سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 216 - صفحه 1

501 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فرزانه ارزشمند» در این صفحه: 12
  1. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    با یاد و نام پروردگار

    با سلام و درود به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته زیبا

    که آرامش این روزا و گرفتن کنترل ذهن این روزهامو هرچند کم، اما به اندازه ای که بتونم احساساتم رو کنترل کنم و خیلی چیزایی که زبانم نمیتونه در حد کلمات بزرگیشون رو به زبون بیاره رو مدیون اموزش های ایشان هستم…

    سپاسگزارم استادان گرامی

    سپاسگزارم از الله یکتا که اهدنا صراط المستقیم رو توی گوشم زمزمه کرد …

    سلام به دوستان توحیدی عزیزم

    اول مهر بعد از اینکه بخاطر یه تضاد بیمار شدم و تصمیم گرفتم پر قدرت تر برگردم…

    شروع کردم به نوشتن مشق های عاشقی با خدا…

    ازش خواستم کمکم کنه…

    نشونه ها رو واضح تر بفرسته برام…

    دلم رو قرص کنه…

    آماده رفتن به مدرسه شدم ، با اینکه نگران بودم با چند تا از همکارانم نه اینکه میانه خوبی نداشته باشم نه…

    اونا وابسته من بودن و دوست داشتن حتی بعد ازمدرسه هم باهم رفت و آمد کنیم..که من این رفت و آمد رو اصلا دوست نداشتم و همش دوست داشتم یه جوری راهمون جدا بشه..

    چون درخواست تغییر وضعیت داده بودم ..من امسال سازماندهی پر نکردم ، نه با تغییر وضعیتم موافقت شد نه فرصت اینو پیدا کردم که مدرسه مو عوض کنم تا از همکارانم جدا بشم…

    لذا همینکه داشتم آماده میشدم توی دلم از خدا کمک میخواستم ، توی تمرین ستاره قطبی نوشته بودم خدایا خودت یه جوری بچین برام که حض کنمممممم….

    توی مسیر، پشت اولین ترافیک ..

    چشمم خورد که پژویی که گوشه سمت چپش که توی دیدم بود نوشته بود

    « لا تنسی ذکر الله »

    خدای من …دلمممممم ریخت از این نشااااانه از این نوررررر الله….

    لبخند زدم گفتم چشمممممم فراموش نمیکنم….

    یهو دیدم سمت راستش نوشته…

    ««حسبی الله و نعم الوکیل »»

    اینجا دیگه چشمام پر اشک شد….

    فهمیدم که خدا چقدرررررررر بزرگه چقدر سریع اجابت کرده …

    داشتم کیف میکردم از این هدایت الله یکتاااااااااا و با خیال تخت میرفتم مدرسه.‌

    که دقیقا پشت چراغ قرمز بعدیش دوباره چشمم خورد به پرایدی روش نوشته حسبی الله.‌‌.‌!!!

    الله اکبر..‌اینجا بود که گفتم خدایا دمت گرممممممممممم اینجوری جواب میدی…‌اینجوری پشتیبانی می‌کنی ، اما ما بنده هات توکل و ایمان رو بلد نیستیم و خوب بجا نمیاریم…..

    حالمممممم خیلی خوب بود و همه نگرانی هام رفع شده بود..

    سوره مبارکه آل عمران آیه 173

    الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَکیلُ﴿173﴾

    اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن] برای (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.»

    فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿129

    ﴾پس اگر روى برتافتند بگو خدا مرا بس است هیچ معبودى جز او نیست بر او توکل کردم و او پروردگار عرش بزرگ است (129)سوره توبه

    لیست رو گرفتم رفتم کلاس….

    10 دقیقه نگذشت همکارم با نگرانی اومد گفت واااای نمیدونی چی شده!!!!!

    گفتم چی شده؟؟؟ گفت مدیر و معاونش رو انداختن بیرون و یکی دیگه اومده..‌‌

    بیا ماهم بریم!!!؛؛

    من چشمام گرد شده بود..ولی تو دلم عروسی بود..

    گفتم کجا بریم بابا..

    من تکون نمیخورم….حوصله دوندگی ندارم!!! اصلا چرا بریمممممممم!!!!!

    گفت من بخاطر تو معاونت نگرفتم ،که پیشت باشم… حالا بخاطر من بیا بریم.‌‌

    گفتم من که گفتم معاونت بگیر!!!

    گفت من زنگ زدم اداره ، دوتا جای خالی دیگه یه مدرسه دیگه هست

    بیا بریم اونجا!!!!

    گفتم تو اگه دوست داری بروووووو

    اصلا بزار برم ببینم اینا که اومدن جذید، کی هستن که اینقدر میترسی ازشون!!!

    اقاااااا رفتم توی دفتر …دیدم دوتا فرشته خوشگل و خوشتیپ اونجان….

    گفتم تو از اینا میترسی؟!!!!!! اینارو من نگاه میکنم انرژی میگیرم!!!!!!

    گفت نه سختگیرن.‌‌..هرروز ازمون طرح درس میخوان!!!

    گفتم خب بخوان….اصلا من از پارسال دارمشون!!!!!!!!!

    ما تو اون مدرسه توی کلان شهر اهواز یه آب سرد کن نداشتیم …هر روز باید با خودمون دو تا دوتا بطری آب می‌بردیم!!!!

    معاون جدید سریع برامون کلمن آب آورده بود و چای و قهوه و….

    چیزی که پارسال اصلا از این خبرا نبود!!!!

    خودمون باید هر روز از خونه بار میبستیم!؛

    همکارای سال گذشته م با ترس و لرز داشتن خودشون رو آماده رفتن از اونجا میکردن و منم داشتم از بمبی که خدا به موقع ترکونده بود و قشنگ انگار بدون هیچ زحمتی انداخته بودم توی یه مدرسه جدید ، کیففففف میکردم!!!!

    و تو دلم هی میگفتم حسبی الله……

    رفتم سرکلاس و آهنگ باز بوی مهر رو نوشتم پای تابلو و آهنگش رو گذاشتم و با بچه ها خوندیم و پایکوبی کردیم و خوشیمو تکمیل کردم!!!!!

    امروز همه همکارای سال گذشته ابلاغ جدید گرفته بودن و رفتن…..

    من موندم و یه نفس راحت کشیدم!!!!!

    الهی شکرررررت پروردگار بی همتای من….

    خدایا تو کار نمیکنی….شاهکار می‌کنی….

    دوستای عزیزم زندگی تون پر از حساب روی الله یکتا…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 218 رای:
  2. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلام و درود پروردگار به دوست عزیزم آقای کاظمی بزرگوار…

    دوست خوبم بی نهایت از شما متشکرم که منو لایق توجه و محبت خودتون قرار دارید و کامنت های منو میخونید…

    دیروز این کامنت رو توی مسیر نوشته بودم…چون این روزا درگیر بیماری کویید 19 هستم و چندان حال خوشی ندارم اما سعی میکنم حتما مشق های عاشقی با خدا و مشقامو توی این سایت الهی بنویسم …

    تند تند نوشتم ولی یادم رفت بفرستم

    نزدیک غروب ارسال کردم و نمی‌دونستم اینقدر مورد توجه قرار میگیره …اما خب نوشتم تا هم خودم و هم دوستان عزیزم بدونن بقول شما هر اتفاقی بیوفته ، توجه کنید هر اتفاقی بیوفته نشونه درست قرار گرفتن توی مسیر احساس خوبه…و کل ماجرا رو بسپاریم به الله و فقط روی خدا حساب کنیم….

    دوست عزیزم آقاعلی ، الهی زندگیتون پر آرامش خیال ناشی از حساب روی الله باشه …

    از خدا سپاسگزارم که با دوستان خوب و توحیدی عزیز، توی این مسیر الهی همراهم کرد…..

    بدرخشییییییییید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلام به برادر خوبم آقای سعید بزرگوار….

    آقا سعید عزیز ، متشکرم از عشق و محبت و توجهی که از قلب نورانی خودتون به قلب من روانه کردین و قلبم رو صفا دادین…

    متشکرم دوست خوبم

    آقا سعید باور کنید این روزا ، از نظر جسمی درگیر بیماری هستم که نفسم رو بریده ولی هر روز با عشق سرکارم میرم…

    شاید از نظر فرکانسی در حد مطلوب نباشم ولی می‌خوام اینو بگم

    گاهی میشه حالت هم خوب نباشه اما وقتی توی هر حالی که داری خدارو خالصانه صدا بزنی

    …جواب میده …

    به خودش قسم جواب میده…

    باور کنید وقتی این اتفاق برام توی مدرسه اونم اینقدر آسون افتاد…تا فرداش من شیرینیش رو حس میکردم و هی میگفتم خدایا چطور اینکارو کردی……!!!

    خدا هست….میشنوهه…

    اما ما آدم ها می‌ترسیم از اعتماد بهش گاهی….رها و تسلیم نیستیم….

    دوست عزیزم ….قلبتون خونه همیشگی خداوند باشه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلام و دورود پروردگارم به آقا مجید نازنین…

    من هم خوشحالم که منت گذاشتین و اول کامنت بنده رو خوندید و بعد هم من رو مورد لطف خودتون قرار دادید….

    خوشحالم که با کامنت و تجربه ی معجزه ای که همه امتیازش از پروردگار بی همتاست..احساس خوبی پیدا کردین….

    از خدای بزرگ برای شما و همه دوستان عزیزم شیرینی دیدن معجزه های الله یکتا رو تمام دقایق زندگی آرزو مندم…

    با قلب و درود فراوااااان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلام به زیباترین پاکیزه دنیا

    به به عزیزدلم چه موهای قشنگی داری….

    چقدر از دیدن تصویر قشنگت لذت میبرم…

    از وقتی این عکس رو گذاشتی

    هروقت باهاش روبرو میشم ..حتما روی پروفایلت میزنم و نگاهش میکنم…..

    خیلی زیبایی دختر

    ماشاالله به شما و آفرین به خدای بزرگ که این چنین شمارو هم در صورت هم سیرت زیبا خلق کرده…

    پاکیزه قشنگمممممممم ، دختر خوب خدا…از اینهمه محبت و عشقی که به من و قلبم روانه کردی بی نهایت سپاسگزارم…..

    عزیزدلم ، شیرین زبان هم زبانم، دسترسی همه ما به الله به یک اندازه ست…

    وانگهی خدای بزرگ منت سرم گذاشت و در کوچه پس کوچه های نگرانی های ذهنی م…صدای منو شنید و اجابت کرد…

    سرهمه ما منت میزاره…

    عجب خدای بزرگ و بی همتایی هست این الله….

    عاشقتمممممم پاکیزه زیبا که محبت کردی و برای من نوشتی ….

    الهی خدای خوبمون هرررررر آنچه به قلب قشنگت میگذره رو آمین بگه…

    دوستت دارم.

    و روی ماهت رو میبوسم خوشگل خااااانوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلام خااااص به یار بهشتی داداش رسول توحیدی سایت عباسمنش دات کاااام….

    فاطمه عزیزم بی نهایت سپاسگزارم که وقت گذاشتی و با ارسال نقطه آبی خوشگلت به قلبم ، پر از نور کردی لحظه هامو….

    منم شمارو تحسین می‌کنم عزیزم ..خیلی هم زیااااااد که پا به پای همسر جان یک خانواده توحیدی ، شااااااد و سرشار از عشق و رقص رو دارید در مسیر الهی هدایت میکنید…

    باشد که لطف پروردگار ، مهمان همیشگی لحظه های قشنگ خانواده گی شما باشد..

    صمیمانه دوستت دارم نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلام به روی ماه فهمیه جان عزیزم…

    فهمیه جان دوست خوبم ، اینقدر زیبا و خوش سیرت هستین که من هرجا نگاه کنم، عطر عشقی که در حال پراکندن هستین رو احساس میکنم‌‌.

    عزیزدلم ، بی نهایت سپاسگزارم که نور قلب زیبای خودتون رو به سمت من روانه کردین و لبخند رو به لبان من هدیه کردین….

    خیلی خیلی برام ارزشمند هست وقتی نقطه آبی از شما دریافت میکنم…این نقطه آبی ارزشمند ار سمت شما، برکت و روزی امروز من بود…که قلبم رو گرم و روشن کرد…

    دوستت دارم زیباترین فهمیه…

    الهی خدای بزرگ لحظه هات رو غرررررررق در معجزه کنه دوست خوبم

    می‌بوسم روی همچو ماهت رو…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلااااام ماریای عزیزم ..

    دوست خوبم ….

    چقدرررررر خوشحالم که پشت ماشین شما این نوشته…

    حتما از طرف من اون حسبی الله پشت ماشینت رو ببوسید…

    باور کنید اونروز اگه پشت ترافیک نبودم حتما پیاده میشدم و اون حسبی الله رو بوس میکردم و به همه مردم میگفتم آهای مردم حسبی الله….

    واقعا همچین احساسی داشتم…

    با اینکه هنوز نمی‌دونستم توی مدرسه چه اتفاقی قراره بیوفته…

    دوست خوبم شما هم حال منوووووو ساختین..خیلی لذت بردم از کامنتی که نوشتید برای من…

    بی نهایت سپاسگزارم…

    از خدای بزرگ بی نهایت سپاسگزارم که منو لایق این مسیر و همسفرهای توحیدی بی نظیرم قرار داد..

    خدایا عاشقتمممممم من….

    الهی خدای خوبم ….خونه ای شاهانه که لایق وجود بزرگ و ارزشمند شمارو داشته باشه به شما ببخشه..

    عاشقتم دوست خوبم

    بوسم به روی ماهت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلاممممم به سمانه خودددددم ….

    سمانه نازنینم …

    سمانه توحیدی سایت عباسمنش دات کام…

    عزیزدلم سپاسگزارم همیشه همیشه لطافت های قلب توحیدیت رو با عشق و سخاوتمندی به قلبم هدیه میدی…

    عاشقتم عزیزدلم‌..

    خدا همینجاست بین من و تووووو…

    ممنونم بخاطر همه محبتت به من زیباترینم

    اینروزا از نظر جسمانی مطلوب نیستم…اما دلم نمیاد ارادت عشق های این مسیر توحیدی رو بی جواب بزارم

    الهی هزاران بار شکرت که هر روز اینجا بین این عزیزان در حال گفتگو و پراکندن نور الله هستیم…

    دوستت دارم سمانه جان…

    الهی قلب بزرگت خونه پادشاه جهانیان باشه…پر از عشق و ثروت و سلامتی و شادی

    بووووسم به چهره ماهت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلااااام و درود پروردگار به عالیجاب عشق.. جناب سید حبیب حافظان عزیزم

    برادر بزرگوارم ، آقا حبیب دیدن نقطه آبی از جانب شما، به من احساس لیااااقت و ارزشمندی زیادی داد و قلبمممممم رو پرواااز داد…

    سپاسگزارم از شما که منت گذاشتین و برای من نوشتین ..

    بنده هم برای شماااا و یار بهشتی زیبارو تون وجیهه بانوی عزیز از خداوند زستگااااری در پرتو عشق الهی آرزومندم…

    سر تعظیم فرود میارم مقابل شما…

    دوستتون. دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: