سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۷ - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

292 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد ایلیاری گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    چه خانم فروشنده زیبایی واقعا دیدنش به من حس خیلی خوبی داد

    مردم فوق العاده شدیدا با خودشون در صلحن

    اصلا اصلا هیچکس از دیدن دوربین ناراحت نمیشه هیچ حتی دست هم تکون میدن و لبخند میزنن خدا رو شکر که یه جایی هس و همه این ادما دور هم متمرکز شدن به تعداد بسیار بالا.

    خانم شایسته هم خوب نیشیو صحبت میکرد اینجا اولین بار بود تو دلم واقعی تحسینش کردم.

    هرکی اونجا کار میکرد درواقع داشت زندگی میکرد خیلی با عشق وعلاقه کار میکردن و اصلا لبخندشون یک لحظه محو نمیشد

    فقط خداشکر.

    ممنون از خانم شایسته چشممونو باز کردی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    راضیه هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2524 روز

    وای وای وای

    وای وای وای

    خدای من

    هر چقدر بگم وای شادی و تعجب بازم کمه

    چند وقت بود سفرنامه رو تعطیل کرده بودم

    دارم رو عزت نفس کار می کنم

    امشب برای بار سوم دوره عزت نفس رو شروع کردم

    فایل یک رو گوش کردم

    آماده شدم بخوابم

    یادم اومد خدا امشب یه ساعت بهم هدیه داده و ساعت ها یک ساعت به عقب کشیده میشن

    گفتم این یه ساعت هدیه س باید استفاده کنم

    رفتم سراغ سفرنامه

    و از قضا شماره ۵۷

    نمی دونید با چه عشقی نگاه می کردم

    انگار بار اول بود رابطه عاشقانه استاد و مریم عزیزم رو می دیدم

    هی تحسین

    هی لذت

    هی میگفتم عاشقتم استااااا د

    رسید به اونجا که استاد صداش رو می پیچوند ??

    کلی از شیطنتش خندیدم

    رسیدن به رستوران

    وااااای خدای من

    وااای خدای من

    چیزی رو که دیدم شوکه شدم

    ۱۰ بار زدم عقب و نگاه کردم

    خدایا نکنه این خانم منم خودم خبر ندارم

    باورم نمی شه هنوزم تو شوکم

    اون خانم که دسر هدیه دادن

    کپی منه

    اصلا کپی چیه

    خود خود خود منم

    حتی مدل حرف زدنش

    به خدا شوکه شدم

    یعنی یه آدم اینقدر شبیه

    اسکرین شات گرفتم فرستادم برای خواهرم

    ایشون هم گفت ا این که شبیه خودته

    فراوانی دنیا اونم تا این حد

    نمی دونم واقعا چی بگم

    احساس می کنم روح خودم اونجاست

    دیگه همه چی برام باور پذیره

    حتی رفتنم به آمریکا??????

    خیلی زود میام کولومبس اوهایو

    میرم رستوران لواش کافه

    بعد استاد بیا ما دوتا رو کنار هم ببین

    استاد آماده باش

    یه سر بهتون میزنم

    حتما

    قول میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    درود بر استاد و مریم جون و

    دوستان عزیزم در سفرنامه سفر به دور امریکا

    ادامه بازارچه رو داریم ک مریم جون خرید میکنن،

    ۲ تا طعم روغن زیتون رو چک کردن مریم جون تسترش رو و میخوان بخرنشون، و براتون بقول مریم جون همینجا تو شیشه پلمپش میکنن، بریم یه روغن زیتون خوب برای سالاد بخریم.

    استاد از دور دنبال مریم جون از دور بودن ک بقول مریم جون پیداش کردن.

