سفر به دور آمریکا | قسمت 100 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

530 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3120 روز

    برخی چیزهایی که تو این سفر یاد گرفتم :

    منتظر تاییید بقیه نباشم بالاترین تایید اینه که خودم خودمو قبول کنم

    محتاج بقیه نباشم و تسلیم خدا بشوم خودش منو هدایت می کنه

    زیبایی ها رو ببینم و منتظر زیبایی ها و شگفتی های بیشتر باشم

    با چیزهای تازه آشنا بشم

    اجازه بدهم عادت ها و عقاید تغییر کنند و فرهنگ ها و اداب رسوم ها بقیه رو ببینم و فقط تماشا کنم

    مشاهده گر و ناظری باشم که زندگیشو خلق می کنه

    چقدر کم و کوچیک مهم نیست حتی کمترین چیز از نظر خودمو بزرگه

    هیچ جایی به اندازه طبیعت بکر و سکوت و زیبایی ها رنگ ها و تنوع آسمان و ابرهای زیبا ودریای صاف منو شگفت زده نکرد و ساده ترین چیزها همیشه ما را هماهنگ تر از هر چیزی می کنه

    همون جوری که همه چیز تغیییر می کنه من هم بهتر و بهتر می شم

    چیزی که منو به این سایت کشوند هم فرکانسی با عباس منش است شده گاها همه چیز رو نپسندم اما فهمیدم به خاطر حرف ها قشنگی یا خوش اومدن نبوده به خاطر هم مداری بوده

    من با فرهنگ و آداب رسوم مردم امریکا ایالت ها مختلف آشنا شدم چقدر اطلاعات و اگاهیی ها دریافت کردم انگار خودم اونجا بودم . سفر نامه کوچیکی بود و تجربه ای از زندگی در آمریکا و نگاهی و نوعی دیگر از اندیشیدن رو به ما یاد داد .

    سوالی ندارم تموم سوالهام توی این سفر پاسخ داده شدند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Ramtin Seisan گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    سلام

    سپاسگزار خداوندم که در مادر دیدن فایل‌های سفرنامه بودم، سپاسگزار شما هستم مریم جان عزیزم که با عشق این فایل‌ها رو گرفتین و اصلا به همین دلیل هست که انقدر این فایل‌ها فرکانس خوبی داشتن برامون، من با عشق دیدم، با لذت دنبال قسمت‌های جدید بودم، هیچ وقت برام تکراری یا خسته کننده نشدن هر دفعه قسمت‌های جدید رو با این باور میدیدم که قراره یه چیز جدید یاد بگیرم، واقعا بزرگ شدیم، چه چیزهایی‌ برامون باور پذیر شد که تقبل دیدن این فایلها حتی نمیدونستم وجود داره، هنوز هر وقت یه پیشرفت، موفقیت یا ثروت و عشق و هر چیزی رو در زندگیتون دیدم چقدر باور هام بزرگ شد و چه شوقی در وجودم به وجود میومد که من هم می‌تونم، چقدر حلال مسألم شدم، حتی همین سفر استاد به تنهایی به من کمک کرد که بخوام قوی تر باشم، وابسته نباشم و هزاران چیز دیگه، من با فایل‌های سفرنامه از نو ساخته شدم و یک ورژن بهتر از خودم رو تولید کردم، از خودم راضی‌ هستم که واقعا دارم تلاش می‌کنم روی خودم کار کنم، نمیگم همیشه موفق شدم ولی‌ بسیار زیاد متعهد تر از قبل دارم تلاش می‌کنم چون تا همینجای کار زندگیم بسیار لذت بخش تر شده و سپاسگزار خداوندم، با تمام وجودم از تک تکتون ممنونم که با عشق این فایل‌ها رو گرفتین.

    به امید دیدارتون در پرادایس زیبا.

    همیشه شاد و سلامت و پر از ثروت و عشق باشید.

    Somi

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حمید قالیجاری گفته:
    مدت عضویت: 3648 روز

    بنام خداوند جان و خرد و سلام به استاد عباس منش ،خانم شایسته و دوستان خانواده بزرگ گروه تحقیقاتی عباس منش

    به پایان سفرنامه فصل اول رسیدیم سفرنامه ای که تمام قسمت هاشو با اشتیاق زیاد دیدم و با آگاهی هایی که از این سفر آموختم احساسم اینه که تازه سفرنامه درونی من آغاز شده و اون سفرنامه عمل کردن به این آگاهی هاست و الان پس از دیدن ۱۰۰ قسمت رویایی از این سفرنامه چقدر حالم بهتر شده چقدر بزرگتر شدم چقدر دیدم نسبت به خدا و جهان و زیبایی های اطرافم بهتر شده چقدر روحیه عالیتری دارم و چقدر خدارو به خودم نزدیکتر میبینم و الهاماتو بهتر دارم دریافت میکنم خدایا شکرت

    یه نکته ای دیگه که در طی دیدن سفرنامه درون من شکل گرفت دیدن همزمانی اتفاقاته که در دو مورد خیلی به من کمک کرد..که تا قبل از سفرنامه وجود نداشت و شاید هم بوده و من به درکش نرسیده بودم ولی این همزمانی اتفاقات به تعداد زیاد دارم میبینم و درکش میکنم …در مجموع این سفرنامه محبتی از جانب خداوند به همگی ماست که بواسطه استاد و خانم شایسته به ما رسیده و باید با عمل کردنمون به آگاهی هاش قدر اون رو بدونیم و سپاسگزار خداوند باشیم

    ودرپایان آگا هی های این سفرنامه به قدری کامل و جامع بود که سوال خاصی به ذهنم نمیرسه به غیر از این سه مورد

    و اما سوالات سفرنامه:

    سوال اول اینکه قبل از هدایت شدن به سمت یه مکان زیبا نشونه هارو دنبال میکردین یا به صورت کاملااتفاقی هدایت میشدین ؟؟؟

    سوال دوم ..در طول سفرنامه به ناخواسته بر میخوردید و اگه بر میخوردین ناخواسته و مشکل رو چطور حل میکردین؟؟

    تنها مسافرت کردن خوبه یا نه..یه جاهایی خودتون تنهایی مسافرت کردین ..احساستون نسبت به زمانی که با مایک و خانم شایسته مسافرت میکردین و یازمانی که خودتون تنهایی مسافرت میکردین چطور بود؟

    سپاسگزارم

    در پناه حق شاد و پیروز و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سمیه وظیفه گفته:
    مدت عضویت: 2296 روز

    سلام به استاد عباسمنش و بانو مریم شایسته

    دلمون میگیره از تموم شدن سفرنامه ولی خواستم بگم ممنون مریم جان که زیبایی سفر خودت رو کم کردی تا زیبایی دنیایی که خدای مهربونمون خلق کرده رو بهمون نشون بدی که اگر دست شما بود قطعا از نسیم و اکسیژن و ….. دیگه هم دریغ نداشتی .

    (( من ستایشگر معلمی هستم که اندیشدن رو به من بیاموزه نه اندیشه ها )) و خانواده شما این رو به ما آموخت که توکل کردن یعنی چی . بنده ای که حق پادشاهی داره یعنی چی . فهمیدم دل به دلش دادن یعنی چی و در عین این همه آگاهی که به واسطه شما بهمون رسید فهمیدم هنوز هیچی از دنیا نفهمیدم :)

    ولی خوشحالم برای پیشنهاد استاد عباسمنش که حالا برای خودت سفر کن فقط برای خودت و امیدوارم کلی لذت ببیرید یعنی میدونم که لذت میبرید ولی لذت سفرتون هزار برابر بیشتر بشه و در نهایت خدا رو شکر میکنم برای وجودتون برای خلقتون در این دنیا و برای خواست خدا که خواست منم این ۱۰۰ قسمت رو با شما باشم و کلی دیدگاهم به دنیا تغییر کنه و انگیزم برای آرزوهام و اهدافم بشتر بشه . گاهی نمیشه در غالب کلمات احساست رو بیان کنی و من هم فقط با دو کلمه که زیاد شنیدید ولی از اون کلماتی هستن که آدم از شنیدنش سیر نمیشه و دوست داره هزار بار بشنوه احساسم رو بهتون میگم . (( دوستتون دارم )) و (( خدایا شکرررررررررررت ))

    و فقط اگه اشکال نداره روی حساب کنجکاوی یک سوال دارم ( البته در مورد سفر )

    به نظر شما و استاد عزیز که خودتون تجربه کردید فضاها و آب و هوا و … رو کدوم شهر یا ایالت رو خوش آب و هواترین دیدید که البته ساحل هم داشته باشه ؟

    ممنون میشم اگر پاسخ بنده رو بدید چون در سرچ های اینترنتی خیلی دقیق نمیشه که …

    براتون همون دعای زیبای استاد رو در پایان برنامه هاشون از خدای مهربون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و گروه تحقیقاتی عباس منش و دوستان هم فرکانسی ام

    1- خواهش می کنم راجب نشونه هایی که میزارین که چطوری نشونه میزارید که الهامات را دریافت کنید و متوجه می شوید توضیح بدید.

    2- از تلویزیون بجزء بازی کردن چه استفاده هایی می کنید با توجه به خریدش با هزینه بالا و بروز و اینکه در فایلها گفته بودید تاثیر منفی میزاره.

    3- در مورد برنامه ریزی کارهاتون با وجود این همه کار و حجم زیاد کامنتها و سفر و رانندگی و…. چطوری می خوانید و کارها را انجام می دهید.

    4- آگهی های لازم در مورد هر چیزی و هرجایی از کجا بدست می آورید .

    با سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سیده سمانه لایق گفته:
    مدت عضویت: 3398 روز

    به نام خدای مهربونِ نزدیک و درونِ من نه اون خدای دوردستِ توآسمونا..

    سلام بر استادجان و همه دوستان عزیزم.خوبین؟

    آقای سیدحسین عباسمنشِ محکم وخداشناس که تونستین فکرخدا رو بخونین? وچه خوبم خوندین و چه خوب درک کردین و چه خوب عمل کردین..??? خدا رو شکر میکنم که منو باسایت شما آشنا کرد..

    من دیروز نشستم کلی از نظرات سایت رو خوندم وحس میکنم که چقد بزرگ تر شدم..

    اول نمیخاستم بنویسم ولی!مینویسم چون منم از خوندن نظرات بچه ها چاله های ذهنیم باز شد پس منم مینویسم شاید به درد کسی خورد..

    من قبلا اصلا حوصلم نمیشد نظرات رو بخونم ولی دیروز کلی نظر طولانی خوندم وبزرگ تر شدم..اصلا حوصلم نمیشد طولانی بنویسم ولی امروز با خوندن دفترخاطرات دوست عزیزم سما آذین مهر عزیز وبا اراده،نشستم تو یه سررسیدکلی از اتفاقات امروز رو نوشتم وکلی از خدا تشکر کردم ..حالا در آینده تو بخش دفترخاطرات من در سایت هم مینویسم ایشالا..

    استاد وبچه ها امروز یه اتفاق خیلی خوب برای من افتاد و اون اینکه من برای اولین بار خدا روحس کردم ولی نه تو آسمون توی دلم .میدونین یعنی چی؟من خدا رو صدا کردم ولی برخلافِ همیشه به آسمون نگاه و اشاره نکردم بلکه به قلبم اشاره کردم و خدا رو در خودم دیدم!!!و به عمق کلمه ی خدا( خودآ) پی بردم..

    خدا در منه..خدا در توست..خدا در همه ی ماست وجاریست..

    ما روحیم نه جسم..ما از خداییم ..اصلا خودِخداییم!!!! میدونین؟! امروز وقتی داشتم ماهی ِدرسته رو برای پختن نهار میشستم و سر و دم و باله هاشو جدا میکردم به فکر رفتم و گفتم این ماهی با ماهی ای که تو دریا شنا میکنه چه فرقی داره مگه؟؟؟مگه نه اینکه ظاهرشون مثل همه؟ پس چی باعث شده این اینطور بیحرکت وبی جون تو دست من رام باشه واسه تیکه تیکه کردن؟؟

    فرقش اینه که اون ماهیِ تو دریا روح داره نمیدونم اسمشو چی بزارم روح یا انرژی یا خدا..

    ما آدماهم همینطور ..اصل ما روحه نه جسم..اومدیم این دنیا رو در قالب این جسم تجربه کنیم و بریم ..

    از این که خدای قادر و باعظمت در درون تک تک ماست حس خوبی دارم و همتونو دوست دارم..به خودمون باید افتخار کنیم که خیلی ارزشمند و قدرتمندیم..

    قدر خودمونو بدونیم چون ما ظرفِ خداییم..خدا در ماست..

    اتفاقا دیروز از اداره که میومدم مسیری که وامیستم واسه تاکسی دیرتاکسی میفته..ولی دیروز گفتم من نمیدونم! اگه من خلیفه ی خدا روی زمین هستم باید نشانی ازش داشته باشم وباید مثل اون باشم دیگه! منم باید بگم کن فیکون منم گفتم بشو باید بشه..من تاکسی میخام! همون که رسیدم اونور میدون باید تاکسی بیفته برام..!!

    باورتون نمیشه من هنوز از خیابون رد نشده بودم که دیدم یه تاکسی اومد واستاد و منتظر موند که من از خیابون رد شم و برم سوار شم!?

    عالی بود …مرسی خدا که هوامو داری و بهم قدرت میدی..مرسی که در منی..من خیلی قدرتمندم چون تو رو دارم..

    استاد شما تو کتابتون نوشته بودین تو جنگل رفتین وشب ندایی بهتون گفت برو بیرون از چادر اگه منو قبول داری..

    منم خاستم برم تو دل ترسام ..امشب وقتی همسرم خونه نبود من تنها بودم چراغای خونه رو خاموش کردم و گفتم خب اگه خدا درون توست برو تو اتاقای تاریک! اولش میترسیدم از پذیرایی رفتم به سمتِ راهرو! بعدِ راهرو اتاقابودن، رسیدم به راهرو واستادم ،ترسیدم، بعد دقیقا همون نجواهای شما اومد تو ذهنم که برو نترس توهمه..رفتم و مدتی تو اتاقای تاریک بودم ..(آخه متاسفانه من خیلی از اتاقای تاریک میترسم!!?) اونجا هی با خودم گفتم ببین فقط تویی هیچکس نیست تویی و خدای درونت.. دیدی هیچی نیست؟بعد هی با خودم تکرار کردم: خدا در منه و از من محافظت میکنه و من بینهایت قدرتمندم..

    تجربه ی خوبی بود ولی هنوز ترسم کامل نریخته باید تکرارش کنم?

    استاد میدونین بر خلاف همه که گفتن سفرنامه تموم نشه چون اینجا در قلب ما اتفاقات خوبی رخ داد..باید بگم چون شما سفرنامه رو تموم شده اعلام کردین تو این فصل، من مشتاق شدم نظرات رو بخونم و هر چی خوندم دلم خواست بیشتر و بیشتر بخونم و ذهنم بازترشد.خلاصه تموم شدن سفرنامه برای من موهبت داشته..البته من از دیدن فایلهای سفرنامه خیلی لذت میبردم ودوست دارم بازم ببینمشون و خیلیم مشتاق دیدن فصل جدیدش هستم ولی تا اینجاش که خوب پیش رفتم به لطف الله جانِ بزرگ و مهربانم

    استادجان،مریم جون،مایک عمیق و مودب و دوستان هم فرکانسیِ عزیزم عااااااااااااااااااااااااااااااشقتونم????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    غزال گفته:
    مدت عضویت: 2408 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و مریم خانم گل و همگی دوستان گل

    امروز که نشانه من این فایل بود به یاد چه خاطرات زیبایی افتادم و چقدر نسبت به قبل که این فایل رو دیده بودم دیدم متفاوت تر شده….انگار همین دیروز بود که سفرمون رو از آپارتمان استاد با اون ویوی فوق العاده زیبا شروع کردیم چقدر لذت بردیم…چقدر درس گرفتیم…چقدر به اطلاعاتمون در مورد آمریکا اضافه شد…چقدر باورهای غلطی که در مورد این کشور بسیار زیبا داشتیم از ذهنمون رخت بست و رفت….خدایا شکرت برای آنکه هر لحظه که اراده کنیم که هدایت بشیم تو ما رو به بهترین شکل ممکن هدایت می کنی و ذهنمون رو از قضاوت های بیجا پاک می کنی و باورهایی از جنس نگاه خودت که همه بندگان من ارزشمند هستن در ذهن ما نهادینه می کنی….سپاس بی نهایت ای مهربان من برای تمام مهربانی های بی نهاییت…

    امروز که دوباره این فایل رو بعد از مدتی دیدم تویه اولین صحنه که استاد داشتن بازی می کردن اونقدر کودک درونشون برای من جالب بود که احساس می کردم یک پسر کوچولوی تپل و با مزه در حال عشق کردن لذتهای دنیاست و وقتی مریم خانم صبور رو دیدم که با آرامشی همچون آرامش اقیانوس آرام دارن از استاد و ابراز احساسات و بازی کردنشون فیلم می گیرن خیلی لذت بردم…خیلی از خانمهای متاهل شنیده بودم که چقدر براشون اعصاب خورد کنه وقتی شوهرشون می شینن پای فوتبال و غرق در لذت خودشون هستن و همیشه گله مند بودن که این کارشون حسه کم محلی رو در اونها ایجاد می کنه گاهی اوقات می گفتم خب راست می گن دیگه وقتی از سره کار میان که اونم نباید بشینن پای فوتبال…در صورتی که آرامش مریم خانم گل به من یاد داد که هر کسی یه علاقه ای داره و زمانی که من وارد یه زندگی مشترک می شم مفهوم اشتراک زندگی یعنی به علایق طرف مقابلم احترام بذارم و اون هم به علایق من احترام بذاره که این دقیقاً مصداق بارز رفتار استاد عزیز و مریم خانم گل هست…و زندگی وقتی زیبا می شه که ما در کنار تفاوت هامون با همدیگه در صلح باشیم…اینکه استاد و مریم خانم از هر فرصتی استفاده می کنن تا شایستگی ها و پشتکاره همدیگه رو به هم بگن واقعاً قابل تحسینه و چقدر به من احساس لذت فوق العاده ای میده چقدر لبخند روی صورتم نقش می بنده💓💘💕

    دیدن پشتکار استاد و مریم خانم گل در مورد کارایی که تا اون زمان اصلا انجامش ندادن و با شجاعت تو دلش می رن و به بهترین شکل ممکن انجامش می دن و حتی اگرم به مرحله آخر نرسن تلاشه خودشون براشون قابل تحسینه و اصلا خودشون رو سرزنش نمی کنن و با آرامش ادامه اون کار رو به فردی حرفه ای می سپارن واقعاً قابل تحسینه و به من یاد می ده که من نباید وقتی کاری رو می خوام انجام بدم بترسم و بگم بلد نیستم… من نباید وقتی شکستی می خورم فکر کنم که انسان ناتوانی هستم…. و باید برم توی دل کار و به خداوند هدایتگر و مهربان ایمان داشته باشم ایمانی واقعی که خدای من خدایی مهربان هست و هم پشتمه و هم سرزنشم نمی کنه….خدایا هزاران بار شکرررررررررت برای داشتنت👄👄👄👄💓💓💓💓💘💘💘عااااااااااااااااااااااقتم من

    لذت بخش ترین بخش این سفر فوق العاده برای من هم طبیعت های بکر و زیبا مثل آبشار نیاگارا بود که مطمئنم روزی در کشور به کشور بسیار زیبای کانادا می رم و از نزدیک با لباسهای قرمز کشور کانادا می بینمش و اون روز از خوشحالی تا مرز جنون میرم… و هم خریدهای فوق العاده در هایپر مارکت های فوق العاده که عششششششششششق منننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن بودن😊😉😊😉 و ابراز احساسات های فوق العاده و صادقانه استاد عزیز و مریم خانم گل به همدیگه…… به قول شعر مهدکودک پسر خواهرم: قطار قطار آفرین به استاد عزیز و مریم خانم نازنین…. هزاران آفرین به این زوج عااااشق💓💖💓💖💓💖💐💕👧 و آرزوی خوشبختی بی نهایت برای این عزیزان دل…خداوند مهربان پشت و پناهشون باشه الهی😊

    با دوباره دیدن این فایل به فکر خرید یه XBox توپ افتادم و باورم نسبت به اینکه بعضیا می گن بازی کردن وقت تلف کردنه تغییر کرد و به خودم گفتم این باور غلطه و تو باید از زندگیت لذت ببری به هر شکلی که خودت دوست داری و مخصوصاً ایده استاد که گفتن من وقتی ذهنم می ریزه به هم می شینم بازی می کنم برام بسیار بسیار جالب بود لایک دارین استاد عزیز😊

    عاااااااااااااااااااااااااااااااشق خریدهای لاکچری استادم اون تلویزیون 70 اینچی با اون کیفیت فوق العاده….👌👌👌👌👍👍👍😉

    یاد یه خاطره خنده دار افتادم یادمه اوایل عضویتم توی سایت بود یه روز توی اتاقم درو بسته بودمو داشتم یکی از فایلای استاد و می دیدم که مامانم درو باز کردنو و اومدن تو برایه اینکه یه کاری باهام داشتن منم دراز کشیده بودمو گوشیمو زده بودم روی پایه مونوپد یه دفعه مامانم با دیدن پایه مونو پد گفتن روز به روزم زندگیت تجملاتی تر میشه منو می گین با شنیدن این حرف قهقهه ای زدم 😂😂😂😂که مامانم گفتن چت شد یواااش… گفتم آخه حرف شما خیلی خنده دار بود مونوپد تجملاته؟!!!!!😃😃😃😃😃😃گفتن آره😲😶 ….اون وقت استاد عزیز ما فقط برای بازی کردنشون می رن 2 تا تلویزیون هیولا می خرن که مبااااااارکشون باشه الهی الهی به شادی استفاده کنن ان شاء الله هیولاترشو بخرن 👍👍👍👍👍👌👌👌👌☺خلاصه که لحظات خیلی خوشی بود گفتم شمام شاد بشین…

    همه شما عزیزان رو براتون آرزوی یک زندگی بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار……لاکچری دارم مهمان خاص تمام لحظاتتون خدا باشه عزیزان…شاد باشین💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهدی زارع گفته:
      مدت عضویت: 3292 روز

      خیلی لذت بردم

      سپاسگذارم بابت دیدگاه قشنگت😍😍

      وقتی چشمم به اسم و کامنت شما افتاد

      یک حسی بهم گفت که این شخص مثل شما داره شروع میکنه

      و همون حس بهم گفت برم به پروفایلت

      و وقتی رفتم

      و دوباره گفت برو تو محصولاتش

      و رفتم

      و بعد دیدم مثل من خرید کرده

      چقدر این هماهنگی دقیق

      و سریع رفتمو اکانتتون را برای ایمیل‌ام فعال کردم

      خدایا سپاسگذارم

      ممنونم از شما بابت این دیدگاه زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مهدی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3292 روز

    خدایا سپاسگذارم

    استاد خیلی کیف کردم وقتی دیدم دارین بازی میکنید و کلی انرژی گرفتم

    و گفتید وقتی که نمیتونستین ذهنتون را کنترل کنید ، میرفتید بازی میکردید

    خیلی خوبه ، تمرینی یاد گرفتم که وقتی حالمون بده به ناخواسته ها توجه نکنیم‌ و بریم یک فعالیتی انجام بدیم که تمرکزمون روی اون فعالیت باشه

    تا حداقل فرکانسی نفرستیم که انرژیش مناسب نباشه

    یک تمرین دیگه ای که توجه‌ام را جلب کرد

    این بود که استاد اگاهانه تمرکز میکنه روی زیبایی هایی که رفته بوده و تحسینش میکنه

    یاد فایل ۳۲ افتادم که استاد گفتن که ما وقتی روسیه بودیم و وقتی شب میشد ،صدای خودمون راضبط میکردیم که چه زیبایی ها را دیدیم

    و هدایت شدیم به این کشور و به این همه زیبایی ها

    که هر سال یکی از ایالت ها را بری و بخوای زیبایی هاشو ببینی زمان کم‌میاری

    و واقعا تمرکز روی زیبایی ها چه میکنه

    زیبایی ها را به سمت ما میاره که اونایی که ۱۰‌ ۱۵ سال تو امریکا بودن و عضو سایت هم بودن

    پیگر این سفرنامه میشدن که این زیبایی ها کجا بوده

    و شخصی که ۵ ساله اومده امریکا ، این زیبایی ها را زودتر میبینه

    خدایا سپاسگذارتم بابت استادم

    بابت این سایت بی نظیر

    بابت خانم شایسته عزبز

    بابت این سفرنامه ها

    بابت این اگاهی ها

    بابت کامنت ها

    بابت بچه ها

    خیلی زیبا بود ، صحنه ی اخر

    واقعا بینظریت ، از این تدوین زیبا و این اهنگ قشنگ و این فیلم ها

    تحسینتون میکنم بانوی عشق و مهربانی

    از این خلاقیت ها

    خیلی لذت بردم وقتی استاد داشت لوکیشنی که بودید را نشان میداد و نزدیک میکرد و شما گفتید نزدیک‌تر نزدیک تر

    و بعد که تدوین کردید اوردید روی صورت استاد

    خیلی خوبین شما

    صحنه ی اخر خیلی لذت بخش بود

    خیلی لذت بردم

    از استاد عزیزم که شنا میکنه با مایک

    از این دریاچه بینظیر ، قشنگ

    از این دوربینی که وسعت این پارادایس را نشان میده

    از درخت ها ، از زیبایی هاش ، از ماشین ، از اسب

    از فضای بینظیر

    سپاسگذارم بانوی عشق و مهربانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    نوشین نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2122 روز

    به نام خدای هدایتگر و خالق عشق و زیباییها

    خدای من شکرت که این لیاقت را به من دادی که در این مدار و فرکانس زیبا باشم که با آمریکای زیبا در صلح بشم ،خدایا شکرت که یه روزی همین شش ماه پیش هیچی حتی یه تصویر هم در ذهنم از آمریکا نبود ولی تو هدایتم کردی ،قربون این بزرگیت برم ،شش ماه پیش آمریکا در ذهنم خیلی مبهم بود ولی تو پرده را از ذهن و قلبم برداشتی و منو به این سفر زیبا هدایت کردی،از روزی که وارد این سایت شدم من به این سفرنامه زیبا هدایت شدم خدایا شکرت چقدر این سرزمین زیبا و بزرگه چقدر عالیه ،خدایا شکرت این دو فرشته مهربان مریم خانم و استاد عزیز را فرستادی تا این زیبایی ها را ثبت کنن و به ما نشان بدن واقعا اجرتان با خدا ،انشالله روزی که آمدم آمریکا توی واشنگتن دی سی توی ویلای زیبایم با همسر عاشق و مهربان و ثروتمندم دعوتتان کنم و محبتتان را کمی جبران کنم ،مریم خانم عزیزم نمی دونی با ظبط این صد قسمت چه تحولی در زندگی و افکار من شد اون دست سخاوتمند و مهربانت را میبوسم که این راه را به من نشان دادی ،نمی دونی توی چه وضعیت گیج و مبهمی بودم و راهم و قلبم را با این سفرنامه روشن کردی ،مریم خانم شما دستی از دستان خداوند هستی که آمدی و مسیر را برای من هموار کردی ،قربونت برو از خواهرم برام صادق تر و عزیز تر و مهربان تری ،شاید هنوز ندیدمت ولی آنچنان چراغی را در قلبم روشن کردی که حتی نزدیک افراد زندگیم که همیشه سعی در گمراه کردن و همه چی را مبهم نشان دادن میکردن تو از راه دور عزیزم حق خواهری را بر من ادا کردی شاید هیچکس حرف‌های منو درک نکنه ولی خودم میدونم که چقدر تغییر کردم و چقدر نیاز به یه خواهر مثل شما داشتم که با دوربین ش ثبت کنه و نشانم بده صادقانه و عاشقانه ،چقدر به فرشته ای چون شما نیاز داشتم که از جانب خدا آمدید ،این سفرنامه منو با خودم آشتی داد با ترسناک از سفر و از مهاجرت ،این سفرنامه منو رها کرد توی دریا توی آسمان ،سوار بر اسب ،سوار بر موتور ،سوار بر ار وی،دیدن زندگی از زاویه دید متفاوت ،این سفرنامه منو رها کرد از یک جا نشستن ،این سفرنامه منو عاشق زندگی و مهاجرت کرد ،این سفرنامه منو عاشق سفر و آمریکا کرد ،الهی یه روزی با عشق بیام تو این سرزمین زیبا و همه ایالت هاشو با همسرم و بچه هام با امکانات و ثروت و دلی سرشار از عشق الهی و امنیت و آرامش بگردم و سفر کنم به همه ایالت ها و لذت ببرم تا ابد از آمریکای زیبا و ثروتمند ،خدایا شکرت که توفیق دادی تا آماده بشم برای این سفر و این مهاجرت تا دیگه واضح از ته قلبم بگم دوست دارم آمریکا میام خیلی زود و میبینمت از نزدیک،مرسی خدا جونم که منو آماده کردی ،مرسی که منو به رهایی و صلح و عشق با خودم و با دنیا رساندی

    سپاس فراوان از خدا و از مریم خانم و استاد این وب سایت عالی و سپاس فراوان از آمریکای زیبا که منو عاشق خودش کرد و خودش هم عاشق من شد💍💌🕊💎💋❤💞🍻👼🙏🙏🙏🙏💍💍💍💌💌💌💞💞💞💞🍻🍻🍻🕊🕊🕊🕊💎💎💎💋💋💋😘😘😘😘🌈🌈🌈🌲🌲🌲🌻🌻🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    محمدرضا سالاری گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    سلام استاد اگ میخاین لاتزیو رو بخرین پس دیگ لطفا غر نزنین و کمک و فصل دوم روهم بسازین ک من بتونم زود برسم پیش شما و باهم لاتزیو رو قهرمان سری آ کنیم

    و یه دست pesهم باهم بزنیم ایشالا

    و شرمندم ک باید ببازونمتون

    خیلی دوست دارم استاد خیلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: