ما خالق شرایط خودمان هستیم - صفحه 79 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/AX-SITE.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-01 09:19:012024-06-08 22:12:49ما خالق شرایط خودمان هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 14/ ما خالق شرایط خودمان هستیم.
من خالق شرایط دلخواهم با افکارم و با باورهایم هستم.. من برگی در باد نیستم مه شرایط بیرونی هر چی باسه من رو با خودش ببره … من میتونم با توجه به کردن به زیبایی های زندگیم و صحبت کردن راجب خواسته هام و توجه کردن به خواسته هام شرایط دلخواهم رو خلق کنم.. من میتونم با تقویت ایمان و باور و توکلم به خداوند شرایط دلخواهم رو خلق کنم و تابع شرایط بیرونی نباشم.. اما چطور میتونم ایمانم به خداوند رو تقویت کنم ؟؟ زمانی که من روی احساس لیاقتم کار کنم و باور کنم که رسیدن به خواسته ها میتونه از مسیر هموار و اسون و لذت بخش برای من رخ بده ،،، حتی خواسته هایی مثل مهاجرت کردن میتونه بزای من از مسیر اسونی رخ بده !!! داشتن خونه و ماشین و مسافرت و مهاجرت و رابطه و هرچی که هست و هر خواسته ای که دارم میتونه برای من راحت و اسون رخ بده زمانی که من حس لیاقت داشته باسم..
محدودیت تنها در ذهن من وجود داره ،، این محدودیت ها به خاطر ورودی های نامناسب و ارتباط و معاشرت با ادم های نامناسب در ذهن من به وحود اومده و گرنه هیچ محدودیتی در جهان نیست و من هر چی رو بخوام میتونم داشته باشم.. هر ارزویی که دارم اتفاق میوفته..
مثلا یادم اومد چند سال قبل که تازه اون اوایلی بود که وارد این فضا شده بودم و به شدت ذهن منفی بافی داشتم،، توی یه دفتری به عنوان فکر کنم تمرین دوره ی قانون افرینش نوشته بودم که من میخوام عضو تیم ملی شم و تجربه کنم این موضوع رو ،، این درحالی بود که اون موقع من حتی ورزش هم به زور انجام میدادم و اصلا به خوبی نمیدونستم حتی به چی علاقه دارم ،، ولی فقط اون موقع یه جرقه ی ذهنی خیلی تاریک توی ذهن من بود که میخوام تیم ملی رو تجربه کنم و من الان تحربه ی چندین داوری کشوری و ملی دارم !!! و از یه طریق دیگه تیم ملی رو تجربه کردم والانم دلم میخواد وارد عرصه های جهانی و بین المللی بشم … و بعددد یاد اون دفتری افتادم که سال ها قبل توش نوشته بودم که میخوام تیم ملی رو تجربه کنم و اون موقع فقط یه جرقه خیلییی خیلییی تاریک ذهنی برام بود.. ولی الان خیلی این موضوع برام بدیهی و عادی شده !!!
الان هم وقتی به اون موقع فکر میکنم به خودم میگم عهههه پس خیلی از چیزهایی که همین الان برای من جرقه ی ذهنی هستن و تاریک هستن برام ،، این حتما در سال های اینده برای من رخ میده و تحربش میکنم ،، اصلا شکی توش نیست !!! خواسته هایی مثل مهاحرت به امریکا ،، مثل داشتن اکادمی تخصصی یوگا در برج العرب امارات ،، مثل داشتن هواپیمای شخصی ،، مثل داشتن یک ویلای شخصی در میامی وووو این چیزها ،، ممکنه الان توی ذهن من به صورت یک جرقه ی ذهنی باشن ولی وقتی به یاد گذشته میوفتم متوجه میشم حتما برای من به موقعش این ها هم رخ میدن ،، پس بهشون نچسبم و از زندگیم لذت ببرم…
و یادم باسع اگر روی احساس لیاقتم کار کنم ،، من بزای رسیدن به خواسته هام نیازی نیست زجرو دربه دری بکشم بلکه از مسیری هموار و ساده و لذت بخش به همه ی ارزوها و خواسته هام میرسم .. پس همیشه راحبشون با خودم و خدایم صحبت کنم …
من هم خیلی از گذشته توی مغزم کردن که برو سر یه کاری که یه حقوق بازنشستگی بهت بدن تا نمیری از گشنگی!! خیلی این چرت و پرت ها توی مغز خیلی از ما ها رفته…
انگار خیلی ادم ها اصلا هیچ چشم اندازی نسبت به اینده و زندگی ندارن و اینقدر ذهنشون غرق در افکار و باورهای محدود کننده و ناامید کننده شده که هیچ چشم اندازی از زندگی ندارن !!!
من واقعا تلاشم رو کردم جزو این دسته نباشم .. و به خودم افتخار میکنم .. درسته از لحاظ مالی در موضوع ورزش موفق نبودم،، ولی موفقیت هایی که به دست اوردم بزای من افتخاره ,, به خودم افتخار میکنم که در جهت علایقم تلاش کردم و حرکت کردم ..
میدونی اغلب ادم ها همین چیزی که الان هست و همین شرایطی که الان هست رو میبینن و نمیتونن از دل این شرایط و تضادها خواسته ها و ارزوهاشون رو پیدا کنن و هیچ چشم انداز مثبتی ندارن و فقط همین چیزی که الان هست رو میبینن و توی ذهنشون هیچ نگرش امیداور کننده ای ندارن..
یادم باشه به شرایط فعلی توجه نکنم و راجبش صحبت نکنم… بلکه باید این مهارت ذهنی رو داشته باشم که از دل شرایط فعلی خواسته هام رو پیدا کنم و راحبشون صحبت کنم و تصویر سازی ذهنی راجب خواسته هام داشته باشم و از دل شرایط فعلی باید بتونم یک تصویر ذهنی راجب اینده دلخواهم بسازم !!!
ولی اغلب ادم ها ازونحایی که به قدرت های ذهنیشون باور ندارن و کاملا خودشون رو به عوامل بیرونی سپردن و خودشون رو اسیر سرنوشت کردن ،، بنابراین این مهارت ذهنی رو ندارن که از دل شرایط فعلی یک تصویر ذهنی راحب خواستشون بسازن و راحب اون صحبت کنن ،، به همین دلیل فقط راجب مشکلات فعلی صحبت میکنند و راحب غر و شکایت و ناله میکنند و اوضاع رو بزای خودشون خرابتر میکنند..
بنابر این یادم باشه هر چی روی دریم بوردم گذشتم باید خودم بهشون برسم..
خب اینم از رد پای من از روز 14,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
سلام سلام ب استاد ومریم عزیز و بی نظیرم
هر چقدر ک بیشتر با قوانین آشنا میشم بیشتر ب عدالت خداوند پی میبرم این عینه عدالت هست ک ما بجای اینکه تابع شرایط باشیم خالق شرایط آفریده شدیم ..اینطوری میتونیم نتایج و شرایط دل خواه خودمون روخلق کنیم برا این کار لازمه اول ایمان داشته باشیم ب خداوندی ک حمایتگر ماست و بدونیم ک بیشتر از ما مشتاقه ک ما ب خواسته هامون برسیم و ب فراوانی جهانی ک خدا آفریده ایمان داشته باشیم دوم شروع ب ساختن باورهای هم جهت با خواسته هامون کنیم و با تغییر نگاهمون و با تمرکز ب نکات مثبتِ هر لحظه از زندگی مان ب احساس آرامش و امنیت برسیم
در ادامه ی مسیر ب این صورت در فرکانسی قرار میگیریم ک طبق قانون خود ب خود واز راه طبیعی و سااااده اتفاقات جوری برای ما رقم میخورد ک مارا ب خواستهامون برسونه
روزشمار تحول زندگی من روز چهاردهم
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته مهربان و دوستان سایت
خدایاشکرت امروز تونستم کامنت بنویسم و بر نفسم غلبه کردم
ما خالق شرایط زندگی خودمان هستیم
چقدر این جمله تکان دهنده هست
ما مثل حیوانات که به زندگی تکراری عادت کرده اند و خودشان را وقف داده اند نیستیم
ما تابع شرایط نیستیم خالق شرایط هستیم
یاد یه جمله ای افتادم که میگفتند پیامبر زمان خودش که با الاغ و کالسکه در رفت و آمد بودندبه مردم میگفته یک زمانی میرسه که هواپیما به وجود میاد و مردم با اون به سفر میرند مردم اون زمان باور نکردند چه چقد ذهن انسان قدرتمنده و چه کارا که نمیتونه بکنه
همینطور که استاد میگفتند اگر گرم ترین جاروی کره ی زمین میبوده اونو تبدیل به خنک ترین جا میکردند با سیستم های سرمایشی که میساختند
اگر سردترین جامیبوده اونو تبدیل به گرم ترین میکردند با سیستم های گرمایشی که ساختار بشر انسان هستش
هرسال هواپیماها بروز تر میشن
هرسال قطارها یا اتوبوس ها بروز ترمیشن و پیشرفته تر
هرسال امکانات بیشتر میشه
خانه هایی که پیشرفته تره
ماشین هایی که بروز تر میشه
اینا همه نشانه است که من بپذیرم
که خالق شرایط هستم نه تابع شرایط
بپذیرم که میتونم زندگیمو اون جور که میخام تغییر بدم درست اون جور که میخام
همینطور که استاد عباس منش به هرچیزی که خواستند رسیدند
فقط باید ایمانمو به خدامو بیشتر کنم باور کنم که میشود
بشینم باورهامو درست کنم و به الهامات قلبیم گوش کنم
خدایاشکرت تونستم این قدم طی کنم و به تعهدم عمل کنم
خدایا من جز تو کسی رو ندارم تو خودت منو خلق کردی به همه چی من آگاهی خودت دستامو بگیر بلندم کن خداجونم میخام که باتو باشم میخام کنارت باشم خدای من وقتی کنار تویم به چیزی نیاز ندارم چون اصل کاریو دارم که خودت هستی
کمکم کن خدا نجواهای توی ذهنمو ساکت کنم کمکم کن هرروز برای رشد کردنم قدمی بذارم
خدایا تو به من امیدواری که تغییر میکنم
چون خودت منو به این سایت هدایت کردی
تو خودت خوشحالی که به من این راه نشون دادی خودت میدونی من لیاقت دارم یک زندگی خوب داشته باشم لیاقت دارم به خواسته هام برسم خودت این مسیر قشنگو بهم نشون دادی
پس منم میخام نهایت استفاده رو از این مسیر بکنم و به یک زندگی خوب برای خودم بسازم
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست هدایت کن
به نام خالق وهاب و تواب
چهاردهمین برگ از سفرنامه
سلام به استاد عزیز و همسفران عباس منشی
بسیار خوشحال و سپاسگزارم که در مسیر هدایت الهی قرار دارم. مسیر امنی که سرشار از نعمت و ثروت ، سلامتی ، عشق و ارامش است. مسیری که در آن منابع ثروت را کشف نمیکنیم بلکه خلق میکنیم و از این رو ثروت ها و نعمات این دنیا برای هیچ کس حد و مرزی ندارد. مسیری که در آن همه چیز هست. پر است از خواسته و ناخواسته و من با تجربه تمام این موارد و برخورد با تضادها خواسته هایم را شناسایی میکنم و بر آن متمرکز میشوم. مسیری که در ان خداوند علیم که به تمام اسرار آسمان و زمین آگاه است هدایتگر من است. خداوندی که با اتکا به علمش علیم میشوم و با اتکا به حلمش حلیم و با اتکا به قدرتش آرام میگیرم.هر چه بیشتر در این مسیر پر خیر و برکت پیش میروم جهان و قوانین اش بیشتر و بیشتر برایم آشکار میشود و وضوح بیشتری میابد.
به این باور رسیده ام که هر کس در دنیایی مجزا زندگی میکند و در دنیای من تنها موجود مختار من هستم و بقیه مهره هایی بی اختیار هستند که بر اساس افکار و ارتعاشات من وارد زندگی من میشوند و نقش خود را بازی میکنند. من کارگردان زندگی خویش هستم و فرمان را با افکار و ارتعاشم صادر میکنم و هوشمندی الهی که هدایت زندگی من را در اختیار دارد گاه مهره هایی وارد زندگی من میکند و گاهی برخی را خارج میکند. به تعداد انسان ها دنیای مجزا و موازی هم وجود دارد و هر کس در دنیای منحصر به فرد خود تنها موجود مختار است و خالق دنیای خویش است. این هنر هوشمندی الهی است که این بینهایت دنیای موازی را با تنظیم زمان و مکان جوری هدایت میکند که همه خالق زندگی خود میمانند و پاسخ ارتعاشات خود را میگیرند.
من موجودی بسیار ارزشمند و خالق زندگی خویشم.
استاد عزیز با سلام
خیلی جالبه من دیشب اومدم تو سایت ببینم خیر جدیدی نشده ، بعد امروز ایمیل جدید اومد برام :-)
لحظاتی که داشتین در مورد زمینی که خریدین و کارایی که داری توش انجام میدین صحبت میکردین،اشک شوق تو چشمام جمع شده بود. خیلی خیلی بهتون تبریک میگم که دارن به قول خودتون “زندگی رو زندگی میکنین”
نقطه اوج فایل برای من اونجا بود که شما گفتین ما خودمون شرایطو خلق میکنیم ما شرایط رو انتخاب میکنیم
این جمله منو خیلی تکون داد. آره واقعا درسته. من زمانی که هیچ کس به فکرشم نمیرسی تو رشته دلخواهم تو دانشگاه دولتی قبول شم، اما این تصمیم رو گرفتم و بعد واقعا همه جهان به من کمک کرد تا به خواستم رسیدم
اما استاد سوالی که چند وقته دارم و امیدوارم که شما این کامنت رو بخونین و جواب بدین اینه:
1٫من از لحاظ مالی در مدار بسیار پایینی هستم. با اینکه 1 ساله دارم جملات تاکیدی کتاب “حکایت دولت و فرزانگی اثر مارک فیشر” رو تکرار میکنم ، اما از لحاظ مالی مدار من تغییر نکرده ولی اتفاقی که افتاده اینه که قبلا برای پیدا کردن کار باید کلی سختی میکشیدم اما الان بدون اینکه از خونه برم بیرون، برام ایمیل استخدام اومد. علت این تغییر نکردن مدارم چیه؟
2٫من در گذشته یک هدف بزرگ داشتم و اون قبول شدن در رشته دلخواهم بود. ما وقتی بدستش آوردم دیدم که اصلا اون چیز باشکوهی که من فکر میکردم نیست. بعد از اون تا حالا هیچ هدف دیگه ای تو زندگیم نداشتم یعنی اصلا هیچی منو به شوق نمی یاره. هیچ چیزی نیست که به خاطرش بخوام تلاش کنم و انگیزه داشته باشم. چندتا هدف تو زندگیم انتخاب کردم که مثلا یکیش رسیدن به استقلال مالیه. اما من برای اون هم شوق ندارم. انگار میخوام کاری رو از سر وظیفه انجام بدم. به نظر شما علت چیه؟ آیا من باید خودم به خودم انگیزه بدم و تلقین کنم تا انگیزه بدست بیاد ؟ یا باید بگردم و رسالتمو تو این زندگی پیدا کنم ؟ و اگه آره چطوری؟
این سوالات برای من خیلی مهم هستند و واقعا ممنون میشم که بهش پاسخ بدین
با آرزوی خوشبختی از ته قلب برای شما و همه انسان های دنیا
درود بر همگی دوستان عباس منشی یی و البته استاد آمریکایی عزیز….
باز هم پس از 10 ماه…..البته واقعا اتفاقی اینطور شد و امروز تو ایمیل این ویدیو را دیدم….
خوب فایل که تکرار همون گفته های قبله و خیلی هم خوبه…. فقط استاد دیگه آمریکائی شدند و بقول خودشون پرواز کردند وخیلی هم خوشحالم ……
بیشتر برای جوانترها مینویسم و مخصوصا شهرستانیهای عزیز….
هرچه بیشتر خود را در معرض کسانیکه به اهداف شما نزدیکند ، قراردهید.آنگاه به مرور خالق زندگی خود خواهید شد. زیاد هم دنبال معنا برای زندگی نگردید. پای خدا و پیغمبر هم را به ساختن زندگی خودتان باز نکنید!!! تعجب نکنید اینو باور دارم که بهتون میگم با بیش از 25 سال کارآفرینی و شکست و پیروزی….
هرچه بیشتر محدودیت و نقص داشته باشیم اگر در کنار آدمهای 2 یا 3 بالاتر باشیم ، سوخت برای حرکت به شما تزریق خواهد شد….
شانس و اتفاق هم را بخشی از مدل رشد خود بحساب آورید … تا جائیکه حرکت پاندول زندگیتان برایتان خوشایند هست پیش برید و یکجا تسلیم بشید و سرکی به خارج مدلتان بزنید و ببینید در اونطرف چه خبره….ولی تا قبل از آن سطح که تو مدلتون تعیین نکردید بهیچوجه به جایی از قله خودتان نگاه نکنید…
حتما ….. لطفا …..
خوش باشید
سلام استاد عزیز منم خیلی خواسته ها دارم ودر مقابل خیلی ترمز ها من بعضی از این ترمز ها را شناسایی کردم ولی نمیدونم چطور در مقابل باور منفی باور مثبتم را جایگزین کنم من در زندگی جذب های یکی در میون داشتم ولی چیزی نیست که منو راضی کرده باشه من خواسته های بزرگتری دارم ولی باورهای منفی نهفته در وجودم ترمز پیشرفتم شده من وقتی این باور ها را میشناسم که یا دارم فرزندم را نصیحت میکنم میگم یا اینکه از دست جهان عصبانی میشم اون وقت که متوجه باورهای پنهانم میشم با اینکه مدام دارم از عبارات تاکیدی استفاده میکنم حال سوال اینه که من میخوام زندگی رویایی را بسازم و جملات مثبت میگم گاهی پاکسازی میکنم ولی بازم سر جای اولم هستم واینطور که شما اینقدر راحت صحبت میکنید پیش نمیآید چرا
سلام عزیز دل، کنترل ذهن کاریست دشوار اما ممکنه، به این شرط که بدونیم احساس خوب =اتفاقات خوب و احساس بد =اتفاقات بده
1: از اتفاقات کوچیک و نشان ها کوچک اما قویی خوشحال بشو تاییدشون کن و نگو این که چیزی نیست من بزرگتر از اینارو میخام با این کار به جهان میگی بیشتر از این نشونه ها بهم بده، مثل خونه ایی که تا دیوارهاشو بالا نیاری نمیتونه سقف بزنی براش
2: ذهنت و باورهاتو به چالش بکش، و نترس، ازشون فرار نکن، که ترس نجوای شیطانه. وارد دل این باورها بشو و باورهای محدود کننده اتو پیدا کن و در مقابلشون باورهایی رو بساز که ۱۸۰ درجه مقابل اون باورهای قبلی هستند مثل شب / روز، سرد /گرم
3:ایمان و توکل داشته باش به نیرویی که تو رو هدایت میکنه و ازش بخاه و بدون که تمام قدرت خلق رو به تو داده بزار بهت بگه و راهنماییت کنه
4:ما همه انسانیم، روزهایی هست که عصبانی میشیم اذیت میشیم زیر فشاریم،
اما مهم اینه که از دل این تضادها، باورهای قدرتمنده در بیاریم و از تمام توانمون استفاده کنیم (کلیپ انگیزشی شماره ۴ استاد غوغا میکنه) توی حال بد نمونیم چون اتفاقات بد بیشتریو تجربه میکنیم
5:حتما حتما، عجله نکن ( این عجله برای دیدن نتیجه به شدت ازار دهنده و نجوای شیطانی رو تقویت میکنه و مارو از اهدافمون دور میکنه) بزار تو حال، احساس خوب داشته باشی از مسیر لذت ببری
6: من چند وقت پیش تصادف کردم (که به وسیله باورم به وجودش اوردم) اما از دل این تصادف چندین باور قدرتمند کننده استخراج کردم و خداروشکر کردم که بدنم سالمه، و فهمیدم این تضاد چه چیزهایی رو به من گوش زد که که محمد تو چی میخای
ایشالا به هر چی که دلت میخاد میرسی
سلام دوست عزیز ممنون از پاسخ زیباتون
ما خالق زندگی خود هستیم
سلام
توی احساس آرامش عجیب وصف نشدنی ای قرار گرفتم.احساس آزادی میکنم.احساس شادی و شعف درونی.یه حسی مثل همون حس که وقتی سال نو شروع میشه دارم.انگار همه چی واسم تازس.حسابی شور دارم برای خلق خواسته هام.از فکر کردن بهشون دیوانه میشم.با خوندن متن خانم شایسته و دیدن فایل، یاد مواقعی از زندگیم افتادم که مهارتهایی رو در خودم ایجاد کردم که قبلا اصلا نداشتمشون و آرزو بودن ولی همیشه تو وجودم باور داشتم که میشه شد و تمرین کردم و شدم.خیلی جاها بوده تو زندگیم که به راحتی و با کمترین تلاش به خیلی چیزا رسیدم.جاهایی بوده تو همین چند وقت اخیر که شرایطم بد بوده ولی نذاشتم شرایط واسم تصمیم بگیره و از دل اون تضادها اتفاقات دلخواه رو بوجود آوردم.اتفاقاتی که میبینم با کمی هماهنگی و اجرای قانون بوجود آمد و اگه این هماهنگی بیشتر بشه چی میشه.
این احساس الانم رو با هیچی عوض نمیکنم.این فایل واقعا قدرتمنده و زیبا.چقدر این واژه هدایت قشنگه.آره خداوند هدایت میکنه ما لازم نیست کاری کنیم.فقط کافیه بهش اعتماد کنیم.
ممنونم
به نام خالق سازندگی و تکامل
روز 14 سفرنامه ،مرسی از استاد عزیز که تجربیاتتون را بیان کردین بسیار یاد گرفتم از شما و این باور را تقویت کنیم که میشود و امکان پذیر است هر چیزی که بخواهیم و ما خالق زندگی خودمان هستیم .
سپاس فراوان 🙏🙏🙏🕊🕊🕊🕊
سلام به همگی
این فایل دقیقا مربوط به یکی از باورهای محدود کننده من بود. اینکه شرایط روی زندگی آدم تاثیر میذاره. البته همزمان این باور رو داشتم که میشه شرایط رو تغییر داد.
باید بارها این جمله رو تکرار کرد: شرایط من رو کنترل نمی کنند. من خالق شرایط خودم هستم.