    اومدن با همدیگه بستنی تست کنن و اونی ک مدنظرشونه بخرن، ظاهرا ک خیلی خوشمزه بودن:)

    میخوان برن یه رستوران برای غذاخوری ک پیاده به اون سمت میرن،

    باز از مسیرجنگلی رفتن و یه سنجاب سفید دیدن توی مسیر روی درختا،

    ۴ تا مرغابی دیده شدن، جایی بود ک آب برای خوردن داشت، نشستن برای استراحت توی چمن و گوشی رو استاد چک میکنن برای مسیر پیاده روی شون، به لواش کافه میرن برای خوردن ناهار،

    به جایی رسیدن که داخلش صدا می پیچید و استاد ۱ ۲ ۳ میگفت و صداشون پخش میشد و خیلی باحال و بامزه میگفتن:)

    بعدش یک مسیر زیبای دریاچه ک پرنده ها دیده میشدن و از روی پلی که رد میشدن این تصاویر زیبا رو دیدم، خدایا شکرت

    به خاطر این زیبایی ها و آرامشش:)

    رسیدن به لواش کافه در کلمبس اوهایواَم چاپس مثل شیشلیک که استاد گفتن مثل پنبه ست.

    کباب و جوجه و مریم جون از استاد عکس گرفتن.😋😋😋

    و ماشالا چقدر شلوغ بود.

    خدایا شکرت به خاطر این همه صلح

    خدایا شکرت به خاطر آزادی در عمل

    خدایا شکرت به خاطر ابراز وجود بنده هات به هم

    خدایا شکرت به خاطر این همه فراوانی

    خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت

    خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی درونی

    خدایا شکرت به خاطر لذت بردن از این همه نعمت

    خدایا شکرت به خاطر حضورت در قلب ها

    خدایا شکرت به خاطر این همه تنوع و علایق

    تو بی نظیری ، تو بهترینی و هیچ کسی مثل تو نیست

    خدایا تنها و تنها از تو یاری میگیرم و تنها از تو یاری میجویم

    ما را به راه راست هدایت فرما نه گمراهان

    عاشقتم و دوستت دارم😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام خدای خوبیها و فراوانیها

    سلام به استاد عزیزو عزیز دلشون مریم جانم

    سلام به دوستان پر انرژیم دوستتون دارم

    آره این جهان پر از فراوانی و زیبایی و خوبی ست همه جوره هست این ما هستیم که الان باید انتخاب آگاهانه کنیم که چه چیزی میخواهیم و چطوری میخواهیم

    من سلامتی شادی آرامش ثروت نعمت آزادی زمانی و آزادی مکانی و آزادی مالی میخواهم من ارزشمند بودن بیشتر رو میخواهم

    من میخواهم‌تمام کارهامو برام به راحتی و آسانی انجام دهی خدایا شکرت سپاسگزارتم

    مثل همیشه فایل بی نظیری بود خدا رو شکر تمرکز و توجه بر زیباییها

    امروز با همسر رفتیم باغ یکی از دوستانمون برای میوه جمع کردن اونم آلو زرد درشت

    این همه فراوانی و زیبایی و طبیعت خوشگل رو که دیدم هر لحظه خدارو شکر میکردم و میوه جمع میکردم

    حسه خوبی داشت

    استاد ممنونتم که ما از شما یاد گرفتیم هر جا که هستیم در هر محیطی فقط زیباییها رو ببینیم و شکر کنیم تا برای ذهن عادت بشه

    خدارو شکر که در مسیر درست هستم الهی هزار مرتبه شکر

    دوستتون دارمممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 805 روز

    به نام خداوندی که ساکن قلب هاست.

    سلام به مریم جان و استاد عزیز

    بی نهایت لذت بردم از دیدن قشنگی ها و فراوانی های این فایل.

    از همون ابتدا برخورد خوب شما با فروشنده ی روغن های زیتون رو تحسین کردم و از دیدنش لذت بردم.

    بعد دیدیم که ایشون هم در جواب با کلی عشق و روی باز و خندان با شما برخورد کرد و عالی ترین محصولاتش رو به شما پیشنهاد داد و یه گفتگوی عالی و خرید با کیفیت شکل گرفت.

    بعد رسیدیم به استاد و امتحان بستنی خوشمزه ای که استاد نوش جان کردن.

    و پیاده روی در یک مسیر بهشتی زیبا که با دیدن زیبایی های منحصر به فردی مثل تماشای سنجاب سفید روی درخت تا گردش خانوادگی مرغابی ها عالی تر شد .

    بخش خوشمزه ی ای فایل جایزه ای بود که شما به خودتون بعد این پیاده روی عالی دادین وغذای خوشمزه و با کیفیتی بود که نوش جان کردین .

    یک بار دیگه ثروت و نعمت و فراوانی این جهان رو تحسین و تایید کردم که بی نهایت امکانات در دسترس همه ی ما قرار داده و درخواست هامون چقدر راحت توسط جهان پاسخ داده میشه .

    خداروشکر که در این کشور توحیدی مردم با این تنوع عقیده و رنگ و نژاد در صلح و با پذیرش عقاید همدیگه کنار هم زندگی میکنن.

    به امید دیدار شما در کشور توحیدی آمریکا :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1474 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا

    در قسمت روغن زیتون های طعم دار شده چه خانم فروشنده ی خوش اخلاق و زیبایی بود. تازه استانبول هم اومده بود و اطلاعات خوبی راجع به جغرافیا داشت. تو آمریکا زندگی میکرد و میدونست ترکیه این سر دنیا نزدیک ایرانه. اون همه تجهیزات تو مغازه شون از تمیزی برق میزد. واقعا این مردم عالین. هم تمیز هم خوش اخلاق هم زیبا. مریم بانو ممنون بخاطر اینکه اینقدر دید مثبت نسبت به مردم آمریکا با فیلمهای زیباتون بهمون دادی.

    استاد عزیزمون که هر جا می‌خوان سفارش بدن اینقدر به فراوانی و ثروت معتقدن که بزرگترین سایز رو درخواست میکنن.

    تا حالا ندیده بودم برای بستنی هم تِستر بدن . چقدر آزادی عمل به مشتری میدن که در کمال آگاهی و رضایت سفارش بده.عالیه. بستنی قیفی هیولا با طعم گیلاس که استاد داشتن کِیف میکردن. مریم بانو هم چند تا گاز زدن.

    چقدر جاده هاشون زیبا و تمیزه. همشون در دل درختان. یعنی تو آمریکا جاده ی خاکی وجود داره؟ فکر نکنم. همش یا سبزه ست یا آسفالت. سنجاب سفید کنار جاده چقدر بامزه بود. اردکهای قدبلندی که کنار خیابون با آرامش پیاده‌روی میکردن. این حد از آرامش فوق العاده ست.

    ترکیب بسیار زیبای آسمان آبی، سرسبزی درختان انبوه، رودخونه ی شفاف و جاده ای که اینقدر در ارتفاع ساخته شده که هم ردیف بالای درخت قرار میگیریم. فوق العاده ست.

    تونل کوتاهی که از داخلش رد شدن و اونم آسفالت بود و انعکاس صدای استاد و مریم بانو که عاشقانه به شوخی های استاد از ته دل می‌خندن.

    لواش کافه با انواع گوشتهای لذیذ که با سلیقه ترکیب شده بودن. اون خانم خوش اخلاق در پذیرش که کلی همس و سالاد هدیه داد.

    وای که چه گوشتهایی استاد سفارش داده بودن . چهار پرس انواع گوشت. کباب شیشلیک و … کباب چنجه و جوجه کباب و ..خدایا شکرت بخاطر اینهمه فراوانی و نعمت.

    و پرسنلی که تا دوربین رو می‌دیدن زیباترین لبخندشون رو نشون میداد.

    چه کِیفی داد این گردش با شما.

    ممنونم استاد عزیزم و مریم جانم

    شاد سلامت سربلند در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1864 روز

    نشانه ی امروز من..

    خدای من چند وقت است که تحسین نکردم زیبایی هات را….

    چند وقته که در یک قالب فیک فرو رفته و دارم سر خود را کلاه می.گذارم

    روژینا از نعمت های خود استفاده کن، این رسم سپاسگزاری از آن نعمت هاست…

    خدایا شکرت…

    خدایا از تو سپاسگزارم که امروز با شادی و در تنهایی با خودت با تخصص دلخواهم دستم را گرفتی و از روی زمین بلندم کردی…

    روژینا متظاهر را با وجود حقیقی پویا و سالم خود آشنا نمودی، و بار دیگر به او گوشزد کردی دلیل نتایج خوب او در گذشته چه بوده است…

    دلیل آرامش او، اطمینان او، فراوانی در رزق و روزی بی‌حساب او چه بوده است که حالا فکر می‌کند از آن نعمت ها محروم است و چشم خود را به روی این همه نعمتی که همین حالا روزی اش کردی بسته است……

    وای از این انسان فراموشکار…

    وای که چه کنم که گاهی حافظه ام یاری نمی‌کند به به یاد آوردن نعمت هایم و شمردن آنها برای سپاسگزاری بابتشان

    چه کنم که این انسان کمال گراست….

    چشم خود را به روی دریای فرصت های پیشروی خود می‌بندد و آرام نمی‌گیرد…

    —————‐—————————————

    اما من به تو می.گویم آرام باش دختر… همه چیز حل خواهد شد،

    تو به سلامت از دست این مهلکه ای که خودت با بی‌ایمانی‌ات برای خودت ایجاد کردی رهایی خواهی یافت…

    نگران نباش…

    نگران نباش و ایمان داشته باش به رزقی که روزی تو می.شود از من حیث لا یحتسب…

    از جایی که حسابش نمیکنی،

    هرگز حسابش نکردی…

    تو روی خود کار میکنی و من به تو روزی می‌دهم…

    این داد و ستد میان من و توست…

    تو فقط آرام باش و از کالبد قوی و جسم و روح لطیفی که به تو عطا نموده ام حفاظت کن…

    این، تنها کار زندگی توست…

    شاد باش و خوش بزی تا لایق بهترینها شوی…

    خدایا ما را به راه راست، به راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه راه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه گمراهان هدایت کن…

    الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سید صادق طباطبایی گفته:
    مدت عضویت: 2606 روز

    سلام به خانواده خوبم و استاد و خانوم شایسته عزیز خیلی عالی بود این فایل مخصوصا پیاده روی و توجه به نکات مثبت ?

    استفاده و کمک از تکنولوژی?

    واز همه مهمتر ارتباط گذاشتن با دیگران و روابط اجتماعی ?

    ناگفته نماند برای ما کباب دوستا اون صحنه میز هم از همه خوشمزه تر ولذت بخش تر هستش .???

    در پناه الله باشید منم باز سپاسگذارم از شما که دید گاه مارو کمک میکنید عالی بشه ???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    یوسف حاجی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2357 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم خانم عزیز من ازخداوند خودم سپاسگزارم بابت این مسیر خوشبختی که منو با استاد عباس منش اشنا کرد استاد خیلی دوست دارم که اینقد باحالی واقعا هرطور که حال میکنی صحبت میکنی لباس میپوشی عاشق این اعتماد به نفستم مخصوصا رستوران که میری با عشق وارد رستوران میشی وبا اعتماد به نفس عالی درخواست غذا میدی ولذتی که ازخوردن غذا میبری واقعا من احساس خوبی دردرونم ایجاد میشه که چقد انسان میتونه خودش باشه ارامش درونی داشته باشه وباعشق درتمام کارهاش پیش بره استاد عزیزم ومریم خانم من تقریبا ازفایل رایگانتون استفاده میکنم واون تصاویری که ازجای جای امریکا به تصویر میزارید خیلی چیزها دردرونم بیدار میشن واقعا چقد ادمهایی زیبایی درجهان هستند چقد همه خودشون هستند چقد همه دوست دارن به هم دیگه کمک کنن چقد سالن غذا خوریشون با کلاس وبانظم ترتیبه وغذاهایی خوشمزه درست میکنن وبامشتری چقد خوب برخورد میکنن بخدا این تصاویرها اینقد به من احساس خوب میده احساس میکنم قبلا خودم اونجا بودم ازبس لذت بخشه استاد عزیزم این تصاویرها خیلی حرف داره که باید بگیم فقط ازخدای خودم سپاسگزارم بابت این خانواده استا د عباس منش که دریایی آگاهی وارامش درزندگی است وخدایا شکرت که چقد انسانهایی خوب زیبا درجهان هستند واقعا هرچقد این فایل تصویری رو میبینم اعتماد به نفسم بیشتر میشه دیدم به جهان و ادمها زیبا میشه خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2844 روز

    سلام استادم و مریم عزیزم و همه بچه های شاد و با ایمان سایت. چون فهمیدم شادی نشونه ایمانه.

    دوس دارم همیشه شاد و آرام و باایمان باشم.

    من با یه تضاد برخورد کردم این روزا کل ایران عزادار و سیاه پوش هست و غم خوردن یه جور ثواب محسوب میشه.

    من تو این جو هستم به این دلیل که حتما تو مدارش هستم هنوز اما آگاهانه بهش توجه نمیکنم و بجاش فایل سفر به دور امریکا نگاه میکنم.

    خیلی خوشحالم و به خودم افتخار میکنم که بجای عزاداری مشغول تلاش ذهنی برای کنترل ذهنم هستم و روی کارم تمرکز کردم.

    البته نمیخوام به هیچ وجه عزادارا رو قضاوت کنم چون فهمیدم هرکس آزاده در این دنیا هر طور که میخواد زندگی کنه.

    اما به شخصه من این خلاف جهت آب شنا کردن و کنده شدن از بدنه جامعه رو ترجیح میدم.

    الان انقدر عقایدم تغییر کرده که تعجب میکنم که من همون آدم قبلیم.

    یه روزایی منم عزاداری میکردم اما دیگه تموم شد تا ابد و میدونم به جایی هدایت خواهم شد که خبری از این جور مراسم ها نباشه.

    چون من اینو میخوام. خواسته ام با برخورد به این تضاد کاملا واضح شده و الان دیگه خداوند هم میدونه من چی میخوام و در زمان مناسب خواستمو اجابت میکنه.

    مرگ یه تولد دوباره اس و شخصا ازاینکه یه آدم به ملکوت اعلا بپیونده عزا نمیگیرم.

    حتی از مرگ خودم هم دیگه نگران نیستم چون فهمیدم که من یه انرژیی هستم که از بین نمیرم و فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشم. وقتی بمیرم جای بدی نمیرم نابود نمیشم میرم همون جایی که قبل از تولد اونجا بودم.

    من هم به اندازه تمام پیامبرا و اماما به خداوند نزدیکم خدا به همه ما از رگ گردن نزدیکتره.

    دوس ندارم وقتی میمیرم سنگ قبر داشته باشم.

    فقط و فقط باید در این دنیا خوب زندگی کنم تا وقتی مردم هم روحم بره به یه جای خوب مثل همین سفر به دور آمریکا نه اینکه بره تو یه کره ای مثل مشتری که صدها ساله توش طوفان برپاس یا یه جایی مثل خورشید که دماش بسیار بالاس و توان تحملشو ندارم.

    به هر حال من که دوس دارم این متفاوت بودن رو.

    خدایا شکرت به مسیر حق و حقیقت هدایتم کردی.

    سپاس گزارتم استاد جونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      نداء عرب گفته:
      مدت عضویت: 2360 روز

      سلام زهرا جان

      خوشحالم که دیدگاهتون رو اینجا با ما در میون گذاشتین، من تجربه خودم رو میگم چه بسا به کار شما بیاد ؛ من از وقتی یادم میاد همیشه دلم میخواست برم کربلا ،اصلا اسم امام حسین که میومد ناخودآگاه اشکم سرازیر میشد پارسال بواسطه شرایطی که برام پیش اومده بود حال خوبی نداشتم بطوریکه حتی نمی تونستم راجع بهش با کسی حرف بزنم خانواده م همه خارج از کشور بودن و منتظر من که کارهام رو انجام بدم و برم پیششون

      با وجود تمام حرفهایی که بهم زده میشد که اول ویزای اونجا رو بگیر بعد برو کربلا اما ندای درونیم چیز دیگه ای میگفت ، یه روز توی اداره ما بین نماز ظهر وعصرم ،سرم رو که از سجاده بلند کردم مطمئن شدم میخوام برم کربلا .دوشنبه بود رفتم آژانس نزدیک اداره و شرایط رو پرسیدم که برای عید که نیاز به مرخصی نبود برم ،مسئول شون گفت قرعه کشیه برای اون زمان و پر شده اما هفته آینده رو دارم ، باورتون نمیشه من بامداد جمعه تو هواپیما نشسته بودم بطوریکه وقتی تماس گرفتم از خانواده م خداحافظی بگیرم جا خوردن حتی برادرم گفت ببخشید یه لحظه صدات قطع شد من اشتباهی بجای کانادا ، کربلا شنیدم ، گفتم نه برادر جان درست شنیدی

      جالبیش هم در اینه خانواده م اعتقاد دارن اما اونجا رفتن رو اصلا نداشتیم حتی مادر و خواهرم که اونجا زندگی میکنن صبحشون با زیارت عاشورا شروع میشه و همیشه می گفتن از راه دور هم قبوله

      بگذریم این قوم مخالف تسلیم من شدن و به گفتن باشه مواظب خودت باش ، دوست داشتی دیگه بری اونجا ، بسنده کردن

      من توی دلم همیشه خجالت می کشیدم کانادا رو به امام حسین ترجیح بدم و انگار این شد سرآغاز درسهای استاد بصورت عملی برام که ایمانم رو تقویت کنم

      اینجا صادقانه میگم سوای ارادتم به ایشون فکر میکردم که حاجت روا برمیگردم ، اما نشد

      زیارت رو هر چی بگم کم گفتم که چقدر عالی بود انگاری نیویورک بود حس و حالم قابل وصف نیست ، سال تحویل پیش خودم فکر میکردم امام حسین من اینهمه شما رو انتخاب کردم و اومدم ، اونوقت شما منو دست خالی برگردوندین. اما زهی خیال باطل ایشون از چیزیکه مدنظرم بود هم عالیتر جوابم رو دادن من حالا بهش آگاه شدم ، ایشون نرفتن شهید بشن که ما بگیم مظلوم و هرسال در یه وقت مشخص حرکات نمادین انجام بدیم و بره تا سال بعد و ما همون آدمهای قبلی باشیم

      ایشون پیروز این میدان و نبرد بودن ، اول به نفسشون غلبه کردن و بازتاب همین پیروزی درونی در بیرون هم نمود پیدا کرد که ما هر ساله شاهدش هستیم

      امام حسین برای آگاه کردن ما رفتن و اگه هر کدوم از ما آگاه بخودمون و قوانین دنیا و خدا بشیم رسالتشون محقق شده ، بقول استاد الهی قمشه ای باید برای رفتن ایشون که رفتن تا راه رو بما نشون بدن رقص کنان بایدرفت و بقول استاد خودمون نخواستن در حاشیه امن خودشون بمونن

      عزاداری برای ایشون محترمه و هر کس بشیوه خودش انجامش میده و باز اینجا یاد گرفتیم (فایل آمیش ها) که با وجود تفاوتهامون بهم احترام بذاریم و پذیرای هم باشیم

      مهم اینه که درگیر غم نشیم و شادی وصال ایشون رو در حین قربانی کردن نفسش ، و وصال با خدا رو درک کنیم

      ببخشید طولانی نوشتم اما خدا رو شاکرم که با بردن من به اونجا نشونم داد که هر جا میتونه کربلا باشه و هر روز میتونه عاشورا باشه و هر روز منم که انتخاب میکنم که میخوام در پس هر چیز خدا رو ببینم و حسین وار زندگی کنم ، فرقی نمیکنه تهران ، کربلا یا هر جای دیگه این دنیای پهناور باشم .

      دوستان نترسیم از اینکه باورهامون رو تعدیل کنیم همیشه کوبیدن و بازسازی سخته اما نتایجش و جاهایی که هدایت میشیم ، بی نظیره .

      و همین فرمایش گهربار حضرت زینب ما رو بس که فرمودن من در عاشورا جز زیبایی ندیدم ، یعنی بردن کانون توجه به سمت خوبیها و انتخاب خوب دیدن که ما بهمون این قدرت داده شده که خالق زندگی خودمون باشیم ، و من هر روز بیش از پیش یقین حاصل میکنم که اونها به قانون جذب ، جهان و آفرینش آگاه بودن و پیامشون برای ما این بوده و استاد و استادها رمزگشای این پیام هستن

      در ظل توجهات خدا باشید که هستید که الان اینجا هدایت شدیم ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مريم گفته:
      مدت عضویت: 3396 روز

      سلام زهرا خانم برایت آرزو میکنم که زیباییهای شخصیت امام حسین علیه السلام و آرمانهای بلند او را احساس کنی و ببینی زیباییهای که هیچ وقت از ان خسته و دلزده نمی شوی توصیه می کنم کتاب حماسه حسینی استاد شهید مطهری را بخوانی بسیار کتاب خوبی است من سایت اقای عباس منش را خیلی وقت است دنبال میکنم حس می کنم اقای عباس منش با یک شیب ملایم دارن از فرهنگ خودشون دور میشن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: