سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 193 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

529 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1599 روز

    سلام :)

    خدا دست منو گرفت، منو‌ اورد گذاشت تو این فایل و الان خوشحالم… این فایل یک نشانه ی دوباره برای مهاجرت من شد مخصوصا اونجا که استاد انباکس کردن و یادم اومد که چقدر همیشه ارزوی خرید محصولات اصل از آمازون رو داشتم…

    میدونین، این فایل واقعا یه نقطه عطف تو زندگی من بود چون اتفاقات عجیبی بعد دیدن این فایل افتاد ، من به اگاهی هایی بعد دیدن این فایل رسیدم ، جواب سوالاتی رو گرفتم که مدت ها دنبالش بودم و واقعا اسمی جز الهام و شهود نمیتونم روش بذارم ، انگار پرده ها از جلو چشم من کنار رفت و دیدم که خداوند چطور در پاسخ به درخواست های من داره داستان زندگیم رو واسم میچینه و موقعیت ها و اتفاقات رو برام رقم میزنه

    داستان از اونجا شروع شد که من دیروز بعد مدت ها ، یک روز تمام نشستم سریال دیدم! میدونستم کار خوبی نیست، ولی نمیدونم چرا انگار کنترلم دست خودم نبود ( هرچند الان فهمیدم باید اون اتفاق میافتاد تا من شروع کنم به فکر کردن درمورد خودم و به سطح جدیدی از اگاهی برسم)

    خب، خیلی خود سرزنشی کردم، یعنی حتی از اون کاری که هم وقتمو گرفت هم ورودی های اشتباه بهم داد لذت نبردم و عملا تمام مدت فقط خودمو سرزنش کردم

    جز اولین روزهایی بود که کلا سایت نیومدم

    چون یه جورایی به خودم گفتم سارا بیخیال شو، تو واقعا نمیتونی اصلا، نمیتونی استمرار داشته باشی یا درست تمرین هارو انجام بدی نمیتونی پشت سر هم روی یک هدف تمرکز کنی، تو اصلا هدفی ندارس از بودن تو سایت استاد…

    خلاصه خیلی خودمو سرزنش و تنبیه کردم

    تا اینکه یهو یادم اومد تو دوره عزت نفس، یکی از دوستان که واقعا حرف های خدا رو با قلم خودش واسم نوشته بود، خیلی ماهرانه متوجه خودسرزنشی عمیق من شده بود

    چیزی که خودم حتی بهش افتخار میکردم و دلیل رشد خودم میدونستمش ، و برای اولین بار یکی به من گفت چقدر بی رحمی! چقدرررر بی رحمی با خودت و چقدر بی رحمانه انتظار داری بی نقص باشی کاری که شدنی نیست

    و بهم یاد داد حتی اگر قراره تنبیهی باشه باید درست باشه، مثلا هر روز که رو دوره عزت نفس کار نکردی و تنبلی کردی فرداش برو اگهی بازرگانی انجام بده! این یعنی تنبیه درست و اصولی، نه بد و بیراه گفتن به خودت و با خودت قهر کردن…

    البته نمیگم سریال دیدن کار درستیه و باید بابتش خوشحال باشیم و نباید یکم گوش خودمون رو بپیچونیم، ولی وقتی انجامش دادم و دیگه اون تایم که برنمیگرده، چرا من کل امروزم هم باید به سرزنش و حس بد و بد و بیراه گفتن به خودم بگذره؟ باید درسش رو بگیرم و سعی کنم دفعه بعد مثلا یه فیلم کوتاه نگاه کنم، نه اینکه هم یک روزمو کامل سر سریال از دست بدم هم تا یک هفته خودمو سرزنش کنم

    خلاصه که با خوندن اون کامنت دوستمون یکم حالم بهتر شد و‌ خیلی سریع تر از قبل نجواهای ذهنیم کم شدن، تا اینکه نشستم با خدای خودم صحبت کردم گفتم خدا جون ، توروخدا به من بگو من دردم چیه اخه؟

    تو که من رو به بهترین و سریع ترین روش مهاجرت هدایت کردی، کلی منبع رایگان برای زبان و مهاجرت در اختیار من قرار دادی ، تو که همه جوره به من کمک کردی

    پس چرا من دارم لگد میزنم به بخت خودم؟ خدایا چرا من دارم اینجوری میکنم توروخدا واضح بهم بگو

    و اومدم تو سایت …. دیدم قسمت 193 سفر به دور امریکا اومده

    یه صدایی تو سرم گفت این یه نشونه ست

    بعدش زدم رو‌ دکمه نشانه من، و اونم فایل 192 سفر به امریکا اومد و فهمیدم باید با سفر جدید استاد همراه بشم …

    یعنی واضح واضح خدا بهم گفت که سارا باید بری، باید بری باید بری

    و بعد یهوووو فهمیدم! بچه ها وقتی میگم یهو، واقعا منظورم همونه

    تو‌ کارتون ها دیدین وقتی یه مشکلی دارن یه چراغ بالاسرشونه یهو روشن میشه و ایده میاد؟ برای من هم همون حس شد و یه صدایی تو سرم گفت : فهمیدی چرا همش داری وقتت رو تلف میکنی؟ چون تو میترسی

    و بعدش فهمیدم که خودشه! میترسم… هنوز ترس های مهاجرتم کم رنگ نشده ( ریشه کن شدنش بماند) واسه همین هرچی به تاریخ ازمون ایلتس و ویزام نزدیک تر میشم بیشتر وقتمو تلف میکنم! جای اینکه مصمم تر باشم ، واسه همین به قول خواهرم با این همه نشانه واضح و کمکی که خدا واسم فرستاده بازم میزنم زیر همه چی و وقتمو تلف میکنم

    فهمیدم خیلی بیشتر باید کار کنم، روی عزت نفسم، روی ترس از تنهایی، روی ترس از بی‌پولی ، روی ترس از زندگی در کشور غریب و غربت

    اینارو باید روش کار کنم ، از وقتی به این مسیر هدایت شدم حتی یک بار هم نشونه ای برعکسش نیومده

    همه نشونه های خدا بهم میگن برو برو برو

    و بالاخره حکمتش رو فهمیدم! چون باید برم تو رشته مورد علاقم که از بچگی عاشقش بودم درس بخونم و کار کنم، رشته ای که خیلی ناشناخته هست و‌ تو ایران اصلا امکان کار یا تحصیل تو این زمینه فراهم نیست

    راستی…

    در حین نوشتن این کامنت، من حتی هدفمو از بودن تو سایت استاد تو کامنت های فایل 192 پیدا کردم ،اونجایی که سید علی خوشدل عزیز گفتن :

    « وقتی میتونی نیاز های عادی زندگیت رو تامین کنی و به این دیگه نیاز نباشه فکر کنی که چه جوری پول در بیارم تا خودم رو سیر کنم یا لباس بخرم یا ماشین بخرم و …. به ابعاد جدیدی از فهم میرسی و خواسته هات متفاوت تر میشه

    و اون اینکه سطح آگاهی رو تو دنیا ببری بالا و نظراتت رو در معرض دید عموم بزاری تا تمام علاقه مندان دنیا رو پیدا کنی یا عده زیادی رو علاقه مند کنی»

    من هدفمو پیدا کردم! من فهمیدم که اومدم اینجا تا این دغدغه هارو نداشته باشم، من اومدم اینجا چون عشقم این بودکه بتونم تو زمینه اشپزیِ درمانی نظراتمو همه جا بگم و حتی توش تحصیل کنم و ادم هارو باهاش اشنا کنم چون خیلییییی لازمش دارن!

    که اینجا تو کشور ما امکانش نیست، من اینجام، تو این سایت ، چون ایده هایی برای پولسازی داشتم که دیگران با کپی از ایده من « میلیارد » شدن اما خودم… دقیقا اومدم اینجا که یاد بگیرم همین چیزارو چطور خودم انجام بدم

    بالاخره فهمیدم چرا اینجام و چرا خدا همش بهم نشونه میده که برو برو

    بعد از دو سال و نیم بودن کنار استاد عزیزم، فهمیدم اینجام که ارزوهای بچگیم رو تبدیل به واقعیت کنم ، بتونم از سطح دغدغه های عموم مردم واسه پول خونه و غذا و لباس بگذرم و یه رشته جدید رو پایه گذاری کنم ، چیزی که عشقمه و انقدر عزت نفس من صدمه دیده که بیخیالش شدم و در حد رویای بچگی نگهش داشتم

    بالاخره و بالاخره من هدفمو پیدا کردم

    چیزی که بهم انگیزه میده واسه کار کرذن، واسه رفتن به کشور دیگه، واسه دل کندن از همه

    چون میخوام برم تو رشته ای که عاشقشم درس بخونم و همه جا گسترشش بدم

    خیلی خوشحالم، دیگه خبری از نجواها نیست

    الان فقط صدای عشق تو‌ سرم میپیچه و نور تو قلبمه، که میگه برو دنبالش، برو ، برو به عشقت برس به هدف هات برس برو دنبالشون

    خب ، پاشم برم زبان بخونم و بعد عقل کل رو واسه باور های مناسب مهاجرت شخم بزنم

    فعلا :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 957 روز

    سلام و درود خدمت استاد و دوستان عزیزم امیدوارم که پر از شور و شوق زندگی باشید

    استاد عزیزم دوسداشتم در مورد آمریکا باهاتون حرف بزنم و چیزی که ما تا حالا در موردش شنیدیم و خوندیم مثل تمام چیزهای دیگه ای که صدوهشتاد درجه برعکس و اشتباه به ما گفتن

    استاد عزیزم من از وقتی که به دنیا اومدم توی جامعه ای که بزرگ شدم تنها چیزی که در مورد آمریکا شنیدم بدترین چیزها بوده و باعث شده که در مورد ادمهاش و همه چیزش بدترین نگاه رو داشتیم و چقدررررر دلم برای امثال من میسوزه که دنیا رو و هر چیزی رو چقدر اشتباه بهمون نشون دادن

    استاد جانم نمیدونید با این سفر به دور آمریکا چه تحولی در تمام ابعاد روی ماها گذاشتید

    خدای من الان که اسم امریکارو میشنوم یا مثلا میگن مرگ بر آمریکا نمیدونید چه حسی و چه لبخندی به روی لبهام میاد و فقط میگم واااای خدای من کشور به این زیبایی بوده کشوری به این پهناوری بوده و به این مردمان عالی و من تا حالا چقدرررر اشتباه شنیدم خدایا هزاران بار شکرت

    استاد جانم من عاشق آمریکا شدم و این سفرهای شما باعث شده باور فراوانی در من بهتر شکل بگیره

    وقتی این زیبایی هارو میبینم فقط و فقط خداروشکر میکنم و سپاسگزاری میکنم بابت این همه نعمت .این همه فراواااانی …خدایا شکرت واقعا توی همین دنیا بهشت وجود داره و ما میتونیم توی همین دنیا بهشت.رو‌برای خودمون درست کنیم و زندگی بهشتی داشته باشیم

    استاد جان به جای آمریکا ای کاش اسمشو بزاریم هیولاا

    خدایا این همه زیبایی وجود داشته توی این دنیا و ما بی‌خبر بودیم ازشون استاد جان بنظرم این آدمهایی که همیشه میگن که این خارجی‌ها و ببینید نه مذهبی دارن نه نمازی میخونن و در نظر اونها کافرن و مثلا حجاب ندارن ولی میگن ببین خدا چجوری بهشون میده .من به این نتیجه رسیدم که اونها هیچ چیزی و هیچ کسی رو بین خودشون و‌خداشون قرار نمیدن برعکس ماها که آنچنان چیز بین خودمون و خدامون گذاشتیم و آنچنان مسیر به خدا رسیدن رو‌دشوار کردیم که اصلا نمیشه بهش رسید این همه شرکی ‌‌‌‌‌که داریم و اسمش رو گذاشتیم راه راست و گذاشتیم ایمان اسمشو گذاشتیم شفاعت ..گذاشتیم امامان که از خودمون بهترن و ما لیاقت نداریم مگه اونا شفاعت کنن اسمش رو گذاشتیم دعاها گذاشتیم عزاداری و فکر میکنیم اینجوری به خدا میرسیم در صورتی که واسه به خدا رسیدن به هیچکدوم از اینا نیاز نیست

    و به‌ما‌نگفتن که هیچ چیزی بین ما و خدا نیست و دسترسی به خدا داشتن اصلا سخت نیست

    استاد جانم من در مردم آمریکا یا جاهای دیگه ای که دارن توی بهشت زندگی میکنن و اینقدر راحت به این نعمت هارسیدن اینو میبینم که مثل ما با خدا بودن و خاستن و بهش رسیدن رو سخت نکردن و اتفاقاااا نسبت به ما اونقدر شرک ندارن ولی ماها به اسم مسلمانی و شیعه بودن چقدر شرک های مختلفی برای خودمون درست کردیم و تازه شاکی هم میشیم که خدایااااا چرا اونا که نه حجاب دارن نه مذهب نه نماز نه هیچکدوم از کارای که ما انجام میدیم ولی این‌همه نعمت و فراوانی دارن

    بنظرم نیاز به کمی تفکر و تعمق در خودمون داره

    استاد عزیزم بی نهایت ازت سپاسگزارم به خاطر این همه آگاهی که بهمون میدید

    این همه ذهن مارو باز میکنید این‌همه زیبایی رو به ما نشون میدید

    سپاسگزارم بابت این همه نعمت و فراوانی که وجود داره

    آمریکای هیولا عاشقتم که اینقدر زیبایی امیدوارم یه روزی بیام و این بهشت رو از نزدیک ببینم که واقعا دیوانه کنندست برام

    خدایا بابت تک تک زیبایی های آمریکا شکرت

    خدایا بابت این سایت و این راهی که توش قرار گرفتم شکرت

    دوستان عزیزم دوسدارم یه بار دیگه بهتون بگم که کامنت ها و نظراتتون خیلیییییی عشقه

    خدا به همراهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    نرگس و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 3547 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    استاد شروع سفرتون رو تبریک میگم

    باز هم سفر اونم در دل تابستان چقدر لذت بخشه

    باز هم سفر و کلی معجزات خداوند منتظرمون هست خدا میدونه که قراره چه شگفتی هایی از این سفر زیبا برامون شکار کنید

    خدا میدونه که چه زیبایی هایی در انتظار مون هست برای تماشا کردن و لذت بردن

    خدایا شکرت چقدر این کشور پهناور و پربرکته که استاد نصف بیشترش رو گشته

    سفر با یک تراک کمپر رویایی که برق تولید میکنه به اندازه ای که میتونه برق یک خونه رو در بربگیره این فوقالعاده است بخاطر همین اختراعات بوده که خداوند وقتی انسان رو خلق کرده بخودش احسنت گفته

    این تراک و کمپر و او وسایلی که آنباکسینگ کردین نشون دهنده ی اینکه انسان هم قدرت خلق کردن داره

    انسانها یا دستان خداوند جهان رو گسترش میدهند با چنین خلاقیتهایی

    استاد جان آرزو میکنم بهترین سفر زندگیتون رو تجربه کنید در کنار خانم شایسته ی عزیز

    آرزو میکنم که لحظه به لحظه خداوند متعال هدایتگر و حمایتگرتون باشه

    آرزو میکنم که در بهترین زمان و در بهترین مکان قرار بگیرید و در آغوش رب العالمین فقط لذت ببرید و همیشه زیر باران برکت و نعمت و فراوانی خداوند غرق باشید

    استاد عزیزم دعای ما بدرقه ی راه شماست

    ان شاءالله که در پناه خداوند بهترین بهترین ها رو در این سفر رویایی تجربه کنید

    عاشقتونم بینهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم شایسته ی عزیز

    ٢٠ روز تقریبا از آخرین سفری که رفتم میگذره، اما چند روزِ که عجیب دلم سفر میخواست،

    جالبِ سریال سفر به دور امریکارو شروع کردم چند روزِ و قسمت 5 رسیدم حس خوبی میده ، به قول دوستان انگار خودت تو سفری..

    دیدن اون زیبایی ها و استیت پارک ها و دریاچه ها هوش از سر آدم میبره ، منی که عاشق جنگل و طبیعت و دریا و هر مدل ردیاچه و آبم،

    که وقتی شمال میرم واقعا دلم نمیخواد برگردم،

    احساس میکنم اون حس خوب که از اون فایل ها گرفتم ، باعث شد به یک سفر مجازی جدید دعوت شم، الان ٧ صبح که من دارم این قسمت رو میبینم جوری خوشحال شدم که گفتم پاشو که سَفرِت شروع شد.

    احساس کردم منم بابد خودمو جمع و جور کنم آماده ی یک سفرِ لذت بخش دیگه بشم،

    چقدر ثروتمند بودن خوبه چقدر قشنگه وقتی بتونی هر چیزی که دلت میخواد رو بخری ، هم برای لذت بردن ِ خودت، هم برای خیر رسوندن به شرکتی و کارخونه ای که به دفعات جنس باکیفیت بهت عرضه کرده و بهش علاقه مند شدی،

    چقدر عالیه ثروت داشتن که بگی ما خرید میکنیم از این برند های هیولا حالا استفاده کردیم ، کردیم، نکردیم هم راهِ دوری نمیره…

    چقدر باید بگذره تا به همچین نگاهی و دیدگاهی برسیم ..

    استاد خدا بهتون سلامتی و ثروت بیشتر بده، به قول آقای عطاروشن آدم بعضی جاها دیگه حسودیش میشه، به این نگاهتون به زندگی، به این سبکِ زندگی …

    به این همه آزادیِ مالی

    خدا خیرتون بده و سپاسگزارم که یک سَفرِ دیگه دارید مارو میبرید.

    عاشقتونم و سفر بخیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1664 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید سلام بر استاد عباسمنش عزیز به به بازم فایل زیبای سریال زندگی در بهشت که حتی خود اسمش هم زیباست هم فرکانس مثبت داره وهم به آدم آرامش عالی میده چقدر استاد زیبا این فایل را توضیح وتبیین کردند خیلی جالب بود دوستان همه چیز از افکار ما صورت میگیره ما با افکارمون داریم جهان خودمون را خلق میکنیم به خواسته هامون توجه کنیم نه به ناخواسته ها تمرکز برروی چیزهای مثبت کنیم نه منفی باید افسار ذهنی که دوست داره مارو سوق بده به چیزای منفی به گذشته به فرکانس بد بتونیم افسار اون ذهنو به دست بگیریم وهدایتش کنیم به سمت خواسته ها وچیزای مثبت مثل یک سرمربی فوتبال که چطور بازیکنان وترکیب را داخل زمین می چینه واونا طبق دستور سرمربی عمل میکنن ما هم باید سرمربی ذهن خودمون باشیم وبهش دستور بدیم که مثبت عمل کنه درسته اولش سخته ویکم اذیت میشیم ولی بعدش آسانی هستش ونتایج مثبت وعالی درپیش داره فقط باید بخواییم ما می تونیم به هر چیزی که می خواهیم برسیم واقعا سعی کنیم احساسمون را در هر شرایطی عالی نگهش داریم بازم ممنون هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد وپیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم واستاد شایسته عزیز و همه اعضای محترم خانواده عباس منش

    به امید خدا باز هم سفری در پیش داریم و سفری به ناشناخته ها و جاهایی که قبلا نرفتیم

    تحسین میکنم آزادی مالی و زمانی و مکانی شما رو و سپاسگزارم از اینکه فایل تهیه میکنید

    شما رو به خدا می‌سپاریم و آرزوی بهترین سفر رو براتون داریم

    تراک کمپر عالی با امکانات بروز و دسترسی راحت

    آنباکس 2 وسیله و اینکه استاد به کمپانی‌های خوب خیر می‌رسانند

    تجسم سفر خوب و نتیجه عالی

    تشریح سفر برای ما

    احساس خوب استاد

    هدایت خواستن

    شجاعت و جسارت

    آزادی از هر نوعش

    زیاد حرفی برای گفتن نیست فعلا و تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس …….

    خدا قوت،خداحافظ و خدا هادی

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    فهیمه مقاتلی گفته:
    مدت عضویت: 2559 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمام دوستان همسفرم در این فصل از سریال سفر به دور آمریکا

    خدا را سپاس می‌گویم که دوباره فرصت سفر کردن به استاد و خانم شایسته عزیزم را داد تا دست خداوند شوند تا ما هم در این سفر همراهشون باشیم

    وقتی اسم سفر اومد دیوانه شدم از خوشحالی، چون هم کلی زیبایی و شادی ها و لذت ها و نکات مثبت و امکانات می‌بینیم که هم احساسمون خوب میشه هم کانون توجه همون روی زیبایی بیشتر میره و هم خواسته داشتن خیلی از چیزهای که در این سریال میبینم داریم و چه بسا وقتی با توجه به اون چیز و تحسین کردنش و لذت داشتنش را تجربه کنیم، خیلی زود بهش میرسیم

    و اما سفر به نظر من یک آپدیت برای روح هست چون روحمون در آرامش بیشتری هست و فقط در لحظه هستیم و در حال دیدن و کشف و شکار زیبایی ها و لذت های بیشتر هست، من و همسرم همیشه وقتی میرم سفر به خودمون میگیم چقدر سفر از همه نظر عالیه وقتی سفر هستی انگار از کل دنیا کنده شدی و چسبیدی که فقط لذت ها رو تجربه کنی

    استاد نمیدونید این سریال ها چقدر به تجربه های جدید ما افزوده، من با دیدن این سریال ها و در کنارش با نوشتن کامنت در مورد زیبایی ها و نکات مثبت هر قسمت، ذهنم را بهتر هدایت میکنم به زیبایی ها و لذت ها، من با اینکه در مدار کامنت نوشتن نیستم ولی فصل قبلی سفر به دور آمریکا تعهد دادم که بر روی هر قسمت کامنت بنویسم و به لطف خداوند تا 80 درصد به تعهدم عمل کردم و نتیجه انجام این تمرین و دیدن این سریال را با تجربه سفرهای زیبا را داشتم، و خیلی از چیزهای که شما در سری قبل به ما نشون دادید رو تجربه کردم، استاد وقتی در سری قبل شما رفتید چشمه آب گرم، خیلی لذت بردم خیلی دلم میخواستم در چشمه آب گرم شنا کنم و دقیقا در فاصله نیم ساعتی تا شهرمون یه چشمه آب گرم بود که در تمام طول عمرم نرفته بودم با اینکه همیشه اون چشمه بوده ولی در مدار رفتن به اونجا نبودم و خیلی هدایتی بعد از اون قسمت ها با همسرم و دخترم رفتیم چشمه آب گرم و خیلی خیلی لذت بردیم، زمانی که رفتیم اول هفته بود و جز ما سه نفر هیچکس نبود هوا هم عالی نه سرد بود نه گرم خیلی احساس خوبی را تجربه کردیم و در کنارش کلی مواد معدنی به بدنمون رسوندیم

    – یه تجربه جدید دیگه در این یک ماه که داشتم، من با اینکه از بچگی همیشه همراه خانواده به مسافرت میرفتم ولی هیچ وقت به تهران نرفته بودیم و همیشه تهران در نظرم یه چیز بزرگ و هیولایی بود که خیلی شهر بزرگیه و آدم هاش از ما سرتر هستند و خیلی چیزهای دیگه که به تهرانیا حسودیم میشد که در آب و هوای خوب هستند و همشون خوشگل هستند و پوست روشن دارند و از امکانات خوبی برخوردار هستند اینقدر این چند مدت دوست داشتم تهران را تجربه کنم که به اون اندازه خارج کشور برام مهم نبود و به لطف خدا در این یک ماه اخیر دوبار سفر به تهران همراه همسرم و دخترم رفتیم و واقعا وقتی خواسته ای داری مهم نیست چیه مهم اون ذوق و شوقی هست که براش داری، و به لطف خدا اینقدر تجربه های خوب داشتم و حتی بهم کمک کرد که باور سرتر بودن آدم های شهر های بزرگ در ذهنم شکسته شد و فهمیدم اونا هم مثل ما یه آدم های عالی هستند و راحت باهاشون ارتباط برقرار میکردیم، حتی همه جا که میدونستند ما جنوبی هستیم چقدر خوشحال میشند چقدر احترام، چقدر محبت، چقدر با شخصیت بودند، واقعا خداوند ما را در مدار انسان های بی‌نظیر قرار داد و کلی فراوانی اونجا دیدیم و تحسین کردیم و خیلی جاها رو رفتیم دیدیم از ولیعصر تا تالار فرهنگ تا پارک دانشجو تا خیابان جمهوری تا زعفرانیه، الهیه، تجریش، مقدس اردبیلی، فرشته و چقدر خونه های شبیه به قصر زیاد بود و همه جا درختان سر سبز و بزرگ که انگار هوا ابری بود و رفتیم بام تهران، برج میلاد، جالبه تو برج میلاد مجسمه های زیادی ساخته بودند از افراد شناخته شده و خیلی طبیعی و زیبا بودند شبیه اون مجسمه های که در یه قسمت استاد به موزه ای رفتند کلی شخصیت های مهم آمریکا بودند و این مجسمه ها هم به همان کیفیت ساخته شده بود براشون مو کاشته بودند و ابرو و چشم های زیبا، حتی رگ دست براشون درست کرده بودند و خیلی لباس های مرتب و تمیز تنشون کرده بودند، کاخ سعد آباد رفتیم، پاساژ بزرگی در تجریش رفتیم و در کنار آدم های بالا شهر در یکی از طبقه هاش رفتیم غذا خوردیم، توی شهرمون سینما نیست تا حالا سینما نرفته بودم و سینما رفتیم و یه فیلم کمدی را دیدیم دوست داشتم هر چیزی را تجربه نکردم تجربه کنم که به لطف خداوند انجام میشد، بیشتر بالا شهر رفتیم و میگشتیم و دیگه ذهنم عادی شده که افراد شهر های بزرگ برتر از من نیستند و میدونم من لایق بهترین جاها و ارتباط با بهترین مردمان هستم و دیگه اون افراد در ذهنم بزرگ نیستند و دیگه ذهنم آماده شده برای ارتباط با افراد خارجی و رفتن به خارج کشور، و حتی زمانی که تهران بودیم نمایشگاه بین المللی وسایل منزل بر پا شد و رفتیم اونجا چقدر چیزهای زیبا و فراوانی و آدم های متشخص دیدم و به لطف خدا هدایت شدیم به خرید بهترین وسایل و چقدر لذت بردیم هم وسایل عالی خریدیم هم اشانتیون بهمون دادند هم در زمان خرید آزمون با نوشیدنی پذیرایی کردند، و بعد برگشتنمون هنوز یک ماه نشده بود دوباره بخاطر یه نمایشگاه بین المللی دیگه دوباره رفتیم تهران و در عرض یک ماه من دوبار سفر به تهران را تجربه کردیم و سفر دوم با اینکه بیشتر از دو روز در تهران نبودیم ولی کلی لذت بردیم و هر سری سفرمون از سفر قبلی لذت بخش تر میشد و سفر دوم هم رفتیم پارک ارم و هم حیات وحش و هم شهربازی کلی لذت بردیم و سری دوم که رفتیم نمایشگاه فقط به قصد دیدن بود و خریدی نداشتیم و توی نمایشگاه غرفه های زیادی بود و هر شخصی از اون غرفه ها خرید می‌کرد روی صندلی مهمانشون می‌نشست تا هم کارهای فاکتور خرید انجام بشه هم زمان از مشتریشون پذیرایی می‌کردند و من چون مشتریشون نبودم قاعدتا ازم پذیرایی نمیشد، ولی من قصدم این بود اعتماد به نفسم را تقویت کنم و چون هوا گرم بود دوست داشتیم یه نوشیدنی خنک بخوریم و من اولش به یه غرفه رفتم درخواست کردم یه آب طالبی به دخترم بدهند و در کمال احترام بهم دادند با اینکه مشتریشون نبودم، بعد گفتم به جا دیگه بریم یه نوشیدنی برای همسرم و یکی هم برای خودم خلاصه چند جا درخواست دادم و همه جا بهم نوشیدنی دادند هم برام فان بود کلی خنده ام می‌گرفت هم اعتماد به نفس بالا میرفتم و دو نفر آخری گفتند معذرت برای مهمانمون هست من هم گفتم اشکال نداره و رفتم ولی دوباره گفتم نباید ناراحت بشم که بهم نه گفتند برای اعتماد به نفس باز بالاتر یه جا دیگه رفتم گفتم میشه بهم موهیتو بدید، گفتند آخه برای مهمانمون هست بعد گفت باشه اشکال نداره مهمانمون نیستی ولی بهت میدیم من که کلی اونجا لذت بردم خیلی خوشحال شدم که به راحتی خودم را در اون هوای گرم سیراب کردمهم اعتماد به سقف گرفته بودم که دیگه پرو شده بودم، اینقدر چیز تجربه کردم که الان ذهنم یاری نمیده، راستی الان دلم سفر به دبی و ترکیه می‌خواهد و من و همسرم و دخترم به لطف خدا گفتیم ما قدم اول بر میداریم رفتیم کارهای مربوط به پاسپورتمون انجام دادیم، ما از سمت خودمون کارها رو انجام میدیم تا بقیه اش خدا انجام بده و در بهترین زمان و بهترین مکان ما را هدایت کنه برای تجربه زیبایی ها و لذت ها و شادی ها و فراوانی ها، راستی ما هم در قبال این سفرمون که ماشینمون کلی بهمون خدمت میکنه بهش حال دادیم و کلی بهش رسیدگی کردیم، راستی ما از تهران تا شهرمون فکر کنم 16 ساعت راه داشتیم و صبح حرکت کردیم دلمون میخواست تا آخر شب به خونه برسیم و به لطف خداوند از اصفهان تا شیراز، یه اتوبان کشیده شده که راه 5 ساعته را 2 ساعت می‌کرد که به لطف خدا دقیقا ساعت 2 شب رسیدیم خونه به سلامتی در واقع خدا ما را صحیح و سالم رسوند و توی مسیر راه یه هم زمانی جالبی خداوند برامون انجام داد، این اتوبان اصفهان تا شیراز هنوز افتتاح نشده بوده و در ورودی‌ یه نگهبان بود که یه در بسته گذاشته بود نمیذاشت کسی رد بشه موقعی که هنوز 500‪ متر تا در ورودی داشتیم دیدیم 5 تا ماشین برگشتند مثل اینکه نگهبان اجازه ورود بهشون نداده بود ولی ما به راهمون ادامه دادیم ما با یه ماشن دیگه همزمان رسیدیم دم در، همون موقع نگهبان اجازه نداد ما هیچ حس بدی نداشتیم در چند ثانیه بعدش یه ماشین رسید و با نگهبان حرف زد و گفت آشنای مهندس هست و مهندس تلفنی به نگهبان گفت در براشون باز کن و ما هم با اون دوتا ماشین وارد اتوبان شدیم واقعا هزاران بار خدا رو شکر کردیم اگه 5 دقیقه این ور و اون زودتر یا دیرتر می‌رسیدم ممکن بود اجازه ورود به اتوبان بهمون داده نمیشد و خداوند در هر لحظه حواسش بود که ما در زمانی که می‌خواستیم و در بهترین و لذت بخش ترین مسیرها ما را به خونمون برسونه و جالبه در تمام طول اتوبان دور تا دورمون برنج کاشته بودند و بوی برنج کامفیروز ما را دیونه می‌کرد و بعد جاده اتوبان خارج شدیم، و جاده از شیراز تا نزدیک های شهرمون بوی بارون، بوی کاه کل هوا رو گرفته بود اصلا روز و شب رویایی داشتیم و خدا رو شکر میکنم که هر دفعه سفر ما را جالب تر و لذت بخش تر میکنه، دیگه فعلا تا همینجا یادم بود آن شالله بقیه چیزها که یادم بیاد مینویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    هادی و مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    سلام به استاد خوش اندام و خوش صحبتم

    و سلام به استادمریم بانوی عزیز

    امروز من هم در مسافرت و خوش گذرانی بودم که گفتم بیام و این فایل زیبا رو نگاه کنم

    اول از همه به نکته های این فایل عالی توجه کنیم اول از پرادایس زیبا و اون دریاچه بی نظیر و این سرسبزی و زیبای فوق‌العاده که داره

    از این خریدهای عالی استاد و اون ماشین تسلای خوشگل از این ماشین بی نظیر فرد از این همه فراوانی و زیبای

    امروز که میخواستم بیام یک سفر یک روزه گفتم خدایا

    من رو هدایت کن به سمت بهترین جا و زیبا ترین جا

    چند وقت پیش بود که یکی از همسایهامون گفت که رفتم یه جایی که یک آبشار زیبا داره

    امروز که میخواستم حرکت کنم گفتم هدف این آبشار هست اومدم تا اونجایی که همسایه آدرس داده بود رسیدیم اونجا ولی خبری از آبشار نبود توی گوگل سرچ کردیم و از طریق مپ پیدا کردیم و سفر رو ادامه دادیم وقتی با پایان سفر رسیدیم باز خبری از آبشار نبود خانمم گفت که اشتباه اومدی باید از یه جا دیگه میرفتیم ولی من ادامه دادم تا رسیدم به یک جاده خاکی که فقط جا برای رفتن یک ماشین بود اول خواستم برگردم ولی ادامه دادم تا رسیدیم به پایان جاده خاکی که رسیدم به یک رودخانه زیبا که هیچکی اونجا نبود خلوت و دنج و پر از درختهای آلبالو و آلوی وحشی و خدارو شکر که به اونجا هدایت شدیم و بعداز خوردن کباب دلپذیر و کلی بازی کردن و آب بازی در راه برگشت گفتم بزار از اونجای که اشتباه اومدیم برگردیم که به سمت آبشار میرفت وقتی رسیدم اونجا آنقدر شلوغ بود که حتی جا برای نشستن نبود

    و خدارو شکر که امروز عالی هدایتم کرد

    ممنون از استاد عزیزم که بهم یاد داد هر هدایتی خیره و وقتی خدا هدایت کنه قطعا بهترینها رو برات کنار گذاشته

    استاد جانم منتظر فایلهای بی نظیرتون از سفر به دور آمریکا هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    مرضیه ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1576 روز

    بنام خدایی که ما را به سفر زمین دعوت کرد و ما همیشه در این زمین مسافریم

    سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز و همسفرها و هم فرکانسهای عزیزم

    به به یک سفر دیگه و کلی خاطره و درس و آموزش سیار

    می دونی استاد هر وقت سفرهای شما را می بینم انگار دارم سناریو نویسی می کنم

    انگار دارم خلق می کنم برای خودم لحظه هامو همش می گم آخ جون مرضیه جون اینجا را هم می بینیم

    وقتی روی نقشه داشتید توضیح می دادید کجاها رفتیم کلی خوشحال بودم که آخ جون بقیه اش را هم می ریم

    من عید امسال یک دفتر برداشتم و از اول عید شروع کردم به دیدن سفر آمریکا از اول و جوری برای خودم سفرنامه نوشتم انگار من رفتم این سفرها را

    و انگار دارم برای کسی تعریف می کنم این سفر چطوری بوده و کجاها رفتم

    دیروز دنبال یک دفتر می گشتم که یک سری نکات را بنویسم اون دفتر را برداشتم باور می کنید یادم رفته بود

    و وقتی دیدم سفرنامه آمریکامو کلی لذت بردم و گفتم کاش ادامه داشته باشه

    که شما دیروز فایل را گذاشتید و به به از این فرکانس که بلافاصله از طرف خداوند سریع الجواب، جواب داده شد

    الان که یادش می افتم باز با خودم می گم ببین مدیریت خدا را

    واقعا خدا جورچین خوبی هست قبل از ما، کارها را مدیریت می کنه.

    خوب این بهم الهام شد پس برای چی باید نگران باشم چون قبل از شروع هر کاری خدا اونجاست و همه کارها را داره انجام می ده

    دفترم را برام گذاشته جلوم، که بله مرضیه جان یادت رفته من یادت می اندازم قراره دوباره بریم سفر، ادامه سفرنامه ات را بنویس

    امسال رفتم تنگه دار و دقیقا همون درختهای بلند که در سفر آمریکا دیده بودم اونهایی که به سوی نور قدشون را بلند کرده بودم دیدم. تمام جاهایی که می رفتم منو یاد سفر به آمریکا می انداخت

    و حالا خوشحالم که خداوند دوباره مثل همیشه داره مسیر زندگی ما را به سمت زیبایی های بیشتر می برد

    وقتی کامنت سیدعلی خوشدل را خواندم دیدم ایشون هم هدایت شدند به سفر کردن با دیدن مسیر زندگی استاد

    همینطور دوستان دیگر که کامنت نوشته بودند هدایت شده بودند به دیدن زیبایی های بیشتر

    و برام منطقی شد که منم دارم سفارش می دم به جهان هستی که منم عاشق سفرم

    عاشق زندگی در لحظه

    و دیدن هر لحظه زیبایی ها

    منم لذت می برم از خریدهای استاد و این همه عشق ایشان

    بله پس همه این احساس های خوب و فرکانسهای خوب، نتیجه اش برام اتفاقات خوب است

    همین هم شد صبح که کامنت دوستان را خواندم اول صبح رفتم یک پیاده روی عالی در صبح روز جمعه

    چون صبح زود بود گفتم شاید خلوت باشد یکم ترسیدم ولی گفتم بابا خداوند این ایده را داده سریع عمل کن برو و رفتم پر از احساس خوب بودم و در پیاده روی به یک پارک هدایت شدم که بسیار زیبا بود و در آنجا یک خانم به من گفت با من والیبال بازی می کنی و با ایشون بازی کردم و هم از پیاده روی لذت بردم و هم از بازی گروهی کلی لذت بردم ایشونم اهل کوه و مسافرت بود و کلی همش از سفرهاش گفت و جاهای جدید بهم معرفی کرد و کوه های قشنگی را که نزدیک خانه مان بود بهم معرفی کرد و دیدم که خدا دقیقا داره منو هم به مسیر ایجاد لذت در زندگی هدایت می کند.

    و فهمیدم وقتی خدا برات سناریو می چینه همش لذت است و لذت

    و معنی این جمله استاد هر روز برام منطقی می شه که خدایا منو در زمان مناسب، در مکان مناسب، در میان روابط مناسب قرار بده

    خدایا شکرت بابت این سفر زیبا

    به خودم تبریک می گم که خداوند منو در این کشتی نوح سوار کرده و از همه آسیب ها و خطرها در امانم و انگار هدایت این کشتی در دستان خداوند است و هر لحظه منو با اتفاقات زیبا سورپرایز می کنه

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز سفرتون مثل همیشه پر از لذت و همزمانی ها و برنامه های ناب خداوندی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    حیدر احمدی برزگر گفته:
    مدت عضویت: 1311 روز

    درود بر استاد جان و مریم خانم شایسته و همه خانواده صمیمی عباس منش

    خدا رو شکر بابت همه نعمت‌ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده،

    استاد جان از اینکه لذت همراهی رو دوباره به ما دادی از شما سپاسگزارم.

    لذت مسافرت به دور آمریکا، لذت رانندگی با فورد زیبا و باقدرت ، لذت زندگی در کمپر جذاب.

    استاد جان ، مسافرت زیباترین حرکت انسان به سوی زیبای های بیشتر است ، وقتی مسافرت آغاز می‌شود انسان انرژی تازه ای می‌گیرد، شروع مسافرت ، یعنی شروع یک زندگی تازه ، شروع یک حرکت جدید ، شروع طی کردن تکامل انسان به سوی نعمت های بیشتر، کمک به حرکت جهان ، به سوی سعادت ، و هزاران برکت که در طی سفر به دست می‌آید.

    لذت بردم از شروع دوباره سریال سفر به دور آمریکا ، سفر به دور آمریکا ی زیبا و با شکوه ، سفر به دور آمریکا ی که مردمانش به خدا اطمینان دارند .

    من کارم ماشین های سنگین است ، لذت بردم از اون ورودی اتو سرویس فورد ،

    بی تردید در پشت سر این کارخانه عظیم ، افکار زیبای است که با قوانین خداوند کار می‌کند. صاحبان که قوانین رو درک کردن و به کسترش جهان کمک کردن ، و همزمان از نعمتهای خداوند بهرمند هستن.

    استاد جان به عنوان یکی از اعضای این خانواده صمیمی، از خدا سپاسگزارم که در این راه ما را هدایت میکند و از شما هم سپاسگزارم که دستی شدید از دستان خداوند، برای یاد آوری توحید و یکتا پرستی به ما ، به همراه لذت بردن از نعمت ها ، سپاسگزارم

    در آخر برای همگی ،شادی ، سلامتی، خوشبختی و ثروت و سعادت در دو دنیا رو آرزو میکنم. آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: