خدا رو شکر میکنم که میتونم با نگاه کردن به این فایل، کلی تمرکز کنم به زیبایی ها. جالبه که شما نفس نفس زنان دنبال جاهای قشنگ هستید و ما رو هم مهمون این زیبایی ها میکنید. واقعا باور نکردنیه که این صخره های حجیم و محکم اینقدر صاف و زیبا هستند و انواع شکلهای هندسی به خودشون گرفتن.
داشتم به این فکر می کردم که این سنگا با این همه زیبایی و این مسیر زیبای آب، از روز اول که اینطور نبودن. حتی مسیر آب هم اینطور نبوده و مرور زمان و تلاش آب واسه پیدا کردن راه باعث شده این راه های پیچ در پیچ تو دل صخره ها بوجود بیان و صخره ها اینقدر صاف و زیبا بشن.
این تصاویر باعث شد به آیه هایی تفکر کنم که خداوند بارها گفته: فقط مردم اهل تفکر هستند که پند میگیرن. باعث شد تفکر بیشتری کنم تو این اشکال و مسیر آب و نتیجه بگیرم که جهان هم در طول زمان و مداومتِ کلی چیز کم کم به شکل جهان امروزی در اومده.
پس هرچیزی که قراره نتیجه بده باید توش مداومت داشت. من هم باید مثل همین آب و مثل کلی عوامل مختلف که باعث شکل گرفتن این جهان شدن، افکارم رو جهت بدم به سمت چیزی که میخوام و در اون مسیر مداومت داشته باشم تا اون چیزی که میخوام رو بسازم.
دیدن تصاویر به یادم اورد که جریان آب از روز اول نمیخواسته اینهمه زیبایی توی دل این سنگ ها درست کنه، بلکه فقط میخواسته راه خودش رو پیدا کنه. ولی چون مسیر درستی رو ادامه داده علاوه بر راهی که واسه خودش درست کرده کلی زیبایی هم بوجود اورده.
از روز اول جهان به این شکل زیبا نبوده، بلکه کلی انسان و جانور و اتفاق ها و… خواسته هایی داشتن و دنبال محقق کردنشون بودن و این سلسله خواسته ها و قدم های اونا برای تحقق شون باعث شده جهان به شکل این جهان ثروتمند و زیبا تبدیل بشه.
پس منم بیام مسیر مد نظرم خودم رو که از نظر خودم و نه دیگران زیباست، مشخص کنم و توی این مسیر بمونم و این مسیر رو ادامه بدم و اونچیزی که میخوام رو محقق کنم. قطعا خود به خود زیبایی هایی برای جهان هم از این مسیر من درست میشه.
استاد شما تو یکی از فایلهای توحید عملی میگین کسی که از نظر مالی مشکل داره نه خدا رو خوب شناخته و نه باوراش در مورد پول خوبن، کسی که تو روابط مشکل داره نه خدا رو خوب شناخته نه باوراش نسبت به روابط خوبن. تو سلامتی هم همینطور.
استاد حرف زدن آسونه که آدم بشینه بگه و بگه… اما چیزی که تو زندگی شما مشهوده اینه که شما دارید به تمام این حرفا عمل میکنید و به خاطر این عمل زندگیتون از همه نظر عالیه.
من یه زمانی میگفتم دیدن 4 تا درخت و تحسینشون، چه ربطی داره به موفق شدن ولی الان وقتی این زیبایی ها رو میبینم روحم شکفته میشه، با تمرکز به این زیبایی ها چقدر دیدم به کشور آمریکا و مردمش بهتر شده، چقد خواسته هام بزرگتر شدن و ظرفم بزرگتر شده، چقدر حالم بهتر میشه با دیدن و تحسین این تصاویر و مدام ایمانم به مسیر استاد بیشتر و بیشتر میشه. مسیر مردی که واقعا درک کرده و عمل کرده و نتایجش هم مشخصه. اینها باعث شده که با اشتیاق بیشتر، به زیبایی ها تمرکز کنم و خدایا رو شکر کنم.
چقدر خانم شایسته معصومانه و زیبا سپاسگزار درختا و ریشه هاشون بود به خاطر آسون کردن پیاده روی توی شیب و سربالاییهایی این تریل. واقعا لحظات زیبایی بودن لحظات سپاسگزاری خانم شایسته.
ماشین ونی که پارک بود و کلی وسایل و امکانات داخل و بیرونش بود، چقدر جالب بود. چقدر زیباست که از انواع نعمات بهره مند بشیم و این خودش اصل سپاسگزاری هست.
چقدر جاده های کوهستانی زیبان و کلی درخت و کلی کوه پهناور که واقعا بی نهایت زیبان. تمرکزمون رو این زیبایی، داره چقدر اتفاقات عالی ای رو برامون بوجود میاره. دوست داشتم کامنتم رو به آیه از قرآن تموم کنم و آیه 40 سوره بقره اومد رو زبونم
یَٰبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتِیَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِیٓ أُوفِ بِعَهۡدِکُمۡ وَإِیَّـٰیَ فَٱرۡهَبُونِ
ای فرزندان اسرائیل، نعمت های مرا که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید و به عهدم وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم و فقط از من بترسید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 214390MB20 دقیقه
به نام خدای شنوا و هدایتگر و وهابم که هرچیزی که از قلبم میگذره رو برام فراهم میکنه.
سلام به همه دوستان ارزشمند و اساتید بزرگوارم.
خدای مهربونم رو بینهایت سپاسگزارم که این فضارو در اختیارم قرار داد تا به ذوق گفتن معجزاتش لذت نوشتن رو به خودم هدیه بدم و بخونم هر نوشته ی دیگه ای رو که خودش از طریق دوستانم آگاهیشو منتقل میکنه.
شکر به خاطر دو استاد عزیز و قشنگم که مناظر زیبارو به اشتراک میذارن و این باعث میشه که چشمهامون عادت کنن به دیدن زیباییهای بیشتر ، صحبتهای قشنگتر، آرامش دلپذیرتر.
طی این چند وقت که هی ریشه یابی کردم و باورای داغونو پیدا کردم و تمرین نوشتم ، گاهی تمرینایی که مینوشتم به دلم نمینشست . آخرش به خدا گفتم خدایا تو بهم بگو .یه چیزی بگو بنویسم که وقتی ضبطش کردم لذت ببرم از هزار بار گوش دادنش. خسته م نکنه .
دیدی گاهی اوقات مثلا میری بانک و قراره یه سری کارارو انجام بدی ، بعد میری تو یه باجه و میگی این کارو چطوری انجام بدم ؟ میگه برو پیش رئیس . میری ، رئیس میگه بده من برات انجام بدم اصلا . این آخرین ریشه یابی من دقیقا همینطوری شد.
من گفتم خدایا واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه که بنویسم و دلانگیز باشه که بتونم بارها گوش بدم . چند بارم نوشتما اما به دلم ننشست . چیکار کنم. تو بهم بگو من این ریشه رو پیدا کردم ..تو بهم کمک کن تا رفعش کنم . تو پناه و همراه من باش. من بدون تو هیچ جایی نمیتونم پیدا کنم متنیو که بهم کمک کنه. حتی اومدم تو عقل کل کلی درباره ش خوندم اما اونی که باید پیدا کنم نبود .
بعدش بهش فرصت دادم تا هدایتم کنه گفتم من فعلا همین قبلیارو گوش میدم تا درباره احساس شایستگی بهم بگی که چیکار کنم و چی بنویسم .
تا اینکه پریروز مامانم برام یه فایل صوتی فرستاد و کلی ادیفایش کرد که غزل این فایل عالیه . حتما گوش بده . ولی ازونجایی که من اعتقاد دارم به این که باید هدایت بشی تا اجازه دریافت کردن داشته باشی زدم لود شد و شروع به گوش دادنش کردم اما سه دقیقه بعد یه اتفاقی افتاد و حواسم پرت شد و دیگه ادامه ش ندادم .تا اینکه دیشب یه سری کار بدون تمرکز داشتم که میتونستم ویس گوش بدم همراهش گفتم بذار ببینم اون ویسه که مامان فرستاده چی بود . خلاصه وقتی دیدم خیلی خوبه رفتم تو کانالش و چندتا ویس دیگه گوش دادم تا این که یهووو یه ویسی رو پلی کردم که قشنگ همون لحظه ای بود که رئیس گفت بده من انجام بدم برات . دقیقا همون فایله بود که باید باشه . همون که من اصلا به ذهنم نمیرسید که چطوری بنویسمش
گفت اینم تمرین! اینو صبطش کنه. اینطوری بگو !
توی این کره ی زمین هرچی که هست بالاترینش سهم منه . انتخاب من اینه. تو انتخابت چیه ؟
بالاترین هرچیزی حققققّ الهی توعه . حق الهی توعه. کسی نمیتونه سرت منت بذاره .
حق الهیته یادت رفته بگیری . اصلا بهت نگفته بودن تو ارث میبری. خدا در درون تو میراثی رو گذاشته . حق الهیته . شک نک!
همینطوری که من دارم میگم: حققق منه.
مگه اونیکه تو هر عرصه ای بالاست مگه چی داره که من ندارم .
تازه یه جایی به خودت میای میگی عه عه عه عه عه !
تو کلا به اوج اوج برسی تازه به حق طبیعیت رسیدی . تازه بعد از اون باید ببینی میخوای چیکار کنی . باید بشینی تصمیم بگیری !
بالاترین سطحی که ذهنت میتونه درک کنه حق توعه .. حق توعه .
بابا اون گنده نیست کله منو کوچولو کردن .
من مثلا یه کشتی تفریحی داشته باشم تو هر دریایی ،تو هر خلیجی، یه کشتی تفریحی داشته باشم ، چه چیز عجیب و غریبیه مگه؟
من در بهترین مکان و زمان بهترین اتفاقارو تجربه کنم مگه چه چیز عجیب و غریبیه ؟
اگر من بخوام باعشقم صحبتهای تماما مشترک داشته باشم و صبح و شبمون قانونمند بگذره مگه چه چیز عجیب و غریب و غیر طبیعیه ؟
اگر من بخوام هرسال هرچندبار که خواستم ، به محض اراده، بلیط بیزنس کلاس بگیرم و هرجای دنیا سفر کنم و در بهترین هتلها و در زیباترین مکانها و در قشنگترین و رویاییترین مناطق با بهترین دوستان و الهی ترین افراد همسفر باشم مگه واقعا چه چیز عجیب و غیر واقعییه ؟
اگر من بخوام در بهترین و سطح بالاترین و سرسبزترین کشورها با بهترین آب و هوا و بهترین شرایطِ کسب و کار و غرق در آرامش و سعادت و شادی باشم و تجربه کنم این شرایطو مگه واقعا جای چه کسیو میگیرم ؟
اون یارو که میاد و همه اینارو داره مگه کیه که من نباشم ؟
کی بهتر از من میتونه همه این چیزارو داشته باشه ؟ کی بهتر از من میتونه سوار هواپیمای شخصی و جت شخصی بشه ؟
تو به من بگو …
اون محترمه ولی از من بهتر نیست. هرکی هرچی داره که اوجِ اوجه احترامه . برای من قابل ستایشه . چون آدم باارزشیه که تونسته به اون موضوع برسه و اون چیزو داشته باشه.
تو این جهان هیچی رو به هیچکس الکی نمیدن!
فقط باید احساس شایستگی داشته باشه. هیچی به غیر احساس شایستگی مهم نیست . نه تخصص ، نه هیچ چیز دیگه ای .
اون احساسم خودت باید با بینش و برداشت خودت ، با آنالیزکردن خودت باید به این نتیجه برسی که من شایسته هستم یا نیستم .
هیچ دلیل خاصی هم نداره شایسته بودن .
همینکه خدا در قلب تو زندگی میکنه توشایسته ای .
خدا وقتی جاییو برای زندگی کردن انتخاب میکنه اونجا باید خیلی حسابی باشه .
تو یه نماینده ی مجلسو میبینی، یه جاییو برای خودش و زندگیش و سکونتش انتخاب میکنه نمیره تو بدترین جاها که ..
شَانِش باید یطوری باشه که با اون خونهه سازگار باشه .
خدا اومده درون کالبد من یه جایی برای سکونت انتخاب کنه ، اگر اون تشخیص داده و منو انتخاب کرده یعنی من خیلییی باارزشم.
دنبال هیچ ارزش دیگه ای نگرد .
دنبال هیچ چیز دیگه ای نباش .
برای همینه که میگم فقط چون هستی باارزشی.
فقط چون وجود داری و زنده هستی باارزشی.
ولی اینو باید بگی به خودت چون خیلی شنیدیی؛
بهت بها دادن فقط به خاطر این که امروز آرایشت خوب بوده !
بهت بها دادن برای این که امروز عطرت خوشبوعه!
امروز بهت بها دادن چون نمره ت 18 بوده !
امروز بهت بها دادن چون فلان تخصصو بلد بودی !
ولی تو همین که نفس میکشی ، قرعه به نامت افتاده !
به خدا قسم جهان هستی و بزرگترین افتخار کائنات اینه که آنچه که تو میخوای رو اجرا کنه.
بزرگترین افتخار رویات اینه که تو انتخاب کردی تا خلق و زندگیش کنی.
تو به من بگو اگر تو اون رویا رو انتخاب نکنی ، اون رویا باید بشینه تو لیست انتظار دیگه .
بزرگترین افتخار رویات اینه که تو انتخابش کنی و بهش اجازه بدی که زنده بشه ، آفریده بشه
نه این که بگیمن اندازه این حرفا هستم ؟
شَان من در این حد هست ؟
به خودت فرصت بده . تو خیلی چیزای منفی شنیدی . خیلی جاها شنیدی که ول کن بابا توهم نزن .
به خودت فرصت بده تا آماده شی و باور کنی که رویایی که در کره ی زمین و در کائنات وجود داره بزرگترین افتخارشه که من بهش اجازه بدم به واقعیت تبدیل بشه .
انقدر بهم چسبید این تمرین که گفتم حتما بنویسمش و با صدای قشنگی که خدا بهم داده به ویس تبدیلش کنم و هزار بار گوش بدم تا این ریشه هم رفع بشه .
امروز چندباری که به این ویس گوش دادم ، داشتم به استاد فکرر میکردم که ببین چقدر کیفیت در کل سفرها و در تمام روابط و تمام زندگی استاد هست . چرا ؟ غیر اینه که چون احساس شایستگی داشتن و تجربه کردن اینهمه نعمت رو واقعا دارن در وجودشون احساس میکنن؟! اصلا برا همینه که کم نمیخوان و کوتاه نمیاان.
وقتی به این فکر کردم یاد نتیجه ی خودم توی روابط افتادم (انقدر همین یه نتیجه جنبه های مختلف زندگی منو متحول کرده که میشه از صدها جنبه ی مختلفش صحبت کرد)
یبار با یک دوستی که از بچه های ارزشمند همین سایت هم هستن داشتیم باهم صحبت میکردیم . من اونموقع تازه رابطه ی رویاییمو خلق کرده بودم. این خلق طوری بود که هرکسی که میشنید درباره ش حتی وقتی از بچه های سایت بود و قانونو میدونست تعجب میکرد !
اون دوستم بهم گفت غزل حالا تو احساس کمبود یا عدم لیاقت نمیکنی با این شرایط جدید و با اطن آدمای جدید زندگیت؟ چون من وارد خانواده ای شدم که از هر نظر در بالاترین سطح کیفیت هستن . نمیگم باورای محدود ندارنها ولی انقدر جنبه های مثبتشون زیاااده که اون باورا خیلییییی کمتر دیده میشن . .. برای هرکسیم تعریف میکنم واقعا حیرت میکنن از اینهمه شگفت انگیز بودنشون .
بعد من امروز یادم اومد که من عمیقا احساس شایستگی و لیاقت داشتم بابت خلق یک رابطه ی رویایی . هرگز خودمو کم نمیدیدم . انقددددد احساس شایستگی میکردم که خودم خیلی تعجب نمیکردم . اینو وقتی یادم اومد که چند وقت پیش دخترعمه م که 13 سالشه بهم با هیجان گفت من اسم هسمر تورو توی اینترنت سرچ کردم یه عالمه ازون نوشته های خارجی زیر اسمش بود (منظورش رزومه بود) اما واسه من خیلی عجیب نبود هیچوقت . چون که من فقط ازین حیرت کرده بودم که وای قانونننن جواب میده !
چند روز پیش هم رفته بودم پیش دوستام در محوطه خانه های سازمانی. داشت درباره مشکل خونه شون صحبت میکرد .
بعد من دیدم عه اینهمه مشکلی که همه درباره خونه هاشون میگنو ما یدونه شو هم نداریم .
همه خونه ها از همون اول نیاز به کابینت داشتن . یعنی همه حداقل حداقل 10 تومن هزینه کردن تا آشپزخونه ش قابل استفاده بشه، فقط خونه ما کابینت داشت .
همه کارگر گرفتن قبل اومدنشون خونه رو تمیز کنن . فقط خونه ما تمیز بود . همه خونه هاشونو رنگ کردن فقط خونه ما رنگ شده بود.
یکی دیوارش کثیف بود ، یکی زمینش نیاز به شست و شوی چندین و چند باره داشت . یکی درش خراب بود ، واسه ما همه چیزش درست و تمیز و عالی بود .
یه خونه نورگیرِ بزرگِ خوش نقشه ی دلچسب و دنج و آروم با همه ی امکاناتِ خوب و کافی . با محوطه ی سرسبز و زیبا و پر درخت و پر نعمت
تازه همسایه هاام خیلی وقتا نیستن و کل سه طبقه در اختیار ماست :)) هرچند واقعا بهترین آدمها همسایه های عزیزمون هستن. فوق العاده بافرهنگ و مهربون و متشخصن.
من قبلا که نمیدونستم این خونهه رایگانه . نمیدونستمم اصلا همچین شرایطی امکان پذیره .
نمیدونستمم چقدر احساس شایستگی دارم ولی ظاهرا انقدر داشتم که خدا از فصلش بهترین کیفیت رو در اختیارمون گذاشته
دیشب داشتم بهش میگفتم خدایا حالا که ما این پنج سال مهمون تو هستیم،بدون اینکه یه ریال هزینه کنییم و همه هزینه هارو خودت پرداخت میکنی، پس یه لطفی کن خونه های بعدی هم که بهمون میدی همینطوری برامون پربرکت باشه دیگه .
حالا که فهمیدم قضیه از چه قراره احساس شایستگیمو بیشتر میکنم به کمک خودت. این احساس شایستگی انقدر مهمه که اگر کسی داشته باشتش از خواسته ش ،هررچی که باشه ، کوتاه نمیاد. میگه من میخوااامش! و این خواستنه با اون احساس غوغا میکنه واقعااا.
به نظرم اصلا اگر کسی قدرت با خدا بودنو بفهمه احساس شایستگی هم میکنه . میخواد هربار بیشتر با دوستی با اون این احساسو تجربه کنه و بیستر لذت ببره. منم در حد فهم و درک خودم دارم سعی میکنم هرروز بیشتر باهاش همصحبت و صمیمیتر شم .
از نتایج همصحبتی و عاشقانه های منو خدا اینو بگم که امروز صبح رفته بودیم خرید . وارد یه فروشگاهی شدیم که یه عالمه نون باگت روی یخچال بستنیاش داشت .من از ته ذهنم گذشت که وای چقدر خوب میشد نون باگت میخریدیم ساندویچ درست میکردیم تو خونه . بعدش یاد سختیاش افتادم که کلی کار اضافی باید انجام بدم:)) بیخیال شدم. وقتی اومدیم خونه شروع کردم غذا درست کردم و دیگه کارم جلو اجاق گاز تموم شده بود و داشتم ویسی که مامانم فرستاده بودو دوباره گوش میدادم که یه جاش گفت آیه قرآنه ، ازجایی که فکرشو نمیونی میاد … اومدم نشستم که این قسمت سفرنامه رو ببینم که همسایه مون زنگ زد. رفتم جلو در و دیدم نذری آورده . نذری چی بود ؟؟ ساندویچ :)))
وای انقدر این اتفاق به من چسبیییید … قانون جواب میده آقاا
فقط باید باور کنیم که خدا همون انرژیه که میشه باهاش مثل یه دوست حرف زد و ازش خواست و باهاش رفیق شد.
ما همیشه دنبال این بودیم که یکی مثل خودمون باشه که حرفای مارو بفهمه .. خدا همونیه که میفهمه. واقعا میشنوه. واقعا میشه درباره همه چی باهاش حرف زد . پاسخ میده. راه نشون میده
همین چند روزه که دارم همش باهاش حرف میزنم به چشم میبینم که داره هدایت میکنه.
ویس میفرسته ، عشق میده ، کتاب معرفی میکنه ، حرف خوب میزنه از طریق یه آدمی.. همه جوره داره میکه حالا که اومدی سمتم بشین و تناشا کن که برات چه کارها که نمیکنم.
خدایا . ازت درخواست میکنم با تمام جان و دلم که ، یک لحظه مارو به حال اولیه خودمون واگذار نکن و برمون نگردون. پناهمون باش. خدایا تو میدونی که کدوم راه راه سعادت و خوشحالیه .تو مارو به اون مسیر هدایت کن رفیق. قلبمونو بگشا تا راه درستو تشخیص بدیم. حرف درستو بشنویم . بهمون قدرت کنترل ذهن بده تا آسوده باشیم و بیشتر ببینیمت در هرجا و هرلحظه و شکر کنیم تورو .
ریحانه ی نازنینم سلام .
من عاشق شما و احساسات پاکت هستم . خیلی ممنونم که برام نوشتی و اینهمه احساس نابو بهم هدیه دادی .
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو(خدا) حکم آنچه تو (خدا )فرمایی.
دیشب یه فیلمی میدیدم که در اون یه آقا پسری میخواست برای معشوقه ش نامه بنویسه . حرفایی که میخواست بزنه رو فرستاد برای نویسنده ی محبوب دختره و بهش گفت من میخوام این چیزارو براش بنویسم و ولی بلد نیستم چطوری بنویسم که قشنگتر باشه تو به جای من بنویس و از طرف من بفرست.
دقیقا اینجاام همونطوره . هرجا که به دلت نشسته بدون که من ازش خواستم و گفتم خدایا من میخوام اینکارو بکنم. تو ببار بر کلام من و تو بنویس طوری که آگاهی بخش باشه.
عزیز دلم ممنونم از محبتت که از روح بزرگی که داری نشاَت میگیره.
خوندن پیامت برای من دلچسب بود .
بوسه ی سرشار از محبتم رو از راه دور پذیرا باش با عشق :*