میاد مگه همه دنبال این نیستن که تحقیقات کنن یه چیزی بهشون اضافه بشه این فلسفه بافیها نه تنها چیزی اضافه نمی کنه بلکه انرژی استاد و بقیه هم می گیره

    مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    شکور‌ شفاعی گفته:
    مدت عضویت: 3947 روز

    سلام و عرض ادب

    بهترین احساس، احساس شادی و سپازگذاری است و بدترین احساس در مقیاس احساسی، احساس گناه است و اصلا مهم نیست که شخص در گذشته چه خطایی انجام داده است، زیرا تمام انسانها مرتکب اشتباهات بسیار بزرگ شده اند و احساس گناه بستگی به دیدگاه شخص نسبت به کار گذشته خود دارد، یکی میتواند آن کار اشتباه را نابخشودنی ببیند و دیگری آن را تجربه ای واسه آینده خود ببیند.

    مسلما وقتی شخصی احساس گناه میکند از نظر فرکانسی با احساس خوب بسیار دور است و نباید انتظار داشت که شخص به سرعت از احساس بد به احساس خوب برسد و شخصی که احساس بد و گناه دارد امکان ندارد افکار عالی به ذهنش برسد و بهترین کار افکار کمی بهتر است که احساسی کمی بهتر بدهد و باز افکار کمی بهتر و احساسی بهتر و به همین ترتیب رسیدن به افکار عالی و داشتن احساس عالی است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که برای رفع احساس گناه بهتر است که شخص را ابتدا به احساس خشم برسانیم و سپس به احساس نگرانی و بعد به احساس رضایت و سپس امید و بعد به احساس لذت برسانیم زیرا در این دنیا طبق قانون تکامل شخص نمیتواند از دامنه فرکانسی بدی که است سریعا به دامنه فرکانسی عالی برسد و باید از دامنه فرکانسی بد به تدریج با فرکانسهای نزدیک به آن شروع کرد تا به احساس عالی رسید. به مانند اینکه یک جسم داغ سریعا نمیتواند سرد شود و باید مراحل آن را بگذراند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    تاده گفته:
    مدت عضویت: 3958 روز

    سلام،

    اولین چیزی که باید به یاد داشته باشیم اینکه انسان جایزالخطاست.

    همه ما در گذشته رفتاری از خود نشان داده ایم، کارهایی کردیم خواسه یا ناخواسته که احساس گناه در ما بوجود آورده.

    مسایل پیش آمده گذشته نباید مانع از ادامه مسیرمان بشه به سمت آینده بهتر و روشن تر.

    کارهای که کردیم و خطا هایی که داشتیم ما را قویتر و با تجربه تر کرده نسبت به شخصیتی که قبلا داشتیم.

    اگر گناه یا خطا هایی داشتیم باید بگیم خب من قبلا کم تجربه تر بودم نسبت به حال و شخصیتی که الان دارم متفاوت از شخصیتیه که در گذشته ام داشتم و اینکه چه درسی برایم داشت؟

    حتی اگه این گذشه یکی دو روز پیش باشه.

    با هر روز نسبت به قبل با تجربه تر و عاقلتر میشویم و نباید اجازه بدیم گذشته ما حال و آینده ما را از ما بگیره.

    نباید فکر کنیم که گذشه و خطاهای ما نبخشودنیه خداوند در هر صورت گناهان ما را خواهد بخشید حتی اگر باز تکرار شود پس ما نیز باید خود را ببخشیم و رو به جلو و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.

    نتونستم راحت و بیشتر بنویسم چون در حین سفرم اگر غلط املایی داشتم عذر میخواهم.

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زینب رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 3979 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز و استاد بزرگوار

    احساس گناه با بخشش خود درست میشه و فقط خود شخص میتونه با خلوت خودش و علم به اینکه هیچ کس کامل نیست هر کسی ممکنه خطایی ازش سر بزنه خودشو ببخشه و تمرکز کنه روی نکات مثبتش . مسلما این نکات مثبتی که داره افرا د مثبت زیادی که در فرکانس خودش هستند را جذب میکنه و احساس ارزشمندی کنه و میتونه به راه رشد خودش ادامه بده

    من از بیرون تنها میتونم با توصیه به انجام تکنیک شکرگزاری فرد را ترغیب کنم تا از این احساس دور بشه ویا حتی آنرا در خودش حل کنه و آرامش را بدرون خودش دعوت کنه

    چون نزدیکترین فرکانس به خدا فرکانس سپاسگزاری هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    جواد حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 3872 روز

    عرض سلام وادب خدمت استاد عزیز و شما دوستان گرامی

    می خواستم کاری رو که خودم انجام دادم و برام نتیجه بخش بوده روبگم و امید وارم بدرد شما هم بخوره و از آن استفاده کنید

    من را ه های زیادی ره امتحان کرده بودم مثل بخشیدن خود و دیگران و..

    اما خیلی نتیجه بخش نبود

    به نظر بنده اول باید ببینیم که گناهی که انجام دادیم مربوط به چه کسیه و سپس اونرو جبرانش کنیم

    و اما زمانی احساس گناه من که مدت ها بود دست از سرم بر نمی داشت و زندگیمو تقریبا مختل کرده بود این بود که اعمال شب لیله الرغایب را انجام دادم و واقعا اثر بخش بود و بعدش من واقعا احساس سبکی و نشاط میکردم امید وارم شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    شکور‌ شفاعی گفته:
    مدت عضویت: 3947 روز

    سلام و عرض ادب

    بهترین احساس، احساس شادی و سپازگزای است و بدترین احساس در مقیاس احساسی، احساس گناه است و اصلا مهم نیست که شخص در گذشته چه خطایی انجام داده است، زیرا تمام انسانها مرتکب اشتباهات بسیار بزرگ شده اند و احساس گناه بستگی به دیدگاه شخص نسبت به کار گذشته خود دارد، یکی میتواند آن کار اشتباه را نابخشودنی ببیند و دیگری آن را تجربه ای واسه آینده خود ببیند.

    مسلما وقتی شخصی احساس گناه میکند از نظر فرکانسی با احساس خوب بسیار دور است و نباید انتظار داشت که شخص به سرعت از احساس بد به احساس خوب برسد و شخصی که احساس بد و گناه دارد امکان ندارد افکار عالی به ذهنش برسد و بهترین کار افکار کمی بهتر است که احساسی کمی بهتر بدهد و باز افکار کمی بهتر و احساسی بهتر و به همین ترتیب رسیدن به افکار عالی و داشتن احساس عالی است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که برای رفع احساس گناه بهتر است که شخص را ابتدا به احساس خشم برسانیم و سپس به احساس نگرانی و بعد به احساس رضایت و سپس امید و بعد به احساس لذت برسانیم زیرا در این دنیا طبق قانون تکامل شخص نمیتواند از دامنه فرکانسی بدی که است سریعا به دامنه فرکانسی عالی برسد و باید از دامنه فرکانسی بد به تدریج با فرکانسهای نزدیک به آن شروع کرد تا به احساس عالی رسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سیدمحمدجواد بلندی گفته:
    مدت عضویت: 3961 روز

    با سلام خدمت دوستان

    کاری که بنده خودم انجام داده ام

    1- خالصانه و با تمام وجود دعا کردن و کمک خواستن از خداوند برای برداشتن قدم اول در راه بخشش خودم و تکرار نکردن ان که معمولا” قدم اول در هر کار سخت تر است چون اعتقادی به کاری که میکنی نداری ولی با تکرارش چون انقلابی در درون اتفاق میافتد یواش یواش تغییراتت را حس می کنی

    2- خیلی وقتها در ترس و واهمه به سر می بردم و همش در حال فرار بودم و بزور فراموش میکردم ولی دوباره با اولین چیز یادآوری می شد و روز به روز بزرگتر میشد و جلوی چشمانم را گرفته بود و مرا تا سرحد مرگ و انزوا و افسردگی و شاید اقدام به خودکشی میبرد ولی با دعا کردن تونستم ترسم را کنار بزار و روی کاغذ بیارمش و باهاش یکبار رودرو بنشینم و به موضوع با اختیار خودم کامل نگاه کنم

    3- با یک مشاور امین درمیان گذاشتم که نوشتن و عنوان کردنش باعث شد کمی بارم سبک شد (مشاور امین خیلی مهم است ) اتفاقا” او هم مثالی در مورد خودش و چند تا از بیمارانش که من نمی شناختم زد که خیلی برایم تسکین دهنده بود و فهمیدم که یک انسان و هر انسانی ممکن الخطا می باشد و همچنین چون ما انسانها دچار خودفریبی و حق به جانبی هستیم یک شخص امین یا مشاور خوب میتواند در این قسمت نیز برای شناخت بهتر خودمان کمک کند

    4-هم در بحث اعتماد بنفس و هم در بحث بخشش خود پیدا کردن علت و ریشه رفتار که برگرفته از چه باورها و اعتقاداتی و احساساتی ( انتقام بوده . بی مبالاتی بوده – هوی و هوس و لذت جویی بوده – ماجراجویی بوده و یا هر چیز دیگری) بوده بسیار کمک کننده خواهد بود ضمن اینکه کمک بسیار زیادی در تکرار نکردن دوباره آن خطا خواهد داشت چون حمل کینه و رنجش از خود و سرزنش خود تضمینی برای تکرار آن نیست هر چقدر هم که خطا بزرگ باشد میتواند از یک دروغ ساده تا رابطه جنسی با محارم (باعرض پوزش )

    پس در موقع نوشتن یا عنوان کردن هرچقدر صادق تر باشی همان قدر نسخه بهتر و جوابی متحیرکننده تری خواهی گرفت .

    6- برای مدتی خودم را از محل چیزهایی که باعث یادآوری میشد دور کردم البته این شاید برای همه امکان پذیر نباشد ولی بسیار کمک کننده بود تا زمانی که من به یک قدرت و توانایی ذهنی در این مورد رسیدم البته برای من هم دور شدن خیلی سخت بود ولی بهتر شدم خیلی مهمتر .

    6- کار های بالا را که انجام دادم و نقش خودم را در این بین پیدا کردم البته چند وقتی قلبا” نمی پذیرفتم و فقط در حد زبان بود و دیگران را مقصر می دانستم فایده ای نداشت ولی از وقتی واقعا قبول کردم که انسان هستم و مقصر خودم بودم به هر علتی همه چیز خیلی فرق کرد و دیگه به چشم یک سرطان بهش نگاه نمی کردم و فرار کنسل شده بود و در صدد جبران بودم .

    7- اوایل امیداوار نبودم بتوانم بدون این فکر زندگی کنم ولی به مرور در وجودم نهادینه شد و باورهایم فرق کرد ( زندگی اصول باورهاست هرچی تو باورکنی همان درست است ) و این هم باید در نظر داشت هیچ اتفاقی یک شبه و در یک لحظه اتفاق نمی افتد و فراموش کردن و بخشش من هم در طول زمان اتفاق افتاد چون با عدل خداوند مغایر است و به نفع من و شماست .

    8- در صدد جبران برآمدن هم خیلی کمک کننده است البته برای خودم مستقیم نمی شد ولی هنوز هم غیر مستقیم در حال جبران هستم این مسئله بسیار مهم است بدون فکر و مشورت میتواند منجر به خطای بزرگتر بشود .

    9- به این باور درونی رسیدم که تکرار نکردن اشتباه یا خطا نیاز به یادگرفتن یکسری اصول و رعایت آنها دارد و ربطی به اینکه باید غیرت داشته باشی یا قسم بخوری و امثال انها ندارد فهمیدم که باید به یک غنای درونی برسم و دیگه خودم را در شرایطش قرار نمی دم یا لازم نیست خودم را امتحان کنم ببینم دوباره از سر میزنه یا نه .

    10-فهمیدم مسئول اتفاق گذشته نیستم و مسئول افکار و رفتار از این به بعد خودم هستم .

    و بالاخره اینکه دعا کردن در این مسیرو ارتباط با خداوند و نیرویی که بهت انرژی میده به هر شیوه ای که خودت بلدی و کمکت میکنه خیلی مهم و اثر بخش است آدمهای بزرگ همه در شرایط سخت به چیرهای بزرگ رسیدند و این مرحله هم برای طوفان قبل از آرامش بود مثل اینکه میخواستم وارد یک باغ بشوم و حتی می دیدمش و گوشه پیراهنم به میخ در گیر کرده بود و اجازه رفتن و زندگی خوب را از من گرفته بود که خدا را شکر همه چیز الان خوب و آرام هست .

    برای که حسن نیت داشته باشم این صحبت را لازم دونستم در آخر بگویم :

    چیزی به اسم اینکه تا دیگر احساس گناه نداشته باشم امکان پذیر نیست من الان هم که یادم می افتد ناراحت میشوم ولی نوع ناراحتی ام فرق کرده و زندگی را به کام خودم و دیگران تلخ نمیکنم و هم در ذهنم کمرنگ و کمرنگ و کمرنگ تر شده است و پذیرفته ام که خوب شد این اتفاق افتاد وگرنه من درست نمی شدم و برایم مثل یک گنجینه می ماند که هر وقت ایمانم سست میشود برای خودم یاد آوری میکنم و ازش درس میگیرم و از خداوند سپاسگزاری میکنم و بهش در ذهنم بهاء نمیدهم و چیزهایی که در بالا گفتم جایگزین میکنم .

    با تشکر وقت کم آوردم وگرنه تازه سفره دل باز شده بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Sadegh گفته:
    مدت عضویت: 4064 روز

    باسلام به نظر من همه انسان ها ممکن است گناهی از آنها سر بزند و ممکن است تا مدت زیادی خود را بخاطر آن گناه نبخشند اما این باور باور درستی نیست که گناهی که من کرده ام قابل بخشش نیستو ممکن است انسان را حتی به ورطه نابودی بکشد . اما خداوند در قرآن داستان حضرت موسی را برای ما بیان نموده که به یاد آورید آن زمان را که حضرت موسی یکی از افراد فرعون را با یک ضربه مشت می کشد و از آن شهر فرار میکند و آن قدر بلا بر سرش می آید که به خداوند عرضه می دارد به هر خیری از جانب تو برسد فقیرم و توبه میکند و خداوند هم او را میبخشد داستان ازدواج با دختر شعیب و …. و معلوم میشود که خداوند حتی گناهی به بزرگی قتل را هم میبخشد البته با توبه واقعی از آن گناه و حضرت مکموسی یکی از پنج پیامبر اولوالعزم ماست. ویا داستان توبه نصوح ویا داستان بسیاری از افزادی که در روز عاشورا در سپاه یزید بودند و در لحظه آخر توبه نمودند و سپاه امام حسین پیوستند که معروفترینشان حربن یزید ریاحی است.

    پس میتوان امید به خداوند را در دلمان افزایش دهیم وقتی میبینیم که خداوند گناهی مانند قتل از طرف حضرت موسی یا بستن آب بر روی امام حسین و خاندانش از طرف حر را میبخشد پس گذشته ماهم قابل بخشش ازسوی خداوند است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مجتبی کامرانی گفته:
    مدت عضویت: 3847 روز

    احساس گناه برمی گردد به وجدان انسان،

    بایذ فهمید که یک اشتباه بزرگ، پایان کار نیست

    بایذ فهمید که همیشه راهِ بازگشتی وجود دارد

    و نهایتا باید به این باور رسید که اگر بدترین فرد سراسر گیتی هم که باشی راه بخشش وجود دارد اینگونه است که می توان…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: