«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 114
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و درود
در مورد احساس گناه :
این یکی از حس هایی است که جزء نعمتهای خداونده
به این معنی که باعث دوری از گناه های انجام شده باشه و منجر به ترک گناه باشه
در ژاپن چنین موضوعی در باور مردم نیست آنها احساس شرم را دارند ، شرم در مقابل مردم ، مردمی که همواره در دسترس هستند و میبینیدشان
اما این حس در ما در مقابل خداست خدایی که پوشاننده گناه و عیوب است به همین خاطر گاهی ما فکر میکنیم که خدا از اعمال ما بی خبره ولی این حس باعث نزدیکی به خدا میشه
اما از موضوع اصلی سوال دور نشیم
راه هایی که باعث میشه تا این نعمت خدادادی یا احساس گناه مانع پیشرفت نشه
شناخت خداست
خدایی که سرمنشع تمام خوبیها و بخشش ها ست
اونی که بی منت میبخشه و هرگز شرمندت نمیکنه ، اون خدایی که امیر المونیین در نامه 31 ختاب به امام حسن ازش نام میبره همون خدا رو میگم نه خداهایی که ما تو ذهنامون ساختیم که با واقعیت خداتا فاصله داره
داستان نصوه ، نمونه کوچیکی از این قضیه است
داستان موسی که یک نفر را هم کشت اما بی قرض!!!
و یک داستان دیگه عرض کنم شاید هم بدونید
حضرت رضا (ع) میفرماید قاطل امیر المومنین یعنی همون ابن ملجم مرادی لایق بهشت بود حتی با گناه قتل آن حضرت
ایشان فرمودند که من “حضرت رضا (ع)” به بهشت نمیرفتم مگر قبل از من ابن ملجم وارد بهشت شده بود
ولی به دلیل نا امیدی از رحمت خدا ابن ملجم کاسه شیر را ریخت !!!
چون از رحمت خدا نا امید شده بود
این گناه بالا تر از قطل امیر المومنین است!!!
دوستان با دقت در این داستان میشه فهمید که رحمت خداوند چقدر وسیع هست و کسی که رحمت خدا ایمان نداشته باشه چه گناه بزرگی رو داره انجام میده
حالا شناخت خدا کمک میکنه تا راه را پیدا کنیم
نا امید تنها شیطان هست که خداوند وعده عذاب بهش داده
هر گناهی در ردگاه او قابل بخشش هست ما هرچه قدر هم گناه کار باشیم قاتل حضرت علی (ع) نیستیم
که حتی اون گناه هم قابل بخشش هست فقط خدا میتونه ببخشه و این حس فقط در مقابل خدا معنی داره اونی که رحمتش تمام نشدنی هست
امیدوارم که تونسه باشم کمکی کرده باشم
با آرزوی شادکامی و موفقیت روز افزون برای همه دوستان
سلام من هر وقت با احساس گناه مواجه میشوم خودم را متوجه مهربان بودن وبخشنده بودن خداوند میکنم به این فکر میکنم که کسی که من و تمام این هستی را افریده خود از هرکسی بهتر میداند که چه چیزی را خلق کرده،میداند من ممکن است خطا کنم ،بارها و بارها ،او میداند اگر حس کنم هرگز راهی برای برگشت به سویش ندارم چقدر افسرده و دلسرد میشوم چقدر بی انگیزه میشوم و شاید فقط زنده باشم و اثری از زندگی کردن در من نباشد،من میدانم خداوند از هر کسی بهتر اینها را میداند این را هم میدانم او بیشتر از هرکسی مشتاق شاد بودن من،پیشرفت من و بندگی کردن من به گونه ای است که شایستگی خالقی چون او را بدارد او دوست دارد زندگی کنم به معنای واقعی و از نعمت های بی نهایتی که در اختیارم قرار داده به نحو احسنت استفاده کنم من همه اینها را میدانم و هر گاه احساس گناه میکنم به سوی او میروم و میدانم او با همه زیبایی ها و مهربانی هایی که دارد مرا به گرمی می پذیرد تا با تلاش های دوباره در مسیری شاد و سعادتمند ادامه دهم.
با سلام
برای اینکه احساس گناه را از خود دور کنیم باید چند چیز را در نظر بگیریم:
1. در برابر این واقعیت که انسان بدون گناه غیر ممکن است، تسلیم شویم.
2.ایده آل گرا نباشیم
3.اگر از اشتباه و خطا و گناهانمان درس بگیریم آنها تبدیل به خوبی ها و ثواب ها میشوند.
4.بزرگترین گناهان نا امیدی است.
5.گناه ما هرچه قدر بزرگتر باشد از رحمت خدا کوچکتر است.
6. خداوند خود راضی است تا ما با آزمون و خطا به حالت مطلوب برسیم.
و چند مطلب ثابت میکند که احساس گناه نابجاست:
1. احساس گناه مار را از اهدافمان دور میسازد و تجسم را برایمان سخت میکند و چیزیکه خدا از ما میخاهد داشتن هدف است که این احساس گناه را نقض میکند.
2.هرچقدر احساس گناه را از خود دور کنیم و احساس با ارزش بودن بکنیم اعتماد به نفس بیشتری خاهیم داشت در نتیجه راحت تر میتوانیم از گناه دوری کنیم و فاصله بگیریم و این چرخه مثبت ادامه خاهد داشت در نتیجه این همتن چیزی است که خدا میخاهد و برعکس آن گناه است.
3.چون احساس گناه ما را از اهدافمان دور میکند خود یک گناه بزرگ و آستانه ای است.
با تشکر از استاد عباس منش چون جواب سوال قبلی جواب سوالی بود که چندین سال بود که ذهن مرا درگیر کرده بود و 50درصد جواب را گرفتم و 50درصد بعدی در جواب سوال فعلی استاد خاهد بود. بی صبرانه و با اشتیاق منتظر جواب استاد عباس منش عزیز هستم.
با سلام و عرض ادب
من یک تجربه شخصی از خودم رو به شما میگم امیدورام موثر باشه- من در دوران کودکی و دبستان و یا راهنمایی هم توسط پدر و مادر و هم از معلمین ان دوره تنبیه می شدم و کلا خاطرات خوبی از اون دوران بیاد ندارم و این مسئله سبب شده بود اعتماد بنفس من بشدت پایین بیاد و مدام از دیگران و شرایط موجود ناراضی بودم و در اغلب مواقع خودم رو در احساس منفی و شرایط نامطلوب میدیدم و در کل فردی منفی نگر و فاقد اعتماد بنفس بودم تا اینکه سمیناری رو شرکت کردم و باقانون جذب اشنا شدم و فهمیدم که در ان دوران این شرایط برای اغلب هم سن وسالهای من نیز وجود داشته و اغلب اونها هم شرایط من رو تجربه کردند و مورد بعد اینه که من خودم اگاهانه ان شرایط رو تجربه می کردم و چون اطلاعاتی در مورد قانون جذب نمیدونستم مدام در احساس منفی و شرایط نامطلوب باقی می موندم پس فهمیدم باید مسئولیت صددرصدی تمام اتفاقات زندگی خودم رو باید بپذیرم و در ان زمان ابتدا اومدم پدر رو بخشیدم چون میدونستم در اون زمان پدرها اغلب بچه هاشون رو تنبیه می کردند و خودم هم بدلیل اشتباهاتی که داشتم مقصر بودم و در ضمن من در ان زمان بواسطه اینکه مدام نگران بودم فرکانس منفی رو می فرستادم و در نتیجه اتفاقات مشابه انرو جذب می کردم و هم پدرم رو بخشیدم وهم معلمینی که در ان دوران مرتکب چنین خطاهایی شده بودند اونها رو هم بخشیدم چون فهمیدم اونها مقصر نبودند و واقعا سبکتر شدم— مورد بعدی که چند ماه پیش اتفاق افتاد این بود که من چند سال پیش با فردی که در یک شرکت همکار بودم چند بار به دلایلی خاص درگیرهای لفظی بین ما پیش اومد که همین امر سبب شد که رابطه ام رو با ایشان کاملا قطع کنم و حدودا 3 سال نیز از ان دوران می گذشت هر چند من چند سالی است تغییر کردم و به این راحتی از کسی دلخور نمیشم و حتی دلخور بشم درمدت کمی اون رو فراموش می کنم و از این فرد هم دلخوری زیادی نداشتم اما هر زمان به اون فرد فکر می کردم یه مقدار سبب دلخوری من می شد که اومدم از قانون سپاسگزاری استفاده کردم و در ابتدا بر ویژگیهای مثبت اون فرد متمرکز شدم و اینکه اون فرد در ان زمان سبب شده که من درسهایی رو یاد بگیرم و بجای اینکه برای دیگران کار کنم تمرکزم رو بر کسب و کار خودم بزارم و برای خودم کار کنم و این امر سبب شدم که من بصورت ذهنی ایشان رو ببخشم که سبب شد من با تمرکز بر ویژگیهای فرد مورد نظر و سپاسگزاری از ان برای درسهایی که از ان اتفاق گرفتم در طی 2 روز با تکرار این عمل فرد مورد نظر رو بصورت ذهنی پس از 3 سال ببخشم و سبکتر شدم و بعد از اون جهت اطمینان بیشتر اومدم با ایشان تلفنی نیز صحبت کردم و علی رغم اینکه این کار ساده نبود ولی اینکار رو انجام دادم و بصورت تماس تلفنی هم ایشان رو بخشیدم باور کنید هفته بعد از ان اتفاقات خیلی خوبی برای من رخ داد و درامد من بطور عجیبی در اون هفته خیلی افزایش یافت و هدایای زیادی نیز دریافت کردم و جدا از این مسایل خودم هم سبکتر شدم وهم احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کردم و در نتیجه بواسطه این احساس اتفاقات خوبی نیز رخ داد-
با ارزوی موفقیت و شادی برای شما
با سلام و خسته نباشید به گروه تحقیقاتی و فرا تحقیقاتی عباس منش که کمک شایانی به اصلاح باورهای غلط انسان و همچنین پیشرفت در مسیر موفقیت به ما می کند.
در جواب سوال چگونه احساس گناه را از بین ببریم چند نکته را که در توانم بود ارائه میکنم:
نکته1: به نظر بنده اگر ایمان خودمان را نسبت به خدا زیاد کنیم تقریبا تمامی مشکلاتمان حل خواهد شد ، اگر از ته قلب قبول داشته باشیم که خداوند بخشنده بزرگ است و در آن تردیدی نداشته باشیم پس دیگر احساس گناه نباید در انسان جایی داشته باشد، اگر گناهی مرتکب شده ایم می توانیم از خداوند طلب بخشش کنیم و با تمام وجود مطمئن باشیم که خدا ما را بخشیده و از همان لحضه کاملا پاک شده ایم و با خیال آسوده به زندگی شادمان ادامه می دهیم.
نکته2: به قول استاد هر چیزی را که در ذهنمان بزرگ کنیم به آن قدرت می بخشیم، در مورد گناه نیز صدق می کند اگر گناهی مرتکب شده ایم اتفاق خیلی عجیبی رخ نداده است، انسان ها بارها و بارها اشتباه میکنند و با بزرگ کردن آن اسیر آن خواهیم شد و مدت ها فکرمان را درگیر خودش میکند. پس باید از قانون رها سازی استفاده کنیم و آن را به تاریخ بسپاریم. :)
نکته3: شاید گناه را بهانه ای قرار می دهیم برای تنبلی هایمان (البته به صورت ناخودآگاه) و از این روست که دوست نداریم گناه هانمان را فراموش کنیم . :
نکته4: خداوند در قرآن گناه را چیزی بیان کرده است که به انسان یا سایر انسان ها لطمه وارد کند پس اگر کاری انجام میدهیم که باعث ایجاد ضرر در جسم یا روح انسان میشود گناه است، در واقع گناه به انسان مربوط میشود نه به خدا یعنی چیزی که انسان از آن آسیب ببیند، مثلا خوردن گوشت خوک توسط قرآن حرام دانسته شده چون در گوشت خوک میکروبهایی وجود دارد که ممکن است باعث بیماری انسان شود.
نکته5: اگر نمی توانیم خودمان را ببخشیم شاید از عدم اعتماد به نفس باشد، پس باید روی خودمان بیشتر کار کنیم و خودمان را دوست داشته باشیم.
نکته6: می توانیم گناه را کنترل کنیم در واقع گناهانی که مرتکب شده ایم قبلا به آن فکر کرده ایم و فرکانس آن را ارسال کرده بودیم پس با کنترل فکرمان چیزهای خوب را برای خود در نظر بگیریم.
نکته7: واقعا شاید برخی از چیزهایی که ما گناه میدانیم خرافاتی بیش نباشد ، نباید هر چیزی که در قالب مذهب بیان میشود چشم و گوش بسته باور کرد و اجازه دهیم افراد کنترل ذهن ما را در دست بگیرند. به قول سهراب سپهری{ مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سال ها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم }
—- با آرزوی موفقیت برای همه —-
با سلام به همه دوستان و استاد
بهترین ایده توبه راستین هست.
به نظر من اگر کسی توبه راستین کرده باشه و خداوند او را ببخشاید دیگر جایی برای احساس گناه هست؟
سلام
چه ایده ای برای کسی که به خاطر خطاهای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده است دارید تا دیگر احساس گناه نداشته باشد؟
کسی که احساس گناه زیادی رو در خودش احساس میکنه مطمئنا نه انسان رو به درستی شناخته و نه خدا رو. انسان موجودی هست قابل پیشرفت و اگر روی خودش کار کنه بعد از مدتی میتونه تبدیل بشه به کسی که اطرافیانش هم نتونن بشناسنش و ازین شوکه بشن که آیا واقعا این همون فردی بوده که تا حالا داشتن باهاش زندگی میکردن؟ خدا رو هم نشناخته بخاطر اینکه بارها و بارها خدا تو قرآن اشاره به توبه پذیر بودن و مهربونیش کرده و راه بازگشت رو باز گذاشته. اگر این احساس گناهش به خاطر ترس از عذاب و ترس از خداست چطور میشه که خدارو باور داشته باشه ولی هیچ اطلاعاتی در مورد خدا نداشته باشه؟ پس اگر خدا رو به عنوان آفریننده همه چی قبول داره جا داره که کمی در مورد شناختنش وقت بگذاره. اگه آدم شروع کنه به یک خود شناسی و خداشناسی میتونه از زاویه دیگه ای به این موضوع احساس گناه نگاه کنه و اون رو برطرف کنه. آیه های زیادی هست در مورد مهربانی خدا. باید تمرکزشو از مسائل منفی برداره و به خوبی ها توجه کنه. مثلا بارزترین آیه ها ایناست: و هرکس کار بدی کند یا بر خویش ستم ورزد سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده مهربان خواهد یافت (نساء 110). مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمىبخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مىبخشاید، و هرکس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهى بزرگ بربافته است(نساء 48). بگو ای بندگانم که با گناه به نفس اسراف می ورزید از رحمت خدا مأیوس نباشید چون خداوند جمیع گناهان را می آمرزد (زمر 53) و… . و از همه بارزتر این آیه هست که خدا نه تنها گناهان رو میبخشه بلکه اونها رو هم به خوبی تبدیل میکنه: و کسانىاند که با خدا معبودى دیگر نمىخوانند؛ و کسى را که خدا [خونش را] حرام کرده است، جز به حق نمىکشند؛ و زنا نمىکنند؛ و هر کس اینها را انجام دهد، سزایش را دریافت خواهد کرد. براى او در روز قیامت عذاب دو چندان مىشود و پیوسته در آن خوار مىماند. مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند پس خداوند بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل مىکند و خدا همواره آمرزنده مهربان است(68 تا 70 فرقان). متأسفانه درک درستی از قرآن نداریم و اگر به آیات اون توجه کنیم می بینیم که این آیه بسیار جالبی هست و حقیقت. ولی ما هرگز به این حقیقت توجهی نمی کنیم که نه تنها خدا گناهان رو از بین می بره بلکه اونها رو به خوبی هم تبدیل میکنه. ما در عمل تو زندگیمون اینو باور نداریم چون با عقل و منطقمون جور در نمیاد. اگر در همین یک آیه تدبر کنیم جدا از هزاران آیه مثبت، می بینیم که چقدر بد فکر میکنیم و واقعیتهای جهان هستی رو نمی بینیم. چنین کسی نه تنها مجازات نمی شه بلکه به دلیل توبه و جبران پاداش هم می گیره. حتی این حدیث هم هست توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناهی ندارد. توبه و جبران باعث پاک شدن اثر گناه می شه ولی درک این مسأله برای ما راحت نیست. همون طور که خود خدا هم همیشه در قرآن از مثال استفاده میکنه برای درک کردن و پند گرفتن مردم، شاید بد نباشه ابتدا برای فرد مورد نظر مثال های واقعی بزنیم که انسانهایی بودن بعد از انجام گناهان وحشتناک یکی از اولیای الهی تبدیل شدن و ازین داستان ها زیاده و از بدو تاریخ بوده و بارها و بارها در طول تاریخ تکرار شده. مثل داستان توبه نصوح و … قرآن هم به بعضی از داستان ها اشاره میکنه که افرادی نافرمانی کردن ولی توبه کردن و خدا هم توبشون رو پذیرفته مثل حضرت آدم که از بهشت رانده شد یا بارزترین مثال همون ماجرای حضرت موسی هست که آیه صریح قرآن که میفرماید: روزى در هنگامى که مردم سرگرم بودند از کاخ فرعون که دور از شهر بود بیرون آمده داخل شهر شد، در شهر به دو نفر برخورد کرد که یکدیگر را کتک کارى مى کردند یکى از بنى اسرائیل بود و یکى دیگر از قبطیان، آنکه از پیروان موسى بود موسى را به کمک طلبید تا شر قبطى را از او بگرداند، موسى مرد قبطى را بزد اما زدن همان و افتادن و مردن قبطى همان. موسى با خود گفت : این از عمل شیطان بود که او دشمنى است گمراه کننده و آشکار گفت پروردگارا من به خود ستم کردم اثر این جرم را محو کن و خدا هم اثر آن را محو کرد آرى خدا آمرزنده مهربان است (قصص 15 تا 17). و تازه اینها شاگرد اول های بشریت بودن و وقتی یک شاگرد اول نمره کمی میاره بیشتر مجازات داره چون اون بلده درس بخونه. این نشون میده که واقعا خدا توبه پذیره و راه بازگشت رو باز گذاشته و گذشته هیچوقت با آینده برابر نیست. این حدیث قدسی هم خیلی برای رسیدن به باور بخشندگی خدا کمک میکنه: ای داود اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان، مدارایم با آنان و اشتیاقم را به ترک معصیت هایشان می دانستند، بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من می گسست. مسلما خارج شدن از احساس گناه یک شبه صورت نمیگیره و آدم باید رو خودش کار کنه و باورهای جدیدی رو برای خودش ایجاد کنه. باید هرچه زودتر خودشو ازین احساس گناهش بیرون بیاره چون در این وضعیت احساس میکنه که بی لیاقت هست و همین باعث میشه دوباره و دوباره به سمت خطاهای بزرگ و بزرگتر پیش بره. یکی از راه های تغییر باور همین توجه به آیه های قرآنه. شاید یکی از راهکارهای دیگه برای کسی که به گناهان بزرگ عادت کرده باشه و داره هر روز تو این زمینه جلوتر میره این باشه که اینطوری فکر کنه اگه همه گناهای دنیا رو تقسیم میکردن سهم گناه من بیشتر ازین نمیشد و حالا دیگه کافیه. این باور شاید حقیقت نیست ولی کمک میکنه همونجا که هست وایسته و از یه دید دیگه مسألرو بررسی کنه اینکه دیگه زمان برگشته و دیگه بسه هرچی گناه بزرگ کردی. اگه به گناهان بزرگ عادت کردی کافیه. حالا وقت اینه که سعی کنی با خوبی کردن اونها رو جبران کنی. شاید بتونه اینطوری به خودش بگه: من که دیگه سهمیه گناهم تموم شد، خب حالا ازین به بعد باید چیکار کنم؟ این سوال رو هم میتونه از خودش بپرسه که واقعا در هر دقیقه چند نفر روی کره زمین می میرن؟ اگه دقیقه بعدی قرار باشه من بمیرم آیا ضرر نمیکنم اگه با این احساس دنیا رو ترک کنم؟ آیا زنده بودنم دلیل این نیست که خدا داره بهم فرصت میده که باید یه کاری بکنم و دست رو دست نگذارم؟ آیا زنده بودن من دلیل بر این نیست که خدا هنوز بهم امیدواره که جبران کنم وگرنه ممکن بود فرصت زندگی کردنم تموم میشد؟ پس تا کی قراره به خاطر افکار اشتباهم خودمو نبخشم؟ خداوند هنوز بهم امیدواره منم باید به خودم امیدوار باشم. اقدام عملی خیلی مهمه. می تونه با یک لبخند کوچیک شروع کنه تصمیم بگیره اول به خودش بعد به دیگران لبخند بزنه و بعد هر روز این کارو تکرار کنه. و سعی کنه هر روز کارای خوب بیشتری رو انجام بده تا احساس خوب رفته رفته در اون شکل بگیره. به این نکته توجه کنه که تنها اون نیست که تو دنیا زندگی میکنه انسان های زیادی هستن که تو دنیا زندگی میکنن و این قدر تمرکزشو رو خودشو اشتباهات خودش نگذاره. خودشو جدی نگیره هزاران آدم هستن که دارن تو دنیا از گرسنگی می میرن اما اون نشسته و فقط خودشو سرزنش میکنه. خوبه هر شب یه درد دلی با خدا داشته باشه و این درد دل باعث میشه رفته رفته دلش صفا پیدا کنه و اینطوری باعث میشه بعد از مدتی احساس گناه ازش زدوده بشه و رغبتی به انجام گناه نداشته باشه. سعی کنه عضو جاهایی بشه که به دیگران به طور مستقیم خدمت میشه مثلا مثل پرورشگاه ها خانه ایتام و … و از نزدیک به دیگران کمک کنه تا احساس کنه اونم میتونه خوب باشه و باری رو از روی دوش دیگران برداره. به این باور خودشو برسونه که کارهای خوبش کارای بدشو پاک میکنن و سعی کنه کارای خوب بیشتری رو انجام بده. سعی کنه به طور آگاهانه شگفتی های دنیا رو دنبال کنه به زیبایی ها توجه کنه چون انسان ذاتا عاشق زیبایی هست و این باعث میشه از افکار منفی دور بشه. اگر جایی زندگی میکنه که عادت به گناه براش عادی شده میتونه اون محیط رو ترک کنه تا دوباره احساس گناه به سراغش نیاد. و باید سعی کنه هر روز و هرروز احساس ارزشمندی رو در خودش پرورش بده و رو اعتماد به نفسش کار کنه و اونو بالا ببره. البته خیلی کارای دیگه هم هست که میشه انجام داد ولی نکته اصلی برداشتن تمرکز از روی این احساس به طرق مختلف هست و جایگزین کردنش با یک احساس خوبه. و بر اثر اینها رفته رفته احساس گناهش از بین میره و احساس خوب جایگزین اون میشه.
ممنون
سلام.
کسی که خطایی کرده و احساس گناه دارد در اولین قدم باید گذشته را فراموش کند و به خاطر گذشته خودش را سرزنش نکند. بعد به غفور بودن خدا باور داشته باشد و باور داشته باشد که خدا کسی را که با تمام وجود طلب بخشش کند را می بخشد. باور کند که به محض توبه کردن و طلب مغفرت کردن خداوند او را می بخشد اگر او خودش خودش را ببخشد. باور کند که اگر تغییر کند خدا او را دوست خواهد داشت و این را هم بداند که برای بخشش در درگاه خداوند نیاز به کسی ندارد. اگر هم گناهی که انجام داده نیاز به حلالیت از کسی دارد(حق الناس) ، هر چه سریع تر از شخص مورد نظر حلالیت بطلبد. در آخر هم الگویی برای خود قرار دهد که گناه کرده اند و با تمام وجود از خدا طلب مغفرت کردند و خدا هم آنها را بخشیده مانند حضرت موسی ، نصوح و ….
در این جا هم چند تا آیه و روایت میارم براتون تا بیشتر این موضوع رو در ک کنید:
سوره بقره آیه 222 : همانا خداوند متعال توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست می دارد.
سوره طه آیه 82 : بگو به بندگانم همانا من البته آمرزنده کسی هستم که توبه کند و سپس کار نیک نماید و او را به راه راست هدایت کنم.
حدیث قدسی: خداوند فرموده : اگر آنهائی که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را می کشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه ازشدت شور و شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد. و فرموده اند که خوشحالی خدا برای رجوع بنده به او از گم کرده راه در بیابان، که راهش را می یابد بیشتر است .
این روایت رو هم برای جوونا مینویسم:
پیامبر خدا ( ص) فرمودند : هیچ چیز نزد خدای تعالی محبوبتر از جوان توبه گر نیست.
با سلام
پاسخ به سوال “چه ایده ای برای کسی که به خاطر خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده است دارید تا دیگر احساس گناه نداشته باشد؟”
در پاسخ به این سوال چند تا نکته به ذهنم میرسه که از آموزههای خود استاد عباسمنش هست.
اول اینکه اگر فردی احساس گناهی در خود داره که حاصل از انجام خطایی هست که در نظر ما انسانها بسیار بزرگه، باید بدونه و مطمئن باشه که با توبه کردن به درگاه خداوند بدون شک گناه او بخشیده میشه و اگر واقعاً تصمیم به اصلاح خودش گرفته باشه، مثل یک بچهای که پاک به دنیا میاد میتونه زندگی خودش رو از سر بگیره و ایمان داشته باشه که خداوند او رو بخشیده. گواه این مطلب هم داستانهایی از قرآن کریم هست مثل داستان حضرت موسی که حتی در ماجرایی دست به قتل یک انسان زده بود اما بعداً پیامبر خدا شد. اگر قرار بود احساس گناه همیشگی داشته باشه و اگر قرار بود خداوند او رو نبخشه مطمئناً هیچ وقت به مقام پیامبری نائل نمیشد. پس این داستان به وضوح نشون میده که در صورت توبه کردن و تصمیم به زندگی مثبت گرفتن شما هر گناهی هم که مرتکب شده باشید قابل بخشش و عفو از طرف خداوند هست.
دوم اینکه فردی که به خاطر انجام یک خطای بزرگ دچار احساس گناه شده باید بدونه که تا وقتی که خودش نتونه به خاطر خطایی که مرتکب شده خودش رو ببخشه و احساس گناه درونی خودش رو از بین نبره نمیتونه انتظار داشته باشه که خداوند او رو ببخشه. پس بهترین راه اینه که به خودش این اجازه رو بده که احساس گناه رو از خودش دور کنه و بعد از خداوند بخواد که او رو عفو کنه و در این حالت ایمان داشته باشه که خداوند هم او رو بخشیده.
سوم اینکه فرد دارای احساس گناه باید بدونه که این احساس جزء احساسات مثبت و خوب نیست و زندگی کردن با چنین احساسی باعث بوجود اومدن اتفاقات بد در زندگی او خواهد شد و مطمئناً باعث جلوگیری از موفقیت در زندگی او خواهد شد. به نظر من این فرد برای اینکه بتونه چنین احساسی رو از خودش دور کنه باید هر روز با خودش تکرار کنه که خداوند همه گناهان من رو بخشیده و من مثل یک نوزاد پاک و عاری از گناه شدم. هر روز با خودش عهد کنه که نهایت تلاش خودش رو میکنه تا نه تنها خطاهای گذشته رو تکرار نکنه بلکه به دیگران هم کمک کنه تا از تجربیات او استفاده کنن و اون خطاها رو تکرار نکنن.
فردی که دچار احساس گناه هست میتونه با دور کردن این احساس از خودش و در نهایت رسیدن به موفقیت، با انتقال تجارب خودش به دیگران راه رسیدن اونها به موفقیت رو هموار کنه و از این طریق مطمئن باشه که جبران خطاهای گذشته خودش رو کرده.
موفق باشید
باسلام
ما احساس گناه داریم زیرا همواره درگذشته زندگی می کنیم.آنچه که دیگرموجود نیست.آنچه که رفته باید تلقی شود،آنچه که مرده است.
گذشته باید به طور مداوم کنار گذاشته شود.هر لحظه باید دست به کار غبارروبی گذشته باشیم، و آن را دوربریزیم.
ذهن ما همه چیز را بزرگ می کند و این خاصیت ذهن است.وقایع را دوباره ببین ، بازنگری کن، تمامی موقعیت را دوباره سنجی کن.بنابراین موضوع را نباید بزرگ کنیم و سعی داشته باشیم که به طور واقعی به موضوع نگاه کنیم.
باید احساس گناه را از ذهنمان خارج کنی شاید گمان کنیم که دشوار باشد.نخست باید مفهوم خودمان از گناه را به واقعیت تنزل بدهیم سپس خواهیم دید که بیرون آمدن ازآن دشوار نخواهد بود.
چندنکته در آخر:
– افکار را نسبت به خود واعمالمان تصحیح کنیم.
– امید وتوکل به خداوند را از دست ندهیم.
هیچ عاملی نمی تواند ما را به آرامش برساند مگر خودمان.
با آرزوی موفقیت برای شما عزیزان