سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۲

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار احسان عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

این قسمت فوق العاده بود و درسهای بزرگی از تمام باورهای اساسی‌ داشت که‌ با زبان تصاویر‌، نحوه‌ی طبیعی زندگی کردن رو به ما آموزش داد. همان زندگی‌ای که نعمت‌ها و برکت‌ها به صورت بدیهی و خود به خود وارد زندگی آدم می‌شود و مثل باران بر زندگی‌ می‌بارد .

این قسمت‌، نمود عینی آموزش‌هایی بود که در  دوره روانشناسی ثروت ۳ دارم می‌آموزم و من بخشی از اون درسها رو لیست می‌کنم: 

۱. مشکلات عامل اصلی پیشرفت ما هستند (هرگز نترسیم و وارد چالش حل مشکلات بشیم و خودمونو از مشکلات بزرگتر ببینیم)

۲.  ایمان به ربّی داشته باشیم که مارو خلق کرده ( باید پارو نزد وا داد، باید دل رو به دریا داد). ایمان به اینکه هدایتمون میکنه به مسیر های بهتر. (ای کسی که تمام قدرت ها در دست توست‌، ای کسی که تمام آگاهی ها رو داری‌، من را کمک کن وهدایت کن به خواسته هام)

۳. -قانون احساس خوب اتفاقات خوب رو کاملا رعایت می‌کنم.

۴. ایمان به فراوانی :

  • خداوند بر خودش رحمت به بنده‌ی متوکل رو واجب دانسته و مکتوب کرده است.
  • خداوند بی نهایت دست داره برای رساندن من به مسیر راحت تر در راستای خواسته هام. 
  • بینهایت مشتری وجود داره تا از تو خرید کنند و یا به تو کمک کنند

۵. احساس لیاقت :

آنقدر درونت پر هست و خودت رو لایق نعمت های خدا میدونی و خودت رو وارد نظام الهی میکنی که متوجه میشی بر بالای تمام نظامش میزان لیاقت رو قرار داده و تو فقط کافیه ظرفت رو برای هدایت و نعمت، رحمت، آمرزش و … بزرگتر کنی.

۶. قانون توجه:

دوباره صبح از خواب بیدار میشی و میری دنبال حل مشکل با ایمانی که میدونی هدایتت میکنه و جلسه دهم روانشناسی ثروت 3 رو تو ذهنت مرور میکنی که دوباره آگاهی ها رو به زبان دیگه تو ذهنت میسازه.

 قرآن افراد عمل کننده به آگاهی‌های دوره روانشناسی ثروت ۳ رو‌، به زبان هزار و چهارصد سال پیش‌، دارندگان علم و حکمت‌ (راسخون فی‌العلم) می‌نامه.

درود بر تو استاد عزیز که‌، چراغی رو در ذهن ما روشن میکنی و اگر ما تو فضاش باشیم این نور رو تا اخر عمر تو دستامون میگیریم‌، تو جاده آسفالت مستقیمی که هدایتمون میکنه آروم و زیبا و با لذت سپاس گزار تمام نعمتهاش میشیم.

 

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

436 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شهربانوامیری» در این صفحه: 2
  1. -
    شهربانوامیری گفته:
    مدت عضویت: 2227 روز

    بانام خدا

    سلام به عزیزای دلم

    درسته امروز مریم عزیزفایلی روی سایت واسمون قرارندادن

    اما فرصتی شد تادوباره بارها وبارهامرورکنم .

    میخوام نوشته ای ازخوداستادبذارم

    کلی درس عملی گرفتم مهمترین درس زندگیم اینه

    درس خودشناسی وخداشناسی?

    نوشته استاد

    زندگی‌، در همان کودکی و نوجوانی‌، به خوبی «حساب نکردن روی آدمها را» به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم، روی چه قدرتی باید حساب کنم‌.

    کمی طول کشید تا درک کنم‌‌، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواسته‌هایم ندارند‌، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمت‌ها به زندگی‌ام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمی‌کنم‌، از گزندشان هم بیمناک نمی‌شوم. مجموع این دو نگاه توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.

    سپس هرچه بیشتر قرآن را خواندم‌، بیشتر ارتباط میان «توحید‌» و آنچه خداوند «سعادت دنیا و آخرت» می‌داند را درک کردم و فهمیدم‌، «توحید»‌، تنها اصل و اساس قوانین زندگی است.

    به یقین‌، دلیل تمام موفقیت‌های زندگی‌ام‌، اجرای توحید در عمل بوده است. به همین دلیل رسالت من با اشاعه توحید در جهان آغاز شد و تمام آموزش‌هایم بر «درک و اجرای این اصل در تمام جنبه‌های زندگی» استوار گردیده‌ است.

    توحید یک اصلی درونی است. توحید نگاهی جدا از هر دین و مذهب است که می‌گوید: زندگی ما‌، تماماً توسط باورهای خودمان رقم می‌خورد.

    توحید، منطق ابراهیم برای شکستن بت‌هاست تا نشان دهد آنها حتی قادر به نجات خودشان از گزند یک تبر نیستند‌، چه برسد به نجات آدمها.

    توحید‌، یقین ابراهیم است که می‌تواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازه‌ی او به ربّ‌ متصل‌اند. پس با خیال راحت آنها را در بیابان می‌گذارد.

    توحید‌، توکل و اعتماد ابراهیم به درستی الهاماتش است که‌‌، می‌تواند اسماعیل را به قربانگاه ببرد.

    نگاه توحیدی‌، ایمان ابراهیم به عدم تأثیر هرگونه عوامل بیرونی است‌ که‌ خود را در ورود به آتش نشان می‌دهد. چون‌ می‌داند حتی آتش قدرتی برای صدمه زدن به او ندارد‌، اگر قدرتش را باور نکند

    ما که انتظار نعمت‌های بیشمار را داریم‌، باید از خود بپرسیم چقدر توانسته‌ایم این نگاه توحیدی را داشته باشیم؟!

    و اگر این نگاه را ساخته‌ایم، چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشته ایم؟!

    چرا می‌ترسیم‌ حتی اگر مسیر درست را برویم‌، کار درست را انجام دهیم‌ و باورهای خوبی بسازیم‌، ممکن است یک حادثه غیر مترقبه یا قدرت بیرونی مثل قانون دولتی‌، رأی یک سیاستمدار‌، لغو یک قانون‌، قیمت دلار‌، سیل و زلزله و … ریشه بنایی را ویران کند که‌، در تمام این سالها ساخته‌ایم؟!

    این نگرانی‌ها همان بخش‌های ساخته نشده‌ی توحید در نگاه‌مان است. همان منافذی است که برای ورود شیطان به عنوان نماد کمبود و ترس‌، باز گذاشته‌ایم و همان بخش‌های ساخته نشده‌ی باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین است.

    میزان ورود نعمت‌ها به زندگی ما‌، به اندازه باورهای توحیدی‌مان است.

    به اندازه‌ی یقین به این قانون که: «فرکانس‌های خودمان زندگی‌‌مان را خلق می‌کند»، توحیدی می‌شویم و به همان اندازه نیز‌، در آرامش می‌مانیم‌، از خطرها مصون می‌مانیم‌، آتش برای‌مان گلستان می‌شود‌، عدو سبب خیر می‌شود و برکت‌ها راه‌شان را به سوی زندگی‌ما پیدا می‌کنند.

    تمام نتایج زندگی من‌، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدی‌ام بوده است. تا روی آدم‌ها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که‌، قدرت خلق هر خواسته‌ای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواسته‌ای گشته.

    این نگاه توحیدی است که‌، هر روز نعمت‌های بیشتری را روانه زندگی‌ام می‌سازد‌ و عزّت‌، ثروت‌، عشق و سلامتی بیشتری به من می‌بخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم‌، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم‌، دچار سوء تفاهم شده‌ و به فرعیات بیهوده چسبیده‌اند.

    اساسی ترین تلاش‌های بشر در تمام اعصار تاریخ‌، صرف تأمین خوراک‌، پوشاک و مسکن بوده است. یعنی همیشه این موضوعات را اصل دانسته و به خاطرش اینهمه جنگ‌ به راه انداخته‌اند. اما وقتی وارد قرآن می‌شویم‌ و داستان زندگی پیامبران را می‌خوانیم‌، هیچ اثری از این دغدغه‌ها که کل بشریت درگیرش بوده‌، نمی‌بینیم. دغدغه زندگی هیچ پیامبری تأمین سقف بالای سر‌، امرار معاش یا یافتن شغلی برای پرداخت هزینه‌هایش نیست‌، چون اصل چیز دیگری است.

    قرآن یکصدا توحید را فریاد می‌زند‌، آن را اصل می‌داند و خداوند همه چیز‌‌، جز شرک به خودش را می‌بخشد. چون امکان ندارد شرک بورزیم و تجربه خوبی از زندگی داشته باشیم. اما اگر توحید را درک و اجرا کنیم‌، قطعاً به مسیر راهکارهای ثروت‌آفرین هدایت می‌شویم و ثروت به صورت طبیعی راهش را به زندگی‌مان می‌یابد.

    با این حال‌، آدمهای زیادی اصل را رها و درگیر فرعیات‌اند. تداوم کسب و کارشان را درعوامل بیرونی می‌بینند و نه باورهای خودشان. برای همین هر دلیلی را بررسی می‌کنند‌ الّا باورهای‌شان و روی هر عاملی حساب می‌کنند الّا باورهای‌شان.

    به جای ساختن باورهای قدرتمندکننده و توحید‌ی‌، به دنبال آموختن روش‌های بازاریابی‌، شیوه جلب مشتری‌، تبلیغات و … اند.

    به جای ساختن باور احساس لیاقت‌ تجربه عشق، به دنبال جراحی زیبایی‌اند.

    به جای ساختن باور فراوانی‌، به دنبال یافتن دنبال‌کنندگان و لایک‌های بیشترند.

    به جای ساختن باور توانایی بدن در ساختن سلامتی‌، به دنبال یک پزشک و داروی بهتراند.

    آنها ۱۰۰۰ها عامل را‌، به عنوان عامل اصلی لحاظ می‌کنند‌، الّا توحید و توکل را‌، که اصل است و این وعده را می‌دهد:

    تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی‌، سلامتی‌، ثروت‌ و عشق است‌، می‌توانی با باور کردن رابطه‌ات با این نیرو‌ و باور کردن فراوانی نعمت‌ها‌، سلامتی و عشق‌، راه ورود آنها را به زندگی‌ات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربه‌شان کنی.

    وقتی در مسیر توحید قرار می‌گیری‌، مشتری‌ها پیدایت می‌کنند‌، ایده‌های ثروت‌ساز سراغت می‌آیند‌، قلب‌های مهربان اطرافت جمع می‌شوند و به تو عشق می‌ورزند‌ و بدنت ساختن سلولهای سلامت را آغاز می‌کند.

    سیدحسین عباس‌منش

    عاشقتم ?

    خدایا شکرت بابت این اگاهی های نابت

    خدایا شکرت بابت صراط المستقیمت

    خدایا شکرت بابت این دستان پرمهرت که واسه هدایتم قراردادی تا بیشتر بشناسمت

    بی نهایت سپاسگزارم ازت استادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    شهربانوامیری گفته:
    مدت عضویت: 2227 روز

    بانام خداوندهدایت گر

    سلام

    عجب درسی امشب ازاین فایل گرفتم

    نکته اولش که خانم شایسته عزیزهمیشه بادوربینش چشم مارو به دیدن زیبایی های طبیعت شستشو میده جوردیگه ای باید دیداین زیبایی های خداوند

    رسیدم به نکته اصلی که بزرگترین درسی هست توزندگیم وباید تا اخرعمراجراش کنم

    اره استاد یادگرفتم‌ ازت بخدا نمیدونم الان چطوربیانش کنم .شاید من جای شما بودم قبل ازاینکه این فایل ببینم به چنین مشکلی برمیخوردم چه میکردم

    کلی عصبی میشدم خودم تقلی میکردم هیچی سرخانوادم ازخستگی دادمیزدم یاشایدم می رفتم دست ۱۰تارومیگرفتم میومدم ببین این پله چه مرگشه درست نمیشه اما شما تلاشتو کردی درست نشد باخونسردی رهاش کردی ورفتی ازطبیعت لذت بیشتری ببری ایمان داشتی یا راهی خواهم یافت یاراهی خواهم ساخت وایمان داشتی هیچ کاری نشد نداره هیچ سوالی بی جواب نیست .هیچی مسئله ای بی راه حل نیست ذهنتو کاملا بیخیال موضوع کردی واین دم یکی ازدستان خداوند یه کدبانوی خوش ذوق هنرمند خوش سلیقه ظاهرمیشه میاد واست یک نهار خوشمزه که دهن همه مارو اب انداخت واست میاره وسفرتونو رنگین میکنه وبعدازکلی تحسین شما وخانم شایسته عزیزاون غذارو نوش جان میکنینن واقعا منم تشکرمیکنم ازاین کدبانوی مهربون ومهمون نواز بعدش کلی تفریحو شب میخوابین واستادم ازاونجایی کارو سپرده بود به کاردان همون استاکریم وهیچ نگرانی نداشت وایمان داشت خدا هدایتش میکنه صبح که بیدارشد رفت سراغ پله خداوند به همین راحتی یکی ازفرشته هاشو به کمکش هدایت کرداره فرشته نجات میگن اینه همون دستان خداونداین اقای مهربونم که خودش استاد مکانیک بود خداوند همیشه خبره هارو هدایت میکنه به کمک استاد خدایا شکرت

    حالا برم سراصل مطلب خودم یکساعت پیش مثل مریم جون شدم مکانیک ومثل استادشدم عمل کننده منم به چنین مشکلی برخوردم شبی… البته یکماهی بود که ماشین لباسشویی ما وسط شستشو لباسا استپ میشد همش فکرمیکردم من خونه نبودم پسرم لابد بلدنبوده روشن کنه زده دکمه هاشو خراب کرده بعدش من رفتم مسافرتوبرگشتم کلی لباس نشسته ساعت ۲بعدازظهرمن لباسارو بردم ریختم داخل ماشین دیدم دوبارتکرارشد استپ شد .دوباره ذهنم رفت سراغ .نجواهای منفی اره پسرت خرابش کرده .

    .اره حجم لباسات زیاده بخاطرهمین کارنمیکنه سنگینه لباسارو نصفشون تخلیه کن تا سبک شهوفلان ومن اومدم همینکارو کردم ولی بعدش به نجواهاش گوش نکردم

    اون هی تکرارمیکرد هزارو یک دردبی درمان واسش تراشید

    دوباره تکرارمیکردحالا کیومیاری درستش

    حالا شماره نمایندگییم نداری

    حالا باید بارش کنی ۳۰۰کیلومتربری استان درستش کنی

    حالا ماشین ازکجا چطورحملش میکنی

    اینهمه کل کل کردباهام امامنم مثل استاد خونسردیمو حفظ کردمو سپردمش دست خدااومدم دوباره سفرنامه قسمت ۴۲ گوش کردم ونظرات لایک شده بچه هارو دوباره خوندم یعدفه یه حسی بهم گفت برم سراغ ماشین لباسشویی وحالا ساعت ۱شبه ببین چندساعت منوحیرون کرده بود این ماشین وهیچ راه حلی تاقبل فایل به ذهنم نمیرسیدباذوق رفتم سراغش بخدا یکساعتم طول نکشید که هدایت شدم یه جعبه پایین درب ماشین بود اونو بازکردم ازیه شلنگ کوچولوی بندانگشتی.ابارو تخلیه کردم دیدم ماشین شروع کردکمی به کارکردن دوباره استپ شد دوباره چشمم به سطل زبالش افتادهرکارکردم بازنشد سریع انبردست اوردم وبازش کردم دیدم یه زنجیربزرگی ازلباسا اومده توچرخ پمپ تخلیش گیرکرده وجلو تخلیه اب رو گرفته ومخزن ماشین پرمیشده و سنگین میشده براثراب و نمیتونست کارکنه وقتی با خونسردی من اینو حل کردم چقد سپاسگزارخداوند شدم که به راحتی منو هدایت کرد اگه قبل ازفایل من سراغ ماشین میرفتم مشکل بزرگ میدیدم ونه تنها راه حلی پیدانمیکردم سرپسرم دادمیزدم که توخرابش کردی وکلی اعصاب خوردی دیگه بوجودمیومدوباید من ماشین بارمیکردم میفرستادم نمایندگی اما با این درسی که استاد ازطریق تصاوریر بهم دادمشکلم به راحتی حل شد ببین خداوند چکارمیکنه ازطریق دوربین مریم عزیزتضادهارو پیش میاره و خودش میشه هدایت گر اره امتحانات الهی که میگن همینه یعنی برخوردباتضادهاست که مارو به خواسته وناخواسته میرسونه تو ودراین تصاویرمیشه یکی ازبزگترین درس خداشناسی درس عمل به توحید ایمان به رب رودید باخودم گفتم مروا ببین خداحتی تو این تصاویره داره خودشو نشونت میده داره هدایتت میکنه خداهمه جا باهاته دیگه چرا همش باید غُربزنی داره میگه همه چیو پسپاردست خودم مثل قبلا هرچی ازت گم میشد باخودت میگفتی یعنی کجامیتونه باشه وسریع بیخیالش میشدی اروم میشدی چنددقیقه ای نمیگذشت هدایت میشد ی جایی گمان نمیبردی میرفتی همونجا پیداش میکردی

    خدایا شکرت خدایا بی نهایت سپاسگزارتم

    متنم خیلی طولانی شد .اما خیلی خوشحالم که عمل کننده شدم امشب به این درس.چی بهترازاین ؟

    استادعزیزم ومریم جان خیلی ازتو سپاسگزارم بابت

    این اگاهی هایی که خداوند به وسیله شما ازطریق تصاویر بما انتقال میدید

    واقعا زندگی خداگونه ای دارین .

    عاشقتونم????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: