سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 238

سلام به همه عزیزان همراه و همسفر

الله اکبر که هر گوشه این جهان چقدر شگفتی میبینی چقدر تنوع میبینی چقدر فراوانی نعمت و ثروت و برکتهای نامحدود خداوند رو میبینی مگه تمومی داره مگه یه جا و دوجا هست؟؟

بخدا که فراوانی بینهایته تو همه چیز تو تمام جنبه ها نامحدوده همه چیز. جاذبه های گردشگری آدمهای خوب آب هوای سالم جاهای زیبا و قشنگ پرنده چرنده خزنده غذا میوه تمومی هم نداره. هرروزم داره بیشتر میشه.

چقدر لذت بردم وقتی گفتید ساخت و ساز ها داره به سمتی می‌ره که منابع طبیعی و زیبایی‌های اون منطقه دست نخورده و از بین نره چقدر کار درستی چه مدیریت صحیحی خوب این سیستم طبیعی که هست و ال ردی میلیاردها پول میشه ازش ساخت بعد تازه شهر سازی و اضافه کردن یک سری امکانات گردشگری دیگه هم در کنار اون ساخت و سازها که بازم میلیاردی پولسازه بعد از طرفی این نشون میده باورهای قشنگ این ملت رو که آقا مگه محدودیتی هست چرا طبیعت زیبا رو خرابش کنیم بخاطر شهر سازی این سرجای خودش باشه ما میریم یکم اونطرف تر زمین خدا که پهناوره جا که هست چرا اینو بزنیم خرابش کنیم نه بهترشم میکنیم ازش پولم می‌سازیم این نعمت و هدیه خداست درست و بجا ازش استفاده کنیم.

وای که شنیده ها و دیده هامون و اون شکل عصبی که تو ذهن ما ساخته شده چه می‌کنه.من قلبم تو حلقم بود با دیدن اون آقا بین اون همه الیگیتور، بازم با توضیحات شما نمی‌تونستم خودم رو قانع کنم که این حیوونا بی آزار باشند همش نگاه میکردم از یه طرفی بهش حمله نکنند.

ولی فکر کنم بودن تو اون محیط و دیدن واکنشهاشون که سریع فرار میکنند ازت به آدم کمک می‌کنه این ترسها کم بشه و بریزه یواش یواش کما اینکه شما هم تو پرادایس یه دونه داشتید و تو همون آب هم شنا می‌کردید.

چه منظره جادویی داشت اون رودخونه چه برگهای پهن و زیبایی روی آب بود اون طاووس‌ها که نگم دیگه چه دلبری میکردند.عزیزم اومد یه ناخنکی هم به غذای خرگوشه و لاکی زد بعدم ال فرار.

چه هوای لطیف و باحالی بود اونجا ،ملسی و روح نوازیش رو میشد کامل احساس کرد.

و بازم حل مسأله هر روز یه بهبود تو شرایط و امکانات دادن چقدر باعث میشه لذت بیشتری برد ازشون خدا می‌دونه شاید دفعه بعد که اومدید کلا این مسأله صدای موتورها هم رفع شده باشه و راحت بشه از اون سکوت رودخونه نهایت لذت رو برد.قطعا میشه میگردند راهش رو پیدا میکنند.

عاشقتم استاد با اون قیافه با نمکت توی تابلو اولش فکر کردم دستای خودتونه تو تابلو بعد دیدم إ نه دستای شما روی پاهاتونه