سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 219

بانام یگانه هستی بخش

سلام وصدسلام به اساتید گرانقدر استاد عباس منش واستادخانم شایسته وهمه دوستان همسفر دراین سفرالهی

خدایابی نهایت ازت سپاسگزارم که بازم منولایق دونستی تاشاهداین همه زیبایی فراوانی نعمت و دریافت احساس خوب باشم

خدایا سپاس فراوان بابت همه چیز

امادوستان عزیزم امروزقصددارم بعداز تماشای قسمت دیگری ازسریال بی نظیر سفربه دورامریکا وخوندن کامنتهای تاثیرگذارعزیران ورسیدن به احساس فوق العاده خوب  یه داستان زیباروبراتون بازگو کنم که بااستفاده ازقانون و نشات گرفته ازاموزه های پیغمبرزمانه استادعباسمنش بزرگواررخ داده است

.

شخصیت‌های این داستان:

من وهمسرم وپسرعزیزمون

قهرمان داستان:

پسرگلمون ،آرمین

شرح داستان:

همانطور که بارها درکامنتهای پیشین شرح دادم به لطف الله مهربان ازسال 98 من وهمسرعزیزم به این مسیرالهی هدایت شدیم وبعدازچندماه حضورمون درسایت آرمین پسرگلم هم با ماهمراه شد که درآن سال وارددوره متوسطه اول شد یعنی کلاس نهم

با ماتمام قسمتهای سریال زندگی دربهشت وسفربه دورامریکا ودیگرفایلهای دانلودی رو تماشا میکرد  وهمچنین فایلهای دوره ثروت 1 ودوازده قدم رو گوش میکرد وتمریناتش راانجام میدادو درنتیجه عاشق استادعباسمنش شد که این موضوع خیلی برای من وهمسرم جالب بود چونکه دیگرپسرم ودخترم هیچ علاقه ای به این مباحث نداشتند

ارمین عاشق نجوم بود ودرمدرسه شاگرداول درسهای ریاضی وفیزیک بود وتمام نمرات این دودرس همیشه 20بود

_ارمین همیشه میگفت من علاقه ای به کنکور ودانشگاه ندارم ومیخوام برم دنبال  شغل مورد علاقه ام

واکنش ما:

  من و همسرم باتوجه به اموزه های استاد زیادمقاوتی نداشتیم ومیگفتیم آینده خودت است وبه علا قه ات بیشتر فکر کن وبهترین تصمیم روبرای آینده ات بگیر “الخیر فی ماوقع”

_تااینکه سال گذشته بعدازسال تحصیلی دقیقا اوایل تیرماه به یکباره گفت من هدفم رو برای سال اینده که سال اخر دوره دبیرستانش بودمشخص کردم ومیخوام دررشته ریاضی کنکور بدم اما باعشق ولذت میخوام درس بخونم وبه راحتی اصلا دوست ندارم به سختی درس بخونم و خودمو توخونه حبس کنم میخواهم تفریحات خودمو هم داشته باشم

واکنش ما:

باتوجه به برداشت مااز اموزهای استادنازنین  “هرمسیرسختی اشتباه است”

(ودقیقا یاددادن امتحان  گواهینامه  رانندگی استاد وخانم شایسته درآمریکا افتادم  که استاد چطور قبول شدن وخانم شایسته چطور)

ماهم خیلی راحت بااین موضوع کنارآمدیم زیرا قبل ازاشنایی مون باقانون برای دوفرزند بزرگترمون برای درس خوندنشون وکنکورشون خیلی حرص جوش می‌خوردیم وتمام تمرکزو وقتمون رو صرف میکردیم که بچه ها چطوری درس بخونن

_ ارمین بعداز تصمیمش برای کنکوردادن یکی  ازدغدغه هایش دروس عمومی بود که هیچ علاقه ای به خوندن آنها نداشت و

ازاول تیرسال گذشته خودش برای شروع کار برنامه ریزی کرد ومدام میگفت ای کاش  دروس عمومی ازکنکور حذف میشد

چندماهی گذشت زمزمه های ازحذف احتمالی دروس عمومی ازکنکور سال 1402 به گوش میرسید و اگراشتباه نکنم درابتدای سال تحصیلی سال گذشته وبه طور معجزه آسایی  سازمان سنجش رسما اعلام کرد که برای اولین باردرکشور کنکور سال آینده یعنی سال 1402 دومرحله ای وبدون دروس عموی برگزار خواهد شد وبجای آن سوابق تحصیلی دوره دبیرستان لحاظ خواهد شد

واکنش ما؛

واقعا حیرت کردیم وشگفت زده شدیم چطور ممکنه ؟وبازهم اموزه های استادنازنین به مایاداوری کرد باید قدم برداشت هرگاه ماتصمیم به تغیر بگیریم ودنبال هدفمون باشیم وباعشق وعلاقه آن رادنبال کنیم اگرمایک قدم برداریم خداوند وجهان هزارقدم برامون برمی‌دارند وگفتیم ببین ارمین جان این قانون فقط برای تو تغییرکرده وبس

وقهرمان داستان ما به اولین هدف خود رسید

حذف دروس عمومی ازکنکور سال آینده

_دومین هدف قهرمان داستان این بود که دائم تکرارمیکرد من باید با رتبه عالی دردانشگاه صنعتی شریف یادانشگاه صنعتی امیرکبیرتهران قبول شوم هدفم فقط تهران است وهمین امسال هم باید قبول شوم  پشت کنکور نمی مونم

وماشاهد بودیم که خیلی ریلکس درس میخوند و  تفرحیا تش رو  هم انجام می‌داد باما فایلهای استاد رومیدید بادوستانش هم بیرون میرفت باشگاه هم میرفت  بازی‌های جام جهانی فوتبال رو هم تماشا میکرد

تااینکه زمان ثبت نام برای کنکور فرارسید وما پیشنهاد دادیم که ازسهمیه 5درصدی ایثارگری که بخاطر حضوردرجبهه های جنگ تحمیلی داشتم استفاده کنه که به شدت مخالفت کرد وگفت میخوام  همه چی با قدرت وتوان  خودم باشه دوست ندارم ازرانت استفاده کنم

ودرطول یکسالی که برای کنکور درس میخوند بارها دیدیم زمان استراحت دائم باخودش حرف می‌زد بعضی مواقع باصدای بلند ومیگفت  من دائم درحال تجسم کردن هستم وباخودم صحبت میکنم که دانشگاه شریف یاامیرکبیر قبول شدم

خلاصه زمان کنکور فرارسید 14 تیرامسال خیلی ریلکس وراحت رفت وامتحان روبرگزار کرد وتقریبا راضی بود وگفت میتونست خیلی بهتر باشه

نتایج اولیه که به صورت درصد بود و تراز رومشخص میکرد آمد تقریبا راضی بودباترازبالای 9000

وگفت رتبه من بین 1200 تا1400 خواهد بود

نتایج بعدی یعنی تعین رتبه امددقیقا همان حدسی که زده بودبارتبه 67 13 اقدام به انتخاب رشته  ودانشگاه نمود ( صرفا جهت آگاهی اگر ارمین ازسهمیه ایثارگری استفاده کرده بود رتبه اش زیر 500 میشد)

وقهرمان داستان ما بایاری خداوند رحمان گام اخرراباموفقیت کامل برداشت ودررشته فیزیک روزانه دانشگاه صنعتی امیرکبیرتهران پذیرفته شد

واکنش همه ما:

خدایا شکرت

خدایا شکرت

خدایاشکرت

خدایا به خاطر همه چی ازت ممنونیم.

یا ذا الجود، سپاسگزارم که امروز را به من فرصت زندگی دادی تا شکرگزار نعمت‌هایت باشم و از زندگی‌ام لذت ببرم.

یا واهب الهدایا، سپاسگزارم که هر روز نعمت‌های بیکرانت را وارد زندگی‌ام می‌کنی.

یا دلیل المتحیرین، سپاسگزارم که هر لحظه مرا به مسیر درست هدایت می‌کنی.

یا مؤمنُ یا مهیمن، سپاسگزارم که ایمان و باورم را روز به روز قوی‌تر می‌کنی.

یا رزاق، سپاسگزارم که هر روز از بی‌نهایت راه و از جایی که فکرش را هم نمی‌کنم به من رزق و روزی می‌دهی.

یا ذا النعماء، سپاسگزارم که هر روز بهترین‌ها را وارد زندگی‌ام می‌کنی.

دراین داستان کوتاه متوجه شدیم که قهرمان داستان به اندازه درکش به خوبی  ازقانون استفاده کرده است وماان شورشوق واشتیاق سوزان برای رسیدن به هدفش روکاملا احساس میکردیم

به نظرم موفقیت ارمین به عواملی زیادی بستگی داشت که اهم آنها عبارت است از

_هدف گذاری وتمرکز لیزری برای یکسال فقط یکسال برای کنکور وقت گذاشت

_فعل خواستن

_ خودباوری وایمان داشتن به توانایی خودش

_ انجام تمرین ستاره قطبی واستفاده درست وصحیح ازقانون

_بالذت درس خوندن نه بامشقت وسختی وازسراجبار

_ داشتن شورشو ق وشعله ورشدن اشتیاق سوزان دروجودش که میگفت من باید برم تهران

_ احساس لیاقت ولایق دونستن خودش برای تحصیل دربهترین دانشگاه کشور

_ وغیره

خلاصه اینکه ماچهارشنبه گذشته رفتیم تهران وپروسه ثبت نام وتحویل گرفتن اطاقش درخوابگاه به راحترین شکل ممکن انجام شد

وما ازمدیریت ،برخوردپرسنل ودانشجویان سال بالاتر دانشگاه صنعتی امیرکبیر شگفت زده شدیم همه چی مرتب ومنظم وسرجای خودش بود وکلی سپاسگزارخداوند هستیم بابت این همه نعمت وخوبی  و کلی تحسین کردیم  مدیریت قوی  دانشگاه رووابراز لطف همه عزیزان رو.

ودرپایان موفقیت ارمین میتونه یک الگوی مناسبی باشه که خواستن توانستن است

واین عبارت تاکیدی وجمله طلایی استادروبرا مون تداعی میکنه

” این من هستم که باافکارم،  کنترل ذهنم، تمرکزم وکانون توجه ام اتفاقات وشرایط دلخواه زندگی ام  راخلق میکنم”

جاداره تشکرکنیم ازمعلمان، مربیان ،مشاورین دلسوزش وکادرمدیریتی  مدرسه خداقوت میگوئیم به همه این عزیزان

عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی زیاد

همواره درپناه خداوند رحمان شاد سلامت وپیروز باشید.

بانام خدواندبخشایشگر

وباعرض سلام ووقت بخیرحضور شمادوست همراه خانم زیبا

بسیارممنونم ازابرازلطف ومحبت جنابعالی

بسبارخرسندم که داستان کوتاه ارمین جان موردتوجه شماقرارگرفت

دقیقاهمینطور که فرمودین

ارمین واقعا رها بود وبدرستی ازقانون واموزه های استاد نهایت استفاده روبرو وعاشقانه وبرای خودش درس میخوند

خداروشکر که دریک بازه زمانی کوتاه به هدفش رسید

بازهم تشکرمیکنم ازتوجه ولطف شما

بهترین‌ها روازخدواند براتون آرزو دارم

همیشه شادسلامت وپیروزباشید