https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-23 22:54:422023-08-26 01:39:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200
666نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چند وقت پیش که این فایل تازه اومده بود روی سایت، در واقع همون روز اول که اومد روی سایت، من نگاش کردم اما تا آخر نه. در پاسخ به دیدگاه آقا ابراهیم در فایل قبل از این نوشته بودم که چقدر دوست دارم یاد بگیرم تنهایی برم بیرون و از تنها بودن با خودم لذت ببرم ولی هنوز مقاومت دارم، از اینکه کجا برم و شاید میترسم بهم خوش نگذره.اون شب که کامنتم رو نوشتم میخواستم برم. هی کفتم کجا کجا! میخواستم از خونه مقصد تعیین کنم در حالی که دوست داشتم هدایتی برم. ساعت 9 شب شد و من هنوز تو خونه بودم. گفتم ول کن دیگه دیر شد، قلبم اما میگفت انجامش بده. پوشیدم و زدم بیرون. تو راه هدایتم کردی ک کجا برم.رفتم نشستم و نوشتم. خسته شده بودم از وضع فعلیم. من یه تعییر اساسی میخوام. اون شب خوش گذشت، خیلی زیاد. و شاید همون شب شروع خروج من از اون بیابون بی خبری بود….من محیط طبیعت طور دوست داشتم و توفتی برو ریتاج! مجموعه گردشگری سرسبز. تو کافه اش که کنارش سبزه و پیچک و آب و مه پاش بود، فایل رو پخش کردم و اون قسمت صدای شما برای من بلند شد. پاگذاشتن روی ترس ها…. کاری ک امشب بهم گفتی انجامش بدم….
زندگی الان من که دو سه هفته از اون روز میگذره خیلی تغییر کرده. تغییر خصوصا در مسیری که مدنظر خودم بود، زمینه روابط. بیشتر براتون خواهم نوشت.
و اما این فایل، چقدر تحسین برانگیز بودن برای من اون دختر و پسر.چقدر رابطه اشون خوب بود.با هم شنا میکردن، شیرجه میزدن، بعد نشستن شروع کردن حرف زدن. حتی اون دختر پسری که بعد اومدن. من چقدر این تفریحات دونفره رو دوست دارم. اینکه باهم انجام بشن، هر دو نفر پایه ان. هر دو نفر دوست دارن که انجامش بدن. استاد چقدر ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها رو دارید به ما نشون میدید. من دوتا از زیبایی هایی که در یک قسمت دیگر از سریال سفر به دور آمریکا دیدم رو تو خیابون دیدم و قشنگیش اینه که خدا سرمو میگیره به سمتش و نشونم میده و من متوجه میشم که چیه…. و شگفت اتگیز ترین اتفاقات داره برام اتفاق میفته و من میخوام که به یاری الله، عاشقانه و پر قدرت این مسیر رو ادامه بدم.
اول که بگم عجب جای زیبایی این کولورادو واقعا زیباست و خووبه من فقط داخل انیمیشن ها دیده بودن این درخت ها و این جاده ها را واقعا زیباست
هر کسی انیمیشن های خارجی دیده باشه میدونه من چی میگم و بازم بگم چقدر ثروت و آزادی مالی خووبه که شما دارید با این ماشین زیبا به این آبشار میرید.
واقعا میخام این جا رو و میدونم یک روزی میرم اینجا همونجور که دارم به جاهایی شبیه این مکان ها هدایت میشم.
باور بعدی تجسمه که شما میگید
استاد در قدم دوم گفتند هر چیزی که بتونی تجسم کنی میتونه اتفاق بیفته و این باور من دارم محکم میکنم و دارم نشانه هایش رو میبینم که هر چیزی تجسم میکنم وارد زندگی من میشود.
وارد این منظره که میشی واقعا خووبه عجب مکانی عجب جایی من که دلم میخاد همین الان بیام اونجا
وقتی داشتید به پایین میرفتید من به خودم گفتم که ایول عجب زوج خوبی و طبیعت گردی و بازم رابطه شما رو تحسین کردم.
رسیدیم به آبشار و نقطه عطف این فایل اینجا بود برای من
انگار اون پسر من بودم و ارتفاع ترس هایم انگار استاد با من بود که گفت انقدر فکر نکن بپر
این جمله منو خورد کرد که این شخص خودتی
من تصمیم گرفتم که وارد ترس هایم بشم و تجزیه و تحلیل بزارم کنار مثل این آقا
میخام بپرم
اولین تصمیمم اینه که مهاجرت کنم.
منی که تا حالا به روستا هم مهاجرت نکردم
حالا میخام تا عید برم به تهران.
آره تهران جایی که هی نشانه هاش میبینم و دوست دارم ولی ترس هایم اجازه نمیداد ولی امسال به خودم قول دادم هر جور شده برم هر جور که شده
دارم کار هام انجام میدم که برم
میخام وارد ترس هام بشم و مثل این پسر بپرم
استاد جان میخام چند کامنت بعدی ام در شهر تهران بزارم و هدایت بشم به کلی جاهای خوب و ثروتمندانه و تمیز
تو قدم چهار شما میگید اگر کسی توانسته به کاری یا به موفقیتی دست پیدا کنه تو هم میتونی
پس من هم میتونم مثل تمام کسانی که مهاجرت کردند و موفق شدند بشوم و فقط هم دارم روی ایمان خودم کار میکنم و سعی میکنم اطلاعات نگیرم.
از خداوند بزرگ کمک میخام که ایمان منو هر روز بیشتر کنه
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
من دیروز یه ایده بهم الهام شد که امروز برم جایی و کاری رو انجام بدم، ولی میدونستم که ممکنه خیلی مسخره بشم و شرایط سختی برام پیش بیاد. ته ذهنم میگفتم انجامش نمیدم. دیشب از خدا پرسیدم که این کار رو انجام بدم یا نه و بهش گفتم لطفا بهم راست و مستقیم بگو و مفهومی نگو چون ممکنه متوجه نشم. همون موقع بهم گفت هدایت یه درکه.
وقتی زدم رو نشانه روزانه ام، این فایل بود. فایل و دیدم، از استاد که با شجاعت تصمیم گرفتن و اون مسیر سخت رو رفتن تا اون خانمی که شجاعت داشتن و حرفهای استاد، همه این درک رو بهم داد که باید برم تو دل ترسام.
امروز ایده رو انجام دادم، سخت بود ولی هر لحظه به خودم گفتم که اگه نظر بقیه اینقدر برام مهمه باید بی خیال همه چیز شم و برگردم به شرایط قبلم چون هر چی جلوتر برم نظر بقیه باید کم اهمیت تر شه برام.
میدونم که هر شرایطی پیش بیاد و هر کسی توی زندگیم قرار میگیره به مسیر من کمک میکنه.
نمیدونم چرا به این ایده هدایت شدم ولی مطمئنم که متوجه میشم و به مسیرم کمک میکنه.
اون تراک کمپر که سنگ تموم گذاشت و تو اون جاده کوهستانی کم نیاورد .
اون راننده تراک کمپر که در کمال آرامش وشجاعت رانندگی کرد .
اون درختان سبز سر به فلک کشیده که جاده سنگلاخی رو چراغانی کردن با ویو زیباش .
از اون آبشار زیبا و اون چشمه که آبش سرد بود و زلال با سنگهای رنگی رنگی که چشمان بیننده رو به خود جلب میکنه .
اون شجاعت اون خانم و آقا و پریدن تو آب وشنا کردن در دل آبی که یخ بود ومن سرماشو احساس میکردم اما اونها انگار پریدن تو آب گرم . شادان وخندان درحال شنا .
بعدش آنقدر ذوق وشوق داشتند هرسری مکان بالاتر رو انتخاب میکردن برای جهش در آب و لذت بردن .
چقدر تحسین برانگیه اون خانم مسن که این مسیر سنگلاخ پیاده روی رو طی کرد تا آبشار رو ببینه و لذتش رو ببره .
اون توضیحات استاد در مورد این فایل که در مورد الگو گرفتن از افراد موفق وغلبه بر ترسهامون و حرکت در جهت خواسته هامون که توحید عملی رو یادآور میشه که در فایلهای مختلف توضیح داده شده هست.
وچقدر آب وهوا عالی و آسمان آبی ومنطقه سرسبز کلارادو سفر رو در تابستان لذت بخش تر میکنه خصوصا اگه یه همسفر داشته باشیم که پایه باشه و خوش اخلاق و سفر برامون لذت بخش تر بشه .
سلام به استاد عزیزم و مریم جاان و دوستان این خونه الهی
چی بگم وقتی هروقت و زمان سراغ هدایت رفتم بطرز عجیبی تو خال میزنه
مثل همیشه دنبال هدایت خداوند تو دل تصاویر و صحبتهای استاد و مریم خانم بودم و بشدت از دیدن این فایل لذت میبردم که بدقیقه 23 رسیدم
قشنگ میخ کوب شدم .
استاد میگفت تو که انقد قدرتمند، نترس و خلاق هستی چرا الگو نمیشی واسه اطرافیانت
چرا بازم فکر میکتی یکی کنارت باید باشه تا تو نترسی و اقدام اون باید کمکت باشه.، یاد این افتادم که بخاطر بعضی شرایط از دیدن تمام توانمندی هام غافل شدم و چسبیدم به آدمهای اطرافم و خواستم اونجوری عمل کنم که از درون خودم نمیومد.
اره زن و مرد بودن مهم نیست
بااینکه تو این مسیر احساس میکردم خوب عمل میکنم اما دیدن این فایل و صحبت های استاد عزیزم مثل نوری دلمو روشن کرد که سمیه خود خود خودت باش که سرشار از توانمندی و شادی هستی برای بهتر زیستن ….
حتما دقیقه 23رو جانانه گوش کنید
برای هرکدوم از ما ، درسیه که میشه با توجه به شرایطی که هستیم کارساز باشه.
از زیبایی های این سرزمین بشدت لذت برم از لحظه های روندن ماشین تو جاده سنگلاخی تو دل کوهستان، و اون درخت های متنوع و گلهای تی تی کاک ( بقول شمالی ها) و سبزه زارها ، اون تریل زیبای آماده پیاده روی و آسمون ابی که میشد غرق شد رو ابرای پفکی سفید، و دیدن آدمهای جسور و آماده کشف و تجربه ناب ترین ها ، از کوه بالارفتنشون و شنا تو دل آب های سرد بهم قدرت و لذت داد تا بیشتر و بهتر بخوام .
در واقع من خیلی با نظر استاد در این زمینه که خانم ها ترس بیشتری نسبت به آقایان دارند یا اولین ها در بعضی حرفه ها نیستند هم نظر نیستم ( البته تعداد خانم ها به عنوان اولین ها بسیار کمتر هست اون هم به دلیل باور نداشتن بوده و متاسفانه کمتر به قدرت خانم ها حساب میکردند) خیلی جاها میبینیم اتفاقا خانم ها در علوم در هنر در نساجی در پرستاری بطور کامل پیشرو و جز اولین ها در تاریخ بشریت بودند.
مثلاً
خانم آدا لاولاس (Ada Lovelace) به عنوان یکی از نخستین زنان در تاریخ بشریت شناخته میشود که در زمینه محاسبات و برنامهنویسی فعالیتهای قابل توجهی انجام داد. او در قرن نوزدهم به خاطر کارهایش در طراحی اولین الگوریتم برای ماشین تحلیلی چارلز بابیج مشهور است. این کار او به عنوان اولین الگوریتم کامپیوتری شناخته میشود، و به همین دلیل او به عنوان اولین برنامهنویس کامپیوتر در تاریخ شناخته میشود.
مثلا
خانم مری کوری نخستین زنی کشف رادیواکتیویته رو کشف کرد. مری کوری واژه “رادیواکتیویته” را معرفی کرد و تحقیقات او به فهم بهتر این پدیده کمک کرد.
کشف عناصر رادیوم و پولونیوم او به همراه همسرش، پیر کوری، موفق به کشف دو عنصر جدید، رادیوم و پولونیوم، شد.
به هر حال از این موضوع که بگذریم
طبیعت زیبا و از هوش برنده این کشور بینظیره و من رو مدهش (مدهوش) میکنه واقعا از اعماق وجودم حرفتون رو تایید میکنم که کارت مثل پستاله. بخدا باورش سخته که اینقدررررر میتونه اینجا زیبا باشه یا اون جایی که آبشار رو تو قاب دوربین نشون دادید بینظیر بود اگر چه دوربین قدرت نشون دادن واقعیت تصویر رو نداره اما همون قدرش هم بینهایت زیباست،الله اکبر.
اما راجع به بحث باور که توضیح میدید این باور و باور و باور همیشه میگید توی همه فایل ها میگید این باور هست که کارها رو انجام میده و یکی از قدرتمند ترین و شاید هم اولین باشه برای انجام شدن و اتفاق افتادن.
چقدر لذت می برم از صحبت هاتون بلاخص وقتی درسی میگیرید از اتفاقات سفر و اون رو درس میدید بهمون.
خیلی سپاسگزارم از دوستانم که وقت گذاشتند و این کامنت رو خوندند.انشاالله با گام هایی استوارتر در این مسیر زیبا و الهی گام برداریم.
از شما استاد عزیزم و بانو شایسته بینهایت سپاسگزارم
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی که هر چقدر بگم کم گفتم
ابر به این زیبایی آخه چقدر نرم به نظر میان چقدر سفیدیشون زیاده
یه چیزی که من متوجه شدم هوای پاکیزه آمریکاس حتی یک بار هم ندیدم هواش آلوده باشه با اینکه جمعیت کشورشون هم زیاده
شاید به دلیل طبیعتش باشه
اون سنگایی که مریم خانم در آوردن از تو آب چقدر خوشگل بودن رنگاوارنگ منو یاد بچگیام انداخت چقدر از این سنگا جمع میکردم لذت بخش بود برام آخرشم نمیدونم چیکارشون کردم
آب آنقدر زلال بود من فقط لذت بردم
اون خانم واقعاااااا شجاع بود کار هر کسی نیست از اون ارتفاع پریدن و من واقعا تحسینش میکنم
اون اقا با الگو برداری از خانم تونست به ترساش غلبه کنه و بپره چون دید خانم موفق شد
ما هم برای مقابله با ترس هامون باید الگو پیدا کنیم حالا ترس از مهاجرته تحصیله یا هر چیز دیگه ایی….
استاد ماشالا شمام خوب رانندگی میکنید منم انشالله با ماشین خودم به تسلط برسم
عجب پیاده روی زیاد داشتین تازه اونم سربالایی مریم خانم هم چقدر عالی بالا میرفت با اینکه خسته شده بود
ولی میدونید که پیاده روی چقدر برای بدن خوبه انجام میدین با اینکه ممکنه سختتون باشه و این یعنی برای بدنتون ارزش قائلین دوس داریم به بهترین شکل آچار کشی بشه خدایا سپاسگزارم بابت همه چی
خدایا شکرررررررت بابت این مسیری که همش منو به تو وصل نگه میداره
◀خداروشکر برای داشتن این تراک قدرتمند که در این جاده صعب العبور به راحتی عبور میکنه و لذت رو به راننده و سرنشین منقتل میکنه. درود به سازندگانش
لذت بخشه که به سطحی از زندگی برسی که ماه ها بزنی به دل جاده و مسافرت . بدون هیچ دغدغه ای و سفر انسان رو متحول میکنه . این خاصیت حرکت کردن هست
منطقه کلرادو واقعا برام جالب هست . طبیعتی که با کوه ها و پوشش گیاهی زیبا با رودخانه های پراب داره . توی همه ایالات از این ایالت خیلی خوشم اومد و این مناطق رو ترجیج میدم و بارها در موردش کلیپ دیدم و برام لذت بخشه.
از توضیحات استاد و دیدن تصویر دختر و پسری که توی دریاچه شیرجه میزدن دو نتیجه گرفتم:
اولی که استاد هم توضیح دادن که با دیدن الگوها میشه ذهن مقاوم رو خلع سلاح کرده که اگر کاری انجام شده پس قابل و شدنی هست. اگر استاد عباسمنش . رونالدو . بیل گیتس و .. انجام دادن. پس این کار شدنی هست که با برداشتن همون قدم ها همون نتیجه رو بگیریم.
مورد دوم که از این تصاویر نتیجه گرفتم بحث تکامل بود که کسی که 10 قدم برداشته قطعا 9 قدم قبلی رو طی کرده. کسی که شیرجه میزدن اول از ارتفاع کم شروع کردن و باعث شده پله بله ارتفاع رو زیاد کنن و هی اعتماد به نفس رفتن به ارتفاع بالاتر رو بگیرن
مورد سوم راه حل بزرگ شدن حرکت کردن و رفتن تو دل نامطمئنی ها و ترس هاست و هیچ میانبری وجود نداره.
درووود و سلام بر دو استاد خوشگل و عزیزم.دروود بیکران بر خانواده عزیز الهیم و تمام همسفران این سفر بی نظیر درین سایت الهی.
آغا وقتی فکر میکنم میبینم اگر آدم خودش بخواد و در مسیر درست قرار بگیره شما ببینید خدا چه برکتیییی میده به یه سفر که ظاهرا دو نفر با یه ماشین خفن رفتن سمت غربی آمریکا رو سیاحت کنن اما میلیون ها نفر به واسطه ی یه گوشی خفن آیفون 14 پرو یک خط اینترنت استارلینگ خفن تر از قاب یه دوربین داریم میگردیم خوش میگذرونیم این طبیعت بی نظیر رو تجربه میکنیم و خواستش درونمون شکل میگیره کلی آدمای خفن جدید میبینیم کلی ایده میگیریم اصلااااااااا یه وضعیتییی شده هااااا.برکت یعنیییی ایییین.
خدا قوتتون بده استادان عشق که اینجور فرصت دیدن و تجربه کردن رو برای ماهم فراهم کردید.خدایااا سپااسگزارتم.
بعد همه منتظریم فایل جلسه بعدی بیاد ببینیم قراره امروز مثلا کجا بریم چیو ببینیم بعد آگاهانه تمرکز کنیم نکاتش رو در بیاریم یاد بگیریم و کلی تجارب قبلیمونو برامون یادآور میشه و خیلیا از دوستان اصن یه جورایی به قول من به درجه ای از عرفان میرسن که کلا درسای خفن تری میگیرن بعد به صراحت و عشق بیان میکنن و میبینی یه فایل 20 دقیقه ای در عرض کمترین زمان ممکن یه دنیااا ثروت و آگاهی و درس رو با خودش رقم میزنه.
الحق وقتی میگم اینجا دریایه ثروت و آگاهیه که هر روز این دریا عمیق تر و وسیع تر میشه بی راه نگفتم.الهییی شکر برای این فضای الهییی این بهشتی که به لطفه خدا نه مکان فیزیکیه خاصی داره نمیدونم چی بگم بگم تو فضاس کجاست واقعا به وجود اومده به لطف ربمون و ما میاییم هر لحظه تو این بهشت و این بهشت به زندگیه بیرون از این سایت این بهشت ماورایی هم تجاوز کرده و زندگیه مادیمونم بهشت کرده.
الله اکبر. خدایاا من بنده ی تو چطور میتونم سپاسگزار این نعمتات باشم.خدایااا سپاااسگزااارتم شکرت شکرت شکرت ربه من.
استادانه جان دوستان الیه من ، من باز از دید و خاطره ها و تجارب خودم در حد درک خودم صحبت کنم ازین فایل.چیزایی که آلارمای ذهنیه منو فعال کرد.
استاد جان این مسیره که با ماشینتون رفتین این تریله منو یاد روستای مادر و پدریم انداخت.دقیقاا ی همچین مسیر خاکی رو از پشت روستا داره که میگذری ازش و به باغ های قبل ار روستای ما میرسیم.روستای ما در یک دره واقع شده و به همین خاطر آب و هوای خاصی رو در تفاوت با سایر روستاهای اطرافش در دل کرمان داره.حالا این راهه رو گاهی آخر هفته ها یا عیدا که همه ی خانواده جمع میشدیم با دختر خاله ها و پسرخاله ها و …. دیگه خلاصه همگی میرفتیم.یه تعداد با ماشین یه تعداد پیاده.هر کسی هر جور که دوست داشت.یادش بخیر چقدر زیبا بود و خوش میگذشت.
اتفاقا یه آبشار هم بالای روستای قبلی داشت که یه بار جماعتا یه عده دختر و پسر جوون رفتیم . کلی تو مسیر بودیم.
دقیقا این ارتفاعه تا تو دلش نری متوجه ترسی که به قلب آدم میندازه نمیشی.منم این تجربه رو داشتم من اصلا مثل انسان هایی که فلج شده بودن شده بودم و به زور و کمک بقیه تونستم برم بالا و کنار اون آبشار.نفسم بند اومده بود و فریز شده بودم.این ترس از ارتفاع رو انصافا نمیدوسنتم که دارم و بعد از یه تجربه کوه نوردیه دیگه کاملا متوجهش شدم.
برا همینه که میگم باید برم تو دل زندگی و تجارب جدید تا خودمو بهتر بشناسم نقاط قوت و ضعفم رو بفهمم.انصافا حیف نبود که ندونم چه ترسی دارم و زمانیم که ازین دنیا وارد سرای بعدی شده باشم ندونسته ازین خاصیت جالبم وارد تجربه ی بعد بعدیه زندگیم شم.(فک کنین مثلا من برم اون دنیا و خدا بگه نگین خانم شما یه ترس از ارتفاعم تو ستینگت داشتی ولی ماشالا بس نرفتی و تجربه نکردی اصن متوجهش نشدی) خلاصه من دیگه اینو فهمیده بودم و جااای شما بسیار خاالی که پارسال رفتیم پارک آبی و من اونجا بود که گفتم به به چالش جدید داری نگین خوشگلم.رسیدیم اونجا که باید بری تو دل ترست و خودتو به خودت ثابت کنی.رفتم همین دستگاهه که سقوطه آزاده و یهو زیر پات خالی میشه رو تجربه کردم.تمام یکی یکی پله ها رو با لرزش پاهام قدم میذاشتم اما میگفتم نه باید برم تو دل ترسم و مطمینم پاداشه بزرگی در انتظار این شجاعتم خواهم داشت.پله های آخرو میدویدم.وقتیم رسیدم بالا 3 نفرمون رو گذاشتن که وارد اون منطقه قبل از ورود به دستگاه بشیم.اون دو نفر دو تا پسر عرب بودن و یکیشون ترسیده بود.یکیشون که زودتر از همه ی ما با تعارف کردن و این صحبتا رفت و صدای جییغش هوا شد.مونده بودیم من و اون یکی پسره که من گفتم اکی اول من میرم .نفسم کلا حبس شده بود وقتی محفظه رو بستن.جالبه که برای تماام بازی ها اونایی که هیجانشون انصافا بالا بود (چون کلا عاشق تجربه چیزای هیجان انگیزم و دیگه شهربازی های بزرگ ایران رو که از کودکی خااک کرده بودم :):):):):) ) از شدت ترس و هیجان جییغ میکشیدم اما برای این وسیله به حدی ترس داشتم که از شروع تا پایان شکستنه این ترس درونی که 30 ثانیه هم شاید نشد من صداااام در نیووومد.اما وقتی تموم شد اون لذت اون اعتماد به نفسی که پیدا کردم اون شجاعتی که منجر به انجام این کار من شده بود منو رسما کیلومترهااا برد تو ابرا به قول استااد بوووست کرد منو.هی شادی میکردمو میخندیدمو به عشق جانم میگفتم دیدییی تووونستم توونستم.خدایااا شکرتت واقعااا.اصن شد یه الگو برام انصافا که باااااید برم تو دل ترسام.به قول استااد الگو پیدا کن دیدی اون انجام داده توام میتووونی.مگه برا خدا سخته که تو را شخصی سازی شده به سیستم خودت هدایت کنه برای داشتن اون تجربت. فقط جسارت کن برو تو دلش بخوواه و هدایت هارو بشنو و عمل کنننن دقیقاااا عمممل کردنننن به الهامات شاه کلیده بعد از پا گذاشتن رو ترسهاس.
خلاصه که تجربه ی بی نظیری بود.
حالا به خودم میگم که ببین هنوز که چه نقااط قوتی داااارم چون نمیرم که دنیارو تجربه کنم نمیدووونم.وقتی بفهممشون شما ببین که چه لذت ها و تجاربی خواهم داشت و چه طووور باعثه گسترش این جهان زیبا میشم و رسالتمو انجااام میدم.وااای چه غرق شوقم برا بیشتر فهمیدن خود عزیز و دوست داشتنیم و تجربه ی این دنیا با توانایی های بیشتر.
