«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 110
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام
با توجه به تجربه ای که خودم در این زمین داشتم ، این موضوع را با اسنتاد به آیات شریفه کلام خدا بر طرف نمودم. امید است که این مورد نیز مرحمی باشد بر زخم دیگر بندگان خدا که دچار چنین موضوعی شده اند.
نا امیدی، زمینه کفر
در مقابل رجاء «یأس» قرار دارد. نا امیدی بسیار بد است، بلکه یأس از رحمت خدا کفر آور است. کافر به قیامت و بهشت و جهنّم معتقد نیست تا از جهنّم هراسناک و به بهشت امیدوار باشد، ولی مؤمنی که از رحمت خدا نامید شود، به این معناست که یا در قدرت خدا و یا در بیکران بودن رحمت او تردید دارد و می پندارد رحمت یا قدرت او محدود است و این خیال و باور، زمینه کفر را فراهم میکند. از این رو یأس از رحمت خدا در قرآن به عنوان کفر مطرح شده است: ﴿ إنّه لا یایْئس من روح الله إلاّ القوم الکافرون ﴾[1]. بنابراین، نمیشود کسی به خداوند ایمان داشته باشد و به حضیض یأس سقوط کند؛ یعنی بگوید: دیگر خدا نمیتواند بیامرزد یا دیگر رحمت خدا تمام شده است.
در قرآن کریم هم به مؤمنان دستور رجاء داده و هم از یأس، نهی شده است. در باره رجاء و امید میفرماید: ﴿ یدعون ربهم خوفاً وطمعاً ﴾[2]. این گونه تعبیرات گرچه «جمله خبریه» و معنای وصفی را به همراه دارد، ولی ضمناً دستور است؛ یعنی مؤمن کسی است که هم از آینده ترس دارد و هم به آن امیدوار است. زیرا وی از آن جا که ممکن است اعمال او مقبول نباشد هراسناک، و از آن جا که رحمت خدا بیکران است امیدوار است؛ از سوی دیگر، قرآن یأس از رحمت را نهی کرده،
میفرماید: ﴿ یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إنّ الله یغفر الذنوب جمیعاً ﴾[3]؛ شما که بر جان خود ستم و اسراف کردهاید از رحمت خدا ناامید نباشید. هر گناه و ستمی که انسان میکند در حقیقت به خود ستم میکند. از این رو تعبیر قرآن این است که میفرماید: ﴿ أسرفوا علی أنفسهم ﴾؛ زیرا نعمت جان، هوش، اعضا و جوارح را بیجا مصرف کردن «اسراف» است.
به هر تقدیر، قرآن به کسانی که اسراف کردهاند دستور میدهد که ناامید نباشند؛ چون راه برای برگشت باز است. آنگاه میفرماید: ﴿ وأنیبوا إلی ربکم وأسلموا له ﴾[4] توبه کنید و برگردید و منقاد باشید و در بقیّه عمر گذشته را جبران کنید. اگر بتوانید شب هنگام، زودتر بخوابید تا بهانه خستگی و کم خوابی در بین نباشد و سحرگاه برخیزید، از عمر، استفاده صحیح کرده اید و اگر آن را به خوش گذرانی و هوس مداری سپری کنید، در آن اسراف کردهاید.
تعبیر قرآن کریم در باره مردان با ایمان این است: ﴿ یرجون تجارة لن تبور ﴾[5]؛ اینها به تجارتی بیزیان و غیر بائر امیدوارند. تجارت عدّهای، سود آور نیست: ﴿ فما ربحت تجارتهم ﴾[6]، اما تجارت گروهی دیگر سودآور است و آنها کسانی هستند که برای تقرب به خدا تلاش میکنند و خداوند هم به آنان ده برابر یا بیش از آن پاداش میدهد. پس رجاء در مقابل یأس است و مراحلی هم دارد. البته قدر مشترک حالت یقین و رجاء و آرزو «انتظار» است؛ یعنی، هر سه گروه منتظرند؛ امّا انتظار آرزومندانه خام، انتظار امیدوارانه پخته و انتظار مطمئنّانه، عصاره پخته هاست.
منبع :
برگرفته از تفسیرموضوعی قرآن کریم – مبادی اخلاق در قرآن –تالیف : آیت الله جوادی آملی ج11/صص 303-304
خداداد جلیل وند
موندن تو احساس گناه فقط این احساسو زنده نگه میداره و جهنم سوزانی که در اون هستیم رو شعله ور تر میکنه
خود شخص تنها کسیه که باید شعله رو خاموش کنه و مسئولیت کار خودش رو بپذیره .باید از خطای خودش فقط درس بگیره و بس ودنبال راهی برای جبران باشه.خودش رو با گناه خودش بپذیره و ببخشه همونطور که خالقش میبخشه.برای هر کار خودش جواب خاصی در نظر نگیره که اگه به اون جواب نرسید خودشو تنبیه کنه.بدونه همین که داره حرکت میکنه خودش یک موفقیته.
پذیرش رویدادی که بهش احساس گناه میده و شناسایی درس و تجربه ای که اون رویداد براش به ارمغان اورده کمکش میکنه که دیگه وقتشو با این موضوع که چرا این اتفاق برای من افتاد تلف نکنه
با مهربانی چون مادری با خودش رفتار کنه وبدونه اون چیزی که گناه نامیده در زمان انجامش با آگاهیهای همون زمانش بوده و یه جورایی از اختیارش خارج بوده
با مهربونی نسبت به خودش بپذیره که چیزی رو که نمیتونه تغییر بده رو رها کنه وتوجه خودش رو روی کارهایی که اکنون برای حل مساله میتونه انجام بده بذاره
به خودش عشق بورزه چون با نداشتن همین عشق نسبت به خود،خودمون این احساس گناه ورنج رو برای تنبیه خودمون به وجود میاریم
پس خود و گذشته ای که دوست نداریم رو با همه وجود بپذیریم و دوست بداریم و اجازه ندیم عملی که این احساس رنج وگناه رو به ما میده ،همه امکانات و خوشی ها و اهداف و اینده ما رو تسخیر کنه
هر چقدر هم کار ما بد بوده و عواقب بدی داشته اما اکنون این ما هستیم که توان انجام حداقل یه کارو داریم و اون اینکه حس بد و گناه رو از خودمون دور کنیم و همین کافیه که دوباره دنیامون رو عالی بسازیم
پس تنها راه ،حس خوب ایجاد کردن نسبت به خودمون و دیگران وشرایطیه که ازشون بیزاریم
به این ترتیب و با رها شدن از حس گناه بار دیگر خود رو ارزشمند و لایق دریافت بهترینها میدونیم وانگاه هست که کائنات هم ما رو سرشار از سعادت میکنه
باسلام
خیلی خوشحالم که می تونم توی مسابقه اتون شرکت کنم. :)
بابت این فرصت و سایت خوب اتون تشکر میکنم.
به نظر من در زمانی که دچار احساس گناه میشیم اول از همه باید دنبال این باشیم که چی باعث شده این حس سراغمون بیاد. بعد دنبال راه حلش باشیم.
گاهی وقتا حس گناه در پی یه کار خلاف شرعه که اونم مراتب داره. مثلا غیبت کردن از یه دوست. خب میشه بهش گفت یا که در خلوت براش استغفار کرد. مرحله دیگه اش اینه که توبه کنیم و طلب بخشش از خدا برای خودمون داشته باشیم و طرف مقابلمون. گاهی گناه منشآ عرفی داره یا اجتماعی که اونم باید جریمه اش رو پرداخت که بدست قوانین جامعه است.
اما نهایت این بخشش و رسیدن به حال خوب بعد از گناه شرایطی داره که به نظر من اولین کار اینه که بپذیریم همیجین اتفاق یا کاری از طرف ما صورت گرفته.
مسئولیت پذیری مقوله ی اصلی برای داشتن حس خوبه. وقتی پذیرفتیم ما دچار این اشتباه شدیم، در نهایت به این میرسیم که خودمون رو ببخشیم. بخشیدن به ما حس از نو تولد یافتن رو میده. ما لایق این هستیم که شاد باشیم. بخشیدن خودمون رو به حساب و کتاب نرسونیم و بی حد و حدود ببخشیم خودمون رو.
با خودمون مهربان باشیم چون هرچقدر حس خوبی به خودمون داشته باشیم همون قدر هم به حس دیگران اجازه میدیم با ما مهربان باشند. اصل مهم دیگه در رفع حس گناه اینه که خودمون رو دوست بداریم مثل یه معشوقه با خودمون رفتار کنیم.
و مثل پدرومادر دلسوزی برای خودمون باشیم و از خومون محافظت کنیم. اینجوری زودتر به حس خوب دور شدن از گناه میرسیم. چون والدین ما بخاطر علاقه ی زیادی که به ما دارن ما رو زود می بخشند پس ما از طریق این نقش هم می تونیم خومون رو زودتر ببخشیم.
پذیرش واقعیت هم مهمه. واقعیت اینه که این کار رو انجام دادیم و این حس رو به وجود اوردیم پس دنبال پیش داروی و قضاوت دیگران نریم. حسهای منفی اگر سرکوب بشن مثل یه غده چرکین میشن و یه روزی سرباز میکنن. پس بهترین راه درمانشون اینه که آروم آروم باهاش کنار بیایم و منشاش رو پیدا کنیم و راه حل براش جایگزین کنیم. چون ما لایق ارامشیم.
شرافت داشتن هم کمک میکنه به این که این حس دست از سر ما برداره. شریف باشیم یعنی برای هر کاری که معتقدیم که درسته بجنگیم براش و لازمه اش هم اینه که یه معیارهایی داشته باشیم برای خودمون درکنار حرمت دادن به معیارهای دیگران.
زمانی که دیگران قصد دارن ما رو محکوم کنن و گناهکار جلوه بدن، از خودمون حمایت کنیم و بی پرده حرفهامونو بزنیم و به دفاع از خودمون بربیایم. اما اگر مقصریم باید صاقانه اعتراف کنیم و با طرف مقابلمون مهربون باشیم . بهش عشق بورزیم.
مورد بعدی اینه که از تفریح دور نمونیم. استعدادهامونو دنبال کنیم و کشف. در لحظه زندگی کردن رو از یاد نبریم. گذشته ها تموم شدن و کسی لذت می بره از زندگیش که بتونه با کذشته کنار بیاد.
با خدا خلوت کنیم تا پرنشاط شیم. قرآن بخونیم به همراه معانی اون. خلوت با خدا بزرگترین دارایی ماهاست که کسی نمتونه از ما بگیرش.
از اتفاقای کوچیک و مثبت زندگی لذت ببریم و همیشه روح شکرگذاری رو در خودمون پرورش بدیم.
عقاید و احساساتمون را صاقانه ابراز کنیم و بدون اینکه سعی داشته باشیم احساسات و عقاید دیگران را تغییر بدیم.
اگر احساساتمون رو در زندگی ریشه یابی کنیم خیلی راحت می تونیم از شر احساسات موجود در زندگی مون رها بشیم. اگر به خود و دیگران هم در کلام و هم در عمل احترام بگذاریم و به نیازها و احساسات خودمون و دیگران اهمیت بدیم هرگز احساس گناه در زندگی به سراغمون نخواهد اومد.
به امید روزهای خوب بدون گناه و بدون حس گناه ….
پیروز باشید.
با سلام خدمت دوستان گرامی
در خصوص این سوال عرض کنم که از نظر من اشتباه یک خصلت درونی انسان هست ،چون در صورتی انسان اشتباه نمیکنه که شیطانی وجود نداشته باشد و این غیر ممکن هست چون با قوانین خلقت سازگار نیست. در کتاب کلیات حدیث قدسی صفحه 23 وقتی حضرت آدم (ع) به خدا عرض کرد : خداوندا ، شیطان را به من مسلط ساختی و مثل جریان خون در رگها ( در من جریان دارد ) ، او را هم قادر کردی که به بدن من داخل شود. خداوند فرمود : ای آدم ، در قبال این کار این امتیاز را به تو و فرزندانت دادم که هرکس فکر عمل بد کند به حساب او نوشته نشود ، ولی اگر آن عمل بد را انجام داد فقط یک جرم حساب شود ( یک گناه به حسابش نوشته میشود ) لکن اگر کسی نیت به انجام عمل خوب کرد ، ولی انجام نداد ، یک ثواب برای آن نیت نوشته و اگر آن نیت خوب را عمل کرد ، ده ثواب به وی داده میشود. آدم عرض کرد : خداوندا ، این عنایت را درباره من و فرزندانم زیادتر کن. خداوند فرمود : اگر کسی از فرزندانت گناهی را مرتکب شد و بعد از آن توبه کرد ، من آن گناه را می بخشم. باز هم آدم گفت : خداوندا ، بیشتر از این عنایت فرما ، خداوند فرمود : من مهلت توبه را تا دم مرگ به آنها دادم.آدم عرض کرد : خداوندا ، لطفت بسیار است و کافی میباشد،، پس باید قبول داشته باشیم که هر انسانی اشتباه میکنه چه پیامبران باشند چه عامه ی مردم چون ما پیامبرانی را داریم که اشتباه و گناه بزرگی انجام دادند مانند: موسی، ابراهیم، یعقوب ،و… ولی انها متوجه اشتباه خود شدند و توبه کردند و از خدا طلب مغفرت کردند چون خدا توبه کنندگان رو دوست دارد و در حدیث قدسی که خداوند فرموده:اگر آنهائی که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را می کشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه از شدت شور و شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد.
دوستان بنظر شخص ینده البته نسبت به دیدی که خودم به اشتباهات پیامبران دارم هیچ دو پیامبری رو ندیدم که یک اشتباه رو داشته باشند، یعنی اشتباهات پیامبرا متفاوته، پس میشه به این نتیجه رسید که اشتباهات پیامبران یک پیامی برای ما هست که هیچ وقت از رحمت خداوند نامید نشیم و خداوند هرگناهی رو که از روی نادانی مرتکب بشیم و بعد متوجه گناه خود بشیم و توبه کنیم خداوند میبخشه والبته قبولی توبه شرایطی داره که بایدانجام بشه
قدم اول در پزیرش توبه اعتراف به گناهی که انجام دادی وبعد طلب امرزش از خداوند، احساس پشیمانی نسبت به گناهی که انجام دادی،متعهد بشی که دوباره اون گناه رو انجام ندی حقوق مردمی که بر عهده اش هست رو ادا کنه و در اخر از همنشینی با دوستان بد دوری کنی
ودر اخر ایدهای که بنظر بنده خوبه و بنده از همین طریق بخاطر گناهان و کارهای اشتباهی که انجام دادم از خدا طلب امرزش کردم:
1. توبه کردن و ایمان داشته باشه به اینکه خداوند توبه اش رو قبول میکنه
2.نامید نشدن از رحمت خدا، چون بنا به فرموده امام علی(ع) وقتی شخصی از ایشون پرسید: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: مایوس و ناامید شدن از رحمت الهی. میزان الحکمه جلد 3 صفحه 462
3. طلب بخشش و معذرت خوهی کردن از طرف مقابل یا خانواده طرف مقابل اگر امکانش هست
4 .فراموش نشه که رسول خدا(ص)میفرماید : گناهکاری که به رحمت خدا امیدوار است از عابد مایوس به درگاه خدا نزدیکتر است. نهج الفصاحه صفحه 477
سوره نساء: هر کس بدی کند یا ظلم کند به نفس خود با ارتکاب گناهان و سپس آمرزش بخواهد از خدا و توبه نماید خدا را آمرزنده مهربان می یابد(110)
سوره انعام: نوشته است پروردگار شما بر ذات مقدس خود رحمت را برای آن کسانی که از روی جهالت گناه نمودند و پس از آن توبه کردند از عمل بد خود و اصلاح کردن امور خویش را پس خدا آمرزنده مهربانست(54)
سوره توبه: پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشتند و مال خود را پاک کردند همانا خدا را آمرزنده و مهربان می یابند(5)
سوره الفرقان: و آن کسانی که از گناهان توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح به جای آورند، پس خداوند گناهان آنها را می امرزد و گناهانشان را به نیکیها تبدیل میکند زیرا که خداوند در حق بندگانش بسیار امرزنده و مهربان است(70)
سوره زمر: بگو به بندگانم ای آن کسانی که اسراف نمودید، در ارتکاب گناهان، مایوس و ناامید نشوید از رحمت من البته خدا گناهان شما را تماماً می آمرزد(53)
((صیاد پی صید دویدن عجبی نیست صید از پی صیاد دویدن مزه دارد))
با سلام
احساس گناه مثل یک کیف دستی یا کوله پشتی است که هرروز ما ان را حمل می کنیم برا رفتن به مدرسه یا محل کار و…هرچقدر اشیائ این کیف بیشتر باشد سنگینی ان را بیشتر حس میکنیم وامان از سنگینی احساس گناه که هر لحظه ان را حس میکنیم و واقعا کمر شکن است.
من به حدی رسیدم که دیگر نمی خواستم و حتی نمی توانستم این سنگینی را تحمل کنم وباید اقدام میکردم وشروع میکردم به نوشتن احساس گناهم که چه چیزهایی باعث شده من در این وضعیت قرار بگیرم بند بند ان را نوشتم
تصمیم گرفتم توبه کنم بخاطر عملی که باعث وبانی اش خودم ویا خانواده و…بودند ازخداوند طلب آمرزش کردم وخودم و همه افرادی که باعث بوجود امدن این وضعیت شده بودند را از ته دل بخشیدم تا یکم از سنگینی احساس گناهم کمترشود وواقعا تسلیم شدم وقبول کردم که اشتباه کردم و میتوانم جبران کنم و با خودم حرف می زدم و می گفتم که باید این وضعیت وشرایط را تغییر دهم چون میخواهم زندگی کنم و زندگی پر از هدف و پرازامیدی داشته باشم و شروع کردم به ساختن یک فیلم و یک تصویر عالی از خودم که می خواهم در اینده داشته باشم،با دقت تمام یک باور قوی از خودم ساختم که،آره من هستم و میخواهم بهترین باشم و روی کاغذ هم خصوصیات مثبت و عالی از خودم نوشتم و روی دیوار زدم و هرروزآن را مرور میکردم و مطالبی را هم به ان اضافه می کردم،و باخودم عهد کردم هر موقع که افکار منفی به سراغم امد باید در اولین لحظه از شر ان خلاص شوم و در اولین فرصت ممکن فیلم و تصویر ذهنی خودم را تکرار میکردم وبا تمام وجود سعی می کردم لبخند را بر لبانم بیاورم تا افکار منفی از من دور شود و نفس عمیق میکشیدم تا احساس شادی را جایگزین کنم و سعی میکردم که هرروز 15دقیقه از وقتم را صرف دویدن ویا طناب زدن کنم که واقعا خیلی در روحیه ام تاثیر داشت وبه نظافت ،بیشتر اهمیت میدادم ولباس های خیلی زیبا و تمیز میپوشیدم ودر آینه نگاه می کردم و می گفتم :خدایا شکرت بخاطر این انسان ارزشمند وعالی
خیلی با احترام با خودم برخورد میکردم وصبح ها که بیدار میشدم به خودم صبح بخیر میگفتم و چون برای خودم ارزش و احترام قائل بودم رفته رفته افراد دیگر هم برای من ارزش و احترام قائل میشدند و به هیچ عنوان مورد تحقیر های گذشته قرار نمی گرفتم و گوش دادن آهنگ های آرامش دهنده و انرژی بخش هم خیلی در روحیه ام تاثیر می گذاشت،و نمازم را سروقت میخواندم و بعد از آن چند دقیقه ای را با خدا صحبت میکردم و از او می خواستم که در من شادی را بیشتر و بیشتر کند واز ته دل خودم را دوست میداشتم و سعی میکردم کارهایی رو انجام دهم که باعث نشاط وشادی من شود،سعی میکردم با افراد سالمند و بچه های فامیل وقت بیشتری رو سپری کنم و از تجربیات بزرگتر ها و از شیطنت های بچه ها استفاده کنم و حتی در بعضی موارد هم به انها کمک میکردم،و قدم زدن در پارک ها و گردش های آخر هفته نقش مهمی در ایجاد آرامش و فراموش کردن احساس گناه در من ایجاد میکرد،واستقلال از دست رفته ی خودم را باید دوباره بدست می اوردم ،سعی می کردم در مواردی وابستگی هایم به اطرافیانم را کمتر کنم و تصمیم گیری های بعدی خودم را بیشتر کنم وبه خودم متکی باشم
تکنیک حذف خاطرات بد برای از بین بردن احساس گناه در زندگی من خیلی موثر بود
باسلام خدمت همه بزرگواران مخصوصا استاد عباس منش بزرگوار.
درمورد احساس گناه کردن قبل از هرچیزبایدهرکس درابتداخودرابه عنوان اشرف مخلوقات وخداوندکه خالق است وقوانین حاکم براین جهان راخوب بشناسدفردگناهکاربایدبداندکه انسان ممکن الخطاست وفقط ا نبیا واولیاالهی گناه نمیکنندکه درموردانهاهم ترک اولامطرح است.البته این مجوزبرای گناه کردن مانمیشودولی بایدبدانیم خداونددردرون ماامیال وغرایزی قراررداده اندکه اگرانهارادرست وبه اندازه استفاده نکنیم دچار گناه میشویم.خداوندحکیم که ماراافریده رب است یعنی پرورش دهنده وراهنماتارسیدن مابه مقصد.وقران نقشه وراهنمای ماست واگرماخود رادوست داشته باشیم وبرای خودارزش قایل باشیم ازاین نقشه به خوبی وزیرکی استفاده میکنیم کافی است بادقت به این کتاب اسمانی رجوع کنیم تاببینیم سوال ونیازی دروجود انسان نیست که پاسخی درقران برای ان نباشد.چیزی که چندسال اخیردرغرب به عنوان قانون جذب وقدرت سپاسگذاری وخیلی مواردعلمی وروانشناسی دیگردرموردانها بحث وکنکاش میشود1400سال پیش دین اسلام وقران عزیزمان به طورکامل وجامع به ان پرداخته ولی افسوس برای مامرغ همسایه غازه وانچه خودداریم زه بیگانه تمناداریم.ویکی ازکارهای خیلی جالب استادعباس منش عزیزهم کنکاش درایات قران وپی بردن به حقایق افرینش است ولی این وظیفه همه ماست که برای سعادت خودبه این کتاب مقدس رجوع کنیم وامادررابطه بااحساس گناه نیز خداونددرقران به ان پرداخته واین موضوع رانیزبی جواب نگذاشته است.وتوبه راراه رسیدن به خوشبختی وسعادت بیان کردند.ایات فراوانی درموردتوبه درقران امده وخداوندمکررمی فرمایدکهگناهکاران اگرازکردارشان پشیمان باشندوتوبه کنندانهارامیبخشدوتوبه کاران رادوست دارد، اری خداخوددرقران می فرمایدتوبه کاران رادوست داردوحتی درایه ای دیگر میفرمایدگناه انهارانه تنها میبخشدکه به حسنه تبدیل میکند.انها همه نشانگراین موضوع است که انسان اختیارداردوکافی است بخواهدواراده کنداین انسان است که سعادت وشقاوت رابرای خودرقم میزندپس اگرخودرادوست داریم وبایدبرای زندگی بهتر خودکاری کنیم افکارمثبت داشته باشیم تااحساس ارامش کنیم وزندگی رابرای خودگلستان کنیم.توخودحجاب خودی حافظ ازمیان برخیز.نمونه های زیادی ازافرادی درتاریخ است که بعدازگذشته پرازگناهی که داشتندتوبه کردندوزندگی کاملا متفاوتی برای خودساختندازجمله انها حربن یزیدریاحی میباشه حرکسی بودکه نقشه بستن اب برامام حسین رامطرح کرد.ایاازنظرماشیعیان گناهی بدترازاین می تواندباشد.ولی حربهموقع متوجه اشتباه خودشدوبه قول استادعباس منش فرکانسش راعوض کردوتوبه کردوامام تغییر ناپذیر الهی.شادباشیدوسربلند
به نام خدا
با سلام
1بیتفاوت شدن نسبت به ان اتفاق که باعث میشد احساس گناه کنیم و فراموش کردنش و انجام دادن عمل مثبت در نقطه مقابل آن اتفاق
2توبه کردن به خداوند و امید داشتن به بخشش خداوند ستارالعیوب
3توجه کردن به نکات مثبت اخلاقی و رفتاری خود که باعث دور کردن ان احساس میشود
4آگاه شدن در مورد افرادی که در طول تاریخ گناهان به نظر بزرگی مرتک شدند و دو باره راه خدارا پیش گرفته و در تاریخ ماندگار شدند مثل حضرت موسی که قتل کرد و حر که اب را بر حسین بست
5به این باور برسیم که مدار زندگی خود را تغییر داده ایم و قبلا به خاطر مداری که در ان بودیم ان حرکت بد ما هجتناب ناپذیر بود ولی الان در مدار دیگری هستیم
6اگر احساس گناه ما بهخاطر بدی است که به کسی کردیم از آن فرد عذ رخواهی کنیم
7باور کنیم که گذشته بد ما نمیتواند در آینده ما تاثیر سو بگذارد
8خدا را بشناسیم که میگوید هر بدی را یک و هر خوبی را 10به حساب می آورد و میگوید خوبی بدی ها را از بین میبرد
9تشکر میکنم از شما اقای عباسمنش که چیز های زیادی ازتون یاد گرفتم
با سلام
با تشکر از زحمات شما استاد گرانقدر
به نظر من کسی که گناهی مرتکب شده چه سهوی و چه عمدی و اکنون احساس گناه به او دست داده باید به فکر جبران گناه مرتکب شده برآید (اگر این موضوع شدنی باشد) پس باید هرچه سریعتر نسبت به جبران گناه اقدام نماید ولی متاسفانه در اکثر موارد امکان جبران گناه وجود ندارد بقول معروف آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. حالا تکلیف چیست؟ به نظر من پناه بردن به خدای متعال و دوری از انجام مجدد گناه و سعی در فراموشی و کمرنگ کردن خاطره گناه در ذهن راه حل مناسبی است.
با سلام خدمت استاد عباس منش و گروه تحقیقاتی سخت کوشش
ببینید استاد شما سوال خیلی قشنگی کردید و من هم میخوام به شما یه جواب خیلی قشنگ بدم.
کسی که مرتکب خطا یا اشتباه خیلی بزرگی شده و احساس گناه میکنه باید این. و درک بکنه که اشتباه یا خطا کلمه ای هست که معنیش مشخصه،یعنی یک کار ناخواسته،یک کار اشتباه ، و اشتباه برای هر کسی، پیش میاد و توی این جهان کسی نیست که توی زندگیش اشتباه نکرده باشه! پس ریشه این مسله اینجاست که خطا شامل حال همه میشه!.پس خطا قابل بخشش هست چون ما تا زمانی که نتونیم خودمون رو ببخشیم ، نمیتونیم دیگران رو ببخشیم . و خداوند هم به همه ما انسانها وعده بخشش داده و گفته که کسی که از من طلب بخشش بکنه من هم اون رو میبخشم .!!! پس ما باید خودمون رو بپذیریم و از خودمون عضر خواهی بکنیم و خودمون رو ببخشیم !!! و این کار باعث میشه که ما احساس ارزشمند بودن بکنیم، چون ما «اشرف مخلوقات هستیم».
پس وقتی که به این حقیقت پی بردیم اون وقته که زندگی برای ما معنی دار میشه ، و وقتی که انسان معنی زندگی رو بدونه ، اون موقست که همیشه لبخند روی لباشه…
به امید روزی که همه ما انسانها لبخند روی لبامون باشه…
جواب سوال جلسه دوم:
به نظر من برای رهایی از احساس گناه، بهتره که گذشته رو به حال خودش رها کنیم و خودمون رو بخاطر اشتباهاتی که نا آگاهانه انجام دادیم سرزنش نکنیم، چون چیزی عوض نمیشه، از خودمون انتظارات بی جا نداشته باشیم چون هر انسانی ممکنه اشتباه کنه، مهم درس گرفتن از همین اشتباهات هست که ما رو پخته میکنه. در مقابل باید کارهایی که برخلاف باور بقیه در اون ها موفق بودیم رو به عنوان یک پوئن مثبت در کارنامه مون در نظر بگیریم و با اتکا به اونها در خودمون ارزش رو پیدا کنیم و باتوجه به ارزش ها مون هرروز احساس ارزشمند بودن که خودش اصلی ترین عامل اعتماد به نفس هست در ما بیشتر خواهد شد.