نوشتهی زیبا و تأثیرگزار سمیه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
این فایل هم تازه و توحیدی بود. من اسم این فایل رو واسه خودم صلح انتخاب کردم هر لحظه ش رو که تو ذهنم مرور میکنم یادآور آرامش درونی و هماهنگی و صلحه
وقتی می بینم خانم شایسته یه قسمتی از اون بازارچه هست و استاد در جای دیگری مشغول لذت بردنه، این نکته رو بهم یاد میده که منم یادم باشه هر فرد به گونه ای و با چیزی حال میکنه مثل اینکه من و خونواده م در یک جا کنار همیم ولی به این توجه کنیم که به سلایق و نظرات هم احترام بذاریم و هر کس ارزشمندی رو کاملا حس کنه
وقتی اون خانوم خوشرو و خوشگل بدون هیچ تعصبی با اشتیاق با خانوم شایسته صحبت میکرد منو برد تو فایل قبلی جایی که پرچم کشورم رو بالا دیدم و همینه در عمل هم دیدم این خانم همین رو نشون داد و حتی می گفت چقدر مریم جون زیبا هستن بی نظیر بود. حتی میگفت من اسپانیا رو دوست دارم و هیچگونه وابستگی به جایی که بود نداشت!
باز هم عشق به کار؛ توجه به کسب و کار خودت؛ لبخند روی لب و لذت و تفریح در کنار کار؛ همینجا از اون خانم شنیدم که می گفت: “این کارم منو یاد بچگی ام میندازه”. چقدر زندگی و نشاط رو توی این فضای کاری حس کردم .
وقتی جلوتر میریم اون همه طعم بستنی و اون رنگها و مزه ها دوباره میگه با همه چیز در صلح باش هر کس حق انتخاب داره و با این همه تنوع و تفاوت زندگی در جریانه و بستنی ها خوشمزه تر.
در مورد یه ایالت خوندم که در اون ایالت، شهر رو بگونه ای طراحی کردن که از کناره های رودخونه و جاده ها بیشتر بشه استفاده کرد و درکنار اون همه برج ها و آسمان خراش های عظیم فضاهای هیولایی واسه پیاده روی و دوچرخه سواری بود. ایول به این مهندسی و شهرسازی یه جور شکرگزاری بنظر میرسه و هر روز هم زیباتر و مدرن تر میشه.
وقتی وارد اون رستوران شدیم دیدم که همه جور آدم هست همه مدل پوشش و حتی روی لباس کارکنان اونجا نوشته شده بود (زیبایی در همه ی شکل ها و اندازه ها وجود داره) و جلوتر در آخر هم اون مرد با تی شرت سبز میگفت که من مسلمانم اما مسیح رو دوست دارم و از من بپرس چرا؟!
خب من میگم فقط نگاه توحیدی و جاری شدن صلح و هماهنگی، اینکه آزاد زندگی کنیم و به انتخاب های دیگران هم احترام بگذاریم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۷203MB13 دقیقه
بنام نامی یزدان
استاد عزیزم سلام خدمت شما دیدن این فایل ها ومرور زندگی شما تو این فایل ها یه احساس امید خاص یه آرامش که نمیشه توصیفش کرد
تو تمام دقایق این فایل لبخند از روی لب من برداشته نمیشد،الان دارم فکر میکنم به اینکه خدایا مگ من چندبار دیگ قرار زندگی کنم که خودمو درگیر روزمرگی ها کنم و بخودم ظلم کنم،تو تک تک لحظات از اعماق وجودم فریاد میکشید پسر تو حقته این صحنه ها رو ببینی تو واقعا لیاقتشو داری این لوکیشن های هوش و عقل از کله پَر رو با پاهات طی کنی ،مگه من قرار بیشتر از یکبار این فرصت رو زندگی کنم!؟استاد واقعا من دوبار تو این یکسال و اندی لغزیدم از مسیر هرکدوم به بهانه های مختلف ولی عمیقا دوس دارم موهبت این لغزش هام رو درک کنم تا دفعه بعدی در مواجهه با تضاد و ناخواسته انقدر درگیرش نشم که جریان منو با خودش ببره ،کم کم دارم درک میکنم ما نمیتونم تضاد هارو از بین ببریم ولی میتونیم نتیجه ی اون تضادها رو به نفع خودمون تغییر بدیم
من دارم ریکاوری میشم دارم زخم هایی که خودم به خودم زدم رو ترمیم میکنم چون واقعا دلم میخواد زندگی رو زندگی کنم ،من آلوده ی این مسیر الهی ام آلوده ی اون آرامش خاص که نمیشه توصیفش کرد ،عاشق اون تایمی ام که دیدن قطرات برف و بارون عقل از هوش و سرم میبرد
عاشق اون لحظاتی شدم که مغزم با قوانین استارت میخورد یعنی الان که دارم مینویسمش تصاویرش میاد تو ذهنم،از خواب قبل از اینکه چشمام باز بشه استارت خوردن مغزم رو حس میکردم مثلا با جمله یتوجه به زیبایی ها زیبایی های بیشتر رو وارد زندگیت میکنه این جمله رو با صدای بلند میشنیدمو چشمام باز میشد وااااااااااااای چقدر حال میداد بلند میشدم داد میزدم از خوشحالی که خدایا چقدر داره حال میده ازین بهترم مگه دارررررررریم
استاد الان من واقعا کار کردن رو باور ها رو حسمیکنم یه پله جدی تر گرفتم موقعی که کارم باب میلم نیس آگاهانه به خودم اعلام میکنم زجر و تقلای بیخودی نکن هر مسیر زجرآور یه مسیر اشتباهه و آگاهانه دست به قلم میشم مینویسم اون چیزهایی که احساس خوب بهم میده اون باورهایی که احساس آرامش میده و موقع نوشتن مدام تو مغزم صدایی تکرار میشه که اینبار باید عمل کنی به این جملات با تعهد تمام ،توجه نکن به دیگران که چه چیز هایی میگن تو به مسیر خودت متعهد باش و خدا پاداش اعمال هیچ بنده ای رو ضایع نخواهد کرد ای خدا شکر به عظمتت که از هر سراشیبی سقوطی دست آدم میگیری و از همون لحظه به بعد همه چی عوض میشه واقعا شکر به درگاهت انقد سریع الجوابی
شکر بابت وجود شما که انقدر کلماتتون در تار و پود من ریشه کرد که تمام این مدت به پایان دادن زندگیم فکر میکردم ولی به اینکه این مسیر جواب نمیدهد نمیتونستم فکر کنم هربار نجوا میومد که شما رو تکذیب کنه 500تا مثال نقض ذهنم برام میاورد تو اوج اون حال بدی ها و من برگشتم رو مدیون اول لطف و موهبت هدایت خدام و شما استاد عزیز که مسیر شما اعتیاد داره کسی که معتاد این راه الهی بشه لاجرم موفق میشه شاید سرعتش کم بشه شاید بایسته و عجز و ناله کنه ولی بعید میدونم اگه ذره ای چشیده باشه طعم این مسیر رو به فکر برگشت باشه
من عاشقانه ممنونم از شما بابت این زحماتتون شاید به گزاف نگفته باشم که شما دستی شدین که من جوانیم رو تباه نکنم و از خاسرین نباشم
ازتون ممنونم
یا حق به امید روزهای زیباتر