https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/05/abasmanesh143-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-05-10 07:05:232024-03-06 08:21:29سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 143
139نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
فکر کنم این قشنگ ترین فایل سفر به دور امریکاست . من خیلی خیلی خیلیییی زیاد اب و دریارو دوست دارم و اصلا زیبایی این ساحل باور نکردنی بود . چقدررر زیبا بود اخه و اون مردمی که داشتن تو همچین جای رویایی شنا میکردن . خدایا منم همین تجربه رو میخوام خب؟ بعد نگی نگفتیی
خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی ای که دیدم . هرچی بگم کمه از زیباییش
چقدر تاثیر دیدن این زیبایی ها سریع تو زندگیمون نمود پیدا میکنه . من امروز با خدا دوتایی رفته بودیم دوچرخه سواری لب زاینده رود قشنگمون .بماند از لذتی که بردم تو این صبح زیبا ولی یهو یادم انداخت که برم تو مادی نیاصرم اونجا دوچرخه سواری کنم . وقتی ادم از هدایت میگه یعنی همین این همه سال تو اصفهانم نررفته بودم تازه با اینکه کلی ادعام میشه همه جارو گشتم ولی اینجا رو ندیده بودم وسط هیاهوی شهر یه مادی بزرگ اب و کنارش درختای خیلیی بزرگ و یه عالمه ازین پیچک هاا و چون صبح بود صدای پرنده ها مستم میکرد . اونقدر ارامش و انرژی اونجا بالا بود که یه خانمی چهار زانو نشسته بود مدیتیشن میکرد. حتما سرچ کنید ببینید
اینم از معجزات تمرکز بر زیبایی ها . خدایا شکرت که انقدر زود جواب فرکانس های جدیدمون رو میدی
به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام خدمت همه دوستان و همراهان صمیمی سایت بزرگ عباس منش
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو مریم شایسته
خدا را شکر می گویم که در مدار و فرکانس این آگاهی ها قرار گرفتم .
خدا را شاهد میگیرم از ابتدای این فایل بی نظیر اشک از چشمانم جاری بود .خدا را شکر به خاطر این همه زیبایی ونعمت که به همه بندگانش ارزانی داشته است
استاد عزیز از شما صمیمانه سپاسگزارم که ما را در این مسیر خوشبختی هدایت کردید
از همه عزیزانی که به هر شکلی در رساندن پیام ها و الهامات الهی در این مسیر به من و خانواده ام کمک نموده اند صمیمانه قدردانی و تشکر می کنم.
خدا را شاکرم به خاطر وجوداین اقیانوس بزرگ زیبا این اقیانوس خوش آب و رنگ بسیار دیدنی و جذاب. واقعا نمای بالای این اقیانوس برای من عظمت عجیبی داشت
امروز به خودم گفتم کفران نعمت است که این همه زیبایی را ببینی و خدای بزرگ را ستایش نکنی خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
رنگ آب بینظیر این اقیانوس چشم هر بیننده ای را مجذوب خودش میکند کف های آب اقیانوس مثل تور سفیدی بر ساحل پهن می شود، میتوان این پوشش قدرت لایزال الهی تصور کرد که همواره بسوی ما در جریان است
زلالی این آب صافی و صداقت انرژی پاک الهی را صدا میزند
می توان آن را با تمام سلولهای عصب شنوایی فهمید..
میتوان تنوع زیبایی دریاهای دنیا را در این اقیانوس دید
خدایا چگونه این همه زیبایی را یکجا جمع نموده ای
دریای آرام ، برکه های پر از آب زلال ، آب های مواج اقیانوس بیکران آبی ،
عظمت و زیبایی جنگل های سرسبز ، مردمان شاد و پر انرژی زیبایی جاده های قشنگ و سرسبز ارتفاعات بلند سرسبز و سر به فلک کشیده
ای خدا از چه بگویم که توانسته باشم ذرهای از زیبایی و عظمت تو را ستایش کنم
پروردگارا از اینکه گوشهای از قدرت بی نهایت خلقتت را به من نشان دادی، سپاسگزارم
خدایا تو شاهدی که کلمات و جملات درون ذهن من از به تصویرکشیدن این همه زیبایی ناتوان است.
اوایل فایل این آهنگ دلنشین ذهن مرا مدهوش کرد، با اشک چشم فقط میتوانستم زیر لب الله اکبر بگویم و بس…
نمای زیبای ساحل شنی از بالا مثل پوست دست میماند که مردم روی آن راه میروند
من اینگونه تصور میکردم
خداوند دستان خود را کنار ساحل گذاشته تا بندگانش روی آن با لذت و آرامش زندگی کنند.
چقدر آسمان آبی و ابرهای سفید به زیبایی تصاویر جان تازه ای میبخشد
سنگهای آتشفشانی که نماد پایداری و استقامت این جزیره زیبا است قابل ستایش است.
استاد عزیز نوش جانتان
گوارای وجودتان
شما و خانم شایسته سزاوار این لطف و محبت طبیعت و کاینات هستید.
باور کنید با دیدن این تصاویر آنقدر خواسته های جدید در من شکل میگیرد و در آنها غوطهور میشم که حدود دو ساعته در افکار لذت بخش آن سیر میکنم.
از دیدن زیپ لاین زیبایی که به آن هدایت شدید خدا را شکر میکنم.
چه افراد شاد و پر انرژی ای همیشه با شما هم فرکانس هستند
چقدر انسان ها مشتاق خدمت کردن به شما هستند
واقعاً همواره قوانین الهی در جریان است
اینجا هم قانون تکامل را بصورت آموزش پلکانی زیپ لاین به من یادآوری میکند.
چقدر تشبیه پروانه وزنی خانم شایسته به من قانون تمرکز بر زیبایی ها را خوب آموزش میدهد
این نگاه از طرف شخصی است که به درجات بالای عزت نفس دست پیدا کرده است و واقعا تحسین برانگیز است.
لطف و محبت و عشق شما نسبت به کودکان قابل تحسین است
استاد از اعتماد به نفس بالای شما خوشم اومد که براحتی همیشه ایرانی بودنتان را با افتخار بیان میکنید.
خدایا شکرت به خاطر این آب و هوای عالی بارانی که حسن ختام این فایل قرار دادی. برای تک تک قطرات این نعمت زیبایت تو را شاکرم.
دوستان عزیز خیلی وقت بود که کامنت نگذاشته بودم و فقط فایلهای سایت را میدیدم و کامنت ها را میخوندم اما تجربه امروز یک تفاوت دیگه داشت چراکه فهمیدم وقتی برای کامنت نوشتن اقدام میکنی زمان بیشتری به تمرکز و توجه به زیبایی ها میگذرونی و طبق قانون باید منتظر دریافت زیبایی های بیشتری در زندگیت باشی.
باز هم از شما دوستان عزیز و استاد عزیزم کمال تشکر را دارم که برای خواندن کامنت من وقت گذاشتید و به من توجه داشتید.
ایشالله به زودی دسته جمعی در کنار استادمون و خانم شایسته مجدداً به جزایر زیبای هاوایی می آییم و لذت میبریم.
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار
این فایل بی نظیر بود ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر
چقدر زیبا بود خدای من، این جزیره شگفت انگیز، و این انسان های دوست داشتنی و ارزشمند. اینقدر برخوردهای دوستانه و محترمانه. اینقدر خنده و انرژی مثبت و حال خوب. الهی صد هزار مرتبه شکر. خدا رو شکر بخاطر سلامتی تون و اینکه با وزن ایده آل تونستین این تجربه دوست داشتنی رو بدست بیارید. من خودم کار در ارتفاع کار کردم ولی بسیار بسیار مشتاقم زیپلاین رو تجربه کنم. چون یه چیزی دیگه است. مربی ها خیلی ماهر بودن ولی یه نکته داشت کارشون، اونجا که باید با قرقره و طناب خودتون رو میکشیدید بالا اگه طناب رها میشد هیچ ابزار ترمزی وجود نداشت. و گرفتن طناب با دست نیاز به دستکش مخصوص داره. از ویژگی های کار با طناب و تجهیزات کار در ارتفاع اینه که هر جا مربی سوت بزنه به معنی اینکه طناب و تجهیزات رو رها کن، بتونی بلافاصله تجهیزات رو رها کنی ولی پرت نشی پایین. اون حرکت خانم مربی برای نجات خانم شایسته خیلی خیلی حرفه ای بود کلی ذوق کردم. و دوست دارم تجربه اش کنم . اون دختر و پسر شجاع خیلی کارشون عالی بود و مخصوصاً اون دختره که چقدر شخصیت جالبی داشت که از هر چالشی استقبال میکرد، سه تا استیشن رو رد کرده ۱۰ تا پوش آپ میزنه چندین و چند تا حرکت ژیمناستیک میزنه . واقعا دختر شجاعی بود و شایسته تحسین و تشویق . اون بارون آخر برنامه 😍😍😍 خدای من ، صد هزار بار شکر بخاطر اون نعمت بارون ، چقدر انرژی مثبت میگیرم از بارون، و هنوز دوست دارم وقتی بارون میاد برم زیر بارون . این فایل سرتاسرش زیبایی بود. مزارع و طبیعت چشم نواز و بی نظیر و منظره زیبای سرسبز با بکگراند اقیانوس آبی 😍😍😍 بقول آمریکایی ها spectacular
الهی صد هزار مرتبه شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
خدایا متشکرم که انسانهایی ارزشمند هستن روی زمین که لایق این سرزمین های زیبا باشند.
برای همه سلامتی و عافیت و شادی در پناه الله یکتا آرزو مندم.
چقدر زیبا که من چند روز پیش یک فایل با عنوان کار کردن روی پاشنه آشیل دیدم و خیلی فکر کردم که پاشنه آشیل من دقیقا چیه و بعد از کلی فکر و تحلیل متوجه شدم که به علت یک سری تجارب و افکار محدود کننده در طول زندگیم به من یه سری باور غلط وارد شده و اون چی بود؟؟
ترس از ناشناخته ها یا ترس از چیز هایی که تجارب بد خودمون داشتیم و یا از دیگران شنیدیم.
من چند روز دارم تحلیل میکنم و ریشه های این باور محدود کننده رو دارم جست و جو میکنم و از خدا ام جهت حل این باور منفی درخواست هدایت کردم.
اینم بگم که الان در موقعیتی هستم که قرار مهاجرت تحصیلی به فرانسه به خواست خدا داشته باشم و عملا میخوام وارد کلی از ناشناخته ها بشم.
در این حد که من هیچ وقت سوار هواپیما نشدم و سفر خارجی نداشتم.
خب هر کسی میدونه این روند کلی ناشناخته داره و ذهن انسان تو این جور موارد که خیلی کارش یهو زیاد میشه و شروع به ایجاد ترس ها میکنه.
ترس از هواپیما، ترس از تنهایی، ترس از کار هایی که خودت باید انجام بدی، ترس از یک محیط ناشناخته با آدمای ناشناس، ترس از اینکه دیگه کسی مث خانواده مراقبت نیست یا برات غذا آماده کنه و خیلی چیز دیگه…
من اول نشستم خیلی خوب ریشه های این حالت های ترس در خودم رو که به عنوان پاشنه آشیل برا من بود چکاپ کردم و اومدم دیدم این ترس ها ریشش از کجا آب میخوره
🧠 من توی خانواده ای بزرگ شدم که پدرم به خصوص از ناشناخته ها خیلی میترسه و این ترس توی خیلی از موارد به بچه هاشم القا کرده..
مثلا شبا گاز چک میکنه هر شب یا در میبینه که قفل داره…
یا طول زندگیش در زمینه شغلی ایش همیشه از کار جدید شروع کردن میترسه با این حال که از شغلش معمولا در حال نالیدن هست، از گرفتن حقش از دیگران میترسه یا حرف مردم براش اهمیت داره، البته من پدرم قضاوت نمیکنم چرا که من به صورتی که اون زندگی کرده من جای اون نبودم و اونو هیچ وقت سرزنش نمیکنم و کمکش هم میکنم به خصوص توی این سه سال که کنار خانوادم بودم اما الان صرفا دارم ریشه هایی که منجر به یک پاشنه آشیل برا من شده رو واکاوی میکنم، چرا که یافتن ترمز ها بسیار مهم تر از گاز دادن هست با توجه به دوره کشف قوانین زندگی…
🧠
مادرم خدا رو شکر خیلی در زمینه شجاعت بهتره اما خب اونم یک نوع دیگری از ترس ها رو داره و به من القا کرده، مث ترس از خدا یا احساس گناه، اینکه مثلا ما خدا رو مث ی معلم یا ناظم برامون تعریف شده بود که میخواد در صورت کوچکترین خطا بیاد و حالمون بگیره. از طرف دیگه کنار این باور محدود کننده نسبت به خداوند، یه ترمز دیگه همونو داشت و این باور هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند. این خودش اصن ترس ایجاد میکنه تو آدم و همیشه نگرانی که الان چون خدا دوست داره یه مشکل و بلای بزرگ برات داره آماده میکنه برات ارسال میکنه…انصافا این خودش خیلی باور محدود کننده ناجوریه
و من با بررسی دقیق باور هام توی سه ماه به این ها رسیدم.
🧠همچنین رفتار خواهرم تو کودکیم با من به نحوی بوده که منو به صورت های مختلف میترسوند، اونم وقتی که خیلی کوچیک بودم، مث اینکه منو میبرد تو اتاق و چراغ خاموش میکرد و من از ترس فرار میکردم و به من میخندید… حالا این کار به صورت مرتب و من نمیدونم دقیقا چند بار ولی تکرار میشد…
🧠 همچنین یادمه تو بچگیم با توجه به اینکه ما خانواده سنتی داشتیم، داداشم ی فیلم به نام خوابگاه دختران آورد و ما دیدیم که یادمه تا چند هفته من از رفتن به دستشویی میترسیدم چرا که ما دستشویی مون بیرون و توی حیاط بود. بماند که خودمم با توجه به این روند غلط کلی فیلم ترسناک میدیدیم. شاید به خاطر این بود که توی فیلم های ترسناک، مواردی مث عشق بازی و اینا نداره اصولا خیلی و مام خیلی راحت تر بودیم برا دیدنشون با توجه به اینکه خانوادمون سنتی بود.
🧠حرف دیگران نیز عامل دیگه ای که در این زمینه تاثیر گذار بود و گوش دادن به اتفاقاتی که برای دیگران افتاده و تجارب تلخشون یه نوع ترس در وجود آدم برای موارد آینده القا میکنه…
خب
من توی این مدت این ترس ها و این ریشه های باور های محدود کننده رو پیدا کردم اونم خیلی دقیق…
حالا تقریبا یک هفته است که تصمیم گرفتم روی این باور های محدود کننده کار کنم و اون ها رو با دلایل منطقی برای ذهنم، برطرف کنم.
اول اومدم برای خودم لحظاتی که بر ترس هام غلبه کرده بودم برای خودم مرور کردم و احساس قدرت در خودم تقویت کردم
مثله:
من سر تیراندازی با اسلحه توی سربازی خیلی ها از لگد اسلحه میترسیدن، انصافا منم میترسیدم. اما مرتب اون حرف فرمانده مون رو برای خودم مرور میکردم که این تیراندازی خیلی فرصت خوبیه براتون چرا که هم رایگانه اینجا و اگه بخواید برید بیرون کلی پول باس بدین و هم ی تجربه لذت بخشه. همچنین، از خدا توی اون شب میخواستم که منو کمک و هدایت کنه و احساس خوبی گرفتم. خیلی از بچه ها ترسیدن و تیر نزدن در حالی که من جزو گروه اولی بودم که تیر میزدم و برای اولین بار بود صدای تیر میشنیدم. اتفاقا اون روز خدا رو شکر من خیلی خوب تیر زدم و ی تجربه عالی بود. و به قول استاد وقتی شما به یکی از ترس هاتون غلبه میکنید این میشه منبع تغذیه ای برای بقیه ترس هاتون که میتونین ازش کمک بگیرین. دقیقا مث داستان بانو شایسته که از دوچرخه سواری میترسیدن ولی با کار کردن روی افکارشون تصمیم به یادگیری گرفتن و با توجه به دوچرخه سبک و خوبی که استاد برای ایشون تهیه کردن باورشون تقویت شد و دوچرخه سواری یاد گرفتن. حالا با توجه به اینکه این ترس حا کرده بودن مابقی ترس ها مث یادگیری جت اسکی و …. به قول خودشان ساده تر شد.
یا مثال دیگش اینه که من ۱۱ سال پیش گواهینامه گرفتم اونم تو سن ۱۸ سالگی اونم بار اول قبول شدم. اما با توجه به شرایط خانوادگی که داریم تا الان که ۲۸ سالمه سوار ماشین نشدم چرا که یا ماشین نداشتیم یا اگه ام داشتیم من ترجیح میدادم که اصن سوار نشم که یه وقت خدا نکرده تصادف نکنم یا هزینه ای رو روی دوش خانواده نزارم.
ولی همین چند وقت پیش، با توجه به همین صحبت های استاد، یه آقایی که من پیشش کار میکردم به من گفت میتونی بری ماشین منو از راه آهن بیاری. من دو دل بودم که بگم آره یا نه. ولی اینو به عنوان یه موقعیت دیدم که برم تو دل ترسم، به ویژه اینکه من دیگه نگرانی خانوادمون ام اینجا نبود. ماشین کسی بود که پیشش کار میکردم. منم ی لحظه توی ذهنم گفتم باشه میرم، اینم بگم که گواهینامه داشتم. اتفاقا اون شب خیلی شلوغم بود خیابونا ولی من به لطف خدا تونستم ماشین به سلامت بیارم و وقتی اینو به خانوادمون گفتم اصن باورشون نمیشد و چه حس فوق العاده ای در من ایجاد شد و به نحوی ی بخش دیگه به عزت نفس من اضافه شد…
این دو تا از تجربه های اخیر من بود و اگه بگردم قطعا بازم خیلی پیدا میکنم، مث تنها بودن یک هفته اونم توی ی خوابگاه خیلی بزرگ، تنهایی یک هفته توی مدرسه خوابیدن اونم توی دوران پیش دانشگاهی، بچه که بودم گوسفند ها رو تنهایی به باغ بردن، برگزاری یه همایش خیلی بزرگ به نام عطار به عنوان مدیر همایش توی ۲۰ سالگیم توی دانشگاه، یا گرفتن حق خانوادگی مون از ی آدم قلدر توی پارسال و خیلی چیزای دیگه…
خب با مرور این ها ذهنم باور کرد که من میتونم و توانایی از بین بردن این پاشنه آشیل دارم اگر چه به قول استاد باید تا آخر عمرمون روی باور های محدود کننده کار کنیم و حتی با دیدن این باور های بالا کاملا مسخصه که این ها چقدر تو در تو هستند و مث علف های هرز که در هم تنیده شدن و هر کدوم که قطع میکنی میبینی اه این به ی جای دیگه وصله… مثلا من شک ندارم ریشه دیگه ای که خیلی از این ترس ها رو ایجاد کرده باور محدود کننده کمبود بوده با توجه به شرایطی که من بزرگ شدم و در خانواده ای با افکار کمبود فراوانی رشد کردم که قطعا توی این امر واقعا موثره…و از طرف دیگه باید روی باور به فراوانی ام همزمان کار کنم. تا این جریان محدود کننده باز شه و رودخانه شجاعت جریان پیدا کنه.
حالا نشستم و اصن ترس برای خودم حلاجی کردم. که بابا اصن ترس چیه؟
ترس دقیقا یک سری توهم است که ذهن ما با توجه به تجارب قبلی و ورودی های ذهن در مورد شرایط آینده به ما القا میکنه. خیلی واضحه برای همه که ترس ها با توجه به شرایط ما تغییر میکنن و این نشانه ای از اینه که این ها ساخته شده ذهن ماست. مثلا طرف وقتی سر کنکور دیگه از ارتفاع که توی ذهنش نمیاد و نمیترسه.. فقط به این فک میکنه خدایا من کنکور مثلا گند نزنم… حالا بعد کنکور میبینه کلا دیگه ترسی نداره… حالا این میاد تو مخش که چی میشه رتبم ووووو ووو ادامه داره…
دونستن این تعریف خیلی مهمه. چرا که میدونی که عملا یه چیز توخالی هست. و این دقیقا تو هستی که به ترس قدرت میدی و میزاری جلوی تو رو بگیره. با حرف زدن و توجه کردن بش. در حالی که با یک سری دیدگاه منطقی و دیدن الگو ها میشه برطرفش کرد.
از طرف دیگه این جمله حضرت علی خیلی بم کمک کرد و ی باور عالی ایجاد کرد که
“از هر چه میترسی باید خودتو بندازی توش و با ترس هات رو به رو شو”.
خب ترس یه بخشش هم از کم ایمانی میاد با توجه به این آیه که اون هایی که ایمان دارند نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشن..
اگر چه این روند غلبه بر ترس ها مث هر چیز دیگه ای یک روند تکاملی داره و باید به خودمون سخت نگیریم و به مرور و از جا های ساده تر شروع به تغییر و غلبه بر ترس هامون کنیم و بپذیریم که تا ی حدی ایش طبیعیه و برا همه اتفاق میوفته
همون طور که برای پیامبران هم کلی اتفاق افتاده ولی مهم اینه که بش ما دامن نزنیم و با ی سری کار ها ترس رد کنیم.
بنظرم یه شاه کلید توی ترس توکل هست… واقعا عالیه و این سپردن کار ها به رب العالمین. میدونی چرا… چون وقتی تو میسپری و توکل میکنی قلبت آروم میشه و ذهنت فعالیت تولید ترسش تا حد خوبی خاموش میشه و اینجاس که احساست خوب میشه. حالا با توجه به قانون احساس خوب=نتایج خوب اوضاع خوب میشه. چقدر من توی این دو سه سال اخیر با توکل پیش رفتم و چقدر راه گشا بوده برام چون عالیه و من بار ها شده گریه کردم و از خدا بابت این نعمت عالی تشکر و سپاس گزاری کردم… واقعا چه نعمت عالییه این توکل
توی این مدت آیه های اصلی توکل پیدا کردم و با نستعلیق خیلی زیبا نوشتم و روی دیوار زدم و هر روز مرور میکنم…
واقعا توکل زندگی منو به کل متحول کرد، به خصوص که با تکیه بر خداوند یه امری که چندین سال بود دنبالش بودم و اونم پذیرش دکترای تحصیلی اونم پروژه ماری کوری با فاند عالی در کشور فرانسه پاریس دانشگاه سوربن خداوند به من هدیه داد و واقعا از خدای خودم بسیار سپاس گزارم که نعمت توکل و این آموزه های عالی استاد به عنوان هدایت در اختیار من قرار داد و واقعا خوشحالم. داستان پذیرش ام رو در جای دیگه که خداوند وقتی بم گفت به عنوان کامنت زیر یکی از محصولات انشالله میگم.
اینجا برای عزیزان اون آیه ها رو میارم که انشالله همگی با توکل بر رب العالمین به تمام ترس هاشون غلبه کنند و با مدد الله به خواسته هاشون برسن.
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا
و یقولون سبحان ربنا آن کان وعد ربنا لمفعولا
و من یتق الله یجعل له مخرجا
و من یتق الله یجعل له من امره یسرا
فاصبر علی ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من آنا اللیل فسبح و اطراف النهار لعلک ترضی
و اخیر لحکم ربک فانک باعیننا و سبح بحمد ربک حین تقوم…
و خیلی آیه دیگه که عزیزان میتونن پیدا کنند.
و اما از خداوند یکتا تشکر میکنم که منو به این فایل هدایت کرد و من شب قبلش کلی داشتم این باور محدود کننده تحلیل میکردم و خداوند اینقدر عالی منو راهنمایی و هدایت به صراط مستقیم میکند.
چقدر زیبا بود که اون بچه ها با اون سن اینقدر شجاع سوار میشدن و نتیجه این شجاعت و اعتماد چیزی نیست جز نعمت و احساس لذت و شادی
و این شجاعت خیلی خوبه همین طور که ما ب ذات از دیدن شجاعت این بچه ها لذت میبریم
در حالی که اگر اونا میترسیدن احساس ضعف و ناتوانی گسترش میدادن و اطرافیانشون اینقدر لذت نمیبردن
چقدر عالیه و خدا رو شکر که پدرو مادراشون اجازه شجاعت و نشون دادن توانایی هاشون به اون ها میدن.
و همین حس شجاعت بچه ها قطعا به اطرافیان شونم القا میشه و اینکه ما ام میتونیم بریم و احساس لذت ببریم … چقدر عالی
خیلی قشنگ توی این فایل میشه نحوه غلبه بر ترس و چگونه الهام گرفتن و الگو گرفتن از بقیه و در نهایت توکل بر الله یکتا دید.
همون طور که بانو شایسته توی فایل قبلی دو دل بودن که برن ولی برا توکل بر خدا تصمیم به رفتن گرفتن و خودشون به خدا سپردن و سپس خداوند این بچه های شجاع در کنار ایشون قرار داد و بانو شایسته هم خیلی آگاهانه به شجاعت این دو فرشته خدا توجه کرد و اون ها رو تحسین کرد و از انرژی شجاعت اون ها رو دریافت کرد و به لطف خدا خودشون هم با شجاعت و با اینکه سه روز غذایی نخورده بودن سوار شدن و کلی کنار استاد و بقیه لذت بردن و لعلک ترضی شدن… چه مثال عالی برای همه ما… که به ترس ها توجه نکنیم و ابتدا با توکل حرکت کنیم… سپس با دیدن و توجه به نشانه هایی که خداوند در این مسیر برای ما قرار میده، حالمون خوب کنیم و احساس قدرت بگیریم و با تحسین اونا خودمون برای آسونی ها آماده کنیم بر مبنای آیه
فاما من اعطی و تقی فصدق بالحسنی و فسلینسره للیسری….
چقدر زیبا و قشنگ
خداوند هزاران مرتبه شکر میکنم که هر لحظه منو نسبت به باور های محدودکننده و ترمز هام منو آگاه میکنه و سپس با هدایتش منو کمک میکنه تا اون ها رو برطرف کنم
خداوندا ممنونم ازت
از استاد و بانو شایسته نیز ممنونم که مسیر هدایت خداوند هستن و به عنوان دستان خداوند یکتا عمل میکنن
براشون آرزوی سلامتی و عافیت در تمام امور دارم و در انتها خواستم به استاد ی خدا قوت بگم به خاطر بدن عالیش وقتی توی آب دیدم شنا میکرد. واقعا کارت درسته… چقدر حال کردم. مام خانوادمون دوره سلامتی داریم پیش میبریم و کلی نتایج عالی گرفتیم و خدا رو صد ها هزار مرتبه شکر میکنیم…
امیدوارم همه عزیزان تن کاملا سالمی داشته باشن همیشه و در پناه الله یکتا ایمان و باور های قدرت مند کننده بسازن و از زندگی در دنیا و آخرت لذت کامل ببرن
الهی شکرت
و در پایان
همگی در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشند💚😇
بهبه بهبه چ صحنه زیبایی یاد این کارای ک بارزین انجام میدن افتادم چقدلاب زلال وزیباس چ رنگی چ ابرایی چ آسمونی چ توربوهایی چ درختانی چ زیبایی اون ورودی آب ب اون قسمت سنگاچقدرزیبابود
چقدرمردم سپاسگزارن وازاین تیکه های زیبا استفاده میکنن
نمیدونستم روماشین پنل خورشیدی خیلی باحال بود
خسته نباشیداستادگلم آب تنی تواین آب خیلی میچسبه
زیپ لاین منم حتمامیخوام انجام بدم خیلی لذت بخش بود چقدراون بچه ها روتحسین کردم چقدربچه ها عزت نفسشون بالاس ومام بایدیادبگیریم ازشون
دم شمام گرم باطی کردن تکاملتون شروع ب فیلم گرفتن کردین
ایول ب این همه انرژی بااینک ۳روزروزه این نمیدونم قانون سلامتی چیه ولی هرچی هست عاااالی جواب داده ومشتاقانه مشتاق ب دست آوردنشم
بهبه توربوهاازنزدیک اول فایل دیدم دلم خواست ازنزدیک ببینم الان انجام شد الهی شکرت
چقدرمنظره جاده بااون شعر گادکانتری عالی بود کوها ک دیوانه میکرد کلا پوشیده همه چیزسبزه سبز زیبا اصن زیبایی های خداهیچکدوم مثه هم نیستن همه چیز متنوع وفراوان الهی شکرت
چقدر تو این قسمت تجربه های قشنگی داشتین. اول که اون دریا رو نشون دادین چقدر قشنگ بود استاد. رنگ ارغوانیش، موج های سفید ک چقدرر در کنار رنگ دریا قشنگ بودن. تمیزی ساحل، شفافیت آب دریا و تمیزیش. اون لحظه ک دیدم ی سری افراد دارن انجا شنا میکنن چقدر دلم خواست من هم باشم و تجربه کنم. خیلی شیرین و لذت بخشه.
زیپ لاین…عجیب بود و هیجان انگیز جون میداد تجربش کنی. استاد چه قدر این کوچولوها شجاع بودن ماشالا و چ پدر و مادر وارسته ای. اجازه دادن بچه هاشون ب عنوان اولین افراد تجربه کنن و نترسیدن. خیلی تحسین برانگیزن همچین پدر و مادری واقعا. من خیلی لذت بردم و البته تعجب کردم. بچه هاشونم خیلی نترس بودن و اعتماد ب نفس داشتن. اون دختره چ حرکتای خفنیم میزد. 😍😍😍🥰🥰🥰. تجربه ی قشنگی بود استاد خیلی اون لحظه رو دوست داشتم ک وقتی داشتین با زیپ لاین میرفتین اونور فیلم گرفتین انگار منم بودم چون هرچیو شما میدیدین منم دیدم. پل چوبیم خیلی خوب بود. همش یاد فیلمای هیجانی میوفتم ک پل میشکنه و یکی داره میوفته ته دره😁. به خاطر همین هم یکم ترس دارم هم میخوام تجربش کنم ب قول شما نمیخوام ب ترسام باج بدم😇. وقتی مریم عزیزم روی پل بودن و استاد گفتن پس مگس وزنی هم عالمی داره من اونجا اعتماد ب نفس و خود دوستی خانم شایسته رو دیدم ک با لبخند گفتن نه،، پروانه وزنی:). این خیلی قشنگ بود. اینکه اون افراد به بچه هاشون حق تجربه چیزهای جدید و رفتن ب دل ترس هارو میدن خیلیی برام زیبا است استاد. من اگه بودم میترسیدم ولی اون ها اجازه دادن ک انجام بده و ترسو نیستن ن خودشون ن بچه هاشون. بعدشم ک حرکات ورزشی انجام میداد اون دختر و همه تشویقش میکردن ک چقدر در اعتماد ب نفس اثر داره. افرین ب این دیدگاه واقعا. افرین👏👏👏. من قضیه روزه بودنتونم نمیدونم. اگه یکی از بچه ها برام توضیح بده ممنون میشم. چون برام جالبه ک بدونم قضیه چیه ک شما ۷۲ ساعته فقط آب و اینا میخورین. و چقدر مریم جان خوب خودشونو کشیدن بالا با اینکه غذا نخورده بودن و استاد چقدر تشویقشون کردن. اونجایی ک مریم جان اون خانم رو ک خیلی ماهرانه با زیپ لاین اومدن و حرکاتی با پاشون انجام دادن، تحسین کردن خیلی دوست داشتم. نشون میده چقدر ایشون اعتماد ب نفس دارن ک یه خانم دیگه رو جلوی همسرشون و دوربین تشویق میکنن. واقعا تحسین برانگیزه🥰😍😘. خیلی حال و هوای آدما رو دوست داشتم فارغ از احوال عالم در حال تجربه و لذت بردن از زندگی با لبخند و اون سطح انرژی. شخصیت های سالم و توحیدی ک خیلی برام پر از حس خوبه. خدایا شکرت. نگاه زیبا بین شما ک به درختا نگاه میکنین و میگین چقدر لذت بخشه. با اینکه همیشه دارین میبینین نعمت هارو ولی براتون تازگی داره و عادی نمیشه. همیشه با دیدن این نعمت ها حال خودتون رو خوب نگه میدارین و از هرچیزی لذت میبرین حتی اگه کوچیک باشه، ساده باشه شما زندگی رو ساده میگیرین و لذت بردن رو محدود ب داشتن چیزهای خاص نمیدونین از همین چیزایی ک ماهم تو محیط اطرافمون داریم، لذت میبرین و چقدرر قشنگه استاد. واقعا این سبک زندگی عااالیه. امیدوارم بهتون خوش بگذره، خیلیی دوستون دارم. در پناه خدا باشین❤❤❤❤
استاد بامن چه کردید صبحکه فایل دیدم اونقدر اشکریختم که حد نداشت اون آهنگ اول حمید هیراد منو داغون کرد خیلی منو تحت تاثیر قرار داد
دو روز پیش من تو تمرین ستاره قطبی نوشتم خداجونم میخوام که کرایه خونم امروز به راحتی ازجایی که فکرشم نمیکنم پرداخت بشه ولی اونروز تیک نخورد ولی یه حسی بهم میگفت میشه نگران نباش بااینکه توحسابم فقط ۳۷ هزارتومن داشتم امروز صبح یعنی ۲/۲۰ ۱۴۰۱از خواب که بیدارشدم با چشمای خواب الود گوشیمو نگاه کردم دیدم دوتا واریزی داشتم هرکدوم به مبلغ ۷۵۰ هزارتومن 😢 اول فکر کردم ۷۵ هزارتومنه ولی چندبار که نگاه کردم دیدم نه ۷۵۰ هزارتومانه دوتا هم یعنی استاد از صبح تاالان که ساعت ۸غروبه من همینجوری منقلبم بعد که شما این فایل گذاشتین دیگه من به حدی گریه کردم که چشمام باز نمیشد استاد عزیزم چقدر برام باور پذیر شد شما همیشه توتمام فایلاتون میگید وقتی رو خودتون کار کنید باورتون عوض بشه بعد نتیجه میاد بعد ایمانتون به خداوند به قوانین بیشتر میشه بعد دوباره ایمان بیشتر نتایج بیشتر دوباره همینجوری ادامه پیدا میکنه تا ذهن دیگه براش باور پذیر میشه
من چندروز بود واقعا نمیدونستم که چه کاری کنم فقط گفتم خدایا من اینسری نمیخام به کسی رو بندازم من فقط ازخودت میخام تو همیشه برام ازجای که فکرشم نمیکردم رسوندی دیگه وقتی امروز این اتفاق افتاد استاد نمیدونید من چقدر ایمانم قوی شد اصلا احساس میکنم چیزی توذهنم تغییر کرد البته قبلن هم از این اتفاقها افتاده بود ولی این سری خیلی رومن تاثیر گذاشت گفتم اگه این شد بقیه خواستهامم میشه صبح بعد از دیدن این فایل اونقدر منقلب شدم از دیدن همون اول فایل که رفتم قران باز کردم سوره مریم خداوند بامن صحبت کرد چشمم خورد به ایه ای که وقتی مریم گفت خدایا چطور میتونم حامله باشم دست هیچ بشری بمن نرسیده همون لحظه خداوند گفت این برمن سهل واسان است یا ذکریا که گفت من پیر سالخوردم خداوند فرمود این کار برمن سهل اسانست
همون لحظه چشمم خورد به این ایه که چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد گوید موجود باش بیدرنگ آم چیز موجود میشود خدایی من چقدر من موقع دیدن این ایه ها قلبم باز شده بود نمیدونید من چه حالی بودم چه احساس نابی بعد دوباره چشمم خورد به این ایه پس باید همام خدا یکتا را پرستش کنی والبته در راه بندگی او صبر کن آیا دیگری رامانند او بنام خدایی لایق پرستش خواهی یافت؟من دیگه واقعا ازخودم بیخود شدم استاد خدا اینقدر واضح داشت بامن صحبت میکرد ومن حسش میکردم انگار تمام وجودم احساس بود وبعدش رفتم بیرون یه حس ارامش تمام وجودم گرفته بود هرکسو میدیم چقدر حس خوبی بهش داشتم اصلا انگار رو ابرا بودم داشتم پرواز میکردم اونقدر احساسم عالی بود خداس من سپاسگزارم که هروقت تو را خواندم مرا ناامید نکردی تازه خدایی که فضلش بسیار نسبت به ما خدایا سپاسگزارم بابت وجود نازنین استاد عباسمنش
استاد سپاسگزارم که مارو باخدایی واقعی با قدرتی که داریم آشنا کردین با تمام وجودم مینویسم که چقدر شما زندگی منو تغییر دادین من چقدر دنیا رو زیباتر کردین دنیای که قبلا زهر بود جهنم بود الان پراز زیبایی من ازشما بی نهایت سپاسگزارم برای ثروتی که ساختید برای رابطه عاشقانه که دارید برای سلامتی که ایجاد کردید برای باورهای توحیدی که دارید باعث شدید ما بفهمیمچرا به این دنیا اومدیم هدفمون چیه استاد نوش جانت مسافرتهای که میرید لباسهای که میخرید رابطه زیبایی که دارید ثروتی که هرروز بیشتر میشه راستی اندامتون بینظیر عالی شده استاد من همیشه باخودم که حرف میزدم میگفتم دیگه جاهای سرسبز نیست رودخانه چشمه نیست همش میگفتم من موقعی که بچه بودم این چیزا بودالان دیگه اون طبیعت بکر مثل اون موقع بچگیام نیست نمیدونم چرا اینو باور کرده بودم شایدم علتش این بود که از اطرافیان میشنیدم که مثلا فلان جا دیگه آب نداره بارون نیومده خشکه چون من شیراز بدنیا اومدم بعد ازچندسال اومدیم تهران حالا فکر کنید چقدر طبیعت اطراف شیراز عالیه ولی این برام باور پذیر شده بود که دیگه جاهای زیبا نیست من فقط یه خاطره داشتم تو بچگی که رفته بودیم بیرون اونجا اب بود لاکپشت داشت ولی الان نیست حتی تو تلوزیون یا شبکه اجتماعی هم اگه منظره ای از طبیعت میدیم میگفتم وای اینا الکیه اصلا باور نمیکردم اصلا خیلی مقاومت داشتم تااینکه باشما اشنا شدم سفر به دور امریکا سریال زندگی دربهشت وای خدا من دیدم هست گفتم ببین اینارو استاد ومریم جان فیلم گرفتن ببین اینا واقعیته خدامیدونه چقدر من برام لذت داشت وداره گاهی فکرمیکنم خودم اونجام وقتی باورم تغییر کرد بجاهای هدایت شدم ومیشوم که همش سرسبزی زیبایی اب گل هست خدایا شکرت برای اینهمه زیبای
خدایا شکرت برای اینهمه آب دریاها اقیانوس ها چشمه ها
خدایا شکرت برای رابطه بی نظیر و عاشقانه استاد عزیزم با خانم شایسته
خدایا شکرت برای اینکه هرروز بیشتر قوانین درک میکنم
استاد عزیزم عاشقتم وهمچنین مریم جان
سپاسگزارم بابت اینکه ماروهم همسفر خودتون کردید وما بچه های سایت همگی لذت میبریم
زیبایی خدا بی نظیر است اصلا حرفی نمی شود زد یعنی واقعا رنگ آبی با قهوه ای در کنار هم می شود این قدر قشنگ باشد خودمان اصلا نمی توانیم این رنگها را کنار هم این قدر جذاب بسازیمش و قرار دهیم
چقدر آب زلال است فکر کنم یک سوزن هم بیفته توی آب قشنگ بتوان آن را پیدا کرد این قدر زلال و شفاف
درختان و آب و سبزه ها با آدم صحبت می کنند و به آدم آرامش می دهند.
هر مرحله از زندگی زیباست و هر کدام تجربه های زیبایی را برای آدم خلق می کند باید بخواهیم و به طرفش برویم
انتخابهای شما زیباست و جاهایی که می روید زیباست چرا که همیشه تمرکز شما روی زیباییها ست و از آن هم بیشتر به سمت شما می آید
چرا استاد این مکانها را انتخاب می کنند؟ چون در این فرکانس هستند چون این مکانها به ایشان آرامش میدهد و به خاطر اینکه در مدار آرامش و زیباییها هستند و هر جایی هم که می روند به طرف آرامش است و لذت و زیبایی
چقدر خوبه که شجاع باشیم و هر چیزی را امتحان کنیم اگر ضعیف بمانیم مثل اصل بقای اصلح، از بین می رویم همیشه شجاعان و شایسته ها باقی می مانند پس شجاع باشیم و تجربه کنیم.
ما می توانیم همیشه بهتر باشیم متحول شویم وبهتر عمل کنیم کافیست بخواهیم و ناشناخته های خودمان را تجربه کنیم.
تکامل یعنی همین یعنی اینکه یکسری را بدست می آوریم وبیشتر می شود یعنی بدست می آوریم یعنی قویتر میشویم یعنی بیشتر تجربه میکنیم یعنی بیشتر میدانیم
هر چه بیشتر امتحان کنیم بیشتر موفق می شویم
آمادگی و مهارت وقتی بدست می آید که بیشتر تجربه کنیم بیشتر یاد بگیریم بیشتر در دل ترسها رویم
باید حرکت کنیم باید کاری کنیم تا شایسته تر باشیم و بهتر عمل کنیم کاری نکنیم همان طوری می مانیم باید تجربه کنیم در دل ترسها وارد شویم
سلام
فکر کنم این قشنگ ترین فایل سفر به دور امریکاست . من خیلی خیلی خیلیییی زیاد اب و دریارو دوست دارم و اصلا زیبایی این ساحل باور نکردنی بود . چقدررر زیبا بود اخه و اون مردمی که داشتن تو همچین جای رویایی شنا میکردن . خدایا منم همین تجربه رو میخوام خب؟ بعد نگی نگفتیی
خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی ای که دیدم . هرچی بگم کمه از زیباییش
چقدر تاثیر دیدن این زیبایی ها سریع تو زندگیمون نمود پیدا میکنه . من امروز با خدا دوتایی رفته بودیم دوچرخه سواری لب زاینده رود قشنگمون .بماند از لذتی که بردم تو این صبح زیبا ولی یهو یادم انداخت که برم تو مادی نیاصرم اونجا دوچرخه سواری کنم . وقتی ادم از هدایت میگه یعنی همین این همه سال تو اصفهانم نررفته بودم تازه با اینکه کلی ادعام میشه همه جارو گشتم ولی اینجا رو ندیده بودم وسط هیاهوی شهر یه مادی بزرگ اب و کنارش درختای خیلیی بزرگ و یه عالمه ازین پیچک هاا و چون صبح بود صدای پرنده ها مستم میکرد . اونقدر ارامش و انرژی اونجا بالا بود که یه خانمی چهار زانو نشسته بود مدیتیشن میکرد. حتما سرچ کنید ببینید
اینم از معجزات تمرکز بر زیبایی ها . خدایا شکرت که انقدر زود جواب فرکانس های جدیدمون رو میدی
سلام استاد عزیزم
خییییییییلی عالی بود
خییییییییلی لذت بردم
تو تک تک
شادی ها
لذت ها
خوشی ها
تجربه هابی که کسب کردید
هم شما ، هم مریم جان
منم بودم
خییییییییلی خوش گذشت
خییییییییلی خوش گذشت
خدایا شکرت چه حالی داد
وقتی تو آسمان بی کران شنا می کردم
احساس غرور،
احساس غرق نعمت بودم
چققققققدر رحمت
چققققققدر برکت
خدایا متشکرم
اون آهنگ های عاشقانه که ارتباط منو با خدا نزدیکتر می کرد ، خدای من چققققققدر انرژی گرفتم وقتی بهت وصل شدم
مریم جان وقتی گفتی پسر شجاع ، دختر شجاع، درست همون لحظه پسرم داشت کارتون قدیمی پسر شجاع رو میدید، که من شجاعت تو رو تحسین کردم
آفرین مریم جونم
آفرین به تو
آفرین که به ترسهای ت غلبه کردی
من یه لحظه احساس سبکی،رهایی کردم
خدای من آزاد از تمام ،ترمز های زندگی م
آزاد از تمام مشرک شدن ها
آزاد از همه ی باورهای غلط
آزاد از همه چیز ، و همه کس
خدایا سپاسگزارم عجب حسی داشتم
مثل پرندگان بالها م رو باز کردم و پرواز در آسمان نعمت ها، مهربانی ها، و عشق بازی با خود ه، خوده، خداااااااا
استاد عزیزم متشکرم که منو با خودت پیش خدا بردی
متشکرم که آدرس خدا رو بهم دادی
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم
یا رب
به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام خدمت همه دوستان و همراهان صمیمی سایت بزرگ عباس منش
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو مریم شایسته
خدا را شکر می گویم که در مدار و فرکانس این آگاهی ها قرار گرفتم .
خدا را شاهد میگیرم از ابتدای این فایل بی نظیر اشک از چشمانم جاری بود .خدا را شکر به خاطر این همه زیبایی ونعمت که به همه بندگانش ارزانی داشته است
استاد عزیز از شما صمیمانه سپاسگزارم که ما را در این مسیر خوشبختی هدایت کردید
از همه عزیزانی که به هر شکلی در رساندن پیام ها و الهامات الهی در این مسیر به من و خانواده ام کمک نموده اند صمیمانه قدردانی و تشکر می کنم.
خدا را شاکرم به خاطر وجوداین اقیانوس بزرگ زیبا این اقیانوس خوش آب و رنگ بسیار دیدنی و جذاب. واقعا نمای بالای این اقیانوس برای من عظمت عجیبی داشت
امروز به خودم گفتم کفران نعمت است که این همه زیبایی را ببینی و خدای بزرگ را ستایش نکنی خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
رنگ آب بینظیر این اقیانوس چشم هر بیننده ای را مجذوب خودش میکند کف های آب اقیانوس مثل تور سفیدی بر ساحل پهن می شود، میتوان این پوشش قدرت لایزال الهی تصور کرد که همواره بسوی ما در جریان است
زلالی این آب صافی و صداقت انرژی پاک الهی را صدا میزند
می توان آن را با تمام سلولهای عصب شنوایی فهمید..
میتوان تنوع زیبایی دریاهای دنیا را در این اقیانوس دید
خدایا چگونه این همه زیبایی را یکجا جمع نموده ای
دریای آرام ، برکه های پر از آب زلال ، آب های مواج اقیانوس بیکران آبی ،
عظمت و زیبایی جنگل های سرسبز ، مردمان شاد و پر انرژی زیبایی جاده های قشنگ و سرسبز ارتفاعات بلند سرسبز و سر به فلک کشیده
ای خدا از چه بگویم که توانسته باشم ذرهای از زیبایی و عظمت تو را ستایش کنم
پروردگارا از اینکه گوشهای از قدرت بی نهایت خلقتت را به من نشان دادی، سپاسگزارم
خدایا تو شاهدی که کلمات و جملات درون ذهن من از به تصویرکشیدن این همه زیبایی ناتوان است.
اوایل فایل این آهنگ دلنشین ذهن مرا مدهوش کرد، با اشک چشم فقط میتوانستم زیر لب الله اکبر بگویم و بس…
نمای زیبای ساحل شنی از بالا مثل پوست دست میماند که مردم روی آن راه میروند
من اینگونه تصور میکردم
خداوند دستان خود را کنار ساحل گذاشته تا بندگانش روی آن با لذت و آرامش زندگی کنند.
چقدر آسمان آبی و ابرهای سفید به زیبایی تصاویر جان تازه ای میبخشد
سنگهای آتشفشانی که نماد پایداری و استقامت این جزیره زیبا است قابل ستایش است.
استاد عزیز نوش جانتان
گوارای وجودتان
شما و خانم شایسته سزاوار این لطف و محبت طبیعت و کاینات هستید.
باور کنید با دیدن این تصاویر آنقدر خواسته های جدید در من شکل میگیرد و در آنها غوطهور میشم که حدود دو ساعته در افکار لذت بخش آن سیر میکنم.
از دیدن زیپ لاین زیبایی که به آن هدایت شدید خدا را شکر میکنم.
چه افراد شاد و پر انرژی ای همیشه با شما هم فرکانس هستند
چقدر انسان ها مشتاق خدمت کردن به شما هستند
واقعاً همواره قوانین الهی در جریان است
اینجا هم قانون تکامل را بصورت آموزش پلکانی زیپ لاین به من یادآوری میکند.
چقدر تشبیه پروانه وزنی خانم شایسته به من قانون تمرکز بر زیبایی ها را خوب آموزش میدهد
این نگاه از طرف شخصی است که به درجات بالای عزت نفس دست پیدا کرده است و واقعا تحسین برانگیز است.
لطف و محبت و عشق شما نسبت به کودکان قابل تحسین است
استاد از اعتماد به نفس بالای شما خوشم اومد که براحتی همیشه ایرانی بودنتان را با افتخار بیان میکنید.
خدایا شکرت به خاطر این آب و هوای عالی بارانی که حسن ختام این فایل قرار دادی. برای تک تک قطرات این نعمت زیبایت تو را شاکرم.
دوستان عزیز خیلی وقت بود که کامنت نگذاشته بودم و فقط فایلهای سایت را میدیدم و کامنت ها را میخوندم اما تجربه امروز یک تفاوت دیگه داشت چراکه فهمیدم وقتی برای کامنت نوشتن اقدام میکنی زمان بیشتری به تمرکز و توجه به زیبایی ها میگذرونی و طبق قانون باید منتظر دریافت زیبایی های بیشتری در زندگیت باشی.
باز هم از شما دوستان عزیز و استاد عزیزم کمال تشکر را دارم که برای خواندن کامنت من وقت گذاشتید و به من توجه داشتید.
ایشالله به زودی دسته جمعی در کنار استادمون و خانم شایسته مجدداً به جزایر زیبای هاوایی می آییم و لذت میبریم.
شاد و پیروز و تندرست باشید
ارادتمند شما جلال مسعودی
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار
این فایل بی نظیر بود ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر
چقدر زیبا بود خدای من، این جزیره شگفت انگیز، و این انسان های دوست داشتنی و ارزشمند. اینقدر برخوردهای دوستانه و محترمانه. اینقدر خنده و انرژی مثبت و حال خوب. الهی صد هزار مرتبه شکر. خدا رو شکر بخاطر سلامتی تون و اینکه با وزن ایده آل تونستین این تجربه دوست داشتنی رو بدست بیارید. من خودم کار در ارتفاع کار کردم ولی بسیار بسیار مشتاقم زیپلاین رو تجربه کنم. چون یه چیزی دیگه است. مربی ها خیلی ماهر بودن ولی یه نکته داشت کارشون، اونجا که باید با قرقره و طناب خودتون رو میکشیدید بالا اگه طناب رها میشد هیچ ابزار ترمزی وجود نداشت. و گرفتن طناب با دست نیاز به دستکش مخصوص داره. از ویژگی های کار با طناب و تجهیزات کار در ارتفاع اینه که هر جا مربی سوت بزنه به معنی اینکه طناب و تجهیزات رو رها کن، بتونی بلافاصله تجهیزات رو رها کنی ولی پرت نشی پایین. اون حرکت خانم مربی برای نجات خانم شایسته خیلی خیلی حرفه ای بود کلی ذوق کردم. و دوست دارم تجربه اش کنم . اون دختر و پسر شجاع خیلی کارشون عالی بود و مخصوصاً اون دختره که چقدر شخصیت جالبی داشت که از هر چالشی استقبال میکرد، سه تا استیشن رو رد کرده ۱۰ تا پوش آپ میزنه چندین و چند تا حرکت ژیمناستیک میزنه . واقعا دختر شجاعی بود و شایسته تحسین و تشویق . اون بارون آخر برنامه 😍😍😍 خدای من ، صد هزار بار شکر بخاطر اون نعمت بارون ، چقدر انرژی مثبت میگیرم از بارون، و هنوز دوست دارم وقتی بارون میاد برم زیر بارون . این فایل سرتاسرش زیبایی بود. مزارع و طبیعت چشم نواز و بی نظیر و منظره زیبای سرسبز با بکگراند اقیانوس آبی 😍😍😍 بقول آمریکایی ها spectacular
الهی صد هزار مرتبه شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
خدایا متشکرم که انسانهایی ارزشمند هستن روی زمین که لایق این سرزمین های زیبا باشند.
به نام خداوند یکتا
سلام به استاد و همگی دوستان
برای همه سلامتی و عافیت و شادی در پناه الله یکتا آرزو مندم.
چقدر زیبا که من چند روز پیش یک فایل با عنوان کار کردن روی پاشنه آشیل دیدم و خیلی فکر کردم که پاشنه آشیل من دقیقا چیه و بعد از کلی فکر و تحلیل متوجه شدم که به علت یک سری تجارب و افکار محدود کننده در طول زندگیم به من یه سری باور غلط وارد شده و اون چی بود؟؟
ترس از ناشناخته ها یا ترس از چیز هایی که تجارب بد خودمون داشتیم و یا از دیگران شنیدیم.
من چند روز دارم تحلیل میکنم و ریشه های این باور محدود کننده رو دارم جست و جو میکنم و از خدا ام جهت حل این باور منفی درخواست هدایت کردم.
اینم بگم که الان در موقعیتی هستم که قرار مهاجرت تحصیلی به فرانسه به خواست خدا داشته باشم و عملا میخوام وارد کلی از ناشناخته ها بشم.
در این حد که من هیچ وقت سوار هواپیما نشدم و سفر خارجی نداشتم.
خب هر کسی میدونه این روند کلی ناشناخته داره و ذهن انسان تو این جور موارد که خیلی کارش یهو زیاد میشه و شروع به ایجاد ترس ها میکنه.
ترس از هواپیما، ترس از تنهایی، ترس از کار هایی که خودت باید انجام بدی، ترس از یک محیط ناشناخته با آدمای ناشناس، ترس از اینکه دیگه کسی مث خانواده مراقبت نیست یا برات غذا آماده کنه و خیلی چیز دیگه…
من اول نشستم خیلی خوب ریشه های این حالت های ترس در خودم رو که به عنوان پاشنه آشیل برا من بود چکاپ کردم و اومدم دیدم این ترس ها ریشش از کجا آب میخوره
🧠 من توی خانواده ای بزرگ شدم که پدرم به خصوص از ناشناخته ها خیلی میترسه و این ترس توی خیلی از موارد به بچه هاشم القا کرده..
مثلا شبا گاز چک میکنه هر شب یا در میبینه که قفل داره…
یا طول زندگیش در زمینه شغلی ایش همیشه از کار جدید شروع کردن میترسه با این حال که از شغلش معمولا در حال نالیدن هست، از گرفتن حقش از دیگران میترسه یا حرف مردم براش اهمیت داره، البته من پدرم قضاوت نمیکنم چرا که من به صورتی که اون زندگی کرده من جای اون نبودم و اونو هیچ وقت سرزنش نمیکنم و کمکش هم میکنم به خصوص توی این سه سال که کنار خانوادم بودم اما الان صرفا دارم ریشه هایی که منجر به یک پاشنه آشیل برا من شده رو واکاوی میکنم، چرا که یافتن ترمز ها بسیار مهم تر از گاز دادن هست با توجه به دوره کشف قوانین زندگی…
🧠
مادرم خدا رو شکر خیلی در زمینه شجاعت بهتره اما خب اونم یک نوع دیگری از ترس ها رو داره و به من القا کرده، مث ترس از خدا یا احساس گناه، اینکه مثلا ما خدا رو مث ی معلم یا ناظم برامون تعریف شده بود که میخواد در صورت کوچکترین خطا بیاد و حالمون بگیره. از طرف دیگه کنار این باور محدود کننده نسبت به خداوند، یه ترمز دیگه همونو داشت و این باور هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند. این خودش اصن ترس ایجاد میکنه تو آدم و همیشه نگرانی که الان چون خدا دوست داره یه مشکل و بلای بزرگ برات داره آماده میکنه برات ارسال میکنه…انصافا این خودش خیلی باور محدود کننده ناجوریه
و من با بررسی دقیق باور هام توی سه ماه به این ها رسیدم.
🧠همچنین رفتار خواهرم تو کودکیم با من به نحوی بوده که منو به صورت های مختلف میترسوند، اونم وقتی که خیلی کوچیک بودم، مث اینکه منو میبرد تو اتاق و چراغ خاموش میکرد و من از ترس فرار میکردم و به من میخندید… حالا این کار به صورت مرتب و من نمیدونم دقیقا چند بار ولی تکرار میشد…
🧠 همچنین یادمه تو بچگیم با توجه به اینکه ما خانواده سنتی داشتیم، داداشم ی فیلم به نام خوابگاه دختران آورد و ما دیدیم که یادمه تا چند هفته من از رفتن به دستشویی میترسیدم چرا که ما دستشویی مون بیرون و توی حیاط بود. بماند که خودمم با توجه به این روند غلط کلی فیلم ترسناک میدیدیم. شاید به خاطر این بود که توی فیلم های ترسناک، مواردی مث عشق بازی و اینا نداره اصولا خیلی و مام خیلی راحت تر بودیم برا دیدنشون با توجه به اینکه خانوادمون سنتی بود.
🧠حرف دیگران نیز عامل دیگه ای که در این زمینه تاثیر گذار بود و گوش دادن به اتفاقاتی که برای دیگران افتاده و تجارب تلخشون یه نوع ترس در وجود آدم برای موارد آینده القا میکنه…
خب
من توی این مدت این ترس ها و این ریشه های باور های محدود کننده رو پیدا کردم اونم خیلی دقیق…
حالا تقریبا یک هفته است که تصمیم گرفتم روی این باور های محدود کننده کار کنم و اون ها رو با دلایل منطقی برای ذهنم، برطرف کنم.
اول اومدم برای خودم لحظاتی که بر ترس هام غلبه کرده بودم برای خودم مرور کردم و احساس قدرت در خودم تقویت کردم
مثله:
من سر تیراندازی با اسلحه توی سربازی خیلی ها از لگد اسلحه میترسیدن، انصافا منم میترسیدم. اما مرتب اون حرف فرمانده مون رو برای خودم مرور میکردم که این تیراندازی خیلی فرصت خوبیه براتون چرا که هم رایگانه اینجا و اگه بخواید برید بیرون کلی پول باس بدین و هم ی تجربه لذت بخشه. همچنین، از خدا توی اون شب میخواستم که منو کمک و هدایت کنه و احساس خوبی گرفتم. خیلی از بچه ها ترسیدن و تیر نزدن در حالی که من جزو گروه اولی بودم که تیر میزدم و برای اولین بار بود صدای تیر میشنیدم. اتفاقا اون روز خدا رو شکر من خیلی خوب تیر زدم و ی تجربه عالی بود. و به قول استاد وقتی شما به یکی از ترس هاتون غلبه میکنید این میشه منبع تغذیه ای برای بقیه ترس هاتون که میتونین ازش کمک بگیرین. دقیقا مث داستان بانو شایسته که از دوچرخه سواری میترسیدن ولی با کار کردن روی افکارشون تصمیم به یادگیری گرفتن و با توجه به دوچرخه سبک و خوبی که استاد برای ایشون تهیه کردن باورشون تقویت شد و دوچرخه سواری یاد گرفتن. حالا با توجه به اینکه این ترس حا کرده بودن مابقی ترس ها مث یادگیری جت اسکی و …. به قول خودشان ساده تر شد.
یا مثال دیگش اینه که من ۱۱ سال پیش گواهینامه گرفتم اونم تو سن ۱۸ سالگی اونم بار اول قبول شدم. اما با توجه به شرایط خانوادگی که داریم تا الان که ۲۸ سالمه سوار ماشین نشدم چرا که یا ماشین نداشتیم یا اگه ام داشتیم من ترجیح میدادم که اصن سوار نشم که یه وقت خدا نکرده تصادف نکنم یا هزینه ای رو روی دوش خانواده نزارم.
ولی همین چند وقت پیش، با توجه به همین صحبت های استاد، یه آقایی که من پیشش کار میکردم به من گفت میتونی بری ماشین منو از راه آهن بیاری. من دو دل بودم که بگم آره یا نه. ولی اینو به عنوان یه موقعیت دیدم که برم تو دل ترسم، به ویژه اینکه من دیگه نگرانی خانوادمون ام اینجا نبود. ماشین کسی بود که پیشش کار میکردم. منم ی لحظه توی ذهنم گفتم باشه میرم، اینم بگم که گواهینامه داشتم. اتفاقا اون شب خیلی شلوغم بود خیابونا ولی من به لطف خدا تونستم ماشین به سلامت بیارم و وقتی اینو به خانوادمون گفتم اصن باورشون نمیشد و چه حس فوق العاده ای در من ایجاد شد و به نحوی ی بخش دیگه به عزت نفس من اضافه شد…
این دو تا از تجربه های اخیر من بود و اگه بگردم قطعا بازم خیلی پیدا میکنم، مث تنها بودن یک هفته اونم توی ی خوابگاه خیلی بزرگ، تنهایی یک هفته توی مدرسه خوابیدن اونم توی دوران پیش دانشگاهی، بچه که بودم گوسفند ها رو تنهایی به باغ بردن، برگزاری یه همایش خیلی بزرگ به نام عطار به عنوان مدیر همایش توی ۲۰ سالگیم توی دانشگاه، یا گرفتن حق خانوادگی مون از ی آدم قلدر توی پارسال و خیلی چیزای دیگه…
خب با مرور این ها ذهنم باور کرد که من میتونم و توانایی از بین بردن این پاشنه آشیل دارم اگر چه به قول استاد باید تا آخر عمرمون روی باور های محدود کننده کار کنیم و حتی با دیدن این باور های بالا کاملا مسخصه که این ها چقدر تو در تو هستند و مث علف های هرز که در هم تنیده شدن و هر کدوم که قطع میکنی میبینی اه این به ی جای دیگه وصله… مثلا من شک ندارم ریشه دیگه ای که خیلی از این ترس ها رو ایجاد کرده باور محدود کننده کمبود بوده با توجه به شرایطی که من بزرگ شدم و در خانواده ای با افکار کمبود فراوانی رشد کردم که قطعا توی این امر واقعا موثره…و از طرف دیگه باید روی باور به فراوانی ام همزمان کار کنم. تا این جریان محدود کننده باز شه و رودخانه شجاعت جریان پیدا کنه.
حالا نشستم و اصن ترس برای خودم حلاجی کردم. که بابا اصن ترس چیه؟
ترس دقیقا یک سری توهم است که ذهن ما با توجه به تجارب قبلی و ورودی های ذهن در مورد شرایط آینده به ما القا میکنه. خیلی واضحه برای همه که ترس ها با توجه به شرایط ما تغییر میکنن و این نشانه ای از اینه که این ها ساخته شده ذهن ماست. مثلا طرف وقتی سر کنکور دیگه از ارتفاع که توی ذهنش نمیاد و نمیترسه.. فقط به این فک میکنه خدایا من کنکور مثلا گند نزنم… حالا بعد کنکور میبینه کلا دیگه ترسی نداره… حالا این میاد تو مخش که چی میشه رتبم ووووو ووو ادامه داره…
دونستن این تعریف خیلی مهمه. چرا که میدونی که عملا یه چیز توخالی هست. و این دقیقا تو هستی که به ترس قدرت میدی و میزاری جلوی تو رو بگیره. با حرف زدن و توجه کردن بش. در حالی که با یک سری دیدگاه منطقی و دیدن الگو ها میشه برطرفش کرد.
از طرف دیگه این جمله حضرت علی خیلی بم کمک کرد و ی باور عالی ایجاد کرد که
“از هر چه میترسی باید خودتو بندازی توش و با ترس هات رو به رو شو”.
خب ترس یه بخشش هم از کم ایمانی میاد با توجه به این آیه که اون هایی که ایمان دارند نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشن..
اگر چه این روند غلبه بر ترس ها مث هر چیز دیگه ای یک روند تکاملی داره و باید به خودمون سخت نگیریم و به مرور و از جا های ساده تر شروع به تغییر و غلبه بر ترس هامون کنیم و بپذیریم که تا ی حدی ایش طبیعیه و برا همه اتفاق میوفته
همون طور که برای پیامبران هم کلی اتفاق افتاده ولی مهم اینه که بش ما دامن نزنیم و با ی سری کار ها ترس رد کنیم.
بنظرم یه شاه کلید توی ترس توکل هست… واقعا عالیه و این سپردن کار ها به رب العالمین. میدونی چرا… چون وقتی تو میسپری و توکل میکنی قلبت آروم میشه و ذهنت فعالیت تولید ترسش تا حد خوبی خاموش میشه و اینجاس که احساست خوب میشه. حالا با توجه به قانون احساس خوب=نتایج خوب اوضاع خوب میشه. چقدر من توی این دو سه سال اخیر با توکل پیش رفتم و چقدر راه گشا بوده برام چون عالیه و من بار ها شده گریه کردم و از خدا بابت این نعمت عالی تشکر و سپاس گزاری کردم… واقعا چه نعمت عالییه این توکل
توی این مدت آیه های اصلی توکل پیدا کردم و با نستعلیق خیلی زیبا نوشتم و روی دیوار زدم و هر روز مرور میکنم…
واقعا توکل زندگی منو به کل متحول کرد، به خصوص که با تکیه بر خداوند یه امری که چندین سال بود دنبالش بودم و اونم پذیرش دکترای تحصیلی اونم پروژه ماری کوری با فاند عالی در کشور فرانسه پاریس دانشگاه سوربن خداوند به من هدیه داد و واقعا از خدای خودم بسیار سپاس گزارم که نعمت توکل و این آموزه های عالی استاد به عنوان هدایت در اختیار من قرار داد و واقعا خوشحالم. داستان پذیرش ام رو در جای دیگه که خداوند وقتی بم گفت به عنوان کامنت زیر یکی از محصولات انشالله میگم.
اینجا برای عزیزان اون آیه ها رو میارم که انشالله همگی با توکل بر رب العالمین به تمام ترس هاشون غلبه کنند و با مدد الله به خواسته هاشون برسن.
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا
و یقولون سبحان ربنا آن کان وعد ربنا لمفعولا
و من یتق الله یجعل له مخرجا
و من یتق الله یجعل له من امره یسرا
فاصبر علی ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من آنا اللیل فسبح و اطراف النهار لعلک ترضی
و اخیر لحکم ربک فانک باعیننا و سبح بحمد ربک حین تقوم…
و خیلی آیه دیگه که عزیزان میتونن پیدا کنند.
و اما از خداوند یکتا تشکر میکنم که منو به این فایل هدایت کرد و من شب قبلش کلی داشتم این باور محدود کننده تحلیل میکردم و خداوند اینقدر عالی منو راهنمایی و هدایت به صراط مستقیم میکند.
چقدر زیبا بود که اون بچه ها با اون سن اینقدر شجاع سوار میشدن و نتیجه این شجاعت و اعتماد چیزی نیست جز نعمت و احساس لذت و شادی
و این شجاعت خیلی خوبه همین طور که ما ب ذات از دیدن شجاعت این بچه ها لذت میبریم
در حالی که اگر اونا میترسیدن احساس ضعف و ناتوانی گسترش میدادن و اطرافیانشون اینقدر لذت نمیبردن
چقدر عالیه و خدا رو شکر که پدرو مادراشون اجازه شجاعت و نشون دادن توانایی هاشون به اون ها میدن.
و همین حس شجاعت بچه ها قطعا به اطرافیان شونم القا میشه و اینکه ما ام میتونیم بریم و احساس لذت ببریم … چقدر عالی
خیلی قشنگ توی این فایل میشه نحوه غلبه بر ترس و چگونه الهام گرفتن و الگو گرفتن از بقیه و در نهایت توکل بر الله یکتا دید.
همون طور که بانو شایسته توی فایل قبلی دو دل بودن که برن ولی برا توکل بر خدا تصمیم به رفتن گرفتن و خودشون به خدا سپردن و سپس خداوند این بچه های شجاع در کنار ایشون قرار داد و بانو شایسته هم خیلی آگاهانه به شجاعت این دو فرشته خدا توجه کرد و اون ها رو تحسین کرد و از انرژی شجاعت اون ها رو دریافت کرد و به لطف خدا خودشون هم با شجاعت و با اینکه سه روز غذایی نخورده بودن سوار شدن و کلی کنار استاد و بقیه لذت بردن و لعلک ترضی شدن… چه مثال عالی برای همه ما… که به ترس ها توجه نکنیم و ابتدا با توکل حرکت کنیم… سپس با دیدن و توجه به نشانه هایی که خداوند در این مسیر برای ما قرار میده، حالمون خوب کنیم و احساس قدرت بگیریم و با تحسین اونا خودمون برای آسونی ها آماده کنیم بر مبنای آیه
فاما من اعطی و تقی فصدق بالحسنی و فسلینسره للیسری….
چقدر زیبا و قشنگ
خداوند هزاران مرتبه شکر میکنم که هر لحظه منو نسبت به باور های محدودکننده و ترمز هام منو آگاه میکنه و سپس با هدایتش منو کمک میکنه تا اون ها رو برطرف کنم
خداوندا ممنونم ازت
از استاد و بانو شایسته نیز ممنونم که مسیر هدایت خداوند هستن و به عنوان دستان خداوند یکتا عمل میکنن
براشون آرزوی سلامتی و عافیت در تمام امور دارم و در انتها خواستم به استاد ی خدا قوت بگم به خاطر بدن عالیش وقتی توی آب دیدم شنا میکرد. واقعا کارت درسته… چقدر حال کردم. مام خانوادمون دوره سلامتی داریم پیش میبریم و کلی نتایج عالی گرفتیم و خدا رو صد ها هزار مرتبه شکر میکنیم…
امیدوارم همه عزیزان تن کاملا سالمی داشته باشن همیشه و در پناه الله یکتا ایمان و باور های قدرت مند کننده بسازن و از زندگی در دنیا و آخرت لذت کامل ببرن
الهی شکرت
و در پایان
همگی در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشند💚😇
بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت عزیزانم
بهبه بهبه چ صحنه زیبایی یاد این کارای ک بارزین انجام میدن افتادم چقدلاب زلال وزیباس چ رنگی چ ابرایی چ آسمونی چ توربوهایی چ درختانی چ زیبایی اون ورودی آب ب اون قسمت سنگاچقدرزیبابود
چقدرمردم سپاسگزارن وازاین تیکه های زیبا استفاده میکنن
نمیدونستم روماشین پنل خورشیدی خیلی باحال بود
خسته نباشیداستادگلم آب تنی تواین آب خیلی میچسبه
زیپ لاین منم حتمامیخوام انجام بدم خیلی لذت بخش بود چقدراون بچه ها روتحسین کردم چقدربچه ها عزت نفسشون بالاس ومام بایدیادبگیریم ازشون
دم شمام گرم باطی کردن تکاملتون شروع ب فیلم گرفتن کردین
ایول ب این همه انرژی بااینک ۳روزروزه این نمیدونم قانون سلامتی چیه ولی هرچی هست عاااالی جواب داده ومشتاقانه مشتاق ب دست آوردنشم
بهبه توربوهاازنزدیک اول فایل دیدم دلم خواست ازنزدیک ببینم الان انجام شد الهی شکرت
چقدرمنظره جاده بااون شعر گادکانتری عالی بود کوها ک دیوانه میکرد کلا پوشیده همه چیزسبزه سبز زیبا اصن زیبایی های خداهیچکدوم مثه هم نیستن همه چیز متنوع وفراوان الهی شکرت
درآخرم خدابارونوگذاشت بعدازکلی لذت وصفاسیتی گوارای وجودتون کرد ک لذتتون چندین برابرشه الهی شکرت
بابات ثانیه ثانیه این فایل ک لذت بردموحالم خوبترشد ازتون سپاسگزارم
درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید😍🥰😘
سلام استاد و مریم جان😍❤
چقدر تو این قسمت تجربه های قشنگی داشتین. اول که اون دریا رو نشون دادین چقدر قشنگ بود استاد. رنگ ارغوانیش، موج های سفید ک چقدرر در کنار رنگ دریا قشنگ بودن. تمیزی ساحل، شفافیت آب دریا و تمیزیش. اون لحظه ک دیدم ی سری افراد دارن انجا شنا میکنن چقدر دلم خواست من هم باشم و تجربه کنم. خیلی شیرین و لذت بخشه.
زیپ لاین…عجیب بود و هیجان انگیز جون میداد تجربش کنی. استاد چه قدر این کوچولوها شجاع بودن ماشالا و چ پدر و مادر وارسته ای. اجازه دادن بچه هاشون ب عنوان اولین افراد تجربه کنن و نترسیدن. خیلی تحسین برانگیزن همچین پدر و مادری واقعا. من خیلی لذت بردم و البته تعجب کردم. بچه هاشونم خیلی نترس بودن و اعتماد ب نفس داشتن. اون دختره چ حرکتای خفنیم میزد. 😍😍😍🥰🥰🥰. تجربه ی قشنگی بود استاد خیلی اون لحظه رو دوست داشتم ک وقتی داشتین با زیپ لاین میرفتین اونور فیلم گرفتین انگار منم بودم چون هرچیو شما میدیدین منم دیدم. پل چوبیم خیلی خوب بود. همش یاد فیلمای هیجانی میوفتم ک پل میشکنه و یکی داره میوفته ته دره😁. به خاطر همین هم یکم ترس دارم هم میخوام تجربش کنم ب قول شما نمیخوام ب ترسام باج بدم😇. وقتی مریم عزیزم روی پل بودن و استاد گفتن پس مگس وزنی هم عالمی داره من اونجا اعتماد ب نفس و خود دوستی خانم شایسته رو دیدم ک با لبخند گفتن نه،، پروانه وزنی:). این خیلی قشنگ بود. اینکه اون افراد به بچه هاشون حق تجربه چیزهای جدید و رفتن ب دل ترس هارو میدن خیلیی برام زیبا است استاد. من اگه بودم میترسیدم ولی اون ها اجازه دادن ک انجام بده و ترسو نیستن ن خودشون ن بچه هاشون. بعدشم ک حرکات ورزشی انجام میداد اون دختر و همه تشویقش میکردن ک چقدر در اعتماد ب نفس اثر داره. افرین ب این دیدگاه واقعا. افرین👏👏👏. من قضیه روزه بودنتونم نمیدونم. اگه یکی از بچه ها برام توضیح بده ممنون میشم. چون برام جالبه ک بدونم قضیه چیه ک شما ۷۲ ساعته فقط آب و اینا میخورین. و چقدر مریم جان خوب خودشونو کشیدن بالا با اینکه غذا نخورده بودن و استاد چقدر تشویقشون کردن. اونجایی ک مریم جان اون خانم رو ک خیلی ماهرانه با زیپ لاین اومدن و حرکاتی با پاشون انجام دادن، تحسین کردن خیلی دوست داشتم. نشون میده چقدر ایشون اعتماد ب نفس دارن ک یه خانم دیگه رو جلوی همسرشون و دوربین تشویق میکنن. واقعا تحسین برانگیزه🥰😍😘. خیلی حال و هوای آدما رو دوست داشتم فارغ از احوال عالم در حال تجربه و لذت بردن از زندگی با لبخند و اون سطح انرژی. شخصیت های سالم و توحیدی ک خیلی برام پر از حس خوبه. خدایا شکرت. نگاه زیبا بین شما ک به درختا نگاه میکنین و میگین چقدر لذت بخشه. با اینکه همیشه دارین میبینین نعمت هارو ولی براتون تازگی داره و عادی نمیشه. همیشه با دیدن این نعمت ها حال خودتون رو خوب نگه میدارین و از هرچیزی لذت میبرین حتی اگه کوچیک باشه، ساده باشه شما زندگی رو ساده میگیرین و لذت بردن رو محدود ب داشتن چیزهای خاص نمیدونین از همین چیزایی ک ماهم تو محیط اطرافمون داریم، لذت میبرین و چقدرر قشنگه استاد. واقعا این سبک زندگی عااالیه. امیدوارم بهتون خوش بگذره، خیلیی دوستون دارم. در پناه خدا باشین❤❤❤❤
سلام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان
استاد بامن چه کردید صبحکه فایل دیدم اونقدر اشکریختم که حد نداشت اون آهنگ اول حمید هیراد منو داغون کرد خیلی منو تحت تاثیر قرار داد
دو روز پیش من تو تمرین ستاره قطبی نوشتم خداجونم میخوام که کرایه خونم امروز به راحتی ازجایی که فکرشم نمیکنم پرداخت بشه ولی اونروز تیک نخورد ولی یه حسی بهم میگفت میشه نگران نباش بااینکه توحسابم فقط ۳۷ هزارتومن داشتم امروز صبح یعنی ۲/۲۰ ۱۴۰۱از خواب که بیدارشدم با چشمای خواب الود گوشیمو نگاه کردم دیدم دوتا واریزی داشتم هرکدوم به مبلغ ۷۵۰ هزارتومن 😢 اول فکر کردم ۷۵ هزارتومنه ولی چندبار که نگاه کردم دیدم نه ۷۵۰ هزارتومانه دوتا هم یعنی استاد از صبح تاالان که ساعت ۸غروبه من همینجوری منقلبم بعد که شما این فایل گذاشتین دیگه من به حدی گریه کردم که چشمام باز نمیشد استاد عزیزم چقدر برام باور پذیر شد شما همیشه توتمام فایلاتون میگید وقتی رو خودتون کار کنید باورتون عوض بشه بعد نتیجه میاد بعد ایمانتون به خداوند به قوانین بیشتر میشه بعد دوباره ایمان بیشتر نتایج بیشتر دوباره همینجوری ادامه پیدا میکنه تا ذهن دیگه براش باور پذیر میشه
من چندروز بود واقعا نمیدونستم که چه کاری کنم فقط گفتم خدایا من اینسری نمیخام به کسی رو بندازم من فقط ازخودت میخام تو همیشه برام ازجای که فکرشم نمیکردم رسوندی دیگه وقتی امروز این اتفاق افتاد استاد نمیدونید من چقدر ایمانم قوی شد اصلا احساس میکنم چیزی توذهنم تغییر کرد البته قبلن هم از این اتفاقها افتاده بود ولی این سری خیلی رومن تاثیر گذاشت گفتم اگه این شد بقیه خواستهامم میشه صبح بعد از دیدن این فایل اونقدر منقلب شدم از دیدن همون اول فایل که رفتم قران باز کردم سوره مریم خداوند بامن صحبت کرد چشمم خورد به ایه ای که وقتی مریم گفت خدایا چطور میتونم حامله باشم دست هیچ بشری بمن نرسیده همون لحظه خداوند گفت این برمن سهل واسان است یا ذکریا که گفت من پیر سالخوردم خداوند فرمود این کار برمن سهل اسانست
همون لحظه چشمم خورد به این ایه که چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد گوید موجود باش بیدرنگ آم چیز موجود میشود خدایی من چقدر من موقع دیدن این ایه ها قلبم باز شده بود نمیدونید من چه حالی بودم چه احساس نابی بعد دوباره چشمم خورد به این ایه پس باید همام خدا یکتا را پرستش کنی والبته در راه بندگی او صبر کن آیا دیگری رامانند او بنام خدایی لایق پرستش خواهی یافت؟من دیگه واقعا ازخودم بیخود شدم استاد خدا اینقدر واضح داشت بامن صحبت میکرد ومن حسش میکردم انگار تمام وجودم احساس بود وبعدش رفتم بیرون یه حس ارامش تمام وجودم گرفته بود هرکسو میدیم چقدر حس خوبی بهش داشتم اصلا انگار رو ابرا بودم داشتم پرواز میکردم اونقدر احساسم عالی بود خداس من سپاسگزارم که هروقت تو را خواندم مرا ناامید نکردی تازه خدایی که فضلش بسیار نسبت به ما خدایا سپاسگزارم بابت وجود نازنین استاد عباسمنش
استاد سپاسگزارم که مارو باخدایی واقعی با قدرتی که داریم آشنا کردین با تمام وجودم مینویسم که چقدر شما زندگی منو تغییر دادین من چقدر دنیا رو زیباتر کردین دنیای که قبلا زهر بود جهنم بود الان پراز زیبایی من ازشما بی نهایت سپاسگزارم برای ثروتی که ساختید برای رابطه عاشقانه که دارید برای سلامتی که ایجاد کردید برای باورهای توحیدی که دارید باعث شدید ما بفهمیمچرا به این دنیا اومدیم هدفمون چیه استاد نوش جانت مسافرتهای که میرید لباسهای که میخرید رابطه زیبایی که دارید ثروتی که هرروز بیشتر میشه راستی اندامتون بینظیر عالی شده استاد من همیشه باخودم که حرف میزدم میگفتم دیگه جاهای سرسبز نیست رودخانه چشمه نیست همش میگفتم من موقعی که بچه بودم این چیزا بودالان دیگه اون طبیعت بکر مثل اون موقع بچگیام نیست نمیدونم چرا اینو باور کرده بودم شایدم علتش این بود که از اطرافیان میشنیدم که مثلا فلان جا دیگه آب نداره بارون نیومده خشکه چون من شیراز بدنیا اومدم بعد ازچندسال اومدیم تهران حالا فکر کنید چقدر طبیعت اطراف شیراز عالیه ولی این برام باور پذیر شده بود که دیگه جاهای زیبا نیست من فقط یه خاطره داشتم تو بچگی که رفته بودیم بیرون اونجا اب بود لاکپشت داشت ولی الان نیست حتی تو تلوزیون یا شبکه اجتماعی هم اگه منظره ای از طبیعت میدیم میگفتم وای اینا الکیه اصلا باور نمیکردم اصلا خیلی مقاومت داشتم تااینکه باشما اشنا شدم سفر به دور امریکا سریال زندگی دربهشت وای خدا من دیدم هست گفتم ببین اینارو استاد ومریم جان فیلم گرفتن ببین اینا واقعیته خدامیدونه چقدر من برام لذت داشت وداره گاهی فکرمیکنم خودم اونجام وقتی باورم تغییر کرد بجاهای هدایت شدم ومیشوم که همش سرسبزی زیبایی اب گل هست خدایا شکرت برای اینهمه زیبای
خدایا شکرت برای اینهمه آب دریاها اقیانوس ها چشمه ها
خدایا شکرت برای رابطه بی نظیر و عاشقانه استاد عزیزم با خانم شایسته
خدایا شکرت برای اینکه هرروز بیشتر قوانین درک میکنم
استاد عزیزم عاشقتم وهمچنین مریم جان
سپاسگزارم بابت اینکه ماروهم همسفر خودتون کردید وما بچه های سایت همگی لذت میبریم
سپاس❤
سلام
زیبایی خدا بی نظیر است اصلا حرفی نمی شود زد یعنی واقعا رنگ آبی با قهوه ای در کنار هم می شود این قدر قشنگ باشد خودمان اصلا نمی توانیم این رنگها را کنار هم این قدر جذاب بسازیمش و قرار دهیم
چقدر آب زلال است فکر کنم یک سوزن هم بیفته توی آب قشنگ بتوان آن را پیدا کرد این قدر زلال و شفاف
درختان و آب و سبزه ها با آدم صحبت می کنند و به آدم آرامش می دهند.
هر مرحله از زندگی زیباست و هر کدام تجربه های زیبایی را برای آدم خلق می کند باید بخواهیم و به طرفش برویم
انتخابهای شما زیباست و جاهایی که می روید زیباست چرا که همیشه تمرکز شما روی زیباییها ست و از آن هم بیشتر به سمت شما می آید
چرا استاد این مکانها را انتخاب می کنند؟ چون در این فرکانس هستند چون این مکانها به ایشان آرامش میدهد و به خاطر اینکه در مدار آرامش و زیباییها هستند و هر جایی هم که می روند به طرف آرامش است و لذت و زیبایی
چقدر خوبه که شجاع باشیم و هر چیزی را امتحان کنیم اگر ضعیف بمانیم مثل اصل بقای اصلح، از بین می رویم همیشه شجاعان و شایسته ها باقی می مانند پس شجاع باشیم و تجربه کنیم.
ما می توانیم همیشه بهتر باشیم متحول شویم وبهتر عمل کنیم کافیست بخواهیم و ناشناخته های خودمان را تجربه کنیم.
تکامل یعنی همین یعنی اینکه یکسری را بدست می آوریم وبیشتر می شود یعنی بدست می آوریم یعنی قویتر میشویم یعنی بیشتر تجربه میکنیم یعنی بیشتر میدانیم
هر چه بیشتر امتحان کنیم بیشتر موفق می شویم
آمادگی و مهارت وقتی بدست می آید که بیشتر تجربه کنیم بیشتر یاد بگیریم بیشتر در دل ترسها رویم
باید حرکت کنیم باید کاری کنیم تا شایسته تر باشیم و بهتر عمل کنیم کاری نکنیم همان طوری می مانیم باید تجربه کنیم در دل ترسها وارد شویم
just do it now
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد گلم وخانم شایسته مهربان👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
وبچه های گل سایت
از کجای این فایل شروع کنم
که اول
َسپاسگزار خدای مهربون هستم که نعمت اینترنت رو به ما بندههای
عزیزش هدیه داد
واستاد گلم هم این شگفتی ها رو با ما بچه ها
به اشتراک گذاشتن
واقعا کیف کردم ومنم
دوست دارم امتحانش کنم
چقدر همه با هم در صلح هستند
واقعا چقدر این جایی که رفتید با حاله
واقعا لذت بردم
وهم شما وهم خانم شایسته رو تحسین میکنم
و برای وزنتون
برای اندامتون
برای سلامتی شما دو عزیز
برای اتافوجی بی نظیرتون
برای تعهدتون
تحسینتون میکنم
ایول داری استاد
ویاد رودبار ومنجیل تو مسیر رفتن به رشت رو یادم اورد
که در یاچه وتوربینهای بادی وزیبایی رو یادم اورد
سپاسگزار چشم های زیبای شما برای خوندن کامنت من
در پناه الله یکتا باشید
سپاسگزارم🙏🙏🙏💓💓💓🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