حالا اینم میخوام اینجا اضافه کنم که استاد من حسابی دل تنگ مامان بابامم که ایشالا غرق شادی و لذت از زندگیشون باشن که هستن به لطف ربم.اما بسیار برام قابل تحسینن.خونه قشنگ و بزرگ و پر از امکانات کرمانشونو رها میکنن میرن تابستونا یا زمانایی که هوا اونقدر سرد نیس یا برف شدید نیس تو زمستونا که مسیرا بسته شه تو این روستای زیبای پدریشون.اونجا رو هم به زیبایی سال هاست که مجهز کردن در عالی ترین سطح.یه بااغ زیبااا جلویه خونشونه پر از ثروت و نعمت.همه میگن که این خونه بهترین خونه ی زیبا و خفن تو این روستاس و چون اونجا زمین کمه و همه محلین این خونه با این وسعت و تنها خونه ای که باغ جلوش داره متفاوت از بقیه ی خونه های روستاس که باغاشون دور روستاس.
حالا امسااال دو تا گوسفندم گرفتن و بستن تو باغ :):):):):) و انقدر با این گوسفنداشون عشق میکنن براشون علف میارن :):):)) مامانم میگف ماشین بابات شده الاغ بابات باهاش برا این گوسفندا غذا میارن :):):):):) آخی یاد سانتافه شما افتادم که رفتین باهاش کلی مرغ و پرنده گرفتین که وسط مسیر زده بودن بیرون و صفایی به ماشینتون داده بودن آخر سر مریم جانه شایسته برقش انداختن چقدر سر اون فایل من خندیدم.
حالا میدونید مامان بابای من که با جانه دلم در موردشون صحبت میکردیم دارن متفاوت از اطرافیانشون زندگی رو تجربه میکنن.خدارو سپااسگزارم وااقعااا.به راحتی از همه بیشتر سفر میرن میگردن زندگی به سبک خودشونو دارن رابطشون با خدا به سبک خودشون عالیه چیزی جز زیبایی نمیبینن هیچ وقت گله ای از گرونی و وضع ایران ندارن در مقایسه با سایرین که اگه گاها ارتباطی باهاشون بگیریم دایم میگن خووب شد رفتین خوش بحالتون اینجا اینطوره اونطوره اما والدینم همیشه یه چیزی دارن که بگن عالیه بی نظیره کاش شما بودین تجربه کنین شما چرا رفتیییین :):):):):):):):):):)
انصافااا هر کسی تجربه ی خاص خودشو داره.مامان بابای منم که قصه عاشقیشون زبان زد عام و خاص بوده و هس دارن حسابی باهم خوش میگذرونن.حالا این شد چیزی که باعث شد من بتونم دلتنگیمو کنترل کنم تا در بهترین زمان ممکن و بهترین مکان ممکن ببینمشونو در آغوششون بکشم.مگه چی میتونه حال منو بهترتر کنه ازینکه شادی و سلامتیه خانوادمو ببینم.هر چند که هر کس نتیجه ی باورهای خودشو میگیره اما بسیاااار لذت بخشه که اعضای خانواده ی آدم هم غرق لذت و شادی و در مسیر الهیه خودشون باشن و بتونی ازشون کلی یاد بگیری و الگو بگیری.خدایااا با تمام وجوودم بابت حضورشون و تجربه زیستن با این مادر پدر الهیم ازت سپاسگزارم.
استااد جانم در مورد صحبتای قشنگ و پر از درستون اول که ممنونم که بیشتر ما دخترای سایت رو خطاب قرار دادین که شجاع تر باشیم و مسیر رو واضح گفتید که باباااا باور کنید الگو پیدا کنید پا رو ترساتون بذارید و الهامات رو که میگیرین عمل کنین.من با این شاه کلیدی که همیشه میگین و هر بار من به اندازه توان درک خودم میفهممش کلی از ترسامو به قولیییییی ررررررنده کردم و پودر کردمووو رفتم تو دلشون و شدن نقطه قوت من و حتی زمان هایی هس که در روبرو شدن با اتفاقای جدید یا ترسای جدید به گذشته ی خودم نگاه میکنم و حتی دنبال الگو هم نمیگردم.وقتی میبینم قبلا تونستم میگم بازم میتونم فقط ظاهر مساله عوض شده.چرا نشه.به قول معروف تو ذهنم میگم من راضی خدا راااضی دیگه بی خیال آدم نارااضیش :):):):):):):)
یه چیز دیگه که با گفتن صحبتاتون برام تداعی شد و الان مدت هاس تو گوشم از صحبتاتون زنگ میخوره و بارها با عشق جانم در موردش صحبت کردیم اینه که زمااااانی کههه ماااا پیشرفت کنیییم باعث پیشرفت و رشددد صدها نفر دیگهه میشییییم.الگو میشیم و باورپذیر میکنیم برا بقیه که مییشود. پس دقیقاااا الویت میشه کار روی خوودمون.تا زمانی که من رشد نکنم قدم برندارم چطور به کسی میتونم بگم انجاام بده. این خانم جسور و زیبا زمانی تونست باعث بشه که اون پسر هم با ترسش مقابله کنه و بپره ازون ارتفاع پایین و تو این از بین بردنه ترسه در اون شخص مسبب شد و همچنین باعث شد بارها و بارها تجربه کنن این تو آب پریدن رو و لذت ببرن که اوووووول خودش رفت تو دل ترسش و این باور رو ایجاد کرد که میشود و من انجام دادم پس تو هم میتوااانی پس انجام بده و از نتایج با برکتش لذت ببر و به قول بانو شایسته ری استارت شوو.
خدارووو سپاااسگزارم برای دریافته این آگاهی هاااا این تجربیات و فرصت نوشتن درونیاتم که باعثه رشدم میشه و میتونم همیشه برگردم و این قدمم رو اینجا ببینم و این کامنت های بی نظیر دوستان الهیم که در طبق اخلاص با ما درونیات گرانبهاشونو شیر میکنن.
استااد جان واقعا ازتون سپاسگزارم دوستان الهیم ازتون سپاسگزارم بخاطر حضورتون و از خداوند منانم برای حضورم درین خانه نعمت و فرصت بهره بردن ازین ثروت ها و آگاهی ها سپاسگزااارم.
بریم که این آگاهی هارو تکرار کنیم که قوی شن تو ذهنمون و باورهای پولادین بسازیم که بتونیم باهاشون به عمل های توحدیدیه خفن تر و شجاعانه تر دست بزنیمو لذتش رو ببریم و همچنین منتظر دیدن فایل بعدی باشیم.
در پناااه حق باااشید روح هاای برگزیده ی رب العالمین .
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا
چقدر سپاس گزار شما دو عزیزم هستم که با تهیه این سریال چشم و گوش مارو نوازش میدید و قلب مارو پاک میکنید از هرچه که نازیباست
چقدر سپاس گزار شما دو عزیزم هستم که با عشق فراوان این صحنه هارو برای ما ضبط و تدوین میکنید
و از دلش بهترین نکات رو درمیارید و به ما آموزش میدید
چقدر سپاس گزارم که با این سبک بی نظیر سفر کردن
برای ما الگو میشید
و چقدر سپاس گزار خداوندمهربانم که من رو هدایت کرد به سمت این سایت الهی که با وجود مطالبش انقدر روز به روز شخصیتم بهتر و بهتر میشه
دیروز زمانی که داشتم کتاب فوق العاده
[ بخواهید تا با شما داده شود] رو میخوندم
داشت در مورد مرحله دریافت خواسته و رابطه اش با کنترل ورودی ها میگفت
و چقدر تاکید داشت که این مرحله مهمه برای برداشتن سد مقاومت هامون چقدر این کتاب فوق العاده است که با معرفی استاد تو دوره ها به سمتش هدایت شدم
با خودم گفتم اگرکه سایت نبود
اگه این سریال های فوق العاده نبود
اگه دوره ها نبود
اگهکامنت بچه ها نبود
اگه مقالات بی نظیر سایت نبود
اگه فایل های هدیه استاد نبود
چقدر کنترل ذهنکار سختی میشد
چقدر بایدسخت میشد پیدا کردن ورودی های درست
و دیروز با فهمیدن این نکته چقدر شکر گزار خدا شدم برای عضوی از این سایت بی نظیر بودن
واقعا یکی از زیبا ترین صحنه های عمرم بود ترکیب این درختان زیبا با کوهستان چقدر من عاشق مناطق کوهستانیم
وای وای اونآبشار زیبا وایییییی
چقدر دلمخواست توش شنا کنم چقدر فضای بی نظیری بود
واقعا چقدر تحسین کردم اون خانوم شجاع رو که حتی با اینکه الگویی نداشت اولین نفر پرید تو آب و الگو خوبی شد برای دوستش
واقعا طبیعت پر از درسه برای ما
خداروشکر به خاطر این فایل فوق العاده :))))
به نام پروردگار هدایتگرم
استاد عزیز و مریم جان سلام
چند وقت پیش که این فایل تازه اومده بود روی سایت، در واقع همون روز اول که اومد روی سایت، من نگاش کردم اما تا آخر نه. در پاسخ به دیدگاه آقا ابراهیم در فایل قبل از این نوشته بودم که چقدر دوست دارم یاد بگیرم تنهایی برم بیرون و از تنها بودن با خودم لذت ببرم ولی هنوز مقاومت دارم، از اینکه کجا برم و شاید میترسم بهم خوش نگذره.اون شب که کامنتم رو نوشتم میخواستم برم. هی کفتم کجا کجا! میخواستم از خونه مقصد تعیین کنم در حالی که دوست داشتم هدایتی برم. ساعت 9 شب شد و من هنوز تو خونه بودم. گفتم ول کن دیگه دیر شد، قلبم اما میگفت انجامش بده. پوشیدم و زدم بیرون. تو راه هدایتم کردی ک کجا برم.رفتم نشستم و نوشتم. خسته شده بودم از وضع فعلیم. من یه تعییر اساسی میخوام. اون شب خوش گذشت، خیلی زیاد. و شاید همون شب شروع خروج من از اون بیابون بی خبری بود….من محیط طبیعت طور دوست داشتم و توفتی برو ریتاج! مجموعه گردشگری سرسبز. تو کافه اش که کنارش سبزه و پیچک و آب و مه پاش بود، فایل رو پخش کردم و اون قسمت صدای شما برای من بلند شد. پاگذاشتن روی ترس ها…. کاری ک امشب بهم گفتی انجامش بدم….
زندگی الان من که دو سه هفته از اون روز میگذره خیلی تغییر کرده. تغییر خصوصا در مسیری که مدنظر خودم بود، زمینه روابط. بیشتر براتون خواهم نوشت.
و اما این فایل، چقدر تحسین برانگیز بودن برای من اون دختر و پسر.چقدر رابطه اشون خوب بود.با هم شنا میکردن، شیرجه میزدن، بعد نشستن شروع کردن حرف زدن. حتی اون دختر پسری که بعد اومدن. من چقدر این تفریحات دونفره رو دوست دارم. اینکه باهم انجام بشن، هر دو نفر پایه ان. هر دو نفر دوست دارن که انجامش بدن. استاد چقدر ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها رو دارید به ما نشون میدید. من دوتا از زیبایی هایی که در یک قسمت دیگر از سریال سفر به دور آمریکا دیدم رو تو خیابون دیدم و قشنگیش اینه که خدا سرمو میگیره به سمتش و نشونم میده و من متوجه میشم که چیه…. و شگفت اتگیز ترین اتفاقات داره برام اتفاق میفته و من میخوام که به یاری الله، عاشقانه و پر قدرت این مسیر رو ادامه بدم.
سپاسگزار بودن در این سایت هستم.
سلام بر استاد جان
این فایل فکر کنم برای من بود
اول که بگم عجب جای زیبایی این کولورادو واقعا زیباست و خووبه من فقط داخل انیمیشن ها دیده بودن این درخت ها و این جاده ها را واقعا زیباست
هر کسی انیمیشن های خارجی دیده باشه میدونه من چی میگم و بازم بگم چقدر ثروت و آزادی مالی خووبه که شما دارید با این ماشین زیبا به این آبشار میرید.
واقعا میخام این جا رو و میدونم یک روزی میرم اینجا همونجور که دارم به جاهایی شبیه این مکان ها هدایت میشم.
باور بعدی تجسمه که شما میگید
استاد در قدم دوم گفتند هر چیزی که بتونی تجسم کنی میتونه اتفاق بیفته و این باور من دارم محکم میکنم و دارم نشانه هایش رو میبینم که هر چیزی تجسم میکنم وارد زندگی من میشود.
وارد این منظره که میشی واقعا خووبه عجب مکانی عجب جایی من که دلم میخاد همین الان بیام اونجا
وقتی داشتید به پایین میرفتید من به خودم گفتم که ایول عجب زوج خوبی و طبیعت گردی و بازم رابطه شما رو تحسین کردم.
رسیدیم به آبشار و نقطه عطف این فایل اینجا بود برای من
انگار اون پسر من بودم و ارتفاع ترس هایم انگار استاد با من بود که گفت انقدر فکر نکن بپر
این جمله منو خورد کرد که این شخص خودتی
من تصمیم گرفتم که وارد ترس هایم بشم و تجزیه و تحلیل بزارم کنار مثل این آقا
میخام بپرم
اولین تصمیمم اینه که مهاجرت کنم.
منی که تا حالا به روستا هم مهاجرت نکردم
حالا میخام تا عید برم به تهران.
آره تهران جایی که هی نشانه هاش میبینم و دوست دارم ولی ترس هایم اجازه نمیداد ولی امسال به خودم قول دادم هر جور شده برم هر جور که شده
دارم کار هام انجام میدم که برم
میخام وارد ترس هام بشم و مثل این پسر بپرم
استاد جان میخام چند کامنت بعدی ام در شهر تهران بزارم و هدایت بشم به کلی جاهای خوب و ثروتمندانه و تمیز
تو قدم چهار شما میگید اگر کسی توانسته به کاری یا به موفقیتی دست پیدا کنه تو هم میتونی
پس من هم میتونم مثل تمام کسانی که مهاجرت کردند و موفق شدند بشوم و فقط هم دارم روی ایمان خودم کار میکنم و سعی میکنم اطلاعات نگیرم.
از خداوند بزرگ کمک میخام که ایمان منو هر روز بیشتر کنه
سپاس گذار شما و این فایل زیبا هستم.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
من دیروز یه ایده بهم الهام شد که امروز برم جایی و کاری رو انجام بدم، ولی میدونستم که ممکنه خیلی مسخره بشم و شرایط سختی برام پیش بیاد. ته ذهنم میگفتم انجامش نمیدم. دیشب از خدا پرسیدم که این کار رو انجام بدم یا نه و بهش گفتم لطفا بهم راست و مستقیم بگو و مفهومی نگو چون ممکنه متوجه نشم. همون موقع بهم گفت هدایت یه درکه.
وقتی زدم رو نشانه روزانه ام، این فایل بود. فایل و دیدم، از استاد که با شجاعت تصمیم گرفتن و اون مسیر سخت رو رفتن تا اون خانمی که شجاعت داشتن و حرفهای استاد، همه این درک رو بهم داد که باید برم تو دل ترسام.
امروز ایده رو انجام دادم، سخت بود ولی هر لحظه به خودم گفتم که اگه نظر بقیه اینقدر برام مهمه باید بی خیال همه چیز شم و برگردم به شرایط قبلم چون هر چی جلوتر برم نظر بقیه باید کم اهمیت تر شه برام.
میدونم که هر شرایطی پیش بیاد و هر کسی توی زندگیم قرار میگیره به مسیر من کمک میکنه.
نمیدونم چرا به این ایده هدایت شدم ولی مطمئنم که متوجه میشم و به مسیرم کمک میکنه.
سلام به همگی
چقدر همه چی قشنگه .
اون تراک کمپر که سنگ تموم گذاشت و تو اون جاده کوهستانی کم نیاورد .
اون راننده تراک کمپر که در کمال آرامش وشجاعت رانندگی کرد .
اون درختان سبز سر به فلک کشیده که جاده سنگلاخی رو چراغانی کردن با ویو زیباش .
از اون آبشار زیبا و اون چشمه که آبش سرد بود و زلال با سنگهای رنگی رنگی که چشمان بیننده رو به خود جلب میکنه .
اون شجاعت اون خانم و آقا و پریدن تو آب وشنا کردن در دل آبی که یخ بود ومن سرماشو احساس میکردم اما اونها انگار پریدن تو آب گرم . شادان وخندان درحال شنا .
بعدش آنقدر ذوق وشوق داشتند هرسری مکان بالاتر رو انتخاب میکردن برای جهش در آب و لذت بردن .
چقدر تحسین برانگیه اون خانم مسن که این مسیر سنگلاخ پیاده روی رو طی کرد تا آبشار رو ببینه و لذتش رو ببره .
اون توضیحات استاد در مورد این فایل که در مورد الگو گرفتن از افراد موفق وغلبه بر ترسهامون و حرکت در جهت خواسته هامون که توحید عملی رو یادآور میشه که در فایلهای مختلف توضیح داده شده هست.
وچقدر آب وهوا عالی و آسمان آبی ومنطقه سرسبز کلارادو سفر رو در تابستان لذت بخش تر میکنه خصوصا اگه یه همسفر داشته باشیم که پایه باشه و خوش اخلاق و سفر برامون لذت بخش تر بشه .
مثل مچ بودن همیشگی استاد عزیز و مریم جان در سفر .
بازم همه چی عالی بود مثل همیشه . سپاسگزارم
به نام خالق هستی
سلام به استاد عزیزم و مریم جاان و دوستان این خونه الهی
چی بگم وقتی هروقت و زمان سراغ هدایت رفتم بطرز عجیبی تو خال میزنه
مثل همیشه دنبال هدایت خداوند تو دل تصاویر و صحبتهای استاد و مریم خانم بودم و بشدت از دیدن این فایل لذت میبردم که بدقیقه 23 رسیدم
قشنگ میخ کوب شدم .
استاد میگفت تو که انقد قدرتمند، نترس و خلاق هستی چرا الگو نمیشی واسه اطرافیانت
چرا بازم فکر میکتی یکی کنارت باید باشه تا تو نترسی و اقدام اون باید کمکت باشه.، یاد این افتادم که بخاطر بعضی شرایط از دیدن تمام توانمندی هام غافل شدم و چسبیدم به آدمهای اطرافم و خواستم اونجوری عمل کنم که از درون خودم نمیومد.
اره زن و مرد بودن مهم نیست
بااینکه تو این مسیر احساس میکردم خوب عمل میکنم اما دیدن این فایل و صحبت های استاد عزیزم مثل نوری دلمو روشن کرد که سمیه خود خود خودت باش که سرشار از توانمندی و شادی هستی برای بهتر زیستن ….
حتما دقیقه 23رو جانانه گوش کنید
برای هرکدوم از ما ، درسیه که میشه با توجه به شرایطی که هستیم کارساز باشه.
از زیبایی های این سرزمین بشدت لذت برم از لحظه های روندن ماشین تو جاده سنگلاخی تو دل کوهستان، و اون درخت های متنوع و گلهای تی تی کاک ( بقول شمالی ها) و سبزه زارها ، اون تریل زیبای آماده پیاده روی و آسمون ابی که میشد غرق شد رو ابرای پفکی سفید، و دیدن آدمهای جسور و آماده کشف و تجربه ناب ترین ها ، از کوه بالارفتنشون و شنا تو دل آب های سرد بهم قدرت و لذت داد تا بیشتر و بهتر بخوام .
الله اکبر به اینهمه زیبایی و شکوه
در پناه خداوند ناب ترین هارو تجربه کنید
سلام به همه دوستان عزیزم
سلام به استاد خوشتیپ و عزیزم و بانو شایسته،
در واقع من خیلی با نظر استاد در این زمینه که خانم ها ترس بیشتری نسبت به آقایان دارند یا اولین ها در بعضی حرفه ها نیستند هم نظر نیستم ( البته تعداد خانم ها به عنوان اولین ها بسیار کمتر هست اون هم به دلیل باور نداشتن بوده و متاسفانه کمتر به قدرت خانم ها حساب میکردند) خیلی جاها میبینیم اتفاقا خانم ها در علوم در هنر در نساجی در پرستاری بطور کامل پیشرو و جز اولین ها در تاریخ بشریت بودند.
مثلاً
خانم آدا لاولاس (Ada Lovelace) به عنوان یکی از نخستین زنان در تاریخ بشریت شناخته میشود که در زمینه محاسبات و برنامهنویسی فعالیتهای قابل توجهی انجام داد. او در قرن نوزدهم به خاطر کارهایش در طراحی اولین الگوریتم برای ماشین تحلیلی چارلز بابیج مشهور است. این کار او به عنوان اولین الگوریتم کامپیوتری شناخته میشود، و به همین دلیل او به عنوان اولین برنامهنویس کامپیوتر در تاریخ شناخته میشود.
مثلا
خانم مری کوری نخستین زنی کشف رادیواکتیویته رو کشف کرد. مری کوری واژه “رادیواکتیویته” را معرفی کرد و تحقیقات او به فهم بهتر این پدیده کمک کرد.
کشف عناصر رادیوم و پولونیوم او به همراه همسرش، پیر کوری، موفق به کشف دو عنصر جدید، رادیوم و پولونیوم، شد.
به هر حال از این موضوع که بگذریم
طبیعت زیبا و از هوش برنده این کشور بینظیره و من رو مدهش (مدهوش) میکنه واقعا از اعماق وجودم حرفتون رو تایید میکنم که کارت مثل پستاله. بخدا باورش سخته که اینقدررررر میتونه اینجا زیبا باشه یا اون جایی که آبشار رو تو قاب دوربین نشون دادید بینظیر بود اگر چه دوربین قدرت نشون دادن واقعیت تصویر رو نداره اما همون قدرش هم بینهایت زیباست،الله اکبر.
اما راجع به بحث باور که توضیح میدید این باور و باور و باور همیشه میگید توی همه فایل ها میگید این باور هست که کارها رو انجام میده و یکی از قدرتمند ترین و شاید هم اولین باشه برای انجام شدن و اتفاق افتادن.
چقدر لذت می برم از صحبت هاتون بلاخص وقتی درسی میگیرید از اتفاقات سفر و اون رو درس میدید بهمون.
خیلی سپاسگزارم از دوستانم که وقت گذاشتند و این کامنت رو خوندند.انشاالله با گام هایی استوارتر در این مسیر زیبا و الهی گام برداریم.
از شما استاد عزیزم و بانو شایسته بینهایت سپاسگزارم
مانا باشید
الهی شکرت
سلام به همگییی
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی که هر چقدر بگم کم گفتم
ابر به این زیبایی آخه چقدر نرم به نظر میان چقدر سفیدیشون زیاده
یه چیزی که من متوجه شدم هوای پاکیزه آمریکاس حتی یک بار هم ندیدم هواش آلوده باشه با اینکه جمعیت کشورشون هم زیاده
شاید به دلیل طبیعتش باشه
اون سنگایی که مریم خانم در آوردن از تو آب چقدر خوشگل بودن رنگاوارنگ منو یاد بچگیام انداخت چقدر از این سنگا جمع میکردم لذت بخش بود برام آخرشم نمیدونم چیکارشون کردم
آب آنقدر زلال بود من فقط لذت بردم
اون خانم واقعاااااا شجاع بود کار هر کسی نیست از اون ارتفاع پریدن و من واقعا تحسینش میکنم
اون اقا با الگو برداری از خانم تونست به ترساش غلبه کنه و بپره چون دید خانم موفق شد
ما هم برای مقابله با ترس هامون باید الگو پیدا کنیم حالا ترس از مهاجرته تحصیله یا هر چیز دیگه ایی….
استاد ماشالا شمام خوب رانندگی میکنید منم انشالله با ماشین خودم به تسلط برسم
عجب پیاده روی زیاد داشتین تازه اونم سربالایی مریم خانم هم چقدر عالی بالا میرفت با اینکه خسته شده بود
ولی میدونید که پیاده روی چقدر برای بدن خوبه انجام میدین با اینکه ممکنه سختتون باشه و این یعنی برای بدنتون ارزش قائلین دوس داریم به بهترین شکل آچار کشی بشه خدایا سپاسگزارم بابت همه چی
خدایا شکرررررررت بابت این مسیری که همش منو به تو وصل نگه میداره
خدایا دوست دارم قد تموم دنیااااا
مرسی که تو تمام لحظات کنارمی و هدایتم میکنی
عااااااااااااااااشقتم.
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به همه دوستان
◀خداروشکر برای داشتن این تراک قدرتمند که در این جاده صعب العبور به راحتی عبور میکنه و لذت رو به راننده و سرنشین منقتل میکنه. درود به سازندگانش
لذت بخشه که به سطحی از زندگی برسی که ماه ها بزنی به دل جاده و مسافرت . بدون هیچ دغدغه ای و سفر انسان رو متحول میکنه . این خاصیت حرکت کردن هست
منطقه کلرادو واقعا برام جالب هست . طبیعتی که با کوه ها و پوشش گیاهی زیبا با رودخانه های پراب داره . توی همه ایالات از این ایالت خیلی خوشم اومد و این مناطق رو ترجیج میدم و بارها در موردش کلیپ دیدم و برام لذت بخشه.
از توضیحات استاد و دیدن تصویر دختر و پسری که توی دریاچه شیرجه میزدن دو نتیجه گرفتم:
اولی که استاد هم توضیح دادن که با دیدن الگوها میشه ذهن مقاوم رو خلع سلاح کرده که اگر کاری انجام شده پس قابل و شدنی هست. اگر استاد عباسمنش . رونالدو . بیل گیتس و .. انجام دادن. پس این کار شدنی هست که با برداشتن همون قدم ها همون نتیجه رو بگیریم.
مورد دوم که از این تصاویر نتیجه گرفتم بحث تکامل بود که کسی که 10 قدم برداشته قطعا 9 قدم قبلی رو طی کرده. کسی که شیرجه میزدن اول از ارتفاع کم شروع کردن و باعث شده پله بله ارتفاع رو زیاد کنن و هی اعتماد به نفس رفتن به ارتفاع بالاتر رو بگیرن
مورد سوم راه حل بزرگ شدن حرکت کردن و رفتن تو دل نامطمئنی ها و ترس هاست و هیچ میانبری وجود نداره.
خداروشکر
🟠🟣🟤
به نام خدایی که زیباست و زیبایی ها را دوست دارد.
درووود و سلام بر دو استاد خوشگل و عزیزم.دروود بیکران بر خانواده عزیز الهیم و تمام همسفران این سفر بی نظیر درین سایت الهی.
آغا وقتی فکر میکنم میبینم اگر آدم خودش بخواد و در مسیر درست قرار بگیره شما ببینید خدا چه برکتیییی میده به یه سفر که ظاهرا دو نفر با یه ماشین خفن رفتن سمت غربی آمریکا رو سیاحت کنن اما میلیون ها نفر به واسطه ی یه گوشی خفن آیفون 14 پرو یک خط اینترنت استارلینگ خفن تر از قاب یه دوربین داریم میگردیم خوش میگذرونیم این طبیعت بی نظیر رو تجربه میکنیم و خواستش درونمون شکل میگیره کلی آدمای خفن جدید میبینیم کلی ایده میگیریم اصلااااااااا یه وضعیتییی شده هااااا.برکت یعنیییی ایییین.
خدا قوتتون بده استادان عشق که اینجور فرصت دیدن و تجربه کردن رو برای ماهم فراهم کردید.خدایااا سپااسگزارتم.
بعد همه منتظریم فایل جلسه بعدی بیاد ببینیم قراره امروز مثلا کجا بریم چیو ببینیم بعد آگاهانه تمرکز کنیم نکاتش رو در بیاریم یاد بگیریم و کلی تجارب قبلیمونو برامون یادآور میشه و خیلیا از دوستان اصن یه جورایی به قول من به درجه ای از عرفان میرسن که کلا درسای خفن تری میگیرن بعد به صراحت و عشق بیان میکنن و میبینی یه فایل 20 دقیقه ای در عرض کمترین زمان ممکن یه دنیااا ثروت و آگاهی و درس رو با خودش رقم میزنه.
الحق وقتی میگم اینجا دریایه ثروت و آگاهیه که هر روز این دریا عمیق تر و وسیع تر میشه بی راه نگفتم.الهییی شکر برای این فضای الهییی این بهشتی که به لطفه خدا نه مکان فیزیکیه خاصی داره نمیدونم چی بگم بگم تو فضاس کجاست واقعا به وجود اومده به لطف ربمون و ما میاییم هر لحظه تو این بهشت و این بهشت به زندگیه بیرون از این سایت این بهشت ماورایی هم تجاوز کرده و زندگیه مادیمونم بهشت کرده.
الله اکبر. خدایاا من بنده ی تو چطور میتونم سپاسگزار این نعمتات باشم.خدایااا سپاااسگزااارتم شکرت شکرت شکرت ربه من.
استادانه جان دوستان الیه من ، من باز از دید و خاطره ها و تجارب خودم در حد درک خودم صحبت کنم ازین فایل.چیزایی که آلارمای ذهنیه منو فعال کرد.
استاد جان این مسیره که با ماشینتون رفتین این تریله منو یاد روستای مادر و پدریم انداخت.دقیقاا ی همچین مسیر خاکی رو از پشت روستا داره که میگذری ازش و به باغ های قبل ار روستای ما میرسیم.روستای ما در یک دره واقع شده و به همین خاطر آب و هوای خاصی رو در تفاوت با سایر روستاهای اطرافش در دل کرمان داره.حالا این راهه رو گاهی آخر هفته ها یا عیدا که همه ی خانواده جمع میشدیم با دختر خاله ها و پسرخاله ها و …. دیگه خلاصه همگی میرفتیم.یه تعداد با ماشین یه تعداد پیاده.هر کسی هر جور که دوست داشت.یادش بخیر چقدر زیبا بود و خوش میگذشت.
اتفاقا یه آبشار هم بالای روستای قبلی داشت که یه بار جماعتا یه عده دختر و پسر جوون رفتیم . کلی تو مسیر بودیم.
دقیقا این ارتفاعه تا تو دلش نری متوجه ترسی که به قلب آدم میندازه نمیشی.منم این تجربه رو داشتم من اصلا مثل انسان هایی که فلج شده بودن شده بودم و به زور و کمک بقیه تونستم برم بالا و کنار اون آبشار.نفسم بند اومده بود و فریز شده بودم.این ترس از ارتفاع رو انصافا نمیدوسنتم که دارم و بعد از یه تجربه کوه نوردیه دیگه کاملا متوجهش شدم.
برا همینه که میگم باید برم تو دل زندگی و تجارب جدید تا خودمو بهتر بشناسم نقاط قوت و ضعفم رو بفهمم.انصافا حیف نبود که ندونم چه ترسی دارم و زمانیم که ازین دنیا وارد سرای بعدی شده باشم ندونسته ازین خاصیت جالبم وارد تجربه ی بعد بعدیه زندگیم شم.(فک کنین مثلا من برم اون دنیا و خدا بگه نگین خانم شما یه ترس از ارتفاعم تو ستینگت داشتی ولی ماشالا بس نرفتی و تجربه نکردی اصن متوجهش نشدی) خلاصه من دیگه اینو فهمیده بودم و جااای شما بسیار خاالی که پارسال رفتیم پارک آبی و من اونجا بود که گفتم به به چالش جدید داری نگین خوشگلم.رسیدیم اونجا که باید بری تو دل ترست و خودتو به خودت ثابت کنی.رفتم همین دستگاهه که سقوطه آزاده و یهو زیر پات خالی میشه رو تجربه کردم.تمام یکی یکی پله ها رو با لرزش پاهام قدم میذاشتم اما میگفتم نه باید برم تو دل ترسم و مطمینم پاداشه بزرگی در انتظار این شجاعتم خواهم داشت.پله های آخرو میدویدم.وقتیم رسیدم بالا 3 نفرمون رو گذاشتن که وارد اون منطقه قبل از ورود به دستگاه بشیم.اون دو نفر دو تا پسر عرب بودن و یکیشون ترسیده بود.یکیشون که زودتر از همه ی ما با تعارف کردن و این صحبتا رفت و صدای جییغش هوا شد.مونده بودیم من و اون یکی پسره که من گفتم اکی اول من میرم .نفسم کلا حبس شده بود وقتی محفظه رو بستن.جالبه که برای تماام بازی ها اونایی که هیجانشون انصافا بالا بود (چون کلا عاشق تجربه چیزای هیجان انگیزم و دیگه شهربازی های بزرگ ایران رو که از کودکی خااک کرده بودم :):):):):) ) از شدت ترس و هیجان جییغ میکشیدم اما برای این وسیله به حدی ترس داشتم که از شروع تا پایان شکستنه این ترس درونی که 30 ثانیه هم شاید نشد من صداااام در نیووومد.اما وقتی تموم شد اون لذت اون اعتماد به نفسی که پیدا کردم اون شجاعتی که منجر به انجام این کار من شده بود منو رسما کیلومترهااا برد تو ابرا به قول استااد بوووست کرد منو.هی شادی میکردمو میخندیدمو به عشق جانم میگفتم دیدییی تووونستم توونستم.خدایااا شکرتت واقعااا.اصن شد یه الگو برام انصافا که باااااید برم تو دل ترسام.به قول استااد الگو پیدا کن دیدی اون انجام داده توام میتووونی.مگه برا خدا سخته که تو را شخصی سازی شده به سیستم خودت هدایت کنه برای داشتن اون تجربت. فقط جسارت کن برو تو دلش بخوواه و هدایت هارو بشنو و عمل کنننن دقیقاااا عمممل کردنننن به الهامات شاه کلیده بعد از پا گذاشتن رو ترسهاس.
خلاصه که تجربه ی بی نظیری بود.
حالا به خودم میگم که ببین هنوز که چه نقااط قوتی داااارم چون نمیرم که دنیارو تجربه کنم نمیدووونم.وقتی بفهممشون شما ببین که چه لذت ها و تجاربی خواهم داشت و چه طووور باعثه گسترش این جهان زیبا میشم و رسالتمو انجااام میدم.وااای چه غرق شوقم برا بیشتر فهمیدن خود عزیز و دوست داشتنیم و تجربه ی این دنیا با توانایی های بیشتر.
حالا اینم میخوام اینجا اضافه کنم که استاد من حسابی دل تنگ مامان بابامم که ایشالا غرق شادی و لذت از زندگیشون باشن که هستن به لطف ربم.اما بسیار برام قابل تحسینن.خونه قشنگ و بزرگ و پر از امکانات کرمانشونو رها میکنن میرن تابستونا یا زمانایی که هوا اونقدر سرد نیس یا برف شدید نیس تو زمستونا که مسیرا بسته شه تو این روستای زیبای پدریشون.اونجا رو هم به زیبایی سال هاست که مجهز کردن در عالی ترین سطح.یه بااغ زیبااا جلویه خونشونه پر از ثروت و نعمت.همه میگن که این خونه بهترین خونه ی زیبا و خفن تو این روستاس و چون اونجا زمین کمه و همه محلین این خونه با این وسعت و تنها خونه ای که باغ جلوش داره متفاوت از بقیه ی خونه های روستاس که باغاشون دور روستاس.
حالا امسااال دو تا گوسفندم گرفتن و بستن تو باغ :):):):):) و انقدر با این گوسفنداشون عشق میکنن براشون علف میارن :):):)) مامانم میگف ماشین بابات شده الاغ بابات باهاش برا این گوسفندا غذا میارن :):):):):) آخی یاد سانتافه شما افتادم که رفتین باهاش کلی مرغ و پرنده گرفتین که وسط مسیر زده بودن بیرون و صفایی به ماشینتون داده بودن آخر سر مریم جانه شایسته برقش انداختن چقدر سر اون فایل من خندیدم.
حالا میدونید مامان بابای من که با جانه دلم در موردشون صحبت میکردیم دارن متفاوت از اطرافیانشون زندگی رو تجربه میکنن.خدارو سپااسگزارم وااقعااا.به راحتی از همه بیشتر سفر میرن میگردن زندگی به سبک خودشونو دارن رابطشون با خدا به سبک خودشون عالیه چیزی جز زیبایی نمیبینن هیچ وقت گله ای از گرونی و وضع ایران ندارن در مقایسه با سایرین که اگه گاها ارتباطی باهاشون بگیریم دایم میگن خووب شد رفتین خوش بحالتون اینجا اینطوره اونطوره اما والدینم همیشه یه چیزی دارن که بگن عالیه بی نظیره کاش شما بودین تجربه کنین شما چرا رفتیییین :):):):):):):):):):)
انصافااا هر کسی تجربه ی خاص خودشو داره.مامان بابای منم که قصه عاشقیشون زبان زد عام و خاص بوده و هس دارن حسابی باهم خوش میگذرونن.حالا این شد چیزی که باعث شد من بتونم دلتنگیمو کنترل کنم تا در بهترین زمان ممکن و بهترین مکان ممکن ببینمشونو در آغوششون بکشم.مگه چی میتونه حال منو بهترتر کنه ازینکه شادی و سلامتیه خانوادمو ببینم.هر چند که هر کس نتیجه ی باورهای خودشو میگیره اما بسیاااار لذت بخشه که اعضای خانواده ی آدم هم غرق لذت و شادی و در مسیر الهیه خودشون باشن و بتونی ازشون کلی یاد بگیری و الگو بگیری.خدایااا با تمام وجوودم بابت حضورشون و تجربه زیستن با این مادر پدر الهیم ازت سپاسگزارم.
استااد جانم در مورد صحبتای قشنگ و پر از درستون اول که ممنونم که بیشتر ما دخترای سایت رو خطاب قرار دادین که شجاع تر باشیم و مسیر رو واضح گفتید که باباااا باور کنید الگو پیدا کنید پا رو ترساتون بذارید و الهامات رو که میگیرین عمل کنین.من با این شاه کلیدی که همیشه میگین و هر بار من به اندازه توان درک خودم میفهممش کلی از ترسامو به قولیییییی ررررررنده کردم و پودر کردمووو رفتم تو دلشون و شدن نقطه قوت من و حتی زمان هایی هس که در روبرو شدن با اتفاقای جدید یا ترسای جدید به گذشته ی خودم نگاه میکنم و حتی دنبال الگو هم نمیگردم.وقتی میبینم قبلا تونستم میگم بازم میتونم فقط ظاهر مساله عوض شده.چرا نشه.به قول معروف تو ذهنم میگم من راضی خدا راااضی دیگه بی خیال آدم نارااضیش :):):):):):):)
یه چیز دیگه که با گفتن صحبتاتون برام تداعی شد و الان مدت هاس تو گوشم از صحبتاتون زنگ میخوره و بارها با عشق جانم در موردش صحبت کردیم اینه که زمااااانی کههه ماااا پیشرفت کنیییم باعث پیشرفت و رشددد صدها نفر دیگهه میشییییم.الگو میشیم و باورپذیر میکنیم برا بقیه که مییشود. پس دقیقاااا الویت میشه کار روی خوودمون.تا زمانی که من رشد نکنم قدم برندارم چطور به کسی میتونم بگم انجاام بده. این خانم جسور و زیبا زمانی تونست باعث بشه که اون پسر هم با ترسش مقابله کنه و بپره ازون ارتفاع پایین و تو این از بین بردنه ترسه در اون شخص مسبب شد و همچنین باعث شد بارها و بارها تجربه کنن این تو آب پریدن رو و لذت ببرن که اوووووول خودش رفت تو دل ترسش و این باور رو ایجاد کرد که میشود و من انجام دادم پس تو هم میتوااانی پس انجام بده و از نتایج با برکتش لذت ببر و به قول بانو شایسته ری استارت شوو.
خدارووو سپاااسگزارم برای دریافته این آگاهی هاااا این تجربیات و فرصت نوشتن درونیاتم که باعثه رشدم میشه و میتونم همیشه برگردم و این قدمم رو اینجا ببینم و این کامنت های بی نظیر دوستان الهیم که در طبق اخلاص با ما درونیات گرانبهاشونو شیر میکنن.
استااد جان واقعا ازتون سپاسگزارم دوستان الهیم ازتون سپاسگزارم بخاطر حضورتون و از خداوند منانم برای حضورم درین خانه نعمت و فرصت بهره بردن ازین ثروت ها و آگاهی ها سپاسگزااارم.
بریم که این آگاهی هارو تکرار کنیم که قوی شن تو ذهنمون و باورهای پولادین بسازیم که بتونیم باهاشون به عمل های توحدیدیه خفن تر و شجاعانه تر دست بزنیمو لذتش رو ببریم و همچنین منتظر دیدن فایل بعدی باشیم.
در پناااه حق باااشید روح هاای برگزیده ی رب العالمین .