سفر به دور آمریکا | قسمت 71

سلام به همه شما دوستان و استاد دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز

مطلبی مه الان میخوام بگم مربوط به این جلسه نیست اما محتوای اون راه گشاست برای ههمون و چون اکثر دوستان درحال دنبال سفر نامه هستن گفتم اینجا بگم همینطور که فایلای استادو گوش میکردم طبق عادت هر روزم یه جایی استاد تو فایل ۱۰ درس از انیشتین گفتن وقتی من فیلمی رو میبینم یاهرکاری تمرکز شدید رو اون دارم و چیزایی که من میبینم بقیه نمیبینن و باتعجب میپرسن چطور تونستی پیدا کنی و الا آخر به خودم گفتم بیا ببین چقدر رو خودت کار کردی چقدر میتونی از دل یه فیلم باور بیرون بکشی بخاطر همین رفتم سراغ معروفترین و محبوبترین فیلم این روزا که سری سومش هست و درحال پخش بله ( ستایش) یادمه یه شب که از سرکار برگشتم خونه خانمم گفت بدو بزن تلویزیونو شبکه ۳ گفتم چه خبر گفت ستایش گفتم مگه مهم ولش کن گفت اگه نبینی نصف عمرت برفناست دقیقا همینو گفت گفتم اوکی شما ببین گرچه وقتی بقول استاد تو فایل قدیمیش که در جواب دوستی که گفته بودن تلویزیون رو چرا حذف کردید بزارید باشه اما نبینید که گفتن وقتی باشه هر کاریم کنی بالاخره توجه ات به اون جلب میشه دیگه که همینطور و منم توجه ام گریزی میزد به فیلم بگذریم فیلم رو دیدم و حالا باورها

باور مخرب اول

یه جایی ستایش میگفت من بخاطر عشقم بیست ساله به کس دیگه دل نبستم و فقط اون تو دلم و نمیخوامم به کسی فکر کنم

جواب: این عشق نیست این وابستگی هست که داره و این حق و نداده که آزاد و رها باشه به دور از حرف دیگران بره سراغ کس دیگه و این کار رو خیانت میدونه باور درست اینه که من میدونم اون الان پیش خداست و خوشحال میشه منم ادامه زندگیمو راحت باشم و منم آدمم و قرار نیست که تا آخر عمرم تنها باشم ضمنا برای بچه ها هم خوبه و اینکه من ارزشمندم

باور مخرب دوم

آدما همه کلاهبردارن

جایی از فیلم دختر به دوست پسرش زنگ میزنه و جواب نمیده خواهرش میگه ۳روز نیست یعنی مشکوک که میگه نه میگه بعضیا اینجورین که پول میگیرن و فرار تو فیلما دیدم که میگه نه اما در واقعیت همین میشه پسره نبود

جواب :همه آدما خوبن سالمن دوستان هر باوری گفتم باور سالم مخالف همونه

باور مخرب سوم

پول آدمو بد میکنه

اون دختر پیگیر پسره میشه که میفهمه سرمایه دار نبوده و فقط شاگرد بنگاه دار بوده و بنگاه دار میگه خانوادش ادمای خوبین و کارمندن چرا اون اینجور نمیدونم

باور مخرب چهارم

آدما بخاطر پول هرکاری میکنن حتی دروغ و کشتن آدم که تو قسمتای قبلی بود

باور مخرب پنجم

همه زنها فروشنده ان

جایی از فیلم آقاهه میگفت زنم منو فروخت و من دیگه بعد همه زنا رو فروشنده دونستم و شما تنها زنی هستید که دیدم بخاطر عشقش مونده اینجا باور کمبود رو داشت القا میکرد

باور مخرب ششم

عدم حق انتخاب

تو بخش بعدی این فیلم نوه حشمت فردوس کسی رو که تو کافی شاپ میبینه از تیپش خوشش میاد و به پدربزرگش میگه من دوست دارم بپوشم نظر شما چیه که یه خاطره میگه بعدکه دوباره تکرار میکنه یادآوری میکنه توام دوست داری مثل اون بابا دندونات خورد بشه که برا بار سوم تکرار نمیکنه و فقط میگه چشم فهمیدم ??

باور مخرب هفتم

قدیما میشد الان نمیشه

حشمت فردوس درخواست میکنه که سفره رو رو زمین بندازه بعد میگه قدیما همه دور هم سر سفره بودن اما الان یکی شرق یکی غرب دیگه مثل قبل نمیشه

باور مخرب هشتم

دزد زیاد

صحنه ای رو نشون میده که کیف زن رو میزنن و این باور ساخته میشه که امنیت نیست مالتو سفت بچسب تا دزد نبره

واگه بازم دقیقتر بشیم میشه بیشتر کشف کرد

فقط یه جا باور مثبت داشت که اگه اتفاقی افتاد سعی کن دیگه تکرار نشه و درس بگیر

خب نتیجه میگیریم با توجه به گفته های استاد آیا ارزش داره که بشینیم پای فیلمو و سریال؟

شاد باشید و ثروتمند در پناه خدای مهربون و وهاب

سلام بخاطر توجه اتون دوست عزیز فقط یک نکته رو میگم تمام اونم اینکه مگه این نیست که ریشه های باورای مخرب ما عمقی طویل دارن و با اولین دیدن تاثیرشون زیادتر اونم ناخودآگاه پس به قول استاد جایی که میگن اگه متعهدم به تغییر باید بدونم چیا منو عقب میندازن حذف کنم چون بالاخره توجه ام جلب میشه بازم میگم هرکس عقیده خودش محترم من خواستم مثل استاد حذف کنم خیلی هم بهتره تلگرامم حذف کردم خیلیم خوبه اخبار گوش نمیکنم البته هر ازگاهی این اینستا ناغافل میکشونه که باید اونم فکری کنم اما راضیم گرچه وقتی مردم میگن فلان شده خبر داری میگم نه میگه مگه تو این دنیا نیستی میگم چرا اما علاقه ای به شنیدن ندارم شکرت

شاد باشید